عکس/ نمایی جالب از حرم اباعبدالله الحسین(ع)
سیمای جمهوری اسلامی ایران در ماه مبارک رمضان، برای پوشش تلویزیونی مراسم احیای شبهای قدر در مکانهای مقدس اعلام شد.
«پروردگارا! حیات ما را حیات قرآنى قرار بده؛ مرگ ما را مرگ در راه قرآن قرار بده؛ ما را در قیامت با قرآن محشور کن»؛ جزء آخرین ادعیه امسال رهبر انقلاب و از خواستههای همیشگی ایشان است، آخر قرآن از کودکی تاکنون مونس ایشان بوده.
وبگاه مؤسسه حفظ و نشر آثار آیتالله «سیدعلی خامنهای» رهبر معظم انقلاب اسلامی طی پروندهای ویژه به انعکاس برخی از فعالیتهای قرآنی معظمله، پیش و پس از انقلاب و به خصوص در دوران اقامت ایشان در مشهد مقدس و دوران مبارزات ضد طاغوتی پرداخته است که در ادامه از نظر مخاطبان گرامی میگذرد.
جلسه خانوادگی قرآن
همهچیز دربارهی آشنایی آیتالله «سیدعلی خامنهای» با قرآن از خانهی پدری و از دوران کودکی آغاز شده است: «من اولین نغمههای خوش قرآن را از حنجرهی مادرم شنیدم.»، «دور او جمع میشدیم و مینشستیم و ایشان قرآن را با صوتی خیلی شیرین و دلپذیر برای ما میخواند و آیاتی از آن را ترجمه میکرد». بانو «خدیجه میردامادی» داستانهای انبیاء الهی و قصههای قرآن را برای کودکانش تعریف میکرد و مراقب بود دقیقاً همانگونه بگوید که قرآن گفته. شیرینی معارف الهی با محبت مادرانه، خوراک کامل و گوارایی بود برای روح کودکان.
جلسات آموزش قرائت
آقا «سیدجواد خامنهای» -پدر علیآقا- برای آشنایی بیشتر دو پسرش با قرآن، آنها را نزد دو استاد قرائت قرآن برد. ابتدا نزد «حاجرمضان بنکدار»، از قاریان قرآن مشهد رفتند. پس از چند ماه شاگردی، حاج رمضان گفت که ترقی کردهاید و دیگر من نمیتوانم به یادگیری بیشتر شما کمک کنم. استاد بعدی «ملاعباس» بزرگترین استاد قرائت قرآن مشهد بود. شاگردها پشت رحلهایی که دور اتاق چیده شده بود مینشستند. همهی حاضران قرآن میخواندند، هر یک نیمصفحه. ملاعباس هم میخواند. علی آقا تمام قواعد تجوید را از او فراگرفت.
علاقه به تلاوت «مصطفی اسماعیل»
«سیدعلی خامنهای» همزمان وارد مباحث حوزوی میشود و مدارج علمی را یکی پس از دیگری طی میکند تا سال 1337 که در سن 19 سالگی راهی قم میشود. شاید در همین سالها بود که برای نخستینبار صوت قرائت قاریان مصری را میشنود: «من با [قرائت] قرآنهای مصری آشنا شدم و بعدها دیدم که بله، من خیلی کم دارم از لحاظ قرائت. آنجا تکمیل کردم». پیدا کردن موج رادیو مصر در مشهد اگرچه کار آسانی نبود و صدا هم خیلی واضح نمیآمد، اما تنها راه ممکن بود. «مرتضی فاطمی»، از قاریان جوان آن روزهای مشهد در اینباره چنین گفته است: «رادیو قاهره را به چه زحمتی میگرفت. سوت سوت میزد، سر و صدا میکرد. گاهی هم یک مسافری میرفت و از آن طرفها میآورد. یکی از فامیلهای آقای جعفر طباطبایی به نام مرحوم آقای آملی. ایشان رفته بود مصر و یکی دو تا نوار آورده بود. آقا چون علاقه داشتند این نوارها را جمعآوری میکردند و گوش میدادند«.
از میان همهی اساتید مصری، یکی بیش از دیگران توجه و علاقهی آقاسیدعلی را برمیانگیخت. آقای فاطمی دلیل این علاقه را اینچنین گفته است: «آقا میفرمودند: مصطفی اسماعیل با توجه به معنی و مفاهیم میخواند. بعضی از قرّاء فقط با تکیه بر صوت میخوانند و غرضشان این است که یک لحن زیبایی پیاده کنند و مردم شارژ بشوند، اما مصطفی اسماعیل در عین این که زیبا میخواند، مردم را به معنی توجه میدهد».
مبارزه بر اساس قرآن
مهاجرت به قم همزمان میشود با اوج گرفتن فعالیتهای علمی آیتالله خامنهای. حضور در درس اصول آیتالله سید روحالله خمینی هم از همان سال نخست آغاز میشود و این شاگردی ادامه پیدا میکند. امام رحمهالله، قیام برای خدا و نهراسیدن از کمی جمعیت را از قرآن به خوبی آموخته بود: «قُل اِنَّما اَعِظُکمْ بِواحِدَةٍ اَنْ تَقُومُوا للّهِ مَثْنی و فُرادی؛ خدای تبارک و تعالی در این آیه میفرماید که یک موعظه، فقط من یک موعظه به شما میکنم ـ یک موعظهای که واعظش خداست و آورندهی موعظه پیغمبر اکرم است و میفرماید فقط یک موعظه است، این موعظه باید اهمیتش خیلی زیاد باشد که با این تعبیر میفرماید. آن موعظه این است که «ان تقوموا للّه مثنی و فرادی»؛ اینکه قیام کنید برای خدا. […] میزان این است که انسان تشخیص بدهد که «لِلّه» هست این قیام. برای خدا هست آن قیام. دیگر اگر لِلّه شد و برای خدا شد، از اینکه تنها هستیم، از اینکه جمعیتمان کم است، دیگر وحشتی نیست». امام رحمهالله همین مشی را به شاگردان خود نیز به خوبی آموخت.
مونس روزهای زندان
مبارزه برای حق و قیام لله، بی هزینه نیست. بارها دستگیری و زندان، یکی از هزینههایی بود که حضرت آیتالله خامنهای برای فعالیتهای مبارزاتی خود پرداخت. اما در تمام این دوران، قرآن، یار انیس ایشان بوده است. در ماجرای دستگیری اول در سال 42، وقتی آیتالله خامنهای را به زندان نظامی مشهد منتقل میکنند، همهی وسایلشان را میگیرند. اما ایشان میگویند: «من درخواست کردم قرآن را بگذارند پهلوی من باشد. قبول کردند». در ماجرای دستگیری پنجم در سال 1350 در مشهد، وقتی مأموران ساواک، «سیدعباس موسوی قوچانی»، روحانی مقاوم را شکنجه کردند، قرآن خواندن آیتالله خامنهای تنها مایهی تسلیخاطر او بوده است: «آنچه در این زندان تنها مایهی تسلی خاطر آقای موسوی بود، اینکه وقتی پس از اتمام شکنجه به سلولش برمیگشت، به صدای قرآن خواندن من گوش فرا میداد. من هم آیات ویژهای را از قبل انتخاب میکردم و برایش میخواندم تا مرهم زخمهایش و آرام جانش و آهنین کنندهی ارادهاش باشد».
دوران دستگیری و زندان با سکوت و تنهایی و خلوتش، فرصت مناسبی بود تا حضرت آیتالله خامنهای با تلاوت قرآن و تدبر در آن، بهرههای فراوانی از این کتاب شریف بردارد.
مبارزه با رژیم از طریق جلسات قرآن
سال 1343 خورشیدی که آیتالله خامنهای به دلیل ضرورتی از قم به مشهد بازگشتند، نخستین فعالیتی را که در کنار مباحث درسی و علمی خود شروع نمودند، جلسهی درس تفسیر قرآن بود. اولین درس تفسیر ایشان در همان سال و برای گروهی از مردم برگزار شد.
درس تفسیر برای طلاب
پس از آن، سیدرضا کامیاب و محمدباقر فرزانه، دو طلبهی اهل گناباد که در ماجرای کمک روحانیون مشهدی به زلزلهزدگان کاخک در سال 1347 با آیتالله خامنهای آشنا شده بودند از ایشان میخواهند که برایشان درس تفسیر بگوید. مجلس درس تفسیر برای طلاب در محل مدرسهی میرزا جعفر تشکیل شد. عمر این جلسه که با تفسیر آیاتی از سورهی مائده آغاز شده بود چند سالی به درازا کشید و نهایتاً به دست ساواک تعطیل شد.
مجالس تفسیر حضرت آیتالله خامنهای با توجه به مخاطبین آن دو گونه بود؛ یک جلسهی تفسیر که مباحث آن تخصصی و برای قشر حوزوی و طلاب بیشتر قابل استفاده بود. در آن زمان سه درس تفسیر حوزوی در مشهد وجود داشت؛ یکی درس تفسیر میرزاجوادآقا تهرانی که بسیار اخلاقی و معنوی بود. دیگری درس تفسیر آیتالله عزالدین زنجانی که جنبههای حکمی و نیز فقهالباقر در آن بسیار برجسته بود. درس تفسیر دیگر، مربوط به حضرت آقای خامنهای میشد. مجلسی که از لحاظ شمار شرکتکنندگان از دو درس دیگر بسیار پیشی گرفته بود و بالغ بر 200 طلبه در آن شرکت میکردند.
درس تفسیر برای دانشجویان
دیگر گروه مخاطب آیتالله خامنهای برای جلسات تفسیر قرآن، دانشجویان بودند. اگرچه مباحثی که ایشان برای جلسات تفسیر دانشجویی در نظر میگرفتند، برای مردم عادی نیز قابل قابل استفاده بود. جلسهی تفسیر جمعه صبحهای مسجد «امامحسن» علیهالسلام، یک جلسهی تفسیر دانشجویی بود. سورهی بقره و ماجرای قوم بنیاسرائیل از جمله محتوای این درس بود. نکتهی جالب این درس، شیوهی جدید و جذاب آن بود: «بدین قرار که پیش از شروع درس، دو نفر از حاضران به داوطلبی و میل خود، برنامهی هفتهی قبل را تکرار کنند. بدین صورت که نفر اول درس را بهاجمال بازگو کند و نفر دوم در بیان و گزارش او اگر نظری داشت، ابراز دارد؛ چه موافق و چه مخالف. نفر اول را گزارشگر و نفر دوم را انتقادگر نام داده بودم».
پس از بیان این موارد بود که ایشان آیات و مبحث جدید را ابتدا توضیح میدادند و تفسیر آیات را میگفتند و سپس از قاری میخواستند که آیات تفسیر شده را قرائت کند. ایشان «میفرمودند حالا که معنی این آیات را فهمیدید، این قاری عزیزمان بیاید بخواند با لحن و صدای خوش تا شما بیشتر لذت ببرید. مردم چون معنی قرآن را فهمیده بودند، راحت ارتباط برقرار میکردند».
ویژگی تفسیر آیتالله خامنهای
درسهای تفسیر قرآن آیتالله خامنهای دو ویژگی بارز داشت. اول «بیدارگری و روشنگری» و دیگری «حرکتبخشی به جامعه». حجتالاسلاموالمسلمین مهدویراد این دو ویژگی را اینگونه توضیح میدهد: بیدارگری و روشنگری یعنی آیات جوری تفسیر و تصویر میشد که اگر کسی در این جلسه شرکت میکرد و به مباحث توجه داشت، وقتی از جلسه بیرون میآمد احساس میکرد نسبت به جلسهی قبل یک روشنی و نگاه جدید در فکر او ایجاد شده است. ویژگی دوم هم، تحرکآفرینی و حرکتبخشی به جامعه و درگیرساختن متن جامعه و زندگی مردم با آموزههای قرآن بود.
ضروریترین فعالیت
برقراری این درسها و نیروسازی و ایجاد پایگاه برای تربیت قرآنی جوانان انقلابی آنقدر برای آیتالله خامنهای مهم بوده که حاضر نبود هیچ مستمسکی برای تعطیلی بیجهت آن به ساواک بدهد؛ حتی اگر این عامل، تقاضای صلوات یکی از حضار برای مرادش، امام خمینی باشد: «من امروز بیش از هر چیز شناخت قرآن را لازم میدانم […] لذا من از آقایان میخواهم که شعار ندهند؛ چون شعار امروزه نه حرف است، نه عمل». دو هفته بعد، یکی از حاضران از «استاد» انتقاد میکند که: شعار، فریادِ مظلوم است از دست ظالم و من از استاد توقع چنین گفتاری را نداشتم. آیتالله خامنهای از منتقد تشکر میکند و از حاضران میخواهد که دربارهی این مسأله فکر کرده و نظر بدهند.
ساواک در خردادماه 1352 درس تفسیر آیتالله خامنهای در مسجد امام حسن علیهالسلام را تعطیل میکند. ایشان وقتی این مسأله را با لطایفالحیلی به اطلاع حاضران در جلسهی درس رساند، دربارهی ضرورت فعالیت قرآنی گفتند: «تمام بدبختیهای امروز ما در اثر ندانستن علم قرآن است. قرآن مرهم زخمها و جراحتها است».
مسجد کرامت
پیش از ماه مبارک رمضان این سال، بانیان مسجد کرامت نظر آیتالله خامنهای را برای اقامهی جماعت در این مسجد جلب کردند. مسجد کرامت از موقعیت مکانی بهتری نسبت به مسجد امام حسن علیهالسلام برخوردار بود. برنامهی شبهای جمعهی ایشان در آن مسجد، تلاوت، ترجمه و تفسیر قرآن بود. تختهسیاهی بود که آیات قرآن را روی آنها مینوشتند و بعد تشریح میکردند. استقبال مردم بهویژه دانشجویان از این برنامه فراتر از انتظارها بود.
جلسات درس مسجد شلوغ شد و پاسخگوی تعداد مراجعین نبود. تصمیم گرفتند که مسجد را با کمکهای مردم توسعه بدهند. ایشان سالها بعد دربارهی جلسات تفسیر مسجد کرامت و مسجد امام حسن علیهالسلام گفتند: «شاید در کشور، اجتماع دانشجویى به یکپارچگى، یکدستى و تراکم اجتماع مسجد امام حسن یا مسجد کرامت که بنده آنجا درس تفسیر براى دانشجوها میگفتم، وجود نداشت». جدای از جلسات تفسیر شبهای جمعه، مسجد کرامت شاهد برگزاری جلسات تلاوت قرآن در صبحهای جمعه هم بود. این جلسات به پیشنهاد آیتالله خامنهای و در بسیاری موارد با حضور ایشان برگزار میشد.
بازگشت به مسجد امام حسن
تقریباً همهی مباحث مطروحه آمیخته بود به نکات و موضوعات اجتماعی. همینها باعث شد تا ساواک پیش از ظهر روزی از روزهای اسفند 52 تلفنی به او اطلاع دهد که دیگر حق ندارد پایش را به مسجد کرامت بگذارد. گوشی را گذاشت و نماز را فُرادی خواند. شب همان روز به مسجد امام حسن علیهالسلام بازگشت و امامت جماعت آن مسجد را بر عهده گرفت. ماه رمضان سال 1353، مسجد امام حسن علیهالسلام دوباره شاهد جلسات تفسیر قرآن بود. ساواک اما مجدداً ایشان را در دیماه 1353 دستگیر میکند. پس از آزادی نیز دیگر به ایشان اجازه امامت جمعه و سخنرانی داده نشد.
دیگر فعالیتها
حضرت آیتالله خامنهای در دوران مبارزه علاوه بر درس تفسیر قرآن، مجموعهای از مباحث معارفی را در مجالس مختلف و به مناسبتهای گوناگون و در سفرهای تبلیغی بیان کردهاند که بسیاری از آن مباحث متکی به آیات قرآن بوده است. خلاصهای از سخنرانیهای ایشان در مسجد امام حسن علیهالسلام که در قالب کتاب «طرح کلی اندیشهی اسلامی در قرآن» در سال 1354 منتشر شده، از جملهی این مباحث است. البته متن کامل این کتاب اخیراً منتشر شده است. ابتنای به قرآن در دیگر مباحث ایشان که بعضاً به صورت مکتوب هم منتشر شدهاند مانند «گفتاری در باب صبر» وجود دارد. آیتالله خامنهای همچنین در سالهای مبارزه جلد نخست تفسیر «فی ظلال القرآن» اثر «سید قطب» را هم ترجمه میکنند.
گشایشِ پس از انقلاب
با پیروزی انقلاب اسلامی، گویی مجالی فراهم شده باشد که آرزوهای آیتالله خامنهای برای ارتباط مردم و قرآن محقق شود. بررسی سیرهی ایشان در این سالها گویای تلاش برای این مهم است. تأسیس رادیو قرآن در سال 1362 به دستور ایشان، تشکیل شورای عالی قرآن در سازمان صداوسیما، گسترش جلسات تلاوت قرآن با حضور قاریان خارجی و به خصوص مصری و قاریان داخلی از اقصینقاط کشور از جملهی این تلاشها است.
برگزاری نزدیک به 30 جلسه درس تفسیر قرآن برای دانشجویان در سالهای 1370 و 1371 از دیگر تلاشهای ایشان برای ترویج فرهنگ قرآنی بود. اگرچه به نظر میرسد این جلسات به دلیل مشغلهی کاری ایشان امکان تداوم نیافت.
از نکات قابل توجه در سیرهی رفتاری آیتالله خامنهای، دیدارهای مکرر ایشان با جامعهی قرآنی است. جامعهی قرآنی یکی از معدود اقشاری هستند که ایشان در این چند سال هر ساله حداقل دو دیدار با آنها داشته است. یکی دیدارهای انس با قرآن در ماه مبارک رمضان و دیگری دیدار با شرکتکنندگان مسابقات سراسری قرآن کریم. این دیدارها در برخی سالها بیش از دو بار هم بوده است.
از دیدارهای عمومی تا دیدار هیأت دولت
رهبر انقلاب بارها توصیه به انس با قرآن را در محافل گوناگون مطرح کردهاند؛ از دیدارهای معمول خود با اقشار مردمی گرفته که گفتهاند: «سعى کنید رابطهتان را با قرآن قطع نکنید. هر روز، ولو نصف صفحه، قرآن بخوانید؛ اینها همهاش مقرِب انسان است؛ صفاى روح و گشایش و فتوح معنوى را همینها براى انسان به وجود مىآورد.» تا دیداری مانند دیدار نخست خود با هیأت دولت جدید که فرمودهاند: «برادران عزیز و خواهران عزیز! بارتان سنگین و کارتان دشوار است […] براى اینکه بتوانید این راه را سالم طى کنید و 1450 روزى را که در پیش دارید، به خوبى سپرى کنید، باید خود را به خدا وصل کنید. هر روز حتماً قرآن بخوانید؛ هر مقدارى مىتوانید […] این را یک سیرهى قطعى براى خودتان قرار دهید.» با این نگاه، اهدای یک جلد قرآن به پاس خدمات هشتسالهی هیأت دولت در ادوار مختلف در آخرین دیدار ایشان با رهبر انقلاب معنای دیگری مییابد.
در طول این سالها، رهبر معظم انقلاب همواره و در مناسبتهای گوناگون، بر اهمیت توجه به قرآن سخن گفتهاند. ایشان معتقدند تلاوت و قرائت و حفظ قرآن کریم مقدمهی اُنس با قرآن و اُنسگرفتن با این مصحف شریف، مقدمهی تدبّر و فهم معانی قرآنی است: «از برکات انقلاب است که جوانهای ما، صاحبان صوت و ذوق و هنر تلاوت و استعداد و آمادگی برای فراگیری، بحمدالله در این میدان وارد شدند و پیشرفت کردند، ولی اینها مقدمه است؛ مقدمه برای فهم قرآن و تخلق به اخلاق قرآن».
تخلق به اخلاق قرآنی همانی است که رهبر انقلاب آن را دوای تمام دردها و جراحتهای جامعهی اسلامی میدانند. به نظر میرسد هدف رهبر انقلاب در تمام فعالیتهای قرآنی خود مسألهای است که در محفل اخیر انس با قرآن مطرح کردند: «مسألهی بالاتر، تخلق به اخلاق قرآنی است؛ سبک زندگی را منطبق با قرآن قرار دادن»، این که فرهنگ ما، سبک زندگی ما، پوشش، منش و معاشرتها و ارتباطات اجتماعی ما آن چیزی نباشد که در جوامع خالی از نور معنویت و قرآن است، بلکه مطابق معیار قرآن باشد.
“هوالکریم
جز سر کوی تو ای رحمت بی حد و حساب
عاشقان تو محال است پناهی گیرند..
مشهد به یاد همه دوستان بودیم
دل نوشت:
مگر سیاهی چشم تو مرحمت بکند
و گرنه بخت سیاهی که داشتم ، دارم
لبم به ذکر خوش آن حبیب افتاده
که بر مشام دلم عطر سیب افتاده
برگرفته از :www.revayatgar.blog.ir
فاطمه سلیمانپور دیشب در دیدار شاعران با رهبر انقلاب غزلی عاشقانه خواند که با استقبال حضار و مقام معظم رهبری مواجه شد.
به گزارش فارس، فاطمه سلیمانپور دیشب در دیدار شاعران با رهبر انقلاب غزلی عاشقانه خواند که با استقبال حضار و مقام معظم رهبری مواجه شد. این غزل بسیار زیبا چنین است:
در شهر ما این نیست راه و رسم دلداری
باید بدانم تا کجاها دوستم داری
موسی نباش اما عصا بردار و راهی شو
تا کی تو باید دست روی دست بگذاری
بیزارم از این پا و آن پا کردنت ای عشق
یا نوشدارو باش، یا زخمی بزن کاری
من دختری از نسل چنگیزم که عاشق شد
خو کرده با آداب و تشریفات درباری
هرکس نگاهت کرد، چشمش را درآوردم
شد قصه آقا محمد خان قاجاری
آسوده باش از این قفس بیرون نخواهم رفت
حتی اگر در را برایم باز بگذاری
چون شعر آن را از سرم بیرون نخواهم کرد
باید برای چادرم حرمت نگه داری
تو می رسی روزی که دیگر دیر خواهد شد
آن روز مجبوری که از من چشم برداری