• خانه 
  • تماس  
  • ورود 

  • سخن حضرت آیت الله بهجت درباره مقام حضرت عبدالعظیم حسنی (ع) در جمع طلاب :" شما در جوار گنج الهی هستید قدر آن را بدانید ***

هر لحظه اگر رهبر ما لب بگشاید

07 آذر 1392 توسط عبدالعظیم حسنی (ع)


به مناسبت فرارسیدن هفته بسیج و گرامیداشت یاد و خاطره این عزیزان، برخی از هنرمندان و صاحب‌نظران به بیان توصیفاتی از جامعه بسیجیان پرداختند.

در این عرصه شاعران نیز بیکار ننشسته و دست به قلم شده و آنچه از دل و جانشان تبلور یافته بر روی کاغذ جاری و ساری کرده تا این اثر ارزشمند برای همیشه برای این نسل به یادگار بماند.

یکی از شاعران جنوب شرق استان تهران نیز شعری به رشته تحریر درآورد که در جای خود می‌توان گفت: بهترین است و به خوبی و با روحی لطیف و طبعی شیوا شعری سرود که تا همیشه در اذهان باقی خواهد ماند.

مهرداد انتظاری متخلص به مهر نیز علاوه بر سرودن شعری با توصیف بسیجیان، اشعاری زیبا از رهبر فرزانه انقلاب نیز سروده که خواندن و شنیدن آن در این ایام خالی از لطف نخواهد بود.

وی در ابتدا و در توصیف بسیجیان سروده است:

بسیجی آیت و نور خدایی / بسیجی عرش را در زیر پایی

تو هستی افتخار دین و قران / به ایثار و شهادت آشنایی

برای سرزمین پاک ایران / بهار دلکش آلاله‌هایی

به هنگام جهاد و وقت یاری / به رهبر جانثار و باوفایی

زهر آسیب و هر نیرنگ دشمن / ولایت را نگهبانی نمایی

برای مرگ شیطان زمانه / تو با ملت همیشه همصدایی

به جنگ دشمنان دین اسلام / چو سرباز حسین نینوایی

خدا پشت و پناهت ای دلاور / که بر عهد شهیدان جان فدایی

انتظاری در بخش دیگری از شعری که سروده، به مدح حضرت امام خامنه‌ای پرداخته که آمده است :

ای خامنه ای رهبر فرزانه ایران / خورشید درخشنده بر این ملک دلیران

ای نایب مهدی عجل‌الله تعالی / ای حجت حق، ای پسر حضرت زهرا

مردی و صداقت به کلامت شده جاری / با لطف تو ایران شده سرسبز و بهاری

ای وارث مردانگی و عشق و شجاعت / بازوی توانمند تو بازوی عدالت

درکل جهان با عمل و علم و درایت / افراشته‌ای پرچم اسلام و ولایت

ای رهبر سردار همه خلق مسلمان / نامت که بیاید بشود خصم گریزان

در چهره نورانی تو مهر و محبت / دستان پر از عاطفه‌ات بر سر ملت

در عدل و عمل چون پدرت حیدر کرار / پیروز به هر عبدو ود و دشمن کفار

امروز تو مولایی و فرمانده لشگر / یاران تو چون یاسر و عمار و ابوذر

امروز جوانان وطن شیرو دلاور / در عرصه میدان همگی مالک اشتر

از قدرت ایمان تو دنیا شده مبهوت / تاثیر ندارد سخن آتش و باروت

وقتی که نشد کارگشا حیله تحریم / دشمن به ستوه آمد و شد تابع و تسلیم

ای رهبر دین ، ما همگی مرد جهادیم / ما غیرت و مردانگی از دست ندادیم

ما ملت قرآن همگی اهل نمازیم / بر دشمن حربی همگی سخت بتازیم

با غده‌ی چرکی جهان روبه نبردیم / با خون شهیدان خدا معجزه کردیم

آنانکه همه منکر اسلام و خدایند / حرف دل مردان خدا گوش نمایند

هر لحظه اگر رهبر ما لب بگشاید / لشکر همه از ترک و بلوچ و عرب آید

آنگونه بجنگیم که دشمن نتواند / از صحنه جنگیدن ما جان برهاند

ای خامنه‌ای ، رهبر دین ، جان به فدایت / ای کاش نصیبم بشود ذکر دعایت

پیمان تو با خلق مسلمان چه خوش عهدیست / دست تو به دست قدر حضرت مهدیست


منبع:فارس

 1 نظر

اربعین؛ در کلام رهبری

01 آذر 1392 توسط عبدالعظیم حسنی (ع)


اربعين در حادثه‌ى كربلا يك شروع بود؛ يك آغاز بود. بعد از آنكه قضيه‌ى كربلا انجام گرفت- آن فاجعه‌ى بزرگ اتفاق افتاد- و فداكارى بى‌نظير ابا عبد الله (عليه‌السلام) و اصحاب و ياران و خانواده‌اش در آن محيط محدود واقع شد، حادثه‌ى اسارتها پيام را بايد منتشر مى‌كرد و خطبه‌ها و افشاگرى‌ها و حقيقت‌گوئى‌هاى حضرت زينب (سلام‌الله‌عليها) و امام سجاد (عليه الصلاه و السلام) مثل يك رسانه‌ى پرقدرت بايد فكر و حادثه و هدف و جهت‌گيرى را در محدوده‌ى وسيعى منتشر مى‌كرد؛ و كرد.

خاصيت محيط اختناق اين است كه مردم فرصت و جرئت اين را پيدا نمى‌كنند كه حقايقى را كه فهميده‌اند، در عمل خودشان نشان بدهند؛ چون اولا دستگاه ظالم و مستبد نمى‌گذارد مردم بفهمند و اگر فهم مردم از دست او خارج شد و فهميدند، نمى‌گذارد به آنچه فهميده‌اند، عمل كنند. در كوفه، در شام، در بين راه، خيلى‌ها از زبان زينب كبرى (سلام‌الله‌عليها) يا امام سجاد (عليه الصلاه و السلام) يا از ديدن وضع اسرا، خيلى چيزها را فهميدند، ولى كى جرئت مى‌كرد، كى توانائى اين را داشت كه در مقابل آن دستگاه ظلم و استكبار و استبداد و اختناق، آنچه را كه فهميده است، بروز دهد؟ مثل يك عقده‌اى در گلوى مومنين باقى بود. اين عقده روز اربعين اولين نشتر را خورد؛ اولين جوشش در روز اربعين در كربلا اتفاق افتاد.


مرحوم سيد بن طاووس- و بزرگان- نوشته‌اند كه وقتى كاروان اسرا، يعنى جناب زينب (سلام‌الله‌عليها) و بقيه در اربعين وارد كربلا شدند، در آنجا فقط جابر بن عبد الله انصارى و عطيه‌ى عوفى نبودند، «رجال من بنى هاشم»؛ عده‌اى از بنى هاشم، عده‌اى از ياران بر گرد تربت سيدالشهدا جمع شده بودند و به استقبال زينب كبرى آمدند. شايد اين سياست ولائى هم كه زينب كبرى اصرار كرد كه برويم به كربلا- در مراجعت از شام- به خاطر همين بود كه اين اجتماع كوچك اما پرمعنا، در آنجا حاصل شود.

حالا بعضى استبعاد كردند كه چطور ممكن است تا اربعين به كربلا رسيده باشند. مرحوم شهيد آيت‌الله قاضى يك نوشته‌ى مفصلى دارد، اثبات مى‌كنند كه نه، ممكن است كه اين اتفاق افتاده باشد. به هر حال آنچه در كلمات بزرگان و قدما هست، اين است كه وقتى زينب كبرى و مجموعه‌ى اهل بيت وارد كربلا شدند، عطيه‌ى عوفى و جناب جابر بن عبد الله و رجالى از بنى هاشم در آنجا حضور داشتند. اين نشانه و نمونه‌اى از تحقق آن هدفى است كه با شهادتها بايد تحقق پيدا مى‌كرد؛ يعنى گسترش اين فكر و جرئت دادن به مردم. از همين‌جا بود كه ماجراى توابين به وجود آمد؛

اگرچه ماجراى توابين سركوب شد؛ اما بعد با فاصله‌ى كوتاهى ماجراى قيام مختار و بقيه‌ى آن دلاوران كوفه اتفاق افتاد و نتيجه‌ى در هم پيچيده شدن دودمان بنى‌اميه‌ى ظالم و خبيث بر اثر همين شد. البته بعد از او سلسله‌ى مروانى‌ها آمدند؛ اما مبارزه ادامه پيدا كرد؛ راه باز شد. اين خصوصيت اربعين است. يعنى در اربعين افشاگرى هم هست، عمل هم هست، تحقق هدفهاى آن افشاگرى هم در اربعين وجود دارد. ۱۳۸۷/۱۱/۲۸

 1 نظر

فرهنگ بسیجی / اینفوگرافی

30 آبان 1392 توسط عبدالعظیم حسنی (ع)

 

فرهنگ بسیجی یعنی آن مجموعه‌ی معرفتها و روشها و منشهائی كه میتواند

مجموعه‌های عظیمی را در ملت به وجود بیاورد كه تضمین كننده‌ی

حركت مستقیم و پایدار اسلامی آن ملت باشند. این یك تفكر است.

رهبر انقلاب6/9/1390

 

فرهنگ بسیجی

 نظر دهید »

یازدهم محّرم آغاز اسارت خاندان پیامبر(ص)

24 آبان 1392 توسط عبدالعظیم حسنی (ع)


وقتی نام عاشورا به گوش می‌رسد، آتش سوزناكی از غم، دل را در بر می‌گیرد و اشك، امان را می‌برد.

کربلا تا بعد از ظهر عاشورا كه هنگامه شهادت امام حسین(ع) بود جنایات بسیاری را به خود دید و از شهادت سومین پیشوای شیعه به بعد این سرزمین شاهد فجایع و جنایاتی خاص در مورد اهل بیت پیامبر(ص) بود.

کاروان اسراء کربلا


سال 61 ه.ق عصر روز دهم محّرم لشكر یزید بعد از این كه امام حسین(ع) را به شهادت رساند به دستور فرماندهان خود دست به غارت و آتش زدن خیمه‌ها و آزار و اذیت خاندان نبوت زدند.

آن نامردان به سوی خیمه‌های حرم امام حسین(ع) روی آوردند و لباس‌ها و شتران را به یغما بردند و گاه بانویی از آن اهل‌بیت پاك با آن بی‌شرمان بر سر جامه‌ای در كشمكش بود و عاقبت آن لعنت شدگان الهی جامه را از او می‌ربودند.

دختران رسول خدا (ص) و حریم او از خیمه‌ها بیرون آمده و می‌گریستند و در فراق حامیان و عزیزان خود شیون و زاری می‌نمودند.

بعد از به اسارت گرفتن اهل بیت، عمر سعد ملعون در میان یارانش فریاد كشید: چه كسی حاضر است كه اسب بر پشت و سینه حسین (ع) بتازد! ده نفر داوطلب شدند و پیكر مطهر امام حسین(ع) را با سمّ اسبان لگدكوب كردند.

در عصر عاشورا عمر سعد سر مبارك امام حسین(ع) را با خولی بن یزید اصبحی و حمید بن مسلم ازدی نزد عبیداله بن زیاد به كوفه فرستاد و سرهای یاران و خاندان او را جمع كرده (كه هفتاد دو سر بود) و به همراهی شمر بن ذی‌الجوشن و قیس بن اشعث به كوفه فرستاد سپس كشته‌های خودشان را جمع كرده و دفن نمودند ولی جنازه بی سر و زیر پای اسبان لگدكوب شده امام حسین (ع) و یارانش تا روز دوازدهم محرم عریان در بیابان كربلا بود تا این كه توسط قبیله بنی‌اسد و به راهنمایی امام سجاد (ع) دفن شدند.

شب یازدهم محرم را گویا اسرای اهل‌بیت در یك خیمه نیم‌سوخته سپری نمودند در این رابطه در مقاتل چیزی از احوال اهل‌بیت (ع) نقل نشده ولی می‌توان تصور كرد كه چه شب سختی را بعد از یك روز پر سوز و از دست دادن عزیزان و غارت اموال و اسارت و سوختن خیمه‌ها و اهانت‌ها و … داشته‌اند.

عمر سعد ملعون در روز 11 محرم دستور حركت از كربلا به سوی كوفه را می‌دهد و زنان و حرم امام حسین (ع) را بر شتران بی‌جهاز سوار كرده و این امانت‌های نبوت را چون اسیران كفّار در سخت‌ترین مصائب و غم و غصه كوچ می‌دهند.

در هنگام حركت از كربلا عمر سعد دستور داد كه اسرا را از قتلگاه عبور دهند، قیس بن قرّه گوید: هرگز فراموش نمی‌كنم لحظه‌ای را كه زینب دختر فاطمه(س) را از كنار كشته بر خاك افتاده برادرش حسین عبور دادند كه از سوز دل می‌نالید … و امام سجاد (ع) می‌فرماید:” … من به شهدا نگریستم كه روی خاك افتاده و كسی آنها را دفن نكرده، سینه‌ام تنگ شد و به اندازه‌ای بر من سخت گذشت كه نزدیك بود جانم بر آید و عمه‌ام زینب وقتی از حالم با خبر شد مرا دلداری داد كه بی‌تابی نكنم.”

شاعر عرب این مصیبت عظما را به رشته نظم در آورده: “یصلى على المبعوث من …"؛ این قضیه بسیار شگفت‌آور است كه مردم بر پیغمبر مبعوث كه از آل هشام است، تحیت و درود بر روح پاكش می‌فرستند و از طرف دیگر، فرزندان و خاندان او را به قتل مى‌رسانند!!

گویا اسرای كربلا را دوبار به قتلگاه می‌آورند، یك دفعه همان عصر روز عاشورا بعد از غارت خیمه‌ها و به درخواست خود اسرا و یك بار هم در روز یازدهم محرم هنگام كوچ از كربلا و به دستور عمر سعد و این كار عمر سعد شاید به خاطر این بود كه می‌خواست اهل‌بیت (ع) با دیدن جنازه‌های عریان و زیر آفتاب مانده شكنجه روحی شوند.

بعد از این كه روز یازدهم محرم اسرا را از كربلا به سوی كوفه حركت دادند به خاطر نزدیكی این دو به هم روز 12 محرم اسرا را وارد شهر كوفه نمودند گویا شب دوازدهم را اسرا در پشت دروازه‌های كوفه و بیرون شهر سپری كرده باشند.

در اثر تبلیغات عبیدالله بن زیاد علیه امام حسین(ع) و خارجی معرفی كردن آن حضرت، مردم كوفه از این پیروزی خوشحال می‌شوند و جهت دیدن اسرا به كوچه‌ها و محله‌ها روانه می‌شوند و با دیدن اسرا شادی می‌كنند.

ولی با خطابه‌هایی كه امام سجاد(ع) و حضرت زینب(س) و سایر اسرا ایراد می‌كنند و خودشان را به كوفیان و مردم می‌شناسانند و به حق بودن قیام امام حسین (ع) اذعان می‌كنند، شادی كوفیان را به عزا تبدیل می‌كنند.

در طول مدتی كه در كوفه و در میان مردم به عنوان اسیر جنگی حركت می‌كردند سرها بالای نیزه بود و اسرا در كجاوه‌ها جا داده شده بودند و آنان كه خیال می‌كردند اسرا از خارجیان هستند و بر خلیفه یزید عاصی شده‌اند، جسارت و اهانت می‌كردند، عده‌ای هم از نسب اسرا سؤال می‌كردند با این وضع وارد دارالاماره می‌شوند و در مجلس عبیدالله بن زیاد كه حاكم كوفه و باعث اصلی شهادت امام حسین(ع)، این ملعون جلوی چشم اسرا و مردم با چوب‌دستی به سر مبارك می‌زد و خود را پیروز میدان قلمداد می‌كرد و كشته شدن امام حسین(ع) را خواست خدا قلمداد می‌‌نمود، ولی با جواب‌هایی كه از جانب حضرت زینب(س) و امام سجاد(ع) می‌شنید بیشتر رسوا می‌شد.

 1 نظر

روایت آیت‌الله خامنه‌ای از اولین دیدار با علامه جعفری

23 آبان 1392 توسط عبدالعظیم حسنی (ع)


در آقاى جعفرى (رحمةالله عليه) خصوصيات برجسته‌اى بود كه به‌نظر من همه‌ى اينها براى نسل جوان و پژوهنده و اهل علم و تحقيق الگوست. ايشان آن وقتى كه كارهاى تحقيقى خودشان را شروع كردند، خيلى جوان بودند.

البته من حدود سالهاى سى‌وچهار و سى‌وپنج بود كه ايشان را شناختم. ايشان تازه از نجف آمده بودند و جوان و فاضل و اهل تحقيق و فعّال و پر شور و مورد احترام بزرگان ما - مانند مرحوم آقاى ميلانى و بعضى از آقايان ديگر در مشهد - و نيز مورد احترام طلّاب بودند. اخوانشان هم در مشهد بودند؛ مثل آقاى آميرزا جعفر كه مرد بسيار با صفا و با معنويت و با روحى است. بله؛ عرض مى‌كردم كه ايشان هم به مناسبتى به مشهد آمده بودند و چند ماه يا يك سال - درست يادم نيست - در مشهد ماندند. ما از آن‌جا با ايشان آشنا شديم. در ايشان واقعاً روح تحقيق و تفحّص و نشاط و شور علمى مشاهده مى‌شد.

 

علامه محمدتقی جعفری، امام خامنه ای


اين روحيه، از دوران جوانى تا پايان عمر ادامه داشت. آن وقت ايشان تقريباً سى و چند ساله بودند. همه‌ى اين شور جوانى، در كار علمى و فكرى و بحث و نوشتن و تحقيق و مطالعه و اين‌گونه كارها صرف مى‌شد و البته حافظه‌ى فوق‌العاده و استعداد علمى ايشان هم به جاى خود محفوظ بود. اين حالت تا همين آخر هم ادامه داشت كه اين چيز عجيبى است. يعنى در عين اين‌كه ايشان يك مرد هفتاد و چند ساله بودند، ولى تا آخرين بارى كه ايشان را ديديم - به گمانم يك سال، يا هفت، هشت ماه پيش بود كه ايشان را ما زيارت كرديم - باز انسان همان حالت و همان شور و همان تحرّك را در ايشان مى‌ديد.

اين خيلى باارزش و قيمتى است كه انسان نگذارد گذشت زمان و حوادث گوناگون، شور و تحرّك و تهيّجى را كه خداى متعال در او قرار داده و مى‌تواند آن را مثل يك سرمايه‌ى گرانبها براى پيشرفتهاى گوناگون در ميدانهاى مختلف مصرف كند، از بين ببرد. به‌هرحال وجود ايشان، حقيقتاً وجود ذى‌قيمتى بود و براى اسلام و مسلمين و نظام اسلامى ارزش داشت. ايشان تا آخر هم كار كردند؛ يعنى واقعاً آقاى جعفرى هيچ وقت از كارافتاده و كنار نشسته و بيكاره نشدند و دائم مشغول كار و تلاش و تحرّك بودند. خداوند ان‌شاءالله درجاتشان را عالى كند.

بيانات در ديدار خانواده و مسؤولان ستاد برگزارى مراسم ارتحال استاد علامه محمدتقى جعفرى (ره) ۱۷/۰۹/۱۳۷۷

 نظر دهید »
  • 1
  • ...
  • 54
  • 55
  • 56
  • ...
  • 57
  • ...
  • 58
  • 59
  • 60
  • ...
  • 61
  • ...
  • 62
  • 63
  • 64
  • ...
  • 93

معرفی حوزه علمیه حضرت عبدالعظیم ع

شهرری، زمانی دارای حوزه‌های بسیار بوده و یک مرکز علمی محسوب می شد که مهم‌ترین عامل آن، حُسن‌ همجواری با مشاهد شریفه سه امامزاده بزرگوار، خصوصاً حضرت عبدالعظیم(ع) است که در این باره یکی از مراجع عالی‌قدر شیعه، حضرت‌ ایة الله ‌بهجت به طلاب فرمودند: «شما در جوار گنج الهی هستید، قدر آن را بدانید». قدمت حوزه علمیه آستان حضرت عبدالعظیم(ع) به سال‌های اوایل پیروزی انقلاب اسلامی بر می گردد. در اواسط شهریور 1359 بنای مقبره رضاخانی تخریب و به جای آن حوزه علمیه احداث شد و در 1366 حدود هفتاد نفر طلبه برای سال اول پذیرفته شدند. حوزه ‌علمیه آستان ‌حضرت‌عبدالعظیم(ع) ظرفیت ‌پذیرش سیصد طلبه علوم دینی در دو سطح 2و 3 را داراست و ساختمان آن از کلّیه امکانات آموزشی و رفاهی برخوردار است و از این جهت جزء معدود حوزه‌های کشور است. زیر بنای کلّ ساختمان 11 هزار و 500 متر مربع و محوطه، 6500 متر مربع و مساحت کلّ مدرسه 18 هزار متر مربع است.

جستجو

موضوعات

  • همه
  • طب سنتی و پزشکی
  • سیاسی
  • مناسبتهای سال
  • اخبار حوزه
  • علمی
  • مذهبی
  • عمومی
  • دست نوشته های یک طلبه
  • نرم افزار
  • شهداء
  • استفتائات
  • جدیدترین مقالات
  • برگی از زندگی علما
  • فراخوان
  • پژوهش
  • معرفی رسانه
  • منِ طلبه
  • نمونه سوالات امتحانی سطح2
  • داستان های پند آموز

پیوندهای روزانه


پشتیبانی سامانه وبلاگ مدارس
وبلاگ خانم یادگاری
گفته ها و ناگفته های یک طلبه
شبکه اجتماعی هادی نت
دفتر حفظ و نشر آثار مقام معظم رهبري
دفتر مقام معظم رهبري

خبرنامه

آذر 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
1 2 3 4 5 6 7
8 9 10 11 12 13 14
15 16 17 18 19 20 21
22 23 24 25 26 27 28
29 30          

اوقات شرعی

امروز: چهارشنبه 19 آذر 1404
اوقات شرعی به افق:
  • اذان صبح اذان صبح:
  • طلوع آفتاب طلوع آفتاب:
  • اذان ظهر اذان ظهر:
  • غروب آفتاب غروب آفتاب:
  • اذان مغرب اذان مغرب:
  • نیمه شب شرعی نیمه شب شرعی: