• خانه 
  • تماس  
  • ورود 

  • سخن حضرت آیت الله بهجت درباره مقام حضرت عبدالعظیم حسنی (ع) در جمع طلاب :" شما در جوار گنج الهی هستید قدر آن را بدانید ***

الگوهای ازدواج موفق (1)

30 بهمن 1391 توسط عبدالعظیم حسنی (ع)

ارائه چهار الگوی ازدواج موفق برای جوانان

اسلام در کنار توصیه های علمی به ازدواج، الگوهای عملی موفقی را نیز معرفی می کند که ما به چهار نمونه از این الگوها اشاره می کنیم.
ارائه این الگوها در کنار هم می تواند برای جوانان و خوانندگان محترم کتاب مفید و درس آموز باشد.
در نخستین الگو ازدواج یک پیامبر آسمانی به تصویر کشیده شده است که در آن صفا و پاکی در عالی ترین وجه ظهور یافته است.
در دومین الگو با ازدواج ساده و بی آلایش حضرت امر علیه السلام برترین شاگرد پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم و دختر پیامبر، یعنی فاطمه علیهاالسلام آشنا می شویم که نشانگر بروز و ظهور درس زندگی اسلامی در سیره عملی پیشوایان ما است.
نمونه سوم گویای آن است که دامنه آموزه های پیامبر خدا صلی الله علیه و آله و سلم از حوزه اطرافیان نزدیک فراتر رفته و صحابه را نیز دربرگرفته است. به عبارت روشن تر این دست از نمونه ها نشان دهنده اهتمام فراوان پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم بر گسترش فرهنگ اسلامی در میان عموم مردم است که از این جهت برای هیچ کسی عذری در بی اعتنایی به سنت های دینی باقی نگذاشته است.
نمونه چهارم به خوبی نشان می دهد که تعلیمات پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم می تواند پس از گذشت قرن ها میان عالمان دینی به عنوان راهنمای مردم حضور داشته باشد و علم، فضیلت و کمالات معنوی به جای ثروت، قدرت، جاه و شکوه ظاهری دنیوی، ارزش های واقعی به حساب آیند و در رفتارهای اجتماعی - از جمله در عرصه انتخاب همسر - خودنمایی کنند.
1. ازدواج موسی علیه السلام و دختر شعیب علیه السلام

قرآن کریم فرار حضرت موسی علیه السلام از مصر به خاطر کشتن یکی از قبطیان، ورودش به دیار شعیب، ملاقاتش با دختران حضرت شعیب، یاری رساندن به آنان در سیراب کردن گوسفندان و ازدواجش با یکی از آن دختران را به تصویر کشیده است. گرچه محور اصلی ماجرا ارائه تصویری از مقدمات رسالت موسی علیه السلام است؛ اما در کنار آن نکات درس آموزی درباره معیارهای همسر شایسته ارائه شده است. برای روشن شدن مطلب، آیات ناظر به این موضوع را مرور می کنیم.
وَلَمَّا وَرَدَ مَاءَ مَدْیَنَ وَجَدَ عَلَیْهِ أُمَّهً مِنَ النَّاسِ یَسْقُونَ وَوَجَدَ مِن دُونِهِمُ امْرَأَتَیْنِ تَذُودَانِ قَالَ مَا خَطْبُکُمَا قَالَتَا لاَ نَسْقِی حَتَّى‏ یُصْدِرَ الرِّعَاءُ وَأَبُونَا شَیْخٌ کَبِیرٌ * فَسَقَى‏ لَهُمَا ثُمَّ تَوَلَّى إِلَى الظِّلِّ فَقَالَ رَبِّ إِنِّی لِمَا أَنزَلْتَ إِلَیَّ مِنْ خَیْرٍ فَقِیرٌ * فَجاءَتْهُ إِحْدَاهُمَا تَمْشِی عَلَى اسْتِحْیَاءٍ قَالَتْ إِنَّ أَبِی یَدْعُوکَ لِیَجْزِیَکَ أَجْرَ مَا سَقَیْتَ لَنَا فَلَمَّا جَاءَهُ وَقَصَّ عَلَیْهِ الْقَصَصَ قَالَ لاَ تَخَفْ نَجَوْتَ مِنَ الْقَوْمِ الظَّالِمِینَ * قَالَتْ إِحْدَاهُمَا یَا أَبَتِ اسْتَأْجِرْهُ إِنَّ خَیْرَ مَنِ اسْتَأْجَرْتَ الْقَوِیُّ الْأَمِینُ * قَالَ إِنِّی أُرِیدُ أَنْ أُنکِحَکَ إِحْدَى‏ ابْنَتَیَّ هَاتَیْنِ عَلَى‏ أَن تَأْجُرَنِی ثَمَانِیَ حِجَجٍ فَإِنْ اتْمَمْتَ عَشْراً فَمِنْ عِندِکَ وَمَا أُرِیدُ أَنْ أَشُقَّ عَلَیْکَ سَتَجِدُنِی إِن شَاءَ اللَّهُ مِنَ الصَّالِحِینَ * قَالَ ذلِکَ بَیْنِی وَبَیْنَکَ أَیَّمَا الْأَجَلَیْنِ قَضَیْتُ فَلاَ عُدْوَانَ عَلَیَّ وَاللَّهُ عَلَى‏ مَا نَقُولُ وَکِیلٌ؛ (1) و چون به آب مدین رسید، گروهی از مردم را بر آن یافت که [دام های خود را] آب می دادند، و پشت سرشان دو زن را یافت که [گوسفندان خود را] دور می کردند. [موسی] گفت: «منظورتان [از این کار] چیست؟ » گفتند: «[ما به گوسفندان خود] آب نمی دهیم تا شبان ها [همگی گوسفندانشان را] برگردانند، و پدر ما پیری سالخورده است. » پس برای آن دو [گوسفندان را] آب داد. آنگاه به سوی سایه برگشت و گفت: «پروردگارا! من به هر خیری که به سویم بفرستی، سخت نیازمندم. » پس یکی از آن دو زن در حالی که به آزرم گام بر می داشت، نزد وی آمد [و] گفت: «پدرم تو را می خواهد تا به تو به پاداش آب دادن [گوسفندان] برای ما، مزد دهد‍!» و چون [موسی] نزد او آمد و سرگذشت [خود] را بر او حکایت کرد، [وی] گفت: «نترس که از گروه ستمگران نجات یافتی. » یکی از آن دو [دختر] گفت: «ای پدر، او را استخدام کن، چرا که بهترین کسی است که استخدام می کنی؛ هم نیرومند [و هم] درخور اعتماد است. » [شعیب] گفت: «من می خواهم یکی از این دو دختر خود را [که مشاهده می کنی] به نکاح تو درآورم، به این [شرط] که هشت سال برای من کار کنی و اگر ده سال را تمام گردانی اختیار با تو است، و نمی خواهم بر تو سخت بگیرم و مرا انشاءالله از درستکاران خواهی یافت. » [موسی] گفت: «این [اقرار داد] میان من و تو باشد که هر یک از دو مدت را به انجام رسانیدم، بر من تعدی [روا] نباشد، و خدا بر آنچه می گوییم وکیل است. »
هفت نکته از این داستان

1. دختران شعیب پیامبر در اطراف شهر مدین، مانند مردم به چرای گوسفندان اشتغال داشتند. آنان پیری و ناتوانی پدر را دلیل کار خود اعلام کردند.
این امر ضمن تأکید بر اهمیت یاری والدین و ضرورت همکاری و همدلی اعضای خانواده در تأمین نیازهای اقتصادی، گویای این نکته مهم است که دین با حضور زنان در اجتماع و برعهده گرفتن کارهای دشوار - همچون شبانی گوسفندان - مخالفتی ندارد.
2. از جمله «لاَ نَسْقِی حَتَّى‏ یُصْدِرَ الرِّعَاءُ.» (2) برمی آید که دختران شعیب ضمن حضور در اجتماع مردان، از اختلاط و همدوشی با آنان که مستلزم شکستن حریم الاهی است، اجتناب می کردند. جمله «فَجاءَتْهُ إِحْدَاهُمَا تَمْشِی عَلَى اسْتِحْیَاءٍ. » (3) نیز نشان می دهد که منش دختران شعیب در زندگی رعایت شرم، آزرم و حیا بود.
بر این اساس، زنان با رعایت اصل «عدم اختلاط» و اصل «عفت و حیا» آزادند مسئولیت های جاری زندگی را بر عهده بگیرند. از سوی دیگر، همین دو جمله، شخصیت اخلاقی و رفتاری دختران شعیب را به تصویر می کشد که بی تردید در گزینش یکی از آنان به عنوان همسر، مؤثر بود.
3. موسی جوان مجردی که تنها در بیابان راه می پیمود، به دختران شعیب رسید و بی آنکه تحت تأثیر هواهای نفسانی باشد، با کمال عفت و پاک دامنی با آنان سخن گفت و با اینکه به شدت گرسنه و تشنه بود، گوسفندان دختران شعیب را آب داد.
این امر نشان می دهد که سخن گفتن دختران و پسران با یکدیگر اگر با هدفی معقول و به دور از هوس های شیطانی باشد، بی اشکال است.
از دیگر سوی، عفت و پاک منشی موسی علیه السلام مورد توجه دختران شعیب قرار گرفت؛ چنان که یکی از آنان یعنی «صفورا» که بعداً به همسری او درآمد، به پدرش توصیه کرد او را استخدام کند؛ زیرا او مردی قوی و امین است. توانایی حضرت با کشیدن آب از ته چاه برای آنان آشکار شد، اما امانت داری او چگونه بر ایشان ثابت شد؟
گفته اند هنگامی که موسی علیه السلام به همراه یکی از دختران شعیب روانه خانه شعیب بود، وزش باد دامن دختر را بالا زد و موسی از آن دختر جلو افتاد تا چشمش به چنین صحنه هایی نیفتد. (4)
پس، آنان چه در برخورد اولیه و چه هنگام برگشت حضرت موسی علیه السلام به خانه شعیب پیامبر علیه السلام، عفت و پاک دامنی او را دریافتند و بر همین اساس یکی از آنان موسی را به امانت داری ستود. بی تردید همین صفات اخلاقی بود که در پیشنهاد شعیب مبنی بر ازدواج او با یکی از دخترانش مؤثر افتاد.
4. روح جوانمردی در رفتار موسی، با یاری رساندن به دختران شعیب با وجود خستگی و گرسنگی زیاد و بدون هیچ چشم داشت مادی، موج می زند. او با این کار نشان داد که انسانی بزرگ و با فتوت است.
5. درباره جمله «رَبِّ إِنِّی لِمَا أَنزَلْتَ إِلَیَّ مِنْ خَیْرٍ فَقِیرٌ؛ (5) پروردگارا! من به هر خیری که به سویم بفرستی، سخت نیازمندم. » گفته اند: چون موسی علیه السلام بسیار گرسنه بود، پس از یاری رساندن به دختران شعیب، زیر سایه درختی رفت و از خدا خواست مشتی خرما یا تکه ای نان (6) به او ارزانی دارد.
این امر نشان می دهد حضرت هنگام ترک کاخ فرعون و دیار مصر تمام آنچه داشت را رها کرد و هیچ مالی به همراه نداشت، با این حال در کنار کسب امنیت، همسری شایسته نصیبش شد و از زندگی لذت بخشی بهره مند گشت.
این امر گویای تحقق وعده الاهی است که پیش از این نیز از آن یاد کردیم؛ اینکه با لطف خود همسران فقیر را بی نیاز می سازد. (7)
6. شعیب پیامبر با دیدن موسی علیه السلام و ارزیابی شخصیت انسانی و اخلاقی او، ازدواج با یکی از دخترانش را به وی پیشنهاد کرد، با آنکه این امر خلاف عادت است؛ زیرا خواستگاری باید از سوی داماد باشد؛ نه پدر عروس.
این امر نشان می دهد که از نظر قرآن آنجا که انسان به دامادی شایسته و برخوردار از سجایای اخلاقی برمی خورد و خود نیز دختری هم کفو و شایسته دارد، بسیار بجا و نیکو است که خود پیش دستی کند و با پینشهاد ازدواج، مقدمات این پیوند را فراهم آورد.
7. مهریه از شرایط ازدواج و هدیه ای است که خداوند برعهده گرفتن و پرداخت آن را از سوی مردان لازم دانسته است. در این ماجرا چون شعیب می دانست موسی علیه السلام توان مالی ندارد، با واگذاری مسئولیت اداره امور زندگی اش به مدت هشت سال یا ده سالی (در عین تحفظ بر اصل مهر) آن را متناسب با توان داماد در نظر گرفت.
افزون بر این، با مخیر ساختن موسی علیه السلام میان هشت یا ده سال و تأکید بر اصل عدم سخت گیری (8) این پیام مهم را به همه خانواده ها رساند که در ازدواج باید بر اصل آسان گیری و رعایت توان جوانان توجه کنند. رعایت همین نکات، پیوندی مستحکم میان حضرت و همسرش برقرار کرد و موسی در پاسخ به بزرگواری شعیب، به جای هشت سال، ده سال به او خدمت کرد. (9)
2. ازدواج علی علیه السلام و فاطمه علیهاالسلام

بنا به مستندان تاریخی، اصحاب بزرگ پیامبر اسلام پیش از حضرت امیر درصدد خواستگاری از فاطمه برآمدند، اما هر بار پیامبر به ایشان می فرمود: «امر ازدواج فاطمه به دست خداست. اگر خدا بخواهد او را شوهر دهد، خود چنین می کند. » گاهی نیز می فرمود: «در امر ازدواج فاطمه، منتظر قضای الاهی هستم. »
هنگامی که همه خواستگاران پاسخ رد شنیدند، بر آن شدند که علی علیه السلام را به این کار تشویق کنند. علی علیه السلام پس از پیشنهاد بزرگان اصحاب رهسپار خانه پیامبر (ام سلمه) شد.
پیامبر به ام سلمه فرمود: «برخیز و در را باز کن. این کسی است که خدا و رسولش او را دوست دارند. » ام سلمه پرسید: «او کیست که پیش از دیدار، او را می ستایی؟ » پیامبر فرمود: «ام سلمه! او مردی است که در برابر دشواری ها، سست و ناتوان نمی گردد. او دوست، برادر، پسر عمو و محبوب ترین مردم نزد من است. »
ام سلمه در را باز کرد و علی وارد شد. با این حال، نمی توانست مطلب خود را بازگوید و چشم بر زمین دوخت. پیامبر پرسید: «آیا برای حاجتی آمده ای؟ » علی علیه السلام لب به سخن گشود و گفت: پدر و مادرم به فدایت! مرا در دوران کودکی پروراندی و از پدر و مادر نسبت به من بیشتر محبت و مهربانی کردی و خداوند مرا به دست تو هدایت کرد. به خدا سوگند! شما ذخیره ام در دنیا و آخرت هستید. ای رسول خدا! برای خواستگاری فاطمه آمده ام. پیامبر با تبسم فرمود: خوش آمدی، پیش از تو اشخاصی دیگر آمدند و هر بار به فاطمه می گفتم نشانه ناخشنودی را در چهره اش می دیدم.
آنگاه پیامبر درخواست او را با دخترش در میان گذاشت؛ اما فاطمه به خاطر شرم با سکوت به پیامبر پاسخ داد و پیامبر با خوشحالی فرمود: «الله اکبر! سوکتها إقرارها؛ سکوت فاطمه به معنای رضایت اوست. »
بدین ترتیب مراسم خواستگاری با کمال سادگی و صفا انجام گرفت. پیامبر از دامادش پرسید: آیا چیزی داری که مراسم ازدواج با آن انجام گیرد؟ گفت: تنها یک شمشیر، یک سپر و یک شتر دارم که با آن آب کشی می کنم! پیامبر فرمود: به شمشیر برای جهاد در راه خدا نیاز داری؛ با شتر نیز نخلستان ها را آب می دهی و به کمک آن به مسافرت می روی و روزی اهل خانه ات را فراهم می سازی، پس سپر مناسب است؛ آن را بفروش و نزد من بیا!
مهاجر و انصار به دستور پیامبر در مسجد گرد آمدند و حضرت خطاب به آنها فرمود: بزرگان قریش فاطمه را از من خواستگاری کردند و در پاسخ آنان گفتم که به خدا سوگند! من، شما را رد نکردم، بلکه خداوند شما را رد کرد. جبرئیل به من نازل شد و خبر داد که خداوند، علی و فاطمه را در آسمان ها به نکاح هم درآورد و از فرشتگان گواه گرفت و فرمان داد من نیز در روی زمین، فاطمه را به ازدواج علی درآوردم.
آنگاه در حالی که مهریه دخترش تنها 500 درهم بود، عقد ازدواج را میان آنان برقرار کرد. علی علیه السلام با راهنمایی پیامبر، سپر خود که «حطیمیه» (10) نامیده می شد، به حدود 500 درهم فروخت. پیامبر پول آن را سه بخش کرد، بخشی برای خرید جهیزیه، بخشی برای خرید عطر و بوی خوش شب عروسی و بخشی هم برای غذای ولیمه عروسی.
جهیزیه ای که با آن مبلغ اندک فراهم گردید، عبارت بود از: روسری بزرگ به چهار درهم؛ یک قواره پیراهن به هفت درهم؛ یک تخت که با چوب و برگ خرما ساخته شده بود؛ چهار عدد بالش از پوست گوسفند که از گیاه خوشبوی «اذخر» پر شده بود؛ یک پرده پشمی، یک قطعه حصیر؛ یک مشک چرمی؛ یک عدد آسیاب دستی؛ یک تست مسی؛ یک ظرف برای دوشیدن شیر و یک سبوی گلی سبز رنگ. هنگامی که جهیزیه فاطمه را نزد پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم آوردند، دست بر آن وسایل کشید و فرمود: «بارک الله لاهل البیت؛ خداوند بر شما اهل بیت مبارک گرداند. » آنگاه سر به آسمان برداشت و فرمود: «خداوندا! بر خانواده ای که مهم ترین ظروف آنها سفالین است، مبارک گردان. »
مراسم عروسی با فاصله چند ماهی پس از عقد، در خانه «حارث بن نعمان» انجام گرفت. با بخشی از مبلغ سپر و نیز کمک اصحاب پیامبر، ولیمه ای در شب عروسی ترتیب داده شد. غذای ولیمه عبارت بود از: نان، خرما، روغن، گوشت پخته و کشک. پیامبر، از داماد خواست مردم را برای ولیمه دعوت کند. او به مسجد آمد؛ در حالی که مسجد پر از جمعیت بود. حضرت همه را به ولیمه دعوت کرد. با اینکه غذا اندک بود، به برکت آنکه پیامبر دست خود را روی غذا گذاشت، همه میهمانان اطعام شدند. به دستور پیامبر همسران حضرت، فاطمه را با بوهای خوش، عطرآگین کردند و در حالی که شعر می خواندند، لباسی بهشتی را بر تنش پوشاندند.
پیامبر دخترش را در آغوش گرفت و بر استر سوار کرد و خود پیشاپیش مردم در حالی که مردان و زنان بنی هاشم، زنان مهاجر و انصار و همسران پیامبر آنان را همراهی می کردند، عروس را تا خانه شوهر همراهی کرد. در این حال ام سلمه، عایشه، حفصه و معاذه برای عروس و داماد شعر می خواندند و دیگران نیز اول بیت هر شعری را تکرار می کردند و تکبیر می گفتند. کاروان عروس با چنین مراسم، در هاله ای از شور و شادی مردم، وارد خانه شد. پیامبر دست آن دو را گرفت و در دست هم گذاشت و فرمود: «ای علی! فاطمه امانت من و همسری خوب است و ای فاطمه! علی نیز شوهر خوبی است. » (11)
پی‌نوشت‌ها:
1. قصص (28) : 28-23.
2. «[ما به گوسفندان خود] آب نمی دهیم تا شبان ها [همگی گوسفندانشان را] برگردانند. » (قصص (28) : 23. )
3. «پس یکی از آن دو زن در حالی که به آزرم گام برمی داشت، نزد وی آمد. » (قصص (28) : 25. )
4. عبدعلی بن جمعه حویزی، تفسیر نور الثقلین، ج 4، ص 123- 122؛ ملامحسن فیض کاشانی، تفسیر الصافی، ج 4، ص 87.
5. قصص (28) : 24.
6. در برخی از روایات، «خیر» را غذا یا تکه ای نان، و در برخی دیگر مشتی خرما دانسته اند؛ البته مضمون همه آنها تقاضای غذا است. (بنگرید به: عبدعلی بن جمعه حویزی، تفسیر نورالثقلین، ج 4، ص 121؛ ملامحسن فیض کاشانی، تفسیر الصافی، ج 4، ص 86. )
7. «إِن یَکُونُوا فُقَرَاءَ یُغْنِهِمُ اللَّهُ مِن فَضْلِهِ وَاللَّهُ وَاسِعٌ عَلِیمٌ. » (نور (24) : 32. )
8. «وَمَا أُرِیدُ أَنْ أَشُقَّ عَلَیْکَ. » (قصص (28) : 27. )
9. عبدعلی بن جمعه حویزی، تفسیر نورالثقلین، ج 4، ص 124 و 125.
10. حطیمیه، نام قبیله حطیمیه بن محارب است که زره های خوبی می ساختند.
11. برای آگاهی از این داستان بنگرید به: محمد باقر مجلسی، بحارالانوار، ج 43، ص 134-97.

منبع:نصیری، علی، (1389)، آیین همسر گزینی، قم، دفتر نشر معارف، چاپ اول.

 4 نظر

فراخوانی خداوند

29 بهمن 1391 توسط عبدالعظیم حسنی (ع)

پیوند: http://rasekhoon.net/article/show/676033/%D9%81%D8%B1%D8%A7%D8%AE%D9%88%D8%A7%D9%86%DB%8C-%D8%AE%D8%AF%D8%A7%D9%88%D9%86%D8%AF/

چکیده:

بندگان در برابر استجابت پروردگار به دو گونه هستند یا به اجابت خواهند رسید و یا مورد استجابت قرار نمی‌گیرد چنانکه امیر المومنین علی علیه السلام می‌فرماید مصلحت‌ها را به خداوند نیاموزید و نگویید اگر خدا این کار را می‌کرد بهتر می‌بود چرا که خداوند بر مصالح افراد و جامعه داناتر می‌باشد و چیزی که برای دعا کننده‌ایی مصلحت باشد خداوند به آن بخل نمی‌ورزد و اوست که به مصلحت بنده‌اش داناتر است؛ لذا برای استجابت دعا قبل از هر عملی باید در تطهیر و خودسازی قلب و روح تلاش کرد و از تیرگی و ظلمت گناه کناره گیری کرد و از زندگی رهبران الهی الهام گرفت و کسی که خواستار اجابت درخواست از پروردگارش است نباید نسبت به یک سری امور بی‌تفاوت باشد از جمله مبارزه کردن با فساد و دیگران را به سوی حق دعوت کردن که به عبارتی امر به معروف و نهی از منکر می‌باشد.
از اینرو اینکه دعا به چند گونه است و شرایط قبولی و استجابت دعا به چه مواردی بستگی دارد مورد بحث می‌باشد و این‌ها را از سوی آیات و روایات بررسی خواهیم کرد تا به آنچه وارد گشته است شناخت بیشتری از پیش پیدا کنیم. ان شاء الله.
کلید واژه: دعا، فطرت، حضور قلب، اخلاص، حسن ظن، تضرع داشتن، وفای به عهد
مقدمه:

خداوند همچون طبیبی است که از دل بیمارِ انسان‌ها آگاه است و خداوند آنچه را که مصلحت می‌داند به مخلوقش عطا می‌کند اما انسان‌ها در بعضی اوقات آن را به زیان خود می‌پندارد چون با دل او مخالفت دارد ولی در باطن اینطور نیست و هر چه را که خداوند برای انسان مقرر کرده باشد در آن خیری است ولی انسان می‌تواند با دعا کردن و با وجود شرایط از طرف دعا کننده خیلی از امور خود را تغییر دهد و او باید در این کار مصمم و با اراده باشد و با کوچک‌ترین سدی تسلیم نشود. چون خداوند مخلوقی را بهتر از بنده مؤمن، خلق نکرده است و او را گرفتار نمی‌کند مگر اینکه برایش خیر و عافیت داشته باشد و بهترین عمل در نزد خداوند دعا کردن در درگاه اوست که اگر این عمل را ترک بگوید نه تنها متکبر است بلکه دیگر ارزش و مقامی ندارد و این دعا است که انسان را به درجه برتر می‌رساند در صورتی که دعا فقط از روی زبان نباشد، از روی دل هم باشد.
دعا به صورت غریزی (فطری) و زبانی:
در سوره بقره آیه 186 عبارت أُجِیبُ دَعْوَةَ الدَّاعِ به إِذا دَعانِ مقید شده است و با اینکه وعده اجابت به صورت مطلق و بی‌قید و شرط است از قید وارده، فهمیده می‌شود که دعا باید حقیقتا دعا باشد نه اینکه خودش را به دعا کردن بزند و مجازی باشد و دعا کننده باید حقیقی دعا کند و منشأ خواسته‌هایش، فطری باشد به طوری که قلبش با زبانش موافق باشد و زمانی که درخواستش فطری باشد هرگز از اجابت تخلف ندارد از اینرو دعائی که به هدف اجابت نمی‌رسد یکی از دو چیز را دارا نمی‌باشد و این دو امر در جمله أُجِیبُ دَعْوَةَ الدَّاعِ إِذا دَعانِ نهفته است.
اولین امر: دعا واقعی باشد و درخواستش از روی جهل نباشد و اگر بداند هرگز آنچه را می‌خواست درخواست نمی‌کرد، مثلا اگر می‌دانست که بهبودی فرزندش چه خطرهایی برای او در پی دارد دعا نمی‌کرد.
دومین امر: فقط خداوند را بخواند و اینگونه نباشد که با زبان از خداوند مسئلت کند و در عمق دل همه امیدش به اسباب عادی باشد.
پس کسی که امیدش به غیر خداوند باشد شرط دوم اذا دعان (خدا را خواندن) را ندارد چون آن دعایی مستجاب می‌شود که شریک ندارد بنابراین دعای غریزی و فطری است که مورد استجابت خداوند قرار می‌گیرد. (1)
انسان زمانی که خلق شد با صفت ضعیف و عاجز و ناتوانی آفریده شد و همیشه در تمام لحظات در حال نیاز به سر می‌برد و در قرآن می‌خوانیم خُلِقَ الْإِنْسانُ ضَعیفا (2) انسان ضعیف و ناتوان خلق شده است. از اینرو انسان نمی‌تواند خود را از خواسته‌ها و خواهش نفس، نگهداری کند و صبر کند.
با این وجود انسان باید بر دعا کردن حریص بوده و همیشه اهل دعا باشد بنابراین دعایی را که از خداوند مسئلت می‌جوید بعد از آن به دو گونه اتفاق می‌افتد و دعا کننده باید آگاه باشد که:
1. ممکن است دعا مورد اجابت قرار بگیرد و آثار اجابت را ببیند.
2. ممکن است دعا مورد اجابت قرار نگیرد.
لذا به شرایط و ویژگی‌هایی که با رعایت آن‌ها موجب می‌شود دعا به اجابت برسد، خواهیم پرداخت.
شرایط قبولی و استجابت دعا

ادامه مطلب را در صفحه زیر بخوانید

صفحات: 1· 2

 نظر دهید »

بهترین ذکر برای رفع گرفتاری از پیامبر (ص)

28 بهمن 1391 توسط عبدالعظیم حسنی (ع)

در محضر بزرگان فرصتی است برای آموختن نکاتی که در هیچ کتابی یافت نمی‌شود و در واقع راه میان‌بری است به سوی خوبی‌ها و درستی‌ها که تقدیم به همه کاربران عزیز می‌گردد.

عارف گران قدر، حضرت آیت ا… بهجت می فرمایند: «در شداید و گرفتاری ها، بهترین ذکر این است که از پیامبر(ص) به ما رسیده که فرموده اند: «امان لامتی من الم لاحول و لاقوة الا بالله العلی العظیم، لا ملجاء و لامنجا من ا… الاالیه.» یعنی این سخن ایمنی از ناراحتی برای امت من است. هیچ دگرگونی و نیرویی جز به خداوند والا و بزرگ تحقق نمی یابد و هیچ پناهگاه و جایگاه نجاتی از خدا جز به سوی خدا نیست.»

 1 نظر

کرامت حضرت عبدالعظیم (ع) به آیت‌الله مرعشی

27 بهمن 1391 توسط عبدالعظیم حسنی (ع)

مطابق برخی از روایات، مهم‌ترین نشانه عظمت معنوی زیارت حضرت عبدالعظیم حسنی(ع)، برابری فضیلت زیارت مزار آن بزرگوار، با فضیلت زیارت سیدالشهدا علیه‌السلام است.

 حضرت عبدالعظیم حسنی علیه‌السّلام در چهارم ماه ربیع‌الثانی سال 173 هجری قمری در شهر مدینه چشم به جهان گشود. وی  نسبش با چهار واسطه به امام حسن علیه‌السلام می‌رسد و به همین دلیل حسنی لقب گرفته است. عمر با برکت او با دوران امامت چهار امام معصوم یعنی امام موسی کاظم، امام رضا، امام محمدتقی و امام علی النقی علیهم‌السلام مقارن بوده است.

عظمت معنوی زیارت حضرت عبدالعظیم حسنی

مهم‌ترین نشانه عظمت معنوی زیارت حضرت عبدالعظیم حسنی علیه‌السلام، برابری فضیلت زیارت مزار آن بزرگوار، با فضیلت زیارت سیدالشهدا علیه‌السلام مطابق برخی از روایات است.

شیخ صدوق، از محمد بن یحیی عطار - که یکی از اهالی ری است - این گونه نقل کرده که خدمت امام هادی علیه‌السلام رسیدم. ایشان فرمود: کجا بودی؟ گفتم: حسین بن علی علیه‌السلام را زیارت کردم. امام هادی علیه‌السلام فرمود: «أما إنّک لَو زُرتَ قَبرَ عَبدِالعَظیمِ عِندَکُم کُنتَ کَمَن زارَ الحُسَینَ بنَ عَلِیٍّ علیه‌السّلام»؛ بدان که اگر قبر عبدالعظیم را در شهر خودتان زیارت کنی، مانند کسی هستی که حسین بن علی علیه‌السلام را زیارت کرده باشد.

حرم حضرت عبدالعظیم علیه السلام

عظمت علمی عبدالعظیم حسنی

از ابوحماد رازی نقل شده که خدمت امام هادی علیه‌السلام در سامرا رسیدم و مسائلی از حلال و حرام از ایشان پرسیدم. امام به پرسش‌های من پاسخ داد و هنگامی که خواستم از ایشان خداحافظی کنم به من فرمود: ای ابو حماد! هنگامی که چیزی از امور دینی در منطقه‌ات برای تو مشکل شد، از عبدالعظیم بن عبدالله حسنی بپرس و سلام مرا به او برسان.

هدیه و کرامت حضرت عبدالعظیم حسنی به آیت الله مرعشی نجفی (ره)

آیت الله العظمی مرعشی نجفی، پس از آنکه مقطعی از درسش را در نجف به پایان می‌برد به تهران می‌آید و مقدّمات ازدواج ایشان فراهم می‌شود. پدر دختر، شرطی را برای ایشان مطرح می‌کند تا پس از تحقّق آن، دختر به خانه بخت برود.

شرط پدر دختر، تهیه این اقلام بود: یک جفت گوشواره، چهار عدد النگو، دو عدد پیراهن، دو قواره چادری و دو جفت کفش.

اگر چه درخواست خانواده عروس، چندان سخت و چشمگیر نبود، ولی برای آن عالم بزرگوار تهیه همین قدر هم مقدور نبود.

ایشان ناامید از انجام شرط، عازم قم می‌شود امّا قبل از حرکت به سمت قم به قصد زیارت حضرت عبدالعظیم علیه‌السّلام در شهر ری توقف می ‌کند.

آن عالم بزرگوار قبل از آنکه به حرم مشرف شود، دقایقی را در حیاط صحن و مقابل ایوان می‌ایستد و تمام حواسش به شروطی است که از عهده انجام آن بر نیامده است. در این لحظه کاملا متوجه آن حضرت می‌شود و مشکل را با عبدالعظیم حسنی در میان می‌گذارد.

چند لحظه بعد، کسی دست روی شانه‌اش می‌گذارد و آرام به گوشش می‌خواند که: آقا، بسته‌تان را بردارید تا خدای نکرده کسی آن را نبرد! و ایشان ناراحت از اینکه او را از چنین حالی بیرون آورده‌اند، مکثی می‌کند و بعد می‌بیند، بسته‌ای جلوی پایش افتاده است! ابتدا اعتنا نمی‌کند، اما بلافاصله طنین صدایی را که لحظاتی قبل او را متوجه این بسته کرده بود در ذهنش می‌نشیند. نگاه جستجو‌گرش کسی را نمی‌یابد، بسته را می‌گشاید و می‌بیند درون بسته، این اشیاء وجود دارد؛ دو جفت کفش زنانه، دو قواره چادری، دو عدد پیراهن، چهار عدد النگوی طلا و یک جفت گوشواره!

ایشان پس از این کرامت «خادم افتخاری» آستان مقدس حضرت عبدالعظیم علیه‌السلام شده و تا آخر عمر شریفشان این مدال خادمی را به سینه داشتند.

مدفن حضرت عبدالعظیم حسنی با اشاره پیامبر(ص)

شب وفات حضرت عبدالعظیم علیه‌السلام یکی از شیعیان ری در عالم رویا، پیامبر خدا صلی الله علیه وآله را دید که به او فرمود: «مردی از فرزندان مرا فردا از سکة الموالی می‌آورند و در باغ عبدالجبّار، در کنار درخت سیب دفن خواهند کرد.» آن شخص نزد صاحب باغ رفت تا آن درخت و مکان آن را بخرد. صاحب باغ به او گفت: این درخت و مکانش را برای چه می‌خواهی؟ او جریان رویای خود را بازگو کرد. صاحب باغ گفت: من هم چنین خوابی دیده‌ام و بدین جهت محل این درخت و همه این باغ را وقف سادات و شیعیان کرده‌ام که اموات خود را در آن دفن کنند.

 

 نظر دهید »

گفتاری از علامه مصباح در باب «سبک زندگی»

26 بهمن 1391 توسط عبدالعظیم حسنی (ع)

آيت‌الله مصباح يزدي تأکيد کرد: در حال حاضر نمي‌توان منتظر شد تا نظريه‌پردازي و برنامه‌سازي جامعي براي اجرا فراهم شود. براي اين‌که به نيازهاي فوري و ضروري جامعه پاسخ داده شود، بايد گروهي مسايل را اولويت‌بندي کنند و آن‌هايي را که تأثير بيشتري بر فرهنگ و رفتار جامعه دارند گلچين و بررسي کنند.

به گزارش «خبرنامه دانشجویان ایران»؛ پايگاه اطلاع رساني آثار آيت‌الله مصباح يزدي، ايشان در مصاحبه با برگزارکنندگان همايش ملي سبک زندگي در پاسخ به چيستي مفهوم سبک زندگي اسلامي گفت: واژه سبک زندگي که به عنوان يک واژه کليدي در ادبيات امروزين مطرح شده است به لحاظ لغوي و موارد استعمال بسيار گسترش يافته است و به رفتارهاي خاصي که فرد براي زندگي خود انتخاب مي‌کند تا رفتارهاي خانوادگي، محلي، شهري، کشوري و بين‌المللي قابل اطلاق است. از اين جهت مي‌شود سبک زندگي را به ويژگيهاي رفتاري انسان تعريف کرد و به حسب اختلاف ويژگي‌ها، سبکهاي متعددي را در نظر گرفت.

آيت‌الله مصباح يزدي با اشاره به تقسيم‌بندي‌ها و برشمردن زواياي مختلف سبک زندگي، گفت: نخستين تقسيم‌بندي از لحاظ گستره متعلق است که سبک زندگي فرد، خانواده، يک گروه خاص، اهل يک شهر و منطقه، تا سبک زندگي بين‌المللي را شامل مي‌شود. اين تقسيم‌بندي در مردم شناسي به کار مي‌رود و خود به خود بار ارزشي مثبت يا منفي ندارد و به صورت توصيفي بيان مي‌کند که اهل هرمنطقه‌اي چه ويژگي رفتاري دارند.

ايشان در ادامه افزود: تقسيم‌بندي ديگر به لحاظ عواملي است که در ويژگي‌هاي سبک زندگي مؤثر هستند. اين عوامل عبارتند از: عوامل طبيعي، اقليمي و جغرافيايي، و عوامل اجتماعي و تاريخي، و نيز عوامل فرهنگي که به نوعي عوامل ارزشي محسوب مي‌شوند.

آيت‌الله مصباح يزدي قسم سوم را ارزشي دانست و بيان کرد: در اين منظر، روشهاي زندگي جوامع مختلف بررسي و ارزش‌گذاري مي‌شود که نتيجه آن، به انتخاب روش خوب منتهي مي‌شود. آنچه امروز با توجه به فرمايشات مقام معظم رهبري مورد نظر است، منظر سوم است. در اين ديدگاه فقط بحث توصيفي و تاريخي نيست؛ بلکه منظور اين است که ما سبک‌هاي زندگي را با معيار و سنجش اسلام بررسي و ارزش‌يابي کنيم.

ايشان ادامه داد: در سبک زندگي اسلامي، سبک زندگي يک فرد منظور نيست؛ بلکه منظور يک رفتار اجتماعي و جمعي است. حال آن‌که در اجتماع نيز تمام افراد ملحوظ نيستند، بلکه يک روش غالب و رايج مورد بحث قرار مي‌گيرد. کلمه اسلامي نيز تصريح مي‌کند که معيار ما مشخص است و ما از ديدگاه ارزشي بحث مي‌کنيم و مي‌خواهيم ببينيم که چه سبکي درست است و بايد داشته باشيم و چه سبکي غلط است و بايد از آن دوري کنيم.

آيت‌الله مصباح يزدي ضوابط ارزش‌يابي به منظور تهيه سبک زندگي اسلامي را داراي متد خاص دانست و گفت: اين‌که چه ارزش‌هايي موجود و چه سبک‌هايي در زندگي ما معمول است، نيازمند يک تحقيق جامعه‌شناختي است که بايد با متد خاص خود صورت گيرد؛ اما اين‌که بدانيم ارزش‌هاي اسلامي که معيار سنجش است، چيست، اين را نمي‌توان با اين متد معين کرد.

ايشان در ادامه افزود: پس از اين‌که سبک زندگي رايج جامعه را دانستيم، بايد ببينيم که اين سبک با سبک زندگي اسلامي و ارزش‌هايي که اسلام در رفتار معتبر مي‌داند مطابقت دارد يا ندارد و براي آنچه با آن مطابقت ندارد چاره‌جويي کرد تا کمبودهاي آن جبران شود و مردم به سوي آن حرکت کنند.

پرسش: به نظر بسياري از مسؤولان و انديشمندان، نخستين و اساسي‌ترين گام براي معرفي مدل و ساختار سبک زندگي اسلامي بايد از سوي طلاب و حوزه‌هاي علميه برداشته شود. به نظر شما براي نظريه‌پردازي درباره سبک زندگي اسلامي چه کارهايي بايد انجام داد؟

آيت‌الله مصباح يزدي به عنوان تصويري کلي از تفکر درباره سبک زندگي اسلامي گفت: به طور کلي ما بايد بدانيم چه چيزهايي را بايد بررسي کنيم تا بتوانيم طرحي را براي سبک زندگي اسلامي معرفي کنيم و سپس به دنبال عوامل مناسب براي اجرايي شدن آن باشيم.

ايشان مفهوم سبک زندگي اسلامي را که در فرمايشات مقام معظم رهبري آمده است بسيار گسترده و وسيع دانست و تأکيد کرد: استنباط بنده از فرمايشات رهبر معظم انقلاب اين است که گستره اين مهم بسيار وسيع است، اما زاويه بحث ارزشي و معيار ارزشي آن نيز اسلام است. با توجه به پسوند اسلامي ما بايد همه مسايل را از ديدگاه ارزشي، نه صرفاً عوامل طبيعي و اقليمي، بررسي کنيم. در واقع، ما مي‌خواهيم ببينيم انسان‌ها براساس نظام ارزشي خودشان چه سبک زندگي را بايد داشته باشند و چون نظام ارزشي ما نظام ارزشي اسلام است، بايد براساس اين نظام رفتارهاي خانوادگي تا بين‌المللي موجود را بررسي کنيم.

استاد حوزه علميه تأکيد کرد: براي اين‌که در جهت منويات رهبري اقدامي درخور انجام دهيم، بايد دو نوع فعاليت و برنامه‌ريزي داشته باشيم. نخست برنامه کوتاه‌مدت و دوم، برنامه بلندمدت.

ايشان در برنامه‌ريزي کوتاه‌مدت، ضرورت و امکان حل مهم‌ترين مسايل را حايز اهميت دانست و گفت: در اين‌ برنامه‌ريزي بايد اهم مسايل گلچين شود و حداکثر در مدت 2 يا 3 سال نتيجه‌اي ارايه شود.

آيت‌الله مصباح يزدي گفت: وقتي ما بپذيريم که بايد سبک زندگي را براساس ارزش‌هاي اسلامي بررسي کنيم، بايد چند نوع مطالبه داشته باشيم. نخست، توصيف وضع موجود. دوم، طراحي وضع مطلوب و سوم، راهي را که بايد پيمود.

ايشان تحقق مطالبه نخست را کار جامعه‌شناسان آگاه به ارزش‌هاي اسلامي دانست و افزود: مي‌توان مجموعه‌اي محدود به عنوان مجري طرح در نظر گرفته شوند که به هر دو حوزه معرفي اشراف داشته باشند، يعني هم در حوزه جامعه‌شناختي و هم در توصيف وضع موجود نسبت به ارزش‌هاي اسلامي خبره باشند.

آيت‌الله مصباح يزدي تحقيقات ميداني بر اساس واقعيات عيني جامعه را مورد تأکيد قرار داد و گفت: براي نظريه‌پردازي در باره واقعيات جامعه بايد به درستي از وضعيت عيني و نقاط ضعف و قوت جامعه آگاهي داشته باشيم؛ چراکه در غير اين‌صورت نظريه‌پردازي ما ذهني خواهد بود.

ايشان در ادامه خاطر نشان کرد: از آن‌جا که مسايل ارزشي به ويژگي‌هاي رفتار فردي و اجتماعي انسان‌ها مربوط است، اين مسايل شامل مسايل فقهي و اخلاقي نيز مي‌شود که بايد از دانشمندان اسلامي که در فقه و مباني ارزشي آن يعني اخلاق اسلامي خبره هستند در بررسي طرح مشارکت داشته باشند؛ چراکه اگر فقط به دانشمندان فقه اکتفا کنيم به نتيچه مطلوب نمي‌رسيم.

آيت‌الله مصباح يزدي با اشاره به اين‌که هنوز درباره مباني احکام از ديدگاه ارزش‌هاي اخلاقي فعاليت‌هاي کافي صورت نگرفته است، گفت: آياتي که درباره عرفي‌ترين مسايل در قرآن آمده، متضمن مسايل اخلاقي است و به تعبيري، بسياري از مسايل اسلامي بيش از آن‌که فقهي باشد اخلاقي است.

وي شناخت و مبنا قراردادن ارزش‌هايي که پشتوانه احکام فقهي يا ضوابط حاکم بر آن‌هاست و يکي از ادله فقه به شمار مي‌رود را همان برنامه بلندمدت دانست و تأکيد کرد سبک زندگي صحيح اسلامي بايد با آن ارزش‌ها سنجيده شود.

پرسش: وظايف نهادهاي مختلف اجتماعي و حکومتي از قبيل: حوزه‌هاي علميه، صدا و سيما، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي و… براي ايجاد سبک زندگي اسلامي چگونه است و چگونه بايد باشد؟

آيت‌الله مصباح يزدي گفت: پس از اين‌که محققان ضوابط حاکم بر رفتار جامعه اسلامي در عرصه‌هاي مختلف را تعيين کردند و با توجه به نقطه‌ضعف‌هاي وضع موجود در صدد ارايه راه‌کار براي رسيدن به اهداف مطلوب برآمدند، نوبت اين است که بدانيم بايد با چه نهادي مشارکت داشته باشيم و آن نهاد چه مسؤوليت خاصي را بايد عهده‌دار شود.

ايشان ادامه داد: روشن است که قانوني‌شدن طرح براي رسميت يافتن و اجرايي شدن از طريق شوراي عالي انقلاب فرهنگي و کميسيون فرهنگي مجلس شوراي اسلامي است و بايد نهادهايي چون حوزه‌هاي علميه، صدا و سيما، وزارت آموزش و پرورش و علوم و… از طريق تهيه و تدوين کتب درسي و سياست‌گذاري براي تهيه پايان‌نامه‌هاي مرتبط مشارکت داشته باشند، اما اين يک برنامه بلندمدت و زمان‌بر است.

آيت‌الله مصباح يزدي در ادامه تأکيد کرد: در حال حاضر نمي‌توان منتظر شد تا نظريه‌پردازي و برنامه‌سازي جامعي براي اجرا فراهم شود. براي اين‌که به نيازهاي فوري و ضروري جامعه پاسخ داده شود، بايد گروهي مسايل را اولويت‌بندي کنند و آن‌هايي را که تأثير بيشتري بر فرهنگ و رفتار جامعه دارند گلچين و بررسي کنند.

ايشان با بيان ويژگي‌هاي اين گروه خاطر نشان کرد: بايد از گروهي بهره جست که از آمادگي و جامعيت نسبي برخوردار باشند تا بتوانند به طور موقت برنامه‌ريزي و نظريه‌پردازي کنند. اين گروه بايد با فقه و اخلاق اسلامي به عنوان نظام ارزشي اسلام و نيز با سازوکارهاي اجتماعي که در علوم بحث ‌شده است آشنايي داشته باشند.

آيت‌الله مصباح يزدي با توجه به آشنايي طلاب علوم ديني با مباني ارزشي اسلام، مسؤوليت و وظايف آنان را سنگين‌تر و بيشتر دانست و گفت: براي اين‌که کار علمي براساس شرايط عيني جامعه ارايه شود بايد از اساتيد دانشگاهي نيز بهره جست و بين نهادهاي حوزوي و دانشگاهي از ابتدا همکاري وجود داشته باشد؛ چراکه اگر بخواهيم يکي از نهادها را ناديده بگيريم کار به سامان نخواهد رسيد.

ايشان تشکيل ستادي از برجستگان حوزه و دانشگاه براي برنامه‌ريزي مسايل ضروري و مهم‌تر را بهترين راه هماهنگي فعاليت‌ها، کمک به برنامه‌ريزي بلندمدت و داشتن ضمانت اجرايي دانست.

 

پرسش: در شوراي عالي انقلاب فرهنگي کميسيون و ستاد مرکزي سبک زندگي تشکيل شده است. توصيه حضرتعالي چيست؟
آيت‌الله مصباح يزدي با اشاره به تجربه تلخ نظريه‌پردازي‌هاي منعزل از واقعيت جامعه، متوقف ماندن طرح‌ اسلامي شدن دانشگاه‌ها با توجه به تأکيدات امام و مقام معظم رهبري، طرح عفاف و حجاب و طرح رسانه‌ها را از اين دست دانست و گفت: تا عزم ملي و مطالبه عمومي نباشد کاري از پيش نمي‌رود. تجربه نشان داده اين کارها زماني به ثمر مي‌نشيند که مردم، خود ضرورت آن را درک و آن را مطالبه کنند.

ايشان به عنوان ارايه راه‌کار براي افزايش مطالبات مردمي افزود: وظيفه طلاب علوم ديني، تهييج و آگاهي‌بخشي به مردم از طريق سخنراني‌ها، کتاب‌ها، مقالات و منبرها است و اين همان کاري است که امام درباره اصل انقلاب انجام دادند، يعني مردم که به صحنه بيايند، خواص هم تحت تأثير قرار مي‌گيرند.

آيت‌الله مصباح يزدي در پاسخ به اين پرسش که علي‌رغم فهم رفتار صحيح، با وضع موجود چه کنيم؟ گفت: وقتي اطلاعات صحيح از وضع موجود به دست آمد و نظام ارزشي اسلامي مربوط به رفتارهاي اجتماعي تبيين شد، نوبت به اجرايي شدن آن مي‌رسد. اين‌که برنامه‌ريزي ايده‌آل چه بايد باشد و براي نزديک شدن به آن وضع مطلوب چه راهي را بايد پيمود، مربوط به مديريت جامعه است.

ايشان با اشاره به سبک مديريت پيامبر اکرم صلي‌الله عليه وآله و اهل‌بيت عليهم‌السلام گفت: تدريج در حرکت از وضع موجود به وضع مطلوب يک اصل است و برنامه‌ريزي اجرايي متناسب با شرايط زمان و مکان مي‌خواهد. اگر از همان ابتدا پيامبر اکرم صلي‌الله عليه وآله تمام دستورات ديني را مطرح مي‌کرد، آيا اسلام در جامعه نهادينه مي‌شد؟

آيت‌الله مصباح يزدي با بيان دستورالعملي از آيت‌الله بجهت(ره) براي تعامل با اهل سنت در جهت ترويج معارف شيعه تأکيد کرد: براي اجراي برنامه‌ها در جامعه بايد از جايي شروع کنيم که حق باشد و امکان تحقق و اجراي آن بيشتر باشد و اين‌ها اولويت‌هايي است که در مديريت کار بايد لحاظ شود.

آيت‌الله مصباح يزدي چند معيار کلي براي لحاظ اولويت در برنامه اجرايي براي تحقق سبک زندگي اسلامي را حايز اهميت و در خور توجه دانست و گفت: نخستين عنواني که بايد روي آن کار کرد و از آن بهره جست، تقويت عواطف ديني است.

ايشان عشق به اهل‌بيت عليهم‌السلام و به ويژه امام حسين عليه‌السلام را در جامعه ما به عنوان بزرگ‌ترين عامل تحولات مطلوب برشمرد و گفت: بايد در آموزش‌ها و تربيت‌هاي تمامي سطوح جامعه، علاقه به اهل‌بيت عليهم‌السلام و تقويت اين رابطه مورد توجه قرار گيرد که اين امر بسيار نتيجه‌بخش و کارساز است.

عضو خبرگان رهبري، از عشق مردم به رهبران ديني به عنوان برگي ديگر از عوامل تقويت عواطف ديني ياد کرد و گفت: پيشرفت انقلاب اسلامي و خنثي شدن تمامي فتنه‌ها در سايه عشق مردم به امام و مقام معظم رهبري است.

آيت‌الله مصباح يزدي بر دلسوزي براي محرومان جامعه به عنوان يک معيار کلي ديگر تأکيد کرد و آن را در جهت پيشرفت برنامه‌ها و توجه مردم به اسلام و انقلاب حايز اهميت دانست و گفت: امام در برنامه‌هاي خود همواره بر حمايت از مستضعفان، محرومان و پابرهنه‌ها تأکيد مي‌کرد و امروز نيز رهبري براي رفع نيازمندي‌هاي محرومان جامعه بارها با مسؤولان اتمام حجت کرده‌اند.

ايشان افزود: علت اين‌که مذهب کمونيسم علي‌رغم مخالفت با اديان توانست حدود 80 سال بر نيمي از جهان حکومت کند، همين شعار بود.

آيت‌الله مصباح يزدي در پايان، ترويج فرهنگ خيرخواهي و انسان‌دوستي و تقويت عواطف انساني را روش موفق و تجربه شده همه پيامبران، اوليا، صالحان و مصلحان دانست و خاطرنشان کرد: اين روحيه خيرخواهي براي همه، گذشت از قصورها و تقصيرهاي ديگران، ناديده گرفتن نقاط ضعف يکديگر در هر زمان، قشر و حتي نهادي مي‌تواند کار ساز باشد و به عنوان يک معيار کلي ديگر در تحقق سبک زندگي اسلامي در نظر گرفته شود که يکي از بزرگ‌ترين عوامل موفقيت امام و مقام معظم رهبري، مهرباني آنان است که نمونه کامل‌تر و متعالي‌تر آن در امير مؤمنان عليه‌السلام وجود داشت.

 1 نظر
  • 1
  • ...
  • 146
  • 147
  • 148
  • ...
  • 149
  • ...
  • 150
  • 151
  • 152
  • ...
  • 153
  • ...
  • 154
  • 155
  • 156
  • ...
  • 174

معرفی حوزه علمیه حضرت عبدالعظیم ع

شهرری، زمانی دارای حوزه‌های بسیار بوده و یک مرکز علمی محسوب می شد که مهم‌ترین عامل آن، حُسن‌ همجواری با مشاهد شریفه سه امامزاده بزرگوار، خصوصاً حضرت عبدالعظیم(ع) است که در این باره یکی از مراجع عالی‌قدر شیعه، حضرت‌ ایة الله ‌بهجت به طلاب فرمودند: «شما در جوار گنج الهی هستید، قدر آن را بدانید». قدمت حوزه علمیه آستان حضرت عبدالعظیم(ع) به سال‌های اوایل پیروزی انقلاب اسلامی بر می گردد. در اواسط شهریور 1359 بنای مقبره رضاخانی تخریب و به جای آن حوزه علمیه احداث شد و در 1366 حدود هفتاد نفر طلبه برای سال اول پذیرفته شدند. حوزه ‌علمیه آستان ‌حضرت‌عبدالعظیم(ع) ظرفیت ‌پذیرش سیصد طلبه علوم دینی در دو سطح 2و 3 را داراست و ساختمان آن از کلّیه امکانات آموزشی و رفاهی برخوردار است و از این جهت جزء معدود حوزه‌های کشور است. زیر بنای کلّ ساختمان 11 هزار و 500 متر مربع و محوطه، 6500 متر مربع و مساحت کلّ مدرسه 18 هزار متر مربع است.

جستجو

موضوعات

  • همه
  • طب سنتی و پزشکی
  • سیاسی
  • مناسبتهای سال
  • اخبار حوزه
  • علمی
  • مذهبی
  • عمومی
  • دست نوشته های یک طلبه
  • نرم افزار
  • شهداء
  • استفتائات
  • جدیدترین مقالات
  • برگی از زندگی علما
  • فراخوان
  • پژوهش
  • معرفی رسانه
  • منِ طلبه
  • نمونه سوالات امتحانی سطح2
  • داستان های پند آموز

پیوندهای روزانه


پشتیبانی سامانه وبلاگ مدارس
وبلاگ خانم یادگاری
گفته ها و ناگفته های یک طلبه
شبکه اجتماعی هادی نت
دفتر حفظ و نشر آثار مقام معظم رهبري
دفتر مقام معظم رهبري

خبرنامه

آذر 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
1 2 3 4 5 6 7
8 9 10 11 12 13 14
15 16 17 18 19 20 21
22 23 24 25 26 27 28
29 30          

اوقات شرعی

امروز: یکشنبه 23 آذر 1404
اوقات شرعی به افق:
  • اذان صبح اذان صبح:
  • طلوع آفتاب طلوع آفتاب:
  • اذان ظهر اذان ظهر:
  • غروب آفتاب غروب آفتاب:
  • اذان مغرب اذان مغرب:
  • نیمه شب شرعی نیمه شب شرعی: