انجمن حجتیه چیست؟ ونظر آیت الله خامنه ای درمورد این افراد چه میباشد؟
پیوند: http://www.pasokhgoo.ir/node/29111
بسمه تعالی
انجمن حجتیه چیست؟ چه زمانی به وجود آمد؟ موسس آن چه کسی است؟ آیا بداست یا خوب؟ چه کارمیکنند؟ درحال حاظر چه کار میکنند؟ ونظر آیت الله خامنه ای درمورد این افراد چه میباشد؟
پاسخ:
انجمن حجتیه به عنوان یکی از جریان های ایستای مذهبی در خنثی سازی و سیاست گریز نمودن قشر مذهبی، خصوصاً نسل جوان، نقش موثری را ایفا نموده است .
انجمن حجتیه پس از رکود چند ساله، از سال 1376 فعال شده ،تشکیلات خود را دنبال نموده و عناصر وابسته به این فرقه در تهران و شهرستان ها با پوشش هیأت های مذهبی و جلسات تفسیر قرآن مشغول فعالیت شده و توانسته اند افرادی از قشر جوان را جذب نمایند .
تاریخچه
الف) قبل ازانقلاب :
این انجمن بانام “انجمن خیریه حجتیه مهدویه” پس از کودتای 28 مرداد 1332 با رهبری محمد ذاکر تولایی(معروف به حلبی) با هدف مقابله با بهائیت تأسیس شد. لیکن در مبارزه با بهائیت، هیچ گاه اساس بهائیت (صهیونیسم) و رؤوس آن در ایران(هویداها، هژبر یزدانی ها و رژیم بهائی پرور شاهنشاهی) را مد نظر قرار نداده، بلکه در محیط اختناق رژیم شاهنشاهی در کمال آزادی، جلسات منظمی را در ییلاق ها و باغ های بزرگ با صرف هزینه های سنگین برگزار می کردند. از افتخارات این انجمن در قبل از انقلاب عدم شرکت اعضایش در قضایای 15 خرداد بود.
ب) پس از انقلاب :
در ابتدای انقلاب با سوء استفاده از فضای باز به وجود آمده و با پوشش دفاع از اسلام فقاهتی، به جنگ با ولایت فقیه برخاستند. پس از سخنرانی امام راحل درسال 1362 عده ای از اعضا جریان متوجه انحرافات خود شده و از انجمن جدا شدند .
حضرت امام خمینی (قدس سره) درخصوص انجمن حجتیه فرمود :
یک دسته دیگر هم که تزشان این است که بگذارید مصیبت زیاد بشود تا حضرت صاحب بیاید .حضرت صاحب مگر برای چی می آید …این اعوجاجات را بردارید، این دسته بندی ها را برای خاطر خدا اگر مسلمونید ،بردارید و برای خاطر کشورتان اگر ملی هستید، این دسته بندی ها را بردارید. در این موجی که الان ملت را به پیش می برد، در این موج خودتان را وارد کنید و برخلاف این موج حرکت نکنید که دست و پای تان خواهد شکست .(1)
مواضع انجمن حجتیه
الف ) مخالفت با تشکیل حکومت ا سلامی :
از مواضع انجمن، می توان به مخالفت با تشکیل حکومت اسلامی خصوصاً بعد از انقلاب اشاره نمود.
حضرت امام خمینی(قدس سره) در باب حکومت می فرمایند :
لازم است که فقها اجتماعاً یا انفراداً برای اجرای حدود وثغور نظام، حکومت شرعی تشکیل دهند . این امر اگر برای کسی امکان داشته باشد ، واجب عینی است و گرنه واجب کفائی است .
. انجمن معتقد است که استرداد حق مظلوم را باید به ظهور امام زمان (عج) واگذار نمود. طبیعی است که بر اساس این عقیده، امر تشکیل حکومت به خودی خود منتفی می گردد . برپایی حکومت به منظور استرداد حق بی مورد شناخته می شود .
ب) عدم اعتقاد به ولایت فقیه :
ولایت فقیه جزء حکومت ا سلامی است . مشروعیت حکومت بسته به حضور فقیه جامع الشرایط در رأس امور است، تا ناظر بر اجرای احکام اسلام به طرز صحیح باشد. با ظهور انقلاب و برقراری نظام اسلامی درایران اصل ولایت فقیه به عنوان یکی از ارکان نظام به تصویب مجلس خبرگان قانون اساسی رسید. اما انجمن حجتیه قائل به ولایت عامه مراجع در مقابل ولایت فقیه است.
با تعمیم ولایت می خواهند که همه مجتهدان ولایت داشته باشند . بین آن ها یک نفر به عنوان فقیه اعلم شناخته شود، ولی جایگاه فقیه اعلم در راس کلیه قوای حکومتی نیست . انجمن با جدا کردن رهبریت از مرجعیت که ناشی از جدا کردن دین از سیاست است، تقلید خویش از مراجع خاص و عملکرد خود را توجیه می نماید .
ج) مهدویت وانتظار :
رهبر و مؤسس انجمن حجتیه درجلسه درس و سخنرانی خود گفته است :
الان هم می گویی حکومت اسلامی خوب است. شما آن مصداق حاکم اسلامی را نشان بدهید. آنی که معصوم از خطا باشد را نشان بدهید. آنی که هوی و هوس و حب ریاست و شهرت و غضب و تمایلات نفسی به هیچ وجه در او اثرنکند، نشان بدهید . او بیاید توی میدان جلو بیافتد. ملت می افتد به خاک پایش، تمام مردم قربان خاک پایش میشوند .
بدین ترتیب اعضای انجمن برای توجیه رخوت و سازشکاری و تنبلی خود، قیام برای تشکیل حکومت شرعی را نفی می نمایند . نگرش انجمن در باب انتظار مبتنی است برنگرش عامه (باید امام زمان بیاید اشکالات رابرطرف کند و تا حضرت نیاید، هیچ کاری انجام نمی گیرد …)می باشد .سعی کرده اند این مسئله را به شکل استدلالی مدون نمایند .
د ) جدایی دیانت از سیاست :
در اساسنامه ای که مبنای خط مشی انجمن می باشد، آمده است که، انجمن به هیچ وجه در امور سیاسی مداخله نخواهد داشت . مسئولیت هر نوع دخالت در مسائل سیاسی از طرف افراد منتسب به انجمن، بر عهده خود آنان خواهد بود.
حضرت امام(قدس سره) در بیانی شیوا فرمود :
جدا کردن سیاست ا ز دین قیام برضد اسلام است.
همچنین امام در جای دیگر فرمود :
ما مکلفیم به این که در امور دخالت کنیم . ما مکلفیم در امور سیاسی دخالت کنیم، همان طور که پیغمبر (ص) دخالت می کرد.(2)
ديدگاه و نظر آیه الله خامنه اي در باره انجمن حجتيه به طور صريح يافت نشد اما به نظر مي رسد ايشان نيز با مرحوم امام هم عقيده باشند .
در كشمكش هاي سياسي، احزاب و رقيبان گاهي با توسل به برچسب هايي مانند وابستگي برخی افراد به انجمن حجيته سعي در به حاشيه كشيدن و منزوي نمودن آنان را دارند .
پی نوشت ها:
1. سخنرانی حضرت امام خمینی در سال 1362.
2.صحیفه نور، ج15، ص60.
در وقت تشرّف از حضرت صاحب (عج) چه سؤال كنيم؟
مهمّ اين است كه در وقت تشرّف از آن حضرت سؤال كنيد كه اوّلاً: آيا ظهور و فرج عمومى آن حضرت دور است يا نزديك؟ اگر دور باشد تسليم باشيم، و اگر نزديك باشد به افراد باصلاح بگوييم كه مهيّا باشند.
ثانيا: به فرض دور بودن فرج از آن حضرت بخواهيم كه آيا راهى براى ارتباط با آن حضرت با بى سيم هست تا مؤمن صالح با آن بى سيم كور باطن نباشد، و ارتباط داشته باشد؟
ما به كسانى كه براى سفر حجّ با ما خداحافظى كرده اند، اين تذكّر را داده ايم. كه اگر عينك بزنيد(شاعر مى گويد:
اين ديده نيست لايق ديدار روى تو چشمى دگر بده كه تماشا كنم تو را
و نيز شاعر ديگرى مى گويد:
وَ كَيْفَ تَرى لَيْلى بِعَيْنٍ تَرى بِها سِواها وَ ما طَهَّرْتَها بِالمَدامِعِ؟! )
ممكن است به خدمت آن حضرت برسيد، و ملاقات حاصل شود.
آیت الله بهجت (ره)
فضيلت كربلا بر مكه
امام صادق عليه السلام فرمودند:
مكه سخن گفت به كرامت هاى خداوند تفاخر نمود و گفت : كيست مانند من و حال آنكه خانه خدا روى من بنا شده و مردم از اطراف به جانب من مى آيند، چون مكّه تفاخر نمود وحى شد، كه اى مكّه بجاى خود باش ، نيست فضل خانه كه سبب فضل تو است در جنب فضل كربلا، مگر به مانند سوزنى كه در دريا فرو برند، پس چه اندازه آب از دريا برميدارد،
و اگر خاك كربلا نبود تو را فضيلت نميدادم ، و اگر آن شخص (امام حسين عليه السلام ) كه در آنجا مدفون است نبود نه تو را و نه خانه را خلق مى كردم پس بجاى خود باش و تواضع و خشوع نما، و تكبّر مكن بر كربلا و الّا تو را به جهنّم خواهم انداخت . (1)
متن عربی این حدیث :عن الصّادق عليه السلام انّ ارض الكعبة قال مَن مِثلى و قد بنى بيت اللّه على ظهرى ياتينى النّاس من كل فجّ عميق و جعلت حرم اللّه و امنه ، فاوحى اللّه اليها كفّى و قرّى ما فضل ما فضّلت به فيها اعطيت ارض كربلا الّا بمنزلة الّا برّة غمت فى البحر فحملت من مأ البحر و لولا تربة الحسين عليه السلام ما فضّلتك و لولا ما ضمّنة كربلا لما خلقتك و لا خلقت الذّى افتخرت به فقرىّ و استقرّى و كونى دنيا متواضعا ذليلا مهيمنا غير مستنكف و لا مستكبر لارض كربلا والّا مسخنده و هويت بك فى نار جهنّم .
و قال على بن الحسين عليه السلام اتّخذ اللّه ارض كربلا حرما قبل ان يتّخذ مكّة حرما باربعة عشرين الف عام و انّها تزهر لاهل الجنّة كالكوكب الدّرى (2)
امام سجّاد عليه السلام فرمودند:
خداوند زمين كربلا را حرم قرار داد 24 هزار سال قبل از آنكه مكّه را حرم قرار دهد، و آن زمين ميدرخشد براى مردم بهشت مانند ستاره درخشان .
و عن ابى جعفر عليه السلام قال خلق اللّه كربلا قبل ان يخلق الكعبة باربعة عشرين الف عامٍ و قدّسها و بارك عليها فما زالت قبل ان يخلق اللّه الخلق مقدّسة و مباركة و لاتزال كذلك و جعلها اللّه افضل الارض فى الجنّة .
و امام باقر عليه السلام مى فرمايد: خداوند كربلا را خلق كرد 24 هزار سال قبل از آنكه كعبه را خلق نمايد و آن زمين را مقدس نمود و بركت داد و قبل از آن خلق ننموده بود مقدّسى و مباركى مانند آن زمين و خداوند زمين كربلا را در بهشت افضل زمينها قرار داده است .(3)
پی نوشتها :
1- خصائص الحسينيه ص 327.
2- بحار الانوار ج 10 - تحفة الزّائر
3- كشكول النور ج 1 ص 14
درباره کتاب نامیرا
بیش از هر چیز اسم كتاب است كه خواننده را مشغول میكند؛ ابتدا به ذهن میرسد «نامیرا» فقط اسمی هنری است كه برای جلب مخاطب انتخاب شده و یا ناشر و نویسنده خواستهاند ابهام داستان را زیاد كنند. اما كتاب را كه تا انتها بخوانی معلوم میشود «نامیرا» ریشه در مفهوم «كل یوم عاشورا و كل ارض كربلا» دارد. مفهومی كه میگوید پهنهی سرزمین كربلا به اندازهی كل زمین وسعت پیدا كرده و عاشورا همیشه نمیراست.
«نامیرا» داستانی شخصیتمحور است؛ رمانی با خردهروایتهایی از تغییر روش، هدف، آرزو و عاقبت آدمها. این روزگار است كه آدمها را در محك انتخاب شدن و انتخاب كردن میگذارد و نویسندهی نامیرا فقط تصویرساز صادق این رویدادهاست. نویسندهی كتاب را به سبك رمانهای كلاسیك با شروعی آرام آغاز میكند، تصویرسازی میكند، شخصیتها را یك به یك وارد داستان میكند، آنها را معرفی میكند و با داستان پیش میبرد. «نامیرا» اسیر اختلاف روایتهای تاریخی نشده و البته از عقبهی تحقیقی درستی بهره برده است.
نوشتن داستانی كه مخاطب، آخرش را میداند كار آسانی نیست. و اینجاست كه كرمیار با نگاه درست به عاشورا و استفاده از عنصر «رمانس» به خوبی بهرهگرفته است. دریغ جدی اینجاست كه ای كاش سریال «مختارنامه» را بعد از خواندن «نامیرا» میدیدیم تا باورمان شود در كوفهای كه ۱۸هزار نامه برای امام حسین علیهالسلام ارسال میشود چطور یكباره ورق بر میگردد و آدمهایی كه تا دیروز مشتاق استقبال از پسر پیامبر و علی علیهماالسلام بودند، ناگهان با زرق و برق سكههای پسر مرجانه پشت او را خالی كردند، سفیرش را كشتند و بزرگان كوفه ناگهان یار قدیمی ابنزیاد شدند؟
آن وقت بود كه میفهمیدیم كه عمرو بنحجاج -از سردرمداران دعوت امام به كوفه- كه سعی میكرد سپاهی برای امام تهیه كند، چگونه با یك جلسه نشست و برخاست با والی خناس كوفه یك شبه از دوست به دشمن تبدیل میشود و سعی و همتش را بر این میگذارد كه مقابل یاران امام حتی اگر دختر و دامادش باشند، بایستد؟
در «نامیرا» است كه میفهمی بخشی از انبوه مردمی كه به امام نامه نوشتند حضور امام را برای منافع شخصی خود میخواستند. امضاها به خاطر درد دین نبود بلكه برای طایفهای سؤال این بود كه چرا معاویه شام را برتر از كوفه دانسته است. وقتی كه ابنزیاد سر كیسه را شل كرد و از بیتالمال كیسههای طلا بخشید، دیگر آمدن امام فایدهای برای این قوم نداشت. قصور معاویه را یزید جبران كرده بود، شاید اگر امام میآمد به كوفه و زعامت قوم را برعهده میگرفت اینان باز هم مخالفت میكردند. هرچند ابنزیاد هلاكشان كرد و دستشان را به خون پسر پیامبر آلوده كرد.
«نامیرا» یك مشخصهی بارز دارد. نامیرا یك دورهی فتنهشناسی است برای كسانی كه در پی حق هستند و میخواهند بدانند كه حق و باطل چگونه جابهجا میشوند. كه حتی «عبدالله بنعمیر» با آن همه سابقه در جهاد با كفار تردید میكند كه چرا پسر پیامبر به مقابله با یزید برخاسته است؟
«نامیرا» داستان عاشقانه هم دارد و نویسنده آگاهانه درام و رمانس را در كتابش خوب پرداخته است. «عشق» در نامیرا عشق بازاری نیست؛ آنجایی كه سلیمه دختر عمرو بنحجاج با ربیع پیمان زناشویی میبندد و خوشحال است كه همسرش محب علی و اولاد اوست و خشمگین میشود كه چرا پدرش به حسین علیهالسلام پشت كرده است. این عشق آن قدر قوی است كه وقتی ربیع كارش به تردید میكشد، سلیمه هشدار میدهد كه پیوند آن دو از سر حب علی و حسین علیهماالسلام است.
در داستان كسانی را میبینیم كه در لحظههای آخر به كاروان امام میرسند و البته چه خوش میرسند. اینان مدیون یك لحظه محاسبهی درست هستند تا بسوی امام بروند و البته میروند و میتوانند با امام باشند.
داستان «نامیرا» تمامی ندارد اما تو باید تا انتهای كتاب بخوانی تا حس كنی چرا «اَنَس بنحارث كاهلی» خیلی قبلتر از واقعهی عاشورا در كربلا به انتظار امامش نشسته است. اَنَس اینقدر افق بلندتری دارد كه به «عبدالله بنعمیر» هم هشدار میدهد حرامیان و مسلمانان و مشركان به زودی یكی میشوند! و بر بهترین خلق خدا هجوم میآورند.
آثار فاخر ادبیات دینی در انتشارات «كتاب نیستان» یك رویكرد ماندگار خواهد بود. جریانی آهسته ولی با چگالی جدی جریانسازی در ادبیات انقلاب اسلامی ایران.
بخشی از كتاب نامیرا به انتخاب نویسنده را از ایـــــنجا بخوانید.