• خانه 
  • تماس  
  • ورود 

  • سخن حضرت آیت الله بهجت درباره مقام حضرت عبدالعظیم حسنی (ع) در جمع طلاب :" شما در جوار گنج الهی هستید قدر آن را بدانید ***

اقتدار ملت ایران

17 آبان 1394 توسط عبدالعظیم حسنی (ع)

 

در همین قضیه مذاکرات هسته‌ای، این پیشرفت ملت ایران بود که قدرتهای مدعی را وادار کرد بیایند دست در دست هم بگذارند،

همه در مقابل ملت ایران بنشینند؛ آن تدابیر خصمانه را علیه ملت ایران بکار ببرند، شاید ملت ایران را از پا بیاندازند؛ این قدرت ملت ایران است.

 امام خامنه ای ۱۳۹۴/۸/۱۲


اقتدار ، ملت ایران ،



 نظر دهید »

مرگ بر آمریکا، شعاری آزموده شده

16 آبان 1394 توسط عبدالعظیم حسنی (ع)

 

باراک اوباما در مجمع عمومی سازمان ملل گفت: «مردم ایران از تاریخی افتخارآمیز برخوردارند. اما شعار «مرگ بر آمریکا» برای آنها شغل و امنیت ایجاد نمی‌کند. اگر ایران مسیر دیگری را انتخاب کرد، آن مسیر برای امنیت منطقه، برای مردم ایران و جهان خوب خواهد بود.» اما چرا اوباما، به دنبال ایرانِ بدون «مرگ بر آمریکا» است؟ پاسخ به این سؤال در کلام امام خمینی رحمه‌الله‌علیه نهفته است که «ما همه‌ی شعارهایمان را با عمل محک زده‌ایم» (۶۷/۱۲/۰۳). لذا می‌دانیم که:

۱. «مرگ بر آمریکا» شعاری برگرفته از ذهنیت تاریخی ایرانی‌ها نسبت به رفتارهای استکباری حاکمیت آمریکا بوده که تاکنون استمرار هم داشته است. کاپیتالاسیون، شلیک به هواپیمای مسافربری، کودتای نوژه و… . و حتی «یکی از برکات همین مذاکرات اخیر این بود که دشمنی آمریکایی‌ها… با ایران و ایرانی، با اسلام و مسلمین آشکار شد.»(۹۲/۱۰/۱۹) در واقع «مرگ بر آمریکا را کسی به ملت ایران یاد نداد.»(۷۳/۰۸/۱۱) و این شعار، زبان حال و حرف دل ملت‌های مظلوم و مستضعف جهان بوده است.

۲. راستی اگر شعار مرگ بر آمریکا کارآمد نیست و اگر در عمل جواب نداده، پس چرا نظام سلطه به‌دنبال حذف یک شعار «بی‌اثر و بی‌عمل» است؟ آیا تقاضای حذف این شعار به اینکه «امروز در خیلی از کشورها صدای مرگ بر آمریکا بلند میشود» برنمی‌گردد؟ آیا هدف نظام سلطه این نیست که با تغییر ذهنیت مردمی که «شاخِ ابرقدرتىِ ابرقدرت‌ها» را شکسته‌اند، ملت‌های الهام‌ گرفته از حرکت ملت ایران را نسبت ادامه حرکت خود دچار تردید کنند؟ تجربه‌ی تسخیر لانه جاسوسی و حوادث مصر نشان داد که حتی «مبارزه‌ی با استبداد بدون مبارزه‌ی با آن قدرت خارجی‌ای که پشت سر دیکتاتور و مستبد قرار دارد، به جایی نمی‌رسید … همچنان‌که در بعضی از انقلاب‌های این چند سال اخیر ملاحظه کردیم»(۹۲/۱۱/۱۹). به‌همین دلیل است که جریان غرب‌گرای داخلی تلاش می‌کند تا با «بزک» آمریکا، ماهیت استکباری او را کمرنگ کند. این جریان، دو راهبرد اصلی را دنبال می‌کند: ۱. «تحریف اصول امام خمینی رحمه‌الله‌علیه»؛ تا با «تفسیر غلط از امام» شاخص را تغییر دهند.(۹۲/۰۴/۳۰)؛ ۲. مخدوش کردن اصل استکبارستیزی. اگر این جریان بتواند ذهنیت مردم را تغییر دهد؛ به تبع آن مرز بین جبهه حق و باطل کمرنگ می‌شود، آن وقت راه نفوذ آمریکا به بهترین شکل ممکن هموار خواهد شد.

عکس پوستری | عده‌ای سعی نکنند چهره آمریکا را بزک کنند!
۳. اوباما ادعا کرده که با شعار مرگ بر آمریکا امنیت بیشتر برای ایران فراهم نمی‌شود. نگاهی گذرا به وضعیت کشورهایی در منطقه که مرگ بر آمریکا نگفته‌اند و نمی‌گویند و نیز کشورهایی که آمریکا برای برقراری امنیت به آنجا ورود کرده است، میزان توّهم اوباما را نشان می‌دهد. اتفاقا امنیت ایران حاصل عمل به شعار «مرگ بر آمریکا» است که با ایجاد عمق استراتژیک، خاکریز خود را تا مرزهای رژیم اشغالگر قدس رسانده است. بیش از سه دهه مقاومت و تلاش ایران در جهت دست‌یابی به دست برتر امنیتی در منطقه، نه تنها برای خود بلکه ملجأ امنیتی بسیاری از ملت‌های منطقه است که آمریکا به بهانه‌ی تأمین امنیت وارد کشور و زندگی‌شان شده است. استحکام خط مقاومت از استمرار «مرگ بر آمریکا» ی جمهوری اسلامی ایران است و «همه‌ی این گله‌ها و ناراحتی‌ها از این است که نفوذ ایران گسترده شده»(۹۴/۰۴/۲۰) است. به‌همین دلیل مسئولین نظام اسلامی باید توجه داشته باشند تا پدیده‌های اتفاقی، “دست دادن‌ها” و «اقدامات نابجا» یی از سوی آن‌ها صورت نگیرد که برخلاف سیاست‌های کلی نظام باشد یا سبب مخدوش شدن این تصویر موفق از مبارزه با استکبار شود و در خط مقاومت منطقه هم ایجاد تذبذب و دلسردی کند. آن‌ها نباید به‌جای نقطه‌های امیدبخش «دل را به نقطه‌هاى خیالى» بسپرند.(۹۳/۱۰/۱۷)

۴. اوباما گفت که شعار «مرگ بر آمریکا» برای شما شغل ایجاد نمی‌کند. وی جملات مشابهی را نیز در روزهای منتهی به نوروز ۹۲ درباره‌ی اقتصاد ایران بر زبان آورده بود. البته چند ماهی از این سخنان اوباما نگذشته بود که «اختلافات سیاسیون آمریکا بر سر مسائل مربوط به بودجه‌ی دولت‌شان موجب شد شانزده هفده روز دولت آمریکا تعطیل بشود، هشتصد هزار کارمند به مرخصی اجباری»(۹۲/۰۸/۱۲) بروند. امروز ۴۷ درصد جمعیت آمریکا با احتساب بدهی‌های خود، هیچ ثروتی ندارند (ثروت صفر!)؛ چهارصد خانواده‌ی ثروتمند آمریکا، مجموعا معادل ۶۲درصد جمعیتشان ثروت دارند و… حال چگونه رییس‌جمهور این‌چنین نظام اقتصادی که خود گرفتار است، مدعی می‌شود که اگر «مرگ بر آمریکا» نگویید، وضع اقتصادی‌تان بهتر می‌شود؟ اتفاقا ملت فهمیده است که مشکلات حوزه‌ی اقتصادی و معیشتی به این دلیل است که به‌طور کامل و قاطع «مرگ بر آمریکا» را عمل نکرده‌ایم. ما هنوز در این حوزه نتوانسته‌ایم وابستگی نظری و عملی به بیرون از مرزها را قطع کنیم. اگر همان بیست سال پیش آن هشدار را شنیده بودیم که «اقتصاد ما دچار این اشکال است که وابسته‌ی به نفت است و باید خودمان را از نفت جدا کنیم.» آن «آقایانِ به قول خودشان “تکنوکرات” لبخند انکار»(۹۲/۰۱/۰۱) نمی‌زدند و کمر همت می‌بستند و اقتصاد را از آن وابستگی نجات می‌دادند؛ امروز با این مشکلات اقتصادی روبه‌رو نبودیم. مشکلات اقتصادی ما برای گفتن «مرگ بر آمریکا» نیست بلکه برای عمل نکردن به آن است. آن “مرگ بر آمریکا"یی که نظام استبدادی شاهنشاهی را برانداخت و نظام سلطه را تحت تأثیر قرار داد، باید به ساختار و رفتار اقتصادی ما نیز جهت بدهد. کافیست یک‌بار دیگر رجوع کنیم به تجربه‌ی موفق «مرگ بر آمریکا».

 

لینک دانلود 

 

 نظر دهید »

نامه تاریخی رهبر انقلاب به رئیس‌جمهور درباره شروط و الزامات اجرای برجام

03 آبان 1394 توسط عبدالعظیم حسنی (ع)

 

ابلاغ سند صیانت


با اعلام‌نظر و ابلاغ‌نامه‌ی رهبر انقلاب اسلامی مبنی بر تأیید مشروط مصوبه‌ی شورای عالی امنیت ملی، فرایند قانونی بررسی برجام به پایان رسید و دوران آزمون اجرای آن آغاز شد. این نامه که در حقیقت می‌توان آن را “سند صیانت” نام‌گذاری کرد برگ زرینی به دوران پرافتخار انقلاب اسلامی افزود و جزئی از تاریخ «به یادماندنی و عبرت‌آموز جمهوری اسلامی» شد. “سند صیانت” تجربه روشنی از نقش ولایت امر و رهبری انقلاب اسلامی، از دستاوردها و اندوخته‌های تاریخی ملت ایران است. این‌ نامه که آخرین حلقه از زنجیره بررسی متن «در مجاری قانونی پیش‌بینی‌شده‌ی خود(۱۳۹۴/۰۴/۲۷)» است؛ نقاط برجسته‌ای دارد که چشم‌ها و دل‌های هر انسان منصفی را به خود جذب می‌کند …


اولا این نامه به منزله‌ی حبل‌المتینی وحدت‌بخش در بین نیروهای انقلاب و فصل‌الخطاب تمامی اختلاف‌نظر‌ها در این زمینه است. اکنون که «موافقت‌نامه‌ی موسوم به «برجام» پس از بررسی‌های دقیق و مسئولانه در مجلس شورای اسلامی، کمیسیون ویژه و دیگر کمیسیون‌ها و نیز در شورای عالی امنیّت ملّی، سرانجام از مجاری قانونی عبور کرده(۱۳۹۴/۰۷/۲۹)» و به همین دلیل نباید با بازگشت به مباحث اختلاف‌انگیز گذشته، دستاویز جدیدی برای اختلاف‌افکنی ایجاد کرد.


ثانیا «پذیرش مذاکرات از سوی ایران اساساً با هدف لغو تحریم‌های ظالمانه‌ی اقتصادی و مالی صورت گرفته است(۱۳۹۴/۰۷/۲۹)» اما آمریکایی‌ها بعد از تهیه‌ی متن برجام می‌گویند «چهارچوب تحریم‌ها حفظ خواهد شد(۱۳۹۴/۰۶/۱۲)» «آنچه از این حرف برمی‌آید، درست مخالف آن علّتی است که ما رفتیم برای مذاکره». به‌همین دلیل اعلام اینکه «لازم است تضمین‌های قوی و کافی برای جلوگیری از تخلّف طرف‌های مقابل، تدارک شود، که از جمله‌ی آن اعلام کتبی رئیس‌جمهور آمریکا و اتّحادیه‌ی اروپا مبنی بر لغو تحریم‌ها است … هرگونه اظهاری مبنی بر این‌که ساختار تحریم‌ها باقی خواهد ماند، به‌منزله‌ی نقض برجام است(۱۳۹۴/۰۷/۲۹)» صیانت خواهد کرد از هدفی که برای آن وارد مذاکره شده بودیم و اجازه نمی‌دهد امریکا دبه‌ کند. البته این نکته، مسأله‌ی جدیدی نبوده و رهبر انقلاب در دیدار با خبرگان گفته بودند که: «اگر بنا است تحریم‌ها برداشته نشود، پس معامله‌ای وجود ندارد(۱۳۹۴/۰۶/۱۲)».

ثالثا علی‌رغم «ایستادگی‌هایی که… در طول مسیر مذاکرات از سوی مسئولان جمهوری اسلامی به کار رفت و توانست در موارد متعدّدی، از ورود زیان‌های سنگین جلوگیری کند محصول مذاکرات که در قالب برجام شکل گرفته است، دچار نقاط ابهام و ضعف‌های ساختاری و موارد متعدّدی است که در صورت فقدان مراقبت دقیق و لحظه‌به‌لحظه، ‌ می‌تواند به خسارت‌های بزرگی برای حال و آینده‌ی کشور منتهی شود.(۱۳۹۴/۰۷/۲۹)» بنابراین لازم است برای صیانت از منافع و مصالح ملی و به دلیل «وجود پیچیدگی‌ها و ابهامها در متن برجام و نیز گمان نقض عهد و تخلّفات و فریب‌کاری در طرف مقابل بویژه آمریکا… یک هیئت قوی و آگاه و هوشمند، برای رصد پیشرفت کارها و انجام تعهّدات طرف مقابل ۹۴/۷/۲۹» تشکیل شود.



رابعا این سند حافظ آرمان استکبارستیزی ما است. این سند به ما و تاریخ این عبرت را یادآوری می‌کند که آمریکا بدعهد و فربیکار بوده است و ما همچنان به او بدبین و بی اعتماد هستیم و او را «مصداق اتم استکبار» می‌دانیم. چرا که «رفتار و گفتار دولت آمریکا در مسئله‌ی هسته‌ای و مذاکرات طولانی و ملال‌آور آن، نشان داد که این نیز یکی از حلقه‌های زنجیره‌ی دشمنی عنادآمیز آنان با جمهوری اسلامی است.(۱۳۹۴/۰۷/۲۹)»؛

آمریکایی‌ها «هرجا فرصت پیدا کردند و میدان به آنها داده شد -که البتّه طرف‌های ایرانی بحمدالله حواسشان جمع بود امّا یک جاهایی بالاخره آنها فرصت‌هایی پیدا کردند- یک نفوذی کردند، یک حرکت مضرِّ برای منافع ملّی انجام دادند(۱۳۹۴/۰۷/۱۵)». نه تنها «ورود فریب‌کارانه‌ی آمریکا در مذاکرات هسته‌ای… که با غرض پیشبرد هدف‌های خصمانه‌ی خود درباره‌ی جمهوری اسلامی صورت گرفته(۱۳۹۴/۰۷/۲۹)» بود بلکه در فرایند مذاکره هم «نقض عهدهای مکرّر»، «همراهی با خواسته‌های رژیم صهیونیستی»، «دیپلماسی زورگویانه» و… نشان داد که دشمنی امریکا با مردم شریف ایران به به دلیل ماهیت استکبارستیز و ضدسلطه آنان است نه آن چیزی که عده‌ای «با نگاه سهل‌اندیشانه و عوامانه(۱۳۹۴/۰۷/۱۵)» به این موضوع می‌نگرند و دم از مذاکره و رابطه با آمریکا می‌زنند.


خامسا این سند از صنعت هسته‌ای که با قدرت درونی ملت ایران ایجاد شده است حفاظت خواهد کرد. یکی دیگر از اهداف ایران از مذاکرات هسته‌ای، «شناخته شدن حق غنی‌سازی ایران» و حفظ صنعت هسته‌ای کشور بوده است. با اینکه طرف‌های غربی در متن «ناچار شدند ادامه‌ى این صنعت را در کشور … و ادامه‌ى تحقیقات و توسعه‌ى این صنعت را تحمّل کنند(۱۳۹۴/۰۴/۲۷)»، اما با توجه به سابقه فریب‌کاری و نقض عهد آنها، برخی از الزامات ۹گانه‌ی مطرح‌شده در نامه وظیفه‌ی صیانت از صنعت هسته‌ای را برعهده دارد. نکاتی مانند «حل و فصل موضوع پی‌ام‌دی»، «نوسازی کارخانه اراک با حفظ هویت سنگین»، «تحقیق و توسعه»، «معامله اورانیوم غنی‌شده» و… از این قبیل است.


سادسا این سند ما را به راه روشن عبور از مشکلات رهنمون می‌سازد. راه اصلی مسئولان و ملت ایران برای «گشایش اقتصادی و بهبود معیشت(۱۳۹۴/۰۷/۲۹)» مسیری غیر از توافق هسته‌ای و برجام است. اقتصاد مقاومتی و به‌خصوص تقویت تولید ملی باید با جدیت دنبال شود و در این بین باید صیانت کرد از نفوذ دشمن به درون کشور. به همین دلیل باید «وضعیت پس از برداشته شدن تحریمها، به واردات بی‌رویّه نینجامد، و به‌خصوص از وارد کردن هرگونه مواد مصرفی از آمریکا جدّاً پرهیز شود.(۱۳۹۴/۰۷/۲۹)»
این موارد نمونه‌هایی از برکات حکم فقیهی مجتهد و زعیم و رهبری شجاع و مدبر است که فرمود «این نقش‌آفرینی‌ها مشتمل بر نصرت و رحمت حق خواهد بود زیرا نصرت وعده الهی در برابر نصرت دین او تخلف ناپذیر است.(۱۳۹۴/۰۷/۲۹)»

 1 نظر

اعمال و مناسبت‌های ماه ربیع‌الاول

03 دی 1393 توسط عبدالعظیم حسنی (ع)



بعد از پشت سرگذاشتن دو ماه محرم و صفر و عزاداری‌ها به بهار ماه‌ها یعنی ماه ربیع‌الاول، رسیدیم…

ماهی که آثار رحمت خداوند هویداست و ذخایر برکات خداوند و نورهای زیبایی او بر زمین فرود آمده است، زیرا میلاد رسول خدا (ص) در این ماه است و سزاوار است که همه علاقه‌مندان مکتب اهل بیت(علیهم السلام) آن را ارج نهند و گرامی بدارند.

ماه ربیع‌الاول آمیخته با خاطره غم‌انگیزی چون شهادت امام حسن عسکری(ع) و مطابق روایت معروف، ماه میلاد مبارک پیامبر گرامی اسلام(ص) و حضرت صادق(ع)، هجرت پیامبر اکرم(ص) از مکه به مدینه، آغاز امامت پربرکت حضرت بقیة اللّه(عج) و ماه رخداد واقعه عظیم «لیلة‌المبیت» است.

اعمال و وقایع رخ داده در ماه ربیع‌الاول به عنوان سومین ماه قمری، به شرح زیر است:

اعمال مشترک اول هر ماه

دعای هنگام رؤیت هلال، خواندن سوره حمد، نماز اول ماه و روزه گرفتن، اعمال مشترک اول هر ماه قمری هستند که می‌توانید برای مشاهده شرح و کیفیت انجام آنها به نشانی اینترنتی زیر مراجعه کنید:

http://makarem.ir/prayer/?gid=۲۱۷

اعمال مختص این ماه

روز اوّل

علما گفته‌اند مستحب است، به شکرانه هجرت موفّقیت‌آمیز رسول خدا(ص) این روز را روزه بگیرند و صدقه و انفاق و احسان نمایند و همچنین زیارت آن بزرگوار، در این روز مناسب است.

مرحوم «سیّد بن طاووس»، دعایی را برای این روز در کتاب اقبال نقل کرده است.

روز دوازدهم

در این روز دو رکعت نماز مستحب است که در رکعت اوّل بعد از حمد، سه مرتبه سوره «قل یا ایّها الکافرون» و در رکعت دوم بعد از حمد، سه مرتبه سوره «توحید» خوانده شود.

روز هفدهم

این روز مطابق نظر مشهور علمای امامیّه، روز ولادت رسول خدا(صلی الله علیه وآله) و همچنین میلاد امام صادق(علیه السلام)است و روز بسیار مبارکی و دارای اعمالی است:

۱) غسل؛ به نیّت روز هفدهم ربیع الاوّل.

۲) روزه؛ که برای آن فضیلت بسیار نقل شده است، از جمله در روایاتی از ائمّه معصومین(علیهم السلام)آمده است: کسی که این روز را روزه بدارد، خداوند برای او ثواب روزه یکسال را مقرّر می‌فرماید.

۳) دادن صدقه، احسان نمودن و خوشحال کردن مؤمنان و به زیارت مشاهد مشرّفه رفتن.

۴) زیارت رسول خدا(ص) از دور و نزدیک؛ در روایتی از آن حضرت آمده است: هر کس بعد از وفات من، قبرم را زیارت کند مانند کسی است که به هنگام حیاتم به سوی من هجرت کرده باشد، اگر نمی‌توانید مرا از نزدیک زیارت کنید، از همان راه دور به سوی من سلام بفرستید (که به من می‌رسد).

۵) زیارت امیرمؤمنان، علی(علیه السلام) نیز در این روز مستحب است با همان زیارتی که امام صادق(علیه السلام) در چنین روزی کنار ضریح شریف آن حضرت(علیه السلام) وی را زیارت کرد. برای خواندن این زیات به آدرس زیر مراجعه شود.

http://makarem.ir/prayer/?gid=۳۰۱

۶) تکریم، تعظیم و بزرگداشت این روز بسیار بجاست، مرحوم «سیّد بن طاووس»، در اقبال، در تکریم و تعظیم این روز به خاطر ولادت شخص اوّل عالم امکان و سرور همه ممکنات حضرت نبیّ اکرم(صلی الله علیه وآله) سفارش بسیار کرده است.

بنابراین، سزاوار است مسلمین با برپایی جشن‌ها و تشکیل جلسات، هرچه بیشتر با شخصیّت نبیّ مکرّم اسلام(ص)، سیره و تاریخ زندگی او آشنا شوند و از آن، برای ساختن جامعه‌ای اسلامی و محمّدی بهره کامل گیرند.

رخدادهای این ماه

شب اوّل

این شب به نام «لیلة المبیت» مزیّن است، در این شب یک حادثه مهمّ تاریخی واقع شد و آن این که در سال سیزدهم بعثت، رسول خدا(ص) از مکّه به قصد هجرت به سوی مدینه، از شهر خارج شد و در «غار ثور» پنهان گردید و امیر مؤمنان علی(ع) برای اغفال دشمنان، فداکارانه در بستر رسول خدا(ص) خوابید و مشرکان قریش که خانه رسول خدا(ص) را محاصره کرده بودند، به گمان آن که رسول خدا(ص) در بسترش آرمیده است، تا صبح منتظر ماندند و چون صبحگاهان با شمشیرهای برهنه به منزل آن حضرت هجوم بردند تا رسول اللّه(ص) را بکشند، علی(ع) را دیدند که از آن بستر برخاست! بدین سان، رسول خدا(ص) در فرصتی مناسب خود را از چنگال مشرکان قریش نجات داد و علی(ع) نیز با این فداکاری، عشق و علاقه و برادری خود را نسبت به رسول خدا(ص)نشان داد؛ این در حالی بود که هر زمان ممکن بود کسی را که در بستر خوابیده به قتل برسانند.

آیه شریفه «وَ مِنَ النّاسِ مَنْ یَشْرِی نَفْسَهُ ابْتِغاءَ مَرْضاتِ اللّهِ وَ اللّهُ رَءُوفٌ بِالْعِبادِ; بعضی از مردمِ (با ایمان و فداکار) جان خود را در برابر خشنودی خدا می‌فروشند؛ و خداوند نسبت به بندگان مهربان است» در حقّ آن حضرت نازل شد.

سال هجرت رسول خدا(ص) مبدأ تاریخ مسلمانان است و تحوّلی عظیم در جهان اسلام روی داد.

روز هشتم

در روز هشتم ربیع الأوّل، سال ۲۰۶، شهادت امام حسن عسکری(علیه السلام) طبق روایتی واقع شده است و از همان روز، امامت حضرت صاحب الزّمان، حجّة بن الحسن عجّل الله تعالی فرجه الشریف آغاز شد.

روز دهم

روز ازدواج رسول خدا(ص) با حضرت خدیجه کبری(علیها السلام) است در حالی که رسول خدا(ص) ۲۵ ساله بود و حضرت خدیجه(علیها السلام)۴۰ ساله. به همین مناسبت روزه این روز به عنوان شکرگزاری مستحب شمرده شده است.

روز دوازدهم

این روز مطابق نظر مرحوم شیخ کلینی و مسعودی و همچنین مشهور میان اهل سنّت، روز ولادت با سعادت نبیّ مکرّم اسلام(ص)است.

همچنین در این روز، رسول خدا(ص) بعد از ۱۲ روز که مسیر راه میان مکّه و مدینه را پیمود وارد مدینه گردید. و نیز روز انقراض دولت بنی‌مروان در سال ۱۳۲ است.

روز چهاردهم

در سال ۶۴ در چنین روزی، یزید بن معاویه به هلاکت رسید.

وی پس از سه سال و ۹ ماه خلافت که همراه با جنایات عظیمی بود - که مهمترین آن واقعه کربلا و شهادت ابی عبداللّه الحسین(ع) و یارانش می‌باشد - در سنّ ۳۷ سالگی در منطقه «حوران» زندگی ننگینش به پایان رسید؛ جنازه‌اش را در دمشق دفن کردند؛ ولی اکنون اثری از او نیست.

شب هفدهم

طبق روایات مشهور شیعه، شب ولادت حضرت خاتم الانبیا، رسول معظّم اسلام(ص) است و شب بسیار مبارکی است.

همچنین یکسال قبل از هجرت رسول خدا(ص)، در چنین شبی معراج آن حضرت صورت گرفت.

روز هفدهم

همان گونه که گفتیم مشهور میان علمای امامیّه آن است که روز هفدهم ربیع الأوّل، روز ولادت با سعادت رسول خدا حضرت محمّد بن عبداللّه(ص) است و معروف آن است که ولادتش در مکّه معظّمه، واقع شده است و زمان ولادتش هنگام طلوع فجر، روز جمعه، سنه عام الفیل بوده است. (عام الفیل سالی است که ابرهه با لشکرش که بر فیل سوار بودند به قصد تخریب کعبه آمد، ولی همگی نابود شدند).

همچنین در چنین روزی در سال ۸۳ هجری قمری، ولادت امام صادق(علیه السلام) واقع شده است و از این جهت نیز بر اهمّیّت این روز افزوده شده است.

ماه ربیع الأوّل گرچه آغاز آن آمیخته با خاطره غم‌انگیز و اندوه‌بار شهادت امام حسن عسکری(علیه السلام)است، ولی از آن جا که میلاد مبارک حضرت ختمی مرتبت رسول گرامی اسلام(ص) مطابق روایت معروف، در هفدهم این ماه و طبق روایت غیرمعروف، در دوازدهم آن واقع شده و میلاد حضرت صادق(ع) نیز در هفدهم این ماه است، ماه شادی و جشن و سُرور است.

از آن جا که هجرت پیامبر اکرم(ص) که سرچشمه دگرگونیِ عمیق در جهانِ اسلام و عزّت و شوکت مسلمین شد، و همچنین داستان «لیلة‌المبیت» در این ماه واقع گردیده، و آغاز امامت پربرکت حضرت بقیة اللّه (ارواحنا فداه) همزمان با شهادتِ پدر بزرگوارش نیز می‌باشد؛ در مجموع از ماه‌های بسیار پربرکت و پرخاطره است، که سزاوار است، همه علاقه مندان مکتب اهل بیت(علیهم السلام) آن را ارج نهند و گرامی بدارند.

منبع:

پایگاه اطلاع‌رسانی آیت‌الله مکارم شیرازی


 1 نظر

''من روحانی هستم' چیست و چه می‌گوید؟!

10 اردیبهشت 1393 توسط عبدالعظیم حسنی (ع)


“من روحانی هستم” نام مستندی است که این روزها بسیار حاشیه‌ساز شده است؛ مستندی تاریخی که گزیده‌هایی از نقاط برجسته زندگی انقلابی، سیاسی، اجرایی و … حجت‌الاسلام حسن روحانی رئیس جمهوری اسلامی ایران را روایت می‌کند.
به گزارش مشرق، این مستند که توسط «گروه چندرسانه‌ای شفق» تولید شده است، براساس کتاب خاطرات آیت‌الله هاشمی رفسنجانی و کتاب خاطرات حجت‌الاسلام حسن روحانی، مصاحبه با مسئولان وقت، مصاحبه با فعالان سیاسی، منابع مکتوب، مصاحبه با سران اروپایی و جراید و سایر منابع ساخته شده است.

بنا بر اعلام «گروه چندرسانه‌ای شفق»، کتاب خاطرات حسن روحانی 44 درصد، کتاب خاطرات هاشمی رفسنجانی 20 درصد، مصاحبه با فعالان سیاسی 12 درصد، منابع مکتوب شامل کتاب‌های “مک‌فارلین با چشم باز” و “چهل تدبیر” 8 درصد، مصاحبه با مسئولان وقت 7 درصد، مصاحبه با سران اروپایی 5 درصد و جراید 4 درصد منابع مورد استفاده در ساخت مستند “من روحانی هستم” را تشکیل می‌دهند.

زندگی شخصی و مبارزاتی حسن روحانی ازجمله بخش‌های مستند “من روحانی هستم” است. این بخش از زندگی حسن روحانی بر اساس کتاب خاطرات حسن روحانی، روزنامه شرق و مصاحبه‌های تصویری و فیلم‌های آرشیوی حسن روحانی روایت می‌شود.

این مستند به روایت دوران ریاست حسن روحانی بر شورای نظارت بر صدا و سیما براساس کتاب خاطرات هاشمی رفسنجانی (سال 62) می‌پردازد و همچنین ماجرای مربوط به مخالفت 99 نفر از نمایندگان وقت مجلس با نخست‌وزیری میرحسین موسوی و نقش حسن روحانی در این زمینه را براساس آرشیو روزنامه مردم‌سالاری و روزنامه ابتکار روایت می‌کند.

نقش حسن روحانی در ماجرای “مک‌فارلین” نیز بر پایه کتاب خاطرات هاشمی رفسنجانی، کتاب مک‌فارلین با چشم باز، مصاحبه‌های تصویری هاشمی رفسنجانی، کتاب چهل تدبیر و روزنامه النهار روایت شده و ماجرای «مجمع عقلا» هم براساس مصاحبه‌های تصویری حسن روحانی، هاشمی رفسنجانی و محسن رضایی بازخوانی می‌شود.

فتنه 18 تیر 78 نیز در این مستند بازخوانی می‌شود. این بخش نیز مستند به مصاحبه‌های تصویری حسن روحانی، علیرضا زاکانی، محمدعلی ابطحی و سیدمرتضوی نبوی است.

بخش دیگر این مستند روایتی است از مذاکرات هسته‌ای در دولت خاتمی که ریاست تیم ایرانی به‌عهده حسن روحانی قرار داشت. مستند «IRAN & WEST» تولید بی‌بی‌سی انگلیسی، مصاحبه‌های تصویری سیدمحمد خاتمی، محمدجواد ظریف و حسین موسویان و نیز فیلم‌های آرشیوی حسن روحانی منابع استفاده شده در این بخش هستند.

آغازگر مستند، ماجرای “مک‌فارلین” است؛ مشاور عالی امنیت ملی رئیس جمهور وقت آمریکا که 4 خرداد سال 65 در رأس یک هیئت دیپلماتیک آمریکایی و با پاسپورت جعلی ایرلندی و با یک هواپیمای اروپایی که خدمه‌ای ایرلندی داشت، وارد تهران پایتخت ایران شد.

مک‌فارلین به‌همراه خود کیکی با نماد «کلید» و انجیلی را که توسط «ریگان» رئیس جمهور وقت آمریکا امضا شده بود، به‌عنوان هدیه آورده بود و هواپیمای وی نیز حامل سلاح‌هایی بود که گویا مورد نیاز آن روزهای جمهوری اسلامی ایران بود. (کتاب مک‌فارلین با چشم باز)

این مستند روایت می‌کند که «رابرت مک‌فارلین» مشاور عالی امنیت ملی رئیس جمهور وقت آمریکا ابتدا خواستار دیدار با رئیس جمهور ایران می‌شود تا پیام رئیس جمهور آمریکا را تسلیم وی کند اما رئیس جمهور ایران ملاقات را نمی‌پذیرد. مک‌فارلین سپس درخواست می‌کند که با نخست‌وزیر و یا رئیس مجلس ایران دیدار کند. (کتاب مک‌فارلین با چشم باز)

این اکبر هاشمی رفسنجانی است که وارد ماجرا می‌شود و به حسن روحانی مأموریت می‌دهد که در کنترل سلاح‌های موجود در هواپیمای فرودآمده در فرودگاه قلعه‌مرغی و نیز اداره مسائل سیاسی و مذاکرات با هیئت آمریکایی همکاری کند. (کتاب خاطرات هاشمی رفسنجانی)

مستند اینجا فلاش‌بک می‌خورد و به گذشته تاریخ سفر می‌کند؛ به هشتم آبان سال 1356؛ به مسجد ارک تهران؛ به مجلس گرامی‌داشت شهادت “حاج‌آقا مصطفی” پسر بزرگ امام خمینی و سخنرانی انقلابی حسن روحانی؛ سخنرانی مشهوری که روحانی در آن رهبر کبیر انقلاب را “ابراهیمِ زمان” می‌خواند و از حضرت آیت‌الله العظمی سید روح‌الله خمینی به‌عنوان “امام خمینی” یاد می‌کند. می‌گویند این اولین باری بوده که عنوان “امام” برای رهبر فقید انقلاب به کار برده شده و از آن روز به بعد این عنوان معروف و مشهور شد.

مستند باز هم به عقب‌تر برمی‌گردد؛ به نهم دی‌ماه سال 1327 که حسن روحانی در خانواده‌ای مذهبی در سرخه استان سمنان چشم به جهان گشود. روحانی 12ساله بوده که تحصیل در حوزه علمیه را برمی‌گزیند و از حوزه علمیه قم نیز وارد مبارزات انقلابی می‌شود و به نهضت امام خمینی می‌پیوندد. (کتاب خاطرات حسن روحانی)

حسن روحانی خود روایت می‌کند سوابق انقلابی خود را: “اولین باری که تحت تعقیب قرار گرفتم، جوانی بودم حدود 14ساله، در دی‌ماه 1341 بود، به‌خاطر پخش اعلامیه حضرت امام در سمنان".

روحانی کنار دروس حوزوی، به خواندن دروس معمولی آن‌هم به‌صورت شخصی و بدون معلم و بدون رفتن به مدرسه تا مقطع دیپلم مشغول و با قبولی در کنکور سال 48 در رشته حقوق قضایی وارد دانشگاه تهران می‌شود. او با لباس طلبگی به دانشگاه تهران می‌رفت.(کتاب خاطرات حسن روحانی) آن‌زمان با استاد شهید مطهری هم آشنا شده بود و با ایشان مراوده داشت. با فن بیان قوی‌ای که داشت، به یک روحانی منبری و سخنرانی کارکشته و حرفه‌ای هم تبدیل شده بود.

روحانی به خدمت سربازی هم می‌رود: “روزهای اولم در پادگان، سرلشگر امین افشار فرمانده پادگان در سرکشی از گروهانمان دستور داد بروم ریش‌هایم را کوتاه کنم. گفتم من ریش‌هایم را نمی‌تراشم، گفت: چرا؟ گفتم: چون معمم هستم و آخر هفته منبر دارم. گفت: برای تو الآن که نظامی هستی، سخنرانی ممنوع است؛ گفتم: ممنوع نیست؛ من حقوقدان هستم و می‌دانم". (کتاب خاطرات حسن روحانی)

مستند ادامه می‌دهد و از سختی‌های زندگی طلبگی حسن روحانی و ازدواج وی با دخترخاله‌اش و زندگی وی در یک اتاق 3 در 3 در خرپشته خانه دایی‌اش و … روایت می‌کند تا می‌رسد به سال 56 و همان سخنرانی غرّا در مراسم بزرگ‌داشت حاج آقامصطفی؛ مراسمی که متولی برگزاری‌اش کسی نبود جز شهید آیت‌الله مطهری که حسن روحانی را برای سخنرانی برگزیده بود. (کتاب خاطرات حسن روحانی)

“إِنََّ هَذََا لَهُوَ الْبَلََاء الْمُبِِین؛ این بلای مبین و آزمایش روشن و آشکار برای ابراهیم ما و بنابراین من یک لقب برای مرجع‌مان می‌پسندم و آن امام خمینی".

همین سخنرانی انقلابی و همین تعابیر زیبا و دلنشین، حیات سیاسی حسن روحانی را وارد مرحله جدیدی می‌کند، نام روحانی جوان را بر سر زبان‌ها می‌اندازد و او را به یکی از انقلابیون شناخته‌شده تبدیل می‌کند.

ساواک هم بیش از پیش او را تحت نظر و مراقبت قرار می‌دهد. “آقای حسن روحانی سخنرانی مجلس را به‌عهده گرفت. در جلوی در ورودی مسجد مطالبی را مطهری، دکتر مفتح و بازرگان به او گفتند و سپس چند شعار علیه دولت داده شد". [گزارش ساواک]

همین حساسیت ساواک و افزایش مراقبت‌های مأموران امنیتی رژیم شاه و احتمال ممنوع المنبر شدن و بازداشت، روحانی را بر آن می‌دارد که ادامه تحصیل در خارج از کشور را مناسب ببیند.

روحانی رشته حقوق را برای ادامه تحصیل انتخاب می‌کند اما پس از ورود امام خمینی به پاریس، درس را رها می‌کند و به سخنرانی‌های متعدد در دانشگاه‌های مختلف در سراسر اروپا می‌پردازد و بیشتر وقت خود را به همین سخنرانی‌ها و نیز راه‌اندازی تظاهرات‌ها اختصاص می‌دهد.

روحانی در ایام منتهی به پیروزی انقلاب اسلامی ایران، به محل اقامت امام خمینی در نوفل لوشاتو می‌رود. روز بازگشت امام به ایران اما روحانی به‌دلیل پُر شدن ظرفیت هواپیما، از بازگشت به تهران بازمی‌ماند. به همین دلیل به لندن می‌رود و به‌همراه خانواده‌اش به تهران بازمی‌گردد. (کتاب خاطرات حسن روحانی)

پس از پیروزی انقلاب، آیت‌الله خامنه‌ای مسئولیت ساماندهی ارتش را به‌عهده می‌گیرند. ایشان از حسن روحانی دعوت می‌کنند تا در این امرِ مهم همکاری کند.
‘’من روحانی هستم’ چیست و چه می‌گوید؟!

روحانی می‌گوید: “ایشان این وظیفه را به‌عهده گرفته بودند که ارتش را سامان بدهند و من وقتی که رفتم خدمت ایشان، ایشان فرمود که شما بیاید کمک کنید که ما برویم ارتش را سامان بدهیم، در واقع اولین کار در کنار آیت‌الله خامنه‌ای سامان دادن نیروهای مسلح بود. آن زمان اوایل سال 58، پادگان‌ها را تشکیل می‌دادیم و افراد را دعوت می‌کردیم چون وضع خاصی بود. تحصن‌هایی بود در یک مقطعی؛ تحصن‌ها را بایست می‌شکستیم".

به روایت این مستند، روحانی اجرای طرح اجباری کردن حجاب در ارتش و ادارات و سازمان‌های مربوطه را به دست می‌گیرد. اولین بخش، ستاد مشترک ارتش بود که روحانی کارمندان زن مستقر در آن را به رعایت پوشش اسلامی و حجاب فرامی‌خواند.
“آن‌ها سی نفری بودند. پس از گفت‌وگو قرار شد از فردا با روسری بیایند. زنان کارمند که به‌جز یکی دو نفر همه بی‌حجاب بودند، شروع کردند به غر زدن و شلوغ کردن، ولی من محکم ایستادم و گفتم از فردا صبح دژبان مقابل درب ورودی موظف است از ورود خانم‌های بی‌حجاب به محوطه ستاد مشترک ارتش جلوگیری کند. این دستور است". (کتاب خاطرات حسن روحانی)

روحانی کنار این مسئولیت‌ها، به فعالیت‌های تبلیغی هم ادامه می‌دهد. افشاگری‌ها و سخنرانی‌های وی علیه گروهک‌های ضدانقلاب، موجب می‌شود این گروهک‌ها نقشه ترور وی را بکشند.

“ظهر روز عید فطر، سال 58 می‌خواستم از خانه خارج شوم که ناگهان زنگ در به صدا در‌آمد. هنوز در را باز نکرده بودم که شبح جوانی را از پشت شیشهِ درِ ورودی منزل دیدم. در را باز نکردم؛ برگشتم و کلت خود را مسلح کردم و به پشت‌بام رفتم. از آنجا جوانی را دیدم که پشت در ایستاده و دستش زیر کاپشنش است. آن‌طرف کوچه روی یک موتور جوان دیگری نشسته و گویی همراه این است. نگاه آن که به من روی پشت‌بام افتاد، روی موتور پریدند و با سرعت از آنجا دور شدند. وقتی سوار موتور شد، کلت زیر کاپشنش کاملاً نمایان شد". (کتاب خاطرات حسن روحانی)

روایت مستند “من روحانی هستم” از تاریخ انقلاب به 13 آبان 1358 می‌رسد. انقلاب اسلامی هنوز یک‌ساله نشده است که به‌تعبیر امام راحل، انقلابی دیگر (انقلاب دوم) به وقوع می‌پیوندد. سفارت آمریکا که به لانه جاسوسی از جمهوری اسلامی تبدیل شده بود، به دست دانشجویان انقلابی و پیرو خط امام تسخیر می‌شود.

ابهت آمریکا در جهان فرومی‌ریزد. با این حال مقامات ایالات متحده به فکر برقراری رابطه با ایران می‌افتند. امام پیش‌تر فرموده‌ بودند: “روابط دارند درست می‌کنند، می‌خواهند دوباره ما را برگردانند به آن عهدی که همه‌چیزمان اختناق در اختناق باشد و همه هستی ما به کام آمریکا برود، ما نخواهیم گذاشت، تا جان داریم، نخواهیم گذاشت".

زمان می‌گذرد. سال 65 چند آمریکایی در بیروت پایتخت لبنان گروگان گرفته می‌شوند. آمریکا از ایران می‌خواهد بین ایالات متحده و حزب‌الله لبنان واسطه‌گری کند. (کتاب مک‌فارلین با چشم باز)

آمریکا برای نزدیک شدن به ایران تلاش می‌کند. ابتدا از طریق یک واسطه به‌نام “منوچهر قربانی‌فر” سلاح‌هایی راکه جمهوری اسلامی در جنگ به آنها نیاز دارد، به ایران می‌فروشد اما مدتی بعد این هوس به سرشان می‌زند که این سلاح‌ها را به‌صورت مستقیم و بدون واسطه در اختیار مقامات ایرانی قرار دهند. “منوچهر قربانی‌فر” هم این درخواست را به گوش هاشمی رفسنجانی می‌رساند. (کتاب 40 تدبیر)

اینجا پای هیئت دیپلماتیک آمریکایی به‌سرپرستی «رابرت مک‌فارلین» به پایتخت ایران باز می‌شود. مدت‌ها بعد ریگان رئیس جمهور وقت آمریکا اذعان می‌کند که هدف اصلی این سفر ایجاد ارتباط مناسب با رهبران احتمالی آینده ایران بوده است. (روزنامه النهار)

نظام اما هدایای آمریکایی‌ها (کیک با نماد کلید و انجیل امضاشده توسط رئیس جمهور وقت آمریکا) را نمی‌پذیرد و مذاکره مقامات رده‌بالای جمهوری اسلامی با هیئت آمریکایی را هم ممنوع می‌کند.(کتاب مک‌فارلین با چشم باز)

مذاکرات به‌صورت مخفیانه و توسط دکتر هادی و دکتر روحانی شروع می‌شود و در هفت دور ادامه می‌یابد.(کتاب خاطرات هاشمی رفسنجانی) جمهوری اسلامی مذاکرات را صرفاً در موضوع گروگان‌های آمریکایی در لبنان می‌داند اما آمریکایی‌ها می‌خواهند پای همه مسائل کلی و سیاسی را به این مذاکره باز کنند. هیئت آمریکایی چندین بار خواستار دیدار با مقامات عالی‌رتبه جمهوری اسلامی هم می‌شود اما از این طرف جواب منفی است.

آمریکایی‌های ناکام تصمیم به ترک تهران می‌گیرند.(کتاب مک‌فارلین با چشم باز) ایران سلاح‌های اهدایی آمریکایی‌ها را که برچسب اسرائیلی داشتند، نیز پس می‌فرستد. (کتاب 40 تدبیر)

امام خمینی به هاشمی رفسنجانی مأموریت می‌دهد که مردم را از ماجرای سفر هیئت آمریکایی به تهران باخبر کند. (کتاب 40 تدبیر)

هاشمی رفسنجانی در یک برنامه تلویزیونی حاضر می‌شود و دروغ‌گویی مقامات آمریکایی را افشا می‌کند: “آقایان صریحاً دروغ به ملت آمریکا گفتند که ما با پاسپورت خودمان رفتیم ایران، در صورتی که فتوکپی پاسپورت‌هایی که اینها داشتند، الآن پیش ما موجود است که ایرلندی است".

هاشمی به‌عنوان نمونه تصویری از پاسپورت جعلی رابرت‌ مک‌فارلین را به نمایش می‌گذارد.

مستند “من روحانی هستم” با بازخوانی فرازهای دیگری از زندگی سیاسی حسن روحانی ادامه می‌یابد. از حضور در ارتش تا نمایندگی مجلس در 7 دوره و تصدی ریاست کمیسیون دفاع و نایب‌رئیسی مجلس.

روحانی در همان اولین دوره مجلس شورای اسلامی، رئیس شورای نظارت بر صدا و سیما هم می‌شود. محمد هاشمی رفسنجانی نیز رئیس سازمان صدا و سیماست. اختلافات متعدد میان روحانی و هاشمی موجب می‌شود که محمد هاشمی رفسنجانی به‌دست حسن روحانی از ریاست صدا و سیما کنار گذاشته شود؛ موضوعی که موجبات آزردگی امام را فراهم می‌آورد. امام مخالف دخالت شورای نظارت بر صدا و سیما در کار این سازمان هستند لذا از طریق فرزند خویش به رئیس مجلس یعنی اکبر هاشمی رفسنجانی پیغام می‌دهند که حسن روحانی از شورای نظارت بر صدا و سیما کناره‌گیری کند. روحانی ناراحت می‌شود و درخواست می‌دهد با امام ملاقات کند اما امام جواب “نه” می‌دهند. (کتاب خاطرات هاشمی رفسنجانی)

مردادماه سال 64 فرامی‌رسد. آیت‌الله خامنه‌ای رئیس جمهور وقت با عنایت به شرایط حساس کشور و مواجه بودن کشور با جنگ تحمیلی، با انتخاب دوباره میرحسین موسوی به عنوان نخست‌وزیر موافقت می‌کند؛ موافقتی که مخالفت عده‌ای از نمایندگان مجلس را به‌دنبال دارد. امام با این‌گونه اختلافات و حاشیه‌ها در مقطع حساس جنگ تحمیلی موافق نیستند و توصیه می‌کنند میرحسین موسوی به عنوان نخست‌وزیر برگزیده شود اما باز هم 99 نفر از نمایندگان که حسن روحانی یکی از فعالین آنهاست، به موسوی رأی منفی می‌دهند. (روزنامه مردم‌سالاری)

روحانی در مجلس گروهی را تشکیل می‌دهد که بعدها به “مجمع عقلا” معروف می‌شود. به‌گفته هاشمی رفسنجانی این گروه در سیاست‌های جنگی بی‌تأثیر نبودند و در پایان جنگ هم تأثیرگذار بودند.

محسن رضایی نیز می‌گوید: ما در عملیات رمضان رفتیم وارد خاک عراق شدیم. یک قطعه‌ای از خاک عراق را گرفتیم. از آنجا به بعد یک بحث‌هایی مطرح شد که بیشتر در گوشی بود و بعضی از این آقایان آن شهامت لازم را در اینکه به‌طور جدی بیایند بحث کنند با امام یا با مسئولان اصلی کشور که تصمیم‌گیرنده بودند، نداشتند. در گوشی یا بعضی جاها یک جلساتی می‌گذاشتند که این تا والفجر مقدماتی و همین‌طور ادامه پیدا کرد".

این اختلافات بین “مجمع عقلا” و رزمندگان و فرماندهان نظامی کشور ادامه پیدا می‌کند. “مجمع عقلا” خواهان پایان جنگ است اما رزمندگان و فرماندهان نظر دیگری دارند.

روحانی در این باره می‌گوید: یکی از اعضای جلسه ظاهراً می‌رود با آقای رضایی صحبت می‌کند، با آقای محسن رضایی که فرمانده سپاه بودند، به ایشان می‌گوید که یک جلسه‌ای هست که نمایندگان مجلس دارند و در آنجا دارند طراحی صلح می‌کنند که چه‌جوری صلح کنیم با صدام. ایشان یک نامه‌ای می‌نویسد به امام و می‌گوید که شما که این‌همه تأکید می‌کنید برای جنگ و ادامه جنگ، در مجلس یک گروهی هستند، اسم من را هم می‌برد، با حضور فلانی و این‌ها راجع به صلح دارند بحث می‌کنند.

محسن رضایی نیز می‌گوید: شاید دلیل اینکه این آقایان این مسئله را طرح کردند، این بوده که قبلاً یک چیزهایی توی ذهنشان بود ولی چون رزمندگان ما همیشه در حال پیروزی بودند، شهامت لازم را در رابطه با طرح این مسئله نداشتند ولی بعد از عدم‌الفتح والفجر مقدماتی کم‌کم یک مباحثی مطرح شد که خوب است دیگر ایران جنگ را همین‌جا در حقیقت تمام بکند، اما نمی‌گفتند که چطور، چون وقتی می‌گفتند جنگ را ایران تمام کند، از آنها سؤال می‌کردند: خوب، چه‌کار کند، ایران جنگ را تمام کند؟ باید یک قرارداد صلحی باشد دیگر. چون این دو طرف دارد و اگر منظورتان این است که ما عملیات نکنیم، فرض کنیم ما هفت ماه هشت ماه عملیات نکردیم؛ اگر بعد از 7 ــ 8 ماه آن شروع کرد به حمله کردن و یک جایی را آمد گرفت، شما جواب این را چه می‌دهید؟ آنها هیچ پاسخی نداشتند. می‌گفتند که ما تلاش باید بکنیم که برویم دنبال اینکه صلح شود. باید برویم صلح بکنیم. بعد وقتی سؤال بعد طرح می‌شد که خوب، مگر کسی مزاحم‌تان هست؟ مگر کسی مانع شما هست؟ چون هیچ هیأت صلحی نبود که از اول جنگ تا آخر جنگ تقاضای رفت و آمد با ایران کرده باشد و ایران اینها را رد کرده باشد. یک سند نیست. ما نمی‌خواستیم جنگ طولانی شود. اینهایی که می‌گفتند عملیات نکنیم، منظورشان این بود که جنگ بیست سال طول بکشد، بیست سی سال طول بکشد. در حالی که ما فکر می‌کردیم جنگ باید زودتر تمام شود و زود تمام نخواهد شد مگر اینکه ما به دشمن فشار بیاریم که آنها شرایط ایران را که یک شرایط عادلانه‌ای بود، بپذیرند، حداقل 1975 را بپذیرند یعنی اعلام بکنند ما موافقت‌نامه 1975 را قبول داریم.کسی نمی‌گفت این را. اصلاً حتی از مرز بین‌الملل هم اسم نمی‌آوردند.

اما نظر امام چه بود؟! “ما از اول جنگ با کسی نداشتیم؛ لکن با صدام صلح نمی‌توانیم بکنیم. صدام یک جانی است که به هیچ‌یک از تعهداتی که می‌کند، اعتبار قائل نیست. او با دولت سابق با اینکه غیرقانونی بود، تعهد کرده بود و آن را هم به‌هم زد. او هرروز عوض می‌کند افکارش را! او انسانی نیست که بشود با او صلح کرد. شما گمان می‌کنید که اگر ما با صدام صلح کنیم، به این صلح ادامه می‌دهد؟”

جلسات مجمع عقلا و اختلافات این مجمع با فرماندهان نظامی درباره جنگ و پایان جنگ ادامه می‌یابد تا اینکه امام مطلع می‌شوند و از هاشمی رفسنجانی توضیح می‌خواهند. (کتاب خاطرات هاشمی رفسنجانی)

روحانی می‌گوید: آقای هاشمی که رفته بود خدمت امام، امام به ایشان گفته بود که این چیست که به من نوشتند؟ شنیدم فلانی، خبر من، فلانی هم هست، چون امام می‌دانست من مسئولیت‌های جنگ را دارم. آقای هاشمی گفت: نه، این‌طور نیست، من خبر دارم، جلسه با اطلاع من هست، من مطلع هستم، همچین چیزی نیست.

محسن رضایی نیز می‌گوید: امام به آنها پیام داد که این جلسات چیست؟ این جلسات ماهیتش چیست؟ چون مخفیانه این جلسات تشکیل شده بود؛ بعد هم به گوش همه می‌رسید.

اینجا بود که به‌گفته روحانی، جلسات مجمع عقلا کمرنگ شد و استحکام خود را از دست داد و بعداً هم تعطیل شد.

روایت مستند “من روحانی هستم” از سوابق روحانی به مقطع پس از ارتحال حضرت امام خمینی بنیان‌گذار کبیر انقلاب اسلامی ایران می‌رسد. پس از ارتحال امام راحل و انتخاب حضرت آیت‌الله خامنه‌ای به عنوان رهبر انقلاب اسلامی،‌ حسن روحانی با حکم ایشان به نمایندگی رهبری در شورای‌عالی امنیت ملی برگزیده می‌شود. هاشمی رفسنجانی رئیس جمهور وقت نیز وی را به عنوان دبیر شورای‌عالی امنیت ملی انتخاب می‌کند.

در دوران تصدی حسن روحانی، شورای‌عالی امنیت ملی با چالش‌های مهم داخلی و خارجی روبه‌رو می‌شود و تصمیمات سرنوشت‌سازی هم می‌گیرد؛ از حصر مرحوم منتظری گرفته تا ماجرای فتنه 18 تیر 78.

فتنه 78 با برنامه‌ریزی قبلی و در پوشش اعتراضات دانشجویی کلید می‌خورد و آشوب و اغتشاش بخش‌هایی از مرکز تهران را دربر می‌گیرد. روحانی آن‌زمان در فرانسه به سر می‌برد. وی به‌محض بازگشت به ایران و مطلع شدن از اوضاع، با مسئولیت خود به بسیج دستور می‌دهد که وارد میدان مبارزه با فتنه 78 شود، اینجاست که آتش فتنه 78 خاموشی می‌گیرد.

23 تیرماه سال 78 راهپیمایی عظیم مردمی در محکومیت فتنه 78 به وقوع می‌پیوندد. روحانی سخنران ویژه این راهپیمایی است؛ سخنرانی مهمی که به‌دلایل نامعلومی از آرشیوهای رسمی حذف شده است. روحانی در این سخنرانی، مطالب مهمی علیه اغتشاش‌گران و عاملان اصلی و پشت‌پرده فتنه 78 بیان می‌کند و از بازداشت این عناصر خبر می‌دهد.

مقام معظم رهبری درباره فتنه 78 می‌فرمایند: آن‌کسی که این حوادث را خنثی کرد، مردم بودند. روز بیست و سوم تیر سال 78 مردم آمدند در خیابان‌ها، توطئه دشمن را که سال‌ها برایش برنامه‌ریزی کرده بودند، در یک روز باطل کردند.

مستند “من روحانی هستم” پس از روایت ماجرای فتنه 78 به مقطع حساس مذاکرات هسته‌ای در دولت خاتمی می‌رسد. همزمان با دوران مسئولیت حسن روحانی در دبیرخانه شورای‌عالی امنیت ملی، پرونده هسته‌ای ایران به‌عنوان یک چالش مهم در عرصه سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران در دستورکار دبیرخانه این شورا قرار می‌گیرد.

روحانی مسئولیت مذاکرات هسته‌ای با وزرای خارجه 3 کشور اروپایی را به‌عهده می‌گیرد؛ مذاکره با وزرای خارجه انگلیس، آلمان و فرانسه. محمدجواد ظریف و حسین موسویان نیز روحانی را در این مذاکرات یاری می‌کنند.

زیاده‌خواهی‌های طرف غربی در این مذاکرات بر پایه تعطیلی تمام فعالیت‌های هسته‌ای ایران استوار بود؛ خواسته‌ای که البته چندین بار با مخالفت طرف ایرانی مواجه شد.

با این حال تیم مذاکره‌کننده ایرانی نگران آبروی سیاسی خود در ایران هم بود. محمدجواد ظریف در گوشه‌ای از یک سالن بزرگ و بدون حضور شخص سومی با محمد البرادعی رئیس آژانس بین‌المللی انرژی اتمی مذاکره می‌کند. دوربین‌ها تصویر این مذاکره را ضبط می‌کنند و صدای ظریف نیز به گوش می‌رسد که به البرادعی می‌گوید: “بسیاری از کاندیداهای انتخابات ریاست جمهوری [ایران] از شکست مذاکرات ما سود می‌برند. آنها موفقیتی در این گفت‌وگوها نمی‌بینند و از طرفی آن‌ها آدم‌های پرنفوذی هم هستند. اعتبار اروپایی‌ها و مذاکره‌کنندگان ایرانی هر دو در ایران از دست رفته است. این تنها مشکل اعتماد به آن‌ها نبود، این مشکل اعتماد به جبهه ما هم بود، اعتماد به نوع اعتبار ما در خانه".

اینها موجب می‌شود طرف غربی بر موضع زیاده‌خواهانه خود استوارتر شود. قرار می‌شود تفسیر آژانس انرژی اتمی توسط دو طرف لحاظ شود. ایران نیز بر این اساس با طرف غربی توافق می‌کند.

حسین موسویان می‌گوید: آقای روحانی توی ملاقات خصوصی از آقای البرادعی سؤال کرد: این تعلیقی که شما می‌گویید، یعنی چی؟ آقای البرادعی به آقای روحانی گفت که فقط مواد به سانتریفیوژها وارد نشود، تعریف تعلیق".

ایران به البرادعی اعتماد می‌کند اما این البرادعی است که در نهایت، پاسخِ غیرقابل قبولی به اعتماد ایرانیان می‌دهد و به‌گفته موسویان، تحت فشار غربی‌ها یک تعریف فوق‌العاده گسترده‌ای از تعلیق می‌دهد و قطعه، مونتاژ، تولید سانتریفیوژ، حتی ساخت و ساز، تحقیقات، اصفهان و همه این موارد را ذیل تعریف تعلیق می‌آورد.

سید‌محمد خاتمی در این زمینه می‌گوید: متأسفانه آقای البرادعی علی‌رغم حرفی که زده بود و علی‌رغم معیارهایی که بود، جور دیگری تعلیق را مطرح کرد که به‌نظر ما امر بسیار خلاف اخلاقی بود.

این مذاکرات در نهایت به تعلیق تمام فعالیت‌های هسته‌ای جمهوری اسلامی ایران می‌انجامد و تیم ایرانی به‌ریاست روحانی می‌پذیرد که ایران به‌صورت داوطلبانه غنی‌سازی انجام ندهد، اما این تعلیق‌ها هم جلوی خلف وعده‌های غربی‌ها را نمی‌گیرد و شورای حکام سازمان ملل باز هم علیه ایران قطعنامه صادر می‌کند. این در حالی است که ماه‌های زیادی فعالیت‌های هسته‌ای ایران در محاق تعلیق رفته است.

تا اینکه به‌دستور رهبر معظم انقلاب، ایران تعلیق هسته‌ای را می‌شکند و فعالیت‌های هسته‌ای خود را از سر می‌گیرد.

“من همان‌وقت هم گفتم، در جلسه مسئولین که بعدها از تلویزیون پخش شد، گفتم چنانچه بخواهند به روند مطالبه پی‌در‌پی ادامه بدهند، بنده خودم وارد میدان می‌شوم و همین کار را هم کردم. بنده گفتم که بایستی این روند عقب‌نشینی متوقف شود و تبدیل بشود به مسیر پیش‌روی و اولین قدمش هم باید در همان دولتی انجام بگیرد که این عقب‌نشینی در آن دولت انجام گرفته بود و همین کار هم شد".

و این پایانی است بر مدیریت حسن روحانی در پرونده هسته‌ای جمهوری اسلامی ایران در آن دوران.



 1 نظر
  • 1
  • 2
  • ...
  • 3
  • ...
  • 4
  • 5
  • 6
  • ...
  • 7
  • ...
  • 8
  • 9
  • 10
  • 11
  • 12
  • ...
  • 24

معرفی حوزه علمیه حضرت عبدالعظیم ع

شهرری، زمانی دارای حوزه‌های بسیار بوده و یک مرکز علمی محسوب می شد که مهم‌ترین عامل آن، حُسن‌ همجواری با مشاهد شریفه سه امامزاده بزرگوار، خصوصاً حضرت عبدالعظیم(ع) است که در این باره یکی از مراجع عالی‌قدر شیعه، حضرت‌ ایة الله ‌بهجت به طلاب فرمودند: «شما در جوار گنج الهی هستید، قدر آن را بدانید». قدمت حوزه علمیه آستان حضرت عبدالعظیم(ع) به سال‌های اوایل پیروزی انقلاب اسلامی بر می گردد. در اواسط شهریور 1359 بنای مقبره رضاخانی تخریب و به جای آن حوزه علمیه احداث شد و در 1366 حدود هفتاد نفر طلبه برای سال اول پذیرفته شدند. حوزه ‌علمیه آستان ‌حضرت‌عبدالعظیم(ع) ظرفیت ‌پذیرش سیصد طلبه علوم دینی در دو سطح 2و 3 را داراست و ساختمان آن از کلّیه امکانات آموزشی و رفاهی برخوردار است و از این جهت جزء معدود حوزه‌های کشور است. زیر بنای کلّ ساختمان 11 هزار و 500 متر مربع و محوطه، 6500 متر مربع و مساحت کلّ مدرسه 18 هزار متر مربع است.

جستجو

موضوعات

  • همه
  • طب سنتی و پزشکی
  • سیاسی
  • مناسبتهای سال
  • اخبار حوزه
  • علمی
  • مذهبی
  • عمومی
  • دست نوشته های یک طلبه
  • نرم افزار
  • شهداء
  • استفتائات
  • جدیدترین مقالات
  • برگی از زندگی علما
  • فراخوان
  • پژوهش
  • معرفی رسانه
  • منِ طلبه
  • نمونه سوالات امتحانی سطح2
  • داستان های پند آموز

پیوندهای روزانه


پشتیبانی سامانه وبلاگ مدارس
وبلاگ خانم یادگاری
گفته ها و ناگفته های یک طلبه
شبکه اجتماعی هادی نت
دفتر حفظ و نشر آثار مقام معظم رهبري
دفتر مقام معظم رهبري

خبرنامه

آذر 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
1 2 3 4 5 6 7
8 9 10 11 12 13 14
15 16 17 18 19 20 21
22 23 24 25 26 27 28
29 30          

اوقات شرعی

امروز: چهارشنبه 19 آذر 1404
اوقات شرعی به افق:
  • اذان صبح اذان صبح:
  • طلوع آفتاب طلوع آفتاب:
  • اذان ظهر اذان ظهر:
  • غروب آفتاب غروب آفتاب:
  • اذان مغرب اذان مغرب:
  • نیمه شب شرعی نیمه شب شرعی: