• خانه 
  • تماس  
  • ورود 

  • سخن حضرت آیت الله بهجت درباره مقام حضرت عبدالعظیم حسنی (ع) در جمع طلاب :" شما در جوار گنج الهی هستید قدر آن را بدانید ***

عکس/دست نوشته یک شهید در روز سوم محرم

16 آبان 1392 توسط عبدالعظیم حسنی (ع)

 

رسول حیدری در سال 1339 در ملایر دیده به جهان گشود. در سال‌های آخر دبیرستان در انتشار اعلامیه‌های امام خمینی(ره) شرکت فعالانه داشت. او پیش از گرفتن دیپلم و پس از پیروزی انقلاب، در سال 1358 به همدان رفت و به عضویت سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در آمد، چرا که در ملایر هنوز سپاه تشکیل نشده بود. رسول یک سال بعد به همت چند تن از دوستان انقلابی‌اش، سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ملایر را تأسیس کرد.

او با آغاز جنگ به جبهه‌های نبرد حق علیه باطل شتافت و در طول هشت سال دفاع مقدس، حدود 65 ماه در جبهه حضور داشت. وی عمدتاً در کردستان عراق به شناسایی منطقه مشغول بود و تا عمق خاک شمالی عراق نفوذ می‌کرد و گاهی در شناسایی‌ها تا مرز سوریه نیز پیش می‌رفت.

با پایان یافتن جنگ، رسول تحصیلات دانشگاهی خود را تکمیل می‌کند و به عنوان دیپلمات جمهوری اسلامی راهی بوسنی می‌شود. حضور او در این منطقه با تجاوز صرب‌های نژادپرست به مسلمانان انقلابی بوسنی همزمان است.

در روز عید غدیر سال 1372 در بوسنای مرکزی واقع در شهر ویسوکو، گروهی از نیروهای کروات (HVO) در مسیر عبور ایرانی‌ها کمین کردند و رسول را که برای شناسایی و بررسی امنیت منطقه به آنجا رفته بودند، به شهادت رساندند.

رهبر معظم انقلاب پس از شهادت نخستین شهید ایرانی در بوسنی فرمودند: «ما دلمان برای از دست‌دادن این عزیز و سایر عزیزان می‌سوزد لکن سعادتی از این بالاتر نیست و نمی‌شود که جوانی برود داخل میدان و شهید شود. من بارها گفته ام میدان بوسنی، جنگ اسلام و کفر تنها نیست بلکه از این بالاتر است، دروازه ورود به غرب واروپا است، آنجا مسأله اش بالاتر از جنگ عراق و ایران است. کسی که برود آنجا و محیط امن خانواده را رها کند، مقامش خیلی بالاتر است.»

به مناسبت فرا رسیدن ماه محرم، یکی از دستنوشته‌های این شهید والامقام در ماه محرم منتشر می‌شود:

 

دست نوشته شهید

 


امروز دقیقاً نمی‌دانم روز دوم و یا سوم محرم است، بدن مجروحم حدود 200 (شاید کمتر) کیلومتر دور از وطن اسلامیم در یک کلبه روستائی در کنار جاده یکی از شهرهای عراق بر زمین افتاده است. همراهم صبح رادیو را روشن کرد برنامه کودک بود داشت برای امام حسین (ع) نوحه می‌خواند خیلی دلم گرفته است، شدیداً دلم می‌خواهد گریه کنم ولی صد حیف…

چند هفته است حمام نرفته‌ام بدنم خیلی کثیف است نه طهارت و نه پاکی، به همان ناپاکی روحم، اما دیشب خواب دیدم حمام رفته‌ام تمیز و پاک خیلی خوشحال بودم احتمالاً شاید چه می‌دانم شاید خداوند گناهانم را بخشیده باشد و شاید بالاتر قصد دارد از من راضی باشد و مرا پیش خود ببرد به هر حال احساس عجیبی دارم، در زندگی‌ام سعی کرده‌ام هیچ وقت وابستگی پیدا نکنم گرچه نتوانستم اما در همین چند لحظه خود را دارم برای دیدار او آماده می کنم. به هیچ چیز امیدی ندارم جز او تنها امیدم خدا تو هستی، هیچ سرمایه ای نیندوخته‌ام مرا چکار خواهی کرد، تو را به حق حسین (ع) تو را به مظلومیت علی اصغر…

دست نوشته شهید

به من رحم کن خدا، خدایا مرا ببخش، مرا پاک کن از این دنیا ببر، خدایا تو می‌دانی اگرچه گنه کار بودم، گرچه نافرمانی تو را کردم ولی خدایا تو بزرگ‌تر از آنی، تو مهربان‌تر از آنی که بخواهی تن مجروح را در آتش اندازی، خدایا از رفتنم ناراحت نیستم از چگونه رفتنم نیز ناراحت نیستم نگران مهمان نوازی تو هستم، چطور با من برخورد خواهی کرد خدا، مرا ببخش مرا ببخش خدا.

خداحافظ همگی شما

 

 

منبع:فارس

 نظر دهید »

وقتی خواب یک مادر شهید او را به فرزندش می رساند

09 آبان 1392 توسط عبدالعظیم حسنی (ع)

 

شهید مجید ابوطالبی از شهدای مدفون در کهف‌الشهدای ولنجک تهران پس از گذشت بیش از 31 سال از شهادتش شناسایی شد. شهید مجید ابوطالبی متولد 1334 و در سال 1361 در عملیات مسلم بن عقیل در منطقه عملیاتی سومار به شهادت رسیده است.پیکر مطهر این شهید حدود شش سال پیش در کهف الشهدا دفن شد.

مادر شهید خوابی می‌بیند پس از نمونه‌گیری و آزمایش خون پدر و مادر و برادر شهید و مطابقت آن با نمونه DNAاستخوان‌های شهید، پیکر شهید مجید ابوطالبی شناسایی می‌شود.

مادر شهید از خوابش می‌گوید: در خواب مجید را دیدم که به من گفت: “مادر جان من آمدم.” گفتم: “مجید تویی؟تو کجایی؟” گفت: “مادر من خیلی وقت است که آمده‌ام. چند سال است که آمده‌ام. اما هیچ کس دنبالم نیامد. یک اتاق گرفته‌ام و تنها زندگی می‌کنم.” من مجید و اتاقش را می‌دیدم اما مانعی بین ما بود که نمی‌توانستم او را در آغوش بگیرم یا وارد اتاقش بشوم. می‌گفت: “مادر هیچ کس دنبالم نیامده است.”

مادر شهید مجید ابوطالبی

 

فیلم را از اینجا ببینید


وقتی از خواب بلند شدم پیش پدرش رفتم و گفتم مثل اینکه مجید با ما قهر کرده و خوابم را گفتم. پدرش گفت: نه؛ مجید آمده باید بروم پیدایش کنم. وظیفه‌ام اینست که بروم پیدایش کنم. من هم آنقدر زنگ زدم و دنبالش را گرفتم تا بتوانم نشانه‌ای از او پیدا کنم. حتی بعد از چند روز پیگیری استخاره کردم که اصلا موضوع پیگیری این خواب را رها کنم و با این وسیله با خدا مشورت کردم اما استخاره بد آمد و با کمک و لطفی که خدا کرد توانستم توسط آزمایشDNA پسرم را پیدا کنم. خدا را شکر می‌کنم. وقتی آمدم و مزار او را در کهف الشهدا دیدم، متوجه شدم به همان طوری است که در خواب دیده‌ام. و در همان اتاق خوابیده، شکر خدا بالاخره یوسف گمشده ما هم آمد.

 نظر دهید »

قویترین مردان ایران

27 مهر 1392 توسط عبدالعظیم حسنی (ع)


قوی ترین مردان کشورمان کسانی بودند که از مال و جان و خانواده خود برای دفاع از اسلام و خاک جمهوری اسلامی به جبهه های جنگ رفتند و در مقابل تجاوز بیگانگان، مدافع ارزش های اسلامی شدند.

 

 

جبهه، دفاع مقدس، قویترین مردان ایران

 

 


مشرق نیوز

 


 نظر دهید »

یادداشتی‌ که‌ همیشه همراه شهید همت بود

22 مهر 1392 توسط عبدالعظیم حسنی (ع)


امام صحبتی دارند که آن را نوشته‌ام و همیشه در جیب خودم دارم؛ دوست دارم حرف‌های امام همیشه در ذهنم باشد، حالا من آن را برای شما می‌خوانم، این دیگر یک شعار باید برای ما باشد.

به گزارش فارس، یکی از معضلات عمده شهید همت در جایگاه فرمانده جدید تیپ ۲۷ محمدرسول‌الله(ص) طی عملیات رمضان، جوسازی‌های جدید جریان مرموز مسلط بر سپاه منطقه ۱۰ تهران در آن برهه علیه وی بود. در جریان گپ‌وگفتی خودمانی، سید محمدرضا دستواره و تنی چند از کادرهای عملیاتی ارشد تیپ ۲۷ در این باره نزد همت گلایه کردند؛ صحبت‌های شهید همت در پاسخ به این گلایه‌ها در ادامه می‌آید:

«امام صحبتی دارند که آن را نوشته‌ام و همیشه در جیب خودم دارم؛ دوست دارم حرف‌های امام همیشه در ذهنم باشد، حالا من آن را برای شما می‌خوانم، این دیگر یک شعار باید برای ما باشد!

امام صراحتاً اعلام می‌کنند هرکس که بیشتر برای خدا کار کرد بیشتر باید فحش بشنود و شما پاسدارها چون بیشتر برای خدا کار کردید بیشتر فحش شنیده و می‌شنوید.

ما باید برای فحش‌ شنیدن ساخته بشویم! برای تحمل تهمت‌ها، افتراء و دروغ، چون ما اگر تحمل نکنیم باید میدان را خالی کنیم. فکر نکنید افرادی مثل خوارج دوران حکومت امام علی(ع) الان در اطراف ما وجود ندارند؛ وجود دارند! خوارج چه کسانی بودند؟ خوارج آمدند ابتدا به حضرت علی(ع) گفتند: یا علی ما با تو هستیم؛ بعد همین‌ها از پشت به علی(ع) ضربه زدند. این نیست که ما هم در اطراف خودمان چنین آدم‌هایی نداشته باشیم، الان هم مثل حکومت حضرت علی(ع) خوارجی هستند که دارند اذیت می‌کنند، داریم دیگر. انجمن حجتیه می‌بینید که این‌ور و آن‌ور نفوذ کرده و اینها هزار کانال دارند».

شهید همت در ادامه با اشاره به شهید «محمدرضا دستواره» می‌گوید: «حالا خدا را شکر خودت الان در تیپ، روی آدم‌ها شناخت دارید. اگر تو در وضعیت مبهم و فاقد شناسایی قبلی از آدم‌ها قرار گرفته بودی؛ بله این مسائل برای تو ضربه روحی درست می‌کرد اما حالا نباید این طور باشد چون تو خودت هم فهمیده‌ای که در سپاه تهران و کلاً در سپاه منطقه ۱۰ یک جریانی وجود دارد که من اسم آن را گذاشته‌ام جریان سوم، یک خط سوم آنجا وجود دارد که حتی خود حاج داود [کریمی فرمانده سپاه منطقه ۱۰] را هم قبول ندارند. ملاک رسیدن به درجات بالای شهادت برای یک شهید همین مظلومیت است».

منبع: رجا

 1 نظر

روسفیدم کن پسرم !

21 مهر 1392 توسط عبدالعظیم حسنی (ع)

 

عکسی که می بینید، در اوایل سال ۱۳۶۱ در جبهه جنوب گرفته شده است. پدری، پسر جوانش را مهیای حرکت به سوی خط مقدم نبرد می کند. گویی پدر، فرزندش را در پوشیدن لباس دامادی کمک می کند. با چشم دل که بنگری، انگار پیرمرد، به بهانه ی بستن کاردِ نظامی، تلاش می کند به نوجوانش نزدیکتر باشد و او را ببوید و شاید در گوشش زمزمه کند: “روسفیدم کنی پسرکم”
و باز هم دل ها را به طوفانِ کربلا باید سپرد، آن جا که امامِ عشق، شمشیر بر کمر «علی اکبر»(ع) بست و پاره تن خویش را به میدان فرستاد.
لا یوم کیومک یا اباعبدالله

 

 

دفاع مقدس


منبع: عقیق

 نظر دهید »
  • 1
  • 2
  • 3
  • ...
  • 4
  • ...
  • 5
  • 6
  • 7
  • ...
  • 8
  • ...
  • 9
  • 10
  • 11
  • 12
  • ...
  • 17

معرفی حوزه علمیه حضرت عبدالعظیم ع

شهرری، زمانی دارای حوزه‌های بسیار بوده و یک مرکز علمی محسوب می شد که مهم‌ترین عامل آن، حُسن‌ همجواری با مشاهد شریفه سه امامزاده بزرگوار، خصوصاً حضرت عبدالعظیم(ع) است که در این باره یکی از مراجع عالی‌قدر شیعه، حضرت‌ ایة الله ‌بهجت به طلاب فرمودند: «شما در جوار گنج الهی هستید، قدر آن را بدانید». قدمت حوزه علمیه آستان حضرت عبدالعظیم(ع) به سال‌های اوایل پیروزی انقلاب اسلامی بر می گردد. در اواسط شهریور 1359 بنای مقبره رضاخانی تخریب و به جای آن حوزه علمیه احداث شد و در 1366 حدود هفتاد نفر طلبه برای سال اول پذیرفته شدند. حوزه ‌علمیه آستان ‌حضرت‌عبدالعظیم(ع) ظرفیت ‌پذیرش سیصد طلبه علوم دینی در دو سطح 2و 3 را داراست و ساختمان آن از کلّیه امکانات آموزشی و رفاهی برخوردار است و از این جهت جزء معدود حوزه‌های کشور است. زیر بنای کلّ ساختمان 11 هزار و 500 متر مربع و محوطه، 6500 متر مربع و مساحت کلّ مدرسه 18 هزار متر مربع است.

جستجو

موضوعات

  • همه
  • طب سنتی و پزشکی
  • سیاسی
  • مناسبتهای سال
  • اخبار حوزه
  • علمی
  • مذهبی
  • عمومی
  • دست نوشته های یک طلبه
  • نرم افزار
  • شهداء
  • استفتائات
  • جدیدترین مقالات
  • برگی از زندگی علما
  • فراخوان
  • پژوهش
  • معرفی رسانه
  • منِ طلبه
  • نمونه سوالات امتحانی سطح2
  • داستان های پند آموز

پیوندهای روزانه


پشتیبانی سامانه وبلاگ مدارس
وبلاگ خانم یادگاری
گفته ها و ناگفته های یک طلبه
شبکه اجتماعی هادی نت
دفتر حفظ و نشر آثار مقام معظم رهبري
دفتر مقام معظم رهبري

خبرنامه

آذر 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
1 2 3 4 5 6 7
8 9 10 11 12 13 14
15 16 17 18 19 20 21
22 23 24 25 26 27 28
29 30          

اوقات شرعی

امروز: دوشنبه 17 آذر 1404
اوقات شرعی به افق:
  • اذان صبح اذان صبح:
  • طلوع آفتاب طلوع آفتاب:
  • اذان ظهر اذان ظهر:
  • غروب آفتاب غروب آفتاب:
  • اذان مغرب اذان مغرب:
  • نیمه شب شرعی نیمه شب شرعی: