• خانه 
  • تماس  
  • ورود 

  • سخن حضرت آیت الله بهجت درباره مقام حضرت عبدالعظیم حسنی (ع) در جمع طلاب :" شما در جوار گنج الهی هستید قدر آن را بدانید ***

نامه دوم رهبر انقلاب اسلامی به عموم جوانان در کشورهای غربی‌

19 آذر 1394 توسط عبدالعظیم حسنی (ع)

 

بسم‌الله‌الرّحمن‌الرّحیم

به عموم جوانان در کشورهای غربی‌


حوادث تلخی که تروریسم کور در فرانسه رقم زد، بار دیگر مرا به گفتگو با شما جوانان برانگیخت. برای من تأسّف‌بار است که چنین رویدادهایی بستر سخن را بسازد، امّا واقعیّت این است که اگر مسائل دردناک، زمینه‌ای برای چاره‌اندیشی و محملی برای همفکری فراهم نکند، خسارت دوچندان خواهد شد. رنج هر انسانی در هر نقطه از جهان، به‌خودی‌خود برای همنوعان اندوه‌بار است. منظره‌ی کودکی که در برابر دیدگان عزیزانش جان میدهد، مادری که شادی خانواده‌اش به عزا مبدّل میشود، شوهری که پیکر بی‌جان همسرش را شتابان به سویی میبرد، و یا تماشاگری که نمیداند تا لحظاتی دیگر آخرین پرده‌ی نمایش زندگی را خواهد دید، مناظری نیست که عواطف و احساسات انسانی را برنینگیزد. هرکس که از محبّت و انسانیّت بهره‌ای برده باشد، از دیدن این صحنه‌ها متأثّر و متألّم میشود؛ چه در فرانسه رخ دهد، چه در فلسطین و عراق و لبنان و سوریه. قطعاً یک‌ونیم میلیارد مسلمان همین احساس را دارند و از عاملان و مسبّبان این فجایع، منزجر و بیزارند. امّا مسئله این است که رنجهای امروز اگر مایه‌ی ساختن فردایی بهتر و ایمن‌تر نشود، فقط به خاطره‌هایی تلخ و بی‌ثمر فرو خواهد کاست. من ایمان دارم که تنها شما جوانهایید که با درس گرفتن از ناملایمات امروز، قادر خواهید بود راه‌هایی نو برای ساخت آینده بیابید و سدّ بیراهه‌هایی شوید که غرب را به نقطه‌ی کنونی رسانده است.

درست است که امروز تروریسم درد مشترک ما و شما است، امّا لازم است بدانید که ناامنی و اضطرابی که در حوادث اخیر تجربه کردید، با رنجی که مردم عراق، یمن، سوریه، و افغانستان طیّ سالهای متمادی تحمّل کرده‌اند دو تفاوت عمده دارد؛ نخست اینکه دنیای اسلام در ابعادی بمراتب وسیع‌تر، در حجمی انبوه‌تر و به مدّت بسیار طولانی‌تر قربانی وحشت‌افکنی و خشونت بوده است؛ و دوّم اینکه متأسّفانه این خشونتها همواره از طرف برخی از قدرتهای بزرگ به شیوه‌های گوناگون و به شکل مؤثّر حمایت شده است. امروز کمتر کسی از نقش ایالات متّحده‌ی آمریکا در ایجاد یا تقویت و تسلیح القاعده، طالبان و دنباله‌های شوم آنان بی‌اطّلاع است. در کنار این پشتیبانی مستقیم، حامیان آشکار و شناخته‌شده‌ی تروریسم تکفیری، علی‌رغم داشتن عقب‌مانده‌ترین نظامهای سیاسی، همواره در ردیف متّحدان غرب جای گرفته‌اند، و این در حالی است که پیشروترین و روشن‌ترین اندیشه‌های برخاسته از مردم‌سالاری‌های پویا در منطقه، بی‌رحمانه مورد سرکوب قرار گرفته است. برخورد دوگانه‌ی غرب با جنبش بیداری در جهان اسلام، نمونه‌ی گویایی از تضاد در سیاستهای غربی است.

چهره‌ی دیگر این تضاد، در پشتیبانی از تروریسم دولتی اسرائیل دیده میشود. مردم ستمدیده‌ی فلسطین بیش از شصت سال است که بدترین نوع تروریسم را تجربه میکنند. اگر مردم اروپا اکنون چند روزی در خانه‌های خود پناه میگیرند و از حضور در مجامع و مراکز پرجمعیّت پرهیز میکنند، یک خانواده‌ی فلسطینی ده‌ها سال است که حتّی در خانه‌ی خود از ماشین کشتار و تخریب رژیم صهیونیست در امان نیست. امروزه چه نوع خشونتی را میتوان از نظر شدّت قساوت با شهرک‌سازی‌های رژیم صهیونیست مقایسه کرد؟ این رژیم بدون اینکه هرگز به‌طور جدّی و مؤثّر مورد سرزنش متّحدان پرنفوذ خود و یا لااقل نهادهای بظاهر مستقلّ بین‌المللی قرار گیرد، هر روز خانه‌ی فلسطینیان را ویران و باغها و مزارعشان را نابود میکند، بی‌آنکه حتّی فرصت انتقال اسباب زندگی یا مجال جمع‌آوری محصول کشاورزی را به آنان بدهد؛ و همه‌ی اینها اغلب در برابر دیدگان وحشت‌زده و چشمان اشک‌بار زنان و کودکانی روی میدهد که شاهد ضرب و جرح اعضای خانواده‌ی خود و در مواردی انتقال آنها به شکنجه‌گاه‌های مخوفند. آیا در دنیای امروز، قساوت دیگری را در این حجم و ابعاد و با این تداوم زمانی می‌شناسید‌؟ به گلوله بستن بانویی در وسط خیابان فقط به جرم اعتراض به سربازِ تا دندان مسلّح، اگر تروریسم نیست پس چیست؟ این بربریّت چون توسّط نیروی نظامی یک دولت اشغالگر انجام میشود، نباید افراطی‌گری خوانده شود؟ یا شاید این تصاویر فقط به این علّت که شصت سال مکرّراً از صفحه‌ی تلویزیون‌ها دیده شده، دیگر نباید وجدان ما را تحریک کند.

لشکرکشی‌های سالهای اخیر به دنیای اسلام که خود قربانیان بی‌شماری داشت، نمونه‌ای دیگر از منطق متناقض غرب است. کشورهای مورد تهاجم، علاوه بر خسارتهای انسانی، زیرساخت‌های اقتصادی و صنعتی خود را از دست داده‌اند، حرکت آنها به سوی رشد و توسعه به توقّف یا کندی گراییده، و در مواردی ده‌ها سال به عقب برگشته‌اند؛ با وجود این، گستاخانه از آنان خواسته میشود که خود را ستمدیده ندانند. چگونه میتوان کشوری را به ویرانه تبدیل کرد و شهر و روستایش را به خاکستر نشاند، سپس به آنها گفت که لطفاً خود را ستمدیده ندانید! به جای دعوت به نفهمیدن و یا از یاد بردن فاجعه‌ها، آیا عذرخواهیِ صادقانه بهتر نیست؟ رنجی که در این سالها دنیای اسلام از دورویی و چهره‌آرایی مهاجمان کشیده است، کمتر از خسارتهای مادّی نیست.

جوانان عزیز! من امید دارم که شما در حال یا آینده، این ذهنیّت آلوده به تزویر را تغییر دهید؛ ذهنیّتی که هنرش پنهان کردن اهداف دور و آراستن اغراض موذیانه است. به نظر من نخستین مرحله در ایجاد امنیّت و آرامش، اصلاح این اندیشه‌ی خشونت‌زا است. تا زمانی که معیارهای دوگانه بر سیاست غرب مسلّط باشد، و تا وقتی که تروریسم در نگاه حامیان قدرتمندش به انواع خوب و بد تقسیم شود، و تا روزی که منافع دولتها بر ارزشهای انسانی و اخلاقی ترجیح داده شود، نباید ریشه‌های خشونت را در جای دیگر جستجو کرد.

متأسّفانه این ریشه‌ها طیّ سالیان متمادی، بتدریج در اعماق سیاستهای فرهنگی غرب نیز رسوخ کرده و یک هجوم نرم و خاموش را سامان داده است. بسیاری از کشورهای دنیا به فرهنگ بومی و ملّی خود افتخار میکنند، فرهنگهایی که در عین بالندگی و زایش، صدها سال جوامع بشری را بخوبی تغذیه کرده است؛ دنیای اسلام نیز از این امر مستثنا نبوده است. امّا در دوره‌ی معاصر، جهان غرب با بهره‌گیری از ابزارهای پیشرفته، بر شبیه‌سازی و همانندسازی فرهنگی جهان پافشاری میکند. من تحمیل فرهنگ غرب بر سایر ملّتها و کوچک شمردن فرهنگهای مستقل را یک خشونت خاموش و بسیار زیان‌بار تلقّی میکنم. تحقیر فرهنگهای غنی و اهانت به محترم‌ترین بخشهای آنها در حالی صورت میگیردکه فرهنگ جایگزین، به‌هیچ‌وجه از ظرفیّت جانشینی برخوردار نیست. به طور مثال، دو عنصر «پرخاشگری» و «بی‌بندوباری اخلاقی» که متأسّفانه به مؤلّفه‌های اصلی فرهنگ غربی تبدیل شده است، مقبولیّت و جایگاه آن را حتّی در خاستگاهش تنزّل داده است. اینک سؤال این است که اگر ما یک فرهنگ ستیزه‌جو، مبتذل و معناگریز را نخواهیم، گنهکاریم؟ اگر مانع سیل ویرانگری شویم که در قالب انواع محصولات شبه هنری به سوی جوانان ما روانه میشود، مقصّریم؟ من اهمّیّت و ارزش پیوندهای فرهنگی را انکار نمیکنم. این پیوندها هر گاه در شرایط طبیعی و با احترام به جامعه‌ی پذیرا صورت گرفته، رشد و بالندگی و غنا را به ارمغان آورده است. در مقابل، پیوندهای ناهمگون و تحمیلی، ناموفّق و خسارت‌بار بوده است. با کمال تأسّف باید بگویم که گروه‌های فرومایه‌ای مثل داعش، زاییده‌ی این‌گونه وصلتهای ناموفّق با فرهنگهای وارداتی است. اگر مشکل واقعاً عقیدتی بود، میبایست پیش از عصر استعمار نیز نظیر این پدیده‌ها در جهان اسلام مشاهده میشد، درحالی‌که تاریخ، خلاف آن را گواهی میدهد. مستندات مسلّم تاریخی بروشنی نشان میدهد که چگونه تلاقی استعمار با یک تفکّر افراطی و مطرود، آن‌هم در دل یک قبیله‌ی بدوی، بذر تندروی را در این منطقه کاشت. وگرنه چگونه ممکن است از یکی از اخلاقی‌ترین و انسانی‌ترین مکاتب دینی جهان که در متن بنیادینِ خود، گرفتن جان یک انسان را به مثابه‌ی کشتن همه‌ی بشریّت میداند، زباله‌ای مثل داعش بیرون بیاید؟

از طرف دیگر باید پرسید چرا کسانی که در اروپا متولّد شده‌اند و در همان محیط، پرورش فکری و روحی یافته‌اند، جذب این نوع گروه‌ها میشوند؟ آیا میتوان باور کرد که افراد با یکی دو سفر به مناطق جنگی، ناگهان آن‌قدر افراطی شوند که هم‌وطنان خود را گلوله‌باران کنند؟ قطعاً نباید تأثیر یک عمر تغذیه‌ی فرهنگی ناسالم در محیط آلوده و مولّد خشونت را فراموش کرد. باید در این زمینه تحلیلی جامع داشت، تحلیلی که آلودگی‌های پیدا و پنهان جامعه را بیابد. شاید نفرت عمیقی که طیّ سالهای شکوفایی صنعتی و اقتصادی، در اثر نابرابری‌ها و احیاناً تبعیض‌های قانونی و ساختاری در دل اقشاری از جوامع غربی کاشته شده، عقده‌هایی را ایجاد کرده که هر از چندی بیمارگونه به این صورت گشوده میشود.

به‌هرحال این شما هستید که باید لایه‌های ظاهری جامعه‌ی خود را بشکافید، گره‌ها و کینه‌ها را بیابید و بزدایید. شکافها را به جای تعمیق، باید ترمیم کرد. اشتباه بزرگ در مبارزه با تروریسم، واکنشهای عجولانه‌‌ای است که گسست‌های موجود را افزایش دهد. هر حرکت هیجانی و شتاب‌زده که جامعه‌ی مسلمان ساکن اروپا و آمریکا را که متشکّل از میلیون‌ها انسان فعّال و مسئولیّت‌پذیر است، در انزوا یا هراس و اضطراب قرار دهد و بیش از گذشته آنان را از حقوق اصلی‌شان محروم سازد و از صحنه‌ی اجتماع کنار گذارَد، نه تنها مشکل را حل نخواهد کرد بلکه فاصله‌ها را عمق، و کدورتها را وسعت خواهد داد. تدابیر سطحی و واکنشی ــ مخصوصاً اگر وجاهت قانونی بیابد ــ جز اینکه با افزایش قطب‌بندی‌های موجود، راه را بر بحرانهای آینده بگشاید، ثمر دیگری نخواهد داشت. طبق اخبار رسیده، در برخی از کشورهای اروپایی مقرّراتی وضع شده است که شهروندان را به جاسوسی علیه مسلمانان وامیدارد؛ این رفتارها ظالمانه است و همه میدانیم که ظلم، خواه‌ناخواه خاصیّت برگشت‌پذیری دارد. وانگهی مسلمانان، شایسته‌ی این ناسپاسی‌ها نیستند. دنیای باختر قرنها است که مسلمانان را بخوبی می‌شناسد؛ هم آن روز که غربیان در خاک اسلام میهمان شدند و به ثروت صاحبخانه چشم دوختند، و هم روز دیگر که میزبان بودند و از کار و فکر مسلمانان بهره جستند، اغلب جز مهربانی و شکیبایی ندیدند. بنابراین من از شما جوانان میخواهم که بر مبنای یک شناخت درست و با ژرف‌بینی و استفاده از تجربه‌های ناگوار، بنیانهای یک تعامل صحیح و شرافتمندانه را با جهان اسلام پی‌ریزی کنید. در این صورت، در آینده‌ای نه‌چندان دور خواهید دید بنایی که بر چنین شالوده‌ای استوار کرده‌اید، سایه‌ی اطمینان و اعتماد را بر سر معمارانش میگستراند، گرمای امنیّت و آرامش را به آنان هدیه میدهد، و فروغ امید به آینده‌ای روشن را بر صفحه‌ی گیتی میتاباند.
سیّدعلی خامنه‌ای
۸ آذر ۱۳۹۴

 نظر دهید »

یک داستان بلند درباره دختران ایران

16 آذر 1394 توسط عبدالعظیم حسنی (ع)


معرفی کتاب دختران آفتاب

کتاب مخاطب عام را هم درگیر می‌کند؛ چراکه بحث‌های کتاب، جواب گفت‌وگوهای تربیتی و نقدهای اجتماعی و شوخی جمع‌های خانوادگی و محفل‌های مختلط زنانه و مردانه درباره‌ی مسائل زنان است. کتاب برای والدین رفع‌کننده‌ی برخی گره‌های ذهنی در روابط عاطفی‌شان با همسرشان است و همچنین کلیدهای خوبی از نیازهای تربیتی فرزندان را در اختیارشان قرار می‌دهد و برای فرزندان و به‌ویژه دختران، آگاهی و ترسیم فضای آینده و پیش‌رو را به دست می‌دهد

برای انتقال مفاهیم از طریق کتاب، سبک‌ها و شیوه‌های گوناگونی وجود دارد. گاه نویسنده برای انتقال یک مفهوم ساده مثل خیانت، از راه مقایسه و تحلیل علمی وارد می‌شود، گاهی از طریق بررسی روان‌شناسانه‌ی یک یا چند رویداد با مخاطب در این باب سخن می‌گوید، گاهی از طریق شعر این ارتباط را با مخاطب برقرار می‌کند و منظورش را انتقال می‌دهد و گاهی هم با نوشتن یک داستان یا خلق یک رمان این منظور را حاصل می‌کند. این دو شیوه‌ی اخیر، عمق نفوذ بیشتری در میان توده‌های مردم دارد و به‌دلیل زبان محاوره و جذابی که از آن بهره می‌گیرد، پیام را در آماده‌ترین حالات روحی یک فرد به او انتقال می‌دهد. شاید توجه رهبر انقلاب به این دو روش، یعنی شعر و رمان، برای انتقال مفاهیم به‌ویژه مفاهیم انقلاب اسلامی ایران، جنگ تحمیلی و دفاع مقدس و مفاهیم دینی از همین‌رو باشد.

کتاب «دختران آفتاب» با استفاده از سبک «داستان‌مقاله» به بررسی و نقد و رد و اثبات مؤلفه‌ها و مباحث و شبهات حوزه‌ی زن و خانواده و جامعه می‌پردازد و می‌توان گفت از موفقیت زیادی در این زمینه برخوردار است. مباحث در حین برگزاری یک اردوی ده‌روزه‌ی دخترانه‌ی دانشجویی از دانشگاه تهران اتفاق می‌افتد که به‌قصد زیارت امام رضا علیه‌السلام راهی مشهد شده‌اند. به مناسبت‌های مختلف و اتفاقاتی که می‌افتد، موضوعات مطرح و بررسی می‌شوند و به نتیجه می‌انجامند.

راوی داستان دختری است به نام مریم که به‌دلیل بی‌توجهی مادر به محیط خانه در اثر توجه شدیدش به کار در بیرون از منزل و ایجاد گسست خانوادگی، دچار روحی رنجور و ناآرام شده است و تصمیم می‌گیرد برای تنبیه والدینش هم که شده، چند روزی آن‌ها را بی‌خبر رها کند. به ذهنش می‌رسد که فرار کند، اما خوب که فکر می‌کند می‌فهمد آدم این کار نیست. در همین موقع، یاد اطلاعیه‌ی اردوی زیارتی دانشگاه می‌افتد و بدون معطلی ساک مختصری آماده می‌کند و خود را به جمع زائرین می‌رساند. فاطمه که یکی از مسئولین برگزارکننده‌ی اردوست، با اخلاق خوش و آرامش و با وجود فقدان صندلی خالی، موجبات هم‌سفر شدن مریم با آن‌ها را فراهم می‌کند. او در طی سفر با همدلی و همراهی که با احساس بچه‌ها دارد، از بروز جدل و درگیری‌های لفظی بین آن‌ها جلوگیری می‌کند و با استفاده از مطالب مرجع و مستند، به بحث‌ها جهت مثبت می‌دهد.

نویسندگان این کتاب، آن را با روحیه‌ی بچه‌های گرم هیئتی نگاشته‌اند و بی‌شمار از اصطلاحات آن‌ها در مکالمات کتاب بهره برده‌اند. البته این مکالمات، محاورات قریب به دو دهه‌ی پیش است و از این جهت، هم نوستالژی خوبی برای کسانی است که در اواخر دهه‌ی هفتاد و اوایل دهه‌ی هشتاد، در سن راهنمایی و دبیرستان بوده‌اند و هم برای جوانان امروز این امکان را فراهم می‌کند که با محاورات آن سال‌ها آشنا گردند و متوجه تغییر این محاورات در این بیست سال شوند و مثلاً بفهمند درگیری‌های روحی دختران بیست سال پیش چه بوده و بین آن‌ها چه کلماتی رواج داشته است و به این ترتیب، با دغدغه‌های آن‌ها به‌خوبی آشنا می‌شوند.

کتاب از فرازوفرودهای خوبی برخوردار است. ریزداستان‌های جالبی در زمان اردو اتفاق می‌افتد و داستان زندگی بچه‌ها و تجربیاتشان دیدنی است. گم شدن عاطفه یا حضور برادرش هم‌زمان با برگزاری اردو در مشهد، داستان بمب‌گذاری در حرم امام رضا و شهادت جمع کثیری از مردم در روز عاشورا که مریم آن را این‌گونه روایت می‌کند نیز جالب است:


«چند قدم دیگر رفتم و دوباره برگشتم به‌سمت فاطمه.
- فاطمه جان!
سرش را بالا آورد اما این‌بار نگاهش غریبه بود!
- التماس دعا، فاطمه جان!
- محتاجیم به دعا!
دیگر معطل نکردم و خودم را به کفشداری رساندم. میان دو نیروی متضاد گیر کرده بودم. یکی مرا به درون می‌کشید و دیگری به بیرون هل می‌داد. نگاهی به برگه‌ی زیارت عاشورا کردم. سعی کردم بفهمم فاطمه کجا را می‌خواند. احساس کردم که حتی صدایش را هم می‌توانم بشنوم.
- الهم اجعنی فی مقامی هذا ممن تناله منک صلوات و رحمت و مغفره.
کفش‌ها را گرفتم. کفش‌های خودم را گذاشتم روی زمین تا پایم کنم. دوباره صدای فاطمه آمد. صاف و شفاف!
- الهم اجعل محیای محیا محمد و آل محمد و مماتی ممات محمد و آل محمد.
رویم را برگرداندم به‌سمت صدا. صدای مهیبِ شدیدی زمین و زمان را به هم ریخت. یا فاطمه‌ی زهرا! احساس کردم چیزی جلوی صورتم منفجر شد. موجی از گرما از روی سروصورتم گذشت. چشم‌هایم سوخت و گوش‌هایم تیر کشید. بی‌اختیار فریاد زدم: یا فاطمه‌ی زهرا! تازه بعد از آن بود که فهمیدم صدای انفجار از توی حرم بوده است… به یاد خواب دیشب افتادم. آتش! فاطمه!…»

دختران آفتاب ، رمان ، امام خامنه ای

این کتاب در چهارده فصل تنظیم شده و شخصیت اصلی و راوی داستان «مریم» است و «فاطمه» از مسئولین اردو و بزرگ و استاد بچه‌هاست. «ثریا» هم دیگر شخصیت داستان است که با این جمع تفاوت دارد. دختر محجبه‌ای نیست و به قول فاطمه، تنها نقطه‌ی اتصالش با این جمع، زیارت امام رضاست. «راحله» است و گرایش‌های فمینیستی‌اش، «فهیمه» و تجربه‌هایش از زندگی کوتاه در غرب! «سمیه» را هم داریم که یک دختر تندمزاج حزب‌اللهی است و «عاطفه» که اصفهانی است، همراه شوخی‌ها و شیطنت‌های خاص خودش. این شخصیت‌ها هستند که گفت‌وگوها را پیش می‌برند و بحث‌ها را سامان می‌دهند.

بی‌شک روح داستان در شکل‌گیری و نتیجه‌بخشی بحث‌ها بسیار مؤثر است. از منابع و مراجع خوبی در بحث‌ها استفاده شده است، مثل قرآن، روایات، کتاب «نامه‌های فهیمه»، مقالات و آمارهای کتب علمی و نشریات معتبر که به‌ مناسبت‌های مختلف از سوی بچه‌ها مطرح می‌شوند و وجودشان در دست بچه‌های دانشجو کاملاً توجیه دارد و از تصنعی شدن فضا جلوگیری می‌کند و در ضمن به خواننده این اطمینان را می‌دهد که مطلب و دلیل مطرح‌شده کاملاً محکم و علمی یا عینی و تاریخی است. حتی مثال‌های عینی اتفاق‌افتاده برای خود بچه‌ها مطرح می‌شود؛ مثل روابط مریم و والدینش، راحله و مادر محروم‌شده از حقوق طبیعی‌اش، عاطفه و برادر غیرتی‌اش و یا ثریا و روابط باز اجتماعی و مشکلات خانوادگی‌اش. نهایتاً عینیت داشتن نتیجه‌ی بحث‌ها، شیوه‌ی خوبی برای انتقال کاملِ مفاهیمی است که مدنظر نویسنده‌ی کتاب قرار دارد.

در یک کلام، این کتاب هم مانند کتاب «دکتر و پیر» شهید هاشمی‌نژاد و «دیدار اول از سه دیدار» نادر ابراهیمی و «دنیای سوفی» و کتاب‌هایی از این دست، برای کسانی که مطالعات جدی را دوست دارند و رمان‌خوان حرفه‌ای هستند، می‌تواند جذاب و شیرین باشد.

کتاب «دختران آفتاب» در ۴۷۳ صفحه در قطع وزیری و توسط سه نویسنده، یعنی آقایان بهزاد دانشگر، محمدرضا رضایتمند و با محوریت امیرحسین بانکی‌پور نوشته شده و نگارش آن سه سال به طول انجامیده و توسط انتشارات سروش در سال ۸۱ برای اولین‌بار به طبع رسیده و منتشر شده است. این اثر تاکنون نُه بار تجدید چاپ شده است.

 نظر دهید »

بازی های مفید برای کودکان

20 آبان 1394 توسط عبدالعظیم حسنی (ع)


یکی از مسائل مهمی که مربیان عزیز باید حسابی در اون کار کرده باشند

اطلاع از انواع بازی ها و اشنایی با نحوه اجرای بازی هاست لذا امروز جزوه کاربردی

رو برای شما عزیزان اماده ودر اختیارتون قرار میدهیم


از اینجا دانلود کنید .


بازی ، کودکان ، ابتدایی ، مربیان

منبع سایت کبوترانه


 1 نظر

مداحی میثم مطیعی به یاد شهید همدانی

27 مهر 1394 توسط عبدالعظیم حسنی (ع)

 

میثم مطیعی مداح کشورمان در فراق سردار حسین همدانی و شهادت ایشان مداحی کردند. 

مداحی را از اینجا دانلود کنید .



 نظر دهید »

پیشنهاد عجیب دولت به مجلس: بی حجابی را آزاد کنید!

27 مهر 1394 توسط عبدالعظیم حسنی (ع)

 

چشممان روشن ؛ خبر زیر را بخوانید … 

به گزارش پایگاه اطلاع رسانی سازمان بسیج دانشجویی؛ دکتر فرشته روح‌افزا معاون خواهران سازمان بسیج دانشجویی و معاون طرح و برنامه و تدوین سیاست شورای فرهنگی - اجتماعی زنان در جمع دانشجویان خواهران بسیج دانشجویی تهران بزرگ از پیشنهاد جدید دولت به کمیسیون فرهنگی مجلس رونمایی کرد.

وی اظهار داشت: در جلسه کمیسیون فرهنگی مجلس برای تدوین قوانین حجاب و عفاف که حدود دو ماه قبل برگزار شد و بنده نیز حضور داشتم آقای حجت الاسلام مجید انصاری (معاون امور مجلس رئیس جمهور) گفت: شما (مجلس) مدل کشور ترکیه و لبنان را پیاده سازی کنید مقوله حجاب را رها کنید هرکه دوس دارد حجاب داشته باشد.

گفتنی است امام خمینی (ره) در روز های اول انقلاب ، برای جلوگیری از بی حجابی به مسئولین کشور نهیب زدند و فرمودند: «الآن وزارتخانه‏ ها- این را می گویم كه به دولت برسد، آنطورى كه براى من نقل می كنند- باز همان صورت زمان طاغوت را دارد. وزارتخانه اسلامى نباید در آن معصیت بشود. در وزارتخانه ‏هاى اسلامى نباید زن هاى (بى حجاب) بیایند، زنها بروند اما با حجاب باشند. مانعى ندارد بروند اما كار بكنند، لكن با حجاب شرعى باشند، با حفظ جهات شرعى باشند.» صحیفه نور ج‏6 329
رهبری معظم انقلاب نیز در گرامی داشت شخصیت امام راحل(ره) و نقش ایشان در مسئله حجاب امام را تنها فردی که قادر به بازگردانندن حاج به کشور بود دانستند و فرمودند: «امام (ره) آن مرد شجاع و بی نظیری بود که مسئله حجاب را به این مملکت برگرداند. هیچ کس دیگری غیر از امام نمی‌توانست این کار را بکند اینهم یکی از اختصاصات امام. اگر غیر از امام هر کس دیگر بود از همین آقایان، بزرگان، عرض می‎کنم که مقدسین علماء، چه وچه و چه، هیچکس جرأت نمی‌‎کرد که بگوید مردم باحجاب بیایند بیرون، امام همان ماه های اوّل پیروزی انقلاب گفتند باید مردم با حجاب بیایند.» (سخنرانی در جمع فرماندهان سپاه ـ 14/12/76 )

با مرور خاطرات دکتر حسن که مسئول اجرای طرح اجباری کردن حجاب در ادارت مربوط به ارتش پس از انقلاب بوده است وی منافقین را مخالفان حجاب اجباری می خواند و نقش خود در اجرای قانون حجاب و استدلال های که برای اجباری بودن این مسئله داشته است را این گونه بر می شمارد :

»طرح اجباری شدن حجاب در ادارت مربوط به ارتش، به عهده من گذاشته شد و بدین جهت در گام اول، همه زنان کارمند مستقر در ستاد مشترک ارتش را که نزدیک به سی نفر بودند، جمع کردم و پس از گفتگو با آنان قرار گذاشتیم از فردای آن روز با روسری در محل کار خود حاضر شوند. زنان کارمند که همگی به جز دو یا سه نفر بی‌حجاب بودند، شروع کردند به غر زدن و شلوغ کردن، ولی من محکم ایستادم و گفتم: از فردا صبح دژبان مقابل درب ورودی موظف است از ورود خانم‌های بی‌حجاب به محوطه ستاد مشترک ارتش جلوگیری کند. پس از ستاد ارتش، نوبت به نیروهای سه‌گانه رسید. در آغاز به پادگان دوشان تپه رفتم و همه کارمندان زن را که تعداد آن‌ها هم زیاد بود در سالنی جمع و درباره حجاب صحبت کردم. در آنجا زن‌ها خیلی سر و صدا راه انداختند اما من قاطعانه گفتم: «این دستور است و سرپیچی از آن جایز نیست.» بعد توضیح دادم که ما نمی‌گوییم چادر سر کنید، بحث چادر مطرح نیست، سخن بر سر استفاده از روسری و پوشاندن سر و گردن است. در نهایت، در آنجا هم گفتم به دژبان دستور داده‌ایم از فردا هیچ زن بی‌حجابی را به پایگاه راه ندهند.

در نیروی زمینی و نیروی دریایی نیز برای کارمندان زن صحبت کردم و با خواندن آیات و روایات و کشاندن بحث حجاب به مسائل اجتماعی و سلامت جامعه و ارائه دلایل مختلف درباره لزوم حجاب، موضوع را تبیین کردم و دست آخر نیز با بخشنامه، رعایت حجاب الزامی شد. بحمدالله این تلاش‌ها نتیجه مثبت داشت و پس از تعطیلات نوروز، همه زنان کارمند در ارتش با روسری به محل کار خود می‌آمدند. در وزاتخانه‌ها و سازمان‌های دولتی و حتی صداوسیما نیز به‌تدریج حجاب عملی شد و همه زنان با روسری از خانه بیرون می‌آمدند. البته در روزهای رفراندوم هنوز شماری از زنان بی‌حجاب بودند و با سر برهنه در پای صندوق‌های رای حاضر شدند، ولی این معضل اجتماعی خیلی زود جمع و جور شد و به سامان مناسبی رسید.»خاطرات دکتر حسن روحانی، جلد اول، صفحه 571-573

با این همه مشخص نیست چرا در حالی که حجاب با فرمان مستقیم امام راحل(ره) و تایید رهبر انقلاب و علمای اسلام قانون شده است و دکتر روحانی نیز استدلال های آن را به دیگران آموزش داده است دولت چنین پیشنهاد عجیبی را با مجلس شورای اسلامی مطرح کرده اند!



 نظر دهید »
  • 1
  • ...
  • 15
  • 16
  • 17
  • ...
  • 18
  • ...
  • 19
  • 20
  • 21
  • ...
  • 22
  • ...
  • 23
  • 24
  • 25
  • ...
  • 91

معرفی حوزه علمیه حضرت عبدالعظیم ع

شهرری، زمانی دارای حوزه‌های بسیار بوده و یک مرکز علمی محسوب می شد که مهم‌ترین عامل آن، حُسن‌ همجواری با مشاهد شریفه سه امامزاده بزرگوار، خصوصاً حضرت عبدالعظیم(ع) است که در این باره یکی از مراجع عالی‌قدر شیعه، حضرت‌ ایة الله ‌بهجت به طلاب فرمودند: «شما در جوار گنج الهی هستید، قدر آن را بدانید». قدمت حوزه علمیه آستان حضرت عبدالعظیم(ع) به سال‌های اوایل پیروزی انقلاب اسلامی بر می گردد. در اواسط شهریور 1359 بنای مقبره رضاخانی تخریب و به جای آن حوزه علمیه احداث شد و در 1366 حدود هفتاد نفر طلبه برای سال اول پذیرفته شدند. حوزه ‌علمیه آستان ‌حضرت‌عبدالعظیم(ع) ظرفیت ‌پذیرش سیصد طلبه علوم دینی در دو سطح 2و 3 را داراست و ساختمان آن از کلّیه امکانات آموزشی و رفاهی برخوردار است و از این جهت جزء معدود حوزه‌های کشور است. زیر بنای کلّ ساختمان 11 هزار و 500 متر مربع و محوطه، 6500 متر مربع و مساحت کلّ مدرسه 18 هزار متر مربع است.

جستجو

موضوعات

  • همه
  • طب سنتی و پزشکی
  • سیاسی
  • مناسبتهای سال
  • اخبار حوزه
  • علمی
  • مذهبی
  • عمومی
  • دست نوشته های یک طلبه
  • نرم افزار
  • شهداء
  • استفتائات
  • جدیدترین مقالات
  • برگی از زندگی علما
  • فراخوان
  • پژوهش
  • معرفی رسانه
  • منِ طلبه
  • نمونه سوالات امتحانی سطح2
  • داستان های پند آموز

پیوندهای روزانه


پشتیبانی سامانه وبلاگ مدارس
وبلاگ خانم یادگاری
گفته ها و ناگفته های یک طلبه
شبکه اجتماعی هادی نت
دفتر حفظ و نشر آثار مقام معظم رهبري
دفتر مقام معظم رهبري

خبرنامه

آذر 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
1 2 3 4 5 6 7
8 9 10 11 12 13 14
15 16 17 18 19 20 21
22 23 24 25 26 27 28
29 30          

اوقات شرعی

امروز: سه شنبه 18 آذر 1404
اوقات شرعی به افق:
  • اذان صبح اذان صبح:
  • طلوع آفتاب طلوع آفتاب:
  • اذان ظهر اذان ظهر:
  • غروب آفتاب غروب آفتاب:
  • اذان مغرب اذان مغرب:
  • نیمه شب شرعی نیمه شب شرعی: