• خانه 
  • تماس  
  • ورود 

  • سخن حضرت آیت الله بهجت درباره مقام حضرت عبدالعظیم حسنی (ع) در جمع طلاب :" شما در جوار گنج الهی هستید قدر آن را بدانید ***

در آستانه ميلاد باسعادت جوادالائمه (ع)؛ نمونه هايي از معجزات باب الحوائج

30 اردیبهشت 1392 توسط عبدالعظیم حسنی (ع)

امام جواد علیه السلام و رهایی بخشیدن زندانی
علی بن خالد که به مذهب زیدی معتقد بود می گوید:
در پادگان نظامی بودم که خبر رسید مردی در زندان است که او را از شام با غل و زنجیر آورده اند و می گویند ادعای پیامبری کرده است.
از فرماندهان و نگهبانان اجازه گرفتم و به دیدن او رفتم. دیدم مردی با فهم است. به او گفتم:«داستانت چیست؟»
گفت:«من در شام در موضع رأس الحسین عبادت می کردم. یک بار در حال عبادت، شخصی آمد و گفت:«بلند شو.»
من تا بلند شدم دیدم در مسجد کوفه هستم.
به من گفت:«این مسجد را می شناسی؟»
گفتم:«بله، مسجد کوفه است.»
او نماز گزارد و من نیز با او نماز خواندم. ناگهان دیدم در مسجد پیامبر در مدینه هستم. او نماز خواند و من نیز با او نماز خواندم. او بر رسول الله صلی الله علیه و آله درود فرستاد و من ناگهان دیدم در مکه هستم، و پیوسته با او بودم تا اعمال حج تمام شد. پس از آن دیدم به شام برگشته‌ام. آن مرد نیز رفت.
سال آینده نیز در ایام مراسم حج همین اتفاقات تکرار شد. وقتی از مراسم حج فارغ شدیم و مرا به شام برگرداند و خواست از من جدا شود، به او گفتم:«به حق آن کس که تو را بر این کارها توانمند ساخته، بگو تو کیستی؟»
او مدتی طولانی سر را پایین انداخت. سپس نگاهی به من کرد و فرمود:«من محمد پسر علی پسر موسی هستم.»
این داستان در همه شهر پخش شد تا به گوش محمد بن عبدالملک زیات رسید؛ او دستور داد مرا بگیرند و در زنجیر کنند و به عراق بیاورند و همان طور که می بینی اکنون مرا حبس کرده است.»
به این شخص زندانی گفتم:«داستانت را بنویس تا من برای محمد بن عبدالملک زیّات ببرم.»
او در کاغذی نوشت ولی محمد بن عبدالملک در پاسخ او نوشت:«به همان کسی که تو را یک شبه از شام به کوفه و از کوفه به مدینه و از مدینه به سر جایت برگرداند بگو از زندان نیز آزادت کند!»
دلم برای آن شخص زندانی سوخت، تا این که یک روز صبح زود به سراغش رفتم و دیدم لشگریان و نگهبانان و زندانبانان و جمعیت بیشماری از مردم همه درباره او صحبت می کنند.
گفتم:«چه خبر است؟»
گفتند:«همان زندانی ای که از شام آمده بود و ادعای پیامبری داشت، امروز ناپدید شده است. ما نمی دانیم در زمین فرو رفته یا پرندگان هوا او را برده‌اند.»

پس از این ماجرا از اعتقاد به مذهب زیدی دست کشیدم و امامت ائمه معصمومین علیهم السلام را پذیرفتم.

منابع:
بحارالانوار، ج ۵۰، ص ۳۸، ح ۳٫

___________________________________________________

نشانه های امامت امام جواد علیه السلام؛ سخن گفتن عصا
یحیی بن اکثم قاضی ساّمرا می گوید:
پس از مناظره های فراوان با امام جواد علیه السلام و سوالات مختلفم درباره علوم آل محمد، روزی در حال زیارت قبر رسول الله صلی الله علیه و آله، امام جواد را دیدم و باز سوالات زیادی مطرح کردم و پاسخ همه آنها را گرفتم. آنگاه عرض کردم:«سوگند به خدا، سوال دیگری دارم ولی از بیانش خجالت می‌کشم.»
امام جواد علیه السلام به من فرمود:«پیش از آن که سؤالت را مطرح کنی خودم پاسخت را می‌دهم. تو می خواهی بپرسی آیا من امام هستم.»
من گفتم:«آری.»
امام فرمود:«بله. من امام هستم.»
گفتم:«نشانه اش چیست؟»
در این هنگام عصایی که در دست امام جواد علیه السلام بود به سخن در آمد و چنین گفت:«او مولای من است. امام این زمان است و حجت خدا.»
منابع:
بحارالانوار، ج ۵۰، ص ۶۸، ح ۴۶٫

 نظر دهید »

چهارمین سالگرد عروج آیت الله بهجت (ره)

26 اردیبهشت 1392 توسط عبدالعظیم حسنی (ع)

حضرت آیت الله بهجت (ره) در فرمایشاتشان اشاره میکنند: در روايت آمده است:

«أَلصَّلاةُ خَيْرُ مَوْضُوعٍ، فَمَنْ شآءَ اسْتَقَلَّ، وَ مَنْ شآءَ اسْتَكْثَرَ.» (1) نماز، بهترين چيزى است كه [در اسلام] وضع شده است، پس هر كس كه خواست كمتر و يا بيشتر [نماز مستحبّى] بخواند.

شايد اين كرامتى باشد براى خصوص مسلمان‏ها كه به آن‏ها اجازه داده شده است هر جا و هر وقت كه خواستند بدون هيچ رادع و مانع و حاجز و حاجب و بدون اجازه از هيچ دربان و نگهبان، به حضور خداوند كه پادشاه پادشاهان است بار داده شوند.

البته نمازهاى واجب از جهت وقت محدوديّت زمانى دارند كه بايد در اوقات معيّن ادا شوند، ولى در مكان آن محدوديّت و تعيين خاصّى وجود ندارد.

_________________________________________

1. بحارالانوار، ج 79، ص 308؛ مستدرك الوسائل، ج 3، ص 43 و 47.

 

 

*********************************************


*بخشی از دفتر خاطراتم بوی شما را میدهد؛ آن روزها تنها اسمی از شما شنیده بودم، اما چه دیوانه وار عاشقتان بودم. آن روزها فقط سیزده سالم بود … این دلبستگی ای کاش جاویدان شود


*چهار سال گذشت؛ اسلام، جامعه روحانیت و حوزه، مسجد فاطمیه و همه ما از وجود شما بی بهره شدیم …
روحت شاد العبد؛ آشیخ محمد تقی بهجت فومنی (ره)

 

 نظر دهید »

هدف از انتخابات چیست؟

25 اردیبهشت 1392 توسط عبدالعظیم حسنی (ع)

 

 نظر دهید »

بمناسبت شهادت امام هادی علیه السلام؛ دیداری که امام هادی به فارسی سخن گفت

24 اردیبهشت 1392 توسط عبدالعظیم حسنی (ع)

روایت زیبایی از دیدار امام هادی علیه السلام با علی بن مهزیار اهوازی است که طی آن، یک ساعت شنی که وی برای امام آورده به کار انداخته می شود. در این دیدار امام چند جمله فارسی می فرماید که لطیف است. شب بیست و یکم رمضان جاری که مقاله «اهواز قدیمی ترین شهر شیعی ایران»‌را می نوشتم، روایتی در باره امام هادی علیه السلام و دیدار علی بن مهزیار اهوازی با آن حضرت در سال ۲۲۸ دیدم. این روایت را سابقا دوست عزیزم جناب آقای مدرسی به بنده گوشزد کرده بودند.
روایت یاد شده در باره امام هادی علیه السلام و درخواست آن حضرت از علی بن مهزیار برای آوردن یک ساعت شنی است. این زمان علی بن مهزیار در اهواز می زیسته و امام در سامرا در گوشه از قصر سلطنتی تحت کنترل و نظارت بوده است. راوی روایت یاد شده، ابراهیم بن مهزیار است که در این دیدار خود محضر امام را درک کرده است. نفر سوم در این دیدار، مسرور غلام علی بن مهزیار بوده است. البته از روایت روشن است که علی بن مهزیار نزد امام عزیز بوده و چند ساعت متوالی نزد آن حضرت مانده است.
روایت یاد شده در دو منبع کهن آمده است.


نخست بصائر الدرجات، ص ۳۳۷ که آن روایت را به صورت مفصل از همین ابراهیم بن مهزیار نقل کرده است. مجلسی روایت مزبور را در بحار: ۵۰/۱۳۱ آورده است.
دوم به صورت مختصر در مناقب ابن شهر آشوب: ۴/۳۳۲ (و از آنجا در بحار: ج ۴۹، ص ۸۹) که از علی بن مهران نقل شده و کوتاه شده روایت قبلی است. طبعا علی بن مهران راوی این حدیث است و به احتمال نام راوی اصلی که ابراهیم بن مهزیار است و خود در این ملاقات حضور داشته، از آن افتاده است. به علاوه، قسمت آخر روایت در «مناقب» ابهام دارد.


اصل روایت:‌

حسن بن علی سرسونی از ابراهیم بن مهزیار روایت کرده است که گفت: امام هادی علیه السلام نامه ای به علی بن مهزیار نوشت و از او خواست تا ابزاری که ساعات را تعیین کند ـ اصطلاحا در این روایت «مقدار» ـ برای ایشان تهیه کند. ما این وسیله را تهیه کرده، در سال ۲۲۸ برای ایشان بردیم. وقتی به سیاله رسیدیم، ابن مهزیار نامه ای نوشته و خبر آمدن خود را به امام اطلاع داده، از ایشان اجازه گرفت تا نزد آن حضرت رفته و وقت ملاقات را تعیین کند. همین طور برای ابراهیم [بن مهزیار]‌ هم اجازه گرفت. امام اجازه دادند بعد از ظهر خدمت آن حضرت برسیم. رسیدن ما در یک روز تابستانی بسیار گرم بود. مسرور غلام علی بن مهزیار هم همراه ما بود.


وقتی به قصر نزدیک شدیم بلال، غلام امام، در انتظار بود. گفت: داخل شوید: وارد حجره شدیم، در حالی که دچار تشنگی شدیدی بودیم. نشستیم. یکی از غلامان در حالی که کوزه آب خنکی داشت، پیش آمد. از آن آب خوردیم. امام علی بن مهزیار را خواست و تا بعد از عصر نزد آن حضرت بود. سپس مرا خواست. سلام کردم و اجازه خواستم دست امام را ببوسم. حضرت دستش را داد، من بوسیدم. امام مرا دعا کرد و نشستم، آنگاه برخاسته و خداحافظی کردم. وقتی از در خانه بیرون آمدم، مرا صدا کردند و فرمودند: ای ابراهیم. عرض کردم: لبیک یا سیدی. فرمود: صبر کن. من همچنان ایستاده بودم، در حالی که مسرور، غلام ما هم با من بود. امام دستور داد مقدار [یعنی ساعت] را نصب کنند [بکار بیندازند]. حضرت آمد، تختی برای آن حضرت گذاشتند نشست. یک تخت هم برای علی بن مهزیار در سمت چپ امام گذاشتند که روی آن نشست. من در کنار ساعت بودم. یک سنگ افتاد. مسرور [به فارسی] گفت: «هشت». امام فرمود: ثمانیه؟ گفتیم: بلی ای سرور ما. آنگاه ما بیرون آمدیم. امام به علی بن مهزیار فرمودند: فردا صبح مسرور را نزد من بفرست. ابن مهزیار او فرستاد. وقتی وارد شده بود، امام [به فارسی به وی]‌ فرموده بودند: «بار خدایا چون» ؟ مسرور گفته بود: «نیک یا سیدی» . در این وقت [شخصی به نام] نصر [از آنجا] گذشت. امام [به فارسی] به مسرور فرمود: «در ببند» او در را بست. آنگاه عبای خود را روی من انداخت تا مرا از نصر پنهان کند و سپس آنچه می خواست از من پرسید. بعد از آن امام با علی بن مهزیار دیدار کرده و فرمود: همه اینها از ترس نصر [که لابد یکی از مراقبان بوده] بود. علی بن مهزیار گفت: ترس من بیشتر از عمرو بن قرح است.


از این روایت چند نکته روشن می شود

۱٫ نخست این که ساعت شنی در این موقع وجود داشته و این که امام از یکی از یارانش در اهواز خواسته است که آن را برای ایشان بیاورد، روشن می شود که اهواز دست کم یکی از مراکزی بوده که با ساخت این نوع ساعت آشنا بوده است.


۲٫ نکته دوم این است که مردم اهواز و دست کم جماعت علی بن مهزیار که اصل وی از هندیجان فارس بوده، به فارسی سخن می گفته اند.


۳٫ فارسی دانی امام که در این روایت بسیار زیبا نقل شده است، به طوری که وقتی مسرور ساعت «هشت» را می گوید، امام تعبیر «ثمانیه» را بکار می برد. جمله بعدی فارسی گویی امام، احوال پرسی آن حضرت از مسرور است با عبارت: «بار خدایا چون» ؟ مسرور پاسخ می دهد «نیک یا سیدی». سومین مورد فارسی گویی این که وقتی صبح فردای آن روز باز مسرور خدمت امام می آید، حضرت به او می فرماید: در ببند. بدین ترتیب سه کلمه و جمله فارسی در عبارت بکار رفته است.

 نظر دهید »

لیلة‌الرغائب در حرم حضرت عبدالعظیم(ع)

23 اردیبهشت 1392 توسط عبدالعظیم حسنی (ع)

همزمان با اولین پنجشنبه ماه رجب، مراسم ویژه لیلة الرغائب در آستان مقدس حضرت عبدالعظیم الحسنی(ع) برگزار می‌شود. این مراسم معنوی پنجشنبه، 26 اردیبهشت ماه، بعد از نماز مغرب و عشا در مصلای بزرگ ری برگزار خواهد شد. در این مراسم گرجی قاری قرآن کریم، به تلاوت آیات قرآن می‌پردازد، حجت الاسلام و المسلمین حسینی سخنرانی و صالحی خوانساری دعای کمیل را قرائت خواهند کرد.


«لیلة الرغائب» شبی است که در آن عطاء و بخشش پروردگار بسیار است و بندگان با رو آوردن به بارگاه باری‌تعالی و خشوع در برابر بزرگی او، شایسته دریافت انعام و عطا و بخشش بی‌کرانه خداوند می‌شوند.

همچنین همزمان با شب شهادت امام هادی(ع)، مراسم زیارت جامعه کبیره در آستان مقدّس حضرت عبدالعظیم الحسنی(ع) برگزار می‌شود. این مراسم معنوی دوشنبه 23اردیبهشت ماه، بعد از نماز مغرب و عشاء در مصلای بزرگ ری برگزار خواهد شد.

در این مراسم منصور نورایی به قرائت دعا و مرثیه‌خوانی می‌پردازد. زیارت شریف جامعه کبیره، دانشنامه معارف اهل بیت عصمت و طهارت(ع) است که توسط امام هادی(ع) نقل شده است.

 نظر دهید »
  • 1
  • ...
  • 73
  • 74
  • 75
  • ...
  • 76
  • ...
  • 77
  • 78
  • 79
  • ...
  • 80
  • ...
  • 81
  • 82
  • 83
  • ...
  • 93

معرفی حوزه علمیه حضرت عبدالعظیم ع

شهرری، زمانی دارای حوزه‌های بسیار بوده و یک مرکز علمی محسوب می شد که مهم‌ترین عامل آن، حُسن‌ همجواری با مشاهد شریفه سه امامزاده بزرگوار، خصوصاً حضرت عبدالعظیم(ع) است که در این باره یکی از مراجع عالی‌قدر شیعه، حضرت‌ ایة الله ‌بهجت به طلاب فرمودند: «شما در جوار گنج الهی هستید، قدر آن را بدانید». قدمت حوزه علمیه آستان حضرت عبدالعظیم(ع) به سال‌های اوایل پیروزی انقلاب اسلامی بر می گردد. در اواسط شهریور 1359 بنای مقبره رضاخانی تخریب و به جای آن حوزه علمیه احداث شد و در 1366 حدود هفتاد نفر طلبه برای سال اول پذیرفته شدند. حوزه ‌علمیه آستان ‌حضرت‌عبدالعظیم(ع) ظرفیت ‌پذیرش سیصد طلبه علوم دینی در دو سطح 2و 3 را داراست و ساختمان آن از کلّیه امکانات آموزشی و رفاهی برخوردار است و از این جهت جزء معدود حوزه‌های کشور است. زیر بنای کلّ ساختمان 11 هزار و 500 متر مربع و محوطه، 6500 متر مربع و مساحت کلّ مدرسه 18 هزار متر مربع است.

جستجو

موضوعات

  • همه
  • طب سنتی و پزشکی
  • سیاسی
  • مناسبتهای سال
  • اخبار حوزه
  • علمی
  • مذهبی
  • عمومی
  • دست نوشته های یک طلبه
  • نرم افزار
  • شهداء
  • استفتائات
  • جدیدترین مقالات
  • برگی از زندگی علما
  • فراخوان
  • پژوهش
  • معرفی رسانه
  • منِ طلبه
  • نمونه سوالات امتحانی سطح2
  • داستان های پند آموز

پیوندهای روزانه


پشتیبانی سامانه وبلاگ مدارس
وبلاگ خانم یادگاری
گفته ها و ناگفته های یک طلبه
شبکه اجتماعی هادی نت
دفتر حفظ و نشر آثار مقام معظم رهبري
دفتر مقام معظم رهبري

خبرنامه

آذر 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
1 2 3 4 5 6 7
8 9 10 11 12 13 14
15 16 17 18 19 20 21
22 23 24 25 26 27 28
29 30          

اوقات شرعی

امروز: چهارشنبه 19 آذر 1404
اوقات شرعی به افق:
  • اذان صبح اذان صبح:
  • طلوع آفتاب طلوع آفتاب:
  • اذان ظهر اذان ظهر:
  • غروب آفتاب غروب آفتاب:
  • اذان مغرب اذان مغرب:
  • نیمه شب شرعی نیمه شب شرعی: