• خانه 
  • تماس  
  • ورود 

  • سخن حضرت آیت الله بهجت درباره مقام حضرت عبدالعظیم حسنی (ع) در جمع طلاب :" شما در جوار گنج الهی هستید قدر آن را بدانید ***

چراقهقهه وخنده باصدای بلند مذمت شده است؟

16 دی 1393 توسط عبدالعظیم حسنی (ع)



از امام باقر(ع) روایت شده است: «هرگاه همراه با قهقهه خندیدی،‌ پس از آن بگو پروردگارا بر من قهر و غضب نگیر». (اصول کافی ج2 ص664 باب الدعابة و الضحک، حدیث 13) این حدیث را توضیح دهید؟


پاسخ اجمالی
همان‌گونه که در پرسش آمده است، امام باقر(ع) فرمود: هنگامی که با صدای بلند خنده و قهقهه کردی بگو خدایا بر من خشم نگیر.[1] در توضیح این روایت چند نکته را متذکر می‌شویم:
1. یکی از دستورات عمومی اسلام این است که انسان مسلمان باید خود را در ظاهر، با نشاط و شاداب نشان دهد؛ عبوس بودن و ترشرویی در اسلام پسندیده نیست.[2] اما نکته قابل توجه این‌که انسان مسلمان در عین اظهار نشاط و شادابی در ظاهر، از نظر باطنی و قلبی باید از یک نوع حزن و اندوه بر خوردار باشد.[3] مسئله حزن درونی یکی از مباحث مهمی است که اهل معرفت از زمان گذشته به آن پرداخته‌اند و تحلیل‌های فلسفی و عرفانی جالبی از آن ارائه کرده‌اند. چنان ‌که مولوی نیز اشاره به همین حزن و اندوه درونی می‌کند آن‌جا که می‌گوید:
بشنو از نی چون حکایت می‌کند
وز جدایی‌ها شکایت می‌کند

انسان اگر به حقیقت ذات خود توجه کند و بداند که جوهر وجود او از عالم قدس و مرغ باغ ملکوت است، زندگی دنیا را زندان تاریک می‌بیند.[4] البته نکته جالب‌تر این‌که این حزن درونی نه تنها موجب افسردگی روحی و بیماری‌های روانی نمی‌شود، بلکه افسردگی روحی را از بین می‌برد و علاج بیماری‌های روانی است. به بیان دیگر، سازنده خوشحالی حقیقی و از مبانی و پایه‌های نشاط واقعی و دائمی است. نمونه‌های عینی آن‌را می‌توان در تاریخ زندگی انسان‌های مؤمن و الهی یافت؛ چنان‌که در همین عصر نیز خاطرات بسیاری از رزمندگان اسلام و شهدا در دفاع مقدس می‌تواند گواه بر آن باشد.


آن‌گونه که برخی از روان‌شناسان نیز بر این باورند که در ساختار زیرین وجود انسان، نوعی بی‌قراری وجود دارد. آدمی موجودی است گرفتار غم غربت و همیشه در آرزوی رضایت خاطری است که از چنگش می‌گریزد، دل نگران وضع و حال خویشتن است. در کنار خود نیز آسوده نیست و پیوسته در پی فایق آمدن بر این حال غربت و بی‌گانگی است. این اندیشمندان چنین استنباط می‌کنند که غم دوری از هستی، نشانه‌ای، نمونه‌ای و پیش در آمدی از مشارکت آدمی در نظامی سرمدی است که در آن نظام مصیبت دیگر قانون زندگی نیست و مرگ نیز سیطره‌ای ندارد.[5]


2. در ارتباط معنا و محتوای این روایت به نظر می‌رسد؛ مقصود این است که خنده همراه با قهقهه، نشانه خوشحالی بیش از حد است و حکایت از درجه‌ای از غفلت انسان می‌کند؛ در حالی‌که اسلام خوشحالی بیش از حد را مورد مذمت قرار داده است. در روایات متعددی بیان شده است هنگامی که مرگ حق است خوشحالی بیش از حد انسان برای چیست؟ و هنگامی که شیطان دشمن انسان است، چگونه دچار غفلت می‌شود؟[6] سرور و خوشحالی واقعی انسان هنگامی است که اطمینان پیدا کند که هیچ خطری او را تهدید نمی‌کند و به آسایش مطلق رسیده است و این زمانی است که انسان وارد بهشت شود و از شر شیطان و جهنم نجات یافته باشد. در هر صورت مفاد روایت با یافته‌های روان‌شناسان و تحلیل‌های فلسفی و عرفانی هماهنگ است و تطابق دارد.

_______________________________________________________

پی نوشت:
[1]. «مُحَمَّدُ بْنُ یَحْیَى عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ عَلِیِّ بْنِ الْحَکَمِ عَنْ أَبَانِ بْنِ عُثْمَانَ عَنْ خَالِدِ بْنِ طَهْمَانَ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ (ع) قَالَ: إِذَا قَهْقَهْتَ فَقُلْ حِینَ تَفْرُغُ اللَّهُمَّ لَا تَمْقُتْنِی»‏. کلینى، محمد بن یعقوب، کافی، ج ‏2، ص 664، دار الکتب الإسلامیة، تهران، چاپ چهارم، 1407ق.
[2] برای اطلاع بیشتر ر. ک: پاسخ های 13334(شادی و نشاط در اسلام) و 2830(ترویج حزن و اندوه).
[3]. «قُلُوبُهُمْ مَحْزُونَة». کافی، ج 2، ص 132.
[4]. «مُحَمَّدُ بْنُ عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ بِإِسْنَادِهِ عَنْ حَمَّادِ بْنِ عَمْرٍو وَ أَنَسِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ أَبِیهِ عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ آبَائِهِ (ع) فِی وَصِیَّةِ النَّبِیِّ (ص) لِعَلِیٍّ (ع) قَالَ: یَا عَلِیُّ إِنَّ الدُّنْیَا سِجْنُ الْمُؤْمِنِ وَ جَنَّةُ الْکَافِر». شیخ حر عاملى، محمد بن حسن، تفصیل وسائل الشیعة إلى تحصیل مسائل الشریعة، ج 16، ص 17، مؤسسة آل البیت علیهم السلام، قم، چاپ اول، 1409ق.
[5]. ر. ک: سم کین، گابریل مارسل، ترجمه، ملکیان، مصطفی، ص 40، به نقل از جوادی، محسن، امینی، علیرضا، معارف اسلامی، ج 2، ص 14، نهاد نمایندگی ولی فقیه در دانشگاه‌ها، قم، 1383ش.
[6]. «وَ رَوَى مُحَمَّدُ بْنُ زِیَادٍ الْأَزْدِیُّ عَنْ أَبَانِ بْنِ عُثْمَانَ الْأَحْمَرِ عَنِ الصَّادِقِ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ (ع)‏ أَنَّهُ جَاءَ إِلَیْهِ رَجُلٌ فَقَالَ لَهُ بِأَبِی أَنْتَ وَ أُمِّی یَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ عَلِّمْنِی مَوْعِظَةً فَقَالَ لَهُ (ع) إِنْ کَانَ اللَّهُ تَبَارَکَ وَ تَعَالَى قَدْ تَکَفَّلَ بِالرِّزْقِ فَاهْتِمَامُکَ لِمَا ذَا وَ إِنْ کَانَ الرِّزْقُ مَقْسُوماً فَالْحِرْصُ لِمَا ذَا وَ إِنْ کَانَ الْحِسَابُ حَقّاً فَالْجَمْعُ لِمَا ذَا وَ إِنْ کَانَ الْخَلَفُ‏[6] مِنَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ حَقّاً فَالْبُخْلُ لِمَا ذَا وَ إِنْ کَانَتِ الْعُقُوبَةُ مِنَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ النَّارَ فَالْمَعْصِیَةُ لِمَا ذَا وَ إِنْ کَانَ الْمَوْتُ حَقّاً فَالْفَرَحُ‏ لِمَا ذَا وَ إِنْ کَانَ الْعَرْضُ عَلَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ حَقّاً فَالْمَکْرُ لِمَا ذَا وَ إِنْ کَانَ الشَّیْطَانُ عَدُوّاً فَالْغَفْلَةُ لِمَا ذَا وَ إِنْ کَانَ الْمَمَرُّ عَلَى الصِّرَاطِ حَقّاً فَالْعُجْبُ لِمَا ذَا وَ إِنْ کَانَ کُلُّ شَیْ‏ءٍ بِقَضَاءٍ مِنَ اللَّهِ وَ قَدَرِهِ فَالْحُزْنُ لِمَا ذَا وَ إِنْ کَانَتِ الدُّنْیَا فَانِیَةً فَالطُّمَأْنِینَةُ إِلَیْهَا». ابن بابویه، محمد بن على، من لا یحضره الفقیه، ج 4، ص 393، دفتر انتشارات اسلامى، قم، چاپ دوم، 1413ق.

 

اسلام کوئیست


 1 نظر

آیاتی از قرآن که ما را به وحدت تشویق می کنند

16 دی 1393 توسط عبدالعظیم حسنی (ع)


پيش از شرح و تفسير آيات نكته‌اي درباره « وحدت» بيان مي شود:
درقرآن كريم واژة «وحدت‌» بكار نرفته است بلكه از واژه‌هاي «اعتصام‌» و «امت واحد» استفاده شده است كه درهمه آن‌ها مسلمانان را به داشتن وحدت تشويق مي‌كند. آن آيات عبارتند از :

1ـ واعتصموا بحبل الله جميعاً و لا تفرّقوا و اذكروا نعمة الله عليكم اذ كنتم اعداء فاَلّف بين قلوبكم فاصبحتم بنعمته اخواناً[1] و همگي به ريسمان خدا چنگ زنيد، و پراكنده نشويد؛ و نعمت خدا را بر خود ياد كنيد آنگاه كه دشمنان (يكديگر) بوديد، پس ميان دلهاي شما الفت انداخت، تا به لطف او برادران هم شديد.

2ـ و لا تكونوا كالذين تفرقوا و اختلفوا من بعد ما جاءهم البيّنات[2] و چون كساني می باشيد كه پس از آن‌كه دلايل آشكار برايشان آمد، پراكنده شدند و با هم اختلاف پيدا كردند.

3ـ حتي اذا فشلتم و تنازعتم في الامر و عصيتم من بعد ما اراكم ما تحبون منكم من يريد الدنيا و منكم من يريد الاخرة[3] تا آن‌كه سست شديد و دركار (جنگ و بر سر غنايم) با يكديگر به نزاع پرداختيد؛ و پس از آن‌كه آنچه را دوست داشتيد (يعني غنايم را) به شما نشان داد، نافرماني نموديد. برخي از شما دنيا را و برخي از شما آخرت را مي‌خواهد.

4ـ يا ايها الذين آمنوا خذوا حذركم فانفروا ثبات اونفروا جميعاً[4] اي كساني كه ايمان آورده‌ايد، (در برابردشمن) آماده باشيد (= اسلحة خود را برگيريد) و گروه گروه (به جهاد) بيرون رويد يا به طور جمعي روانه شويد.

5ـ ‌ان الذين فرّقوا دينهم و كانوا شيعاً لست منهم في شيء[5] كساني كه دين خود را پراكنده ساختند و فرقه فرقه شدند، تو هيچ گونه مسؤول ايشان نيستي.

6ـ و لو أراكم كثيراً و لتنازعتم في الامر[6] و اگر ايشان را (= سپاه دشمن) به تو بسيار نشان مي‌داد قطعاً سست مي‌شديد و حتماً در كار (جهاد) منازعه مي‌كرديد.

7ـ و لا تنازعوا فتفشلوا و تذهب ريحكم[7] و با هم نزاع مكنيد كه سست شويد و مهابت شما از بين برود.

8ـ و قاتلوا المشركين كافّةً كما يقاتلونكم كافةً[8] و همگي با مشركان بجنگيد، چنانكه آنان همگي با شما مي‌جنگند.

9ـ و انّ هذا امتكم امةً واحدة و انا ربكم فاعبدون[9] اين است امت شما كه امتي يگانه است، و منم پروردگار شما، پس مرا بپرستيد.

10ـ و انّ امتكم امة واحدة و انا ربكم فاتقون[10] و در حقيقت، اين امت شماست كه امتي يگانه است، و من پروردگار شمايم؛ پس از من پروا داريد.

11ـ و لا تكونوا من المشركين من الذين فرقوا دينهم و كانوا شيعاً[11] و از مشركان مباشيد: از كساني كه دين خود را قطعه قطعه كردند و فرقه فرقه شدند.

12ـ انّ الله يحبّ الذين يقاتلون في سبيله صفّاً كانهم بنيان مرصوص[12] در حقيقت خدا دوست دارد كساني را كه در راه او صف درصف، چنانكه گوئي بنائي ريخته شده از سرب‌اند جهاد مي‌كند. ‌آيات فوق طبق ترتيب سور شريفه نقل شده است. از جهتي بطور كلّي آيات را به دو دستة عمده مي‌توان تقسيم كرد: يك دسته، آياتي كه تشويق به وحدت مي‌كند و دستة دوّم آياتي كه نهي از اختلاف و تفرقه مي‌كند. علاوه بر كتب تفسير كه بهترين منبع براي مطالعه آيات مي‌باشند، چنانچه در پاورقي به بعضي از آن‌ها اشاره شده.

[1] . آل عمران/103. ر.ك: مكارم شيرازي، ناصر و همكاران، تفسير نمونه، نشر دارالكتب الاسلاميه، 1354، ج3، ص28.
[2] . آل عمران/105. ر.ك: الطباطباييي، محمد حسين، الميزان، مترجم عبدالكريم بروجردي، تهران، انتشارات منباء علمي، 1364ش، ج 3، ص 602 ـ 610 .
[3] . آل عمران/152.
[4] . النساء/71 .
[5] . انعام/159 .
[6] . انفال/43 .
[7] . انفال/46 .
[8] . توبه/36 .
[9] . انبياء/92 .
[10] . مؤمنون/52 .
[11] . الروم/31 ـ 32 .
[12] . الصف/4 .


منبع: باشگاه خبرنگاران جوان

 نظر دهید »

چند نکته درباره استاد اخلاق ، مرحوم حضرت آیت الله شیخ یحیی انصاری شیرازی

15 دی 1393 توسط عبدالعظیم حسنی (ع)


یکی از کاربران شبکه مجازی اینستاگرام ، حجت الاسلام مصطفا اسماعیلی؛ در صفحه شخصی خود درباره استاد اخلاق انقلابی و وارسته، مرحوم حضرت آیت الله شیخ یحیی انصاری شیرازی اینگونه نوشته است:

شیخ یحیی انصاری شیرازی ، امام خامنه ای


یک. در طول‌ سالیان‌ مبارزه‌ با رژیم‌ پهلوی‌، همواره‌ در خط‌ مقدم‌ حضور داشت.‌ علاقه‌ شدیدی‌ به‌ امام‌ خمینی‌(ره‌) داشت‌، از وی‌ به‌ عنوان‌ کسی‌ که‌ بر شیعه‌ و اسلام‌ عزت‌ داده‌ و آن‌ را زنده‌ کرد یاد می کرد و یکی‌ از مروجان‌ جدی‌ اندیشه‌ مرجعیت‌ #امام‌_خمینی‌ (ره‌) بود.

دو. زمانی که امام از پاریس بازگشت با اینکه آیت‌الله انصاری شاگرد امام بود، امام خمینی به دیدن وی رفته بود. زمانی که مشکلاتی نیز در امور مملکتی پیش می‌آمد، امام خمینی می‌فرمودند مگر آیت‌الله بهجت و انصاری نیستند که دعا بکنند تا این قضیه حل شود.

سه. زندگی‌ ساده‌ و زی‌ طلبگی‌ ایشان زبانزد خاص و عام بود و سطح‌ زندگی‌ او گاه‌ از سطح‌ زندگی‌ عموم‌ مردم‌ نیز پایین‌تر بود.

چهار. از هر گونه‌ شهرت‌طلبی‌ و مشهور بودن‌ پرهیز داشت و حتی‌ مصاحبه‌ درباره‌ علامه‌ طباطبایی‌(ره‌) که‌ خود شاگرد مشهور او بود را قبول نکرد تا مبادا دچار هوای‌ نفس‌ و شهرت‌ خواهی‌ شود.

پنج. کلیپی مربوط به دیدار هییت مدیره مجمع عالی حکمت و همایش روز جهانی فلسفه است. کلیپ را از اینجا دانلود کنید .
ببینید که وقتی صحبت از شاگردپروری و تجلیل از ایشان می شود چگونه اشک می ریزند.
من بیش از اینکه به حال ایشان اشک بریزم به حال خودم، اخلاقم و فرصت از دست رفته عمر و به از دست دادن فرصت شاگردی و شنیدن سخنان چنین عزیزی غبطه می خورم

شادی روح امام خمینی، علماء اسلام، طلاب و روحانیان شهید، خصوصا مرحوم حضرت آیت الله انصاری  رحمة الله علیه صلوات و حمد و توحید زمزمه کنیم.


 1 نظر

آياصدقات،تأثيري بروضعيت ميّت درقبردارد؟

15 دی 1393 توسط عبدالعظیم حسنی (ع)



آيا خيرات و صدقات افراد، تأثيري بر وضعيت ميّت در قبر دارد؟
پاسخ: بلي، آن چه كه مسلم است انسان بعد از مرگ دستش از عمل كوتاه مي شود و با اعمالي كه از پيش فرستاده چه نيك و چه بد مأنوس و همدم است. ولي با توجه به روايات متعدّدي كه از معصومين نقل شده است در مي يابيم كه اعمال نيكي كه به نيّت مرده انجام مي گيرد سبب نجات و رهايي او از عذاب ها و فشارهاي قبر است و حتي سبب رهايي او از عذاب آخرت ميشود. و بالاتر اينكه خود مردگان از فرزندان و خويشان خود انتظار دارند كه به فكر آنها بوده و برايشان صدقات و خيراتي بدهند.
چنانچه ازكتاب لبّ اللباب قطب راوندي مروي است كه مردگان در هر شب جمعه مي آيند و فرياد مي كنند اي اهل من، اي فرزندان من، اي خويشان من، به ما مهرباني كنيد، ما را به خاطر بياوريد، ما را فراموش نكنيد، بر ما و غربت ما رحم كنيد، بدرستيكه ما در زندان تنگي و اندوه و زاري و غم و سختي هستيم به ما رحم كنيد و بخل نكنيد به دعا و صدقه و شايد خدا به ما رحم كند. (1)


و در جامع الاخبار نيز از پيامبر اكرم (ص) نقل شده كه فرمودند: براي مردگان خود هديه بفرستيد، پس گفتند هديه مرده ها چيست؟ حضرت فرمود: صدقه و دعا و افزودند: ارواح مؤمنين هر جمعه به آسمان دنيا، مقابل خانه هاي خود مي آيند و با گريه فرياد مي كنند اي پدر، مادر و خويشان و اهل من بر ما مهرباني كنيد خدا شما را رحمت كند آن چه در دست ما بود عذاب و حساب آن براي ماست و نفعش براي غير ما مي باشد.
پس به يك درهمي يا قرص ناني يا جامه اي به ما مهرباني كنيد كه خداوند شما را از جامه ي بهشت مي پوشاند. آنگاه رسول خدا گريستند. بحدّي كه قدرت بر سخن گفتن نداشتند. (2) و روايت ديگري از حضرت فاطمه زهرا (س) كه در وصيّت خود به حضرت علي (ع) فرمودند: چون من وفات كردم شما مرا غسل بده و تجهيز كن و بر من نمازگزار و مرا داخل در قبر كن و در لحد بسپار و خاك بر روي من بريز و نزد من بنشين و در مقابل صورتم قرآن و دعاي بسيار بخوان، زيرا كه آن ساعت، ساعتي است كه مرده محتاج به انس گرفتن با زنده است. (3)


و سيد بن طاووس (ره) از حضرت رسول (ص) روايت كرده كه فرمود: بر ميّت ساعتي سخت تر از شب اول قبر نمي گذرد پس مردگان خود را بر صدقه رحم كنيد و اگر صدقه نيافتيد، نماز گذاريد. به اين نحو: دو ركعت نماز كه در ركعت اول حمد و دو مرتبه «توحيد» و ركعت دوم حمد و ده مرتبه «تكاثر» و در بعد از نماز بگويد «الّلهم صلّ عَلي مُحمد و آل محمد وابعَث ثَوابَها الي قَبر ذلكَ الميّت فلان بن فلان»، «پس خداوند در همان ساعت هزار ملك به سوي قبر او مي فرستد تا او را از تنگي قبر نجات دهند. (4)


پي نوشت ها :
1. سفينة البحار، ج
2، ص 556. 2. جامع الاخبار، ص 197.
3. مستدرك الوسايل، ج1، ص 148- باب 79، حديث 8.
4. سفينة البحار، ج 2، ص 47.
مرکز پاسخگویی به سوالات دینی انوار


 نظر دهید »

محمد (ص) شمع جمع آفرینش

15 دی 1393 توسط عبدالعظیم حسنی (ع)

 

 

محمد ص ، خاتم النبیین ، پوستر ، تایپوگرافی

 

 نظر دهید »
  • 1
  • ...
  • 118
  • 119
  • 120
  • ...
  • 121
  • ...
  • 122
  • 123
  • 124
  • ...
  • 125
  • ...
  • 126
  • 127
  • 128
  • ...
  • 399

معرفی حوزه علمیه حضرت عبدالعظیم ع

شهرری، زمانی دارای حوزه‌های بسیار بوده و یک مرکز علمی محسوب می شد که مهم‌ترین عامل آن، حُسن‌ همجواری با مشاهد شریفه سه امامزاده بزرگوار، خصوصاً حضرت عبدالعظیم(ع) است که در این باره یکی از مراجع عالی‌قدر شیعه، حضرت‌ ایة الله ‌بهجت به طلاب فرمودند: «شما در جوار گنج الهی هستید، قدر آن را بدانید». قدمت حوزه علمیه آستان حضرت عبدالعظیم(ع) به سال‌های اوایل پیروزی انقلاب اسلامی بر می گردد. در اواسط شهریور 1359 بنای مقبره رضاخانی تخریب و به جای آن حوزه علمیه احداث شد و در 1366 حدود هفتاد نفر طلبه برای سال اول پذیرفته شدند. حوزه ‌علمیه آستان ‌حضرت‌عبدالعظیم(ع) ظرفیت ‌پذیرش سیصد طلبه علوم دینی در دو سطح 2و 3 را داراست و ساختمان آن از کلّیه امکانات آموزشی و رفاهی برخوردار است و از این جهت جزء معدود حوزه‌های کشور است. زیر بنای کلّ ساختمان 11 هزار و 500 متر مربع و محوطه، 6500 متر مربع و مساحت کلّ مدرسه 18 هزار متر مربع است.

جستجو

موضوعات

  • همه
  • طب سنتی و پزشکی
  • سیاسی
  • مناسبتهای سال
  • اخبار حوزه
  • علمی
  • مذهبی
  • عمومی
  • دست نوشته های یک طلبه
  • نرم افزار
  • شهداء
  • استفتائات
  • جدیدترین مقالات
  • برگی از زندگی علما
  • فراخوان
  • پژوهش
  • معرفی رسانه
  • منِ طلبه
  • نمونه سوالات امتحانی سطح2
  • داستان های پند آموز

پیوندهای روزانه


پشتیبانی سامانه وبلاگ مدارس
وبلاگ خانم یادگاری
گفته ها و ناگفته های یک طلبه
شبکه اجتماعی هادی نت
دفتر حفظ و نشر آثار مقام معظم رهبري
دفتر مقام معظم رهبري

خبرنامه

دی 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
    1 2 3 4 5
6 7 8 9 10 11 12
13 14 15 16 17 18 19
20 21 22 23 24 25 26
27 28 29 30      

اوقات شرعی

امروز: جمعه 05 دی 1404
اوقات شرعی به افق:
  • اذان صبح اذان صبح:
  • طلوع آفتاب طلوع آفتاب:
  • اذان ظهر اذان ظهر:
  • غروب آفتاب غروب آفتاب:
  • اذان مغرب اذان مغرب:
  • نیمه شب شرعی نیمه شب شرعی: