نیست هیچ عشقی به جز عشق حسین(ع)
چشممان روشن ؛ خبر زیر را بخوانید …
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی سازمان بسیج دانشجویی؛ دکتر فرشته روحافزا معاون خواهران سازمان بسیج دانشجویی و معاون طرح و برنامه و تدوین سیاست شورای فرهنگی - اجتماعی زنان در جمع دانشجویان خواهران بسیج دانشجویی تهران بزرگ از پیشنهاد جدید دولت به کمیسیون فرهنگی مجلس رونمایی کرد.
وی اظهار داشت: در جلسه کمیسیون فرهنگی مجلس برای تدوین قوانین حجاب و عفاف که حدود دو ماه قبل برگزار شد و بنده نیز حضور داشتم آقای حجت الاسلام مجید انصاری (معاون امور مجلس رئیس جمهور) گفت: شما (مجلس) مدل کشور ترکیه و لبنان را پیاده سازی کنید مقوله حجاب را رها کنید هرکه دوس دارد حجاب داشته باشد.
گفتنی است امام خمینی (ره) در روز های اول انقلاب ، برای جلوگیری از بی حجابی به مسئولین کشور نهیب زدند و فرمودند: «الآن وزارتخانه ها- این را می گویم كه به دولت برسد، آنطورى كه براى من نقل می كنند- باز همان صورت زمان طاغوت را دارد. وزارتخانه اسلامى نباید در آن معصیت بشود. در وزارتخانه هاى اسلامى نباید زن هاى (بى حجاب) بیایند، زنها بروند اما با حجاب باشند. مانعى ندارد بروند اما كار بكنند، لكن با حجاب شرعى باشند، با حفظ جهات شرعى باشند.» صحیفه نور ج6 329
رهبری معظم انقلاب نیز در گرامی داشت شخصیت امام راحل(ره) و نقش ایشان در مسئله حجاب امام را تنها فردی که قادر به بازگردانندن حاج به کشور بود دانستند و فرمودند: «امام (ره) آن مرد شجاع و بی نظیری بود که مسئله حجاب را به این مملکت برگرداند. هیچ کس دیگری غیر از امام نمیتوانست این کار را بکند اینهم یکی از اختصاصات امام. اگر غیر از امام هر کس دیگر بود از همین آقایان، بزرگان، عرض میکنم که مقدسین علماء، چه وچه و چه، هیچکس جرأت نمیکرد که بگوید مردم باحجاب بیایند بیرون، امام همان ماه های اوّل پیروزی انقلاب گفتند باید مردم با حجاب بیایند.» (سخنرانی در جمع فرماندهان سپاه ـ 14/12/76 )
با مرور خاطرات دکتر حسن که مسئول اجرای طرح اجباری کردن حجاب در ادارت مربوط به ارتش پس از انقلاب بوده است وی منافقین را مخالفان حجاب اجباری می خواند و نقش خود در اجرای قانون حجاب و استدلال های که برای اجباری بودن این مسئله داشته است را این گونه بر می شمارد :
»طرح اجباری شدن حجاب در ادارت مربوط به ارتش، به عهده من گذاشته شد و بدین جهت در گام اول، همه زنان کارمند مستقر در ستاد مشترک ارتش را که نزدیک به سی نفر بودند، جمع کردم و پس از گفتگو با آنان قرار گذاشتیم از فردای آن روز با روسری در محل کار خود حاضر شوند. زنان کارمند که همگی به جز دو یا سه نفر بیحجاب بودند، شروع کردند به غر زدن و شلوغ کردن، ولی من محکم ایستادم و گفتم: از فردا صبح دژبان مقابل درب ورودی موظف است از ورود خانمهای بیحجاب به محوطه ستاد مشترک ارتش جلوگیری کند. پس از ستاد ارتش، نوبت به نیروهای سهگانه رسید. در آغاز به پادگان دوشان تپه رفتم و همه کارمندان زن را که تعداد آنها هم زیاد بود در سالنی جمع و درباره حجاب صحبت کردم. در آنجا زنها خیلی سر و صدا راه انداختند اما من قاطعانه گفتم: «این دستور است و سرپیچی از آن جایز نیست.» بعد توضیح دادم که ما نمیگوییم چادر سر کنید، بحث چادر مطرح نیست، سخن بر سر استفاده از روسری و پوشاندن سر و گردن است. در نهایت، در آنجا هم گفتم به دژبان دستور دادهایم از فردا هیچ زن بیحجابی را به پایگاه راه ندهند.
در نیروی زمینی و نیروی دریایی نیز برای کارمندان زن صحبت کردم و با خواندن آیات و روایات و کشاندن بحث حجاب به مسائل اجتماعی و سلامت جامعه و ارائه دلایل مختلف درباره لزوم حجاب، موضوع را تبیین کردم و دست آخر نیز با بخشنامه، رعایت حجاب الزامی شد. بحمدالله این تلاشها نتیجه مثبت داشت و پس از تعطیلات نوروز، همه زنان کارمند در ارتش با روسری به محل کار خود میآمدند. در وزاتخانهها و سازمانهای دولتی و حتی صداوسیما نیز بهتدریج حجاب عملی شد و همه زنان با روسری از خانه بیرون میآمدند. البته در روزهای رفراندوم هنوز شماری از زنان بیحجاب بودند و با سر برهنه در پای صندوقهای رای حاضر شدند، ولی این معضل اجتماعی خیلی زود جمع و جور شد و به سامان مناسبی رسید.»خاطرات دکتر حسن روحانی، جلد اول، صفحه 571-573
با این همه مشخص نیست چرا در حالی که حجاب با فرمان مستقیم امام راحل(ره) و تایید رهبر انقلاب و علمای اسلام قانون شده است و دکتر روحانی نیز استدلال های آن را به دیگران آموزش داده است دولت چنین پیشنهاد عجیبی را با مجلس شورای اسلامی مطرح کرده اند!
بسم الله الرحمن الرحیم
مراسم استقبال از حاجیه خانم میرمومنی ( مدیریت حوزه علمیه حضرت عبدالعظیم.ع ) و حاج آقا محمد تقدیری (استاد حوزه) زائرین بیت الله الحرام ، روز شنبه در مدرسه علمیه حضرت عبدالعظیم . ع با حضور طلاب ، اساتید و کارکنان این مدرسه برگزار شد.
برنامه با قرائت آیه 100 سوره نساء و ترجمه آن و با اجرای یک متن در مورد شهدای فاجعه منا آغاز گردید . سپس با تقدیم خیر مقدم خدمت مدیریت محترم از ایشان دعوت شد تا از این سفر روحانی و خاطرات و آنچه درباره این فاجعه خود از نزدیک دیده اند حضار را به فیض برسانند.
حاجیه خانم میرمومنی با بیان خاطرات و تبیین اتفاقات پیش آمده در منا و مکه باعث روشنگری طلاب و حضار شدند. با شنیدن اصل ماجرا از زبان ایشان که از نزدیک با واقعه درارتباط بودند حقایق عجیبی آشکار گردید . آنچه قطعا و به یقین حاصل شد کارشکنی دولت عربستان و شاید به جرات بتوان گفت عمدی بودن این اتفاق است . …
در ادامه با نوای حزین یکی از اساتید در رثای سیدالشهداء و شهدای منا حضار به فیض رسیدند .
در پایان از حضار پذیرایی بعمل آمد.
در دو آيه از قرآن كريم به صراحت زنده بودن شهداء مطرح شده است :
آيه اول : « وَ لَا تَقُولُواْ لِمَن يُقْتَلُ فىِ سَبِيلِ اللَّهِ أَمْوَاتُ بَلْ أَحْيَاءٌ وَ لَكِن لَّا تَشْعُرُون » ( 1 ) و به كسى كه در راه خدا كشته شده مرده مگوييد بلكه اينان زندههايى هستند ولى شما درك نميكنيد .
آيه : « وَ لَا تحَْسَبنَ َّ الَّذِينَ قُتِلُواْ فىِ سَبِيلِ اللَّهِ أَمْوَاتَا بَلْ أَحْيَاءٌ عِندَ رَبِّهِمْ يُرْزَقُون » ( 2 ) البته نپنداريد كه شهيدان راه خدا مردهاند بلكه زنده به حيات ابدى شدند و در نزد خدا متنعم خواهند بود .
آنچه در اين زمينه قطعى مى باشد اين است كه مراد زنده بودن جسم شهداء نيست زيرا همه مى دانيم كه جسم آنها مانند جسم ديگران متلاشى و از بين ميرود . و اما در اينكه مراد از حيات و زنده بودن شهداء چيست ، اقوال متعددى وجود دارد :
قول اول : مراد از حيات شهداء حيات حقيقى نيست بلكه منظورباقى ماندن نام نيك وجاودان ماندن ياد و خاطره آنها در ميان مردم و جامعه است .
گرچه اين ديدگاه ، ديدگاهى مادى بوده وبر اساس نفى آخرت استوار است ولى درعين حال بعضى از مفسرين آنرا در ميان معانى احتمالى مطرح كرده اند .
مرحوم علامه طباطبايى اين قول را نقل و چهار اشكال اساسى به آن وارد نموده است از جمله اينكه در ادامه آيه ، از حيات شهيد به « لكِنْ لا تَشْعُرُونَ » - ولى شما نميفهميد - تعبير شده است در حاليكه موضوع نام نيك را همه ميفهمند . ثانياً خداوند اوصافى مانند روزى گرفتن و شاد بودن از نعمتهاى او را براى شهيد ذكر كرده است كه از ويژگيهاى حيات واقعى است و نه مقولاتى از قبيل باقى ماندن نام نيك . ( 3 )
در نتيجه اين قول به هيچ وجه قابل اثبات و پذيرش نيست .
قول دوم : بعضى از مفسرين اين زندگى شهداء را نوعى حيات غيبى و خاص و درحد زندگى دنيوى وبه صورت نامرئى مى دانند . البته گروهى از همان مفسران به دلائلى اين نوع زندگى را مخصوص شهداى بدر و احد مى دانند .
ما دليل واضح و توضيح كاملى نسبت به اين قول نداشته و راهى براى اثبات آن نداريم .
قول سوم : منظور ازحيات و زندگى براى شهيد ، حيات برزخى است كه ارواح در عالم پس از مرگ دارند و نه زندگى جسمانى و مادى . حيات برزخى همان عالم قبر است كه مردگان در آنجا تا قيامت معذّب يا متنعّم خواهند بود .
اين نوع حيات به وسيله حواس انسان قابل درك نيست چرا كه حسّ انسان از درك ماوراء حيات مادى و جسمانى عاجز است و حتّى چه بسا آن را فناء و نابودى بپندارد وبه همين دليل خداوند در اينگونه ازآيات براى توجه دادن و آگاه كردن مؤمنين به اثبات اين نوع از زندگى مى پردازد . ( 4 )
گرچه اين نظريه مورد پذيرش مفسرين بزرگى مانند علامه طباطبايى قرار گرفته و آنرا به عنوان مراد از آيات مذكور مطرح نموده اندولى با يك اشكال روبرو شده است و آن اينكه :
اگر منظور از زندگى دراين آيات زندگى برزخى و بعد از مرگ است انحصار آن نسبت به شهيد نابجا و نادرست خواهد بود زيرا حيات بعد از مرگ براى همه بوده و تمامى انسانها پس از مرگ در برزخ زنده مى باشند و بر اساس عملكرد خود در دنيا در ناز و نعمت و يا عذاب خواهند بود .
در پاسخ به اين اشكال بايد گفت با توجه به ادامه اين آيات و روايات متعدد ، گرچه حيات برزخى براى همه انسانها است ولى كسانى كه در راه خدا به شهادت مى رسند از مرحله بالا و مرتبه شديدترى از اين نوع زندگى برخوردار ودر عالم برزخ توانايى توجه به عوالم ديگر و از جمله دنيا را دارا مى باشند و لذا از احوال اهل دنيا با خبربوده بر آنها اشراف دارند .
خداوند در ادامه آيه دوم مى فرمايد :
« فَرِحِينَ بِمَا ءَاتَئهُمُ اللَّهُ مِن فَضْلِهِ وَ يَسْتَبْشرُِونَ بِالَّذِينَ لَمْ يَلْحَقُواْ بهٖم مِّنْ خَلْفِهِمْ أَلَّا خَوْفٌ عَلَيهِْمْ وَ لَا هُمْ يَحْزَنُون » ( 5 )آنان به فضل و رحمتى كه از خداوند نصيبشان گرديده شادمانند و به آن مؤمنان كه هنوز به آنها نپيوستهاند و بعدا در پى آنها به راه آخرت خواهند شتافت مژده دهند كه از مردن هيچ نترسند و از فوت متاع دنيا هيچ غم مخورند .
دراين قسمت از آيه شريفه از اطلاع شهداء از دوستان و ياران خود در دنيا واِشراف آنها بر احوال و سرنوشت آنها خبر مى دهد لذا به نظر مى رسد خداوند به شهداء مرتبه اى بالا از حيات اخروى را اعطاء نموده و در اين آيات نيز از آن خبر مى دهد .
البته بايد توجه داشت كه تمامى شهداء نيز در يك مرتبه نبوده و داراى يك مرحله از حيات برزخى و اخروى نيستند و با توجه به مجاهدتها و نيز مرتبه اخلاص و عوامل ديگر از مراتب مختلف برخوردار مى باشند و به همين دليل جايگاه شهدايى مانند : حضرت سيدالشهداء ( ع ) وحضرت ابالفضل ( ع ) از ديگران بالاتر بوده و در نتيجه از بالاترين نوع حيات جاودان بهره مندمى باشند و اشراف تام و كاملى بر تمامى عوالم دارند . ( 6 )
نكته ديگرى كه بايد مد نظر داشت اين است كه شهداء يك گروه از كسانى هستند كه واجد چنين حياتى مى باشند و به جهت اهميت ولزوم توجه دادن مؤمنين به اين مطلب در راستاى تشويق شدن آنان براى جهاد و استقبال از شهادت و نيز تسلى اقوام و دوستان شهداء ، از دارا بودن اين نوع حيات از طرف شهداء ، سخن به ميان آمده است ولى چنين موهبتى منحصر به آنها نبوده ولذا افراد ديگرى همچون انبياء و اولياء وعلماء ربانى نيز از اين نوع حيات و آثار آن برخورداربوده ، هر يك به فراخور خود داراى مرتبه اى از آن مى باشند و چه بسا مرتبه اى بالاتر ازجايگاه بيشتر شهدا را نيز داشته باشند چرا كه به عنوان مثال درباره علماء نقل شده است : « إِذَا كَانَ يَوْمُ الْقِيَامَهِ جَمَعَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ النَّاسَ فِى صَعِيدٍ وَاحِدٍ وَ وُضِعَتِ الْمَوَازِينُ فَتُوزَنُ دِمَاءُ الشُّهَدَاءِ مَعَ مِدَادِ الْعُلَمَاءِ فَيُرَجَّحُ مِدَادُ الْعُلَمَاءِ عَلَى دِمَاءِ الشُّهَدَاءِ » ( 7 )
يعنى هنگامى كه روز قيامت مى شود خداوند همه مردم را در يك سرزمين جمع مى كند و به سنجش اعمال آنان مى پردازد ، پس خون شهداء و مداد علماء را با يكديگر مقايسه مى كند و مداد علماء نسبت به خون شهداء سنگينى مى كند - به اين معنى كه مداد علماء داراى فضيلت بيشترى است - در نتيجه چنين علمايى مرتبه اى بالاتر از شهيد - مراد شهيد معمولى است نه امثال حضرت سيد الشهداء ( ع ) و ديگر شهداى خاص و بلند مرتبه - را دارا خواهند بود .
____________________________________________
پى نوشت :
( 1 ) بقره /
154 ( 2 ) آل عمران /
169 ( 3 ) تفسير الميزان ، ج 2 ، ص
341 ( 4 ) تفسير الميزان ، ج 2 ، ص
343 ( 5 ) آل عمران / 170
( 6 ) براى مطالعه در زمينه مقامات امام حسين ( ع ) به كتاب كامل الزيارات مراجعه نماييد .
( 7 ) بحارالانوار ، ج 2 ، 14
به همت دارالقرآن حوزه حضرت عبدالعظیم علیه السلام کرسی تلاوت با حضور قاریان و حافظان قرآن کریم حوزه حضرت عبدالعظیم علیه السلام برگزار شد.
در این کرسی تلاوت اساتید و طلاب سطح 2 و سطح 3 حضور داشتند.
در این برنامه طلاب قاری حضرت عبدالعظیم علیه السلام در ابتدا آیاتی از کلام الله مجید را قرائت کردند و پس از آن از طلاب حافظ دعوت شد تا به سوالات قرآنی در زمینه حفظ پاسخ دهند.
در ادامه برنامه گروه تواشیح حسنی با همخوانی آیاتی از سوره مبارکه احزاب برنامه خود را اجرا کردند.
در آخر برنامه دارالقرآن از فعالان قرآنی و ممتازین دوره قبل دارالقرآن حوزه حضرت عبدالعظیم علیه السلام تقدیر به عمل آمد.