• خانه 
  • تماس  
  • ورود 

  • سخن حضرت آیت الله بهجت درباره مقام حضرت عبدالعظیم حسنی (ع) در جمع طلاب :" شما در جوار گنج الهی هستید قدر آن را بدانید ***

پاسخ تاریخی شهید آوینی به خاتمی: اشتباه امثال شما ریشه در مرعوبیت مقابل غرب دارد

21 فروردین 1393 توسط عبدالعظیم حسنی (ع)

متن پیش رو، پاسخ سید مرتضی آوینی به اظهارات محمد خاتمی وزیر ارشاد دولت هاشمی رفسنجانی است که در آخرین سالهای حیات شهید با عنوان «تجدد یا تحجر» به نگارش در آمده است.

به گزارش رجانیوز، بازخوانی این مطلب بعد از دو دهه، به خوبی عمق دید شهید آوینی و همچنین نگاه التقاطی خاتمی به اسلام را نشان می دهد:


شهید آوینی، مقاله


دانلود پوستر در سایز اصلی

وزیر فرهنگ و ارشاد در نشستی که به دعوت انجمن اسلامی دانشگاه تهران انجام گرفته بود سخنانی ایراد کرد که سخت قابل تأمل است.*


قبل از هر چیز آنچه که تحسین ما را برانگیخت صراحت لهجه و صداقتی بود که در گفتار ایشان وجود داشت. در روزگارانی که همه به مصلحت اندیشی و حزم و احتیاط و ملاحظه کاری گراییده اند، این صراحت بسیار پربُهاست و به اعتقاد ما، اگر دیگران نیز بتوانند با پرهیز از ریا و عُجب و دورویی و سیاست بازی، با همین صراحت نظرات خود را ابراز دارند، فضایی سالم برای تضارب آرا و دستیابی به حق ایجاد خواهد شد. تصورات ما از یکدیگر هنگامی درست است که ما دور از حیله بازی و نقاب سازی منویات خود را بیان کنیم و مصلحت اندیشی های ریاکارانه ما را از ابراز اعتقادات خویش منع نکند.

وزیرارشاد اسلامی در این سخنان آن همه صداقت دارد که در جایی می گوید: “ما معتقد نیستیم که هر چه در جمهوری اسلامی می شود خوب است. گاهی اشتباه می کنیم. اول فکر می کنیم خوب است، بعد می بینیم بد است و با آن برخورد می کنیم. “

… واین صداقت شرط پذیرش حق است. مناظره و مباحثه فکری هنگامی به حق خواهد رسید که طرفین برای خود امکان اشتباه قائل شوند و خود راحقّ مطلق نینگارند. مقدماتی که وزیر محترم ارشاد برای سخنان خویش چیده است نیز بسیار داهیانه و تحسین برانگیز است و ما به خود اجازه می دهیم که بر قسمت هایی از سخنان ایشان تأکید ورزیم و در حاشیه آنها به بحث بپردازیم. ایشان در همان آغاز در جهت “شناخت عالمانه واقعیت ها” می گوید: “انقلاب ما با آنچه در دنیا می گذرد در بنیاد فکری و اهداف در تضاد است و اصولاً هر انقلابی با وضع موجود به مخالفت بر می خیزد.”

و اما در عـین حال، ایشان از غـــرب و یا به قول ایشان “جهان رقیب ما” غفلت نکرده اند و گفته اند:

“ما نباید از یاد ببریم که جهان رقیب ما از یک نظام نظری و سیاسی جا افتاده و پرسابقه برخوردار است. دنیای امروز - غرب فکری - دارای اندیشه است، قرن هاست که شکل گرفته است، مبانی آن فرموله شده است، از جهات مختلف توسط صدها دانشمند بیان شده است، تجربیات مختلفی را پشت سر گذاشته است، خود را با واقعیت محک زده است و اصلاح کرده است و نحله های فکری مختلف سمبل آن است. مسئله مهم این است که این نظام ارزشی، فکری و سیاسی با تمایلات اولیه بشر سازگار است؛ خود به خود طبع اولیه مدافع و خواستار این نظام است. مبانی نظام امروز بر آزادی است؛ بخصوص با شکست تفکر سوسیالیستی این آزادی بیشتر مورد خواست است. آزادی از دیدگاه آنها یعنی رهایی از همه موانع برای انجام دادن هر آنچه که انسان تمایل به آن دارد و حدود این آزادی، آزادی دیگران است.”

سازگاری نظام فکری، سیاسی و ارزشی غرب با تمایلات اولیه بشر حقیقتی است که هرگز نباید مورد غفلت قرار گیرد و همان طور که حجت الاسلام خاتمی فرموده اند، طبع اولیه بشر خود به خود خواستار این نظام است. به اعتقاد ما لفظ “بدویت” بیش تر مناسب این مقام است، تا آنجا که امروزه صورت مصطلح یافته. انسان هر چه بیشتر از بدویت به سوی تعالی روحانی که غایت خلقت اوست پیش رود، از تمایلات طبع اولیه خویش بیشتر فاصله خواهد گرفت و بنابراین، این “آزادی” به آن صورتی که در دنیای امروز تفسیر می شود هرگز مطلوب انسان مؤمن متعالی نیست. این آزادی، که در ادامه این گفتار وزیر ارشاد آن رامعنا کرده است، مطلوب انسان های بدوی است و بدویت به این معنا در مقابل تمدن قرار ندارد. بشر امروز بدویت را مثابه متضادی برای مفهوم تمدن می شناسد و لذا از این سخنان سخت در حیرت فرو خواهد شد.

و اما بدویت - آن سان که مورد نظر ماست - نه در متضادّ تمدن بلكه متضاد تعالی روحانی است. تعالی روحانی غایت دین و وحی است و بنابراین، تمدن غرب از آن لحاظ که بشر را ازدین و دینداری دور کرده، او را بیش از پیش به سوی بدویت و جهالت ادوار جاهلیت رانده است.

اما این روزگار، از سویی دیگر، روزگار استحاله ظاهر و باطن تمدن های متفاوت باستانی در باطن تمدن غرب است. در همه جای کره زمین حیات افراد بشر صورت واحدی دارد و ارتباطات بین المللی، خواه نا خواه، تفکر غرب را از طریق یک شبکه واحد در سراسر دنیا پراکنده است. تفکر غرب و ارزش های آن برای مردم سراسر کره زمین به صورت امر متعارفی در آمده است و اصلاً فرصت و قدرت آنکه خود را از سیطره این امر متعارف خارج کنند و آن را مورد ارزیابی قرار دهند ندارند. در داخل کشور ما نیز بسیارند کسانی که مسیطَر این امر متعارف هستند و از همان نظر گاهی که عرف جامعه غربی و غرب زده است، به ما و اعمال و سیاست های ما می نگرند؛ و متأسفانه نشریات و رسانه های ما بیش تر در دست اینهاست.

چه باید کرد؟ مسلّماً در شرایطی اینچنین که همه سیاست های نظام اسلامی با عرف بدویت و جاهلیت جامعه غرب سنجیده می شود هرگز نمی توان غایات الهی اسلام و صورت مطلوب آن را یکباره، بدون در نظر داشتن خواست همه اقشار جامعه، بر آن حاکمیت بخشید. این همان علتی است که در آغاز پیروزی انقلاب، آنان را که امیال خود را منافی با دین و دینداری می یافتند از کشور تاراند. نکته ای که آقای خاتمی ما را به آن تذکر داده اند این است که این امیال در نظام ارزشی تفکر غرب، که اکنون بر سراسر دنیا سیطره یافته، چیزی خلاف عرف نیست.

در غرب نوشیدن مایع تندی که عقل را زائل می کند و اختیار را از کف انسان باز می گیرد عملی خلاف عرف نیست؛ قمار، زنا، همجنس بازی، جلوه فروشی، عُجب، کبر، تسلیم در برابر عادات، بندگی غیر، بندگی نفس… و حتی خود کشی امری خلاف عرف نیست. آنها حتی وسایلی ساخته اند که با آن می توان در کمال سهولت و در عین احساس لذت از شرّ زندگی خلاص شد! در آنجا - و به تبع آن در جوامع غرب زده - نوشتن و خواندن کتاب هایی که در آن انواع و اقسام این امور متعارف (!) انجام می شود مجاز و حتی ممدوح است، و اصلاً بشر دغدغه ای جز این ندارد که اوقات فراغت خود را مستغرَق در لذات گوناگون سپری کند و در ساعات کار نیز فقط برای تأمین حوایج اوقات فراغت خویش مثل سگ جان بکند. در آنجا این پارادوکس که به نظر ما ابلهانه می آید امری کاملاً متعارف است. در غرب - و به تبع آن در جوامع غرب زده - ساختن فیلم هایی که در آن خلاف عرف عمل نمی شود کاملاً مجاز است، یعنی مثلاً یک زن شوهردار به مردی دیگر دل می بازد و این کار سه نوبت تکرار می شود و حتی در نوبت سوم نیز به کامیابی نمی انجامد.

آقای خاتمی گفته است: “آزادی از دیدگاه آنان یعنی رهایی از همه موانع برای انجام دادن هر آنچه که انسان - طبع اولیه انسان - تمایل به آن دارد و حدود این آزادی، آزادی دیگران است.” و در برابر این مفهوم آزادی، تصویری از دشواری حیات دینی ترسیم می کند و می گوید: “نظامی که ما عرضه می کنیم از طریق جهاد و ریاضت کسب می شود. کسب تقوا کار بسیار مشکلی است. هدف زندگی غربی ها رفاه مادی و رسیدن به آزادی است. همچنین دشمن ما نسبت به مبانی فکری خود غیرتمند است و هر کس این مبانی را نپذیرد با او به ستیز بر می خیزد، از امکانات غول آسای تکنولوژی یا ظرفیت تکنیک ها در جهت القای افکار خود سود می جوید. این در شرایطی است که مثل گذشته در دنیا مرز وجود ندارد و هیچ قدرتی نمی تواند بین ذهن افراد و واقعیت فاصله ایجاد کند.”

پیش از آنکه به ادامه بحث بپردازم باید بگویم که حتی اگر ما به اندازه غربی ها هم نسبت به مبانی فکری خود غیرتمند بودیم، اگر چه شرایط امروز ما به مراتب بهتر از این می بود که اکنون هست، اما باز هم طرح این بحث ها ضرور می نمود چرا که ما تا جواب این سؤال ها را پیدا نکنیم و با یکدیگر به اتفاق نظر نرسیم، هرگز نخواهیم توانست شیوه مقابله درستی برای مبارزه با غرب بیابیم.

گفتار وزیر محترم ارشاد کاملاً درست است؛ در این جهان بی مرز هیچ قدرتی نمی تواند بین ذهن افراد و واقعیت فاصله ایجاد کند. اما مگر ما فقط از همین طریق است که می توانیم به غایات دینی خویش دست یابیم؟ برای آنکه مردم به دینداری رو کنند حتماً باید در ذهن خویش از واقعیت فاصله بگیرند؟ این واقعیت خلاف فطرت بشر است و اگر ما حجاب ها را یک سو نهیم، خواهیم دید که دعوت مردم به دینداری دعوتی است همسو با جذبه ی فطرت… اگر چه طبع بدوی بشر از آن اِعراض دارد. گویا وزیر محترم ارشاد اصل را براین قرار داده اند که اسلام فقط با دور کردن مردم از این واقعیت - یعنی عرف حیات غربی و غرب زده - محقق می شود و حال که نمی توان از این واقعیت فاصله گرفت، پس ما اعتراض و انتقاد را هم کنار بگذاریم و همان طور که در برابر نشان دادن کُشتی و بکس و… تسلیم شدیم، همه آنچه را که دشمن می خواهد بر ما تحمیل کند بپذیریم.

در اینجا حداقل سه اشتباه روی داده است که من خود را ناچار از ذکر آنها می بینم، هر چند این احتمال نیز وجود دارد که مراد وزیر محترم ارشاد همان مطلبی نبوده است که بنده از سخنان ایشان ادارک کرده ام:

- حیات دینی کاملاً منطبق بر فطرت بشر است و ما هرگز نباید به این توّهم دچار شویم که تفکر ما در برابر تفکر متعارف غربی از جاذبیت کم تری برخوردار است. البته همان طور که عرض کردم طبع اولیه بشر به عالم حس نزدیک تر است و بنابراین، به متعلّقات حواس ظاهری خویش بیش تر تمایل دارد. با این حال، جاذبیت حیات معنوی اگر چه وسعت کم تری دارد، اما از عمق و ماندگاری بیش تری برخوردار است.

- دوستان ما در یک امر دیگر نیز دچار اشتباه شده اند و آن این است که عرف خاص و عام را با یکدیگر خلط کرده اند و این جماعت معدود و محدود اهل هیاهو را بدل از « مردم » گرفته اند. این همان اشتباهی است که به نحوی دیگر دوستان ما در تلویزیون نیز به آن گرفتار آمده اند. “عرف خاصّ” جامعه ما همان است که حیات خویش را در ارتباط با غرب یافته و اصلاً تصور دیگری از زندگی، تاریخ، جامعه و یا انسان ندارد. روشنفکران به این عرف خاص تعلق دارند و البته باید اذعان داشت که نشریات کشور ما و رسانه های دیگر بیش تر در اختیار اینان است، چرا که تجربه تاریخی تشکل و تحزب، ژورنالیسم و غیره را از سر گذرانده اند و اکنون از ذخایر این تجربیات بهره می برند.

اما تجربیات این یک دهه بعد از پیروزی انقلاب نشان داده است که این عرف خاص جز کفی بر رودخانه بیش نیست و تحولات تاریخی جامعه ما از جای دیگری رهبری می شود که مدخلیت روشنفکران در جریان آن، جز در برهه کوتاهی از مشروطیت، واقعیت نیافته است.

عرف روشنفکری “عرف عامّ” جامعه ما نیست. عرف عامّ جامعه ما منشأ گرفته از شریعت اسلام است و از غرب جز تأثراتی ظاهری نمی پذیرد و بنابراین، حتی بعد از پنجاه سال حکومت پهلوی، مردم باز هم قدرت یافتند که انقلاب اسلامی را به ثمر برسانند. هنوز هم چیزی تغییر نکرده است. امکان حضور مردم در تحولات این دهه دوم بعد از پیروزی انقلاب کم تر شده و اگر چه این معضلی بسیار بزرگ است، اما حضور بالقوه مردم هنوز هم در هر موقعیت دیگری که فطرت الناس در رابطه با ولایت تشخیص دهد می تواند به فعلیت برسد. عرف عام همچون رودخانه ای در عمق جریان دارد، اما عرف خاص کفی است که می جوشد و سطح و ظاهر را پوشانده است و اجازه نمی دهد که باطن آن یعنی رودخانه را ببینیم. هیاهوها نباید ما را به اشتباه بیندازد که هر چه هست و هر که هست هم اینانند که در هفته نامه ها و ماهنامه ها و فصلنامه ها قلم می زنند.

- اشتباه دیگر دوستان ما که ریشه در مرعوبیت آنها در برابر غرب دارد آن است که آنها افق حرکت انقلاب و شرایط آماده جهانی را در این عصر احیای معنویت و اضمحلال غرب نمی بینند و بالتَبع هرگز برای وصول به این غایت تلاش نمی کنند. دگراندیشان و روشنفکران سکولار باید آزاد باشند، اما رشد و بالندگی نسل انقلاب نیز مواظبت می خواهد. دولت جمهوری اسلامی حقیقتاً به شعار آزادی مطبوعات، نویسندگان و هنرمندان پایبندی اعتقادی دارد، اما دوستان خویش را از یاد برده است و اکنون مجموع سیاست های نظام اسلامی کار را به آنجا کشانده که نسل انقلاب در هنر و ادبیات احساس عدم امنیت و بیهودگی می کند.

دوستان ما توجه ندارند که واقعیت متعارف در جهت وصول به غایات ما دچار تحولاتی بنیادین شده است و اکنون تاریخ کره زمین آمادگی پذیرش یک انقلاب جهانی را دارد. رادیوهای خارجی، ویدئو و حتی ماهواره نباید ما را بترسانند. مبارزه از این پس سخت تر خواهد شد و به جای فرار از آن - و یا فرار دادن مردم از آن - و پناه آوردن به شعار قلابی “نسل سوم” (1) در برابر نسل مضمحل دوم، که هر دو و بلکه هر سه مرعوب غرب و مُنهمِک (2) در آن هستند، باید روی به مبارزه آورد، با این اطمینان قلبی که ما مبشّر همان تفکر نجات بخشی هستیم که جهان امروز به آن نیازمند است و در انتظار آن بوده. نسل سوم هنر و ادبیات غرب زده با نسل دوم آن نه در تفکر و نه در قوالب تفاوت چندانی ندارد و آنچه که باید منظر امید انقلاب اسلامی را پُر کند نسلی است انقلابی و شریعتمدار که روی به هنر و ادبیات آورده است.

و البته ما نیز به این مشکل بزرگ توجه داریم که اسلام قرن ها از صحنه حیات اجتماعی مردم دور بوده است و اکنون تا جواب های مناسبی برای تدبیر و تقدیر مناسبات و معاملات امروز بیابد، سال ها طول خواهد کشید. وزیر ارشاد نیز نوشته است: “مشکل دیگر ما این است که اسلام قرن ها از صحنه زندگی دور بوده است. ما در امور متعالی مثل عرفان و حکمت در اوج تعالی هستیم ولی در آن مواردی که به نظم اجتماعی و روابط بین انسان ها برمی گردد، دچار خلأ هستیم. این خلأ، خلأ تئوریک است. اسلام اصیل همواره به عنوان مبارز حضور داشته و خواهان تغییر شرایط بوده ولی در زمینه موارد اثباتی کار زیادی انجام نشده است. در این موارد با فقه سرو کار داریم. فقه نظم عملی رفتار فردی و جمعی را مشخص می کند. فقه مصطلح ما در این زمینه ها دچار نقص است. فقه ما باید تحول پیدا کند تا با نیازهای ما متناسب شود… “

و البته همان طور که وزیر محترم ارشاد در جملات بعد گفته است، حضرت امام خمینی (س) نیز به این نقص در فقه مصطلح اذعان داشتند و خود در تمام زندگی در جهت جبران آن تلاش کردند. و بعد افزوده است: “هر کس که این مشکلات را نادیده بگیرد و مشکل دیگر را اصل کند جامعه را از حل مشکلات باز می دارد.”

باید توجه داشت اشکالی که بر فقه مصطلح وارد است هرگز همان اشکالی نیست که بعضی از روشنفکران بر آن نأکید می ورزند. اشکال فقه یک نقص ذاتی نیست و هر کس چنین بیندیشد اسلام را از توان تشکیل حکومت تهی می کند و تلاش هایش همه در جهت جدایی دین از سایر شئون و حیثیات وجود بشر قرار می گیرد. این اشکال از آنجا منشأ گرفته که اسلام هرگز در قرون جدید تجربه حاکمیت سیاسی نداشته و اکنون که این ضرورت به طور کامل چهره نموده است، لاجرم از یک سو ابواب جدیدی برای جوابگویی به این مسائل مستحدثه در فقه گشوده خواهد شد و از سوی دیگر، تفکری که در آفتاب و سایه دین پرورش یافته است به مقابله با تفکراتی روی خواهد آورد که با اصل دین مخالفت می ورزند.

نباید توقع داشت که مقابله با همه موانع و مشکلات - و مثلاً مقابله با نحله های فلسفی معارض با دین - به دست فقه مصطلح و یا فقها انجام شود. نطفه علم کلام در یک چنین مقابله ای تاریخی بسته شده است، و اگر در نسبت فقه - به معنای مصطلح - با علم کلام بیندیشیم، خواهیم دید که معنای فقه و فقیه از معنای مصطلح خویش وسعت بیش تری خواهد یافت و به معنای تحت اللفظی فقه (3) نزدیک تر خواهد شد. فقه در این معنای وسیع تر، علم کلام و حتی همین علم کلام جدید را که حضرت آیت ا… مطهری (ره) بنیانگذار آن هستند در بر خواهد گرفت. ساده انگاری است اگر بخواهیم معرضه فکری این شیخ شهید را با نحله های فلسفی غرب در دفاع از ساحت دین و دینداری، از آن لحاظ که خارج از حوزه مفهومی فقه مصطلح قرار دارد، بی ارتباط با این بحث بدانیم. اسلام پاسخگوی تمام مسائل بشر است و میان امروز و دیروز در این معنا تفاوتی حاصل نمی آید. همواره در حوزه عرف خاص، این پاسخگویی با تفقه در دین - به معنای وسیع کلمه كه علم كلام و بخشی از تاریخ فلسفه دوره اسلامی را نیز شامل می شود - میسور و محقق گشته است و در حوزه عرف عام با تفقه به معنای مصطلح.

ما که اسلام را پاسخگوی همه مسائل بشر می دانیم مقصودمان آن نیست که پاسخگویی فقط از طریق فقه مصطلح انجام می گردد. حکمت احکام فقهی نیز نه آنچنان است که حتماً از طریق فقه مصطلح قابل استنباط باشد. حکمت معنایی اعمّ از فلسفه دارد و می تواند محصول تفکر عقلی باشد، وقتی در نسبت با حضور دینی تحقق یابد. عقل می تواند در اتقطاع از وحی و در خدمت اهوای بشر و یا در نسبت با وحی، صورت های مختلفی از تحقق و تعین پیدا کند. عقل نظری و عقل عملی نیز دو وجه مختلف از امر واحد هستند و عقل یک بار در مقام نظر و بار دیگر در مقام عمل تحقق می یابد؛ و عمل صورتی متنزل از نظر است.

بنابراین، خلاف آنچه وزیر محترم ارشاد فرموده اند، خلأ مبتلابهِ مادر نظم اجتماعی و روابط بین انسان ها، خلأ تئوریک نیست. اسلام در مقام نظر هیچ نقصی ندارد و نقص - هر چه هست - از آنجاست که تمدن امروز محصول فلسفه ای منقطع از وحی است. از یک سو تمدن غرب محصول تفکری عقلی است که در ذیل فلسفه یونان تحقق یافته است و از سوی دیگر، از لحاظ تاریخی این نخستین بار است که مواجهه ای نظری و عملی میان تفکر دینی ما و تمدن فلسفی غرب روی می دهد و تا این مواجهه اتفاق نمی افتاد، حکمت نظری دین امکان نمی یافت که در صورتی عملی تنزل یابد و پاسخگوی مسائل روز باشد.

کسانی که کتاب “بررسی اجمالی مبانی اقتصاد اسلامی” را از متفکر شهید، استاد مطهری (ره) دیده اند می توانند در آن مصداق روشنی برای این امر بیابند که چگونه حکمت نظری دین می تواند به معنای تحت اللفظی تفقه نزدیک شود. فی المثل، استاد شهید در این کتاب، سرمایه داری ماشینی را به مثابه موضوعی جدید در فقاهت و اجتهاد دیده اند و نوشته اند: “صرف توسعه و تغییر کمّی ماهیّت شیء را عوض نمی کند مادام که منجّر به تغییر کیفی نشود. به عقیده ما مشخّصه اصلی سرمایه داری که آن را موضوع جدیدی از لحاظ فقه و اجتهاد قرار می دهد دخالت ماشین است، ماشینیزم صرفاً توسعه آلت و ابزار تولید نیست، که انسان ابزار بهتری برای کاری که باید بکند پیدا کرده است، بلکه تکنیک و صنعت جدید علاوه بر بهتر کردن ابزارها، ماشین را جانشین انسان کرده است، ماشین مظهر فکر و اراده و نیروی انسان بما هُوَ انسان است… ماشین جانشین انسان است نه آلت و ابزار انسان، یک انسان مصنوعی است.” (4)

صاحب نظران می دانند که همین مبنایی که شهید مطهری اتخاذ کرده اند می تواند جوابگوی بخش عظیمی از سؤالات جوامع امروز در مواجهه با ماشین باشد و لذا، دغدغه عدم تناسب آهنگ انقلاب با زمان - که به نظر می آید دغدغه اصلی وزیر ارشاد و بسیاری دیگر از مسئولان نظام اسلامی است- نباید آنها را به این سمت براند که تنها راه حفظ انقلاب را در دور شدن مردم از واقعیات ببینند و از سر رعب و دستپاچگی، تلاش اصلی خود را در این جهت قرار دهند که اسلام را حامی ارزش ها و دستاوردهای تمدن امروز نشان دهند و با صراحت بگویم، به جای اعتماد به نسل هنرمندی که از انقلاب جوشیده اند و در جریان انقلاب پرورش یافته اند، در مواجهه با روشنفکران ضدّ دین به اختراع نسلی دیگر - هر چند من درآوردی و بی ریشه - بپردازند که در ضدیت با دین و انقلاب هیچ چیز از آن دو نسل دیگر کم ندارند.

تحجر و تجدد دو پرتگاه جهنمی هستند که در این سوی و آن سویِ صراط عدل دهان باز کرده اند: زاهدان متنسّک و عالمان متهتّک؛ آنان فلسفه و عرفان و شعر و موسیقی را تفکیرمی کنند و اینان فقه را از پاسخگویی به مسائل روز عاجز می دانند، و صراط عدل از میانه این دو پرتگاه و از بطن آن می گذرد. وزیر محترم ارشاداسلامی فقط به تحجر و عوام زدگی تاخته اند و از غرب زدگی و تجدد سخنی به میان نیاورده اند. ایشان پس از ذکر این حقیقت که: “انقلاب ما آرمان هایی داشت که در شعارهایش متبلور بود. یک دین حقیقی به همان میزان ماندگار است که قابل تحقق باشد. آرمان به خودی خود وجود ندارد بلکه ما را به سمت اهداف می راند. زندگی ما نظم می خواهد. اگر آهنگ انقلاب متناسب با زمان نباشد دچار مشکل می شویم.” فرموده اند: “شاید آسان ترین راه را انسان های سطحی مطرح می کنند، یعنی اینکه رقیب ما، اندیشه مخالف ما، نباید اجازه حرف زدن داشته باشد و باید جلویش گرفته شود. اما واقعاً این راه حل مشکل ما را حل می کند؟ ملاک سلیقه کی باید باشد؟… استراتژی فرهنگی یک نظام نمی تواند بر منع قرار گیرد. در طول تاریخ اسلام این گونه نبوده است. اندیشمندان اسلامی به استقبال اندیشه های دیگران می رفتند و لحظه به لحظه فرهنگ اسلامی را غنی تر می کردند".

بسیاری به صورت نادرست می پندارند که تنها مجاری انتقال افکار کانال های رسمی است و نباید هیچ اندیشه مخالفی در قالب کتاب یا فیلم اجازه انتشار داشته باشد و این فکر شوخی است. امواج رادیویی امروز و امواج تصویری فردا این انتقال را امکانپذیر می سازد.

شکی نیست که استراتژی فرهنگی یک نظام نمی تواند بر منع قرار گیرد و میزان آن را نیز خود وزیر ارشاد در سخنان خویش معین فرموده اند: “در لیبرال ترین حکومت ها در جایی که علیه نظام توطئه می شود منع وجود دارد و درک این توطئه بر اساس سلایق شخصی نیست و قانونمندی خاص خود را دارد.”

اما مسلّماً جای این سؤال وجود دارد که “آیا استراتژی فرهنگی نظام نمی تواند بر تقویت تلاش هایی ارتکاز یابد که در تفکر و غایات با او همسو و هماهنگ هستند؟ “

مگر کسی از وزارت ارشاد خواسته است که استراتژی فرهنگی خود را بر منع قرار دهد؟ دوستان ما باید به یاد داشته باشند که اکنون حجاب سکوت و صبر هنگامی شکسته شده که آتمسفر فرهنگی در عرف خاص آنچنان مسموم و نا امن است که هیچ مؤمنی احساس امنیت نمی کند. من با صراحت به مسئولان فرهنگی و هنری کشور اعلام می دارم که این دغدغه که فرزندان ما امروز و فردا در فضای کدام فرهنگ رشد خواهند یافت ما را به سختی به وحشت می اندازد.

از داهیانه ترین سخنانی که وزیر ارشاد در این گفت و گو به زبان آورده اند این است که: “ما معتقدیم که باید با تبادل اندیشه در افراد مدافع نظام مصونیت به وجود بیاوریم. لازمه این کار این است که جامعه با آرای مخالفین مواجه شود ولی این مواجهه باید کنترل شده باشد.”

اما واقعاً همین استراتژی است که به منصّه عمل در آمده است؟ آیا واقعاً دوستان ما در وزارت ارشاد آتمسفر فرهنگی جامعه را کنترل دارند؟ آیا لازمه این مصونیت اجتماعی آن نیست که در کنار مواجهه جامعه با آرای مخالفین، تلاش های دوستانه مؤید انقلاب و دینداری نیز تقویت شود؟ آیا لازمه مصونیت یافتن مدافعان انقلاب در مواجهه با آرای مخالفین آن است که ما آتمسفر فرهنگی جامعه را آن گونه که نسل های جدید فرصت هدایت را از دست بدهند؟

ما نیز با تحجر مخالفیم، اما در عین حال می دانیم که تنها مرتجعین و متحجرین نیستند که به نظام فرهنگی و هنری کشور اعتراض دارند. اگر وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی می خواهد که حصارهای جهل و خرافه و تحجر را بشکند و جامعه را از تفریط باز دارد، باید با تجددِ افراطی نیز مبارزه کند تا مردم را از چاله ای به چاه نیفکند… و البته باز هم صد هزار بار شکر که عرف عام از این کشاکش فارغ است و راه خویش را فطرتاً در نسبت با شریعت می یابد. دشمنان ما می گویند: “مشکل امروز ما غرب زدگی نیست، عوام زدگی است.”


پی نوشت ها:

*در حاشیه ی سخنان وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی در جمع دانشجویان، دهم اردیبهشت 1370 .[ ر.ك. به : سخنان وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی پیرامون بحث های اخیر فرهنگی و هنری در كشور، كیهان، 14173، 10 اردیبهشت 1370،ص 22. -و.]

(1) ر.ك. به مقاله ی «حلزونهایی خانه به دوش» در همین مجموعه.

(2)مستغرق.

(3) «فقه» به معنای دریافتن و فهمیدن است.

(4) مرتضی مطهری، بررسی اجمالی مبانی اقتصاد اسلامی، حكمت، تهران، 1403 ق، ص 96



 1 نظر

بيانيه مرکز حوزه‌هاي علميه خواهران در محکوميت قطعنامه پارلمان اروپا

19 فروردین 1393 توسط عبدالعظیم حسنی (ع)


مرکز مدیریت حوزه‌های علمیه خواهران با صدور بیانیه ای ضمن محکوم کردن قطعنامه ضد ایرانی پارلمان اروپا تاکید کرد: ملت ایران اجازه کوچکترین دخالت را به بیگانگان نمی‌دهد.
در بخشی از این بیانیه با اشاره به اینکه پارلمان اروپا با این اقدام گستاخانه ،همسویی خود را با دشمنان مردم ایران، به ویژه آمریکا و رژیم صهیونیستی ثابت کرده، آمده است: آیا غرب اعمال ننگین خود و هم پیمانانشان را در گذشته و حال که سراسر، آزادی و حقوق بشر را نشانه گرفته و به بهانه‌های گوناگون به جان ،مال و ناموس ملت‌های دیگر حمله می کند فراموش کرده است.؟


در این بیانیه تصریح شده است: مصر، لیبی، تونس، پاکستان، افغانستان، سوریه، عراق و حتی مردم اروپا و آمریکا و صدها نقطه دیگر از جهان، شاهد و گواه بی‌عدالتی و نقض حق انسان‌ها و ملت‌ها به دستان بی‌کفایت شما مدعیان رعایت حقوق بشر است. در این بیانیه تاکید شده است روسا و زمامداران کشورهای آمریکا و اروپا باید بدانند، اینجا ایران است و تمام تاریخ گواه بر آزادگی و پایبندی مردم آن به اعتقادات و ارزش‌های الهی و انسانی بوده و خواهند بود و قطعا مسئولان محترم و انقلابی نظام مقدس و آحاد ملت شریف و متدین کشور بزرگ و مسلمانان ایران اجازه هیچگونه دخالتی را به شما نخواهند داد و هرگونه دسیسه و نیرنگ را به خوبی رصد و دفع خواهند کرد.

 نظر دهید »

نامه‌ 1200 نفر از اساتید و طلاب سطوح عالی حوزه های علمیه به رئیس جمهور

11 اسفند 1392 توسط عبدالعظیم حسنی (ع)

هزار و دویست نفر از اساتید و طلاب سطوح عالی و خارج حوزه های علمیه قم و تهران در نامه ای خطاب به ریاست جمهوری ایران حجت الاسلام دکتر حسن روحانی در خصوص انفعال در مذاکرات هسته ای و توقف غنی سازی اورانیوم 20 رصد در ایران تذکراتی را بیان داشته و سوالاتی را مطرح نمودند.

در بخشی از این نامه آمده است: “آیا در فتوای مقام معظم رهبری، اشاره ای به پذیرش ذلّت بار توقف غنی سازی اورانیوم بیست درصد و پایین آوردن ظرفیت غنی سازی اورانیوم پنج درصد و تعطیلی تأسیسات آب سنگین اراک شده است؟/ آیا انفعال در مورد تهدید های متعدد، بعد از مذاکرات هسته ای که با لحنی صریح و بی ادبانه توسط آمریکای ذلیل بیان شده است نیز تفسیر شما از این فتوای عالمانه می باشد؟

متن این نامه که در اختیار پایگاه 598 قرار گرفته است به شرح ذیل می باشد:

باسمه تعالی

رئیس محترم جمهور؛ جناب آقای حجت الاسلام و المسلمین روحانی

سلام علیکم؛

ما جمعی از اساتید و طلاب سطوح عالی و خارج حوزه های علمیه، در نظر داریم تا با نگارش این سطور از باب «النصیحة لأئمة المسلمین» و در قالب بحث های صریح طلبگی انتقادها و تذکراتی خیرخواهانه را در مورد اصول حاکم بر سیاست خارجی دولت تدبیر و امید، علی الخصوص روند مذاکرات هسته-ای با گروه 1+5، مطرح نماییم. امید است مرضی رضای حق تعالی قرار گیرد.

جناب عالی چنانچه بارها گفته اید: دولت تان را مجموعه ای ولایتمدار و پیرو خط رهبری می دانید. بنابراین شایسته است نوع نگاه کلان مجموعه ی دولت به مسائل اصلی کشور از جمله اصول سیاست خارجی، هماهنگ با نگاه جهانی رهبر معظم انقلاب -مدظله العالی- باشد. اما به نظر می رسد زاویه ی نگاه مسئولین سیاست خارجی دولت تدبیر و امید و نظریه پردازان آن، تفاوت محسوسی با نوع نگاه معظم له داشته باشد.

از باب تذکر موارد زیر به عنوان نمونه معروض می گردد:

۱. رهبر معظم انقلاب اسلامی -مدظله العالی- بارها فرموده اند: باید به دشمن و علی الخصوص شیطان بزرگ آمریکا، بدبین بود و اعتماد نکرد اما مذاکره کنندگان ژنو با اعتماد به این مستکبرین و پذیرش توافقنامه ای مبهم که الفاظ کلی و چند پهلویی در آن گنجانده شده است، توقع دارند که تفسیر مطلوب خود را از زبان این دولت های مُزَوِّر و دروغگو بشنوند و در مقابل تفسیرهای زیاده خواهانه آنها و نقض آشکار همین توافقنامه ی سست، سخن از روح حاکم بر توافقنامه می گویند که ناشی از نوع نگاه خوشبینانه به دشمن است.

۲. نوع نگاه مسئول دستگاه دیپلماسی به مذاکرات هسته ای بنا بر آنچه ایشان اذعان داشته اند این است: «عزمی وجود دارد که از دشمنی ها بکاهد و از عمق کینه ها کاسته شود» حال آنکه رهبر معظم انقلاب اسلامی -مدظله العالی- فرموده اند: این مذاکرات عمق دشمنی آمریکا را با انقلاب اسلامی ایران و مردم ما آشکار نمود.

۳. رهبر معظم انقلاب اسلامی-مد ظله العالی- رمز پیروزی و پیشرفت مذاکرات را شفافیّت و صداقت با مردم هوشیار، مومن و انقلابی بیان نمودند . اما تیم مذاکره کننده در اقدامی عجیب و بی سابقه از انتشار متن توافقنامه ی جدید خودداری کرد و رئیس دستگاه دیپلماسی در مقابل مطالبه ی نمایندگان مجلس که جایگاه وکلای ملت را دارند اظهار می دارد: «حتی اگر استیضاح شوم توافقنامه دوم را منتشر نمی کنم.»

۴. رهبر معظم انقلاب اسلامی-مد ظله العالی- صراحت در بیان اصول اساسی انقلاب را برای مسئولین نظام، لازم و واجب دانسته اند و فرموده اند در اصولی مانند استکبار ستیزی و دفاع از مظلومین و مستضعفینِ عالم، مسئولین باید صراحت داشته باشند. اما جنابعالی متأسفانه در نشست با رئیس اجلاس داووس، مقابل شیطنت وی در مورد به رسمیت شناختن رژیم جعلی اسراییل، صراحت لازم در اعلام موضع رسمی نظام مقدس اسلامی مبنی بر به رسمیت نشناختن سگ نحسِ نجسِ هار منطقه را نداشتید و تنها به لبخند زدن اکتفا نمودید.

آیا پذیرفتن هلوکاست توسط رئیس دستگاه دیپلماسی در مصاحبه با شبکه های خارجی و عدم صراحت در رد این افسانه بزرگ تاریخی -که رهبر معظم انقلاب اسلامی-مد ظله العالی- نیز بر بی پایه بودن آن تأکید داشته اند - تفاوت نگاه، حاکم بر دستگاه دیپلماسی را با ولی جامعه آشکار نمی کند؟

جنابعالی در سخنرانی روز پیروزی انقلاب اسلامی در اجتماع پرشور امت اسلامی که سراسر خشم و نفرت صریح نسبت به آمریکای جهان خوار بود، فرمودید: «در ماجرای مذاکرات با کشورهای 1+5 موضع ایران حسن نیّت و اعلام فتوای رهبر معظم انقلاب اسلامی-مد ظله العالی- در تحریم استعمال سلاح اتمی با صدای رساتر به جهانیان بوده است.»

آیا در این فتوای مقدس، اشاره ای به پذیرش ذلّت بار توقف غنی سازی اورانیوم بیست درصد و پایین آوردن ظرفیت غنی سازی اورانیوم پنج درصد و تعطیلی تأسیسات آب سنگین اراک و جلوگیری از تحقیق در مورد سانتریفیوژهای نسل جدید و اکسید کردن و از بین بردن انباشتهای اورانیوم بیست درصد که برای مصارف پزشکی و غیره مورد نیاز است، شده است؟

آیا تخریب موضع استراتژیک ایران در منطقه و القای آسیب پذیری در مقابل تحریمها به افکار عمومی جهانی و تسلیم نقطه بازدارندگی در مقابل تهدیدها را نیز از این فتوای تاریخی استفاده نموده اید؟

آیا جرأت پیداکردن مستکبرین و اظهار نظرهای گستاخانه در امور داخلی و موضوع موشکهای بالستیک ایران در جریان مذاکرات نیز در راستای رساندن صدای رسای این فتوای مدبّرانه به جهانیان بوده است؟

آیا انفعال در مورد تهدید های متعدد، بعد از مذاکرات هسته ای که با لحنی صریح و بی ادبانه توسط آمریکای ذلیل بیان شده است نیز تفسیر شما از این فتوای عالمانه می باشد؟

امیدواریم همانگونه که در سخنرانی 22 بهمن متذکر شده اید عذرخواهی از مردم را فخر خود بدانید و مسئولیت اشتباهات دستگاه دیپلماسی، علی الخصوص مذاکرات هسته ای و توافقنامه ی ژنو را بپذیرید و در صدد توجیه آن نباشید. امید است این انتقادها و مطالبه گری و تذکّرات از روی خیرخواهی تلقی شود و حمل بر کم سوادی نگارندگان این مرقومه نگردد.

در پایان یک اصل قرآنی در حوزه سیاست خارجی را که خدای متعال به نبی مکرم اسلام (صل الله علیه وآله) متذکر شده است، به شما و نظریه‌پردازان دستگاه سیاست خارجی دولت تدبیر و امید متذکر می شویم: « وَ لَن تَرْضىَ‏ عَنكَ الْيهَُودُ وَ لَا النَّصَارَى‏ حَتىَ‏ تَتَّبِعَ مِلَّتهَم»

مزید توفیقات دولت خدمتگزار، در اجرای فرامین رهبری خبیر انقلاب -دام ظله الوارف- از درگاه ایزد منان مورد مسئلت است.

جمعی از اساتید و طلاب سطوح عالی و خارج حوزه های علمیه


تصویر بخشی از امضاهای اساتید و طلاب سطوح عالی و خارج حوزه های علمیه قم و تهران به رئیس جمهور:


 


اسامی کامل امضا کنندگان در دفتر پایگاه 598 موجود می باشد


————————————————–

[1] گزارش صد روزه

[2] بیانات رهبر معظم انقلاب -دام ظله- در دانشگاه افسری امام علی (علیه السلام)

[3] گفتگوی ویژه خبری؛ آقای عراقچی

[4] مصاحبه آقای عراقچی با واحد مرکزی خبر

[5] مصاحبه مطبوعاتی آقای ظریف بعد از امضای توافقنامه ژنو

[6] بیانات رهبر معظم انقلاب -دام ظله- در دیدار با مردم قم ۱۹ / ۱۰/ ۹۲

[7] بیانات رهبر معظم انقلاب -دام ظله- در دیدار با فرماندهان بسیج در مصلای تهران

[8] گزارش آقای ظریف به کمیسیون های تخصصی مجلس

[9] بیانات رهبر معظم انقلاب -دام ظله- در دیدار با کارکنان نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی

[10] تعبیر مقام معظم رهبری(مد ظله) از رژیم صهیونیستی دیدار با فرماندهان بسیج در مصلای تهران

[11] مصاحبه آقای ظریف با شبکهABC نیوز ۷/۷/۹۲

[12] بیانات رهبر معظم انقلاب -دام ظله- در دیدار با خبرگان رهبری ۱۳۹۰

[13] سوره بقره آیه 120

 4 نظر

سید علیرضا ستاری جانباز فتنه ۸۸ به شهادت رسید

18 بهمن 1392 توسط عبدالعظیم حسنی (ع)

 

چهار سال از فتنه ۸۸ می گذرد اما روز به روز به کارنامه سیاه و ننگین سران فتنه افزوده می شود، آنها امروز در حصر هستند تا روز محاکمه شان فرا برسد اما در این میان همچنان بر تعداد جوانانی که به خاطر لجبازی، حماقت و خیانت آنها جان خود را از دست می دهند افزوده می شود تا قضاوت در سایه گذر زمان و تاریخ برای افکار عمومی نسبت به جنایات آنها کار دشواری نباشد.

«سیدعلیرضا ستاری» مهندس عمرانی که در روز عاشورای سال ۱۳۸۸ توسط فتنه‌گران، به قصد کشت، مورد شکنجه شدید قرار گرفت و مضروب شد و به مقام «جانبازی ۷۰ درصد» نائل گردید پس از ۴ سال دست و پنجه نرم کردن با آثار جراحت خویش، در سن ۳۱ سالگی به شهادت رسید؛ در حالی که یک دختر و یک پسر خردسال از وی برجا مانده است.

وی به عنوان امدادگر هلال احمر، وارد صحنه درگیری‌ها شده بود تا به مجروحان حوادث، به‌صورت میدانی کمک کند. شهید ستاری در زمینه فعالیت‌های مرتبط از جمله ورزش‌های اسکی و شنا و امور امداد و نجات به‌ویژه چتربازی و غواصی، مهارت خاص داشت.
این شهید والامقام در میان دوستان خود، به “شدت علاقه به مطالعه” مشهور بود و به آثار مذهبی شهید مطهری و دکتر شریعتی علاقه خاصی داشت.
مراسم تشییع این شهید بزرگوار فردا جمعه از ساعت ۱۰ صبح از میدان شهدا - ابتدای خیابان قادری - مسجد امام رضا(صلوات الله علیه) برگزار خواهد شد.
شهید سیدعلیرضا ستاری پیش از این در گفت‌وگویی به تاریخ نهم دی‌ماه سال ۱۳۹۱ به بیان جزئیات مجروحیت خود پرداخته بود که از نظر می‌گذرد:

شهید علیرضا ستاری


ستاری در خصوص نحوه مجروحیت خود در فتنه ۸۸، گفت: روز عاشورای ۸۸ بنده به عنوان نیروی افتخاری هلال احمر در خیابان «خوش» حضور داشتم؛ ساعت ۱۱ به ما خبر دادند که حدود پنج نفر از نیروهای ویژه سپاه در بین جمعیت آشوبگر مانده بودند؛ یکی از آنها روی زمین افتاده و اغتشاشگران او را به آتش ‌کشیده‌اند.
این آقا اطلاعاتی است!
وی در گفت‌وگو با فارس افزود: برای انجام مأموریت امداد و نجات دیگر مجالی برای ایستادن و فکر کردن نبود که آیا برای کمک به آنها بروم یا خیر؛ خود را به محل حادثه رساندم؛ به خاطر نحوه پوشش بنده به مناسبت روز عاشورا و محاسنی که روی صورتم داشتم، یکی از زنان آشوبگر گفت: «این آقا اطلاعاتی است!» همان جا با میله آهنی روی سرم زدند و جمجمه‌ام از سه جا شکست.
شناسایی منافقان در فتنه
این جانباز فتنه عاشورای ۸۸ یادآور شد: بعداً که برای شناسایی به زندان اوین رفتم، مطلع شدم کسانی که مردم را شکنجه می کردند از گروهک منافقین بودند که یکی از آنها سال‌ها در تایلند زندگی می‌کرد، سپس از پادگان اشرف به تهران آمده بود.
خانه‌ام را به آتش کشیدند
وی افزود: بنده زمانی که در بیمارستان بودم، مصاحبه‌ای با خبرنگاران داشتم که عواقبی هم داشت؛ سایت‌های ضدانقلاب مصاحبه تلویزیونی مرا روی صفحات خود گذاشتند و اعلام کردند: «این مأمور است و هر کسی او را می‌شناسد به ما بگوید»؛ در ادامه آدرس و مشخصات و شماره تلفن مرا روی سایت‌ها ‌گذاشته شد.
برای آرمان‌های انقلاب جان و مالم را فدا کردم
وی افزود: در جریان مجروحیتم فقط سپاه پاسداران پیگیر و جویای احوال بنده بود؛ من برای اهداف و آرمان‌هایی که داشتم، جان و مالم را فدا کردم؛ دنبال منافع هم نبوده‌ام؛ متأسفانه بنیاد جانبازان حتی جویای احوال ما نبود؛ اینجاست که می‌گویم دردهای جسمی آرام آرام از بین می‌رود اما دردهای روحی پاک نمی‌شود؛ ما دنبال امتیاز نبودیم؛ جانبازی‌ام برای حفظ انقلاب بین من و خداست و حتی مجروحیتم هم خواست خداوند بود؛ چون بعد از این قضیه رابطه‌ام با خداوند طور دیگری شده است.
سیستم قضایی برای محاکمه سران فتنه ضعیف عمل می‌کند
این جانباز فتنه عاشورای ۸۸ در خصوص محاکمه سران فتنه، گفت: بنده مدت‌ها پیگیر محاکمه آنها بودم اما نزدیک به ۸ ـ ۹ ماه بعد از انتخابات، مملکت تعطیل بود؛ باید سران فتنه به میز محاکمه کشیده شوند اما متأسفانه سیستم قضایی به شدت ضعیف عمل می‌کند؛ البته در این قضیه اگر جلوی حضرت آقا حرکت کنیم، جاعل می‌شویم و اگر پشت سر ایشان هم حرکت کنیم، کاهل هستیم؛ پس چشم به دست ایشان داریم تا ببینیم ایشان چه زمانی دستور می‌دهند و ما هم بنا به دستور ایشان حرکت می‌کنیم.

 

فتنه، محاکمه، سران


فتنه ۸۸ به خاطر پشتیبانی نکردن از ولایت فقیه رخ داد
وی افزود: وقتی حضرت امام (ره) فرمودند: «پشت سر ولایت فقیه باشید تا به مملکت شما آسیبی نرسد»؛ اگر آقایان به این حرف امام خمینی(ره) توجه می‌کردند، مملکت این گونه دچار آشوب نمی‌شد تا تمام دشمنان به خودشان اجازه بدهند، پایشان را از گلیم‌شان درازتر کنند.
ستاری یادآور شد: خیلی از بچه‌های این مملکت در فتنه ۸۸ آسیب دیدند؛ بچه‌هایی که پای اعتقادات و ارزش‌هایشان ایستادند؛ خیلی از دوستانی که من می‌شناسم، از جمله خودم، حتی هزینه‌های درمان را از جیب خودمان دادیم.
وی درخصوص نقش فائزه هاشمی در اغتشاشات گفت: فیلم‌های نقش فائره هاشمی در اغتشاشات را دارم؛ او در این زمینه نقش زیادی داشت.
این جانباز فتنه عاشورای ۸۸ در خصوص فعالیت‌های خود قبل و بعد از جانبازی‌اش بیان داشت: مهندس عمران هستم؛ قبل از مجروحیتم شرکت ساختمانی داشتم؛ کار من هم آزاد بود؛ در بحث راهیان نور هم فعال بودم تا راه رزمندگان دفاع مقدس را که مقابل دشمن ایستادند، ادامه دهم؛ دوره آموزشی هلال احمر را هم در پایگاه مقاومت بسیج مسجد محله گذراندم.
اگر غائله دیگری رخ دهد، سینه‌ام را سپر می‌کنم
وی افزود: تمام زندگی من ورزش بود؛ مجروحیت برای من و خانواده‌ام خیلی سخت گذشت؛ همسرم در این سختی‌ها خیلی تحمل کرد و اگر قرار باشد خداوند اجری بدهد، اول به او بدهد که در تمام سختی‌ها در کنارم بود؛ با توجه به مشکلات و ضایعاتی جسمی و روحی که داشتم، حدود سه سال خانه‌نشین بودم؛ در واقع از ۸ ـ ۹ ماه گذشته کار خود را از سر گرفتم؛ در این دوران من و سایر جانبازان با ناملایماتی مواجه شدیم؛ اما اگر غائله دیگری رخ دهد، من و امثال من باز هم سینه سپر می‌کنیم.

منبع: فارس

 1 نظر

چفیه فلسطینی برادر ناتنی اوباما جنجال به پا کرد

12 بهمن 1392 توسط عبدالعظیم حسنی (ع)


انتشار تصاویر «مالک اوباما» برادر ناتنی «باراک اوباما» رئیس جمهور آمریکا که چفیه‌ای فلسطینی که عبارت «قدس از آن ماست و ما باز می‌گردیم» بر آن نقش بسته را به گردن انداخته خشم رسانه‌های آمریکایی را برانگیخت.

بسیاری از رسانه‌های آمریکایی و اروپایی از جمله پایگاه اینترنتی روزنامه آمریکایی «امریکن تینکر» از این عکس منتشر شده برای حمله و انتقاد از اوباما استفاده کرده‌اند.

مالک اوباما ، چفیه فلسطینی

این در حالی است که عکس جنجالی مربوط به سال ۲۰۱۰ است که مالک اوباما در کنفرانس اسلامی در یمن حضور پیدا کرده بود اما برادر ناتنی اوباما این عکس را اخیرا در پایگاه اینترنتی خیریه که به نام باراک اوباما تأسیس کرده منتشر کرده است.

برخی پایگاه‌های آمریکایی این عکس را تحت عنوان «برادر اوباما چفیه‌ای با شعار نابودی اسرائیل به گردن انداخته» را منتشر کرده‌اند. و توضیح داده‌اند که این چفیه مربوط به جریان حماس است که از سوی دولت در فهرست گروه‌های تروریستی قرار گرفته است.


مالک اوباما، چفیه فلسطینی


پایگاه اینترنتی خیریه «موسسه باراک حسین اوباما» که یک دفتر در شهر «الکسندریا» در ایالت ویرجینیا و یک دفتر دیگر در کنیا دارد حاوی ده‌ها تصویر و گزارش از فعالیت‌های خیریه و اسلامی در فاصله سالهای ۲۰۱۰ تا ۲۰۱۲ است که مالک اوباما در آنها حضور داشته است.

مالک اوباما که رابطه نزدیکی با برادر ناتنی خود نیز دارد و بارها در کاخ سفید حضور پیدا کرده شاهد ازدواج باراک اوباما و همسرش بوده است.

منبع : خبرگزاری فارس

 1 نظر
  • 1
  • 2
  • 3
  • ...
  • 4
  • ...
  • 5
  • 6
  • 7
  • ...
  • 8
  • ...
  • 9
  • 10
  • 11
  • 12
  • ...
  • 24

معرفی حوزه علمیه حضرت عبدالعظیم ع

شهرری، زمانی دارای حوزه‌های بسیار بوده و یک مرکز علمی محسوب می شد که مهم‌ترین عامل آن، حُسن‌ همجواری با مشاهد شریفه سه امامزاده بزرگوار، خصوصاً حضرت عبدالعظیم(ع) است که در این باره یکی از مراجع عالی‌قدر شیعه، حضرت‌ ایة الله ‌بهجت به طلاب فرمودند: «شما در جوار گنج الهی هستید، قدر آن را بدانید». قدمت حوزه علمیه آستان حضرت عبدالعظیم(ع) به سال‌های اوایل پیروزی انقلاب اسلامی بر می گردد. در اواسط شهریور 1359 بنای مقبره رضاخانی تخریب و به جای آن حوزه علمیه احداث شد و در 1366 حدود هفتاد نفر طلبه برای سال اول پذیرفته شدند. حوزه ‌علمیه آستان ‌حضرت‌عبدالعظیم(ع) ظرفیت ‌پذیرش سیصد طلبه علوم دینی در دو سطح 2و 3 را داراست و ساختمان آن از کلّیه امکانات آموزشی و رفاهی برخوردار است و از این جهت جزء معدود حوزه‌های کشور است. زیر بنای کلّ ساختمان 11 هزار و 500 متر مربع و محوطه، 6500 متر مربع و مساحت کلّ مدرسه 18 هزار متر مربع است.

جستجو

موضوعات

  • همه
  • طب سنتی و پزشکی
  • سیاسی
  • مناسبتهای سال
  • اخبار حوزه
  • علمی
  • مذهبی
  • عمومی
  • دست نوشته های یک طلبه
  • نرم افزار
  • شهداء
  • استفتائات
  • جدیدترین مقالات
  • برگی از زندگی علما
  • فراخوان
  • پژوهش
  • معرفی رسانه
  • منِ طلبه
  • نمونه سوالات امتحانی سطح2
  • داستان های پند آموز

پیوندهای روزانه


پشتیبانی سامانه وبلاگ مدارس
وبلاگ خانم یادگاری
گفته ها و ناگفته های یک طلبه
شبکه اجتماعی هادی نت
دفتر حفظ و نشر آثار مقام معظم رهبري
دفتر مقام معظم رهبري

خبرنامه

آذر 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
1 2 3 4 5 6 7
8 9 10 11 12 13 14
15 16 17 18 19 20 21
22 23 24 25 26 27 28
29 30          

اوقات شرعی

امروز: سه شنبه 18 آذر 1404
اوقات شرعی به افق:
  • اذان صبح اذان صبح:
  • طلوع آفتاب طلوع آفتاب:
  • اذان ظهر اذان ظهر:
  • غروب آفتاب غروب آفتاب:
  • اذان مغرب اذان مغرب:
  • نیمه شب شرعی نیمه شب شرعی: