نعیما طاهری؛ دخترِ دخترِ دخترِ امام خمینی است.
دخترِ دخترِ دخترِ امام، یعنی نسل سوم انقلاب. انقلابی که پدربزرگ مادرش با اعتقاد به اسلامِ شیعهی انقلابی تئوریزه و با پشتوانه مردم به پیروزی رسانده و ده سال پس از پیروزی هم، رهبری کرده.
نعیما؛ نسل سومی است، یعنی الان بین ۲۰ تا ۳۰ سال دارد، امام و جنگ را یا ندیده یا بنا به مشاهده نفهمیده. نعیما اسمِ خمینی ندارد، شاید هم نخواهد داشته باشد. شاید نخواهد انقلابی باشد و شاید نخواهد حتی مذهبی باشد. نخواهد حجاب داشته باشد و نخواهد در ایران زندگی کند. همچنانکه الان در کانادا درس میخواند - خوب هم درس میخواند و جایزه میگیرد - و همچنانکه با حجاب نصفه نیمه در مراسم حاضر میشود.
شاید دلش بخواهد با هویت خودش زندگی کند نه هویت پدربزرگ مادرش. دلش بخواهد صفحه فیسبوک، اینستاگرام و پینترست داشته باشد. عکسهای خودمانی بگذارد و… اما مانعی وجود دارد.
مانعِ نعیما، مادرِ نعیماست؛ نعیمه اشراقی.
اتفاقا مادر نعیما هم مثل اوست. صفحه فیسبوک دارد، اصلاحطلب است و در سیاست آزادانه فکر و اظهار نظر میکند، عقاید خاصی راجع به حجاب دارد، عکسهای آرایش کردهاش عدهای را ناراحت میکند و…
اما، اما، اما ! اما مادر نعیما روی دیگری هم دارد. می خواهد خودش را به پدربزرگش منتسب کند بیآنکه چندان به وی متشبث و متشابه باشد. غافل از اینکه نسبت با خمینی(ره)؛ ایدئولوژیک و تئوریک است نه اولیگارشیک و ژنتیک.
امام خمینی(ره) یک عالم شیعی در فقه و فلسفه و عرفان بوده. یک رهبر سیاسی با تفکر انقلابی و عدالتخواهانه بوده که خود آن را «اسلام ناب» مینامید و در مقابل «اسلام امریکایی» و… قرار میداد (همچنانکه در مقابل اسلام متحجران موضع تندی داشت). یک رهبر مردمی، سادهزیست و بیادعا بوده.
بنابراین اگر کسی میخواهد از نسبت خود با امام(ره) بگوید یا ادامهدهنده راه او در علوم اسلامی باشد (نظیر برادر خانم اشراقی و داییزاده هایش که معمم هستند)، یا تفکر اسلام ناب او را در نظر و عمل پیاده کند(بخصوص در عالم سیاست) و البته باید مثل پدربزرگشان مردمی، بیادعا و سادهزیست باشد.
خمینی، اشراف زاده، سناتور یا ثروتمند نبود که لقب اشرافی، نفوذ سیاسی و مکنت مالی او به فرزندانش به ارث برسد. خمینی رهبر آزادیخواهان و عدالتخواهان جهان اسلام بود که شاگردان و پیروانش در پاکستان (شهید صادق حسینی)، عراق (شهید باقر صدر)، لبنان (امام موسی صدر)، جمهوری آذربایجان (اکرام علی اف) و… کشته شدند، ربوده شدند، زندانی شدند، شکنجه شدند و…
«خمینی چی» بودن سخت است و «خمینی» بودن خیلی سختتر.
شاید «نعیما» نخواهد این بار را به دوش بکشد. شاید دلش بخواهد راهش را خودش انتخاب کند و در این راه، راحت باشد.
مقصر مادرش «نعیمه» است که این بار را روی دوش او میگذارد، بیآنکه خود او بخواهد. مادرش نعیمه که خود دچار تناقض است؛ هم میخواهد به دخترش افتخار کند (همانگونه که هست) و هم میخواهد چیزی باشد که نیست. اینست که عکس دخترش را با فتوشاپ ناشیانهای اصلاح و محجبه میکند و بعد که عکس اصلی منتشر میشود، پست خود را حذف می کند.
تناقض از مادر نعیماست، نه خود او. بیچاره نعیما که به خاطر مادرش، حریم خصوصی اش مورد تجاوز قرار میگیرد و باید جوابگوی کسانی باشد که با آنها کاری نداشته و ندارد.حرص مادر نعیما بر انتساب خود به امام، حق زندگی آزادانه را از نعیما می گیرد.
رضا نساجی