• خانه 
  • تماس  
  • ورود 

  • سخن حضرت آیت الله بهجت درباره مقام حضرت عبدالعظیم حسنی (ع) در جمع طلاب :" شما در جوار گنج الهی هستید قدر آن را بدانید ***

تکرار حمله به ناهیان از منکر؛ این بار عاشورای 1436 هجری

16 آبان 1393 توسط عبدالعظیم حسنی (ع)
باز هم قصه تکراری حمله به ناهیان از منکر؛ اما این بار در شب عاشورای امام حسین(ع)؛ همان کسی فرمود: «اني خرجت لطلب الاصلاح في امةجدي، اريد ان امر بالمعروف وانهي عن المنكر» همانا برای اصلاح در امت جدم و احیای امر به معروف و نهی از منکر قیام کردم.

حمله اوباش به ناهیان از منکر برای مردم به یک داستان تکراری بدل شده است. حملاتی که حتی آمار حدودی آن هم قابل تخمین زدن نیست و جدای از تعداد جانبازان این اصل مهم دین، از سال 69 تاکنون شهادت حداقل 16 نفر را بدنبال داشته است. از شهید ناصر ابدام 15 ساله در سال 69 تا طلبه شهید علی خلیلی در سال 93.

این معضل اجتماعی از دو جنبه قابل تامل است؛ اول این که مسوولان ذیربط تاکنون چه اقداماتی به منظور توقف این حملات انجام داده اند؟ آیا اگر برخوردی قاطع و عکس العملی محکم از سوی مسوولان صورت گرفته بود بازهم امروز شاهد رشد روزافزون این امر قبیح بودیم؟

دوم این که رسانه های روشنفکرنمای داخلی که درمورد فاجعه اسیدپاشی جیغ عدالت خواهیشان گوش همه را کر می کند چرا در قبال این موضوع روزه سکوت می گیرند؟

داستان این بار از آنجا شروع می شود که در شب عاشورا در بولوار دریای سعادت آباد، یک خانم معلوم الحال که با وضعیت ناهنجاری در خیابان مقابل تکایای عزاداری ظاهر شده و با چند پسر دیگر سرگرم کشیدن سیگار و اعمال منافی عفت بوده، با تذکر دو خانم مذهبی مواجه می شود.

فرد مذکور در مقابل تذکر لسانی آن دو نفر اقدام به کشف حجاب کرده و به سمت آنها حمله ور می شود و پس از درآوردن چادر از سر آنها اقدام به ضرب و شتم ناهیان از منکر می کند.

بدنبال این ماجرا فرد مذکور پس از مقاومت فراوان در مقابل پلیس بازداشت شده و به همراه دو خانم مضروب به پاسگاه منتقل می شوند.

وی که ابتدا در پاسگاه هم اقدام به دادزدن و فحاشی می کند، پس از صحبت کوتاهی با یکی از همراهانش، وانمود به بیماری کرده و با تمارض از پاسگاه خارج شده و متواری می شود.

 نظر دهید »

یار سیاه چهره امام حسین(ع) چه کسی بود؟

15 آبان 1393 توسط عبدالعظیم حسنی (ع)


شیخ طوسی جون را از اصحاب امام حسین علیه السلام شمرده است. «جون» اهل «نوبه» و غلام سیاه پوستی بود که «ابوذر غفاری» آن صحابی با وفای پیامبر او را از قید بندگی و بردگی آزاد کرده بود.
او پیوسته پس از ابوذر همراه اهل بیت علیهم السلام بوده است. زمانی در خدمت امام حسن علیه السلام و هنگامی با امام حسین علیه السلام بود.
او امام حسین علیه السلام را از مدینه تا مکه و سپس از مکه تا عراق همراهی کرده بود. گویند جون در ساخت و تعمیر سلاح جنگ مهارت داشت. نقل شده جون، در شب عاشورا خیمه ویژه‎ای برای خود برپا ساخته بود تا سلاح یاران حسین علیه السلام را تعمیر و اصلاح کند.
در تاریخ آمده است، در روز عاشورا، امام درخواست او را برای جهاد این گونه رد فرمود: تو از جانب من اذن (کناره‎گیری از جنگ) داری، فقط فقط تو ما را برای دستیابی به عافیت همراهی کرده‎ای.


بنابراین، خود را به راه و شیوه ما مبتلا مساز. گفته شده بعد از این بود که به خدمت دختر امیر مومنان، زینب(سلام الله علیها) و اطرافیان امام رسید تا آنها را شفیع خود سازد. پس از آن از امام اجازه جهاد گرفت و وارد میدان رزم شد.
جون در روز عاشورا در مقابل امام حسین علیه السلام ایستاده و از آن حضرت اجازه رزم خواست. اما امام به او اذن جهاد ندادند و حضرت فرمودند: ما تو را برای ایام عافیت و آسودگی خریداری کردیم ولی الان خود را گرفتار نکن. جون خود را بر قدم‎های امام انداخت و بر آن بوسه می‎زد و می‎گفت: ای فرزند رسول خدا! من برای آسودگی خاطر خویش در گرفتاری از شما کمک می‎گرفتم. من خود می‎دانم که بوی خوشی ندارم، خویشانم افرادی فرومایه‎اند و رنگم سیاه است. اما شما بر من از آن نفس بهشت گونه‎تان بدمید تا که خوشبو شوم، شرافت خویشاوندی یابم و سیمایم سفید شود. به خدا قسم از شما جدا نخواهم شد تا این خون تیره‎ام با خون پاکتان مخلوط گردد.

پس آن گاه امام او را اجاره رزم دادند.
او وارد معرکه جنگ شد در حالی که این رجز را می‎سرود:
کیف یری الکفار ضرب الاسود بالسیف ضربا عن بنی محمد
اذب عنهم باللسان و الید ارجو به الجنة یوم الورود


ای کفار، ضرب شمشیر سیاه را چگونه می‎بینید؟ به شمشیر ضربه‎ای از فرزند محمد، از آنها با زبان و دست حمایت می‎کنم، در حالی که به بهشت در روز قیامت امیدوارم.
بعد از آن، بیست و پنج نفر از سپاه دشمن را به خاک انداخت.
محمد بن ابی طالب می‎گوید: زمانی که جون به زمین خورد، اباعبدالله الحسین علیه السلام بر بالینش آمد و در حق او این گونه دعا فرمود: پروردگارا! سیمای او را سفید کن و او را خوشبوی گردان و با محمد صلی الله علیه و آله محشورش نما، و بین او و محمد و آل محمد، آشنایی برقرار ساز.


علمای ما از امام باقر علیه السلام و از پدرشان امام زین العابدین علیه السلام نقل کرده‎اند: هنگامی که بنی‎اسد برای دفن شهدا، به معرکه جنگ آمدند، بعد از چند روز دیدند که بوی خوشی - چون مشک - از اندام جون متصاعد است.
سلام بر جون در زیارت ناحیه این گونه آمده است: السلام علی جون بن حوی ابن حریّ مولی ابی ذر الغفاری؛ سلام بر جون غلام ابی ذر غفاری.


پی نوشت:
برگرفته از کتاب یاران شیدای حسین بن علی (ع)، استاد مرتضی آقا تهرانی .

 1 نظر

ماجرای عطر سیب حرم امام حسین(ع) چیست؟

14 آبان 1393 توسط عبدالعظیم حسنی (ع)


«بوی سیب و حرم حبیب و حسین غریب و کرب و بلا». این نوحه مشهور و محبوب را در سالهای اخیر بارها شنیده ایم. اما بوی سیب چه ارتباطی با حرم امام حسین(ع) دارد؟ آیا درست است که می گویند از قتلگاه و ضریح مطهر امام حسین(ع) می شود عطر سیب استشمام کرد؟

نگاهی به منابع روایی و کتابهای معتبر شیعی، راز بوی سیب را این طور می گشاید:

در کتاب شریف «بحارالانوار» جلد 43 ، صفحه 289 ماجرای عطر سیب به نقل از «حسن بصری» و «ام سلمه» این طور آمده است :«حسنین وارد شدند بر رسول خدا، و جبرئیل در نزد آن حضرت بود. پس ایشان در اطراف او گردیدند، به گمان این که دحیه‏ی کلبی است. جبرئیل، دست خود را حرکت داد، مانند کسی که از کسی چیزی بگیرد.

پس سیبی و بهی و اناری آورد و به ایشان داد. روی ایشان از خوشحالی برافروخت و دویدند به نزد جد خود. حضرت از ایشان گرفت و بویید و فرمود: بروید نزد پدر و مادر خود. پس رفتند و هیچ یک از آن نخوردند تا این که پیغمبر به نزد ایشان رفت و همه با هم خوردند، و هر چند از آن می‏خوردند، به حال خود عود می‏نمود (بازمی‏گشت) و به همین حالت بود، تا زمانی که حضرت فاطمه علیها السلام وفات نمود.

حسین علیه‏ السلام فرمود: که انار، مفقود شد، و چون امیرالمؤمنین علیه‏ السلام شهید گشت، به، مفقود شد، و سیب به حال خود بود، تا وقتی که آب را به روی ما بستند. پس چون تشنگی بر ما غالب می‏شد، آن را بو می‏کردم، اندکی تشنگی من ساکن می‏شد.

عاقبت، چون تشنگی من به نهایت رسید، دندان بر آن فشردم و یقین به هلاک نمودم. حضرت سجاد علیه‏ السلام می‏فرماید که این سخن را از پدر بزرگوارم شنیدم یک ساعت قبل از شهادتش، و چون شهید گردید، بوی سیب از محل شهادتش استشمام می‏شد، ولی خودش را نیافتند، و این رایحه، در آن محل باقی است، و هر کس از زواربخواهد استشمام رایحه‏ ی آن را نماید، در وقت سحر، به زیارت رود که اگر از مخلصین باشد، آن را استشمام خواهد نمود.»

مشابه این داستان را هم «ابن شهر آشوب» در کتاب «مناقب» جلد 3 ، صفحه 391 .بیان کرده است. ماجرای عطر سیب در کتاب منتهی الآمال نیز آمده است.


 نظر دهید »

آفات هیآت مذهبی از دیدگاه رهبری + اینفوگرافی

11 آبان 1393 توسط عبدالعظیم حسنی (ع)

 

 

اینفوگرافی ، آفات هیات ، رهبری

 نظر دهید »

امروز تیر سه شعبه، ترکش بمب‎های خوشه ای است!

09 آبان 1393 توسط عبدالعظیم حسنی (ع)

پیوند: http://delabad.ir/post/847


شاید از همان قدیم ها که محرم می رسید و می‎شنیدیم روضه شش ماهه را، چنین حادثه دلخراشی قدری برایمان باور نکردنی می‎نمود. باید قبول کرد هضم چنان روضه ای سنگینی آن روزها چندان سهل نبود. آخر کودکی شش ماهه برای یک سپاه چندین هزار نفری، چقدر خطرناک می‎تواند باشد که از رساندن چند جرعه آب به لب های او هم دریغ کنند؟


تا سال ها پیش اگر تنها روضه های مکشوف را در کمال ناباوری می‎شنیدی و متن مقاتل را متحیرانه می‎خواندی، حالا به لطف رسانه ها می‎بینی که دأب شمرها و یزیدیان در هر دوره ای همان است که پیشتر شنیده و خوانده بودیم. ما با این مصائب چندان بیگانه نیستیم. امروز هم هر از چندگاهی در جنگ‎های موسمی یزیدیان روزگار، چند صد کودک خردسال به فجیع ترین حالات ممکن کشته شوند. می‎بینی شباهت مثال زدنی ظالمان را؟ میان مستکبرین دیروز و امروز، فرق چندانی نیست. خوب که نگاه کنی می‎بینی تنها ابزارها عوض شده. دیروز اگر با تیر سه شعبه حلق شیرخواره را می‎دریدند، امروز با ترکش بمب های خوشه ای صدای گریه کودکانه ی صدها طفل را برای همیشه قطع می‎کنند!

 



اگر می خواهی نوادگان فرعون کودک کش را ببینی و همقطاران حرمله را بشناسی، چشم بگردان در روی زمین، ببین امروز کیست که در چند مرحله کودکان شیرخوار یک دیار را بی بهانه قتل عام می کند و هیچ از فعل خود ابایی ندارد.


حالا دیگر باور کرده ایم که برای مستکبرین، سن و سال مهم نیست، آنان بی هیچ تأثر و تألمی، پیر و جوان و خردسال و حتی کودک شیرخواره را از دم تیغ می‎گذرانند. و تمام امید خانه ای را در زیر بارش شیطانی جنگنده های خود به آغوش مرگ می‌فرستند، بی آنکه خطری برای آن ها داشته باشند. آن ها می‌درند و می‎کشند، چرا که خوی گرگ ها دریدن است و این میل جز با دریدن، فروکش نمی‎کند.


ببین تبار استکبار را که امنیت را جز برای خانواده و کشور خود نمی‎خواهد. ببین شمر و یزید و حرمله زمانه را که چگونه علی اصغرهای معصوم را می‎کشند. آیا هنوز دنبال نشانه ای؟ اسوه های استکبار، با رفتار خود بر یزیدی بودن خو صحه می‎گذارند امروز، من و تو آیا در حسینی بودن خود و درستی راهی که برگزیده ایم، یقین نکرده ایم؟ صدای طبل جنگ، سال هاست که از جبهه بایزیدها برخواسته، شمرها در میانه میدان هم آورد می‌طلبند، براستی امروز آیا وقت آن نرسیده که علیه جور و جفای ظالمان قیام عاشورایی کنیم؟


امروز نیز برای مستکبرین اهمیتی ندارد طفلت بیمار باشد یا تشنه، هدف حمله شان بیمارستان و مدرسه باشد یا خیمه فرق چندانی نمی کند؛ همسوشان که نباشی، مسلکشان را قبول اگر نداشته باشی، انسانیت را هم در برابر دیدگانت ذبح خواهند کرد. و این حقیقت دموکراسی امروز است.


تا زیر پرچم استکبار نروی، هیچ تحریمی قطع نخواهد شد، مگر آنکه تسلیم مطلق امرشان شوی؛ اگر نه، از حیاتی ترین حقوق خود نیز محروم خواهی شد. حال می‎خواهد این تحریم روزگاری شامل آب شود، و روزگاری شامل دارو و اقلام حیاتی دیگر! فرقی نمی‎کند، مرغ استکبار یک پا دارد از قدیم! بی شک تا جبهه مقابل عبد شیطان است و پایه های حکومتش - چون کاخ خضرای یزید - طاغوتی است، هیچ مذاکره ای نفع حسینی ها را در بر نخواهد داشت. تنها به شرطی که از گذشته ها عبرت بگیری و قبول کنی که تاریخ معلم انسان هاست!

 نظر دهید »
  • 1
  • ...
  • 9
  • 10
  • 11
  • ...
  • 12
  • ...
  • 13
  • 14
  • 15
  • ...
  • 16
  • ...
  • 17
  • 18
  • 19
  • ...
  • 174

معرفی حوزه علمیه حضرت عبدالعظیم ع

شهرری، زمانی دارای حوزه‌های بسیار بوده و یک مرکز علمی محسوب می شد که مهم‌ترین عامل آن، حُسن‌ همجواری با مشاهد شریفه سه امامزاده بزرگوار، خصوصاً حضرت عبدالعظیم(ع) است که در این باره یکی از مراجع عالی‌قدر شیعه، حضرت‌ ایة الله ‌بهجت به طلاب فرمودند: «شما در جوار گنج الهی هستید، قدر آن را بدانید». قدمت حوزه علمیه آستان حضرت عبدالعظیم(ع) به سال‌های اوایل پیروزی انقلاب اسلامی بر می گردد. در اواسط شهریور 1359 بنای مقبره رضاخانی تخریب و به جای آن حوزه علمیه احداث شد و در 1366 حدود هفتاد نفر طلبه برای سال اول پذیرفته شدند. حوزه ‌علمیه آستان ‌حضرت‌عبدالعظیم(ع) ظرفیت ‌پذیرش سیصد طلبه علوم دینی در دو سطح 2و 3 را داراست و ساختمان آن از کلّیه امکانات آموزشی و رفاهی برخوردار است و از این جهت جزء معدود حوزه‌های کشور است. زیر بنای کلّ ساختمان 11 هزار و 500 متر مربع و محوطه، 6500 متر مربع و مساحت کلّ مدرسه 18 هزار متر مربع است.

جستجو

موضوعات

  • همه
  • طب سنتی و پزشکی
  • سیاسی
  • مناسبتهای سال
  • اخبار حوزه
  • علمی
  • مذهبی
  • عمومی
  • دست نوشته های یک طلبه
  • نرم افزار
  • شهداء
  • استفتائات
  • جدیدترین مقالات
  • برگی از زندگی علما
  • فراخوان
  • پژوهش
  • معرفی رسانه
  • منِ طلبه
  • نمونه سوالات امتحانی سطح2
  • داستان های پند آموز

پیوندهای روزانه


پشتیبانی سامانه وبلاگ مدارس
وبلاگ خانم یادگاری
گفته ها و ناگفته های یک طلبه
شبکه اجتماعی هادی نت
دفتر حفظ و نشر آثار مقام معظم رهبري
دفتر مقام معظم رهبري

خبرنامه

مرداد 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
        1 2 3
4 5 6 7 8 9 10
11 12 13 14 15 16 17
18 19 20 21 22 23 24
25 26 27 28 29 30 31

اوقات شرعی

امروز: پنجشنبه 30 مرداد 1404
اوقات شرعی به افق:
  • اذان صبح اذان صبح:
  • طلوع آفتاب طلوع آفتاب:
  • اذان ظهر اذان ظهر:
  • غروب آفتاب غروب آفتاب:
  • اذان مغرب اذان مغرب:
  • نیمه شب شرعی نیمه شب شرعی: