• خانه 
  • تماس  
  • ورود 

  • سخن حضرت آیت الله بهجت درباره مقام حضرت عبدالعظیم حسنی (ع) در جمع طلاب :" شما در جوار گنج الهی هستید قدر آن را بدانید ***

علت صلوات هنگام شنیدن نام امام خمینی و امام خامنه ای

24 مرداد 1393 توسط عبدالعظیم حسنی (ع)


شاید کم و بیش برای شما این سوال پیش آمده باشد که علت صلوات فرستادن هنگام شنیدن نام امام خمینی و امام خامنه ای چیست و یا افراد دیگر علت این مسئله را از شما جویا شده باشند. با توجه درخواست یکی از دوستان پیرامون این موضوع، به شرح دلایل آن می پردازیم امیدواریم ابهامات احتمالی را برطرف نماید. در پایان کلیپ تصویری حجت الاسلام قرائتی به تبیین این موضوع می پردازد.

در مراسم نمازجمعه تهران پیش از خطبه ها آیت الله محمد تقی فلسفی با اشاره به نقش روحانیت در انقلاب گفت: مگر مصدق جرات داشت در برابر شاه بایستد اما این فقط امام است که در مقابل شاه ایستاد. وی در ادامه به دلایل فرستادن سه صلوات پس از نام بردن از امام خمینی پرداخت و اظهار داشت: یک صلوات برای نفی شیطان بزرگ آمریکاست، صلوات دیگر برای نفی صهیونیست که شیطان کوچک است، فرستاده می شود و سوم هم برای نفی ملی گراها و گروهک های ضد انقلاب فرستاده می شود.

بنابه نظر اکثر فقهای معاصر، صلوات فرستادن هنگام ذکر شدن نام پیامبر اکرم(ص) مستحب مؤکد است، فرستادن صلوات به صورت مطلق هم در هر جا که باشد مستحب است و دارای فضیلت. در مورد فرستادن صلوات هنگام آمدن نام امام خمینی و این که چرا هنگام بردن نام ائمه صلوات فرستاده نمی شود وجه خاصی ندارد.

در روزهای قبل از پیروزی انقلاب اسلامی نیز مردم از لفظ «صحیح است» و یا کف زدن برای تأیید و تشویق استفاده می کردند که بعدها تکبیر جایگزین آن شد. همچنین استفاده از صلوات جهت احترام و تأیید از گذشته میان مردم متدین مرسوم بوده است و هرگاه می خواستند بیشتر احترام بگذارند صلوات ها تکرار می کردند. بنابراین پیام تکرار صلوات به ویژه در مقطع زمانی خاص، به عنوان اعلام وفاداری و خار در چشم دشمنان است که در ضمن دارای محتوای معنوی نیز می باشد لذا هیچگونه منافاتی با احترام به پیامبر(ص) و ائمه(ع) ندارد. چنانکه در هنگام شنیدن وصف خاص امام زمان(عج) برای احترام مردم می ایستند در صورتی که به طور یقین مقام پیامبر(ص) از مقام زمان(عج) پایین تر نیست و چنین کاری بی احترامی به پیامبر(ص) تلقی نمی شود.

ذکر صلوات برمحمد وآل محمد، از با فضیلت ترین و پرخاصیّت ترین ذکرهاست و محتوای آن، فرستادن سلام و صلوات خدا بر پیا مبر و اهل بیتش می باشد؛ بنا بر این هر قدر صلوات بیش تر فرستاده شود، رحمت و درود بیش تر خداوند نصیب پیامبر و اهل بیت معصومش شامل می شود. پس در هنگام شنیدن نام رهبر درحقیقت بر او صلوات نمی فرستیم، بلکه بر پیامبر صلوات می فرستیم. به هر حال، این یک حرکت سیاسی بود که از اوایل پیروزی انقلاب تا به حال به عنوان یک عادت پسندیده باقی مانده است.

امام خمینی که در عصر کنونی توانست با رهبری بی نظیر خود یک نهضت دینی را بنیان نهد، وقتی نام ایشان در زمان حیاتشان برده می شد، یک بار صلوات می فرستادند. این حرکت مردم برای تعظیم شعائر الهی و عظمت شخصیّت رهبر کبیر انقلاب بود تا بدین وسیله بینی دشمنان اسلام و انقلاب اسلامی به خاک مالیده شود، اما پس از رحلت جانگداز آن بزرگوار و جانشینی مقام معظم رهبری حضرت آیة الله خامنه ای، مردم مسلمان و قدر شناس ایران برای تأیید و تشویق ایشان و تعظیم شعائر الهی چنین بنا گذاشتند که یک بار برای امام خامنه ای و سه بار برای امام خمینی صلوات بفرستند.
گفتنی است سه بار صلوات ‌فرستادن برای امام خمینی و یک بار برای رهبر معظم انقلاب و یک بار برای پیامبر(ص)، علامت ارزشگذاری بیش تر و یا مساوی قرار دادن شخصیّت امام خمینی و رهبری نسبت به پیامبر نیست؛ بلکه بدین دلیل است که امام خمینی و آیة الله خامنه ای، نام و راه و سنت پیامبر بزرگ را زنده کردند و بالاتر از این، طمع دشمنان دین و انقلاب این مملکت را قطع و آنان را مأیوس کردند. بنا براین یک بار و سه بار صلوات فرستادن، نوعی مبارزه سیاسی به نفع نهضت اسلامی با محوریت امام خمینی و رهبری نهضت او است.

جنبه دیگری که این مسئله دارد، این است که اقتضای زمان فعلی بزرگداشت مقام و منزلت این بزرگان است که اسلام حقیقی را زنده نموده و علمدار و پرچم دار نهضت رسول الله (ص) هستند . هر چقدر این بزرگان مورد تأیید و تعظیم واقع شوند ،در واقع اهل بیت و رسول خدا (ص) و راه و روش ایشان تأیید و تعظیم می شود، زیرا حکومت و رهبری این علما در طول و امتداد رهبری معصومین (علیهم السلام) است ،نه اینکه در عرض و مقابل ولایت ایشان باشد چنان که ولایت معصومین نسبت به ولایت خداوند همین حالت را دارد . همان طور که بزرگداشت معصومین توهین به خداوند متعال نیست، تعظیم علما نیز توهین به معصومین محسوب نمی شود. برای تعظیم علما، درود بر محمد و آل محمد انتخاب شده است. اگر کسی می خواست ایشان را در عرض و مقابل معصومان قرار دهد، دیگر با شنیدن نام ایشان، بر محمد و آل محمد درود نمی فرستاد. بنابراین موقعیت فعلی جهان اقتضا دارد که علمداران مبارزه با فرعونیان زمان تأیید و تعظیم شوند . تأیید و تعظیم این علمداران در واقع تأیید و تعظیم اصل آن سپاه و فرمانده آن است.


حضرت آیت الله خامنه ای در دیدار فرماندهان لشکر ۲۷ محمد رسول الله (ص) چنین نقل کرده اند:

“در دوران پیش از پیروزی انقلاب، بنده در ایرانشهر تبعید بودم. در یکی از شهرهای همجوار، چند نفر آشنا داشتیم که یکی از آن ها راننده بود، یکی شغل آزاد داشت و بالاخره، اهل فرهنگ و معرفت، به معنای خاص کلمه نبودند. به حسب ظاهر، به آن ها عامی اطلاق می‌شد. با این حال جزو خواص بودند. آن ها مرتّب برای دیدن ما به ایرانشهر می‌آمدند و از قضایای مذاکرات خود با روحانی شهرشان می‌گفتند. روحانی شهرشان هم آدم خوبی بود؛ منتها جزو عوام بود. ملاحظه می‌کنید! راننده‌ کمپرسی جزو خواص، ولی روحانی و پیشنماز محترم جزو عوام! مثلاً آن روحانی می‌گفت: «چرا وقتی اسم پیغمبر می‌آید، یک صلوات می‌فرستید، ولی اسم «آقا» که می‌آید، سه صلوات می‌فرستید؟!» نمی‌فهمید. راننده به او جواب می‌داد: روزی که دیگر مبارزه‌ای نداشته باشیم؛ اسلام بر همه جا فائق شود؛ انقلاب پیروز شود؛ ما نه تنها سه صلوات، که یک صلوات هم نمی‌فرستیم! امروز این سه صلوات، مبارزه است! راننده می‌فهمید، روحانی نمی‌فهمید.”




کلیپ تصویری سخنان حجت الاسلام قرائتی درباره علت فرستادن صلوات

هنگام شنیدن نام امام خمینی و امام خامنه ای


4.33 مگابایت

دانلود کلیپ تصویری

 


 نظر دهید »

کدام فاطمه؟ کدام زهرا ؟

15 مرداد 1393 توسط عبدالعظیم حسنی (ع)

 

رفته‌ایم خانه یکی از اقوام. چندروزی است که مادر شده و خانه‌اش پر ازمهمان است. به دعوت مادربزرگ نوزاد می‌رویم به اتاق “نی‌نی” برای تماشای سیسمونی. مادربزرگ و سه تا از مهمان‌ها که داخل اتاق می‌شوند اتاق پر می‌شود و بقیه بیرون در می‌مانند. عروسک‌ها جا را برای آدم‌ها تنگ کرده‌اند. مادربزرگ نی‌نی کلی عذرخواهی می‌کند و قرار می‌شود به نوبت داخل شویم! هنوز وارد اتاق نشده نفسم گرفته‌است. دلم نمی‌خواهد بروم داخل، اما صورت خوشی ندارد. با آخرین گروه بازدید کنندگان وارد اتاق می‌شوم. دوتا ویترین بزرگ قدی دو طرف اتاق هست که به اندازه یکی مغازه اسباب‌بازی فروشی توی‌شان عروسک است. و این‌ها همه غیر از “هاپو” ها و “پیشی‌”های پشمالو و بزرگی است که گوشه‌های اتاق نشسته‌اند. چند طبقه یکی از ویترین‌ها مخصوص انواع مختلف باربی است. باربی‌های سیاه و سفید و برنزه و.. با انواع مدل مو‌ها و لباس‌ها از پشت شیشه به ما لبخند می‌زنند.

مادربزگ در کمد لباس‌های را باز می کند و لباس‌ها را نشان‌مان می‌دهد. از بین لباس‌ها یک مایو دو تکه نوزادی بیرون می‌آورد و جلوی چشم‌مان بالا می‌گیرد. صدای جیغ و ویغ ناشی از ذوق و غش و ضعف و قربان صدقه بالا می‌رود. مادربزرگ می‌گوید وقتی داشته سیسمونی “جمع” می‌کرده خواهرش بهش گفته مایو دوتکه قد نوزاد آمده به چه خوشگلی. می‌گوید بازار را زیر و رو کرده تا توانسته یک دانه‌اش را برای “جیگرش” پیدا کند.

 

 

صدای زنگ در می‌آید و یکی از مهمان‌ها مادربزرگ را صدا می‌زند. ظاهرا پیک چیزی آورده و باید برود دم در نحویل بگیرد. مادربزرگ مایو را می‌گذارد توی کمد. چادرش را سرش می‌کند. توی آینه چک می‌کند موهایش بیرو نباشد. رویش را کیپ می‌کند و بیرون می‌رود. مایو از لابلای لباس‌ها لیز می‌خورد و می‌افتد زمین.

بیرون اتاق یکی از مهمان‌ها دارد با دختر چهار پنج ساله‌اش که می‌خواهد دوباره اتاق را ببیند سروکله می‌زند. می‌گوید جا نیست و باید صبر کند تا بقیه بیرون بیایند. من از اتاق می‌آیم بیرون تا جا برای دخترک باز شود. دخترک بلافاصله می‌دود طرف ویترین باربی‌ها. به مادرش مدل‌هایی را که ندارد نشان می‌دهد و اصرار می‌کند برایش بخرد. مادر با خنده برای یکی از خانم‌ها تعریف می‌کند که دختر پنج‌ساله اش با اینکه خیلی گرمایی است اما امسال تابستان اصلا نگذاشته موهایش را کوتاه کنند :”میگه میخواهم قد موی باربیم بلند بشه. قول گرفته هرقت موهایش قد باربی‌اش بلند شد یک دامن صورتی توری هم برایش بخریم که دیگر عین باربی‌اش بشه.” بعد دولا می‌شود و بچه‌اش را می‌چلاند :” همین الانشم باربی هستی خوشششگل مامان.”  دخترک سبزه و تپل می‌خندد و در جواب خانمی که اسمش را می‌پرسد می‌گوید: فاطمه”. مادر فوری تصحیح می‌کند:” فاطمه سادات.” برای خانمی که اسم دخترش را پرسیده توضیح می‌دهد با اینکه هزار بار به دخترش گفته اسمش را کامل بگوید اما باز “سادات” ش را می‌اندازد. کمی آنطرف‌تر فاطمه سادات دارد با آهنگ زنگ موبایل یکی از مهمان‌ها می‌رقصد. آن‌قدر حرفه‌ای که صاحب گوشی دلش نمی‌اید جواب تلفنش را بدهد.

اتاق کودک

 

می‌روم پیش نوزاد. بالای سر فرشته تازه متولد شده‌ای که اسمش را “زهرا” گذاشته‌اند. مادرش جلوی آینه دارد آرایشش را تمدید می‌کند. به مادر می‌گویم :”خوبه تو این همه سر و صدا بیدار نمی‌شه.” می‌گوید: “عادتش دادم تا بیدار میشه آویز بالای سرش رو روشن میکنم با آهنگ اون خوابش می‌بره. خداروشکر زودم عادت کرد. با این بخیه ها سختم بود بچه بغلم کنم. ” یک دفعه گریه‌ام می‌گیرد. به پاشنه بلند صندل‌هایش نگاه می‌کند که لابد سختش نیست با آنها راه برود. دلم می‌خواهد بهش بگویم صاحب اسم دخترش هروقت می‌خواست بچه هایش‌را بخواباند بغل‌شان می‌کرد و برای لالایی‌هایشان خودش شعر می‌گفت*. شعرهای قشنگ. شعرهایی که یادشان می‌داد وقتی از خواب بیدار می‌شوند شبیه چه کسی شوند و چطوری زندگی کنند. اما نمی‌گویم. زهرا خواب است و توی خواب دارد می‌خندد. درست مثل فرشته‌ای است که از آسمان زمین آمده باشد. نگران وقتی هستم که از خواب بیدار می‌شود. موقعی که چشم‌هایش را باز کند و بخواهد بداند که شبیه چه کسی باید باشد. توی‌ آن اتاق باربی‌ها دارند لبخند می‌زند.

دلم می‌گیرد. دلم برای همه‌ی فاطمه ها و زهراهایی که قرار است شبیه خودشان نباشند عجیب گرفته است.

*اشبه اباک یا حسن و اخلع عن الحق الرسن و اعبد الها ذامنن و لا توال ذالاحن. پسرم،‌مانند پدرت باش، ریسمان ظلم را از حق برکن‌ ! خدایی را بپرست که صاحب نعمتهای متعدد است و هیچگاه با صاحبان ظلم دوستی مکن.


منبع: سایت مادربانو / نویسنده مونا ابراهیم نظری

 1 نظر

واقعه ۸ شوّال چه بود؟!...

14 مرداد 1393 توسط عبدالعظیم حسنی (ع)


واقعه ۸ شوّال چه بود؟!…
ﺗﺨﺮﻳﺐ ﻗﺒﻮﺭ ﻭ ﺁﺛﺎﺭ ﺍﺳﻠﺎﻣﻲ ﺷﻬﺮﻫﺎﻱ ﻣﻘﺪﺱ ﻣﻜﻪ ﻭ ﻣﺪﻳﻨﻪ ﭘﺲ ﺍﺯ ﺳﻠﻄﻪ ﻱ ﻭﻫﺎﺑﻴﺎﻥ ﺑﺮ ﺷﻬﺮﻫﺎﻱ ﻣﻘﺪﺱ ﻣﻜﻪ ﻭ ﻣﺪﻳﻨﻪ ﺩﺭ ﺳﺎﻝ ۱۳۴۳ ﻩ.ﻕ ﺑﻪ ﻓﺮﻣﺎﻥ ﻣﻠﻚ ﻋﺒﺪﺍﻟﻌﺰﻳﺰ ﺁﻝ ﺳﻌﻮﺩ ﻭ ﻓﺘﻮﺍﻱ ﻣﻔﺘﻲ ﻭﻫﺎﺑﻲ، ﺑﺎﺭ ﺩﻳﮕﺮ ﻗﺒﻪ ﻱ “ﺍﺑﻦ ﻋﺒﺎﺱ” ﻭ ﺩﻳﮕﺮ ﻗﺒﻮﺭ ﻃﺎﺋﻒ ﻭ ﻗﺒﻮﺭ “ﻋﺒﺪﺍﻟﻤﻄﻠﺐ” ﻭ “ﺍﺑﻮﻃﺎﻟﺐ” ﻭ “ﺣﻀﺮﺕ ﺧﺪﻳﺠﻪ” ﻫﻤﺴﺮ ﭘﻴﺎﻣﺒﺮ ﮔﺮﺍﻣﻲ ﺍﺳﻠﺎﻡ (ﺹ) ﻭ “ﺯﺍﺩﮔﺎﻩ ﺣﻀﺮﺕ ﺯﻫﺮﺍ (ﺱ)” ﻭ ﻫﺮﮔﻮﻧﻪ ﺁﺛﺎﺭ ﺍﺳﻠﺎﻣﻲ ﻛﻪ ﺩﺭ ﻣﻜﻪ ﺑﺮ ﭘﺎ ﺑﻮﺩ، ﻣﻨﻬﺪﻡ ﺷﺪ.

ﺳﭙﺲ ﺩﺭ ﺳﺎﻝ ۱۳۴۴ ﻩ.ﻕ ﺑﻪ ﺗﺨﺮﻳﺐ ﻗﺒﻮﺭ ﺍﺋﻤﻪ ﺑﻘﻴﻊ ﻭ ﺗﺨﺮﻳﺐ ﺍﻣﺎﻛﻦ ﻣﻘﺪﺳﻪ ﻭ ﻣﺘﺒﺮﻛﻪ ﻭ ﺁﺛﺎﺭ ﺍﺳﻠﺎﻣﻲ ﻣﺪﻳﻨﻪ ﺩﺳﺖ ﺯﺩﻧﺪ.

ﺿﺮﻳﺢ ﻓﻮﻟﺎﺩﻱ ﺍﺋﻤﻪ ﻱ ﺑﻘﻴﻊ ﺭﺍ ﻛﻪ ﺩﺭ ﺍﺻﻔﻬﺎﻥ ﺳﺎﺧﺘﻪ ﺷﺪﻩ ﺑﻮﺩ ﺍﺯ ﺭﻭﻱ ﻗﺒﺮ ﻣﺘﺒﺮﻙ ﺍﻣﺎﻡ ﺣﺴﻦ ﻣﺠﺘﺒﻲ (ﻉ) ﻭ ﺍﻣﺎﻡ ﺯﻳﻦ ﺍﻟﻌﺎﺑﺪﻳﻦ (ﻉ) ﻭ ﺍﻣﺎﻡ ﻣﺤﻤﺪ ﺑﺎﻗﺮ (ﻉ) ﻭ ﺍﻣﺎﻡ ﺟﻌﻔﺮ ﺻﺎﺩﻕ (ﻉ) ﺑﺮﺩﺍﺷﺘﻨﺪ ﻭ ﺑﺮﺩﻧﺪ.

بقیع ، قبرستان بقیع

 

ﻗﺒﻮﺭ “ﻋﺒﺎﺱ ﻋﻤﻮﻱ ﭘﻴﺎﻣﺒﺮ” ﻭ “ﻓﺎﻃﻤﻪ ﺩﺧﺘﺮ ﺍﺳﺪ ﻣﺎﺩﺭ ﺍﻣﻴﺮﺍﻟﻤﺆﻣﻨﻴﻦ” ﺭﺍ ﻛﻪ ﺑﺎ ﻗﺒﻮﺭ “ﭼﻬﺎﺭ ﺍﻣﺎﻡ ﻫﻤﺎﻡ” ، ﺩﺭ ﺯﻳﺮ ﻳﻚ ﻗﺒﻪ ﺑﻮﺩ ﻭﻳﺮﺍﻥ ﻛﺮﺩﻧﺪ. ﻫﻤﭽﻨﻴﻦ ﻗﺒﻮﺭ ﺩﻳﮕﺮ ﺑﻘﻴﻊ ﻫﻤﭽﻮﻥ “ﺍﺑﺮﺍﻫﻴﻢ ﻓﺮﺯﻧﺪ ﭘﻴﻐﻤﺒﺮ (ﻉ)” ﻭ ﺯﻧﺎﻥ ﺁﻥ ﺣﻀﺮﺕ ﻭ ﻗﺒﺮ “ﺍﻡ ﺍﻟﺒﻨﻴﻦ ﻣﺎﺩﺭ ﺣﻀﺮﺕ ﺍﺑﻮﺍﻟﻔﻀﻞ ﺍﻟﻌﺒﺎﺱ” ﻭ ﻗﺒﺮ “ﻋﺒﺪﺍﻟﻠﻪ ﭘﺪﺭ ﭘﻴﻐﻤﺒﺮ” ﻭ ﻗﺒﺮ “ﺍﺳﻤﺎﻋﻴﻞ ﭘﺴﺮ ﺍﻣﺎﻡ ﺟﻌﻔﺮ ﺻﺎﺩﻕ (ﻉ)” ﻛﻪ ﻧﺰﺩ ﺍﺳﻤﺎﻋﻴﻠﻴﻪ ﺑﺴﻴﺎﺭ ﻣﺤﺘﺮﻡ ﺑﻮﺩ ﻭ ﻗﺒﺮ “ﻋﺜﻤﺎﻥ ﺑﻦ ﻋﻔﺎﻥ” ﻭ “ﻣﺎﻟﻚ ﺑﻦ ﺍﻧﺲ” ﻭ ﺩﻳﮕﺮ ﺻﺤﺎﺑﻪ ﻭ ﺗﺎﺑﻌﻴﻦ ﻫﻤﻪ ﺭﺍ ﺑﺪﻭﻥ ﺍﺳﺘﺜﻨﺎﺀ ﺧﺮﺍﺏ ﻭ ﺑﺎ ﺯﻣﻴﻦ ﻳﻜﺴﺎﻥ ﻧﻤﻮﺩﻧﺪ.

ﻭﻫﺎﺑﻴﺎﻥ ﺳﭙﺲ ﻣﺘﻮﺟﻪ ﻗﺒﺮ ﺣﻀﺮﺕ “ﺣﻤﺰﻩ ﺳﻴﺪ ﺍﻟﺸﻬﺪﺍﺀ” ﻭ ﺳﺎﻳﺮ ﻗﺒﻮﺭ ﺷﻬﺪﺍﻱ ﺍﺣﺪ ﻭ ﻣﺴﺠﺪ ﺟﻨﺐ ﺁﻥ ﺷﺪﻧﺪ ﻭ ﺑﻪ ﺗﺨﺮﻳﺐ ﺁﻧﻬﺎ ﭘﺮﺩﺍﺧﺘﻨﺪ .

ﻣﺆﻟﻒ “ﻛﺸﻒ ﺍﻟﺎﺭﺗﻴﺎﺏ” ﺩﺭ ﺑﻲ ﺍﺣﺘﺮﺍﻣﻲ ﻭ ﺟﺴﺎﺭﺕ ﻭﻫﺎﺑﻴﺎﻥ ﺑﻪ ﻗﺒﻮﺭ ﺷﺮﻳﻒ ﻣﻲ ﻧﻮﻳﺴﺪ: «ﭘﺲ ﺍﺯ ﺗﺨﺮﻳﺐ ﻗﺒﻮﺭ ﺍﺋﻤﻪ ﻭ ﺑﺰﺭﮔﺎﻥ ﻣﺴﻠﻤﻴﻦ ﻭ ﻣﺴﺎﻭﻱ ﻧﻤﻮﺩﻥ ﺁﻧﺎﻥ ﺑﺎ ﺯﻣﻴﻦ، ﺍﻳﻦ ﻣﻜﺎﻥ ﻫﺎ ﺭﺍ ﻣﺤﻞ ﺭﻳﺨﺘﻦ ﻛﺜﺎﻓﺎﺕ ﻭ ﻗﺎﺫﻭﺭﺍﺕ ﻭ ﺳﺮﮔﻴﻦ ﭼﻬﺎﺭﭘﺎﻳﺎﻥ ﻭ ﺳﮕﻬﺎﻱ ﻭﻟﮕﺮﺩ ﻗﺮﺍﺭ ﺩﺍﺩﻧﺪ ﻭ ﻫﻤﭽﻨﻴﻦ ﺑﺎ ﻟﮕﺪ ﻛﻮﺏ ﻛﺮﺩﻥ ﻭ ﻧﺸﺴﺘﻦ ﺭﻭﻱ ﺁﻧﻬﺎ ﻭ ﺍﻧﻮﺍﻉ ﺍﻫﺎﻧﺘﻬﺎﻱ ﺩﻳﮕﺮ ﺑﻴﺸﺘﺮﻳﻦ ﺑﻲ ﺍﺣﺘﺮﺍﻣﻲ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺁﻧﻬﺎ ﺭﻭﺍ ﺩﺍﺷﺘﻨﺪ» .

ﻭﻫﺎﺑﻴﻬﺎ ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ ﺗﻔﻜﺮ ﺑﺪﻋﺖ ﮔﺮﺍﻳﺎﻧﻪ ﻭ ﺍﻧﺤﺮﺍﻓﻲ ﻛﻪ ﺩﺍﺷﺘﻨﺪ ﺯﻳﺎﺭﺕ ﻭ ﺗﻮﺳﻞ ﻭ ﺍﺣﺘﺮﺍﻡ ﺑﻪ ﻗﺒﻮﺭ ﻣﺘﺒﺮﻙ ﻭ ﺁﺛﺎﺭ ﺍﺳﻠﺎﻣﻲ ﺭﺍ ﺷﺮﻙ ﻭ ﺑﺖ ﭘﺮﺳﺘﻲ ﻗﻠﻤﺪﺍﺩ ﻣﻲ ﻛﺮﺩﻧﺪ ﻭ ﺍﮔﺮ ﺗﺮﺱ ﺣﻜﻮﻣﺖ ﺁﻝ ﺳﻌﻮﺩ ﻭ ﺣﺎﻣﻴﺎﻥ ﺍﺳﺘﻜﺒﺎﺭﻳﺶ ﺍﺯ ﺍﻋﺘﺮﺍﺽ ﻣﺴﻠﻤﻴﻦ ﻧﺒﻮﺩ، ﻫﺮ ﺁﻳﻨﻪ ﻗﺒﺮ ﭘﻴﺎﻣﺒﺮ ﻋﻈﻴﻢ ﺍﻟﺸﺄﻥ ﺭﺍ ﻧﻴﺰ ﺗﺨﺮﻳﺐ ﻣﻲ ﻛﺮﺩﻧﺪ.

ﻣﺮﺣﻮﻡ ﻋﻠﺎﻣﻪ ﺳﻴﺪ ﻣﺤﺴﻦ ﻋﺎﻣﻠﻲ ﺩﺭﺑﺎﺭﻩ ﻱ ﺩﻟﺎﻳﻞ ﻭﻫﺎﺑﻴﻮﻥ ﺩﺭ ﻋﺪﻡ ﺗﺨﺮﻳﺐ ﻗﺒﺮ ﭘﻴﺎﻣﺒﺮ (ﺹ) ﻣﻲ ﻧﻮﻳﺴﺪ: «ﻭﻫﺎﺑﻴﻬﺎ ﻧﺴﺒﺖ ﺑﻪ ﺧﺮﺍﺏ ﻛﺮﺩﻥ ﻗﺒﺮ ﭘﻴﻐﻤﺒﺮ ﺍﻛﺮﻡ (ﺹ) ﻭ ﺍﺯ ﺑﻴﻦ ﺑﺮﺩﻥ ﺿﺮﻳﺢ ﺁﻥ ﺧﻮﺩﺩﺍﺭﻱ ﻧﻤﻮﺩﻧﺪ ﻭ ﺍﻳﻦ ﺧﻮﺩﺩﺩﺍﺭﻱ ﺑﻪ ﺟﻬﺖ ﺗﺮﺱ ﺍﺯ ﻋﻮﺍﻗﺐ ﺁﻥ ﺑﻮﺩ ﻭ ﺍﻟﺎ ﻗﺒﺮ ﭘﻴﻐﻤﺒﺮ ﺍﻛﺮﻡ (ﺹ) ﺩﺭ ﻧﺰﺩ ﺁﻧﻬﺎ ﻣﺎﻧﻨﺪ ﻗﺒﻮﺭ ﺩﻳﮕﺮ ﺍﺳﺖ، ﺑﻠﻜﻪ ﻗﺒﺮ ﭘﻴﻐﻤﺒﺮ ﺍﻛﺮﻡ ﺩﺭ ﻧﺰﺩ ﺁﻧﻬﺎ ﺑﺪﺗﺮ ﺍﺳﺖ، ﭼﻮﻥ ﺑﻴﺸﺘﺮ ﺍﺯ ﻗﺒﺮﻫﺎﻱ ﺩﻳﮕﺮ ﺩﺭ ﻧﻈﺮ ﻣﺴﻠﻤﻴﻦ ﻋﻈﻤﺖ ﺩﺍﺭﺩ ﻭ ﺍﺳﺘﻐﺎﺛﻪ ﻣﻲ ﺷﻮﺩ ﻭ ﺩﻟﻴﻞ ﻭ ﻓﺘﺎﻭﺍﻱ ﻭﻫﺎﺑﻲ ﻧﺴﺒﺖ ﺑﻪ ﺧﺮﺍﺑﻲ ﮔﻨﺒﺪ ﻭ ﺑﺎﺭﮔﺎﻩ ﻭ ﺍﺯ ﺑﻴﻦ ﺑﺮﺩﻥ ﻗﺒﻮﺭ، ﻳﻜﻲ ﺍﺳﺖ ﻭ ﻫﻴﭻ ﻗﺒﺮﻱ ﺣﺘﻲ ﻗﺒﺮ ﭘﻴﻐﻤﺒﺮ ﺍﺯ ﺁﻥ ﺍﺳﺘﺜﻨﺎﺀ ﻧﺸﺪﻩ ﺍﺳﺖ» .
#وهابیت در آئینه تاریخ، محمد مغربی، صفحه۵۴


منبع: گوگل پلاس محسن لاهوتیان

 نظر دهید »

انسان 250 ساله / امام علی علیه السلام

27 تیر 1393 توسط عبدالعظیم حسنی (ع)

 

امیرالمؤمنین شاخص حکومت در یک جامعه‌ی پیشرفته، وسیع، متمدن و ثروتمند را معین کرد.

امیرالمؤمنین با رفتار خود خواست اثبات کند که در وضعیت [جامعه پس از پیامبر] هم می‌شود اصول را زنده کرد.

این، کار بزرگ امیرالمؤمنین است. می‌خواهد به دنیا نشان دهد که اصول اسلامی در همه‌ی شرایط قابل پیاده شدن است.

امام خامنه ای ۱۳۸۳/۰۸/۱۵

 

انسان 250 ساله ، امام علی ع


 3 نظر

روایت آیت الله بهجت از تشرف یک طلبه خدمت امام عصر

24 تیر 1393 توسط عبدالعظیم حسنی (ع)

 

حجة السلام قدس[از شاگردان آیت الله العظمی بهجت] می گوید: روزی آقا [آیت الله العظمی بهجت] فرمودند:


در تهران استاد روحانیی بود که لُمعَتین را تدریس می کرد، مطلع شد که گاهی از یکی از طلاب و شاگردانش که از لحاظ درس خیلی عالی نبود، کارهایی نسبتاً خارق العاده دیده و شنیده می شود.

روزی چاقوی استاد (در زمان گذشته وسیله نوشتن قلم نی بود، و نویسندگان چاقوی کوچک ظریفی برای درست کردن قلم به همراه داشتند ) که خیلی به آن علاقه داشت، گم می شود و وی هر چه می گردد آن را پیدا نمی کند و به تصور آنکه بچه هایش برداشته و از بین برده اند نسبت به بچه ها و خانواده عصبانی می شود، مدتی بدین منوال می گذرد و چاقو پیدا نمی شود. و عصبانیت آقا نیز تمام نمی شود.

روزی آن شاگرد بعد از درس ابتداءً به استاد می گوید:

«آقا، چاقویتان را در جیب جلیقه کهنه خود گذاشته اید و فراموش کرده اید، بچه ها چه گناهی دارند.» آقا یادش می آید و تعجب می کند که آن طلبه چگونه از آن اطلاع داشته است.

از اینجا دیگر یقین می کند که او با (اولیای خدا) سر و کار دارد، روزی به او می گوید: بعد از درس با شما کاری دارم. چون خلوت می شود می گوید: آقای عزیز، مسلم است که شما با جایی ارتباط دارید، به من بگویید خدمت آقا امام زمان(عج) مشرف می شوید؟
استاد اصرار می کند و شاگرد ناچار می شود جریان تشرف خود خدمت آقا را به او بگوید. استاد می گوید: عزیزم، این بار وقتی مشرف شدید، سلام بنده را برسانید و بگویید: اگر صلاح می دانند چند دقیقه ای اجازه تشرف به حقیر بدهند.

مدتی می گذرد و آقای طلبه چیزی نمی گوید و آقای استاد هم از ترس اینکه نکند جواب، منفی باشد جرأت نمی کند از او سؤال کند ولی به جهت طولانی شدن مدت، صبر آقا تمام میشود و روزی به وی می گوید: آقای عزیز، از عرض پیام من خبری نشد؟ می بیند که وی ( به اصطلاح ) این پا و آن پا می کند. آقا می گوید: عزیزم، خجالت نکش آنچه فرموده اند به حقیر بگویید چون شما قاصد پیام بودی ( و ما علی الرسول إلا البلاغ المبین)

آن طلبه با نهایت ناراحتی می گوید آقا فرمود: لازم نیست ما چند دقیقه به شما وقت ملاقات بدهیم، شما تهذیب نفس کنید من خودم نزد شما می آیم.

پی نوشت:
وب سایت دفتر حضرت آیت الله العظمی بهجت
منبع:فردا
 2 نظر
  • 1
  • ...
  • 133
  • 134
  • 135
  • ...
  • 136
  • ...
  • 137
  • 138
  • 139
  • ...
  • 140
  • ...
  • 141
  • 142
  • 143
  • ...
  • 399

معرفی حوزه علمیه حضرت عبدالعظیم ع

شهرری، زمانی دارای حوزه‌های بسیار بوده و یک مرکز علمی محسوب می شد که مهم‌ترین عامل آن، حُسن‌ همجواری با مشاهد شریفه سه امامزاده بزرگوار، خصوصاً حضرت عبدالعظیم(ع) است که در این باره یکی از مراجع عالی‌قدر شیعه، حضرت‌ ایة الله ‌بهجت به طلاب فرمودند: «شما در جوار گنج الهی هستید، قدر آن را بدانید». قدمت حوزه علمیه آستان حضرت عبدالعظیم(ع) به سال‌های اوایل پیروزی انقلاب اسلامی بر می گردد. در اواسط شهریور 1359 بنای مقبره رضاخانی تخریب و به جای آن حوزه علمیه احداث شد و در 1366 حدود هفتاد نفر طلبه برای سال اول پذیرفته شدند. حوزه ‌علمیه آستان ‌حضرت‌عبدالعظیم(ع) ظرفیت ‌پذیرش سیصد طلبه علوم دینی در دو سطح 2و 3 را داراست و ساختمان آن از کلّیه امکانات آموزشی و رفاهی برخوردار است و از این جهت جزء معدود حوزه‌های کشور است. زیر بنای کلّ ساختمان 11 هزار و 500 متر مربع و محوطه، 6500 متر مربع و مساحت کلّ مدرسه 18 هزار متر مربع است.

جستجو

موضوعات

  • همه
  • طب سنتی و پزشکی
  • سیاسی
  • مناسبتهای سال
  • اخبار حوزه
  • علمی
  • مذهبی
  • عمومی
  • دست نوشته های یک طلبه
  • نرم افزار
  • شهداء
  • استفتائات
  • جدیدترین مقالات
  • برگی از زندگی علما
  • فراخوان
  • پژوهش
  • معرفی رسانه
  • منِ طلبه
  • نمونه سوالات امتحانی سطح2
  • داستان های پند آموز

پیوندهای روزانه


پشتیبانی سامانه وبلاگ مدارس
وبلاگ خانم یادگاری
گفته ها و ناگفته های یک طلبه
شبکه اجتماعی هادی نت
دفتر حفظ و نشر آثار مقام معظم رهبري
دفتر مقام معظم رهبري

خبرنامه

دی 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
    1 2 3 4 5
6 7 8 9 10 11 12
13 14 15 16 17 18 19
20 21 22 23 24 25 26
27 28 29 30      

اوقات شرعی

امروز: جمعه 05 دی 1404
اوقات شرعی به افق:
  • اذان صبح اذان صبح:
  • طلوع آفتاب طلوع آفتاب:
  • اذان ظهر اذان ظهر:
  • غروب آفتاب غروب آفتاب:
  • اذان مغرب اذان مغرب:
  • نیمه شب شرعی نیمه شب شرعی: