• خانه 
  • تماس  
  • ورود 

  • سخن حضرت آیت الله بهجت درباره مقام حضرت عبدالعظیم حسنی (ع) در جمع طلاب :" شما در جوار گنج الهی هستید قدر آن را بدانید ***

مراسم اعتكاف در بیانات حضرت آقا؛

02 خرداد 1392 توسط عبدالعظیم حسنی (ع)


مراسم اعتكاف در بیانات حضرت آقا؛
واقعاً چقدر منظره‌ى زيبا و معطّرى است كه جمع كثيرى از جوانهاى ما برخلاف سيره‌ى متعارف جوانهاى دنيا كه غرق در شهوات و تمايلات نفسانى هستند، روزها و شبهائى را روزه بگيرند؛ بروند در يك مسجدى بنشينند، اعتكاف كنند؛ شب و روزشان را ذكر و فكر و شنيدن معارف الهى و شنيدن احكام و مذاكره‌ى علم حقيقى - كه علم توحيد است - قرار دهند؛
اين خيلى چيز مهمى است. اينها از بركت انقلاب است.

قبل از انقلاب، ما در اين ايام نيمه‌ى ماه رجب نديده بوديم يا خيلى بندرت ميديديم كه كسانى بروند اعتكاف كنند. غالباً همه‌ى ماها، همه‌ى مردم غافل بوديم از اين روزنه‌ى رحمت الهى.
بنده در مشهد كه اصلاً نديده بودم؛ در قم هم يك تعداد معدودى، يك چند نفر طلبه در مسجد امام ميرفتند و ايام نيمه‌ى ماه رجب اعتكاف ميكردند.

امروز شما نگاه كنيد؛ نه فقط مساجد جامع، نه فقط مساجد بزرگ، نه فقط در يك شهر و دو شهر، بلكه در همه‌ى كشور، در همه‌ى شهرها، در همه‌ى مساجد، جوانهاى ما، مردان ما، زنان ما، دختران ما، پسران ما ميروند صف ميكشند، اسم مينويسند، براى اينكه به آنها فرصت داده شود كه در اين مسجد، در آن مسجد، سه روز روزه بگيرند و اعتكاف كنند؛ اين خيلى براى يك ملت حائز ارزش است، اين خيلى مهم است.


بيانات در ديدار اقشار مختلف مردم‌ ۱۳۹۲/۰۲/۲۵

 

اعتکاف

 

 

 نظر دهید »

دانلود نرم افزاري ويژه براي ماه رجب + دانلود

01 خرداد 1392 توسط عبدالعظیم حسنی (ع)

در این نرم افزار اسلامی و مذهبی؛ کاربر از مطالب ویژه ماه رجب و ابیام البیض بهره مند می گردد. این نرم افزار بگونه ای طراحی شده که امکان نصب و اجرا بر روی طیف وسیعی از گوشی ها و نیز گوشی هایی با سیستم عامل آندروید و جاوا را فراهم می سازد.

 

 محتویات نرم افزار مذهبی تنهایی با خدا :

فضیلت ماه رجب

ادعیه روزانه ماه رجب

لیله الرغائب (شب آرزوها)

اعمال مخصوصه ماه رجب

معنا و پیشینه اعتکاف

شرایط اعتکاف و معتکف

روزه و اعمال اعتکاف

پیشینه و آثار اعتکاف

نیابت و اقسام اعتکاف

مکان و زمان اعتکاف

نیت اعتکاف

اعتکاف در احادیث و آیات قرآنی

استفتائات اعتکاف

محرمات اعتکاف

قضا و کفاره اعتکاف

 

مشخصات فنی نرم افزار :

 

امکان اجرا بر روی سیستم عامل آندروید و جاوا

امکان نمایش فهرست کتاب با قابلیت نمایش مسیر جاری، جستجو در زیر فهرست انتخابی

امکان ایجاد فهرست شخصی (منتخب) بر اساس فهرست اصلی

امکان برجسته نمودن (highlight) متن انتخابی بصورت نامحدود و دسته بندی آنها در گروههای مورد نظر

امکان علامت گذاری در متن بصورت نامحدود جهت دسترسی سریع به آن (افزودن به یادآوری ها) و دسته بندی آنها در گروههای مورد نظر

جستجوی سریع و دقیق

امکان ارسال مطلب مورد نظر از طریق پیام کوتاه و ایمیل

برخورداری از Editor کاملا فارسی

قابلیت پشتیبانی از گوشی های با صفحات لمسی

ظاهر گرافیکی شکیل و کاربر پسند

 

براي دانلود نسخه اندرويد اينجا را كليك كنيد.

براي دانلود نسخه جاوا اينجا را كليك كنيد.

 

 نظر دهید »

چه كسی بیت رهبری را ساخت + عكس

01 خرداد 1392 توسط عبدالعظیم حسنی (ع)

کتاب «برای تاریخ می‌گویم» خاطرات محسن رفیق‌دوست از وقایع دهه اول انقلاب تا رحلت حضرت امام خمینی(ره) است. وی در این اثر ناگفته‌های زیادی را از حوادث و رخدادهای انقلاب اسلامی بیان کرده است. یکی از این ناگفته‌ها بحث ساختن محل استقرار حضرت آیت‌الله العظمی خامنه‌ای بعد از رهبری ایشان است و دیگری ماجرای اولین حکم معظم‌له بعد از رهبری می‌باشد که در این کتاب منتشر شده است.

خاطرات رفیق‌دوست از این دو واقعه در صفحات 434 الی 439 درج شده است.

پانزدهم شهریور 1368 مقام معظم رهبری، در حالی که سه ماه از رهبری‌شان گذشته بود، جناب‌عالی را به ریاست بنیاد مستضعفان و جانبازان منصوب کردند. فکر می‌کنم این حکم از اولین حکم‌های ایشان بود.

اولین حکم است و خود این هم داستانی دارد. بعد از رحلت امام(ره) و رهبری آقا، ایشان هنوز در ریاست جمهوری مستقر بود. آقای نخست‌وزیر هم نخست‌وزیر بود و آقای هاشمی هم هنوز رئیس جمهور نشده بود. ورود من به این قضایا این طور بود که روز دوم رهبری آقا، به دفتر ریاست جمهوری رفتم و خدمت آقا عرض کردم که من مدارج علمی ندارم و یک آدم اجرایی هستم. مثل چماق می‌مانم؛ هر وقت چماق لازم داشتید، من هستم. مردم مرتب می‌آمدند و می‌رفتند و من هم آنجا خدمت می‌کردم. تا اینکه رفراندم متمم قانون اساسی و انتخابات ریاست جمهوری انجام شد و آقای هاشمی هم انتخاب شد. قرار بود که رهبری جایی پیدا کند و آقای هاشمی هم به محل ریاست جمهوری‌اش برود. نزدیکی محل ریاست جمهوری، ملکی متعلق به خانواده نظام مافی‌ها بود. آقا مرا صدا گردند و گفتند: «اینجا را به قیمت مناسبی که صاحبش راضی باشد بخرید تا ما به آنجا برویم.» من آن روز مسئول بنیاد تعاون سپاه بودم و این ملک را برای بنیاد تعاون خریدم. بعداً خودم آنجا را از بنیاد تعاون برای بنیاد مستضعفان خریداری کردم.

آن خانواده در آنجا زندگی می‌کردند؟

بله زندگی می‌کردند. چهارتا برادر که همه‌شان دکتر و مهندس بودند.

با فروش ملکشان موافقت کردند؟

بله. آنجا هم دیگر شلوغ شده بود و مردم دسته دسته به آنجا رفت و آمد می‌کردند.

 

 

به چه قیمتی خریدید؟

کارشناس آوردیم و قیمت داد، ولی آن‌ها قیمت بالاتری گفتند که قبول کردیم. آن روز مجموعه ساختمان و متعلقاتش را به مبلغ 120 میلیون تومان خریدیم که شاید حدود 6 میلیون تومان گران خریدیم. آنجا را تمیز کردیم. ملک چهار ساختمان داشت. یکی از ساختمان‌ها، که خیلی هم قدیمی بود، سالن بزرگی داشت که آنجا را برای آقا در نظر گرفتیم. بعداً فهمیدیم که این نظام مافی‌ها از فرماسون‌ها هستند. آرم مار و عقاب فرماسون روی دیوار گچبری شده بود و چندین ملاقات آقا زیر همان آرم انجام شد. تا اینکه روزی حسین شیخ‌الاسلام آمد به ما گفت که می‌دانید این شکل روی دیوار چیست؟ وقتی گفت، آن‌ها را کندیم و تمیز کردیم.

در کنار این ساختمان، زمینی به مساحت حدود دو هزار متر بود که شباهت به زمین ورزشگاه یا تعمیرگاه داشت. دور این زمین گچ ریخته بودند تا حسینیه‌ای برای آقا بسازند. بعد از اینکه آقا منتقل شدند، قرار شد آن حسینیه ساخته بشود؛ چون آقا هنوز برای سخنرانی‌ها و دیدار عمومی با مردم به ساختمان ریاست جمهوری می‌رفتند. حتی یکی دوبار هم آقا خسته بودند و من به جای ایشان رفتم و از مردم تشکر کردم که خود آن هم داستانی دارد.

برای ساخت حسینیه هم ابتدا چند مهندس وزارت مسکن نقشه‌ای تهیه کردند. آقا دیدند که اگر آن‌ها بخواهند بسازند، حالا حالا‌ها طول می‌کشد. یک روز مرا صدا کردند و گفتند: «آنجا را زود بساز و من را از دست این‌ها نجات بده.» لباس کار پوشیدم و مهندس، معمار، بنا، لوله‌کش، و … را به آنجا بردم. از مهندس وزارت مسکن خواستم نقشه‌هایش را به من بدهد. ایشان فقط نقشه فونداسیون را داد و گفت: «ما گودبرداری را کرده‌ایم، بروید فونداسیون را بریزید و صفحه‌ها را هم کار بگذارید. بعد که این کار را کردید، بگویید بیایم ببینم. اگر تائید کردم، نقشه ستون را می‌دهم.» بچه‌های مهندسی سپاه آمدند و نقشه‌های ستون و سقف را هم کشیدیم. به سرعتف صفحه‌ها را گذاشتیم، ستون‌ها را هم عَلَم کردیم و تیرهای سقف را هم زدیم. داشتیم دیوارها را می‌چیدیم که آقای مهندس آمد تا مثلاً صفحه‌گذاری را تایید کند. وقتی چشمش به ساختمان افتاد گفت: «من را مسخره کردی؟» {خنده} گفتم: «تو ما را مسخره کردی.»

کل مدتی که حسینیه را با همه آن نمای آجر سه سانت ساختم 61 روز طول کشید؛ حتی بالکن هم زدیم. روز پنجم یا ششم کار بود که آقا مرا صدا کردند و گفتند که از ده شب تا شش صبح حق نداری کار کنی؛ مردم منطقه ناراحت می‌شوند. اگر این نهی را نمی‌کردند، زودتر تمام می‌شد. اتفاقاً همان سال زلزله‌ای هم آمد ساختمانی که ما ساخته بودیم اصلاً تکان نخورد؛ ولی قسمتی از خانه مافی‌ها ترک برداشت.

آقا کجا بودند؟

آقا در همان خانه بودند. بعد آن جا را کوبیدند و ساختند. هنوز یکی از ساختمانهای قدیمی بر خیابان آذربایجان را نگه داشته‌اند که الان دفتر آقای حجازی است.

مقام معظم رهبری درباره حسینیه حرفی نزدند؟

مرتب می‌آمدند و سر می‌زدند. ما می‌خواستیم دو تا کتیبه رو به روی هم و چند جای دیگر را کاشی کنیم، اما ایشان نگذاشتند. حتی یک کاشیکار پیدا کردیم که پول از ما نمی‌خواست. آقا گفتند نمی‌خواهد این کار را بکنید. اول گفتم فرش دستباف، ایشان موافقت نکردند. با فرش ماشینی هم موافقت نکردند. بعد این گلیم‌ها را خودشان تهیه کردند، که هنوز هم هست.

 

حسینیه را با چه بودجه‌ای ساختید؟

از مردم پول گرفتم. پول دولتی نبود و پول خودم هم نبود.

چطور از مردم پول گرفتید؟

به دوستان بازاری‌ام گفتم کمک کنید می‌خواهیم حسینیه بسازیم. خرج زیادی هم نشد؛ ما با سی میلیون تومان حسینیه را ساختیم. {با خنده} به حالا نگاه نکنید، آن موقع ارزان بود. البته تاسیسات سرما گرما را بعداً خود دفتر درست کرد و هزینه‌اش را داد.

حالا از حکم بگویید. در حکم مقام معظم رهبری تعابیری چون سوابق درخشان کار و مدیریت در مورد شما به کار رفته است.

من آن روز تهران نبودم. وقتی رسیدم، گفتند از دفتر آقا زنگ زدند. خدمت آقای محمدی گلپایگانی تماس گرفتم، گفتند فوری بیا دفتر کارت دارم. رفتم دفتر. گفت: «نمی‌دانم آقا چه کارت دارد، ولی آن‌قدر کار مهمی است که فرمودند وقتی حاج محسن آمد اگر ملاقات هم داشتم. ایشان داخل بیاید.» رفتم داخل. دیدم ایشان دارد با آقای اختری، امام جمعه سمنان، صحبت می‌کنند. آقا بلند شدند و من دستشان را بوسیدم. ایشان گفتند: «همین الان می‌روی و بنیاد مستضعفان را تحویل می‌گیری.» چند لحظه ایستادم. ایشان گفتند که مگر متوجه نمی‌شوی چه می‌گویم؟ برو بنیاد مستضعفان را تحویل بگیر. عقب گرد کردم، سوار ماشین شدم و یک راست به بنیاد رفتم.

ساختمان بنیاد در بلوار کشاورز بود. مدتی بود که امور جانبازان را به بنیاد مستضعفان داده بودند. آقای دکتر محمد باقریان قائم مقام آقای موسوی در بنیاد بود. به دفتر ایشان رفتم و در اتاق انتظار نشستم. ایشان با معاونان خودش جلسه داشت. حدود یک ساعتی آنجا نشستم. رفتند به ایشان گفتند که من در اتاق انتظار نشسته‌ام. وقتی داخل شدم، آقای باقریان گفت: «شما با من کاری دارید؟» گفتم: «بله، آقا فرمودند برو بنیاد مستضعفان را تحویل بگیرد.» گفت: «آخر دست‌خطی، نوشته‌ای، چیزی.» گفتم: «فعلاً چیزی ننوشتند. اگر شما حاضرید، این کار را بکنید، وگرنه می‌توانید بروید بپرسید.» بلند شد و رفت. همان‌جا به معاونان گفتم: «آقایان معاونان همه سر کارشان باشند.» دو روز بعد، آقای سیف، معاون مالی وقت بنیاد، آمد و گفت: «اگر قرار است رئیس بنیاد بشوید، باید حساب‌های بنیاد به امضای شما باشد و امضای مدیر هم تا رهبر ننویسند، معتبر نیست؛ قبلاً امام نوشتند و معرفی کردند؛ حالا شما باید از آقا حکم بگیرید. شما هم باید از آقا حکم بگیرید.»

رفتم خدمت آقا و عرض کردم که می‌گویند تا شما حکم نداشته باشید، نمی‌شود رئیس بنیاد شوید. آقا گفتند که من به آقای موسوی گفتم خودش اینجا را اداره کند و به ایشان حکم می‌دهم، اما حکم زمان‌دار. ایشان گفتند همان حکم امام برای من کافی است و حکم زمان‌دار قبول نمی‌کنم. حالا من می‌خواهم به شما حکم زماندار بدهم. وقتی می‌خواستم از در بیرون بروم، گفتند: «نروی آنجا همه را قلع و قمع بکنی‌ها.» گفتم: «چشم.»

 3 نظر

84 عنوان کتاب ديجيتال با موضوع امام جواد (ع)

31 اردیبهشت 1392 توسط عبدالعظیم حسنی (ع)

84 عنوان کتاب با موضوع امام جـواد (ع) در نرم افزار سیره معصومان (ع) عرضه شد .
در این نرم افزار که به منظور معرفی شرح حال و زندگینامه اهل بیت (ع) تولید شده است، هشت موضوع مختلف به جامعه علمی کشور عرضه شد .
کارشناس گروه تاریخ و سیره مرکز تحقیقات کامپیوتری علوم اسلامی قم گفت : با اتصال 3 هزار و 604 فیش پژوهشی به درختواره امام جواد(ع) درباره امامت، سیره، مناقب، اصحاب و راویان، سالشمار و کتابشناسی، مطالب ارزشمندی به دانش پژوهان ارائه شده است .
حجت الاسلام الحسینی افزود : ارائه رخدادهای زمانی، مرتبط با زندگانی امام جواد(ع) در گاهنامه به سه زمان شمسی، قمری و میلادی، ارائه نموداری و مشجر، تبار امام جواد (ع) در بخش تبارنامه با قابلیت اتصال به متن، ارائه پنج زیارتنامه مخصوص امام جواد (ع) و 11 قطعه شعر زیبا در مدح ایشان با قابلیت پخش صوت در بخش نجوانامه همچنین نمایش 14 تصویر زیبا از بارگاه ملکوتی امامین کاظمین(ع) از دیگر قابلیت ها و محتویات لوح فشرده سیره معصومان(ع) است .
علاقه مندان می توانند برای تهیه این لوح فشرده به فروشگاه اینترنتی مرکز نور به نشانی www.noorshop.ir مراجعه کنند .

 نظر دهید »

در آستانه ميلاد باسعادت جوادالائمه (ع)؛ نمونه هايي از معجزات باب الحوائج

30 اردیبهشت 1392 توسط عبدالعظیم حسنی (ع)

امام جواد علیه السلام و رهایی بخشیدن زندانی
علی بن خالد که به مذهب زیدی معتقد بود می گوید:
در پادگان نظامی بودم که خبر رسید مردی در زندان است که او را از شام با غل و زنجیر آورده اند و می گویند ادعای پیامبری کرده است.
از فرماندهان و نگهبانان اجازه گرفتم و به دیدن او رفتم. دیدم مردی با فهم است. به او گفتم:«داستانت چیست؟»
گفت:«من در شام در موضع رأس الحسین عبادت می کردم. یک بار در حال عبادت، شخصی آمد و گفت:«بلند شو.»
من تا بلند شدم دیدم در مسجد کوفه هستم.
به من گفت:«این مسجد را می شناسی؟»
گفتم:«بله، مسجد کوفه است.»
او نماز گزارد و من نیز با او نماز خواندم. ناگهان دیدم در مسجد پیامبر در مدینه هستم. او نماز خواند و من نیز با او نماز خواندم. او بر رسول الله صلی الله علیه و آله درود فرستاد و من ناگهان دیدم در مکه هستم، و پیوسته با او بودم تا اعمال حج تمام شد. پس از آن دیدم به شام برگشته‌ام. آن مرد نیز رفت.
سال آینده نیز در ایام مراسم حج همین اتفاقات تکرار شد. وقتی از مراسم حج فارغ شدیم و مرا به شام برگرداند و خواست از من جدا شود، به او گفتم:«به حق آن کس که تو را بر این کارها توانمند ساخته، بگو تو کیستی؟»
او مدتی طولانی سر را پایین انداخت. سپس نگاهی به من کرد و فرمود:«من محمد پسر علی پسر موسی هستم.»
این داستان در همه شهر پخش شد تا به گوش محمد بن عبدالملک زیات رسید؛ او دستور داد مرا بگیرند و در زنجیر کنند و به عراق بیاورند و همان طور که می بینی اکنون مرا حبس کرده است.»
به این شخص زندانی گفتم:«داستانت را بنویس تا من برای محمد بن عبدالملک زیّات ببرم.»
او در کاغذی نوشت ولی محمد بن عبدالملک در پاسخ او نوشت:«به همان کسی که تو را یک شبه از شام به کوفه و از کوفه به مدینه و از مدینه به سر جایت برگرداند بگو از زندان نیز آزادت کند!»
دلم برای آن شخص زندانی سوخت، تا این که یک روز صبح زود به سراغش رفتم و دیدم لشگریان و نگهبانان و زندانبانان و جمعیت بیشماری از مردم همه درباره او صحبت می کنند.
گفتم:«چه خبر است؟»
گفتند:«همان زندانی ای که از شام آمده بود و ادعای پیامبری داشت، امروز ناپدید شده است. ما نمی دانیم در زمین فرو رفته یا پرندگان هوا او را برده‌اند.»

پس از این ماجرا از اعتقاد به مذهب زیدی دست کشیدم و امامت ائمه معصمومین علیهم السلام را پذیرفتم.

منابع:
بحارالانوار، ج ۵۰، ص ۳۸، ح ۳٫

___________________________________________________

نشانه های امامت امام جواد علیه السلام؛ سخن گفتن عصا
یحیی بن اکثم قاضی ساّمرا می گوید:
پس از مناظره های فراوان با امام جواد علیه السلام و سوالات مختلفم درباره علوم آل محمد، روزی در حال زیارت قبر رسول الله صلی الله علیه و آله، امام جواد را دیدم و باز سوالات زیادی مطرح کردم و پاسخ همه آنها را گرفتم. آنگاه عرض کردم:«سوگند به خدا، سوال دیگری دارم ولی از بیانش خجالت می‌کشم.»
امام جواد علیه السلام به من فرمود:«پیش از آن که سؤالت را مطرح کنی خودم پاسخت را می‌دهم. تو می خواهی بپرسی آیا من امام هستم.»
من گفتم:«آری.»
امام فرمود:«بله. من امام هستم.»
گفتم:«نشانه اش چیست؟»
در این هنگام عصایی که در دست امام جواد علیه السلام بود به سخن در آمد و چنین گفت:«او مولای من است. امام این زمان است و حجت خدا.»
منابع:
بحارالانوار، ج ۵۰، ص ۶۸، ح ۴۶٫

 نظر دهید »
  • 1
  • ...
  • 132
  • 133
  • 134
  • ...
  • 135
  • ...
  • 136
  • 137
  • 138
  • ...
  • 139
  • ...
  • 140
  • 141
  • 142
  • ...
  • 174

معرفی حوزه علمیه حضرت عبدالعظیم ع

شهرری، زمانی دارای حوزه‌های بسیار بوده و یک مرکز علمی محسوب می شد که مهم‌ترین عامل آن، حُسن‌ همجواری با مشاهد شریفه سه امامزاده بزرگوار، خصوصاً حضرت عبدالعظیم(ع) است که در این باره یکی از مراجع عالی‌قدر شیعه، حضرت‌ ایة الله ‌بهجت به طلاب فرمودند: «شما در جوار گنج الهی هستید، قدر آن را بدانید». قدمت حوزه علمیه آستان حضرت عبدالعظیم(ع) به سال‌های اوایل پیروزی انقلاب اسلامی بر می گردد. در اواسط شهریور 1359 بنای مقبره رضاخانی تخریب و به جای آن حوزه علمیه احداث شد و در 1366 حدود هفتاد نفر طلبه برای سال اول پذیرفته شدند. حوزه ‌علمیه آستان ‌حضرت‌عبدالعظیم(ع) ظرفیت ‌پذیرش سیصد طلبه علوم دینی در دو سطح 2و 3 را داراست و ساختمان آن از کلّیه امکانات آموزشی و رفاهی برخوردار است و از این جهت جزء معدود حوزه‌های کشور است. زیر بنای کلّ ساختمان 11 هزار و 500 متر مربع و محوطه، 6500 متر مربع و مساحت کلّ مدرسه 18 هزار متر مربع است.

جستجو

موضوعات

  • همه
  • طب سنتی و پزشکی
  • سیاسی
  • مناسبتهای سال
  • اخبار حوزه
  • علمی
  • مذهبی
  • عمومی
  • دست نوشته های یک طلبه
  • نرم افزار
  • شهداء
  • استفتائات
  • جدیدترین مقالات
  • برگی از زندگی علما
  • فراخوان
  • پژوهش
  • معرفی رسانه
  • منِ طلبه
  • نمونه سوالات امتحانی سطح2
  • داستان های پند آموز

پیوندهای روزانه


پشتیبانی سامانه وبلاگ مدارس
وبلاگ خانم یادگاری
گفته ها و ناگفته های یک طلبه
شبکه اجتماعی هادی نت
دفتر حفظ و نشر آثار مقام معظم رهبري
دفتر مقام معظم رهبري

خبرنامه

آذر 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
1 2 3 4 5 6 7
8 9 10 11 12 13 14
15 16 17 18 19 20 21
22 23 24 25 26 27 28
29 30          

اوقات شرعی

امروز: سه شنبه 25 آذر 1404
اوقات شرعی به افق:
  • اذان صبح اذان صبح:
  • طلوع آفتاب طلوع آفتاب:
  • اذان ظهر اذان ظهر:
  • غروب آفتاب غروب آفتاب:
  • اذان مغرب اذان مغرب:
  • نیمه شب شرعی نیمه شب شرعی: