• خانه 
  • تماس  
  • ورود 

  • سخن حضرت آیت الله بهجت درباره مقام حضرت عبدالعظیم حسنی (ع) در جمع طلاب :" شما در جوار گنج الهی هستید قدر آن را بدانید ***

چرا یزید، اهل بیت امام حسین(ع) را از بند اسارت آزاد کرد؟

23 آذر 1393 توسط عبدالعظیم حسنی (ع)



پس از آن که حضرت زینب «علیهاالسلام» با خطبه پر شکوه و بلند آوازه خود در مجلس یزید از فاجعه روز عاشورا پرده برداشت، وجدان های غافل و خواب آلوده، به خود آمدند و جوش و خروشی در مردم شام پدیدار گشت.

سخنان روشن گرانه زینب «علیهاالسلام» و امام سجاد «علیه السلام»، اساس تفکر در حادثه کربلا را در ذهن ها بنا نهاد و مردم شام تا اندازه ای حقیقت را دریافتند و این آغاز حرکت جدیدی در تکمیل قیام عاشورا بود.

آغاز رسوایی حاکمیت

یزید با مشوّش شدن افکار عمومی مردم شام بر اثر جنایت های خود که با وفات حضرت رقیه «علیهاالسلام» شدت گرفته بود، مصلحت را در آن دید که از شدت فشار بر اهل بیت «علیهم السلام» بکاهد و آنان را از بند اسیری آزاد کند. او آنان را مخیّر گذاشت که به مدینه باز گردند یا در شام بمانند. امام سجاد «علیه السلام» و حضرت زینب «علیهاالسلام» تصمیم گرفتند که پس از برپایی مجلس عزای عمومی، شام را به مقصد مدینه ترک کنند؛ زیرا از هنگام شهادت امام حسین «علیه السلام» و یارانش، اهل بیت «علیهم السلام» نتوانسته بودند برای آنان عزاداری کنند و دشمن، آنان را از این کار باز داشته بود. یزید بر خلاف میل باطنی اش ناچار شد این شرط را بپذیرد؛ زیرا به خوبی می دانست برپایی سوگواری از سوی قهرمان کربلا؛ حضرت زینب «علیهاالسلام» پایه های حکومت استبداداش را سست خواهد کرد.

با این حال، به دلیل تدابیری که برای جلوگیری از موج فزاینده اعتراض ها و نارضایتی های مردم اندیشیده بود، ناگزیر این شرط را پذیرفت. یزید در مرکز شهر، خانه ای را برای عزاداران در نظر گرفت و دستور داد زنان شام برای تسلیت گویی به حضرت زینب «علیهاالسلام» و برپایی مجلس عزا (که البته زیر نظر جاسوسان بود) در آن خانه حضور یابند. با انتشار این خبر در شهر، تمامی زنان هاشمی با لباس سیاه در مجلس حضور یافتند و به زینب «علیهاالسلام» تسلیت گفتند.

زنان بنی امیه و بنی مروان نیز با زینت و زیورشان به مجلس آمدند و به زینب «علیهاالسلام» تسلیت گفتند. البته شنیدن مصیبت های کربلا که از زبان دختر علی «علیه السلام» بیان می شد، انقلابی شگرف در دل شان ایجاد کرد و آنان نیز با پوشیدن لباس سیاه، ابراز هم دردی کردند.
هفت روز در شام مجلس عزاداری بر پا شد. شام روحیه انقلابی گرفته بود و نزدیک بود سیل خروشان انتقام و نارضایتی، حکومت یزید را در هم بشکند.

شام در آستانه انقلاب

این شهرِ خاموش و ماتم زده، دیگر مانند چند روز پیش نبود که اسیران بدان وارد شدند. مردم شام کم کم سیاست رسوا شده تبلیغات سوء یزید را علیه این خاندان شناخته بودند. چهره شهر تغییر کرده بود؛ مردمی که چندی پیش از کاروان اسیران با آتش و خاکستر استقبال کرده بودند، اینک با شرمندگی و احترام با اسیران رفتار می کردند.

مردم شام با درک برخی واقعیت ها در آستانه استحاله ای بزرگ قرار گرفته بودند. آسمان اندیشه آنان که با اسلام تحریف شده معاویه و ترور شخصیت علی «علیه السلام» و خانواده اش، سیاه و غبارآلود شده بود، با خطبه های توفنده زینب «علیهاالسلام» و امام سجاد «علیه السلام» آفتابی و روشن شد. این موج ناخشنودی به سرای خاموش یزید نیز رسوخ کرده بود و تنها خروج اهل بیت «علیهم السلام» بود که می توانست آسایشی کوتاه، آن هم در شام برای او ایجاد کند. از این رو، کاروان اسیران را از شام خارج کرد.

گامی به سوی اربعین

شتران آماده حرکتند و یزید برای حفظ شوکت پوشالی و به نمایش گذاشتن دست و دل بازی خود به جهت فریب مردم، دستور داده است محمل ها را زینت کنند! اما زینب «علیهاالسلام» با دیدن هودج های بزک شده فرمود: زیورها را از محمل شتران باز کنند و محمل ها را سیاه پوش سازند. مردم شام به بدرقه آمده اند، ولی خجالت و شرمندگی از نگاه هایشان می بارد. با شرمساری و سر افکندگی، رکاب زینب «علیهاالسلام» و کودکان را گرفتند و آنان را بر هودج های سوگ نشاندند. بانگ جرس بلند شد. زینب «علیهاالسلام» سر از کجاوه بیرون آورد و به عنوان آخرین پیام به شامیان فرمود:

ای مردم شام! ما از این شهر می رویم، ولی در آن ویرانه امانتی از ما پیش شما باقی می ماند. جان شما و جان این امانتِ لطمه خورده! هرگاه کنار قبرش رفتید، آبی بر مزار کوچکش بپاشید و چراغی کنارش روشن کنید که او در این شهر غریب است.

کاروان آهسته آهسته گام بر می دارد و از شهر و نگاه های غم گرفته مردم دور می شود. زینب «علیهاالسلام» و بانوان کاروان تا مسافت های دور، به بیرون از کجاوه های شان می نگریستند و به یاد رنج هایی که در این شهر دیدند و برخی فرزندان امام را در این شهر از دست دادند اشک می ریختند؛ دخترک زخم دیده و کتک خورده ای که جایش در محمل زینب «علیهاالسلام» خالی است، ولی خاطره اش همراه کاروان است.

پژوهشی تاریخی بر سر موضوع اربعین

تاریخ نگاران شیعه و سنی بحث زیادی سر موضوع اربعین اول سید الشهداء «علیه السلام» نموده اند، که آیا کاروان اسیران کربلا، اربعین اول به این سرزمین آمده اند یا نه. دسته ای بر این عقیده اند که اربعین اول نتوانسته اند به کربلا بیایند؛ زیرا آنان این فرصت را نداشته اند که ضمن آن همه سختی های راه، اعم از گرسنگی و تشنگی، گردانیده شدن در انظار مردم، توقف در شهرها و… در اربعین اول خود را به مزار شهیدان کربلا برسانند.

دسته ای دیگر بر این باور هستند که اسیران کربلا اربعین اول، به زیارت شهیدان کربلا در این سرزمین آمده اند و دلایلی هم بر اثبات مدعای خویش ذکر نموده اند، از جمله آن ها این که: «با احتساب خروج آن ها روز یازدهم محرم از کربلا اگر کاروان روز اول صفر به شهر شام رسیده باشد، حدود هفده یا هجده روز سفر کربلا به شام طول کشیده است. آنان که هجده روز توانسته اند از کربلا به شام بیایند آن هم با وجود سختی های بسیار، چه طور نتوانسته اند در همین فاصله زمانی از سوم صفر تا بیستم صفر که اربعین امام و شهدا است، خود را به کربلا برسانند؟. اما هر چه باشد مقصد نهایی کاروان مدینه بوده است.


منبع : خبرانلاین


 نظر دهید »

اسرار اربعین و تقدس عدد چهل

20 آذر 1393 توسط عبدالعظیم حسنی (ع)


یکی از تعبیرهای رایج عددی‌، تعبیرعدد چهل می باشد که در بسیاری از موارد به کار رفته است‌. یک نمونه، آن که سن‌ رسول خدا(ص) در زمان مبعوث شدن‌، چهل بوده است‌. گفته شده که عدد چهل در سن انسانها، نشانه بلوغ و رشد فکری است‌. گفتنی است که برخی از انبیاء در سنین کودکی به نبوّت رسیده‌اند.


از ابن عباس(گویا به نقل از پیامبر) نقل شده که اگر کسی چهل ساله شد و خیرش بر شرش غلبه نکرد، آماده رفتن به جهنم باشد.آداب و اخلاق در اسلام - مسعود بن عیسی ورام ص35.


در نقلی آمده است‌ که‌، مردمان طالب دنیایند تا چهل سالشان شود. پس از آن در پی آخرت خواهند رفت‌ .
اربعین، سرّی از اسرار خدای تعالی است که هیچ یک از علمای ربّانی به این سر نرسیده اند، خداوند عزیز در قرآن کریم فرموده است: (وَ واعَدْنا مُوسی اَربَعینَ لَیْلةً) و آنگاه که با موسی چهل شب قرار گذاشتیم. (سوره بقره 51)


در احادیث شریف ائمه(ع) بارها عدد چهل وارد شده است، امام صادق (ع) فرموده اند: هر یک از شیعیان ما چهل حدیث را حفظ کند، خداوند در روز قیامت او را فقیه و عالم بر می انگیزد و او را عذاب نمی کند. و نیز فرمودند: آنگاه که مؤمنی بمیرد و چهل مؤمن بر جنازه اش حاضر شوند و بگویند خدایا! ما از او چیزی جز خیر ندیدیم و تو بر او از ما داناتری، خداوند تبارک و تعالی می فرمایند: شهادت شما را قبول کردم و او را آمرزیدم،‌ آنچه را که شما نمی دانید. وسائل الشیعه / ج 27/ ص 29.
ابوذر غفاری و ابن عبّاس (رحمة ا… علیه) از نبی اکرم (ص) روایت می کنند که فرمودند: همانا زمین چهل صبح بر «مؤمنی» که وفات یافته است می گرید.

 

یادبود اربعین تنها منحصر به مسلمانان نیست، بلکه غیر مسلمانان نیز تا چهل روز بعد از وفات نزدیکان خود، به عزای آنها توجه می کنند، و در روز چهلم نزدیکان و دوستان و خانوده اش بر سر قبرش حاضر می شوند و مراسم عزا برگزار می کنند، مسیحیان نیز به همین طریق مراسم عزای چهلم وفات شخص خود را با اجتماع در کلیسا برگزار می کنند و این اعمال را در نیم سال وفات شخص و یکسال تمام نیز انجام می دهند.
همچنین یهودیان؛ عزای شخص وفات یافته را پس از سی روز و نه ماه و یکسال کامل برگزار می کنند. مقتل الحسین (ع) ، سید عبد الرزاق المقرم، ص 365.
با این حال بیان اهمیت اربعین سیدالشهداء(ع) برای چیست؟آیا فقط برای برپایی اقامه عزاست؟آیا نتیجه تحول خاصی در اربعین نهفته است که فقط برای وجود مبارک امام حسین(ع) مجلس اربعین گرفته می شود و فقط زیارت اربعین برای اییشان اهمیت دارد؟


منبع:فرهنگ



 نظر دهید »

معشوق لایق کیست؟

19 آذر 1393 توسط عبدالعظیم حسنی (ع)


توانایی عشق ورزیدن و دوست داشتن خیلی مهمتر از رسیدن به معشوق است.

مشکل انسانها این نیست که چگونه می‌توانند به عشقشان برسند،

بلکه مشکل این است که نمی‌توانند به این سادگی‌ها عاشق بشوند،

یا معشوق لایق پیدا نمی‌کنند یا خودخواهی‌شان نمی‌گذارد که عاشق بشوند.

معشوق لایق فقط خداست و اولیاء خدا؛ اگر خودخواهی‌های ما بگذارند.

 

حجت الاسلام و المسلمین پناهیان

 نظر دهید »

محمد کاظم خراسانی معروف به «آخوند خراسانى» کیست؟

16 آذر 1393 توسط عبدالعظیم حسنی (ع)


آخوند محمّد کاظم خراسانى (1255 - 1329ق)[1] فقیه اصولى و مرجع تقلید شیعه و از رهبران سیاسى عصر مشروطیّت بود. وى کوچک‌ترین پسر ملا حسین واعظ هراتى است. ملا حسین هراتى پیش از تولّد محمّد کاظم، ساکن مشهد شده بود و محمّد کاظم در همان جا زاده شد.[2]
آخوند خراسانى در حوزه‌هاى علمیه شیعه با یکى از کتاب‌هاى اصولی‌اش؛ یعنى‏ «کفایة الأصول»‏ شناخته شده است؛ چنانکه در مجامع علمى و نیز خارجى با رهبری‌اش در نهضت مشروطه.[3]


از فرزندان معروف آخوند خراسانى؛ میرزا محمّد (1294 - 1357ق)[4]، میرزا احمد (1300 - 1391ق)[5] و حاج حسین(1318 - 1396ق)[6] است.
ایشان بعد از مرحوم میرزای شیرازی و میرزای رشتی، مرجعیت عامه پیدا کرد و آوازه شهرت او از مرزهای عراق فراتر رفت. اما همچون دیگر سلف صالح خود، هیچ‌گاه از این مقام و موقعیت، استفاده شخصی نکرد.[7]


در تاریخ فقه امامیّه، بعد از دوران استیلای اخبارگرایی و ظهور وحید بهبهانی، عصر اعتدال و تکامل اجتهاد آغاز می‌شود و این روند، تا زمان شیخ انصاری، ادامه می‌یابد، دوره‌ای که تا هم‌اکنون نیز ادامه دارد.[8] هرچند آخوند خراسانی، نیز تربیت ‌یافته این مدرسه و شاگرد شیخ انصاری است، ولی دقت و ژرف‌اندیشی بسیار آخوند، ابتکارات اصولی و به کارگیری شیوه جدید در طرح مباحث اصول، باعث شد ایشان بعد از شیخ انصاری، از بزرگان مدرسه وحید بهبهانی گردد و کتاب «کفایة الاصول» او، با وجود اشکالاتی که بر آن وارد است، تا امروز بالاترین کتاب درسی علم اصول در حوزه‌های علمیه شیعه و محور دروس خارج این علم، قرار بگیرد.


اساتید و شاگردان آخوند
آخوند خراسانى در دوران تحصیل، از اساتید بزرگ و مشهورى بهره‌مند شد که برخی از آنها عبارت‌اند از:
1. میرزا ابو الحسن جلوه
2. شیخ مرتضى انصارى
3. میرزا سید محمّد حسن شیرازى
4. شیخ راضى نجفى[9]


آخوند خراسانى پس از فوت میرزاى شیرازى در 1312ق، بزرگ‌ترین حوزه درسى را داشت.
برخی از شاگردان بزرگ آخوند خراسانى عبارت‌اند از:
1. میرزا ابوالحسن مشکینى
2. سیّد ابوالحسن اصفهانى
3. سیّد ابوالقاسم کاشانى
4. سیّد جمال الدّین گلپایگانى
5. شیخ محمّد جواد بلاغى
6. حاج آقا حسین بروجردى
8. شیخ عبد الحسین رشتى
9. سیّد عبد الحسین شرف الدّین
10. شیخ عبد الکریم یزدى حائرى
11. سیّد عبد الهادى شیرازى
12. شیخ محمّد حسین نائینى
13. سیّد محمود شاهرودى
14. سیّد محسن امین عاملى
15. آقا ضیاء الدین عراقى[10]
16. شیخ آقا بزرگ تهرانى، (صاحب کتاب‏ الذریعة إلى تصانیف الشیعة)[11]


آثار و تألیفات‏
از آخوند خراسانى آثار و تألیفات بسیارى بر جاى مانده است که فهرست برخی از آنها از این قرار است:
1. «کفایة الأصول»: مشتمل بر یک دوره کامل اصول فقه به زبان عربى و با عباراتى مختصر و موجز و دقیق است. این کتاب، از مشهورترین کتاب‌هاى اصولى عصر حاضر و پایان‌بخش دوره سطح در حوزه‌هاى علمیه است. موضوعات آن، محور درس خارج اصول و شامل نظریات اصولى آخوند خراسانى است؛ نظریاتى که حوزه‌هاى علمیه عراق و ایران و مناطق دیگر را به خود مشغول داشته است.
2. «درر الفوائد فى الحاشیه على الرسائل‏ شیخ انصارى».
3. «حاشیة الفرائد القدیمة»؛ این حاشیه، از حاشیه قبلى مختصرتر است.
4. «حاشیة المکاسب»: حاشیۀ کتاب المکاسب از بهترین و دقیق‌ترین شروح مکاسب شیخ انصارى و از مهم‌ترین آثار علمى باقی‌مانده از آخوند خراسانى می‌باشد. این کتاب در عین اختصار مشتمل بر معظم مباحث بیع و خیارات است. ابتکارات و نوآوری‌ها و تحقیقات کمیاب، قدرت استدلال و استحکام ادله و احاطه علمى مؤلف، به اضافه دقت بی‌نظیر و بیان رسا و قلم روان، این حاشیه را از سایر حواشى ممتاز نموده است.
5. ذخیرة العباد (رساله عملیه).


خدمات فرهنگى
آخوند به غیر فعالیت‌هاى علمى و اجتماعى، برخى خدمات فرهنگى نیز داشته‌اند؛ مانند ساخت سه مدرسه براى طلبه‌های علوم دینی که امروزه به نام آخوند و با عنوان مدرسه بزرگ، مدرسه وسطى و مدرسه کوچک شناخته می‌شوند.[12]
آخوند خراسانى و نهضت مشروطه‏
یکى از حوادث بزرگ و سرنوشت ساز در تاریخ ایران و تشیّع، واقعه مشروطه است. خاستگاه این حرکت، کاستن از ستم دستگاه‌هاى جور و محدود ساختن آنها بود. آخوند خراسانى به همراه مجتهدان بزرگ هم‌عصر خویش با ارسال نامه‌ها و تلگرام‌ها براى رهبران مذهبى و سیاسى و نشر اعلامیه‌هاى روشن‌گر براى توده مردم،[13] در رأس رهبران این جنبش قرار گرفت.
با این‌که آخوند خراسانی در حوزه مسائل سیاسی کتاب یا رساله مستقل و مدوّنی نداشته و آرای سیاسی وی در میان آثار فقهی و اصولی، نامه‌ها، تلگراف‌ها، اعلامیه‌ها و احکام سیاسی او و نیز پاسخ‌های او به برخی استفتائات پراکنده است، ولی در این‌باره صاحب آرای بدیعی است که در اندیشه فقیهان امامی پیش از وی سابقه ندارد.


طبق یک نظر، اندیشه سیاسی آخوند در چهارچوب مکتب فقهی ـ سیاسی شیخ انصاری و با تکیه بر لوازم فکری و اجتماعی آن و البته با بسط آن و وجوهی از نوآوری فقهی ـ سیاسی، قابل تحلیل است[14] ولی بنابر نظری دیگر اساساً او دارای مکتب سیاسی خاص و بی‌سابقه‌ای بوده که پس از وی نیز در سیره و سلوک سیاسی شاگردان متعددش، که عالمانی طراز اول و برجسته بودند، تداوم یافته است.[15]
آخوند خراسانى بر کتاب‏ «تنبیه الامّة» میرزاى نائینى که مبانى دینى مشروطیّت را بیان می‌کرد تقریظ نوشت.[16]
آخوند خراسانى به همراه آیت اللّه حاجى میرزا حسین حاجى میرزا خلیل‏ به طرفدارى از مشروطیت قیام نمود و پیشوایى نهضت ملى اسلامى را در عصر مشروطیت عهده‌دار گردیدند.[17] حمایت این بزرگواران از مشروطیت، کمک بزرگى به نهضت مردم ایران در آن زمان نمود. تلگراف‌هاى اعتراض آمیز آخوند خراسانى به دربار محمد على شاه قاجار و تشویق مردم جهت ایستادگى در برابر استبداد منجر به سقوط آن پادشاه ستمگر و پناهنده شدن او به دربار روسیه شد.[18]


خصوصیات اخلاقى
گاهی خصلت‌هاى اخلاقى و ویژگی‌هاى فردى و انسانى شخصیت‌هاى علمى و سیاسى، از نگاه‌ها مورد غفلت واقع می‌شود و کمتر بدان توجه می‌شود. می‌توان گفت آخوند خراسانى یکى از این شخصیت‌ها است. جایگاه علمى آخوند و نقش سیاسى و اجتماعى وى، ابعاد اخلاقى او را در سایه قرار داده است. شاگردان، بستگان و شرح ‏حال‌نویسان در لابه‌لاى گزارش‌هاى خود به نکات پسندیده و ارزشمندی در زندگى اخلاقى آخوند اشاره کرده‌اند که می‌توان آنها را چنین فهرست کرد:
1. زهد و وارستگى از دنیا.
2. مردم‌دارى و تلاش براى رفع گرفتارى مردم.
3. تحمّل و مدارا در برابر مخالفان.
4. سخاوت.
5. تواضع و فروتنى.
براى هر یک از این خصلت‌ها نمونه‌هایى گزارش شده که از ذکر آن صرف‌نظر می‌شود.[19]


____________________________________


[1]. امین عاملى‏، سید محسن، أعیان الشیعة، ج ‏9، ص 5، بیروت، دار التعارف‏، 1403ق؛ حسینى جلالى، سید محمد حسین، فهرس التراث، ج ‏2، ص 256، قم، انتشارات دلیل ما، 1422ق؛ سبحانی، جعفر، موسوعة طبقات الفقهاء، ج ‏14، قسم ‏2، ص 788، قم، مؤسسه امام صادق (ع)، 1418ق.
[2]. أعیان الشیعة، ج ‏9، ص 5.
[3]. علوى‏، سید ابو الحسن، رجال عصر مشروطیت، محقق، مصحح، یغمایى، حبیب، افشار، ایرج، ص 97، تهران، اساطیر، چاپ دوم‏، 1385ش؛ قدیانى‏، عباس، فرهنگ جامع تاریخ ایران، ج ‏1، ص 49، تهران، انتشارات آرون‏، چاپ ششم‏، 1387ش.
[4]. موسوعة طبقات ‏الفقهاء، ج ‏14، قسم ‏2، ص 995.
[5]. همان، قسم ‏1، ص 100.
[6]. امین، ‏سید حسن، مستدرکات ‏اعیان ‏الشیعة، ج ‏3، ص 66، بیروت، دار التعارف للمطبوعات‏، 1408ق.
[7]. جمعى از پژوهش‌گران پژوهشکده باقر العوم، گلشن ابرار، ج 1، ص 435، قم، نشر معروف، 1379ش.
[8]. سبحانى، جعفر، تأریخ الفقه الإسلامى و أدواره، ص 431، بیروت، دار الأضواء.
[9]. أعیان ‏الشیعة، ج ‏9، ص 5؛ موسوعة طبقات ‏الفقهاء، ج ‏14، قسم ‏2، ص 788.
[10]. موسوعة طبقات ‏الفقهاء، ج ‏14، قسم ‏2، ص 789.
[11]. آقا بزرگ تهرانی‏، الذریعة إلی تصانیف الشیعة، ج ‏18، ص 88، قم، اسماعیلیان‏، 1408ق.
[12]. موسوعة طبقات ‏الفقهاء، ج ‏14، قسم ‏2، ص 789.
[13]. ر.ک: افشار، ایرج، دفتر تاریخ مجموعه اسناد و منابع تاریخى، ج ‏1، ص 380 - 381 و 389 - 390، تهران، بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار، چاپ اول، 1380ش؛‏ عین ‏السلطنة، قهرمان میرزا سالور، روزنامه خاطرات عین‏السلطنة، ج ‏4، ص 2897 - 2898 و 2950، تهران، اساطیر، چاپ اول، 1374ش؛ هدایت، مهدیقلى، مخبر السلطنه، خاطرات و خطرات، ص 194 - 195، تهران، زوار، چاپ ششم، ‏1385ش.
[14]. فیرحی، داود، مبانی فقهی مشروطه‌خواهی از دیدگاه آخوند خراسانی، ج ۱، ص ۱۹۶، در مجموعه مقالات همایش بررسی مبانی فکری و اجتماعی مشروطیت ایران: بزرگداشت آیت ‌اللّه محمد کاظم خراسانی، تهران، دی ماه ۱۳۸۲ش، تهران، مؤسسه تحقیقات و توسعه علوم انسانی، ۱۳۸۴ش.
[15]. کدیور، محسن، اندیشه سیاسی آخوند خراسانی، ج ۱، ص ۲۱۹ ـ ۲۲۰، در مجموعه مقالات همایش بررسی مبانی فکری و اجتماعی مشروطیت ایران: بزرگداشت آیت ‌اللّه محمد کاظم خراسانی، تهران، دی ماه ۱۳۸۲ش، تهران، مؤسسه تحقیقات و توسعه علوم انسانی، ۱۳۸۴ش.
[16]. الذریعة إلى ‏تصانیف ‏الشیعة، ج ‏4، ص 440.
[17]. ر.ک: ادوارد براون، انقلاب مشروطیت ایران، ترجمه: قزوینى، مهرى، ص 249، تهران، انتشارات کویر، چاپ دوم، ‏1380ش؛ نوایى، عبد الحسین، دولتهاى ایران از آغاز مشروطیت تا اولتیماتم، ص 285، تهران، انتشارات بابک، چاپ اول.
[18]. برای آگاهی بیشتر از اندیشه سیاسی آخوند خراسانی ر.ک: اندیشه سیاسی آخوند خراسانی.
[19]. ر. ک: نجفی ‌قوچانی، سید محمد حسن، برگى از تاریخ معاصر، حیات الاسلام فى أحوال آیة الملک العلام، مصحح، شاکری، رمضانعلی، ص 16 - 22، تهران، نشر هفت، 1378ش؛ کفایی خراسانی، عبدالرضا، بیان و شرحی مختصر از حیات و شخصیت آخوند ملا محمد کاظم خراسانی، نشریه دانشکده الهیات و معارف اسلامى مشهد، شماره‌های 35 و 36، ص 25 - 38، بهار و تابستان 1376ش؛ استادی، رضا، گروهى از دانشمندان، ص 338 - 340، قم، انتشارات مؤلف، 1383ش.

 نظر دهید »

با بدحجاب چگونه برخورد کنیم

11 آذر 1393 توسط عبدالعظیم حسنی (ع)

 

حضرت آیت الله جوادی آملی در بخشی از درس اخلاق خود که در محل نمازخانه بنیاد بین المللی علوم وحیانی اسراء برگزار شد، به تشریح وظیفه مسئولین نسبت به مردم و مردم نسبت به یکدیگر پرداختند و اظهارداشتند: همه مردم یکسان نیستند، بلکه طبق فرمایش رسول گرامی اسلام، مردم همانند معادن مختلف هستند، لذا تا مسئولین مردم را نشناسند نمی توانند خلافت و حکومت خوبی داشته باشند.

معظم له با تطبیق حدیث شریف «کلّکم راع و کلّکم مسؤول عن رعيّته» حضرت رسول (ص) با آیه 36 سوره مبارکه اسراء گفتند: خداوند در سوره مبارکه اسراء سفارش به مراقبت از گوش و چشم و قلب می کند؛ چرا که آنها مورد پرسش قرار می گیرند، از طرفی پیامبر گرامی اسلام می فرمایند «کلّکم راع و کلّکم مسؤول عن رعيّته» این حدیث به این معناست که مردم به منزله چشم و گوش و قلب یکدیگر و مسئولین هستند.

ایشان ادامه دادند: طبق فرموده پیامبر(ص) همانطور که از چشم و گوش خود محافظت می کنید و در مقابل آن مسئول هستید، همه مردم باید نسبت به یکدیگر به منزله چشم و گوش باشند. ما موظفیم خود را گوش و چشم و قلب یکدیگر بدانیم و از طرفی مسئولین باید بدانند که مردم به منزله گوش و چشم آنها نیز هستند.

ایشان با تاکید بر توجه ویژه به مشکلات جوانان و احساس مسئولیت نسبت به آنها از طرف همه جامعه و مسئولین خاطرنشان کردند: درکلام پیامبرگرامی اسلام کسی از مردم بر دیگری برتری ندارد. این فکر جامعه را متمدن می کند. ایشان می فرماید همانطور که از گوش و چشم خود محافظت می کنید واز مردم و جوانان حفاظت و حمایت کنید و نگذارید این جوانان بر اثر بیکاری به سمت اعتیاد و بیراهه و کج راهه بروند.

حضرت آیت الله جوادی آملی با تاکید بر احیاء امر به معروف و نهی از منکر، طریقه صحیح انجام این فریضه واجب را یادآور شدند و اذعان داشتند: اگر کسی با بدحجابی یا مشکلی دیگر در جامعه حضور پیدا کرد لازم نیست به او گفته شود و یا با او برخوردی صورت گیرد؛ بلکه هنگام حضور این فرد در جامعه بعد از انزجار قلبی داشتن از رفتار وی، نشان دادن چهره عبوس و ابروی در هم کشیده به نشانه اعتراض به وی او را نسبت به کارش آگاه می کند و این شخص وقتی توجه همه افراد را به این صورت به رفتار خود ببیند رفتار خود را اصلاح می کند.

ایشان تاکید کردند: جوان اگر بداند جامعه او را به اندازه چشم و گوش خود دوست دارد و نمی گذارد او هدر برود قطعا وقتش را صرف هر کاری نمی کند.

معظم له توجه به سیره اهل بیت علیهم السلام را در انجام واجبات و دستورات دینی توصیه فرمودند و اظهار داشتند:

ائمه(ع) با رقت قلب، مهربانانه، لطیفانه و بارعایت ادب و احسان جامعه را اصلاح می کردند، سیره ائمه در برخورد با مشکلات جامعه و حل مشکلات آن اینگونه بوده است، چرا که سخنان آنها عاطفه ایجاد می کند.


 نظر دهید »
  • 1
  • ...
  • 20
  • 21
  • 22
  • ...
  • 23
  • ...
  • 24
  • 25
  • 26
  • ...
  • 27
  • ...
  • 28
  • 29
  • 30
  • ...
  • 91

معرفی حوزه علمیه حضرت عبدالعظیم ع

شهرری، زمانی دارای حوزه‌های بسیار بوده و یک مرکز علمی محسوب می شد که مهم‌ترین عامل آن، حُسن‌ همجواری با مشاهد شریفه سه امامزاده بزرگوار، خصوصاً حضرت عبدالعظیم(ع) است که در این باره یکی از مراجع عالی‌قدر شیعه، حضرت‌ ایة الله ‌بهجت به طلاب فرمودند: «شما در جوار گنج الهی هستید، قدر آن را بدانید». قدمت حوزه علمیه آستان حضرت عبدالعظیم(ع) به سال‌های اوایل پیروزی انقلاب اسلامی بر می گردد. در اواسط شهریور 1359 بنای مقبره رضاخانی تخریب و به جای آن حوزه علمیه احداث شد و در 1366 حدود هفتاد نفر طلبه برای سال اول پذیرفته شدند. حوزه ‌علمیه آستان ‌حضرت‌عبدالعظیم(ع) ظرفیت ‌پذیرش سیصد طلبه علوم دینی در دو سطح 2و 3 را داراست و ساختمان آن از کلّیه امکانات آموزشی و رفاهی برخوردار است و از این جهت جزء معدود حوزه‌های کشور است. زیر بنای کلّ ساختمان 11 هزار و 500 متر مربع و محوطه، 6500 متر مربع و مساحت کلّ مدرسه 18 هزار متر مربع است.

جستجو

موضوعات

  • همه
  • طب سنتی و پزشکی
  • سیاسی
  • مناسبتهای سال
  • اخبار حوزه
  • علمی
  • مذهبی
  • عمومی
  • دست نوشته های یک طلبه
  • نرم افزار
  • شهداء
  • استفتائات
  • جدیدترین مقالات
  • برگی از زندگی علما
  • فراخوان
  • پژوهش
  • معرفی رسانه
  • منِ طلبه
  • نمونه سوالات امتحانی سطح2
  • داستان های پند آموز

پیوندهای روزانه


پشتیبانی سامانه وبلاگ مدارس
وبلاگ خانم یادگاری
گفته ها و ناگفته های یک طلبه
شبکه اجتماعی هادی نت
دفتر حفظ و نشر آثار مقام معظم رهبري
دفتر مقام معظم رهبري

خبرنامه

آذر 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
1 2 3 4 5 6 7
8 9 10 11 12 13 14
15 16 17 18 19 20 21
22 23 24 25 26 27 28
29 30          

اوقات شرعی

امروز: سه شنبه 18 آذر 1404
اوقات شرعی به افق:
  • اذان صبح اذان صبح:
  • طلوع آفتاب طلوع آفتاب:
  • اذان ظهر اذان ظهر:
  • غروب آفتاب غروب آفتاب:
  • اذان مغرب اذان مغرب:
  • نیمه شب شرعی نیمه شب شرعی: