واکاوی تاکتیک «نرمش قهرمانانه» در بیان امام خامنهای
بیانات اخیر رهبر معظم انقلاب در خصوص رویکرد «نرمش قهرمانانه» در روابط خارجی جمهوری اسلامی ایران، انعکاس وسیعی در محافل سیاسی و رسانه ای خارجی و داخلی پیدا کرد؛ به گونهای که موجب تفاسیر مختلف و بعضاً متناقضی از حقیقت آن گردید. معظمله با اشاره به این که این رویکرد پیش از این نیز از سوی ایشان مطرح گردیده فرمودند:
«ما مخالف باحرکتهای صحیح و منطقی دیپلماسی هم نیستیم؛ چه در عالم دیپلماسی، چه در عالمسیاستهای داخلی. بنده معتقد به همان چیزی هستم که سالها پیش اسمگذاری شد نرمش قهرمانانه؛ نرمش در یک جاهایی بسیار لازم است، بسیار خوب است؛ عیبی ندارد، اما این کشتیگیری که دارد با حریف خودش کشتی میگیرد و یک جاهایی به دلیل فنی، نرمشی نشانمیدهد، فراموش نکند که طرفش کیست؛ فراموش نکند که مشغول چه کاری است؛ این شرط اصلی است؛ بفهمند که دارند چه کار میکنند، بدانند که با چه کسی مواجهاند، با چه کسی طرفاند، آماج حملهی طرف آنها کجای مسأله است؛ این را توجه داشته باشند.»[1]
با توجه به اهمیت این مسأله و لزوم تبیین و واکاوی آن، در این نوشتار خواهیم کوشید تا حقایق این مسائل روشن گردد.
1. صلح امام حسن مجتبی (علیه السلام)
برخی از محافل رسانهای با مغالطهای در شباهت دو عبارت عنوانی، کوشیدند تعبیر رهبر معظم انقلاب را به شرایط دورهی صلح امام حسن مجتبی (علیه السلام) با معاویه مقایسه نموده و این عبارت را نشان از در پیش گرفتن رویکردی مشابه رفتار آن امام همام در ماجرای صلح از سوی نظام اسلامی تعبیر کنند.
در اینجا مغالطهای که رخ داده آن است که روشن است که امام (علیه السلام) ابتداً مایل به صلح تحمیلی با معاویه نبود و شرایط خاص جبههی نیروهای حق، آن حضرت را به چنین عملی مجبور نمود. در حقیقت کوتاهی برخی از خواص امت در پیروی از امام، موجب خالی شدن جبههی آن حضرت گردید. در حالی که شرایط کشور ما به هیچ عنوان قابل مقایسه با آن زمان نیست. عموم مردم کشورمان در لبیک به ندای رهبر معظم انقلاب، با حضوری وسیع، حماسه سیاسیای رقم زدهاند و از میان نامزدهای احراز صلاحیتشدهی نظام، یک نفر برگزیده شده است. پس بنابراین ضعفی در جبههی خودی وجود ندارد که نیاز به صلح با دشمن باشد.
امام خمینی (رحمت الله علیه) در سخنرانی دوم شهریور 1365 به مناسبت عید غدیر، اشخاصی را که به دنبال تحمیل صلح هستند حیلهگر و خائن نامیدند و اظهار داشتند:
«هستند اشخاصی که میگویند که بیاییدصلح بکنیم، بیایید یک سازشی بکنیم. ما ازتاریخ باید این امور را یاد بگیریم؛ به حضرت امیر تحمیل کردند، مقدسین تحمیل کردند، آنهایی که جبههشان داغ داشت و اضر (پرضررترین) مردماند بر مسلمین، آنها تحمیل کردند به حضرت امیر حکمیت را و تحمیل کردند آن که حَکَم باید بشود، بعد که حضرت امیر با فشار اینها نتوانست، میخواستند بکشندش اگر نکند؛ برای اینکه آنها [پیشنهاد کرده]بودند که چه باید چه بشود؛ حَکَم قرار بدهید، قرآن است، قرآن است این. این ابتلا را حضرت امیر داشت، الآن نظیر او را ما داریم. این که میگویند این ور و آن ور میافتند که بگذارید یک حکمیتی پیدا بشود، بیایند حکم، حکم پیدا بشود که کارها را انجام بدهد، تشخیص بدهد که کی چی است، دنیا نمیداند که کی متجاوز است؟! ما از آن قضیه باید عبرت بگیریم و زیر بار حکمیت [نرویم.]ما در این هفت سالی که بوده است فهمیدیم که این حکمها کیها هستند و اینهایی کهمیخواهند صلح ایجاد کنند کیها هستند. قصهی امام حسن (علیه السلام) و قضیهی صلح، آن هم صلح تحمیلی بود. برای این که امام حسن، دوستان خودش، یعنی آن اشخاص خائنی که دور او جمع شده بودند، او را جوری کردند که نتوانست خلافش بکند، صلح کرد. صلح تحمیلی بود. این صلحی هم که به ما میخواهند بگویند، این است… آن صلح تحمیلی که در عصر امام حسن واقع شد و آن حکمیت تحمیلی که در زمان امیرالمؤمنین واقع شد، هر دویش به دست اشخاص حیلهگر درست شد . این ما را هدایت میکند به اینکه نه زیر بار صلح تحمیلی برویم و نه زیر بار حکمیت تحمیلی.»[2]
اینفوگرافیك | نرمش قهرمانانه
اعلام آمادگی طلاب برای اعزام به سوریه
جمعی از طلاب و روحانیون حوزه علمیه قم با امضا طوماری به محضر رهبر فرزانه انقلاب، آمادگی خود را جهت دفاع از کشور اسلامی سوریه و حریم قدسی بارگاه حضرت زینب(س) اعلام و تاکید کردند:
در صورت اذن ولی امر مسلمین، طومار استکبار جهانی و فرزند نامشروعش اسرائیل غاصب و مزدوران تفکیریاش را درمنطقه، برای همیشه درهم خواهیم پیچید.
منبع : حوزه نیوز
شاید «نعیما» نخواهد «خمینی» باشد
نعیما طاهری؛ دخترِ دخترِ دخترِ امام خمینی است.
دخترِ دخترِ دخترِ امام، یعنی نسل سوم انقلاب. انقلابی که پدربزرگ مادرش با اعتقاد به اسلامِ شیعهی انقلابی تئوریزه و با پشتوانه مردم به پیروزی رسانده و ده سال پس از پیروزی هم، رهبری کرده.
نعیما؛ نسل سومی است، یعنی الان بین ۲۰ تا ۳۰ سال دارد، امام و جنگ را یا ندیده یا بنا به مشاهده نفهمیده. نعیما اسمِ خمینی ندارد، شاید هم نخواهد داشته باشد. شاید نخواهد انقلابی باشد و شاید نخواهد حتی مذهبی باشد. نخواهد حجاب داشته باشد و نخواهد در ایران زندگی کند. همچنانکه الان در کانادا درس میخواند - خوب هم درس میخواند و جایزه میگیرد - و همچنانکه با حجاب نصفه نیمه در مراسم حاضر میشود.
شاید دلش بخواهد با هویت خودش زندگی کند نه هویت پدربزرگ مادرش. دلش بخواهد صفحه فیسبوک، اینستاگرام و پینترست داشته باشد. عکسهای خودمانی بگذارد و… اما مانعی وجود دارد.
مانعِ نعیما، مادرِ نعیماست؛ نعیمه اشراقی.
اتفاقا مادر نعیما هم مثل اوست. صفحه فیسبوک دارد، اصلاحطلب است و در سیاست آزادانه فکر و اظهار نظر میکند، عقاید خاصی راجع به حجاب دارد، عکسهای آرایش کردهاش عدهای را ناراحت میکند و…
اما، اما، اما ! اما مادر نعیما روی دیگری هم دارد. می خواهد خودش را به پدربزرگش منتسب کند بیآنکه چندان به وی متشبث و متشابه باشد. غافل از اینکه نسبت با خمینی(ره)؛ ایدئولوژیک و تئوریک است نه اولیگارشیک و ژنتیک.
امام خمینی(ره) یک عالم شیعی در فقه و فلسفه و عرفان بوده. یک رهبر سیاسی با تفکر انقلابی و عدالتخواهانه بوده که خود آن را «اسلام ناب» مینامید و در مقابل «اسلام امریکایی» و… قرار میداد (همچنانکه در مقابل اسلام متحجران موضع تندی داشت). یک رهبر مردمی، سادهزیست و بیادعا بوده.
بنابراین اگر کسی میخواهد از نسبت خود با امام(ره) بگوید یا ادامهدهنده راه او در علوم اسلامی باشد (نظیر برادر خانم اشراقی و داییزاده هایش که معمم هستند)، یا تفکر اسلام ناب او را در نظر و عمل پیاده کند(بخصوص در عالم سیاست) و البته باید مثل پدربزرگشان مردمی، بیادعا و سادهزیست باشد.
خمینی، اشراف زاده، سناتور یا ثروتمند نبود که لقب اشرافی، نفوذ سیاسی و مکنت مالی او به فرزندانش به ارث برسد. خمینی رهبر آزادیخواهان و عدالتخواهان جهان اسلام بود که شاگردان و پیروانش در پاکستان (شهید صادق حسینی)، عراق (شهید باقر صدر)، لبنان (امام موسی صدر)، جمهوری آذربایجان (اکرام علی اف) و… کشته شدند، ربوده شدند، زندانی شدند، شکنجه شدند و…
«خمینی چی» بودن سخت است و «خمینی» بودن خیلی سختتر.
شاید «نعیما» نخواهد این بار را به دوش بکشد. شاید دلش بخواهد راهش را خودش انتخاب کند و در این راه، راحت باشد.
مقصر مادرش «نعیمه» است که این بار را روی دوش او میگذارد، بیآنکه خود او بخواهد. مادرش نعیمه که خود دچار تناقض است؛ هم میخواهد به دخترش افتخار کند (همانگونه که هست) و هم میخواهد چیزی باشد که نیست. اینست که عکس دخترش را با فتوشاپ ناشیانهای اصلاح و محجبه میکند و بعد که عکس اصلی منتشر میشود، پست خود را حذف می کند.
تناقض از مادر نعیماست، نه خود او. بیچاره نعیما که به خاطر مادرش، حریم خصوصی اش مورد تجاوز قرار میگیرد و باید جوابگوی کسانی باشد که با آنها کاری نداشته و ندارد.حرص مادر نعیما بر انتساب خود به امام، حق زندگی آزادانه را از نعیما می گیرد.
رضا نساجی