• خانه 
  • تماس  
  • ورود 

  • سخن حضرت آیت الله بهجت درباره مقام حضرت عبدالعظیم حسنی (ع) در جمع طلاب :" شما در جوار گنج الهی هستید قدر آن را بدانید ***

جایگاه دختران در آیات و سیره ائمه(ع)

18 شهریور 1392 توسط عبدالعظیم حسنی (ع)


در عصر کنونی که جامعه غربی در اوج بهره کشی از زنان و دختران تلاش می کند با قانونمند کردن ضدّ ارزش های خود برای دیگر جوامع و فرهنگ ها، فشارهای فراوان را به خصوص بر مسلمانان وارد سازد توجّه به جایگاه دختران در سخن و سیره معصومان (ع) داروی شفابخش روزگار ماست.

امروز روز ميلاد با سعادت بانوي با كرامت اهل بيت حضرت معصومه (س) و آغاز دهه كرامت است. ‌دهه پر بركتي كه آغازش ميلاد مبارك دختر گرامي هفتمين امام شيعيان و پايانش ميلاد مسعود خورشيد تابناك ايران زمين حضرت علي بن موسي الرضا (ع) گره خورده است. روز ميلاد حضرت معصومه (س) اما يك مناسبت ديگر را هم در دل خود جاي داده است و روز ميلاد دختر پاكدامن امام هفتم، بهترين بهانه است تا روز ملي دختران نام گیرد.

یکی از موضوعات مهم اجتماعی امروز جایگاه و نقش دختر در عرصه خانواده و اجتماع است. وقتی کمی دقت کنیم هنوز هستند انسانهای که جاهلانه پسر را بر دختر ترجیح می دهند و به تعبیر قران کریم با شنیدن نام دختر چهره انان عبوس می شوند که به همین جهت به تندی مخاطب خدای سبحان قرار می گیرند.

این تلقی که ریشه تاریخی دارند ناشی از جهل انان و یکی از مصادیق جاهلیت مدرن است. با سیری در منابع اسلامی می توان فهمید که دختر در اندیشه اسلامی چه جایگاه والایی داشته و دارد.

در اندیشه اسلامی دختر از انچنان جایگاهی برخوردار است که پیامبر اسلام در مهمترین مسائل اجتماعی آنان را وارد می سازد در قضیه مباهله دختر خویش را همراه خورد برد در حالی که در ان زمان اعراب دختران را زنده به گور می کردند. هم چنانکه خدای سبحان در چندین ایه از قران کریم بر عدم تفاوت بین دختر و پسر اشاره می کند. آیات ۸۴ و ۸۵ سوره انعام بر این عدم تفاوت تصریح دارد: وَوَهَبْنَا لَهُ إِسْحَاقَ وَيَعْقُوبَ كُلاًّ هَدَيْنَا وَنُوحاً هَدَيْنَا مِن قَبْلُ وَمِن ذُرِّيَّتِهِ دَاوُودَ وَسُلَيْمَانَ وَأَيُّوبَ وَيُوسُفَ وَمُوسَى وَهَارُونَ وَكَذَلِكَ نَجْزِي الْمُحْسِنِينَ (۸۴) وَزَكَرِيَّا وَيَحْيَى وَعِيسَى وَإِلْيَاسَ كُلٌّ مِّنَ الصَّالِحِينَ۸۵.

دراین ایات خدای سبحان حضرت عيسي(ع) فرزند حضرت مريم(س) را از فرزندان حضرت ابراهيم(ع) مي شمارد كه خود اشاره به آن است كه در اندیشه اسلامی هيچ تفاوتي ميان فرزندان دختر و پسر نيست. اين در حالي است كه در ان زمان تنها فرزندان پسري را از نوادگان و فرزندان خويش بر مي شمردند و فرزندان دختري خويش را فرزندان ديگران و پدران ديگر مي شمردند. خدای سبحان در آيات ۳۵ و ۳۶ سوره آل عمران مستقیما خودش نام دختر را انتخاب می کند و تنها نامی است که خدای سبحان انتخاب کرده برای یک دختر. ( اذ قالت امرات عمران رب انى نذرت لك ما فى بطنى محررا فتقبل منى انك انت السميع العليم (۳۵) فلما وضعتها قالت رب انى وضعتها انثى و اللّه اعلم بما وضعت و ليس الذكر كالانثى و انى سميتها مريم و انى اعيذها بك و ذريتها من الشيطان الرجيم(۳۶))

در تعبیر بسیار جالب دیگری خداوند در ایه ۴۹ سوره شوری از دختر به عنوان هدیه استفاده می کند وانسانها باید از این هدیه خداوند خوشحال شوند. بدیهی است این تعبیر بهترین تعبیر ممکن برای دختر است، همچنانکه برای پسر چنین تعبیری بکار نرفته است. در ادبیات معصومین (ع)هم چنین ادبیاتی متداول است. هم چنانکه پیامبر اسلام (ص) در تعبیری از دختران به باقیات صالحات تعبیر می شود.

با این حال نقش تعیین کننده زن در بقاء و رشد جامعه بشری همیشه مورد توجّه مثبت و منفی اندیشمندان، سیاستمداران، مدیران و رهبران جوامع بوده است. تاریخ، گویای این واقعیت است که زن در کنار مرد در تمدّن بشری ـ مستقیم و غیر مستقیم ـ نقش آفرین بوده است، ولی از دیرزمان و با انگیزه های مختلف از حقوق الهی و انسانی خود محروم گردیده است. تاریخ، این حقیقت را در سینه خود ثبت کرده است که پیامبران و اولیای الهی در احقاق حقوق و هم در ایفای نقش سالم و سازنده زنان، برترین جریان سازی و هدایت را داشته اند.

پیامبر (ص) و دخترش فاطمه (س)

در عصری که جهان، غرق در جهل و نادانی، ظلم و ستم، غارتگری و وحشیگری به سر می برد، و به این زندگی افتخار و مباهات می کرد، خداوند پیامبری را برانگیخت که “رحمة للعالمین” بود و منجی انسانها از سیاهی، او هم با شرک و بت پرستی مبارزه کرد و هم با سنّت ها و ضدّ ارزش هایی همچون تحقیر و زنده به گور کردن دختران.

پیامبر اکرم (س) این رسالت عظیم را، هم در سخن و هم در عمل انجام می داد. آن حضرت در برخورد با دخترش فاطمه (س) همگان را به حیرت وا می داشت. دست دخترش فاطمه (س) را می بوسید و می فرمود: «پدرش فدای او باد.» و زمانی که حضرت عازم سفر بود فاطمه (س) آخرین کسی بود که پیامبر از او خداحافظی می کرد و در بازگشت نیز زودتر از هر کسی به دیدن وی می رفت و می فرمود: «بوی بهشت را از دخترم فاطمه استشمام می کنم.» رسول مکرّم اسلام (س) با این سخنان و برخورد عملی با دختر خود، علاوه بر شناساندن مقام و عظمت اهل بیت (س) و تأکید بر ادامه سلسله ولایت و امامت از طریق دختر خود، می خواستند به تمامی انسانها ثابت کنند که در آخرین دین الهی، «دختران و زنان» از کرامت و جایگاه خاصّی برخوردارند. و به حق می توان پیامبر اسلام (ص) را بنیانگذار تکریم دختران و زنان دانست.

در حدیثی نقل شده است که به رسول گرامی اسلام (س) خبر دادند، خداوند به وی دختری عطا کرده است؛ حضرت نگاهی به اصحابش کرد، آثار ناخشنودی را در چهره آنان نمایان دید. لذا فرمود: «این، چه حالتی است که در شما می بینم؟ خداوند گُلی به من داده است که آن را می بویم و (اگر نگران روزی او هستید) روزی او با خداست.»

دختر؛ هدیه الهی

در سیره امامان معصوم (ع) نیز اگر کسی از داشتن فرزند دختر احساس ناخشنودی می کرد، آن بزرگواران با آنان برخورد می کردند و سعی داشتند تا رسوبات جاهلی را از ذهن آنان پاک کنند. در حدیثی چنین نقل شده که فردی از یاران امام جعفر صادق (ع) دختردار شد، حضرت نزد او رفت، دید خشمگین است، فرمود: “اگر خداوند به تو وحی کند که آیا می خواهی چیزی را من برای تو انتخاب کنم یا تو برای خودت انتخاب می کنی؟ چه پاسخ می دهی؟” آن مرد گفت: به خدا عرض می کنم: آنچه را تو برایم بپسندی و انتخاب کنی، می پسندم. امام صادق (ع) فرمود: “اکنون خداوند فرزند دختر را برای تو انتخاب کرده است.” سپس فرمود: “آن عالم و ولیّ خدا (خضر علیه السلام ) که همراه موسی (ع) بود و آن پسر بچه را کشت، خداوند از قول او فرمود: ما آن پسر را کشتیم چراکه بیم آن بود پدر و مادرش را به طغیان و کفر وادارد، از این رو خواستیم پروردگارشان به جای او فرزندی پاک تر و با محبّت تر به آن پدر و مادر بدهد.” امام صادق (ع) در ادامه فرمود: خداوند به آن دو، دختری عنایت کرد که از او و نسل وی هفتاد پیامبر به دنیا آمدند.

در فرهنگ اهل بیت (ع) که ریشه در وحی و کلام الهی (قرآن) دارد، زنان و دختران از جایگاه خاصّی برخوردارند. تعابیر زیبا و بلندی که برای دختران به کار گرفته شده است، حاکی از این موضوع است. در سخنان معصومان علیهم السلام از دختران با واژه هایی چون: ریحانه (گل)، قواریر (بلورها)، و حسنه (نیکی) یاد شده است؛ که هر یک، نشان از امتیاز و ویژگی خاصّ طبیعی و روحی دختران دارد. در اینجا به برخی از سخنان معصومان علیهم السلام اشاره می کنیم:

روايات در باب دختردارى

مستحب است انسان، در صورتى كه از دختر داشتن محروم است، دست نياز به جانب حق بردارد، و براى دختردار شدن با حال اخلاص به درگاه حق دعا كند و بنالد. ابراهيم خليل آن پيامبر بزرگ با داشتن فرزندى چون اسماعيل و اسحاق به درگاه حق جهت دختردار شدن ناليد. امام صادق (عليه السلام) دعاى او را بدين صورت نقل مى كند : اِنَّ اِبْراهيمَ سَأَلَ رَبَّهُ اَنْ يَرْزُقَهُ اِبْنَةً تَبْكيهِ وَ تَنْدُبُهُ بَعْدَ مَوْتِهِ. از حضرت حق درخواست دختر كرد تا حداقل پس از مرگش گريه كننده و ناله كننده و خلاصه مجلس گرم كن و يادآور داشته باشد.

هدفى كه در اين روايت بازگو شده خيلى مهم نيست، آنچه مهم است اصل مطلب است كه پيغمبرى اولوالعزم از داشتن دختر محروم بود، براى رسيدن به اين نعمت دعا كرد. اينكه انسان پدر دختر باشد افتخار دارد، چراكه رسول باكرامت اسلام پدر دختر بود، اين همرنگى با رسول خدا در زندگى، كه با عنايت شدن دختر به انسان تحقق پيدا مى كند واقعاً افتخار دارد، امام صادق (عليه السلام) فرمود : كانَ رَسُولُ اللّهِ اَبا بَنات. پيامبر بزرگوار خدا پدر دختران بود.

اگر كسى دختر نداشت ولى داراى خواهر بود، باز هم درى از رحمت حق بر وى باز شده، امام ششم (عليه السلام) مى فرمايد : مَنْ عالَ ثَلاثَ بَنات اَوْ ثَلاثَ اَخَوات وَجَبَتْ لَهُ الْجَنَّةُ.

رسول حق (صلى الله عليه وآله وسلم) فرمود : نِعْمَ الْوَلَدُ اَلْبَناتُ، مُلْطِفاتٌ، مُجَهِّزاتٌ مُؤْنِساتٌ، مُبارَكاتٌ، مُفَلِّياتٌ. دختران چه خوبند، مهربان و نرمخو، مددكار و آماده به كار، انيس انسان، بابركت، و علاقه مند به پاكيزگى.

امام ششم (عليه السلام) فرمود : مَنْ عالَ اِبْنَتَيْنِ، اَوْ أُخْتَيْنِ، اَوْ عَمَّتَيْنِ اَوْ خالَتَيْنِ حَجَبَتاهُ مِنَ النّارِ. كسى كه دو دختر، يا دو خواهر، يا دو عمه، يا دو خاله را سرپرستى كند، سرپرستى آن دو او را از آتش جهنم حفظ مى كند.

امام صادق (عليه السلام) فرمود : اَلْبَناتُ حَسَناتٌ وَ الْبَنُونَ نِعْمَةٌ، وَ الْحَسَناتُ يُثابُ عَلَيْها وَ النِّعْمَةُ يُسْأَلُ عَنْها.دختران حسناتند، پسران نعمت حقند، بر حسنات بهره مى دهند، و از نعمت بازپرسى مى كنند.

رسول حق (صلى الله عليه وآله وسلم) فرمود : اِنَّ اللّهَ تَبارَكَ وَ تَعالى عَلَى الاِْناثِ اَرَقُّ مِنْهُ عَلَى الذُّكُورِ، وَ ما مِنْ رَجُل يُدْخِلُ فَرْحَةً عَلى اِمْرَأَة بَيْنَهُ وَ بَيْنَها حُرْمَةٌ اِلاّ فَرَّحَهُ اللّهُ يَوْمَ الْقِيامَةِ. خداوند به دختر مهربانتر از پسر است، كسى كه باعث خوشحالى دخترش شود، خداوند روز قيامت او را خوشحال مى كند.

رسول حق (صلى الله عليه وآله وسلم) درباره ارزش دختر داشتن فرمود : خَيْرُ اَوْلادِكُمْ اَلْبَناتُ. بهترين فرزندان شما دختران هستند.

رسول حق (صلى الله عليه وآله وسلم) فرمود : هر كس سه دختر يا سه خواهر را سرپرستى كند بهشت بر او واجب است، عرضه داشتند دو نفر را اگر سرپرستى كند ؟ فرمود : باز هم، گفتند اگر يك دختر يا يك خواهر را فرمود : باز هم.

 نظر دهید »

تاثیر نمازهای مستحبی در تربیت انسان

17 شهریور 1392 توسط عبدالعظیم حسنی (ع)


اثر نوافل در تربیت انسان بیش از فرائض است. چون فرائض، حالت وجوب و اجباری دارد، ولی نافله که مستحب است و اجباری نیست و از روی میل و رغبت پذیرفته است، اثر بیشتری دارد.

قرآن می فرماید: «الا المصلّین- الذین هم علی صلاتهم دائمون» آنهایی که در نماز خود مداوم هستند. مقصود چیست؟ در اینجا روایات، خوب معنی می کنند.

از حضرت امام صادق(ع) و حضرت امام باقر(ع) روایت کرده اند در اینجا منظور نوافل است. چون در مورد فرائض نمی گوید که این ها مثلا، نماز صبحشان ترک نمی شود، وقتی که می گوید «الا المصلّین»، یعنی کسی که لااقل فریضه اش را انجام می دهد، کافی نیست و باید نوافل را نیز انجام دهد.

اثر نوافل در تربیت انسان بیش از فرائض است. چون فرائض، حالت وجوب و اجباری دارد، ولی نافله که مستحب است و اجباری نیست و از روی میل و رغبت پذیرفته است، اثر بیشتری دارد.

آن وقت در باب نوافل هم گفته اند، که نوافل را یک بار خواندن و یک نخواندن هم کار صحیحی نیست. مثلا آدم یک دفعه نافله صبح را بخواند و یک دفعه نخواند، یک دفعه نافله مغرب را بخواند و یک دفعه نخواند، یک دفعه نافله عشاء و نافله شب را بخواند و یک بار نخواند، به این صورت اثر نمی بخشد، بلکه مداومت در مستحبات اثر دارد.

پس انسان هَلُوع آفریده شده است. همه انسانها، شامل مؤمنین و نمازگزاران نیز می شود. اما انسان های دیگر، این حالت که برای ابتدای کمال است، ولی بعد باید تبدیل به حالت کاملتر بشود، در آنها چنین نیست. تا آخر عمر به همین صورت می باشد. ولی این گروه به دلیل این که نمازگزاران هستند دیگر این جور نیستند «الا المصلّین- الذین هم علی صلواتهم دائمون». این یک عامل تربیت است.

منبع: جام نیوز

 1 نظر

دعایی برای تقویت حافظه از آیت الله بهجت (ره)

17 شهریور 1392 توسط عبدالعظیم حسنی (ع)


دانشجویی از آیت الله بهجت(ره) پرسید:« دانشجو هستم و می خواهم دعایی به حقیر تعلیم نمایید تا حافظه ام قوی شود زیرا بسیار فراموش کار هستم؟»

ایشان در پاسخ به این دانشجو فرمود:« برای پیشرفت در تحصیلات، ملتزم به دعای “سبحان من لایعتدی علی أهل مملکته…"[1] بعد از هر فریضه[نمازهای واجب] باشید.

پی نوشت:
[1] سبحان من لایعتدی علی أهل مملکته، سبحان الرّوف الرحیم اللهم جعلی فی قلبه نوراً و بصراً و فهماً و علماً
منبع: جام نیوز

 1 نظر

در بازار لباس طلاب چه خبر است؟

16 شهریور 1392 توسط عبدالعظیم حسنی (ع)

 

روحانیان لباس خود را از کجا تهیه می‌کنند؟ اجزای لباس روحانیان کدام است؟ متوسط قیمت‌های لباس روحانیت چه مقدار است؟ علما و مراجع تقلید لباس‌های خود را چگونه تهیه می‌کنند؟ مد لباس روحانیان چگونه تغییر می‌کند؟ چه کسانی برای خرید لباس، طلبه‌ها را همراهی می‌کنند؟


1-بازار لباس روحانیان

قم- خیابان چهارمردان- پاساژ صاحب الزمان (عج)، این پاساژ چهار طبقه دارد تمام مغازه‌های زیر زمین که نزدیک به 10 مغازه است لباس روحانیت عرضه می‌کنند در طبقه همکف و طبقه دوم و سوم نیز اکثر مغازه‌های یا فروشگاه یا خیاط لباس روحانیت هستند.

در مجموع 30 باب مغازه در این پاساژ لباس روحانیت تولید و عرضه می‌کنند، در بازار عرب‌ها و برخی از مناطق قم نیز بصورت پراکنده مغازه‌هایی مختص عرضه لباس روحانیان هستند، اما می‌توان مرکز اصلی تولید و عرضه را همین پاساژ صاحب الزمان (عج) نامید.

رشته تحصیلی فروشنده میهمانداری هواپیما است اما ترجیح داده است شغل خانوادگی خود را ادامه بدهد، عکسی از یک آیت الله را بر دیوار مغازه نصب کرده و می‌گوید پدر بزرگش از علمای قم بوده است نام فروشگاه صاحب الزمان (عج) است.

او می‌گوید این پاساژ مرکز تولید و پخش لباس روحانیت به سراسر کشور است، شهرهای مثل مشهد و اصفهان نیز بصورت محدود این لباس را تولید می‌کنند اما در اکثر شهرها مغازه‌ای نقش توزیع لباس روحانیت را به عهده دارد و در بسیاری از شهرها نیز مرکز تولید و توزیع لباس روحانیت وجود ندارد و طلاب و روحانیون معمولاً در سفر به قم لباس روحانیت را تهیه می‌کنند.

فروشنده‌ای دیگر که نام مغازه‌اش را «قائم» گذاشته است می‌گوید که بخشی از تولیدات این به شهرهای مختلف و حتی به نجف اشرف صادر می‌شود و طلاب و روحانیان عراق مشتری تولیدات قم هستند.

2- اجزای لباس روحانیان

عبا، قبا، لباده، عمامه، عرق چین، دشداشه، پیراهن و نعلین اجزای تشکیل دهنده لباس روحانیت است.

عمامه: رنگ عمامه یا سیاه یا سفید است؛ یکی از فروشندگان در توضیح عمامه می‌گوید یک نوع جنس عمامه وال هندی است که حالت سفید معمولی و حالت پنبه‌ای دارد و هنگام حرکت دادن دست روی آن دست با اصطکاک مواجه می‌شود و اگر چنانچه دست براحتی بر روی عمامه حرکت کند معلوم است وال هندی نیست؛ اما نوع دیگر عمامه تایلندی سفیدِ مایل به لاجوردی است.

وی می‌گوید معمولاً طلبه‌ها 6 تا 7 متر عمامه استفاده می‌کنند، البته برخی از علما و روحانیان نیز عمامه‌های 10 متری نیز استفاده می‌کنند، قیمت هر متر عمامه 4 هزار و 500 تومان است یک عمامه هفت متری حدود 35 هزارتومان فروخته می‌شود.

یکی از فروشندگان به طلاب توصیه می‌کند در صورتی که رنگ عمامه آنها به زردی تمایل پیدا می‌کند می‌توانند از عطاری پودر لاجورد تهیه کرده و در آب حل کنند و عمامه را در داخل آن قرار دهند و پس از ساعتی عمامه آنها سفید مایل به لاجوردی خواهد بود که باز می‌توانند سال‌ها از آن استفاده کنند؛ نکته دیگری که مورد توجه وی است اینکه عمامه را باید حتماً با دست شست، چرا که پارچه آن ظریف است و ماشین لباسشویی آن را از بین می‌برد.

عبا: عبا انواع مختلفی دارد، یک نوع از عبا، عبای 4 فصل است که ضخامت متوسطی دارد که می‌توان در 4 فصل سال از آن استفاده کرد، اما عبای تابستانی و بهاره نیز وجود دارد همان عباهای توری که هم سبُک است و هم گرمای کمتری را جذب می‌کند؛ عبای زمستانی ضخیم و سنگین است و عبای پاییزی که حالتی بینابین دارد.

البته اکثر طلبه‌ها و روحانیان در طول سال از 2 عبا استفاده می‌کنند یکی تابستانی و دیگری زمستانی که در بهار و پاییز نیز قابل استفاده است، قیمت‌های متوسط عبا از 40 تا 100 هزارتومان است و البته بیشترین فروش ویژه عباهایی با قیمت 50 تا 80 هزارتومان است.

هر مقدار قیمت بالاتر می‌رود خریدار کمتری دارد؛ یکی از فروشندگان از عبای چند میلیون تومانی سخن می‌گوید نوعی عبا که با دست بافته شده است که مشهور به عبای خاچیه است وی می‌گوید که این نوع عبا کار دست است و ممکن است نیاز به چند ماه باشد تا یک عبا تولید شود این نوع عبا بیشتر زینتی و تشریفاتی بوده و بسیار هم ظریف و حساس است و البته خیلی بندرت خریدار دارد، وی برای رساندن منظورش می‌گوید مانند فرش ابریشمی است که با توجه به قیمتش کمتر استفاده می‌شود.

وی توصیه می‌کند که طلبه‌ها عبای خود را داخل ماشین لباس شویی قرار ندهند چرا که قیطان عبا کشیده و کوتاه می‌شود و شکیل بودن عبا را از بین می‌برد.

قبا: قبا همان پوشش بلندی است که از زیر عبا دیده می‌شود و بر روی پیراهن می‌پوشند، لباده نیز پوششی است که یقه آن کاملاً بسته است لباده همان لباسی است که حسن روحانی ار زیر عبا می‌پوشد، پارچه قبا و لباده همان پارچه‌های کت و شلوار مردانه است.

البته یکی از فروشندگان از وضعیت پارچه نیز شکایت می‌کند و می‌گوید کیفیت پارچه‌های داخلی پایین آمده و پارچه‌های خارجی بازار را گرفته است، قیمت عبا بطور متوسط از 40 تا 70 هزار تومان است که با توجه به جنس پارچه و دوخت می‌تواند قیمت بالاتری نیز داشته باشد.

البته قیمت لباده کمی گران‌تر است از 80 تا 150 هزار تومان و آن به دلیل استفاده پارچه بیشتر و مقدار زمانی که است که صرف دوخت آن می‌شود؛ برای صاف بودن جلوی لباده از لایی استفاده می‌شود.

قیمت دوخت لباس روحانیت نیز گران است و با توجه به اعتبار خیاط می‌تواند بالاتر برود، از این جهت لباس‌های سفارشی قیمت‌های بالاتری دارند.

از فروشنده می‌پرسم که چاک کوچک زیر بغل قبا و لباده برای چیست، این نکته از آن نظر جالب است که متعدد دیده شده است که در کلاس‌ها وقتی برای اولین بار زیر بغل روحانیون را می‌بینند ناخودآگاه می‌گویند: «حاج آقا زیر بغل لباستان پاره شده است».

وی می‌گوید این چاک به خاطر آن است که حرکت دست به راحتی انجام می‌شود و دیگر اینکه کارکرد تهویه هوا را دارد؛ و البته می‌گوید که این کار برای خیاط بسیار سخت است.

دشداشه و بلوز: بلوزی که روحانیان می‌پوشند بلوزی است با دوخت ساده و با یقه‌ای که به یقه آخوندی مشهور است؛ بیشتر این پیراهن‌ها از پارچه‌های رنگ‌های روشن دوخته می‌شوند، اگرچه در سال‌های اخیر تنوع زیادی نیز در این زمینه به چشم می‌خورد.

به طور مثال پیراهن‌هایی عرضه می‌شود که چهارخانه هستند و حتی برخی از روحانیان این نوع بلوز را از زیر قبا می‌پوشند؛ دشداشه پیراهن بلندی است که تا پاها ادامه دارد و در برخی از شهرهای گرمسیر مانند قم برخی از طلبه‌ها در فصل تابستان به جای قبا از دشداشه استفاده می‌کنند.

عرق چین و شلوار سفید: عرق چین کلاهی کوچک است که برخی از روحانیون از زیر عمامه بر سر می‌گذارند و وقتی عمامه را برمی‌دارند آن کلاه را بر سرشان می‌گذارند، قیمت آن 3 هزار تومان است و البته به گفته یکی از کسبه، عرق چین کمتر مشتری دارد و طلبه‌های جوان از آن استفاده نمی‌کنند، برخی از روحانیون نیز از زیر قبا شلوار راحتی سفید رنگ می‌پوشند که البته در میان طلبه‌های جوان بسیار کم شده است و طلبه‌های جوان شلوارهای رسمی استفاده می‌کنند.

نعلین: کفشی است مانند دمپایی که علما و روحانیان از آن استفاده می‌کنند و در رنگ‌های مختلف نیز ارائه می‌شود البته طلاب و حتی روحانیون نیز در سال‌های اخیر کمتر از آن استفاده می‌کنند علتش را از فروشنده جویا می‌شوم، وی می‌گوید پوشیدن نعلین تحرک را کم می‌کند از این رو طلبه‌های جوان کمتر تمایلی به استفاده از آن دارند و اینکه پاشنه نعلین‌های موجود به گونه‌ای است که پس از مدتی کمر درد ایجاد می‌کند و از استاندارد لازم برخوردار نیست از این رو طلبه‌ها و روحانیونی که معمولاً پیاده روی می‌کنند کمتر از نعلین استفاده می‌کنند.

3- تغییرات مد لباس روحانیون

از فروشنده‌ای درباره انواع مدها و رنگ‌های عبا، قبا و لباده می‌پرسم وی می‌گوید 15-20 سال پیش فقط عبای قهوه‌ای و مشکی استفاده می‌شد و تنوع رنگ قبا و لباده نیز بسیار محدود بود اما امروز 60 رنگ عبا داریم.

رنگ‌های روشن و تیره که هرکدام نیز مشتری‌های خود را دارند، وی علت را اینگونه توضیح می‌دهد که سبک زندگی مردم در زمینه پوشش تغییراتی داشته است و از آنجا که نوع مد و دوخت لباس روحانیون همواره ثابت است این تغییرات را در رنگ لباس روحانیون می‌توان یافت.

وی می‌گوید که برخی از مدها نیز بسیار مشتری دارد بطور مثال عبای ژورژت چروک که چند سال پیش ارائه شد خیلی مشتری داشت اما دیگر پارچه آن در بازار نیست.

4- دوخت لباس علمای مشهور

از یکی دیگر از فروشندگان می‌پرسم که علمای بزرگ و شخصیت‌های مشهور چگونه لباس خود را تهیه می‌کنند؟ می‌گوید: برخی از علمای مشهور خیاطی مورد اعتماد را به خانه‌یشان می‌خوانند و خیاط اندازه او را گرفته و برایش لباسی می‌دوزد و البته این ویژه علمایی است که وضعیت مناسبی دارند و شاید هم به لباسشان اهمیت بیشتری می‌دهند؛ البته خیاط‌های کمی هم چنین شانسی دارند، برخی دیگر از علما یکی از لباسهایشان را می‌دهند تا با اندازه آن لباس برایشان لباس تازه‌ای دوخته شود.

5-روحانیانی که با همسرشان برای خرید می‌آیند

می‌پرسم طلاب و روحاینان چه مقدار به انتخاب لباس و شیک بودن آن حساسیت دارند؛ پاسخ می‌دهد که تمام روحانیان نگاه یکسانی ندارند از اینرو باید تنوع خوبی داشته باشی تا بتوانی رضایت آنها را جلب کنی به نکته جالبی اشاره می‌کند و می‌گوید که در سالیان پیش علما و روحانیان به تنهایی مراجعه می‌کردند و هنوز هم برخی از علمای میان سال به تنهایی خرید می‌کنند اما در سال‌های اخیر طلبه‌های جوان‌تر به همراه همسر و فرزندان خود برای خرید لباس مراجه می‌کنند تا خانواده‌شان نیز در زمینه رنگ و نوع لباس نظر بدهند.

و البته فروشنده این نوع خرید را بیشتر قبول دارد چراکه می‌گوید حق طبیعی خانواده است و در این زمینه فرقی بین روحانی و غیر روحانی نیست شاید هم حضور خانواده طلاب در خرید لباس روحانیت در تنوع رنگ لباس‌ها در سال‌های اخیر نقش داشته است.

6- خرید لباس روحانیان توسط مردم عادی

به گفته اهالی این پاساژ خریداران لباس روحانیت فقط طلبه‌ها نیستند و برخی از مردم عادی نیز گاهی از این لباس‌ها استفاده می‌کنند برخی از زائرین حرم حضرت معصومه (س) در کنار زیارت و گشت و گذاری در قم با فروشگاه لباس روحانیان مواجه می‌شوند و عبایی برای نماز خواندن تهیه می‌کنند.

برخی دیگر نیز نعلین خریداری می‌کنند تا در حیاط خانه استفاده کنند برخی نیز پیراهن یقیه آخوندی یا دیپلمات از این مرکز خریداری می‌کنند، چه کسی می‌داند شاید برخی از مردم با استفاده از این لباس احساس معنویت و آرامش بیشتری می‌کنند.

منبع: وبلاگ نامه های حوزوی

 نظر دهید »

دلیل ازدواج نکردن حضرت معصومه(س)

16 شهریور 1392 توسط عبدالعظیم حسنی (ع)


همواره این سؤال برای بسیاری مطرح می شود که چرا دختران امام کاظم(ع) بر خلاف تأکید پیامبر(ص) ازدواج نکردند، اما باید گفت که این مسئله دلایل مختلفی دارد. یعقوبی که از مورخین شیعه است درباره علت ازدواج نکردن دختران امام موسی کاظم(ع) می نویسد: حضرت امام موسی کاظم(ع) وصیت فرمود که دخترانش ازدواج نکنند، ولذا هیچیک از آنان ازدواج نکردند، به جز(ام سلمه)که هم ازدواج واقعی نبود، بلکه وی از مصر عازم حج بود برای اینکه در این سفر محرمی داشته باشد با پسر عمویش قاسم بن محمد بن جعفرالصادق(ع) عقد محرمیت جاری کرد.

 

حضرت معصومه س


در پاسخ به این گفته یعقوبی باید گفت که :

اولا: گفته یعقوبی بی اساس و مخالف با سنت اهل بیت(ع) است، زیرا امکان ندارد ائمه(ع) مخالف سیره جدشان رسول الله(ص) عمل نماید، زیرا که روایات زیادی از ناحیه مقدسه رسول الله(ص) بدست ما رسیده که همه حاکی از اهمیت این امر مستحبی دارد تا جائی که حضرت ختمی مرتبت می فرماید(فلیس منی) یعنی اگر کسی ازدوج ننماید از من نیست. آیا معقول است امامی که ما قائل به معصومیتش می باشیم این وصیت را در حق فرزندانش نماید، پس باید گفت که نظریه یعقوبی خالی از واقعیت و غیرمستند است.

ثانیا: متن وصیتنامه حضرت امام موسی کاظم(ع) در طول قرنها و سالها از حوادث باقی مانده و در کتب تاریخی موجود است که مرحوم کلینی تمام وصیت آن حضرت را در کتاب شریف کافی نقل می نماید که نوشته؛ حضرت امام موسی کاظم(ع) در این وصیتنامه پس از آنکه همه فرزندانش را به تبعیت از امام رضا(ع) فرمان داد، در مورد فرزندانش فرموده: “وان اراد رجل منهم ان یزرج اخته فلیس له ان یزوجهاالا باذنه وامره، فانه اعرف بمناکح قومه". “هرکدام از آنها اگر بخواهد خواهرش را تزویج دهد، بدون اجازه‌ و فرمان امام رضا(ع)چنین حقی را ندارند، زیرا او به مصالح قومش در امر ازدواج از همه آنها آگاهتر است".

در جای دیگر از همین وصیتنامه می فرماید: “ولا یزوج بناتی احد من اخوتهن من امهاتهن ولا سلطان ولا عم الا برأیه ومشورته، فان فعلوا ذلک فقد خالفوا الله ورسوله وجاهدوه فی ملکه، وهو اعرف بمناکح قومه، فان اراد ان یزوج زوج، وان اراد ان یترک ترک". “هیچ یک از دخترانم را نباید برداران مادری و سلاطین و یا عموهایشان شوهر دهند، مگر با نظر و مشورت حضرت رضا(ع) اگر بدون اجازه او به چنین کاری اقدام کنند، با خدا و رسول خدا مخالفت ورزیده اند و در سلطنت خدا منازعه نموده اند، زیرا او به مصالح قومش در امر ازدواج آگاهتر است، پس هرکس را او تزویج دهد اطاعت کند و هرکسی را او تزویج نکند فرمان برد”

باید متذکر شد که در این وصیتنامه حضرت بیشتر خواستند، به فرزندان خود اعلام کند که حجت خدا بعد از وی حضرت رضا(ع) است و باید در هر موردی من جمله مسئله ازدواج از آن حضرت اطاعت و اجازه بگیرند. بنابر بیان فوق باز فرمایش یعقوبی رد می شود و بی اساس بودن قول او را می توان پی برد و لذا صاحب کتاب(حیاه الامام موسی بن جعفر) صریحا مجعول بودن نقل یعقوبی را علان نموده است.

نظریه دوم که در مورد عدم ازدواج دختران حضرت موسی بن جعفر(ع) داده اند این است که گفته اند چون برای آن مخدرات هم کفو پیدا نمی شد لذا ازدواج ننمودند. در رد این نظریه فوق دو جواب ذکر شده است؛

اولا: “سیره ائمه اطهار(ع) این نبود که دختران خود را به جهت پیدا نشدن(کفو) در خانه نگه بدارند و مانع از ازدواج آنها شوند، بلکه آنها عملا‌ و قولا مومن و مؤمنه را کفو یکدیگر می دانستند و امر می فرمودند که اگر دین و تقوای کسی را پسندید دختران خود را به همسری او درآورید.

ثانیا: در عصر امام کاظم(ع) جوانان شایسته ای از اولاد امام حسن مجتبی(ع) و از تبار حضرت سیدالشهداء(ع) بودند که می توانستند کفو دختران آن حضرت باشند. لذا احتمالا نظر سوم درست می باشد و آن خفقان شدید هارونی است. اختناق در عصر هارون الرشید به جائی رسیده بود که کسی جرأت نداشت به در خانه‌ امام کاظم(ع) آمد و شد کند، کجا رسد به اینکه آرزوی دامادی آن حضرت را در سر بپروراند.

اما پاسخ دیگری نیز وجود دارد و آن اینکه:

اولا: فاطمه کبری حضرت معصومه(ع) در سال 173 هـ .ق بدنیا آمده و نظر به اینکه این بانو به اجماع مورخین بزرگترین دختران حضرت امام موسی کاظم(ع) بوده و همچنین آن حضرت هم در سال 201هـ .ق به شهادت رسید باید گفت که ایشان در زمان شهادت امام کاظم (ع) 10 سال بیشتر نداشت و تازه بحد بلوغ رسیده بود چه رسد که مابقی دختران آن حضرت که از فاطمه معصومه(ع) کوچکتر بودند.

ثانیا: چون مورخین عنایت کافی در تاریخ تولد و وفات و ازدواج اولاد ائمه(ع) و بعضا خود ائمه(ع) نداشتند ممکن است که آن مخدرات با تمام آن مسائل و مصائب و مشکلاتی که مطرح گردید، ازدواج نموده و این سنت شایسته جدشان را پیروی کرده باشند مضافا براینکه(عدم الوجدان لا یدل علی عدم الموجود) چون مورخین مسئله ازدواج اولاد ائمه(ع) را ذکر نکرده و یا در کتب تاریخی موجود نیست دلیل بر ازدواج نکردن آن مخدرات نمی توان باشد گرچه در مورد شخص حضرت معصومه(ع) همان دلائل فوق مبنی بر عدم ازدواجش کافی است.

 2 نظر
  • 1
  • ...
  • 254
  • 255
  • 256
  • ...
  • 257
  • ...
  • 258
  • 259
  • 260
  • ...
  • 261
  • ...
  • 262
  • 263
  • 264
  • ...
  • 399

معرفی حوزه علمیه حضرت عبدالعظیم ع

شهرری، زمانی دارای حوزه‌های بسیار بوده و یک مرکز علمی محسوب می شد که مهم‌ترین عامل آن، حُسن‌ همجواری با مشاهد شریفه سه امامزاده بزرگوار، خصوصاً حضرت عبدالعظیم(ع) است که در این باره یکی از مراجع عالی‌قدر شیعه، حضرت‌ ایة الله ‌بهجت به طلاب فرمودند: «شما در جوار گنج الهی هستید، قدر آن را بدانید». قدمت حوزه علمیه آستان حضرت عبدالعظیم(ع) به سال‌های اوایل پیروزی انقلاب اسلامی بر می گردد. در اواسط شهریور 1359 بنای مقبره رضاخانی تخریب و به جای آن حوزه علمیه احداث شد و در 1366 حدود هفتاد نفر طلبه برای سال اول پذیرفته شدند. حوزه ‌علمیه آستان ‌حضرت‌عبدالعظیم(ع) ظرفیت ‌پذیرش سیصد طلبه علوم دینی در دو سطح 2و 3 را داراست و ساختمان آن از کلّیه امکانات آموزشی و رفاهی برخوردار است و از این جهت جزء معدود حوزه‌های کشور است. زیر بنای کلّ ساختمان 11 هزار و 500 متر مربع و محوطه، 6500 متر مربع و مساحت کلّ مدرسه 18 هزار متر مربع است.

جستجو

موضوعات

  • همه
  • طب سنتی و پزشکی
  • سیاسی
  • مناسبتهای سال
  • اخبار حوزه
  • علمی
  • مذهبی
  • عمومی
  • دست نوشته های یک طلبه
  • نرم افزار
  • شهداء
  • استفتائات
  • جدیدترین مقالات
  • برگی از زندگی علما
  • فراخوان
  • پژوهش
  • معرفی رسانه
  • منِ طلبه
  • نمونه سوالات امتحانی سطح2
  • داستان های پند آموز

پیوندهای روزانه


پشتیبانی سامانه وبلاگ مدارس
وبلاگ خانم یادگاری
گفته ها و ناگفته های یک طلبه
شبکه اجتماعی هادی نت
دفتر حفظ و نشر آثار مقام معظم رهبري
دفتر مقام معظم رهبري

خبرنامه

دی 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
    1 2 3 4 5
6 7 8 9 10 11 12
13 14 15 16 17 18 19
20 21 22 23 24 25 26
27 28 29 30      

اوقات شرعی

امروز: چهارشنبه 03 دی 1404
اوقات شرعی به افق:
  • اذان صبح اذان صبح:
  • طلوع آفتاب طلوع آفتاب:
  • اذان ظهر اذان ظهر:
  • غروب آفتاب غروب آفتاب:
  • اذان مغرب اذان مغرب:
  • نیمه شب شرعی نیمه شب شرعی: