• خانه 
  • تماس  
  • ورود 

  • سخن حضرت آیت الله بهجت درباره مقام حضرت عبدالعظیم حسنی (ع) در جمع طلاب :" شما در جوار گنج الهی هستید قدر آن را بدانید ***

جوانمردي كه از امریکا آمده بود راستش را گفت!

15 آذر 1391 توسط عبدالعظیم حسنی (ع)

پیوند: http://rajanews.com/detail.asp?id=144421

 

مجموعه تلویزیونی «راستش را بگو» که مهم‌ترین اثر رسانه ملی برای سرگرم کردن مردم در شب‌های بلند پاییز است به پایان رسید. مجموعه‌ای که اگر چه به لحاظ تکنیک در تیتراژ، کارگردانی، تصویربرداری خوش ساخت بود ولی از نظر محتوا، نمودی شعار زده و احساسی داشت.
با این حال جای تقدیر دارد که فیلم نامه به رغم شعار زدگی، جدید و بکر بود و در راستای جذابیت، دست به دامن ازدواج و عشق‌های مثلثی و خیانت خانوادگی نشد. مجموعه‌ای که تلاش می‌کرد خود ما را به ما نشان دهد و برای دردمان چاره اندیشی کند.
آنچه مد نظر است نه تحلیل فنی و تکنیکی سریال، بلکه نقد محتوای سریال از جهت ارائه مشکل و نسخه‌ای است که برای درمان آن می‌پیچد. طرح و نقد حرف‌هایی که تلاش می‌شود در قالب «راستی» و «فتوت» به مدد تکنیک از قاب تصویر به مخاطب عرضه شود ولی با «فتوت و راستی» زاویه زیادی دارد!؟

۱. سریال با دانشجویی جوان و طالب علم الاجتماع شروع می‌شود و از مترو به عنوان یکی از عمومی‌ترین و مدرن‌ترین مظاهر شهرنشینی و با یک سوال؛ چرا مردم این همه افسرده‌اند؟!! - آیا همه عوامل سریال راست می‌گویند، مردم واقعا ناراحتند و مشکل جامعه ما افسردگی است!!؟

۲. دانشجویان و فارغ التحصیلان رشته جامعه‌شناسی به خوبی واقفند که در دانشکده‌های علوم انسانی اصولا جنس سرفصل دروس، جنس دغدغه‌های مردم جامعه ما نیست و تصویر نمایش داده شده از دانشگاه در این سریال یک بازنمایی غیر واقع‌گرایانه‌ و تخیلی بود. از روابط استاد و دانشجو، تا آن اساتید سرخوش جامعه‌شناس، تا نمایش تشکل‌های دانشجویی و روابط دختر و پسر به گونه‌ای که همه در این سریال همدیگر را به اسم کوچک خطاب می‌کردند گویی اصولا نام فامیلی محلی از اعراب ندارد، ولی آنچه بیش از بقیه نمود داشت قبح زدایی از روابط دختر و پسر با ظاهری مذهبی بود. یعنی دختران این سریال از خاطره تا هانیه اگر چه چادر به سر داشتند ولی از رفتار عفیفانه در آنان خبری نبود؛ -تمسک به یک ظاهر و قالب دینی منهای روح و صبغه دینی.

۳. در این سریال خبری از شریعت نیست، آنچه بار‌ها مطرح می‌شود و مبنای شکل گیری خانه همدلان را تشکیل می‌دهد عمل به آداب فتوت و طریقت است در حالیکه نویسنده یکی از بر‌ترین فتوت نامه‌ها، مرحوم کمال‌الدین‌ عبدالرزاق‌ کاشانی‌ است که تفسیر قرآن وی در ميان‌ یکصد و پنجاه‌ تفسیری‌ که‌ از قرآن‌ شده‌ (بر حسب‌ شمارش‌ عثمان‌ یحیی‌) یکی از معروف‌ترین تفاسیر است. و مگر فتوت و جوانمردی جز با شریعت همراه است. در اسلام قالب و مفهوم و به عبارتی فرم و محتوا قرین یکدیگرند، حجاب عامل عفت است و عفت در حجاب متجلی می‌شود، نماز عامل بندگی است و بندگی در نماز متجلی. در حالیکه در این سریال آنچه مطرح شد، اخلاق و طریقت منهای شریعت است به عنوان نمونه تمرین‌هایی که در قسمت‌های ابتدایی زهد و ریاضت جهت مقدمه جوانمردی توسط بازیگر نقش وحید مشتاق و همسرش آسیه ارائه شد بیشتر شبیه یک آمادگی رزمی و بدنی بود تا یک آمادگی روحی برگرفته از معارف دینی.

 


راستش را بگو


وقتی می‌گوییم شرع انتظار نداریم بازیگر نقش علی مولا را، از اول تا انتهای سریال نشسته بر سجاده ببینیم بلکه رعایت اصول رفتاری سفارش شده در دین است. فی المثل یکی از ساده‌ترین این قواعد، توجه به آداب عفت عمومی است، از جمله عدم اختلاط غیر ضرور مرد و زن نامحرم.

آیا این قاعده در این سریال لحاظ شد؟! خانم دکتر جوان استاد دانشگاهی که ادعای فتوت داشته باشد و نداند وقتی با نامحرم در یک اتاق است بایستی درب را باز بگذارد و ایضا آن نامحرمی که استاد دانشگاه است و جبهه‌ای و علی الظاهر متشرع و نمی‌داند اختلاط دونفره با یک خانم نامحرم در یک اتاق در بسته جایز نیست راستند! ؟
به پاییز سال ۵۷ این سریال برگردیم و پشت دیوار سفارت، خانمی جوان که ملاکش گوش دادن به ندای قلب است به راحتی سوار ماشین غریبه می‌شود و می‌گوید به من می‌گویند مریم سادات، اسم تو چیه! ؟
چنین افرادی که از کمترین اطلاعات دینی بی‌بهره‌اند بر اساس کدام مسلک و دیانت قرار است منجی جامعه باشند ومشکل گشا! ؟

۴. واقعیت آن است که در یک سریال یا فیلم هیچ چیز تصادفی نیست یعنی بی‌دلیل نیست که در این سریال فلاش بک‌هایی از سفارت آمریکا، ‌دفاع مقدس و خرمشهر و حتی شهید چمران داریم. حتما نویسنده و کارگردان از اینکه به تسخیر سفارت امریکا فلاش بک می‌زند و در عین حال جوانمرد داستانش را خانمی چشم آبی و ایرانی الاصل و از امریکا برگشته معرفی می‌کند دلیل دارد. اصلا نمی‌خواهیم از این سریال برداشتهای نجومی و فراماسونری محور داشته باشیم ولی می‌شود کارگردان و عوامل تولید توضیح دهند چرا منجی جوانان افسرده ما یک بانوی از امریکا برگشته است؟! چرا کارگردان یا نویسنده برای جلوگیری از تقلب و سوءاستفاده از نام همدلان، از طریق رسانه‌های رنگارنگی که دنبال مصاحبه بودند به مردم مترو اطلاع رسانی نکردند، یعنی مردمی که همصحبتی با چند جوان اینطور آن‌ها را متحول می‌کرد از طریق اطلاع رسانی اگاه نمی‌شدند! ؟

این سریال در پس از هم پاشیدن خانه همدلان و رفتن اعضای آن به دنبال قدرت (نقش خاطره آرامی)، ثروت (نقش حمید حسامی) و شهرت (نقش دانیال) و و تنها شدن علیرضا مولایی و لغو مجوز خانه همدلان و بیان این قصه بر اساس فلش بک‌هایی از انقلاب و جنگ چه می‌خواهد بگوید؟! چرا فقط علی ماند و حوضش و خانم دکتر روان‌شناسی که از امریکا برگشته آن هم در کسوت یک جوانمرد نا‌شناس!! که حتی قدرت فهم سوء استفاده از نام نهاد همدلان را ندارد؟!
چرا رئیس با آن همه ادعا و توانمندی به همراه دیگر مإموران اطلاعاتی درباره این بانوی همه چیز‌دان مهربان اشتباه کرد و ناچار به استعفا شد؟! قرینه سازی بین شهید چمران از امریکا برگشته و این خانم دکتر از امریکا برگشته با چه نیتی صورت گرفته است؟! آیا نقش شهدا در این سریال در حد یک مشایعت کننده از این جهان به جهان فانی است؟! آیا نتیجه آن همه تلاش برای راه اندازی خانه همدلان از هم پاشیدگی است و رفتن اعضا به دنبال منافع خویش و یک جماعت افسرده ررهگذر در مترو که فقط از خانه همدلان یک خاطره خوب دارند! ؟
قصه شهید چمران مبارزی که حتی قبل از انقلاب انجمن اسلامی دانشجویان آمریکا را پایه ریزی کرد با آن راز و نیازهای عاشقانه با خداوند و دوره‌های زندگی در لبنان و کمک به مردم این کشور برای مبارزه با اسرائیل و امریکا کجا و قصه دکتر سارا مستور دلتنگ برادر و مادربزرگ کجا! ؟
نه خانم دکتر سارا مستور، شهید چمران به دنبال ندای قلب و پیدا کردن خانواده‌اش به ایران نیامد. به ایران آمد تا به ندای دینش و امامش لبیک بگوید و به رسم فرزندان ولایت، در رکاب مولایش جان ببازد، نه با حرف و شعار که با عمل.

راستش را بگو…
حقیقتا مشکل جوانان این کشور، افسردگی است و درمانش در دست یک روان‌شناس از امریکا برگشته، آن هم با حرف‌های احساسی و شعاری!؟

 1 نظر

طرح شیطانی وهابیت برای قبح زدایی از مظاهر فساد

14 آذر 1391 توسط عبدالعظیم حسنی (ع)


اواسط ماه نوامبر بود که خبر “تلاش برای افتتاح یک مسجد ویژه همجنسبازان در پاریس” در برخی سایت های اجتماعی منتشر شد و برخی سایت های خبری نیز به صورت محدود و خلاصه به آن پرداختند. ولی دور از ذهن و غیر قابل باور بودن وقوع چنین رخدادی از اهمیت پرداختن به آن کاسته بود. اما در کمال ناباوری روز گذشته برخی سایت های خبری با آب و تاب فراوان خبر افتتاح اولین مسجد ویژه همجنس بازان را منتشر کردند.

بی بی سی در این باره نوشت بانی این کار، یک همجنس باز مسلمان به نام لودویک محمد زاهد است که خود چندی پیش با یک همجنس باز دیگر ازدواج کرده بود.

او توجیه خود برای اختصاص چنین مسجدی را “راحت نبودن همجنس بازان زن و مرد در مساجد عادی” عنوان کرد و گفت آنها از ترس شناخته شدن، به مسجد نمی روند.

مضحک تر اینکه مکان اختصاص یافته به عنوان مسجد همجنس بازان، در واقع بخشی از یک پرستشگاه بودایی ها در شهر پاریس است. بی بی سی از مخالفت شدید و قاطعانه جامعه مسلمان پاریس اعم از شیعه و سنی با این مسجد پرده برداشت. اما ظاهرا محمد زاهد که منتظر بروز مخالفت ها بوده است، پیشاپیش با القاء ترس از ناامنی و ایجاد مزاحمت توسط مسلمانان مخالف، برای تامین امنیت مسجد خود از ماموران امنیتی کمک طلبیده است تا با این کار اولا مخالفین خود را -حتی پیش از بروز هرگونه مخالفت عملی- افراطی و خشونت طلب معرفی کند و دوما با یاری خواستن از مامورین امنیتی، به کار خود وجهه قانونی و مشروع ببخشد.

ام اس ان نیوز نیز در این باره به نقل از یک محقق متجدد!! در زمینه دنیای عرب و اسلام نوشت: “هدف این مسلمانان از این کار ترویج شکلی از اسلام است که دارای ارزشهای مترقی است!!”

 

اما به راستی هدف از انجام چنین اقداماتی چیست؟

سایت های خبری و خبرگذاری های خارجی که پیش از این بارها و بارها عناد خود با اسلام را اثبات کرده اند، بیشترین بهره را از اقدام این به ظاهر مسلمان فرانسوی برده و به القای متحجر و خشونت آمیز بودن احکام اسلامی پرداخته اند. قبح مسلّم و عدم جواز اسلام برای همجنس بازی و ازدواج با همجنس، حکم سنگسار برای همجنس باز، و نفرت عمومی رایج بین مسلمانان از بروز چنین رفتار دور از کرامت انسانی، که همه و همه بر دلایل عقلانی و مترقی اسلام بنیان دارند، دستاویزی برای بروز چنین اقدامی شده تا از یک سو افراد پایبند به احکام واقعی اسلام را کهنه پرست و خشونت طلب و مخالف با ترقی معرفی کنند، و از سوی دیگر به قبح زدایی از رفتارهای مخالف با شئونات اسلامی و دینی بپردازند و باز هم “اسلام حداقلی” را در جامعه ترویج دهند.

در تز اسلام حداقلی، یک مسلمان می تواند شراب بنوشد، زنا کند، روابطی خارج از حریم ها و خطوط قرمز اسلام اصیل داشته باشد، حتی نماز نخوانَد، ولی با این حال یک مسلمان شایسته نیز باشد! تزی که رواج آن را حتی در جامعه دینی خود نیز شاهد هستیم. در این مبنای فکری، اسلام فقط و فقط احساسی درونی است و اگر “دل، پاک باشد” ناپاکی عمل به چشم نمی آید. این تفکر خطرناک گاهی با “جذب حداکثری و دفع حداقلی” مشتبه می شود، بدین معنا که برای جذب افراد مخالف و معاند با احکام دینی و یا افرادی که به هر دلیلی شئونات اسلامی را رعایت نمی کنند، از اصول اسلامی عقب نشینی شود.



پرواضح است که تفکر مخالف و متضاد با اسلام -که حیات خود را در عدم این دین مبین می بیند- از دست برداشتن مسلمانان از دین خود قطع امید کرده است، بنابراین به چاره دیگری اندیشیده: “وقتی مسلمانان از دین خود دست بر نمی دارند، پس ما اسلام را به حدی دگرگون می سازیم تا کارکردی موافق اصول ما و مخالف اصول ابتدایی و اصلی خود داشته باشد.”

یادآوری می شود چند سال پیش و در راستای همین طرح ضداسلامی، در نیویورک عده ای زن و مرد مسلمان نمازی را به جماعت خواندند که امام جماعت و مکبر آن زن بوده و در صفوف نماز، زن و مرد -با حجاب و بی حجاب- در کنار یکدیگر به انجام این فریضه ی دینی پرداخته بودند!

http://www.bbc.co.uk/news/world-europe-20547335

http://news.msn.com/world/gay-friendly-mosque-to-open-in-paris

 

 

 نظر دهید »

فراخوان : خواندن حمد شِفا برای بهبود حال عمومی آیت‌الله مجتبی تهرانی

12 آذر 1391 توسط عبدالعظیم حسنی (ع)

خبرگزاری فارس: با وخامت حال عمومی آیت‌الله مجتبی تهرانی، تنها مرجع تقلید مستقر در تهران، آیت‌الله جاودان از اساتید اخلاق، برای شفای این مرجع تقلید مراسم ختم صلوات برگزار کرد. به گزارش خبرنگار آئین ‌و اندیشه فارس، آیت‌الله مجتبی تهرانی از شاگردان امام خمینی و تنها مرجع تقلید مستقر در تهران است که جلسات اخلاق وی به طور مداوم در مدرسه علمیه نور برگزار می‌شود.

چندی است که کهولت سن آیت‌الله تهرانی موجب شده تا این استاد برجسته نتواند کلاس درس خود را به طور منظم تشکیل دهد. شب چهارم محرم نیز جلسات این استاد اخلاق تعطیل و حال عمومی وی نامناسب گزارش شد.

پس از گذشت دو هفته از این خبر، امروز برخی سایت‌ها از وخامت حال آیت‌‌الله تهرانی و به کما رفتن وی خبر دادند که حجت‌الاسلام حسین تهرانی (فرزند آیت‌الله مجتبی تهرانی) در گفت‌و‌گویی آن را تکذیب کرد.

آیت الله مجتبی تهرانی


با توجه به اینکه فرزند آیت‌الله تهرانی فقط اخبار درج‌شده در پایگاه اطلاع‌رسانی www.mojtabatehrani.ir را مورد تأیید می‌داند، انتظار می‌رود پایگاه مذکور در انتشار اخبار مربوط به این موضوع، شفافیت و سرعت بیشتری به خرج دهد تا مؤمنان و علاقه‌مندان به ساحت علما، در جریان جدیدترین اخبار موثق قرار گیرند.

به گزارش فارس، آیت‌الله محمدعلی جاودان از اساتید حوزه علمیه تهران، امشب و پس از نماز مغرب و عشاء در حسینیه مرحوم حاج شیخ مرتضی زاهد مراسم ختم صلوات برگزار می‌کند.

خالی از لطف نیست اگر یک بار دیگر صحبت‌های آیت‌الله تهرانی در آخرین شب ماه مبارک رمضان را مرور کنیم: «از همه‌تان تقاضا می‌کنم من را هم دعا کنید. تعارف نمی‌کنم و جدی می‎گویم. من محتاج دعای شما هستم.»

 **********************************************************

در این جا مناسب دیدم تا از همه طلاب و همچنین شیعیان و علاقه مندان به روحانیت و علماء درخواست کنم تعداد سوره حمدی که جهت شِفای معظم له میتوانند قرائت کنند را در کامنت ها ذکر کنند تا ان شاءالله گامی در جهت بهبود حال ایشان برداشته باشیم

 

 9 نظر

دستور بدهید که دیگر روضه حضرت قاسم (علیه السلام) نخوانند

12 آذر 1391 توسط عبدالعظیم حسنی (ع)


 سلام دوستان! مدتهاست دلِ من با این نوشته کوتاه سوخته است، شما هم بخونید؛ ضرر نمیکنید


در یکی از روزهای سال 1362، زمانی که آیت الله خامنه­ ای، رییس جمهور وقت، برای شرکت در مراسمی از ساختمان ریاست جمهوری، واقع در خیابان پاستور خارج می­ شد، در مسیر حرکتش تا خودرو، متوجه سر و صدایی شد که از همان نزدیکی شنیده می­ شد.

صدا از طرف محافظ­ ها بود که چند تای­شان دور کسی حلقه زده بودند و چیزهایی می­ گفتند. صدای جیغ مانندی هم دائم فریاد می­ زد: «آقای رییس جمهور! آقای خامنه ­ای! من باید شما را ببینم.»

رییس جمهور از پاسداری که نزدیکش بود پرسید: «چی شده؟ کیه این بنده خدا؟».

پاسدار گفت: «نمی­دانم حاج آقا! موندم چطور تا این جا تونسته بیاد جلو».

پاسدار که ظاهرا مسئول تیم محافظان بود، وقتی دید رییس جمهور خودش به سمت سر و صدا به راه افتاد، سریع جلوی ایشان رفت و گفت: «حاج آقا شما وایسید، من می ­رم ببینم چه خبره». بعد هم با اشاره به دو همراهش، آن ها را نزدیک رییس جمهور مستقر کرد و خودش رفت طرف شلوغی. کمتر از یک دقیقه طول کشید تا برگشت و گفت: «حاج آقا ! یه بچه ­اس. می­ گه از اردبیل کوبیده اومده این جا و با شما کار واجب داره. بچه­ ها می­ گن با عز و التماس خودشو رسونده تا این جا. گفته فقط می­ خوام قیافه آقای خامنه­ ای رو ببینم، حالا می­ گه می­ خوام باهاش حرف هم بزنم.».

رییس جمهور گفت: «بذار بیاد حرفش رو بزنه. وقت هست». 

 

شهید مرحمت بالازاده


لحظاتی پسرکی 12-13 ساله از میان حلقه­ ی محافظان بیرون آمد و همراه با سرتیم محافظان، خودش را به رییس جمهور رساند. صورت سرخ و سرما زده­اش، خیس اشک بود. هنوز در میانه­ ی راه بود که رییس جمهور دست چپش را دراز کرد و با صدای بلند گفت: «سلام بابا جان! خوش آمدی».

پسر با صدایی که از بغض و هیجان می­ لرزید، به لهجه­ ی غلیظ آذری گفت: «سلام آقا جان! حالتان خوب است؟»

رییس جمهور دست سرد و خشکه زده ­ی پسرک را در دست گرفت و گفت: «سلام پسرم! حالت چطوره؟»

پسر به جای جواب تنها سر تکان داد.

رییس جمهور از مکث طولانی پسرک فهمید زبانش قفل شده.

سرتیم محافظان گفت: «اینم آقای خامنه­ ای! بگو دیگر حرفت را».

ناگهان رییس جمهور با زبان آذری سلیسی گفت: «شما اسمت چیه پسرم؟»

پسر که با شنیدن گویش مادری­ اش انگار جان گرفته بود، با هیجان و به ترکی گفت: «آقاجان! من مرحمت هستم. از اردبیل تنها اومدم تهران که شما را ببینم».

آقای خامنه ای دست مرحمت را رها کرد و دست روی شانه ­ی او گذاشت و گفت: ‌«افتخار دادی پسرم. صفا آوردی. چرا این قدر زحمت کشیدی؟ بچه­ ی کجای اردبیل هستی؟»

مرحمت که حالا کمی لبانش رنگ تبسم گرفته بود گفت: « انگوت کندی آقا جان!»

رییس جمهور پرسید: «از چای گرمی؟»

مرحمت انگار هم ولایتی پیدا کرده باشد تندی گفت: « بله آقاجان! من پسر حضرتقلی هستم».

آقای خامنه­ای گفت: «خدا پدر و مادرت رو برات حفظ کنه».

مرحمت گفت: «آقا جان! من از اردبیل آمدم تا این جا که یک خواهشی از شما بکنم».

رییس جمهور عبایش را که از شانه­ ی راستش سر خوره بود درست کرد و گفت: «بگو پسرم. چه خواهشی؟».

آقا! خواهش می‌کنم به آقایان روحانی و مداحان دستور بدهید که دیگر روضه حضرت قاسم (علیه السلام) نخوانند.

چرا پسرم؟

مرحمت به یک باره بغضش ترکید و سرش را پایین انداخت و با کلماتی بریده بریده گفت: « آقا جان! حضرت قاسم (علیه السلام) 13 ساله بود که امام حسین (علیه السلام) به او اجازه داد برود در میدان و بجنگد. من هم 13 سالمه ولی فرمانده سپاه اردبیل اجازه نمی دهد به جبهه بروم. هر چه التماسش می­ کنم می گوید 13 ساله‌ها را نمی فرستیم. اگر رفتن 13 ساله­ها به جنگ بد است، پس این همه روضه­ ی حضرت قاسم (علیه السلام) را چرا می­ خوانند؟»

حالا دیگر شانه­ های مرحمت آشکارا می­ لرزید.

رییس جمهور دلش لرزید. دستش را دوباره روی شانه مرحمت گذاشت و گفت: «پسرم! شما مگر درس و مدرسه نداری؟ درس خواندن هم خودش یک جور جهاد است».

مرحمت هیچی نگفت. فقط گریه کرد و حالا هق هق ضعیفی هم از گلویش به گوش می رسید.

رییس جمهور مرحمت را جلو کشید و در آغوش گرفت و رو به سرتیم محافظانش کرد و گفت: « آقای …! یک زحمتی بکش با آقای … تماس بگیر بگو فلانی گفت این آقا مرحمت رفیق ما است. هر کاری دارد راه بیاندازید. هر کجا هم خودش خواست ببریدش. بعد هم یک ترتیبی هم بدهید برایش ماشین بگیرند تا برگردد اردبیل. نتیجه را هم به من بگویید.

آقای خامنه­ ای خم شد، صورت خیس از اشک مرحمت را بوسید و گفت: «ما را دعا کن پسرم. درس و مدرسه را هم فراموش نکن. سلام مرا به پدر و مادر و دوستانت در جبهه برسان» و …

کمتر از سه روز بعد، فرمانده سپاه اردبیل، مرحمت را خوشحال و خندان دید که با حکمی پیشش آمد. حکم لازم الاجرا بود. می­ توانست باز هم مرحمت را سر بدواند. ولی مطمئن بود که می­ رود و این بار از خود امام خمینی حکم می­ آورد. گفت اسمش را نوشتند. و مرحمت بالازاده رفت در لیست بسیجیان لشکر 31 عاشورا.


شهید مرحمت بالازاده


مرحمت به تاریخ هفدهم خرداد 1349 در یک کیلومتری تازه کند «انگوت» در روستای «چای گرمی»، متولد شد. امام که به ایران برگشت ، مرحمت کلاس دوم دبستان بود. 13 ساله که شد، دیگر طاقت نیاورد و رفت ثبت نام کرد برای اعزام به جبهه. با هزار اصرار و پادرمیانی کردن این آشنا و آن هم ولایتی، توانست تا خود اردبیل برود، اما آن جا فرمانده سپاه جلوی اعزامش را گرفت. مرحمت هر چه گریه و زاری کرد فایده­ ای نداشت. به فرمانده سپاه از طرف آشناهای مرحمت هم سفارش شده بود که یک جوری برش گردانید سر درس و مشقش. فرمانده سپاه آخرش گفت: «ببین بچه جان! برای من مسئولیت دارد. من اجازه ندارم 13 ساله­ ها را بفرستم جبهه. دست من نیست.

مرحمت گفت: «پس دست کی است؟»

فرمانده گفت: «اگر از بالا اجازه بدهند من حرفی ندارم».

همه این ها ترفندی بود که مرحمت دنبال ماجرا را نگیرد. یک بچه 13 ساله روستایی که فارسی هم درست نمی­توانست صحبت کند، دستش به کجا می­ رسید؟ مجبور بود بی­خیال شود. اما فقط سه روز بعد مرحمت با دستوری از بالا برگشت.

مرحمت بالازاده تنها یک سال بعد، در عملیات بدر، به تاریخ 21 اسفند 1363 با فاصله بسیار کمی از شهادت مرادش، مهدی باکری، بال در بال ملائک گشود و میهمان سفره­ ی حضرت قاسم (علیه السلام) گردید.


منبع: وبلاگ شهید مرحمت بالازاده

 2 نظر

انجمن حجتیه چیست؟ ونظر آیت الله خامنه ای درمورد این افراد چه میباشد؟

11 آذر 1391 توسط عبدالعظیم حسنی (ع)

پیوند: http://www.pasokhgoo.ir/node/29111

 

بسمه تعالی


انجمن حجتیه چیست؟ چه زمانی به وجود آمد؟ موسس آن چه کسی است؟ آیا بداست یا خوب؟ چه کارمیکنند؟ درحال حاظر چه کار میکنند؟ ونظر آیت الله خامنه ای درمورد این افراد چه میباشد؟

پاسخ:
انجمن حجتیه به عنوان یکی از جریان های ایستای مذهبی در خنثی سازی و سیاست گریز نمودن قشر مذهبی، خصوصاً نسل جوان، نقش موثری را ایفا نموده است .
انجمن حجتیه پس از رکود چند ساله، از سال 1376 فعال شده ،تشکیلات خود را دنبال نموده و عناصر وابسته به این فرقه در تهران و شهرستان ها با پوشش هیأت های مذهبی و جلسات تفسیر قرآن مشغول فعالیت شده و توانسته اند افرادی از قشر جوان را جذب نمایند .
تاریخچه
الف) قبل ازانقلاب :
این انجمن بانام “انجمن خیریه حجتیه مهدویه” پس از کودتای 28 مرداد 1332 با رهبری محمد ذاکر تولایی(معروف به حلبی) با هدف مقابله با بهائیت تأسیس شد. لیکن در مبارزه با بهائیت، هیچ گاه اساس بهائیت (صهیونیسم) و رؤوس آن در ایران(هویداها، هژبر یزدانی ها و رژیم بهائی پرور شاهنشاهی) را مد نظر قرار نداده، بلکه در محیط اختناق رژیم شاهنشاهی در کمال آزادی، جلسات منظمی را در ییلاق ها و باغ های بزرگ با صرف هزینه های سنگین برگزار می کردند. از افتخارات این انجمن در قبل از انقلاب عدم شرکت اعضایش در قضایای 15 خرداد بود.
ب) پس از انقلاب :
در ابتدای انقلاب با سوء استفاده از فضای باز به وجود آمده و با پوشش دفاع از اسلام فقاهتی، به جنگ با ولایت فقیه برخاستند. پس از سخنرانی امام راحل درسال 1362 عده ای از اعضا جریان متوجه انحرافات خود شده و از انجمن جدا شدند .
حضرت امام خمینی (قدس سره) درخصوص انجمن حجتیه فرمود :
یک دسته دیگر هم که تزشان این است که بگذارید مصیبت زیاد بشود تا حضرت صاحب بیاید .حضرت صاحب مگر برای چی می آید …این اعوجاجات را بردارید، این دسته بندی ها را برای خاطر خدا اگر مسلمونید ،بردارید و برای خاطر کشورتان اگر ملی هستید، این دسته بندی ها را بردارید. در این موجی که الان ملت را به پیش می برد، در این موج خودتان را وارد کنید و برخلاف این موج حرکت نکنید که دست و پای تان خواهد شکست .(1)
مواضع انجمن حجتیه
الف ) مخالفت با تشکیل حکومت ا سلامی :
از مواضع انجمن، می توان به مخالفت با تشکیل حکومت اسلامی خصوصاً بعد از انقلاب اشاره نمود.
حضرت امام خمینی(قدس سره) در باب حکومت می فرمایند :
لازم است که فقها اجتماعاً یا انفراداً برای اجرای حدود وثغور نظام، حکومت شرعی تشکیل دهند . این امر اگر برای کسی امکان داشته باشد ، واجب عینی است و گرنه واجب کفائی است .
. انجمن معتقد است که استرداد حق مظلوم را باید به ظهور امام زمان (عج) واگذار نمود. طبیعی است که بر اساس این عقیده، امر تشکیل حکومت به خودی خود منتفی می گردد . برپایی حکومت به منظور استرداد حق بی مورد شناخته می شود .
ب) عدم اعتقاد به ولایت فقیه :
ولایت فقیه جزء حکومت ا سلامی است . مشروعیت حکومت بسته به حضور فقیه جامع الشرایط در رأس امور است، تا ناظر بر اجرای احکام اسلام به طرز صحیح باشد. با ظهور انقلاب و برقراری نظام اسلامی درایران اصل ولایت فقیه به عنوان یکی از ارکان نظام به تصویب مجلس خبرگان قانون اساسی رسید. اما انجمن حجتیه قائل به ولایت عامه مراجع در مقابل ولایت فقیه است.
با تعمیم ولایت می خواهند که همه مجتهدان ولایت داشته باشند . بین آن ها یک نفر به عنوان فقیه اعلم شناخته شود، ولی جایگاه فقیه اعلم در راس کلیه قوای حکومتی نیست . انجمن با جدا کردن رهبریت از مرجعیت که ناشی از جدا کردن دین از سیاست است، تقلید خویش از مراجع خاص و عملکرد خود را توجیه می نماید .
ج) مهدویت وانتظار :
رهبر و مؤسس انجمن حجتیه درجلسه درس و سخنرانی خود گفته است :
الان هم می گویی حکومت اسلامی خوب است. شما آن مصداق حاکم اسلامی را نشان بدهید. آنی که معصوم از خطا باشد را نشان بدهید. آنی که هوی و هوس و حب ریاست و شهرت و غضب و تمایلات نفسی به هیچ وجه در او اثرنکند، نشان بدهید . او بیاید توی میدان جلو بیافتد. ملت می افتد به خاک پایش، تمام مردم قربان خاک پایش می‌شوند .
بدین ترتیب اعضای انجمن برای توجیه رخوت و سازشکاری و تنبلی خود، قیام برای تشکیل حکومت شرعی را نفی می نمایند . نگرش انجمن در باب انتظار مبتنی است برنگرش عامه (باید امام زمان بیاید اشکالات رابرطرف کند و تا حضرت نیاید، هیچ کاری انجام نمی گیرد …)می باشد .سعی کرده اند این مسئله را به شکل استدلالی مدون نمایند .
د ) جدایی دیانت از سیاست :
در اساسنامه ای که مبنای خط مشی انجمن می باشد، آمده است که، انجمن به هیچ وجه در امور سیاسی مداخله نخواهد داشت . مسئولیت هر نوع دخالت در مسائل سیاسی از طرف افراد منتسب به انجمن، بر عهده خود آنان خواهد بود.
حضرت امام(قدس سره) در بیانی شیوا فرمود :
جدا کردن سیاست ا ز دین قیام برضد اسلام است.
همچنین امام در جای دیگر فرمود :
ما مکلفیم به این که در امور دخالت کنیم . ما مکلفیم در امور سیاسی دخالت کنیم، همان طور که پیغمبر (ص) دخالت می کرد.(2)
ديدگاه و نظر آیه الله خامنه اي در باره انجمن حجتيه به طور صريح يافت نشد اما به نظر مي رسد ايشان نيز با مرحوم امام هم عقيده باشند .
در كشمكش هاي سياسي، احزاب و رقيبان گاهي با توسل به برچسب هايي مانند وابستگي برخی افراد به انجمن حجيته سعي در به حاشيه كشيدن و منزوي نمودن آنان را دارند .
پی نوشت ها:
1. سخنرانی حضرت امام خمینی در سال 1362.
2.صحیفه نور، ج15، ص60.

 

 4 نظر
  • 1
  • ...
  • 79
  • 80
  • 81
  • ...
  • 82
  • ...
  • 83
  • 84
  • 85
  • ...
  • 86
  • ...
  • 87
  • 88
  • 89
  • ...
  • 91

معرفی حوزه علمیه حضرت عبدالعظیم ع

شهرری، زمانی دارای حوزه‌های بسیار بوده و یک مرکز علمی محسوب می شد که مهم‌ترین عامل آن، حُسن‌ همجواری با مشاهد شریفه سه امامزاده بزرگوار، خصوصاً حضرت عبدالعظیم(ع) است که در این باره یکی از مراجع عالی‌قدر شیعه، حضرت‌ ایة الله ‌بهجت به طلاب فرمودند: «شما در جوار گنج الهی هستید، قدر آن را بدانید». قدمت حوزه علمیه آستان حضرت عبدالعظیم(ع) به سال‌های اوایل پیروزی انقلاب اسلامی بر می گردد. در اواسط شهریور 1359 بنای مقبره رضاخانی تخریب و به جای آن حوزه علمیه احداث شد و در 1366 حدود هفتاد نفر طلبه برای سال اول پذیرفته شدند. حوزه ‌علمیه آستان ‌حضرت‌عبدالعظیم(ع) ظرفیت ‌پذیرش سیصد طلبه علوم دینی در دو سطح 2و 3 را داراست و ساختمان آن از کلّیه امکانات آموزشی و رفاهی برخوردار است و از این جهت جزء معدود حوزه‌های کشور است. زیر بنای کلّ ساختمان 11 هزار و 500 متر مربع و محوطه، 6500 متر مربع و مساحت کلّ مدرسه 18 هزار متر مربع است.

جستجو

موضوعات

  • همه
  • طب سنتی و پزشکی
  • سیاسی
  • مناسبتهای سال
  • اخبار حوزه
  • علمی
  • مذهبی
  • عمومی
  • دست نوشته های یک طلبه
  • نرم افزار
  • شهداء
  • استفتائات
  • جدیدترین مقالات
  • برگی از زندگی علما
  • فراخوان
  • پژوهش
  • معرفی رسانه
  • منِ طلبه
  • نمونه سوالات امتحانی سطح2
  • داستان های پند آموز

پیوندهای روزانه


پشتیبانی سامانه وبلاگ مدارس
وبلاگ خانم یادگاری
گفته ها و ناگفته های یک طلبه
شبکه اجتماعی هادی نت
دفتر حفظ و نشر آثار مقام معظم رهبري
دفتر مقام معظم رهبري

خبرنامه

تیر 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
  1 2 3 4 5 6
7 8 9 10 11 12 13
14 15 16 17 18 19 20
21 22 23 24 25 26 27
28 29 30 31      

اوقات شرعی

امروز: جمعه 27 تیر 1404
اوقات شرعی به افق:
  • اذان صبح اذان صبح:
  • طلوع آفتاب طلوع آفتاب:
  • اذان ظهر اذان ظهر:
  • غروب آفتاب غروب آفتاب:
  • اذان مغرب اذان مغرب:
  • نیمه شب شرعی نیمه شب شرعی: