حجه الاسلام دکتر کریم خان محمدی، دارای سوابق تحصیلات حوزوی و دانشگاهی و عضو هیأت علمی دانشگاه باقرالعلوم علیه السلام می باشد. وی خارج فقه خود را نزد آیت الله مکارم شیرازی و خارج اصول را نزد آیت الله سبحانی به اتمام رساند. همچنین وی فارغ التحصیل دکتری فرهنگ و ارتباطاتِ دانشگاه امام صادق (ع) می باشد. ایشان همچنین مدیر گروه مطالعات روحانیت در پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی می باشد.
سبک زندگی در محیط طلبگی چه تعریفی دارد؟
مفهوم سبک زندگی یکی از مفاهیم متاخری است که هم در جامعه شناسی مبنا دارد و هم در روانشناسی. سبک زندگی درجامعه شناسی یک مفهوم اعمی دارد که شامل باورها، ارزش ها و هنجارها و الگوهای رفتاری است ولی در روانشناسی معطوف به الگوهای رفتاری ملموس به ویژه در حوزه مصرف است.
حالا اگر بخواهیم سبک زندگی طلبگی را تعریف کنیم، به ویژه با رویکرد روانشناختی، سبک زندگی طلبگی یعنی اینکه یک طلبه از صبح تا غروب، زندگی اش را چگونه می گذراند. مثلاً طلبه چه ساعتی از خواب بیدار می شود و چه کارهایی انجام می دهد؛ مثلاً اول وضو می گیرد و بعد نماز می خواند و بعد از نماز دوباره می خوابد و یا نمی خوابد و … مجموعه این رفتارها، سبک زندگی طلبگی را شکل می دهند. به مجموعه ای از این الگوهای رفتاری که طلبه از صبح تا شب انجام می دهد، سبک زندگی طلبگی می گوییم.
هر قشری از افراد جامعه سبک زندگی مجزایی دارند. طلبه ها هم قهراً سبک زندگی مجزایی دارند.
طلبه به عنوان طالب علم دینی و کسی که هدفش ترویج دین است، سبک زندگی اش باید مؤمنانه باشد. زندگی مؤمنانه یعنی چه؟ زندگی مؤمنانه یعنی این که هر آنچه که آموزه های دینی گفته اند طلبه در سطح عالی به آنها عمل کند، چون طلبه ای که می خواهد دین را از سرچشمه اخذ کند، خودش باید الگو باشد. به عبارت دیگر سبک زندگی طلبه باید شبیه سبک زندگی پیامبر (ص) باشد.
تا اینجا سبک زندگی طلبه با سایر مؤمنین فرقی ندارد. منتها چون طلبه شأن دیگر هم دارد، در این قسمت از سایر مردم و مؤمنین جدا می شود. طلبه به عنوان فردی که رسالت تبلیغ دارد، سبک زندگی اش مقداری از سایر افراد متمایز می شود. چون طلبه مبلغ است و تبلیغ فقط در بیان و گفتار خلاصه نمی شود، لذا باید در رفتارش هم مبلغ ارزش های دینی باشد، همانطور که خداوند در سوره احزاب می فرماید: يا أَيُّهَا النَّبِيُّ إِنَّا أَرْسَلْناکَ شاهِداً وَ مُبَشِّراً وَ نَذيراً (45) وَ داعِياً إِلَى اللَّهِ بِإِذْنِهِ وَ سِراجاً مُنيراً (46) در این آیه شاهد یعنی الگو. اولین شأن پیامبر طبق این آیه، الگو و نمونه بودن است. دومین شأن پیامبر مبشِّر و در مرحله سوم نذیر است. اگر کسی این شرایط را داشت، سراج منیر می شود یعنی یک چراغ روشنی که دیگران راه را گم نکنند.
با این مبنا، طلبگی یک وجه خاص هم دارد و آن وجه خاصش این است که چون طلبه می خواهد مبلغ و الگو باشد، یک نمادهایی شکل می گیرد که این نمادها نشان می دهد که طلبه مهیای تبلیغ است. نمادهایی مانند همین لباس. ما برای لباس هیچ جایگاهی جز نماد بودن قائل نیستیم. طلبه ای که عمامه گذاشته است یعنی من در معرض و آماده تبلیغ هستم. طلبه ای هم که در حجره است و یک پیراهن یقه ملایی پوشیده است نماد این است که اولاً من درس طلبگی می خوانم و ثانیاً سفید بودن این لباس نشانه ی این است که این طلبه می خواهد پاک و بی آلایش باشد و یقه نداشتن آن، نماد ساده زیستی طلبه است.
بنابراین طلبه در جایگاه طلبگی اش باید یک سری رفتارهای خاص متناسب با آن جایگاه از خود بروز دهد،که این هم در قیافه و نوع پوشش خود را نشان می دهد؛ مانند پوشیدن پیراهن سفید و یقه آخوندی و هم در منش مانند سلام دادن به دیگران و حتی کوچکتر از خود و هم چنین کوتاه نگه داشتن موی سر و گذاشتن ریش. طلبه با این کارها می خواهد خود را بیشتر به پیامبر (ص) شبیه کند. و این مبنا هم دارد، امام صادق (ع) به یکی از یاران خود می فرماید: الحَسَنُ مِن کلِّ أَحَدٍ حَسَنٌ وَ مِنک أَحسَن، لِمَکانِک مِنّا. وَ القَبیحُ مِن کلِّ أَحَدٍ قَبیحٌ وَ مِنک أَقبَح، لِمَکانِک مِنّا؛( بحارالانوار، ج 47، ص 349) کار خوب، از هر کس خوب است؛ اما از تو خوبتر است. بهجهت نسبتی که با ما داری. کار بد، از هر کس بد است و از تو بدتر. به جهت نسبتی که با ما داری. بنابراین طلبه ای که ادعای الگو بودن دارد باید شیوه زندگی وی هم برای سایر افراد الگو باشد.
به نظر شما سبک زندگی طلبگی و حوزوی از چه مؤلفه هایی تشکیل می شود؟
مولفه ها هم شامل باورها، ارزش ها، هنجاها و الگوهای رفتاری می شود؛ یعنی طلبه یک سری باورهایی شبیه سایر مسلمانان دارد، البته باید باورهای طلبه قوی تر از دیگران باشد. در مورد ارز شها و هنجارها هم طلبه باید رتبه ی بالاتری نسبت به دیگران داشته باشد. اما آنچه سبک زندگی طلبگی را از دیگران متمایز می کند، همان الگوهای رفتاری طلبه است.
به دو صورت می شود این سؤال را مطرح کرد؛ اول اینکه سبک زندگی طلبه چگونه باید باشد. دوم اینکه سبک زندگی طلبه چگونه هست.
در صورت دوم یا باید کار جامعه شناختی و میدانی انجام دهیم تا بدانیم سبک زندگی طلبه چگونه هست یا با توجه به تجربه ی طلبگی خودمان به این سؤال پاسخ دهیم. مثلاً ما که در بررسی که مورد فولکلورهای طلاب (ادبیات شفاهی) در مقایسه با دانشجویان داشتیم، به این نتیجه رسیدیم که طلبه ها با درس خودشان خیلی عجین هستند. اصطلاحات و شوخی های طلبه ها از درس شان گرفته شده است. مثلاً وقتی شما به یک طلبه می گویید چایی می خورید یا میوه؟ جواب می دهد: «الجمع مهما امکن اولی من الطرح»، خب شما می بینید که این یک اصطلاح اصولی است که در ادبیات طلبگی وارد شده است.
سبک زندگی طلبه ی امروزی با سبک طلبه پنجاه سال قبل متفاوت است، این تغییر سبک زندگی طلبگی چه مکانیزم داشته و چه عواملی بر این تغییر مؤثر بوده اند؟
سبک زندگی جزیی از فرهنگ است، فرهنگ لایه هایی دارد که شامل باورها، ارزش ها و هنجارها و الگوهای رفتاری است. الگوهای رفتاری یعنی اینکه ما چگونه رفتار کنیم؛ صبح که شد ما چه چیزی بپوشیم، چگونه صحبت کنیم و چگونه راه برویم و …. . الگوی رفتار چون جزیی از فرهنگ است وقتی فرهنگ تغییر پیدا می کند قطعاً الگوهای رفتار (سبک زندگی) هم تغییر پیدا می کند. اما عواملی که باعث تغییر فرهنگ و سبک زندگی می شوند ممکن است بیرونی یا درونی باشند
اگر تغییراتی در بیرون از حوزه اتفاق بیفتد، سبک زندگی طلبه هم تغییر پیدا می کند. حالا چند تا مثال بزنم؛ همانطور که رشد جمعیت باعث تغییر فرهنگ یک کشور می شود، مدرسه هم این گونه است، اگر مدرسه بزرگ یا کوچک شود، سبک زندگی طلبگی نیز تغییر می کند مثلاً طلبه ای که در یک مدرسه کوچک درس می خواند وارد یک مدرسه هزار نفری شود خود این تغییر، موجب تغییر سبک زندگی این طلبه می شود، یا مثلاً وارد شدن امکانات به زندگی طلبه در سبک زندگی وی تغییر ایجاد می کند؛ مثلاً طلبه ایی که از کامپیوتر استفاده می کند سبک زندگی متفاوتی خواهد داشت.
وقتی امکانات وارد زندگی طلبه می شود، سبک زندگی طلبگی به صورت محسوس دچار چه تغییراتی می شود؟
مثلاً در بحث آموزش، در زمان های قدیم استفاده از محضر استاد، یکی از مؤلفه های سبک زندگی طلبگی بود و غیر حضوری درس خواندن قبیح بود. با وارد شدن ضبط صوت و نوار کاست به زندگی طلبگی، طلبه موقع غیبت از نوار استفاده می کرد. در ادبیات فولکلوریک هم می گفتند فلانی آیت الله انواری است. آیت الله انواری یعنی کسی که با استفاده از نوار درس می خواند و این در فرهنگ طلبگی زشت بود. ولی به هر حال با ورود امکانات، سبک آموزشی طلاب تغییر پیدا کرد و شما به مرور شاهد آموزش از راه دور و دانشگاه های مجازی هستید.
مثال دیگر، تغییر جمعتی نیز موجب تغییر سبک زندگی می شود؛ می گویند جامعه اگر رشد پیدا کرد، فرهنگ عوض می شود. مثلاً فرهنگی که در یک روستا بوده، آن فرهنگ دیگر نمی تواند در کلان شهری مثل تهران بماند. طلبه ها هم همین گونه هستند. طلبه ها در زمان قدیم نیاز به مدرک نداشتند چون تعداد طلبه ها کم بود و طلبه های هر شهر همدیگر را می شناختند و سطح علمی هر طلبه برای دیگران مشخص بود. مدرک شفاهی بود؛ یعنی طلبه ها می گفتند فلانی باسواد است و فلانی باسواد نیست. ولی الان آیا می توانیم این گونه عمل کنیم؟ الان هزاران طلبه داریم. اگر مدرک در کار نباشد، همه ادعای باسواد بودن می کنند. بنابراین رشد جمعیت طلاب موجب تغییر در سبک آموزش و شیوه ی امتحان گرفتن و مدرک دادن می شود. بنابراین تغییر در سبک زندگی یک امر ضروری و قطعی است.
چه آسیب هایی سبک زندگی طلبگی را تهدید می کند؟ و مهمترین آسیب از نگاه شما چیست؟
به نظر من بزرگترین خطر و آسیب برای حوزه، از بین رفتن هویت گروهی است. یعنی حوزه نتواند هویت گروهی اش را تعریف کند. و در نتیجه هر کسی که وارد حوزه شد نتواند هویت جمعی را برای خود تعریف کند. اگر حوزه پاره پاره شود و هویت خود را از دست بدهد به مرور زمان از بین می رود. ما در طول تاریخ یک هویتی داشتیم و آن این بود که همه می گفتند که ما حوزه آمده ایم تا تبلیغ دین بکنیم. این هدف خود مثل نخ تسبیحی بود که همه را دور خود جمع می کرد و تغییراتی که در سبک زندگی به وجود می آمد، حوزه می ماند و از بین نمی رفت.
الان برخی طلبه ها می گویند حوزه می روم تا قاضی شوم و برخی دیگر می گویند از طریق حوزه راحت تر می شود استاد دانشگاه شد و … . اینجا یک تشتّی است و حلقه ی واحدی نیست تا این ها را دور هم جمع کند. اگر این مساله حل نشود، ممکن از حوزه از هم پاشیده شود.
به نظر شما چگونه می شود این مشکل را حل کرد؟
اینجا باید حوزه برای خود یک رسالتی تعریف کند و هویت خود را بازیابی کند. هویت ملازم با تمایز است. من که طلبه شدم، تمایزم از یک فرد دانشجو چیست؟ اگر طلبه قاضی شد تمایزش با قاضی دیگری که طلبه نیست، چیست؟ اگر این تمایزات مشخص شد و طلبه ها به آن تمایز، خود آگاهی داشتند در این صورت این افراد طلبه هستند.
راهکارش هم این است که اگر ما توانستیم تئوری ای تولید کنیم که به تغییرات توجه داشته باشد، یعنی بدانیم که تغییرات محیطی موجب تغییرات در سبک زندگی طلبگی خواهد شد و در کنار این تغییرات به تمایز هویتی خود توجه داشته باشیم، یعنی بدانیم با وجود تغییرات، تمایز ما از دیگر گروهها چیست؟ مهم حفظ آن تمایز است.
اگر بخواهیم این تغییرات به سبک زندگی طلبگی آسیب نزند باید به وجه تمایز خودمان از دیگران توجه داشته باشیم؛ به عبارت دیگر، وجهی که یک طلبه را در قرابت با رسو الله (ص) از دیگران متمایز می کند. باید با وجود تغییر سبک زندگی طلبگی، این تمایز حفظ شود و طلبه نسبت به این تمایز خود آگاهی داشته باشد و گرنه اصل تغییر گریزناپذیر است. مثلاً در دوره ی ما طلبه ها پیراهن سفید و بلند می پوشیدند ولی الان بعضی از طلبه ها این گونه لباس نمی پوشند ولی باز هم آن تمایز هست. یعنی باز هم لباس این طلبه با لباس یک دانشجو متفاوت است و اگر کسی این فرد را ببیند می گوید این طلبه است و همین کافی است. آن موقع ما هویت خود را از دست می دهیم که این تمایز از بین برود. وقتی ما به این تمایز خود آگاهی داریم و خود را متمایز از دیگران در هدف می دانیم، سبک زندگی متمایزی خواهیم داشت و لذا یک سری نمادها مانند ریش گذاشتن و … را حفظ خواهیم کرد.
چه عواملی در ساختن سبک زندگی طلبگی مؤثر هستند؟
یکی بحث آموزش است. طلبه درس حوزوی می خواند، خود این دروس حوزوی در سبک زندگی طلبگی تأثیر می گذارد. همانطور که کسی که فیزیک یا زبان انگلیسی می خواند دارای سبک زندگی خاصی می شود، کسی هم که درس حوزوی می خواند دارای یک سبک زندگی خاصی خواهد بود.
یکی دیگر از مؤلفه ها، نوع ارتزاق طلبه است. طلبه ای که مشغول دورس حوزوی است، فرصت ندارد تا شغل دیگری داشته باشد، بنابراین تنها درآمد وی از راه شهریه و تبلیغ است. خود همین شیوه ی ارتزاق در ایجاد یک سبک زندگی متفاوت، مؤثر است.
جایگاهی هم که دیگران برای یک طلبه قائل هستند نیز در شیوه ی زندگی طلبگی مؤثر است. بنابراین خود نگاه و انتظارات دیگران نیز موجب می شود تا طلبه الگوهای رفتاری متفاوتی برای زندگی خود انتخاب کند.
سبک زندگی طلبگی یک سبک زنگی زیبایی هم هست، چون هویت طلبگی با درسی که می خواند عجین می شود و چون معتقد است که این دروس یک صبغه ی الاهی دارد، زندگی برای وی لذت بخش می شود. برای خیلی از افراد که شغل شان فقط برای کسب درآمد است، این شغل نمی تواندلذت بخش باشد. اما اگر شغل، مطلوب فرد باشد برای وی لذت بخش نیز خواهد بود.
زحمت اصلی این مصاحبه بعهده دوست عزیز سعید مقدم بوده است و این مصاحبه در شماره سیزده مجله حاشیه منتشر شده است.
منبع: