• خانه 
  • تماس  
  • ورود 

  • سخن حضرت آیت الله بهجت درباره مقام حضرت عبدالعظیم حسنی (ع) در جمع طلاب :" شما در جوار گنج الهی هستید قدر آن را بدانید ***

یک داستان بلند درباره دختران ایران

16 آذر 1394 توسط عبدالعظیم حسنی (ع)


معرفی کتاب دختران آفتاب

کتاب مخاطب عام را هم درگیر می‌کند؛ چراکه بحث‌های کتاب، جواب گفت‌وگوهای تربیتی و نقدهای اجتماعی و شوخی جمع‌های خانوادگی و محفل‌های مختلط زنانه و مردانه درباره‌ی مسائل زنان است. کتاب برای والدین رفع‌کننده‌ی برخی گره‌های ذهنی در روابط عاطفی‌شان با همسرشان است و همچنین کلیدهای خوبی از نیازهای تربیتی فرزندان را در اختیارشان قرار می‌دهد و برای فرزندان و به‌ویژه دختران، آگاهی و ترسیم فضای آینده و پیش‌رو را به دست می‌دهد

برای انتقال مفاهیم از طریق کتاب، سبک‌ها و شیوه‌های گوناگونی وجود دارد. گاه نویسنده برای انتقال یک مفهوم ساده مثل خیانت، از راه مقایسه و تحلیل علمی وارد می‌شود، گاهی از طریق بررسی روان‌شناسانه‌ی یک یا چند رویداد با مخاطب در این باب سخن می‌گوید، گاهی از طریق شعر این ارتباط را با مخاطب برقرار می‌کند و منظورش را انتقال می‌دهد و گاهی هم با نوشتن یک داستان یا خلق یک رمان این منظور را حاصل می‌کند. این دو شیوه‌ی اخیر، عمق نفوذ بیشتری در میان توده‌های مردم دارد و به‌دلیل زبان محاوره و جذابی که از آن بهره می‌گیرد، پیام را در آماده‌ترین حالات روحی یک فرد به او انتقال می‌دهد. شاید توجه رهبر انقلاب به این دو روش، یعنی شعر و رمان، برای انتقال مفاهیم به‌ویژه مفاهیم انقلاب اسلامی ایران، جنگ تحمیلی و دفاع مقدس و مفاهیم دینی از همین‌رو باشد.

کتاب «دختران آفتاب» با استفاده از سبک «داستان‌مقاله» به بررسی و نقد و رد و اثبات مؤلفه‌ها و مباحث و شبهات حوزه‌ی زن و خانواده و جامعه می‌پردازد و می‌توان گفت از موفقیت زیادی در این زمینه برخوردار است. مباحث در حین برگزاری یک اردوی ده‌روزه‌ی دخترانه‌ی دانشجویی از دانشگاه تهران اتفاق می‌افتد که به‌قصد زیارت امام رضا علیه‌السلام راهی مشهد شده‌اند. به مناسبت‌های مختلف و اتفاقاتی که می‌افتد، موضوعات مطرح و بررسی می‌شوند و به نتیجه می‌انجامند.

راوی داستان دختری است به نام مریم که به‌دلیل بی‌توجهی مادر به محیط خانه در اثر توجه شدیدش به کار در بیرون از منزل و ایجاد گسست خانوادگی، دچار روحی رنجور و ناآرام شده است و تصمیم می‌گیرد برای تنبیه والدینش هم که شده، چند روزی آن‌ها را بی‌خبر رها کند. به ذهنش می‌رسد که فرار کند، اما خوب که فکر می‌کند می‌فهمد آدم این کار نیست. در همین موقع، یاد اطلاعیه‌ی اردوی زیارتی دانشگاه می‌افتد و بدون معطلی ساک مختصری آماده می‌کند و خود را به جمع زائرین می‌رساند. فاطمه که یکی از مسئولین برگزارکننده‌ی اردوست، با اخلاق خوش و آرامش و با وجود فقدان صندلی خالی، موجبات هم‌سفر شدن مریم با آن‌ها را فراهم می‌کند. او در طی سفر با همدلی و همراهی که با احساس بچه‌ها دارد، از بروز جدل و درگیری‌های لفظی بین آن‌ها جلوگیری می‌کند و با استفاده از مطالب مرجع و مستند، به بحث‌ها جهت مثبت می‌دهد.

نویسندگان این کتاب، آن را با روحیه‌ی بچه‌های گرم هیئتی نگاشته‌اند و بی‌شمار از اصطلاحات آن‌ها در مکالمات کتاب بهره برده‌اند. البته این مکالمات، محاورات قریب به دو دهه‌ی پیش است و از این جهت، هم نوستالژی خوبی برای کسانی است که در اواخر دهه‌ی هفتاد و اوایل دهه‌ی هشتاد، در سن راهنمایی و دبیرستان بوده‌اند و هم برای جوانان امروز این امکان را فراهم می‌کند که با محاورات آن سال‌ها آشنا گردند و متوجه تغییر این محاورات در این بیست سال شوند و مثلاً بفهمند درگیری‌های روحی دختران بیست سال پیش چه بوده و بین آن‌ها چه کلماتی رواج داشته است و به این ترتیب، با دغدغه‌های آن‌ها به‌خوبی آشنا می‌شوند.

کتاب از فرازوفرودهای خوبی برخوردار است. ریزداستان‌های جالبی در زمان اردو اتفاق می‌افتد و داستان زندگی بچه‌ها و تجربیاتشان دیدنی است. گم شدن عاطفه یا حضور برادرش هم‌زمان با برگزاری اردو در مشهد، داستان بمب‌گذاری در حرم امام رضا و شهادت جمع کثیری از مردم در روز عاشورا که مریم آن را این‌گونه روایت می‌کند نیز جالب است:


«چند قدم دیگر رفتم و دوباره برگشتم به‌سمت فاطمه.
- فاطمه جان!
سرش را بالا آورد اما این‌بار نگاهش غریبه بود!
- التماس دعا، فاطمه جان!
- محتاجیم به دعا!
دیگر معطل نکردم و خودم را به کفشداری رساندم. میان دو نیروی متضاد گیر کرده بودم. یکی مرا به درون می‌کشید و دیگری به بیرون هل می‌داد. نگاهی به برگه‌ی زیارت عاشورا کردم. سعی کردم بفهمم فاطمه کجا را می‌خواند. احساس کردم که حتی صدایش را هم می‌توانم بشنوم.
- الهم اجعنی فی مقامی هذا ممن تناله منک صلوات و رحمت و مغفره.
کفش‌ها را گرفتم. کفش‌های خودم را گذاشتم روی زمین تا پایم کنم. دوباره صدای فاطمه آمد. صاف و شفاف!
- الهم اجعل محیای محیا محمد و آل محمد و مماتی ممات محمد و آل محمد.
رویم را برگرداندم به‌سمت صدا. صدای مهیبِ شدیدی زمین و زمان را به هم ریخت. یا فاطمه‌ی زهرا! احساس کردم چیزی جلوی صورتم منفجر شد. موجی از گرما از روی سروصورتم گذشت. چشم‌هایم سوخت و گوش‌هایم تیر کشید. بی‌اختیار فریاد زدم: یا فاطمه‌ی زهرا! تازه بعد از آن بود که فهمیدم صدای انفجار از توی حرم بوده است… به یاد خواب دیشب افتادم. آتش! فاطمه!…»

دختران آفتاب ، رمان ، امام خامنه ای

این کتاب در چهارده فصل تنظیم شده و شخصیت اصلی و راوی داستان «مریم» است و «فاطمه» از مسئولین اردو و بزرگ و استاد بچه‌هاست. «ثریا» هم دیگر شخصیت داستان است که با این جمع تفاوت دارد. دختر محجبه‌ای نیست و به قول فاطمه، تنها نقطه‌ی اتصالش با این جمع، زیارت امام رضاست. «راحله» است و گرایش‌های فمینیستی‌اش، «فهیمه» و تجربه‌هایش از زندگی کوتاه در غرب! «سمیه» را هم داریم که یک دختر تندمزاج حزب‌اللهی است و «عاطفه» که اصفهانی است، همراه شوخی‌ها و شیطنت‌های خاص خودش. این شخصیت‌ها هستند که گفت‌وگوها را پیش می‌برند و بحث‌ها را سامان می‌دهند.

بی‌شک روح داستان در شکل‌گیری و نتیجه‌بخشی بحث‌ها بسیار مؤثر است. از منابع و مراجع خوبی در بحث‌ها استفاده شده است، مثل قرآن، روایات، کتاب «نامه‌های فهیمه»، مقالات و آمارهای کتب علمی و نشریات معتبر که به‌ مناسبت‌های مختلف از سوی بچه‌ها مطرح می‌شوند و وجودشان در دست بچه‌های دانشجو کاملاً توجیه دارد و از تصنعی شدن فضا جلوگیری می‌کند و در ضمن به خواننده این اطمینان را می‌دهد که مطلب و دلیل مطرح‌شده کاملاً محکم و علمی یا عینی و تاریخی است. حتی مثال‌های عینی اتفاق‌افتاده برای خود بچه‌ها مطرح می‌شود؛ مثل روابط مریم و والدینش، راحله و مادر محروم‌شده از حقوق طبیعی‌اش، عاطفه و برادر غیرتی‌اش و یا ثریا و روابط باز اجتماعی و مشکلات خانوادگی‌اش. نهایتاً عینیت داشتن نتیجه‌ی بحث‌ها، شیوه‌ی خوبی برای انتقال کاملِ مفاهیمی است که مدنظر نویسنده‌ی کتاب قرار دارد.

در یک کلام، این کتاب هم مانند کتاب «دکتر و پیر» شهید هاشمی‌نژاد و «دیدار اول از سه دیدار» نادر ابراهیمی و «دنیای سوفی» و کتاب‌هایی از این دست، برای کسانی که مطالعات جدی را دوست دارند و رمان‌خوان حرفه‌ای هستند، می‌تواند جذاب و شیرین باشد.

کتاب «دختران آفتاب» در ۴۷۳ صفحه در قطع وزیری و توسط سه نویسنده، یعنی آقایان بهزاد دانشگر، محمدرضا رضایتمند و با محوریت امیرحسین بانکی‌پور نوشته شده و نگارش آن سه سال به طول انجامیده و توسط انتشارات سروش در سال ۸۱ برای اولین‌بار به طبع رسیده و منتشر شده است. این اثر تاکنون نُه بار تجدید چاپ شده است.

 نظر دهید »

بازی های مفید برای کودکان

20 آبان 1394 توسط عبدالعظیم حسنی (ع)


یکی از مسائل مهمی که مربیان عزیز باید حسابی در اون کار کرده باشند

اطلاع از انواع بازی ها و اشنایی با نحوه اجرای بازی هاست لذا امروز جزوه کاربردی

رو برای شما عزیزان اماده ودر اختیارتون قرار میدهیم


از اینجا دانلود کنید .


بازی ، کودکان ، ابتدایی ، مربیان

منبع سایت کبوترانه


 1 نظر

اقتدار ملت ایران

17 آبان 1394 توسط عبدالعظیم حسنی (ع)

 

در همین قضیه مذاکرات هسته‌ای، این پیشرفت ملت ایران بود که قدرتهای مدعی را وادار کرد بیایند دست در دست هم بگذارند،

همه در مقابل ملت ایران بنشینند؛ آن تدابیر خصمانه را علیه ملت ایران بکار ببرند، شاید ملت ایران را از پا بیاندازند؛ این قدرت ملت ایران است.

 امام خامنه ای ۱۳۹۴/۸/۱۲


اقتدار ، ملت ایران ،



 نظر دهید »

مسابقه کتاب عدالت شهید مطهری

16 آبان 1394 توسط عبدالعظیم حسنی (ع)

 

بسم الله الرحمن الرحیم

معاونت پژوهش حوزه علمیه خواهران حضرت عبدالعظیم علیه السلام

به مناسب هفته کتاب و کتابخوانی مسابقه کتابخوانی با منبع کتاب عدالت شهید مطهری برگزار می نماید.


زمان ارسال پاسخ: 11 الی 15 آبان ماه سال 94

منبع: کتاب عدالت (عدل الهی انتشارات صدرا ) استاد مطهری


سوالات مسابقه را از اینجا مشاهده کنید .

پاسخ های مسابقه را به آدرس hossnainfo@yahoo.com ارسال نمایید.

به برندگان مسابقه جوایزی اهدا خواهد شد.


 نظر دهید »

مرگ بر آمریکا، شعاری آزموده شده

16 آبان 1394 توسط عبدالعظیم حسنی (ع)

 

باراک اوباما در مجمع عمومی سازمان ملل گفت: «مردم ایران از تاریخی افتخارآمیز برخوردارند. اما شعار «مرگ بر آمریکا» برای آنها شغل و امنیت ایجاد نمی‌کند. اگر ایران مسیر دیگری را انتخاب کرد، آن مسیر برای امنیت منطقه، برای مردم ایران و جهان خوب خواهد بود.» اما چرا اوباما، به دنبال ایرانِ بدون «مرگ بر آمریکا» است؟ پاسخ به این سؤال در کلام امام خمینی رحمه‌الله‌علیه نهفته است که «ما همه‌ی شعارهایمان را با عمل محک زده‌ایم» (۶۷/۱۲/۰۳). لذا می‌دانیم که:

۱. «مرگ بر آمریکا» شعاری برگرفته از ذهنیت تاریخی ایرانی‌ها نسبت به رفتارهای استکباری حاکمیت آمریکا بوده که تاکنون استمرار هم داشته است. کاپیتالاسیون، شلیک به هواپیمای مسافربری، کودتای نوژه و… . و حتی «یکی از برکات همین مذاکرات اخیر این بود که دشمنی آمریکایی‌ها… با ایران و ایرانی، با اسلام و مسلمین آشکار شد.»(۹۲/۱۰/۱۹) در واقع «مرگ بر آمریکا را کسی به ملت ایران یاد نداد.»(۷۳/۰۸/۱۱) و این شعار، زبان حال و حرف دل ملت‌های مظلوم و مستضعف جهان بوده است.

۲. راستی اگر شعار مرگ بر آمریکا کارآمد نیست و اگر در عمل جواب نداده، پس چرا نظام سلطه به‌دنبال حذف یک شعار «بی‌اثر و بی‌عمل» است؟ آیا تقاضای حذف این شعار به اینکه «امروز در خیلی از کشورها صدای مرگ بر آمریکا بلند میشود» برنمی‌گردد؟ آیا هدف نظام سلطه این نیست که با تغییر ذهنیت مردمی که «شاخِ ابرقدرتىِ ابرقدرت‌ها» را شکسته‌اند، ملت‌های الهام‌ گرفته از حرکت ملت ایران را نسبت ادامه حرکت خود دچار تردید کنند؟ تجربه‌ی تسخیر لانه جاسوسی و حوادث مصر نشان داد که حتی «مبارزه‌ی با استبداد بدون مبارزه‌ی با آن قدرت خارجی‌ای که پشت سر دیکتاتور و مستبد قرار دارد، به جایی نمی‌رسید … همچنان‌که در بعضی از انقلاب‌های این چند سال اخیر ملاحظه کردیم»(۹۲/۱۱/۱۹). به‌همین دلیل است که جریان غرب‌گرای داخلی تلاش می‌کند تا با «بزک» آمریکا، ماهیت استکباری او را کمرنگ کند. این جریان، دو راهبرد اصلی را دنبال می‌کند: ۱. «تحریف اصول امام خمینی رحمه‌الله‌علیه»؛ تا با «تفسیر غلط از امام» شاخص را تغییر دهند.(۹۲/۰۴/۳۰)؛ ۲. مخدوش کردن اصل استکبارستیزی. اگر این جریان بتواند ذهنیت مردم را تغییر دهد؛ به تبع آن مرز بین جبهه حق و باطل کمرنگ می‌شود، آن وقت راه نفوذ آمریکا به بهترین شکل ممکن هموار خواهد شد.

عکس پوستری | عده‌ای سعی نکنند چهره آمریکا را بزک کنند!
۳. اوباما ادعا کرده که با شعار مرگ بر آمریکا امنیت بیشتر برای ایران فراهم نمی‌شود. نگاهی گذرا به وضعیت کشورهایی در منطقه که مرگ بر آمریکا نگفته‌اند و نمی‌گویند و نیز کشورهایی که آمریکا برای برقراری امنیت به آنجا ورود کرده است، میزان توّهم اوباما را نشان می‌دهد. اتفاقا امنیت ایران حاصل عمل به شعار «مرگ بر آمریکا» است که با ایجاد عمق استراتژیک، خاکریز خود را تا مرزهای رژیم اشغالگر قدس رسانده است. بیش از سه دهه مقاومت و تلاش ایران در جهت دست‌یابی به دست برتر امنیتی در منطقه، نه تنها برای خود بلکه ملجأ امنیتی بسیاری از ملت‌های منطقه است که آمریکا به بهانه‌ی تأمین امنیت وارد کشور و زندگی‌شان شده است. استحکام خط مقاومت از استمرار «مرگ بر آمریکا» ی جمهوری اسلامی ایران است و «همه‌ی این گله‌ها و ناراحتی‌ها از این است که نفوذ ایران گسترده شده»(۹۴/۰۴/۲۰) است. به‌همین دلیل مسئولین نظام اسلامی باید توجه داشته باشند تا پدیده‌های اتفاقی، “دست دادن‌ها” و «اقدامات نابجا» یی از سوی آن‌ها صورت نگیرد که برخلاف سیاست‌های کلی نظام باشد یا سبب مخدوش شدن این تصویر موفق از مبارزه با استکبار شود و در خط مقاومت منطقه هم ایجاد تذبذب و دلسردی کند. آن‌ها نباید به‌جای نقطه‌های امیدبخش «دل را به نقطه‌هاى خیالى» بسپرند.(۹۳/۱۰/۱۷)

۴. اوباما گفت که شعار «مرگ بر آمریکا» برای شما شغل ایجاد نمی‌کند. وی جملات مشابهی را نیز در روزهای منتهی به نوروز ۹۲ درباره‌ی اقتصاد ایران بر زبان آورده بود. البته چند ماهی از این سخنان اوباما نگذشته بود که «اختلافات سیاسیون آمریکا بر سر مسائل مربوط به بودجه‌ی دولت‌شان موجب شد شانزده هفده روز دولت آمریکا تعطیل بشود، هشتصد هزار کارمند به مرخصی اجباری»(۹۲/۰۸/۱۲) بروند. امروز ۴۷ درصد جمعیت آمریکا با احتساب بدهی‌های خود، هیچ ثروتی ندارند (ثروت صفر!)؛ چهارصد خانواده‌ی ثروتمند آمریکا، مجموعا معادل ۶۲درصد جمعیتشان ثروت دارند و… حال چگونه رییس‌جمهور این‌چنین نظام اقتصادی که خود گرفتار است، مدعی می‌شود که اگر «مرگ بر آمریکا» نگویید، وضع اقتصادی‌تان بهتر می‌شود؟ اتفاقا ملت فهمیده است که مشکلات حوزه‌ی اقتصادی و معیشتی به این دلیل است که به‌طور کامل و قاطع «مرگ بر آمریکا» را عمل نکرده‌ایم. ما هنوز در این حوزه نتوانسته‌ایم وابستگی نظری و عملی به بیرون از مرزها را قطع کنیم. اگر همان بیست سال پیش آن هشدار را شنیده بودیم که «اقتصاد ما دچار این اشکال است که وابسته‌ی به نفت است و باید خودمان را از نفت جدا کنیم.» آن «آقایانِ به قول خودشان “تکنوکرات” لبخند انکار»(۹۲/۰۱/۰۱) نمی‌زدند و کمر همت می‌بستند و اقتصاد را از آن وابستگی نجات می‌دادند؛ امروز با این مشکلات اقتصادی روبه‌رو نبودیم. مشکلات اقتصادی ما برای گفتن «مرگ بر آمریکا» نیست بلکه برای عمل نکردن به آن است. آن “مرگ بر آمریکا"یی که نظام استبدادی شاهنشاهی را برانداخت و نظام سلطه را تحت تأثیر قرار داد، باید به ساختار و رفتار اقتصادی ما نیز جهت بدهد. کافیست یک‌بار دیگر رجوع کنیم به تجربه‌ی موفق «مرگ بر آمریکا».

 

لینک دانلود 

 

 نظر دهید »
  • 1
  • ...
  • 106
  • 107
  • 108
  • ...
  • 109
  • ...
  • 110
  • 111
  • 112
  • ...
  • 113
  • ...
  • 114
  • 115
  • 116
  • ...
  • 399

معرفی حوزه علمیه حضرت عبدالعظیم ع

شهرری، زمانی دارای حوزه‌های بسیار بوده و یک مرکز علمی محسوب می شد که مهم‌ترین عامل آن، حُسن‌ همجواری با مشاهد شریفه سه امامزاده بزرگوار، خصوصاً حضرت عبدالعظیم(ع) است که در این باره یکی از مراجع عالی‌قدر شیعه، حضرت‌ ایة الله ‌بهجت به طلاب فرمودند: «شما در جوار گنج الهی هستید، قدر آن را بدانید». قدمت حوزه علمیه آستان حضرت عبدالعظیم(ع) به سال‌های اوایل پیروزی انقلاب اسلامی بر می گردد. در اواسط شهریور 1359 بنای مقبره رضاخانی تخریب و به جای آن حوزه علمیه احداث شد و در 1366 حدود هفتاد نفر طلبه برای سال اول پذیرفته شدند. حوزه ‌علمیه آستان ‌حضرت‌عبدالعظیم(ع) ظرفیت ‌پذیرش سیصد طلبه علوم دینی در دو سطح 2و 3 را داراست و ساختمان آن از کلّیه امکانات آموزشی و رفاهی برخوردار است و از این جهت جزء معدود حوزه‌های کشور است. زیر بنای کلّ ساختمان 11 هزار و 500 متر مربع و محوطه، 6500 متر مربع و مساحت کلّ مدرسه 18 هزار متر مربع است.

جستجو

موضوعات

  • همه
  • طب سنتی و پزشکی
  • سیاسی
  • مناسبتهای سال
  • اخبار حوزه
  • علمی
  • مذهبی
  • عمومی
  • دست نوشته های یک طلبه
  • نرم افزار
  • شهداء
  • استفتائات
  • جدیدترین مقالات
  • برگی از زندگی علما
  • فراخوان
  • پژوهش
  • معرفی رسانه
  • منِ طلبه
  • نمونه سوالات امتحانی سطح2
  • داستان های پند آموز

پیوندهای روزانه


پشتیبانی سامانه وبلاگ مدارس
وبلاگ خانم یادگاری
گفته ها و ناگفته های یک طلبه
شبکه اجتماعی هادی نت
دفتر حفظ و نشر آثار مقام معظم رهبري
دفتر مقام معظم رهبري

خبرنامه

دی 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
    1 2 3 4 5
6 7 8 9 10 11 12
13 14 15 16 17 18 19
20 21 22 23 24 25 26
27 28 29 30      

اوقات شرعی

امروز: چهارشنبه 03 دی 1404
اوقات شرعی به افق:
  • اذان صبح اذان صبح:
  • طلوع آفتاب طلوع آفتاب:
  • اذان ظهر اذان ظهر:
  • غروب آفتاب غروب آفتاب:
  • اذان مغرب اذان مغرب:
  • نیمه شب شرعی نیمه شب شرعی: