• خانه 
  • تماس  
  • ورود 

  • سخن حضرت آیت الله بهجت درباره مقام حضرت عبدالعظیم حسنی (ع) در جمع طلاب :" شما در جوار گنج الهی هستید قدر آن را بدانید ***

محل دفن سر امام حسین(ع) کجاست؟

17 آذر 1391 توسط عبدالعظیم حسنی (ع)

 

در این که سر امام حسین علیه‌السلام کجا دفن شده است، منابع تاریخی شیعه و سنی گزارش‌های گوناگونی آورده‌اند تا آنجا که شش قول در این باره گفته شده است.

قول اول:
سر به بدن ملحق شده است. این قول مشترک میان شیعه و سنی است. علمای شیعه، از جمله شیخ صدوق (متوفای 381 ق)، سید مرتضی (متوفای 436 ق)، فتال نیشابوری (متوفای 508 ق)، ابن نما حلی، سید ابن طاووس (متوفای 664 ق) شیخ بهایی و مجلسی این قول را بیان کرده‌اند.

شیخ صدوق و پس از او، فتال نیشابوری در این باره می‌نویسند: علی بن حسین علیه السلام همراه زنان (از شام) خارج شد و سر حسین علیه‌السلام را به کربلا باز گرداند. (1)

سید مرتضی در این باره می‌گوید: روایت کرده‌اند که سر امام حسین علیه‌السلام با جسد در کربلا دفن شد. (2)

ابن شهر آشوب بعد از نقل سخن فوق از سید مرتضی، از قول شیخ طوسی نقل کرده است که به همین سبب (ملحق کردن سر امام به بدن و دفن آن) زیارت اربعین (از جانب امامان علهیم‌السلام) توصیه شده است. (3)

ابن نمای حلی نیز نگاشته است: آنچه از اقوال بر آن می‌توان اعتماد کرد، آن است که بعد از آن که سر امام در شهرها گردانده شد، به بدن بازگردانده شد و با جسد دفن شد. (4)

سید ابن طاووس نوشته است: اما سر حسین علیه‌السلام، روایت شده که سر برگردانده شد و در کربلا با جسد شریفش دفن شد و عمل اصحاب بر این معنا بوده است. (5)

مجلسی، یکی از وجه‌های استحباب زیارت امام حسین علیه‌السلام را در روز اربعین، الحاق سرهای مقدس را به اجساد توسط علی بن حسین علیهما‌السلام

بیان کرده است. (6) وی در جای دیگر بعد از نقل اقوال دیگر در این باره می‌نویسد: مشهور بین علمای امامیه آن است که سر امام همراه بدن دفن شده است. (7)

برخی اندیشمندان اهل‌ تسنن نیز این قول را بیان کرده‌اند:

ابوریحان بیرونی (متوفای 440 ق) در این باره می‌نویسد: و فی العشرین ردّ راس الحسین علیه‌السلام الی مجثمه حتی دفن مع جثته…؛ در روز بیستم (صفر)، سر حسین علیه‌السلام به بدنش ملحق و با آن دفن گردید. (8)

قرطبی (متوفای 671 ق) می‌نویسد: امامیه می‌گویند که سر حسین علیه‌السلام پس از چهل روز به کربلا بازگردانده و به بدن ملحق شد و این روز نزد آنان معروف است و زیارت در آن روز را زیارت اربعین می‌نامند. (9)

قزوینی نیز نگاشته است: روز اول ماه صفر، عید بنی‌امیه است، چون در آن روز، سر حسین علیه‌السلام را به دمشق وارد ساختند و در روز بیستم آن ماه، سر ایشان به بدن، باز گردانده شد. (10)

مناوی (متوفای 1031 ق) نوشته است: امامیه می‌گویند: پس از چهل روز از شهادت، سر به بدن بازگردانده شد و در کربلا دفن شد. (11)

قول دوم:
در کنار قبر امیرالمومنین علیه‌السلام؛ (12)

قول سوم:
مسجد رقه در کنار فرات

قول چهارم:
بقیع نزد قبر مادرش فاطمه علیها‌السلام

قول پنجم:
دمشق

قول ششم:
قاهره. (13)

بررسی و تامل در این اقوال، این نتیجه را در بردارد که دیدگاه اول، یعنی الحاق سر به بدن، مشهور و مورد اعتماد و عمل علمای شیعه است، از این رو این قول قابل اعتنا و پذیرش است و بنا بر گزارش‌های تاریخی این الحاق در روز بیستم صفر سال 61 بوده است. بنا بر قول مشهور، این کار توسط امام زین‌العابدین علیه‌السلام صورت گرفته است. (‌14)

________________________________________


1- شیخ صدوق، الامالی، مجلس سی‌ و یکم، ص 232؛ فتال نیشابوری، روضة الواعظین، ص‌192و مجلسی، بحارالانوار، ج 45، ص 140.

2- رسائل المرتضی، ج 3، ص 130.

3- مناقب آل ابی‌طالب، ج 4، ص 85 و مجلسی، بحارالانوار، ج 44، ص 199: «قال الطوسی رحمة ‌الله: و منه زیارة الاربعین».

4- نجم الدین محمد بن جعفر بن نما حلی، مثیرالاحزان، ص 85.

5- سید ابن طاووس، اللهوف فی قتلی الطفوف، ص 114.

6- مجلس، بحارالانوار، ج 98، ص 334.

7- همان، ج 45، ص 145.

8- بیرونی، الاثار الباقیه عن القرون الخالیه، ص 331.

9- محمد بن احمد قرطبی، التذکرة فی امور الموتی و امور الاخره، ج 2، ص 668.

10- زکریا محمد بن محمود قزوینی، عجائب المخلوقات و الحیوانات و غرائب الموجودات، ص 45.

11- عبدالرووف مناوی، فیض القدیر، ج 1، ص 205.

12- ابن قولویه قمی، کامل الزیارات، ص 84؛ کلینی، الکافی، ج 4، ص 571- 572؛ ابوجعفر محمد بن حسن طوسی، تهذیب الاحکام، ج 6، ص 35- 36 و ابن شهر آشوب، همان، ج 4، ص 85.

13- سبط ابن جوزی، تذکرة الخواص، ص 265- 266؛ سید محسن امین عاملی، اعیان الشیعه، ج 1، ص 626- 627 و همو، لواعج الاشجان، ص 247- 250؛ محمدامین امینی، همان، ج 6، ص321- 337.

قاضی طباطبائی ضمن اشاره به اقوال در این موضوع و دفاع از قول به الحاق سر به بدن، اقوال دیگر را در این باره نقد و بررسی کرده است. ر. ک: تحقیق درباره اول اربعین حضرت سیدالشهدا علیه‌السلام، ص 303 به بعد.

14- مجلسی، بحارالانوار، ج 45، ص 145 و همو، جلاء العیون، ص 407.


منبع خبر: مجله تاريخ در آينه پژوهش، ش 5، 1384

 

 2 نظر

حكم غیبت با ابزار قلم و رسانه‌های جدید

16 آذر 1391 توسط عبدالعظیم حسنی (ع)

 

حضرت آیت‌الله العظمی خامنه‌ای در جلسه درس خارج فقه (89/10/7) در ذیل بحثِ موارد استثناء از حكم حرمت غیبت، در پاسخ به سؤالی پیرامون صدق غیبت در مواردی چون ذكر در نوشته، وبلاگ یا ضبط صوت و تصویر و انتقال آن، به نكات مهمی در تبیین احكام آن اشاره فرمودند، كه نظر به اهمیت بحث، می توانید صوت را از بخش زیر دانلود کنید و هم چنین برای خواندن کامل بیانات معظم له به لینک ارائه شده مراجعه فرمائید.


 حكم غیبت با ابزار قلم و رسانه‌های جدید  / بیانات

صدای این بخش از بیانات را از اینجا بشنوید

تصاویری از جلسات درس خارج فقه آ‌یت‌الله العظمی خامنه‌ای


در خارج فقه آیت الله خامنه ای


 1 نظر

گناه كوچكي كه بخشيده نمي‌شود/ چه وقت نصرت الهي در ترك گناه به كمك انسان مي‌آيد

16 آذر 1391 توسط عبدالعظیم حسنی (ع)

حسينيه هنر در شب هاي دهه دوم ماه محرم ميزبان فعالان جبهه فرهنگي انقلاب اسلامي است تا در هياتي كه به مناسبت ايام عزاي سيدالشهداء برپا شده به عزاداري بپردازند.

به گزارش رجانيوز، آيت الله جاودان استاد محجوب اخلاق، سخنران ششمين شب از اين ضيافت اشك و معرفت بود. در ادامه گزيده اي از سخنان اين استاد برجسته را مي خوانيد:

یک حدیث داریم که قاعدتاً حداقل با اسمش آشنا هستید. حدیث معراج که تقریباً در میان احادیث اخلاقی و عرفانی شیعه بی‌نظیر است. حرف‌های خیلی بلند دارد که ظاهراً نظیرش هیچ جای دیگری وجود ندارد. ما به آن بلند بلندهایش کاری نداریم، در حد بنده.

خدای متعال دارد با پیامبر صحبت می‌کند و نام می‌برد. بعد به دنبالش یک مطلبی می‌فرمایند. اینجا فرمودند: «یا احمد هل تدری ای عیشٍ اهنی و ای حیاه ابقی؟» آیا می‌دانی، کدام زندگی گواراتر است و کدام زندگی باقی ماندنی‌تر است؟ «قال اللهم لا»، نه. فرمود آن زندگی‌ای است که صاحبش از یاد من فتور نکند. لحظه‌ای از یاد من بیرون نرود. «و لاینسی نعمتی» و نعمت من را فراموش نکند. «و لایجهل حقی».

اما آن زندگی باقی ماندنی، آن زندگی‌ای است که صاحبش یعمل لنفسه، برای خودش کار می‌کند. یا بعبارت ديگر روی خودش کار می‌کند. توی خودش کار می‌کند.

«فهی التی یعمل لنفسه حتی تکون علیه الدنیا.» نتیجه کاری که شخص روی خودش می‌کند، این است که دنیا در نظرش سبک می‌شود. کوچک می‌شود. آخرت در نزدش عظیم و بزرگ می‌شود و خواسته من را بر خواسته خودش مقدم می‌دارد. و رضای من را دنبال و طلب می‌کند. و آن طوری که باید حق من را تأسی می‌کند. و توجه دارد که من به او علم دارم.

در برابر این قرآن دارد که قائم علی کل نفساً به ما عملت. در آنچه که عمل می‌کند، بالا سر هر کسی ایستاده است. این را یاد دارد. به هیچ کدام اینها کاری نداشتیم. این یک تکه.

«و یراقبنی باللیل و النهار عند کل سیئه او المعصیت» من را مراقبه می‌کند. من را مراقب است. در شب و روز و نزد هر سیئه و هر معصیت. حالا سیئه را صغیر حساب بکنیم و معصیت را کبیر. در مقابل، در کنار، در برخورد با هر معصیتی من را مراقبت می‌کند. عرضم این است.

آدم باید یک راه درازی را بپیماید تا به این جایگاه که قدم اول است، برآید. حداقل ما یک آروزهایی را داریم. این اولین قدم است. این را در روایات متعدد دیگر هم دارد. چندین روایت هست که می‌فرمایند،‌ سخت‌ترین وظیفه مسلمان مؤمن چیست؟ چند تا چیز است. مثلاً مواسات با برادران است. چیست و چیست و یکیش ذکر دائم است. بعد می‌گویند، ذکر دائم یعنی چه؟ امام می‌فرماید، مقصودم این نیست که دائماً سبحان الله و الحمدالله و لااله‌الاالله و الله اکبر بگویند بلکه در بین اعمال و رفتارهایی که در طول روز برایش پیش می‌آید، این کار را بکنم یا این کار را نکنم، به معصیت برمی‌خورد. اگر معصیت است، کنار بگذارد و اگر غیرمعصیت است، انجام بدهد. یک دسته‌اش این است.

اولین بار که آدم دل می بندد یا ایمان می‌آورد، مثلا یک نفر که مسیحی است مسلمان می‌شود، ما که در خانواده مسلمان بزرگ شدیم، ذره‌ای از آن علقه‌ها در طول زمان ایجاد می‌شود. بعضا در یک حادثه آن علقه پیش می‌آید. در آن اولین قدم چیزی ممکن است آدم را بترساند و آن می‌شود یک سرمنشا برای اصلاح راه.

از این شروع بنده خدا تصمیم می‌گیرد که مسلمان باشد، مسلمان! مثلا نماز بخواند، یک مرحله بالاتر اینست که دائما مواظب اعمال و کردارش باشد. سخنش را وزن می‌کند که غیبت نشود و یا توهینی نکند.

آن ذکری که در من یک جریان بوجود آورد، شروع یک حرکت بود. در طول روز آدم دائما باید مشغول وزن باشد. این خیلی مهم است که هیچ جایی را نگذارد که از دستش لیز بخورد، یعنی مواظبتش جوری است که گاهی لیز خوردن هم پیش نیاید. این مرحله دوم بود.

کسی که طاعت را انتخاب می‌کند مقام برتری دارد. در تمام چهارراه‌ها نگاه می‌کند ببیند که کدام طاعت است، کوشش برای انتخاب طاعت است. کل زندگی را من مناظره می‌کنم تا حتما طاعت را انتخاب کنم. از اینجا آدم با سایرین فرق می‌کند، با او یک رفتار دیگری می‌کنند، این امر مهمی است. ملاحظه‌اش را می کنند، مواظبتش می‌کنند. این‌ها را ما اسمش را می‌گذاریم ولایت. ولایت الهی سایه‌اش بالای سر این شخص افتاد.

امام زمان دائما مواظب اوست. در روایت است که من این را از حلال صافی هم مراقبت می‌کنم، از ترس اینکه این حلال صافی او را به شبهه بکشاند. این کار صحیح است، مراقبت است، ولی ممکن است در طول آن کار حوادثی پیش بیاید که پای بنده‌ام بلغزد، نمی‌گذارم آن کار سر بگیرد.

استاد حق شناس می فرمودند که استادش را هم مشخص می‌کنند، کدام دانشگاه برود، کدام رشته…

در مرحله والاتر همسر برایش انتخاب می‌کنند. آقای حق شناس می‌خواست خانه بخرد، ولی گفتند اینجا نه، رفتند کمی عقبتر پس کوچه شد، گفتند اینجا خوب است. ایجا سلامت دینی شما بهتر رعایت می‌شود. این مرحله سوم است.

بعضی گناهان از کسی بخشیده نمی‌شود. وقتی می‌گویی ای کاش می‌شد که فقط من را به آن گناه مواخذه می‌کردند چون گناه کوچکی بوده، از آن دسته گناهانی است که بخشیده نمی‌شوند.

برنامه عملی داشته باشید. بگویید من می‌خواهم از امروز صبح گناه نکنم. دوستی داشتم که تصمیم گرفته بود که از امروز به نامحرم چشمش نیفتد. آمد پیش من گفت که حالا که تصمیم گرفتم نگاهم عمدی شده. باید به خدا تکیه کنیم و شاید او برای تو کاری بکند. باید به خدا پناه ببریم. اگر هم سنم کم باشد پناه بردن را می پذیرند، باور کنید می پذیرند، کمک می کنند.

وقتی به میرزای شیرازی بزرگ مراجعه می‌کردند، می‌گفتند که ۴۰ روز بکوش گناه کبیره نکنی و اگر توانستی این تبدیل می‌شود به ملکه برای تو. بعد از آن سعی کن هر کاری می‌کنی طاعت باشد.
ممکن است که یک روزه همه گناه‌ها را بگذاری کنار، ولی طاعت کامل سخت است، راه درازی وجود دارد که هزار بار زمین می‌خوری و این ایرادی ندارد و اگر پی بگیری آنجایی است که خدا کمک می‌کند، اگر مقاومت در کار باشد حتما کمک خواهد شد.

من تصمیم دارم گناه نکنم ولی در همین روز اول ۴۰ تا گناه کردم، باید فردا هم تصمیم بگیرم، من نمی‌توان با گناه بسازم، ساختن مثل اینست که دستم را بکنم در آتش، ماندن در آتش ممکن نیست. این چیزی نیست که آدم بتواند تحمل کند، من ناگزیرم، اگر من معتقد به یک قیامت هستم ناگزیر به تصمیم هستم.


اگر هزار بار شکست خوردی بلند شو بگو من می‌توانم، قدم اول قدم بسیار بزرگی است. برای قدم دوم ممکن است ۶۰ سال زمان ببرد، چون طول می‌کشد می‌گویی من نمی‌خواهم، نمی شود که، قیامتت بسته به آن است. دست مهربان از اینجا بر سر آدم می‌آید.

باز یک قصه از حاج‌آقای حق‌شناس عرض بکنم. فکر می‌کنم، من آن وقت هیجده نوزده سالم بود. ما ظهر می‌رفتیم. ایشان می‌فرمود، چه کار بکنیم که خدا از ما راضی باشد. شب می‌رفتیم، این را به یک زبان دیگری می‌گفت. فردا صبح به یک زبان دیگر می‌گفت. شاید دو سال، سه سال این ذکر بود. این مثل یک تسبیح دستش بود. ما چه کار بکنیم که خدا از ما راضی باشد. بعد دیگر هیچی نگفت. بعدها بالاترش را گفت. حالا نمی‌خواهم عرض بکنم. چه کار کنیم که خدا از ما راضی باشد، آن روزها برای ما یک آرزو شده بود. بعد از این که این ذکر از زبان ایشان افتاد، برای ما هم فراموش شد.

 نظر دهید »

گفتاری از آیت‌الله جوادی آملی: چرا سفارش شده هر روز زیارت عاشورا بخوانيم

15 آذر 1391 توسط عبدالعظیم حسنی (ع)


سرّ اين كه سفارش كرده ‏اند هر روز زيارت عاشورا بخوانيد و نسبت به اهل‏ بيت(عليهم ‏السلام) تولّي داشته و بر آنان صلوات و درود بفرستيد و از دشمنانشان تبرّي بجوييد، براي آن است كه طرز فكر معاندان ايشان منفور شود وگرنه هم ‏اكنون سخن از معاويه و يزيد نيست تا آنها را لعنت كنيم. نام و ياد آنها رخت ‏بربسته و قبرشان نيز زباله ‏داني بيش نيست، الآن سخن از فكر و راه يزيد و يزيديان عصر است[1]. زن فرعون وقتي كه به درگاه الهي دعا كرد، نگفت خدايا مرا فقط از فرعون نجات بده بلكه گفت: ﴿ربّ ابْنِ لي عنْدك بيتاً في الجَنّة ونجّني من فرْعوْن وعمله ونجّني من القوْم الظالمين﴾[2] يعني مرا از فرعون و فرعونيان، كه طرفداران سنّت سيّئه و رفتار ناپسند او هستند، نجات بده. تفكرّ براي هميشه باقي مي‏ ماند هر چند كه اسم و عنوانش تغيير پيدا كند.

بعد از تار و مار شدن خوارج در نهروان و خارج شدنشان از صحنهٴ حيات و زندگي، به علي‏ بن ابي‏طالب(عليهماالسلام) عرض شد: اين مقدس ‏هاي خشك از بين رفتند. فرمود: «كلاّ والله إنّهم نُطَف فى أصْلاب الرجال وقرارات النساء كلّما نَجَم منْهم قرنٌ قُطِع، حتّي يَكون آخرهم لُصوصاً سَلاّبين»[3]؛ اينها نطفه ‏هايي هستند در پشت مردان و قرارگاه زنان. هرگاه مقداري از اينها از بين بروند، عده اي ديگر ظهورمي كنند تا اين كه سرانجامِ كار، سارقانِ مسلّح و رهزنانِ غارتگر خواهند شد.

اكنون نيز، هم راه سالار شهيدان زنده است و هم‏ مرام و مسلك اموي و مرواني و عباسي وجود دارد. اين كه سفارش فراوان به اشك ريختن و عزاداري كردن نموده ‏اند براي آن است كه اشك بر شهيد اشتياق به شهادت را به همراه دارد، خوي حماسه را در انسان زنده و طعم شهادت را در جان او گوارا مي‏ گرداند. چون اشكْ رنگ كسي را مي گيرد كه براي او ريخته مي ‏شود و همين رنگ را به صاحب اشك نيز مي‏دهد. از اين‏رو انسان حسيني‏ منش، نه ستم مي‏ كند و نه ستم مي‏ پذيرد. اين كه عده‏ اي به فكر ظلم كردن يا ظلم‏ پذيري هستند براي آن است كه خوي حسيني در آنها نيست وگرنه شيعهٴ خاص حسين‏بن علي(عليهماالسلام) نه ظلم مي كند و نه ظلم مي‏پذيرد. آن كسي كه ظلم‏پذير است اموي مسلك است چنان‏كه ظالم هم اموي صفت است، هر چند كه زمزمهٴ «يا حسين» بر لب داشته باشد. و در قيامت كه هر كسي را به نام زمامدارش صدا مي زنند: ﴿يوْم ندْعوا كلَّ أُناسٍ بإمامهم﴾[4]، شخص ستمگر در صف امويان شركت مي كند. لذا اگر انسان بخواهد بفهمد كه راهيِ راه حضرت حسين ‏بن علي(عليهماالسلام) است يا راهيِ راه امويان، بايد ببيند كه در او خوي ستم‏پذيري يا سلطه ‏گري وجود دارد يا نه. اگر گرايش به اين خصلت‏ هاي زشت را در خود ديد بايد در اخلاق خود تجديدنظر كند.

گريه بر امام حسين (عليه ‏السلام)[5]

براساس نقلي معروف از حضرت سكينه (عليه‏ السلام) بالاي بدن مطهّر امام حسين (عليه‏ السلام)، ايشان به اين اصل كلي سفارش كردند كه هر حادثهٴ تلخي پيش آمد كرد، آن را بهانه كنيد و براي من اشك بريزيد: «أو سمعتم بغريب أو شهيد فاندبونى»[6]؛ «هرگاه داستان غريب يا شهيدي را شنيديد، براي مظلوميت من گريه كنيد»؛ زيرا اگر امام حسين (عليه‏ السلام) به خلافت مي‏ رسيد، ديگر غريب يا شهيدي وجود نداشت.

بنابراين، اصل كلي اين است كه هر حادثهٴ تلخ و ناگواري را بايد بهانه كرد و براي سالار شهيدان اشك ريخت؛ نه آن‏ كه افراد داغديده براي تسكين عواطف و احساسات خود آن حضرت (عليه ‏السلام) را بهانه كنند و براي التيام زخم خويش اشك بريزند و ندبه نمايند و بين اين دو گونه عزا داري فرق وافر است؛ زيرا محصول يكي تعزيت براي حضرت امام حسين (عليه‏ السلام) است و نتيجهٴ ديگري تسليت براي خود؛ هر چند ممكن است بهانه قرار دادن واقعهٴ جان سوز كربلا هم بي‏اثر نباشد.

وجود مبارك سيدالشهداء (عليه‏ السلام) فرمودند: «أنا قتيل العبرة»[7]؛ يعني من كه به هدف اِحياي حق و اِمحاي باطل كشته شدم، بايد عَبَرات داشته باشم؛ به طوري كه چشمان علاقه‏ مندان به سالار شهيدان پر از اشك شود و آن اشكْ فراوان از شبكهٴ چشم خارج گردد و به صورت انسان عبور كند تا عَبَرات بشود.

اين سنّت حسنه، آثار فراواني دارد، از جمله اين كه محبت اهل بيت (عليهم‏ السلام) در قلب شيعيان حضور پيدا مي ‏كند؛ آنگاه دوست امامان معصوم (عليهم ‏السلام) هرگز فكر و راه و روش آنان را رها نمي ‏كند؛ زيرا رهبري جوارح به دست جانحه و دل است و زمامداري قلب را محبت به عهده مي‏ گيرد و دلِ دوستان حسين بن‏ علي (عليه ‏السلام) جوارح را به صَوْب صراط مستقيم رهنمود مي ‏شود.

____________________________________________

منابع :

[1] ـ مي دانيد كه لعن و نفرين و فرياد از بيداد بني اميّه لعنةالله‏ عليهم با آن كه آنان منقرض و به جهنّم رهسپار شده اند، فرياد بر ستمگران جهان و زنده نگه داشتن اين فرياد ستم شكن است. و لازم است در نوحه ها و اشعار مرثيه و اشعار ثناي از ائمهٴ حق(عليهم سلام الله) به طور كوبنده فجايع و ستمگري هاي ستمگران هر عصر و مصر يادآوري شود…(وصيت ‏نامهٴ امام‏خميني قدّس ‏سرّه، مقدمه).

[2] ـ سورهٴ تحريم، آيهٴ 11.

[3] ـ نهج البلاغه، خطبهٴ 60.

[4] ـ سورهٴ اسراء، آيهٴ 71.

[5] . شكوفايي عقل در پرتو نهضت حسينی، ص 233

[6] ـ مستدرك الوسائل، ج 17، ص 26.

[7] ـ بحارالأنوار، ج 44، ص 280.

حماسه و عرفان، ص 310

 

 نظر دهید »

واکنش‌ آیت‌الله‌مکارم به‌پیشنهاد مذاکره‌آمریکا

15 آذر 1391 توسط عبدالعظیم حسنی (ع)

 

به گزارش 598 به نقل از رسا، حضرت آیت الله ناصر مکارم شیرازی صبح امروز در آغاز درس خارج فقه خود که در مسجد اعظم قم برگزار شد، به پیشنهاد اخیر آمریکا درباره مذاکره با ایران واکنش نشان داد.

وی با بیان این که اخیرا آمریکایی های جنایتکار اصرار به تحریم ها و فشارها دارند و از آن سو پیشنهاد مذاکره می دهند، تصریح کرد: به نظر من بسیاری از دولتمردان آمریکا احمق هستند؛ از سویی فشار می آورند و از سویی دیگر پیشنهاد سازش و مذاکره می دهند، در حالی که هیچ عاقلی چنین کاری را نمی کند.

این مرجع تقلید یادآورشد: ما نمی گوییم مذاکره می شود یا نمی شود، اما به جای این که فشارها را کم کنند و بعد پیشنهاد مذاکره بدهند، بر فشارهای خود می افزایند و پیشنهاد مذاکره هم می دهند، ‌کدام عقل این را می پذیرد.

حضرت آیت الله مکارم شیرازی تاکید کرد: اینها تا بر سر عقل نیایند نمی توانند حقوق حقه مردم ایران و کشورهای دیگر را بدهند و نمی گذارند دنیا آرام باشد؛ تا این حماقت در آنها هست نا آرامی نیز در دنیا وجود خواهد داشت.

وی در ادامه بر ضرورت حفظ وحدت و آرامش از سوی مسؤولان تاکید و تصریح کرد: ما در جبهه داخل نیاز به اتحاد و قدرت داریم،‌ رهبر بزرگوار انقلاب نیز بر ضرورت حفظ وحدت و آرامش سفارش و تاکید کردند اما نمی دانم برخی مسؤولان چرا هر روز حرف تازه و تنش زایی می زنند؟ چرا نمی خواهند فضای کشورآرام باشد.

این مرجع تقلید خطاب به این دسته از مسؤولان خاطرنشان کرد: اجازه دهید فضا آرام باشد، در مقابل دشمنان منسجم و متحد شویم؛ متاسفانه تا می خواهد فضا آرام شود عده ای از مسؤولان بدون دلیل و مقدمه حرف های یی می زنند که به نفع کشور و مملکت نیست.

وی تاکید کرد: بیاید مدتی حرف های تنش زا را کنار بگذارید،‌ آن طرف خاموش شده و سکوت کرده این طرف هم خاموش شود چراکه نتیجه آن عاید همگان می شود؛ امیدواریم خداوند به همه ما عقل کافی و موقع شناسی لازم عطا کند.

 نظر دهید »
  • 1
  • ...
  • 161
  • 162
  • 163
  • ...
  • 164
  • ...
  • 165
  • 166
  • 167
  • ...
  • 168
  • ...
  • 169
  • 170
  • 171
  • ...
  • 174

معرفی حوزه علمیه حضرت عبدالعظیم ع

شهرری، زمانی دارای حوزه‌های بسیار بوده و یک مرکز علمی محسوب می شد که مهم‌ترین عامل آن، حُسن‌ همجواری با مشاهد شریفه سه امامزاده بزرگوار، خصوصاً حضرت عبدالعظیم(ع) است که در این باره یکی از مراجع عالی‌قدر شیعه، حضرت‌ ایة الله ‌بهجت به طلاب فرمودند: «شما در جوار گنج الهی هستید، قدر آن را بدانید». قدمت حوزه علمیه آستان حضرت عبدالعظیم(ع) به سال‌های اوایل پیروزی انقلاب اسلامی بر می گردد. در اواسط شهریور 1359 بنای مقبره رضاخانی تخریب و به جای آن حوزه علمیه احداث شد و در 1366 حدود هفتاد نفر طلبه برای سال اول پذیرفته شدند. حوزه ‌علمیه آستان ‌حضرت‌عبدالعظیم(ع) ظرفیت ‌پذیرش سیصد طلبه علوم دینی در دو سطح 2و 3 را داراست و ساختمان آن از کلّیه امکانات آموزشی و رفاهی برخوردار است و از این جهت جزء معدود حوزه‌های کشور است. زیر بنای کلّ ساختمان 11 هزار و 500 متر مربع و محوطه، 6500 متر مربع و مساحت کلّ مدرسه 18 هزار متر مربع است.

جستجو

موضوعات

  • همه
  • طب سنتی و پزشکی
  • سیاسی
  • مناسبتهای سال
  • اخبار حوزه
  • علمی
  • مذهبی
  • عمومی
  • دست نوشته های یک طلبه
  • نرم افزار
  • شهداء
  • استفتائات
  • جدیدترین مقالات
  • برگی از زندگی علما
  • فراخوان
  • پژوهش
  • معرفی رسانه
  • منِ طلبه
  • نمونه سوالات امتحانی سطح2
  • داستان های پند آموز

پیوندهای روزانه


پشتیبانی سامانه وبلاگ مدارس
وبلاگ خانم یادگاری
گفته ها و ناگفته های یک طلبه
شبکه اجتماعی هادی نت
دفتر حفظ و نشر آثار مقام معظم رهبري
دفتر مقام معظم رهبري

خبرنامه

آذر 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
1 2 3 4 5 6 7
8 9 10 11 12 13 14
15 16 17 18 19 20 21
22 23 24 25 26 27 28
29 30          

اوقات شرعی

امروز: شنبه 22 آذر 1404
اوقات شرعی به افق:
  • اذان صبح اذان صبح:
  • طلوع آفتاب طلوع آفتاب:
  • اذان ظهر اذان ظهر:
  • غروب آفتاب غروب آفتاب:
  • اذان مغرب اذان مغرب:
  • نیمه شب شرعی نیمه شب شرعی: