• خانه 
  • تماس  
  • ورود 

  • سخن حضرت آیت الله بهجت درباره مقام حضرت عبدالعظیم حسنی (ع) در جمع طلاب :" شما در جوار گنج الهی هستید قدر آن را بدانید ***

تاثیر نمازهای مستحبی در تربیت انسان

28 مرداد 1392 توسط عبدالعظیم حسنی (ع)


قرآن می فرماید: «الا المصلّین- الذین هم علی صلاتهم دائمون» آنهایی که در نماز خود مداوم هستند. مقصود چیست؟ در اینجا روایات، خوب معنی می کنند.
از حضرت امام صادق علیه السّلام و حضرت امام باقر علیه السّلام روایت کرده اند در اینجا منظور نوافل است. چون در مورد فرائض نمی گوید که این ها مثلا، نماز صبحشان ترک نمی شود، وقتی که می گوید «الا المصلّین»، یعنی کسی که لااقل فریضه اش را انجام می دهد، کافی نیست و باید نوافل را نیز انجام دهد.


اثر نوافل در تربیت انسان بیش از فرائض است. چون فرائض، حالت وجوب و اجباری دارد، ولی نافله که مستحب است و اجباری نیست و از روی میل و رغبت پذیرفته است، اثر بیشتری دارد.


آن وقت در باب نوافل هم گفته اند، که نوافل را یک بار خواندن و یک نخواندن هم کار صحیحی نیست. مثلا آدم یک دفعه نافله صبح را بخواند و یک دفعه نخواند، یک دفعه نافله مغرب را بخواند و یک دفعه نخواند، یک دفعه نافله عشاء و نافله شب را بخواند و یک بار نخواند، به این صورت اثر نمی بخشد، بلکه مداومت در مستحبات اثر دارد.


پس انسان هَلُوع آفریده شده است. همه انسانها، شامل مؤمنین و نمازگزاران نیز می شود. اما انسان های دیگر، این حالت که برای ابتدای کمال است، ولی بعد باید تبدیل به حالت کاملتر بشود، در آنها چنین نیست. تا آخر عمر به همین صورت می باشد. ولی این گروه به دلیل این که نمازگزاران هستند دیگر این جور نیستند «الا المصلّین- الذین هم علی صلواتهم دائمون». این یک عامل تربیت است.

منبع: جام دینی

 1 نظر

دلایل هفتگانه برتری علم بر ثروت از دید امام علی(ع)

27 مرداد 1392 توسط عبدالعظیم حسنی (ع)


«علم» عبارت است از صورتی كه از اشیا در ذهن حصول پیدا می كند. تا وقتی كه انسان نسبت به اموری علم پیدا نكرده، آنها پیش انسان مجهول و تاریك هستند، اما وقتی كه صور اشیا پیش نفس انسان حاصل شد انسان نسبت به آنها روشنایی می یابد و نورانیتی در ذهن انسان حاصل می شود. از این رو فرموده اند علم نوری است كه خداوند در دل هر كس كه بخواهد واریز می كند.

 


ویژگی های علم

- علم وسیله سعات و كمال انسانیت است البته علمی كه با خشیت و حلم و بردباری و عمل قرین گردد.
- علم و معرفت بهترین و سیله برای قرب به حق است.
- علم غذای روح است. روح هر چه بیشتر از این غذا بهره مند شود، هم بیشتر لذت می برد و خشنود می شود و هم قوی تر می گردد. چنانكه بدن نیز از غذای مخصوص خود قوی تر می شود، با این تفاوت كه بدن از غذاهای لذیذ خود كم كم خسته می شود، اما روح از غذاهای لذیذ خود نه تنها هرگز خسته نمی شود بلكه بیش از پیش تشنه تر می گردد.
- امتیاز بنی آدم از هم دیگر به وسیله علم و معرفت است.
-هر قدر علم و معرفت انسان بیشتر شود، به همان اندازه و به همان نسبت از عالم حیوانیت دورتر می شود و هر قدر جهل انسان بیشتر باشد به همان اندازه با حیوانات هم سنخ تر می گردد.

بر همین اساس اسلام برای علم و معرفت بی نهایت ارزش و اعتبار قائل شده است و برای كسب وتحصیل آن بسیار تشویق و تحریض نموده است. در این باره آیات زیادی در قرآن شریف و روایات فراوانی از خاندان عصمت و طهارت(ع) به ما رسیده است به طوری كه علمای اسلام كتاب های فراوانی در زمینه علم عالم، متعلم، تعلیم و تعلم نگاشته اند. ما نمونه ای از آیات كریمه و روایات شریفه را ذیلا بیان می كنیم.

آیات قرآن

1) از بندگان خدا تنها دانایانند كه از او می ترسند.
2) به هر كسی حكمت داده شود، به یقین خیری فراوان داده شده است.
3) قرآن شریف، خود كتاب علم است و اولین آیات خود را با علم شروع كرده و فرموده است: بخوان به نام پروردگارت كه آفرید انسان را از علق آفرید. بخوان و پروردگارتو كریم ترین كریمان است. همان كس كه به وسیله قلم آموخت. آنچه را كه انسان نمی دانست به تدریج به او آموخت.
4) آیا كسانی كه می دانند و كسانی كه نمی دانند یكسانند؟

روایات

رسول خدا(ص) می فرماید: علم جویی بر هر مسلمانی فریضه وواجب است و نیز فرمودند: زگهواره تا گور دانش بجویید.

علی(ع) می فرماید: مرتبه كمال دینداری علم جویی و عمل كردن به آن است و بی گمان علم جویی از جست و جوی مال و ثروت واجب تر است. و نیز فرمودند؛ مردم سه دسته اند؛ دانایی كه شناسای خداست، آموزنده ای كه در راه خدا رستگاری كوشاست و فرومایگی رونده به چپ و راست كه در هم می آمیزند و هر كه بانگی زند از او تبعیت كنند و با هر بادی به جانبی روانه شوند.

امام علی (ع) همچنین می فرمایند: علم به هفت دلیل از مال و ثروت بهتر است؛ اول كه آن علم میراث انبیا و ثروت میراث فرعونیان است. دوم آن كه علم از بخشیدن كم نگردد ولی ثروت با بخشش كاهش می یابد. سوم آن كه ثروت به نگهبانی محتاج است ولی علم، خود عالم را نگهبانی می كند. چهارم آنكه علم حتی با مرگ عالم از او جدا نمی شوند و با او به كفن وارد می شود،ولی ثروت در دنیا می ماند. پنجم آن كه ثروت هم برای مومن قابل دستیابی است و هم برای كافر، ولی علم جز برای مومن حاصل نگردد. ششم آن كه همه مردم در امور دینی خود به عالم نیازمندند، ولی به ثروت نیازمند نیستند، هفتم آن كه علم، آدمی را بر عبور از پل صراط قوت می بخشد ولی چه بسا ثروت،آدمی را ازآن باز دارد.

امام باقر(ع) می فرماید: دانشمندی كه علم و دانش او سودمند باشد، از هفت صد عبادت پیشه برتر است. امام صادق(ع) نیز می فرمایند: دوست داشتم كه بر سر یارانم شلاقی باشد تا این كه در دین تفقه یابند.

امام رضا(ع) می فرمایند: بی گمان علم مایه حیات دل ها و رهایی از جهالت است و مایه روشنی بینش ها از تاریكی و قدرت بدن ها و رهایی از ضعف و ناتوانی است.


منبع: ابنا

 نظر دهید »

معرفي قرآن، مسجد و حجاب در کافی شاپ های کانادا

27 مرداد 1392 توسط عبدالعظیم حسنی (ع)


یک هنرمند مسلمان، طرحی را برای معرفی و تببین ارزش های اسلامی در کافی شاپ های کانادا به راه انداخته است.

اولا مهاجر، هنرمند مسلمان و بنیانگذار موسسه هنر اسلامی در کانادا با یک ابتکار جدید اقدام به وارد کردن هنر اسلامی به اماکن پر رفت و آمد و در عین حال آرام مانند کافی شاپ ها برای جذب غیرمسلمانان کرده است..

موسسه هنر اسلامی در «کالگاری» به عنوان سکویی برای تببین هنرهای الهام گرفته از اسلام در آمریکای شمالی فعالیت می کند.

آثارهنری او که در اولین مرحله از این طرح ابتکاری در کافی شاپ خیابان هفدهم «ساوت وست» به نمایش در آمده ترکیبی از خطاطی عربی و نقاشی از مساجد است.

مهاجر در این باره می گوید:کافی شاپ ها مکان های بسیار خوبی نه تنها برای عرضه هنر اسلامی بلکه برای راه انداختن بحث های اسلامی میان افراد هستند.

وی می افزاید: هدف من این است که مردم پس از معطوف کردن توجه خود به هنر اسلامی،پرسش های خود را در مورد اسلام مطرح کنند تا پاسخ مناسب را دریافت کنند.

به گفته او هنر اسلامی دامنه بسیار گستره ای دارد که خطاطی آیات قرآنی برای معرفی قرآن یکی از آنهاست.

«ادگار آپولونیو» یکی از صاحبان این کافی‌شاپ می‌گوید: بسیار خوشحالم که اینجا به مکانی برای معرفی هنر اسلامی تبدیل شده است. تابلوی مورد علاقه من تصویر نقاشی شده یک مسجد است.

منبع:شیعه آنلاین

 نظر دهید »

چرا موفق به نماز شب نمی شویم؟

27 مرداد 1392 توسط عبدالعظیم حسنی (ع)


علامه حسن حسن‌زاده آملی، روحانی مجتهد، عارف، فیلسوف متأله و مدرس دروس حوزوی است، وی که تاکنون 85 بهار را پشت سر گذاشته است، یکی از اساتید مطرح اخلاق است که در فلسفه، عرفان، فقه، اصول، ادبیات، ریاضیات، علم فیزیک و شیمی و بسیار علوم دیگر نیز تخصص دارد.

 

علامه حسن زاده آملی



*چرا موفق به نماز شب نمی‌شویم؟
شیخ صدوق از سلمان فارسی نقل می‌کند: مردی نزد سلمان فارسی آمد و گفت‌: ای ابوعبدالله(کینه سلمان فارسی است) من موفق نمی‌شوم نماز شب بخوانم، سلمان در جوابش فرمود: در روز خدای را معصیت نکن.

شیخ صدوق روایت می‌کند، مردی نزد حضرت امیرالمؤمنین علی(ع) آمد و عرضه داشت: ای امیرالمؤمنین من از نماز شب محرومم چه کنم؟ حضرت فرمود: تو کسی هستی که گناهانت تو را به بنده کشیده است.

مرحوم کلینی نقل می‌کند: امام صادق(ع) فرمودند: کسی که مرتکب گناه شود از فیض نماز شب محروم خواهد، زیرا نفوذ کار زشت در جان آدمی از نفوذ کارد در گوشت بیشتر است.

*مناجات حضرت موسی(ع)

شیخ صدوق روایت می‌کند: مفضل گوید از مولایم امام صادق(ع) شنیدم می‌فرمودند: خداوند به حضرت موسی(ع) که در حال مناجات بودند فرمود: ای پسر عمران، دروغ می‌گوید آن کس که گمان می‌کند مرا دوست دارد، اما شب‌ها می‌خوابد مگر نه این است که هر محبی با محبوبش خلوت می‌کند! ای پسر عمران بدان که من بر محبان خودم آگاهم، اینان کسانی‌اند که وقتی شب فرا می‌رسد چشم‌های دلشان باز می‌شود و مجازات مرا می‌نگرند و مرا می‌بینند مخاطبم قرار می‌دهند و در حضورم با من سخن می‌گویند، «یا‌بن عمران هب لی من قلبک الخشوع ومن بدنک الخضوع ومن عینک الدموع فی ظلم اللیل وادعنی فانک تجدنی قریباً مجیباً»؛ ای پسر عمران از قلبت به من تواضع و خشوع و از بدن به من فروتنی و خضوع و از دیدگانت اشک و دموع به من اهدا کن و در دل شب مرا صدا بزن که خواهی دید با تو نزدیکم و پاسخت را می‌دهم.

*نماز شب و انس با ملکوت

یکی از مستحباتی که برای سالکین الی‌الله در حد وجوب است (البته نه واجب تکلیفی) نماز شب است، نماز شب آب حیات است و دل شب، ظلمات و استاد سلوک حضر، این راه که اگر کسی از آب حیات نوشید به سعادت جاوید و حیات ابدی می‌رسد.

مرا در این ظلمات آنکه رهنمائی کرد/نماز نیمه شب بود و گریه سحری

امام صادق(ع) می‌فرمایند: «لیس من شیعتنا من لم یصل صلاة اللیل»؛ کسی که نماز شب نمی‌خواند از شیعیان واقعی ما نیست.

مگر فراموشم می‌شود آن روز را که حضرت استاد(دام عزه) چه زیبا و با صلابت می‌فرمود: عزیزان وقت نیست … دیر می‌شود!! به انتظار ننشینید، انسان با 40 ـ 50 سال عمر می‌خواهد خودش را برای ابد بسازد، کم کم مزاج جواب می‌کند، البته با مزاج مخالفت هم نکنید، ثلث آخر شب بسیار خوب است، غذا هضم شده، هوا تلطیف گشته، خلوت با شب داشته باشید که انس با عالم غیب و ملکوت به بار می‌آورد.

*گنج سعادت

مرحوم ملکی تبریزی می‌گوید: استادم-ملا حسینقلی(قدس سره)‌- به من فرمودند: فقط متهجدین هستند که به مقاماتی نائل می‌شوند و غیر آن‌ها به هیچ جایی نخواهند رسید.

هر گنج سعادت که خدا داد به حافظ/از یمن دعای شب و ورد سحری بود

*در پرتو نماز شب

علامه طباطبایی می‌گوید: چون به نجف اشرف برای تحصیل مشرف شدم از نقطه نظر قرابت و خویشاوندی و رحمیت گاه گاهی به محضر مرحوم قاضی شرفیاب می‌شدم تا یک روز در مدرسه ایستاده بودم که مرحوم قاضی از آنجا عبور می‌کردند، چون به من رسیدند دست خود را روی شانه من گذاردند و گفتند: ای فرزند! دنیا می‌خواهی نماز شب بخوان و آخرت می خواهی نماز شب بخوان.

این سخن آن قدر در من اثر کرد که از آن روز به بعد تا زمانی که به ایران مراجعت کردم، پنج سال تمام در محضر قاضی روز و شب به سر می‌بردم و آنی از ادراک فیض ایشان دریغ نمی‌کردم و از آن وقتی که به وطن مألوف بازگشتم تا وقت رحلت استاد، پیوسته روابط ما برقرار بود و مرحوم قاضی طبق روال استاد و شاگردی، دستوراتی می‌دادند و مکاتبات از طرفین برقرار بود.


منبع: فارس

 1 نظر

درخت زقوم چیست؟

26 مرداد 1392 توسط عبدالعظیم حسنی (ع)


جزء بیستم و سوم قرآن کریم که از آیه 28 سوره مبارکه یس آغاز و به آیه 31 سوره مبارکه زمر ختم می شود ، در بردارنده آموزه ها و پیام‌های روح افزای الهی است که این نوشته تعدادی از آن‌ها را نقل می کند.

بهانه ای برای کمک نکردن
در کمک به نیازمندان و انفاق به مستمندان منطق بسیار عوامانه ای وجود دارد که از سوی افراد خود خواه و خسیس مطرح می شود که وقتی به آن‌ها گفته می شود: از آنچه خدا به شما روزی کرده است در راه او انفاق کنید (وَإِذَا قِیلَ لَهُمْ أَنفِقُوا مِمَّا رَزَقَكُمْ اللَّهُ)؛ پاسخ می دهند: آیا ما کسی را اطعام کنیم که اگر خدا می‌خواست او را سیر می‌کرد؟! (أَنُطْعِمُ مَن لَّوْ یَشَاء اللَّهُ أَطْعَمَهُ)

معنای این حرف این است که اگر فلانی فقیر است لابد کاری کرده که خدا می خواهد فقیر بماند و اگر ما غنی هستیم لابد عملی انجام داده ایم که مشمول لطف خدا شده ایم؛ بنابراین نه فقر آن‌ها و نه غنای ما هیچ‌کدام بی حکمت نیست!!

غافل از اینکه جهان میدان آزمایش و امتحان است، خداوند یکی را با تنگدستی آزمایش می کند و دیگری را با غنا و ثروت و گاه یک انسان را در دو زمان با هر دو امتحان می کند که آیا به هنگام فقر امانت و مناعت طبع و مراتب شکرگزاری را به جا می آورد؟ یا همه را زیر پا می گذارد؟[1]

و اگر آنچه آنها می گویند درست است دیگر دلیل نداشت که خداوند در آیات متعدد دستور به انفاق دهد (یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ أَنفِقُواْ مِمَّا رَزَقْنَاكُم)[2] و در مقابل کسانی که انفاق در راه خدا را ترک کرده اند را به شدت تهدید کرده و به آن‌ها وعده عذاب دهد: [ای رسول ما] کسانی را که طلا و نقره می اندوزند و آن را در راه خدا انفاق نمی کنند، به عذاب دردناکی بشارت ده (وَالَّذِینَ یَكْنِزُونَ الذَّهَبَ وَالْفِضَّةَ وَلاَ یُنفِقُونَهَا فِی سَبِیلِ اللّهِ فَبَشِّرْهُم بِعَذَابٍ أَلِیمٍ)[3].

عهدی که با او بسته ایم
در آیات متعدد قرآن کریم سخن از عهدی رفته است میان ما بندگان و خدای متعال؛ مانند این آیه که می فرماید: شما به عهدتان وفا کنید تا من هم به عهد خود وفا کنم (وَأَوْفُواْ بِعَهْدِی أُوفِ بِعَهْدِكُمْ )[4]؛ اما این عهد چیست و مفاد آن کدام است ؟!

سوالی است که پاسخ آن را می‌توان در آیات 60 و 61 سوره یس مشاهده کرد.

در این آیات، متن عهده نامه یاد شده آمده که دربردارنده دو بند اساسی است :
بند اول آن، عبادت نکردن شیطان است (أَن لَّا تَعْبُدُوا الشَّیْطَانَ) و بند دوم آن عبادت کردن خداوند یکتای متعال (أَنِ اعْبُدُونی).

جهان میدان آزمایش و امتحان است، خداوند یکی را با تنگدستی آزمایش می کند و دیگری را با غنا و ثروت و گاه یک انسان را در دو زمان با هر دو امتحان می کند که آیا به هنگام فقر امانت و مناعت طبع و مراتب شکرگزاری را به جا می آورد؟ یا همه را زیر پا می گذارد؟

باید دقت کرد که در این آیه انسان‌ها از عبادت شیطان نهی شده اند ؛ منظور از عبادت کردن شیطان، اطاعت او در وسوسه ها و دستورهایی است که از او صادر می شود [5]؛ بنابراین «شیطان را عبادت نکنید»؛ یعنی از وسوسه های شیطان پیروی نکنید؛ زیرا اطاعت از غیر خداوند و کسانی که خداوند دستور به اطاعت از آن‌ها داده است [6] ممنوع است.

پیروان شیطان عاقل نیستند
در روایتی امام صادق علیه السلام در تعریف عقل فرمود: عقل آن چیزی است که خداوند رحمان با آن عبادت می شود و بهشت با آن به دست می آید (مَا عُبِدَ بِهِ الرَّحْمَنُ وَ اکْتُسِبَ بِهِ الْجِنَانُ)[7] و چون مسیر عبادتِ خدا، غیر از مسیر عبادت و پیروی از شیطان است؛ بنابراین آنکه خدا را عبادت نکرد و پیرو شیطان بود ، از عقل بهره ای نبرد و عاقل نیست.

در آیه 130 بقره، قرآن کریم کسانی که از عبادت و بندگی خدا رویگردان شدند را سفیه می خواند: وَمَن یَرْغَبُ عَن مِّلَّةِ إِبْرَاهِیمَ إِلاَّ مَن سَفِهَ نَفْسَهُ: کسی جز افرادی که خود را به سبک مغزی افکنده اند ، از آئین پاک ابراهیم روی گردان نخواهد شد.

با توجه به آن روایت و این آیه روشن می شود که چرا خداوند متعال در نهی پیروی از شیطان در آیه 62 سوره یس بعد از آنکه دلیل می آورد که او افراد زیادی از شما را گمراه کرد (وَلَقَدْ أَضَلَّ مِنكُمْ جِبِلًّا كَثِیرًا) می فرماید: پس چرا عقلتان را به کار نمی گیرید؟ (أَفَلَمْ تَكُونُوا تَعْقِلُونَ)

که این آیه نیز هم سو با مطالب گذشته، پیروی از شیطان را کاری غیر عاقلانه خوانده، برای همین کسانی که از وسوسه های او پیروی می کنند را به تعقل و به کارگیری از نعمت عقل دعوت می نماید.

تشبیه شکوفه های آن گیاه جهنمی به سرهای شیاطین برای بیان نهایت زشتی و چهره تنفرآمیز آن است، زیرا انسان از چیزی که متنفر باشد ، در ذهن خود برای آن قیافه ای زشت و وحشتناک ترسیم می کند و به هر چه علاقه مند است برای آن قیافه ای زیبا و دوست داشتنی.

شجره زقوم چه درختی است؟
سخن درباره «شجره زقوم» در قرآن کریم بعد از بیان نعمت‌های بهشتی از آیه 62 سوره مبارکه صافات شروع می شود که می فرماید: آیا این نعمت‌های جاویدان و لذت بخش که بهشتیان را با آن پذیرایی می کنند ، بهتر است یا درخت نفرت انگیز زقوم؟! (أَذَلِكَ خَیْرٌ نُّزُلًا أَمْ شَجَرَةُ الزَّقُّومِ)

«شجره» همیشه به معنی درخت نیست گاه به معنی گیاه نیز می آید و قرائن نشان می دهد که منظور از آن در اینجا، گیاه است. [8] اما «زقوم»؛

در کتاب لسان العرب آمده است: این ماده در اصل به معنی بلعیدن است. سپس می افزاید : هنگامی که این آیه نازل شد ابوجهل گفت: چنین درختی در سرزمین ما نمی روید؛ چه کسی از شما معنی زقوم را می داند؟

در آنجا مردی بود از آفریقا؛ او گفت: زقوم در زبان ما آفریقائیان به معنی «كره و خرما» است. ابوجهل برای تمسخر صدا زد: کنیز! مقداری خرما و کره بیاور تا زقوم کنیم! آنها می خوردند و مسخره می کردند و می گفتند: محمد صلی الله علیه وآله در آخرت، ما را به اینها می ترساند! قرآن نازل شد و پاسخ دندان شکنی به آن‌ها داد [9] که در آیات بعد می‌خوانیم.

در روایتی امام صادق علیه السلام در تعریف عقل فرمود: عقل آن چیزی است که خداوند رحمان با آن عبادت می شود و بهشت با آن به دست می آید (مَا عُبِدَ بِهِ الرَّحْمَنُ وَ اکْتُسِبَ بِهِ الْجِنَانُ)و چون مسیر عبادتِ خدا، غیر از مسیر عبادت و پیروی از شیطان است؛ بنابراین آنکه خدا را عبادت نکرد و پیرو شیطان بود ، از عقل بهره ای نبرد و عاقل نیست.

در آیات بعد، قرآن کریم به برخی ویژگی‌های این گیاه می پردازد که آن‌ها مایه عذاب و رنج بودن آن برای ظالمان است (إِنَّا جَعَلْنَاهَا فِتْنَةً لِّلظَّالِمِینَ).

سپس می‌افزاید: آن درختی است که از قعر جهنم می روید (إِنَّهَا شَجَرَةٌ تَخْرُجُ فِی أَصْلِ الْجَحِیمِ) و بعد می فرماید: شکوفه آن مانند سرهای شیاطین است (طَلْعُهَا كَأَنَّهُ رُۆُوسُ الشَّیَاطِینِ).

تشبیه شکوفه های آن گیاه جهنمی به سرهای شیاطین برای بیان نهایت زشتی و چهره تنفرآمیز آن است، زیرا انسان از چیزی که متنفر باشد ، در ذهن خود برای آن قیافه ای زشت و وحشتناک ترسیم می کند و به هر چه علاقه مند است برای آن قیافه ای زیبا و دوست داشتنی.

برای همین در عکس‌هایی که مردم برای فرشتگان می کشند زیباترین چهره ها را ترسیم می کنند و برای شیاطین و دیوان بدترین چهره ها را، در حالی که نه فرشته را دیده اند و نه دیو را.

در تعبیرات روزمره نیز بسیار دیده می شود که می گویند: فلان کس مانند جن است؛ یا قیافه اش مثل دیو است! این‌ها همه تشبیهاتی است بر اساس تصورات ذهنی انسان‌ها از مفاهیم مختلف که ادبیات قرآن هم در بیش‌تر موارد منطبق با همین ادبیات عامیانه است. [10]

آخرین نکته ای که در این آیات درباره گیاه زقوم بیان شده است پرشدن شکم ظالمان مغرور از آن است (فَإِنَّهُمْ لَآكِلُونَ مِنْهَا فَمَالِۆُونَ مِنْهَا الْبُطُونَ).

پی نوشت ها:
1. آیات 15 و 16 سوره فجر به همین موضوع پرداخته است.
2. 254/ بقره
3. 34/ توبه
4. 40/ بقره
5. المیزان فی تفسیر القرآن 17/102
6. 59/ نساء
7. کافی 1/11
8. تفسیر نمونه 19/70
9. لسان العرب 12/269
10. ر.ک به تفسیر نمونه 19/72
منبع: جام نیوز

 نظر دهید »
  • 1
  • ...
  • 98
  • 99
  • 100
  • ...
  • 101
  • ...
  • 102
  • 103
  • 104
  • ...
  • 105
  • ...
  • 106
  • 107
  • 108
  • ...
  • 174

معرفی حوزه علمیه حضرت عبدالعظیم ع

شهرری، زمانی دارای حوزه‌های بسیار بوده و یک مرکز علمی محسوب می شد که مهم‌ترین عامل آن، حُسن‌ همجواری با مشاهد شریفه سه امامزاده بزرگوار، خصوصاً حضرت عبدالعظیم(ع) است که در این باره یکی از مراجع عالی‌قدر شیعه، حضرت‌ ایة الله ‌بهجت به طلاب فرمودند: «شما در جوار گنج الهی هستید، قدر آن را بدانید». قدمت حوزه علمیه آستان حضرت عبدالعظیم(ع) به سال‌های اوایل پیروزی انقلاب اسلامی بر می گردد. در اواسط شهریور 1359 بنای مقبره رضاخانی تخریب و به جای آن حوزه علمیه احداث شد و در 1366 حدود هفتاد نفر طلبه برای سال اول پذیرفته شدند. حوزه ‌علمیه آستان ‌حضرت‌عبدالعظیم(ع) ظرفیت ‌پذیرش سیصد طلبه علوم دینی در دو سطح 2و 3 را داراست و ساختمان آن از کلّیه امکانات آموزشی و رفاهی برخوردار است و از این جهت جزء معدود حوزه‌های کشور است. زیر بنای کلّ ساختمان 11 هزار و 500 متر مربع و محوطه، 6500 متر مربع و مساحت کلّ مدرسه 18 هزار متر مربع است.

جستجو

موضوعات

  • همه
  • طب سنتی و پزشکی
  • سیاسی
  • مناسبتهای سال
  • اخبار حوزه
  • علمی
  • مذهبی
  • عمومی
  • دست نوشته های یک طلبه
  • نرم افزار
  • شهداء
  • استفتائات
  • جدیدترین مقالات
  • برگی از زندگی علما
  • فراخوان
  • پژوهش
  • معرفی رسانه
  • منِ طلبه
  • نمونه سوالات امتحانی سطح2
  • داستان های پند آموز

پیوندهای روزانه


پشتیبانی سامانه وبلاگ مدارس
وبلاگ خانم یادگاری
گفته ها و ناگفته های یک طلبه
شبکه اجتماعی هادی نت
دفتر حفظ و نشر آثار مقام معظم رهبري
دفتر مقام معظم رهبري

خبرنامه

آذر 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
1 2 3 4 5 6 7
8 9 10 11 12 13 14
15 16 17 18 19 20 21
22 23 24 25 26 27 28
29 30          

اوقات شرعی

امروز: شنبه 22 آذر 1404
اوقات شرعی به افق:
  • اذان صبح اذان صبح:
  • طلوع آفتاب طلوع آفتاب:
  • اذان ظهر اذان ظهر:
  • غروب آفتاب غروب آفتاب:
  • اذان مغرب اذان مغرب:
  • نیمه شب شرعی نیمه شب شرعی: