پندی زیبا از حاج آقا دولابی
به مناسبت 29 فروردین روز ارتش جمهوری اسلامی به دیدار سرهنگ خلبان حجت الاسلام و المسلمین حاج سید نورالدین حسینی از خلبانان تیزپرواز هوانیروز ارتش جمهوری اسلامی رفتیم. ایشان هم زمان هم خلبان هلیکوپتر کبری بودند و هم در کسوت و لباس روحانیت به تبلیغ دین اسلام نیز می پرداختند. ایشان جانباز 53 درصد و طبع شان نیز با شعر و رباعیات نیز انس دارد و قصیده ها و رباعیاتی در وصف ائمه معصوم نیز سروده اند. به بهانه تبریک روز ارتش با ایشان گفتگویی انجام دادیم که در ادامه می خوانید.
* در ابتدا بفرمایید از کی و چگونه وارد ارتش و هوانیروز شدید.
از آنجاییکه که در یک خانواده متدین و روحانی متولد شده بودم پدرم علاقمند بود که فرزندانش نیز در رشته علوم حوزوی تحصیل کنند و من نیز پس از پایان دوره دبیرستان در شیراز مشغول به تحصیل دروس حوزوی بودم که عشق و علاقه به پرواز موجب شد تا در سال 54 وارد ارتش و هوانیروز شده و پس از پایان دوره های آموزشی، خلبان هلیکوپتر کبری شوم. البته بدلیل اینکه پدرم دوست نداشت که به رژیم پهلوی خدمت کنم از من می خواست تا خلبانی را رها کرده و به تحصیل علوم حوزوی بپردازم.
پس از پیروزی انقلاب اسلامی قصد داشتم خلبانی را رها کرده و به تحصیل بپردازم که بلافاصله با شروع جنگ کردستان و پس از آن جنگ تحمیلی و نیاز کشور به خلبان به توصیه پدر در هوانیروز ماندگار شدم و این توفیقی بود که خداوند شامل حال بنده کرده بود تا بتوانم در جمع دوستان و در کنار مردم از کشور اسلامی دفاع کنم.
* چگونه همزمان با وجود خلبان بودن مشغول ادامه تحصیل بودید؟
همزمان با شرکت در عملیات ها به تحصیل علوم حوزوی نیز مشغول بودم سعی می کردم از فرصت ها نهایت استفاده را ببرم در ساعات غیر پرواز مطالعه می کردم تا اینکه در بهار سال 61 ملبس به لباس روحانیت شدم و پس از آن نیز همزمان با دو لباس مشغول خدمت شدم که در موقع پرواز لباس خلبانی و دیگر اوقات لباس روحانیت بر تن داشتم.
* در هشت سال دفاع مقدس در چه عملیات هایی شرکت داشتید؟
به دلیل خلبان هلیکوپتر کبری بودن در اکثر عملیات ها از جمله بیت المقدس، فتح الفتوح، فتح المبین، حصر آبادان و… در نوک پیکان حمله حضور داشتم و با شهدای بزرگی همچون شهید شیرودی، شهید کشوری و شهید احمد نجاریان هم پرواز و با شهید صیاد شیرازی توفیق هم رزمی داشتم.
از سال 54 که وارد هوانیروز شدم تا سال 84 با بیش از 1850 ساعت پرواز در اکثر عملیات ها حضور داشتم و بنا به فرموده حضرت امام (ره) جنگ برای هوانیروز هیچ وقت تمام نشد. پس از جنگ در مبارزه با اشرار و منافقین در جنوب و غرب کشور نیز حضور داشتم.
* خاطره از شهید صیاد شیرازی دارید برایمان بفرمایید.
در عملیات مرصاد در حال شلیک موشک و راکت به سوی دشمنان بودیم و شهید صیاد شیرازی نیر با هلیکوپتر 214 منطقه را کنترل می کردند، در پشت خاکریزهای دشمن یک دستگاه ماشین خاکبرداری با تعدای نیرو کمین کرده و بچه ها را اذیت می کردند شهید صیاد شیرازی در رادیو اعلام می کرد که اون ماشین را بزنید من نیز یه موشک شلیک کرده و ماشین منهدم شد که شهید پرسید چه کسی زد و دوستان گفتند که سید زده و ایشان مجددا نام مرا پرسیدند پس از فرود وقتی ایشان مرا دیدند در حالی که بسیار خرسند بودند با هم گفتگویی انجام دادیم.
* شما ملبس به دولباسی بودید که به شکل ظاهری هیچ تناسبی باهم ندارند بفرمایید این دو را چگونه با هم داشتید.
حفظ هر دو لباس بسیار مشکل تر از کار کردن با آنها می باشد، یکی لباس تحرک دار و دیگری لباسی دارای وقار و متانت که در این لباس فرد باید خیلی صبور باشد. پس از ارتحال حضرت امام که خدمت مقام معظم رهبری رسیدم ایشان فرمودند: تلفیق این دو لباس بسیار مشکل است باید کاملا مراقب باشید. اما با وجود سختی هایی که داشت برای من که علاقه داشتم و با دروس حوزوی نیز اشنا بودم این سختی دلچسب بود و به لطف اللهی و نصایح مقام معظم رهبری توانستم در هر دو لباس خدمت کنم.
* علت نامگذاری روز 29 فروردین به نام ارتش چه بود.
به علت پیروزی های مکرر نیروی زمینی ارتش جمهوری اسلامی در جنگ تحمیلی و دستاوردهایی که بدست آورده بود. این روز به نام ارتش جمهوری اسلامی نامگذاری شد.
در اوایل جنگ تحمیلی زمانی که بنی صدر فرمانده کل قوا بود عملا به ارتش اجازه نمی داد که تحرکی داشته باشد و ارتش نیز بلاتکلیف مانده بود تنها هوانیروز بود که مستقل کار می کرد یادم هست در یکی از پروازهای شناسایی که با دوستان رفته بودم به علت تحریک کردن و درگیری با نیروهای دشمن وقتی که به پایگاه برگشتیم بنی صدر در پایگاه حضور داشت و وقتی که متوجه شد عامل تحریک و درگیری با دشمن بنده بودم توبیخی برایم نوشت یعنی حتی به هوانیروز هم خیلی اجازه نمی داد که کاری انجام دهند. پس از عزل او و شهادت شهید باهنر و رجایی و دوران ریاست جمهوری مقام معظم رهبری به لطف خدا و در سایه وحدت و رهبری امام خمینی(ره) نیروهای ارتش، سپاه و بسیج دشمن را از خاک کشور بیرون راندند.
* قدری از زندگی شخصی خود پس از بازنشستگی و فرزندان و تحصیلاتشان برایمان بگویید
با لبخندی که از ابتدای شروع گفتگو بر لب داشت گفت: می دانید که لباس روحانیت بازنشستگی ندارد بلکه هرچه از آن می گذرد تازه تر می شود. از سال 54 به مدت 10 سال در اصفهان سکونت داشتم و از سال 63 نیز در شاهین شهر ساکن شدم، دارای دو فرزند پسر و پنج فرزند دختر می باشم. هر دو فرزند پسرم دارای تحصیلات عالیه در سطح دکترا در دروس حوزوی و هم دانشگاه هستند و دروس خارج را نیز می گذرانند و سه تن از دخترانم دارای تحصیلات بالاتر از کارشناسی ارشد و سطح 3 حوزه هستند و دو دختر دیگرم نیز در حال تحصیل در سطح 3 حوزه و پایان کارشناسی دانشگاه می باشند.
پس از بازنشستگی از ارتش با راه اندازی 23 هیئت مذهبی که در حال حاضر اداره چند هیئت مذهبی از جمله هیئت مذهبی قشقایی های مقیم شاهین شهر و اصفهان و هیئت فرهنگیان شاهین شهر را بر عهدا دارم و همچنین مشغول تدریس درس اخلاق به تعدادی از جوانان علاقمند هستم.
* رمز موفقیت خود و را در چه می بینید؟
توفیق همه از جانب خداست حتی توفیق عبادت و استغفار نیز از جانب خدا می باشد و باید توفیق انجام همه کارهایمان را از خدا بخواهیم البته زمینه هایی نیز نیاز دارد از جمله دعای خیر پدر و مادر، لقمه حلال و برنامه ریزی برای همه امور زندگی است و آن را متاثر از هردو لباس خلبانی و روحانیت که مستلزم نظم و انضباط خاصی است می دانم.
* برای جوانان و همچنین مردم چه توصیه ای دارید.
توصیه من به جوانان این است که با توجه به وضعیت امروز جامعه، دنیا به سمت پاکی حرکت می کند. باید همه برای تزکیه نفس و اصلاح چامعه تلاش نمایند و فریب شیطان را نخورند. جوانان نیز به سمت مدگرایی و کارهای بیهوده نروند. و به فرموده مقام معظم رهبری در تحصیل علم، تهذیب و ورزش تلاش کنند. به لطف خدا شرایط زندگی در جمهوری اسلامی نسبت به قبل بسیار بهتر شده پس بنابراین باید از فرصت های زندگی بهترین استفاده را ببریم.
و اما توصیه ای برای عموم مردم؛ یادآوری دو نکته را ضروری می دانم. نکته اول این که روحانیت همانگونه که این انقلاب را به پیروزی رساند و ابرقدرت های شرق و غرب را کناز زد و توانست روی پای خود بایستد. بی شک توانایی اداره آن را نیز دارد و می تواند آن را حفظ کند و به دست آقا امام زمان(عج) بسپارد.
نکته دوم نیز اینکه؛ خداوند در قرآن می فرماید: با هرچه می توانید خود را آماده نگه دارید تا دشمن از شما بترسد. هرچند که لازم است همه نوع موشک انداز و اسلحه داشته باشیم اما هیچ چیزی موثرتر ار وحدت زیر سایه رهبری نمی تواند دشمن را بترساند. اگر همه با هم وحدت کلمه داشته باشیم و از رهبری اطاعت کنیم دشمن نمی تواند هیچ کاری انجام دهد.
منبع:فرهنگ
پیامبر اسلام(ص) فرمود: «هر چیزی عروسی دارد و عروس قرآن سوره “الرحمن” است».[1] امام کاظم(ع) نیز روایتی به همین مضمون از پدران بزرگوار خود نقل کرده است.[2]
لازم به ذکر است که واژه «عروس» اگرچه در زبان فارسى فقط برای دختران به کار میرود، ولى در فرهنگ عرب هم به داماد و هم به عروس، البته تا زمانی که در مراسم عروسى حضور داشته باشند، «عروس» گفته میشود.[3]
در توضیح علت توصیف این سوره به عنوان عروس دیدگاههای مختلفی بیان شده است:
1. به این دلیل که مرد و زن در چنین مراسمى در بهترین و زیباترین حالات و کاملترین احترامها قرار دارند، به آنها عروس گفته میشود. از اینرو؛ به این سوره نیز عروس قرآن گفته شده است؛ یعنی این سوره در بین دیگر سورهها، زیباترین حالت دارد و از جایگاهی ویژه برخوردار است.[4]
2. ظاهراً این نامگذاری بدان علت است که این سوره با ذکر نعمتهاى خداوند مزیّن شده؛ همانطور که عروس با انواع زیورها زینت داده میشود.[5]
3. هر چند همه قرآن عروس است، ولی حقیقتاً، سوره الرحمن عروس قرآن است؛ زیرا این سوره در آهنگ کلامی از موسیقی زیبا و موزون در تعبیر برخوردار است و هماهنگی خیرهکنندهای دارد؛ به حدی که انگار این آیات به صورت شعر نگاشته شدهاند. این سوره چنان سرشار از رحمت و نعمت طرب است، که قاری آن دچار اشتیاقی همچون شور و شوق عروس میشود.[6]
خلاصه اینکه، زیباییهای لفظی و معنایی این سوره، به عنوان دلیل نامگذاری این سوره به عروس قرآن، اعلام شده است.
_________________________________
[1]. سیوطی، جلال الدین، الدر المنثور فی تفسیر المأثور، ج 6، ص 140، قم، کتابخانه آیة الله مرعشی نجفی، 1404ق.
[2]. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج 9، ص 296، تهران، ناصر خسرو، چاپ سوم، 1372ش.
[3]. فراهیدی، خلیل بن احمد، کتاب العین، ج 1، ص 328، قم، هجرت، چاپ دوم، 1410ق؛ ابن منظور، محمد بن مکرم، لسان العرب، ج 1، ص 135، بیروت، دار الفکر للطباعة و النشر و التوزیع، دار صادر، چاپ سوم، 1414ق.
[4]. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج 22، ص 93، تهران، دار الکتب الإسلامیة، چاپ اول، 1374ش.
[5]. قرشی، سید علی اکبر، تفسیر احسن الحدیث، ج10، ص 46، تهران، بنیاد بعثت، چاپ سوم، 1377ش.
[6]. صادقی تهرانی، محمد، الفرقان فی تفسیر القرآن بالقرآن، ج 28، ص 10، قم، فرهنگ اسلامی، چاپ دوم، 1365ش.