• خانه 
  • تماس  
  • ورود 

  • سخن حضرت آیت الله بهجت درباره مقام حضرت عبدالعظیم حسنی (ع) در جمع طلاب :" شما در جوار گنج الهی هستید قدر آن را بدانید ***

حق الله، حق الناس و حق النفس

19 آذر 1392 توسط عبدالعظیم حسنی (ع)


رسالة حقوق امام سجاد(ع) از اصيلترين منابع حقوقي شيعه براي شناخت كيفيت و چگونگي روابط سياسي اجتماعي، اقتصادي و حكومتي در جامعه اسلامي است. لذا در اين نوشتار به اختصار برخي از موارد حقوقي كه در محورهاي (حق الله، حق الناس، و حق النفس) در آن رساله مطرح شده به ترتيب اشاره مي شود:


الف: حق الله:
اولين حق كه در آن رساله بيان شد و در منابع ديگر اسلامي مطرح گرديده است حق الله است، در واقع اساس دين داري است. و اين حق يعني حق الله مطلق است و در ازاي اداي اين حقوق بندگان هيچ حقي نسبت به خداوند ندارند. اما در ساير حقوق مناسبات و اداي تكليف كاملاً متقابل و دو سويه است حق الله خاستگاه و منشأ ساير حقوق است.(1) خداوند حقوق فراوان بر بندگانش دارد كه اعتقاد و ايمان آوردن به او و عمل به دستورات او و انجام بندگي، بخشي از حقوق الهي بر انسان است. امام سجاد(ع) درباره حق الله مي فرمايد: (بزرگترين حق خداوند اين است كه او را بپرستي و چيزي را شريكش نداني، و چون از روي اخلاص اين كار را كردي خدا بر عهده گرفته است كه كار دنيا و آخرت تو را كفايت كند و آنچه از آن بخواهي برايت نگاهدارد.)(2) پس به طور كلي «حق الله» آن امور و تكاليفي هستند كه فقط مربوط به خود انسان و خداي خويش است و پاي هيچ كس ديگر در ميان نباشد. مانند انجام عبادات واجبي كه خدا دستور داده و يا اجتناب از نجاسات و محرماتي كه خدا آن ها را نهي كرده مثل خوردن چيزهاي حرام و يا دروغ گفتن و يا ريا و …


ب: حق الناس:
اولاً بايد در تعريف حق الناس گفت كه حق الناس عبارت است از حقوق متقابل، اين حقوق روابط انسان ها و جوامع را در مناسبات گوناگون اجتماعي، اقتصادي، سياسي، فردي، فرهنگي، مذهبي، حكومتي، بين المللي قانون مند مي كند. اين حقوق را كه خداوند واجب گردانده براي تأمين آسايش فردي و اجتماعي و اصلاح امور و جامعه انساني است.(3)
مسئله حق الناس در محورهاي مختلف مطرح است. مانند حقوق والدين، حق فرزند به والدين، حقوق زن و شوهر (حقوق خانوادگي) حقوق برادري، حقوق اجتماعي، حقوق همسايهداري و موارد متعدد ديگر و چون اين حقوق زيباتر از هر جا در كلام امام سجاد بازگو شده لذا به نمونههايي از كلمات نوراني آن حضرت اشاره مي شود تا در دلها نفوذ نموده و مفيد و مؤثر باشد. اما قبل از طرح آن كلمات نوراني بايد اشاره شود كه حقوق گاهي جنبه فقهي دارد، يعني بايد ادا شود و گاهي جنبه اخلاقي و تربيتي دارد، گرچه واجب نيست اداء شود، اما بهتر است ادا شود. اما در مجموع آنچه مفيد و آموزنده است، جنبه اخلاقي و تربيتي قضيّه است و نه جنبه علمي حقوق. اما بخش هايي از كلام امام سجاد(ع) در اين باره:


1.حق پدر علمي تو و استادت تعظيم او و احترام مجلس اوست كه خوب به او گوش كني و به او روكني و با او ياري دهي تا آنچه را نياز داري به تو بياموزد. به اين صورت كه عقل خود را خاص او سازي و فهم و هوشت را با او بپردازي و دل خود را بدو دهي و خوب چشمت را به او اندازي، به سبب ترك لذت و صرف نظر كردن و كم كردن از شهوات. 2.حقوق همسر به انسان آن است كه هر كدام از دو طرف بايد توجه داشته باشد كه خدا او را آرامش جان و راحت باش و انيس و نگاهدار همسرش ساخته و نيز هر كدام از زن و شوهر بايد به نعمت وجود همسرش، حمد كند و بداند كه اين نعمت خداست كه به او داده و لازم است كه با نعمت خدا خوش رفتاري كند و آن را گرامي دارد و با او بسازد.


3.حق مادرت اين است كه بداني او تو را در درون خود برداشته كه احدي كسي را در آن راه ندهد و از ميوه دلش به تو خورانيده كه احدي از آن به ديگري نخوراند و او است كه ترا با گوشش و چشمش و دستش و پايش و مويش و سراپايش و همه اعضايش نگاهداري كرده …


4.حق پدرت، بايد بداني كه او ريشه تو است و تو شاخه او هستي و بداني كه اگر او نبود تو نبودي، پس هر زماني در خود چيزي ديدي كه خوشت آمد بدان كه از پدرت داري خدا را سپاس گزار و شكر نما.


5.حق فرزندت بدان كه او از توست و در اين دنيا به تو وابسته است خوب باشد يا بد، تو مسؤولي از سرپرستي او با پرورش خوب و رهنمائي او به پروردگارش و كمك او به طاعت وي درباره خودت و درباره خودش و بر عمل او ثواب بري و در صورت تقصير كيفر شوي، پس درباره او كاري كني كه در دنيا حسن داشته باشد.


6.و اما حق برادرت، بدان كه او دست توست كه با آن كار مي كني و پشت تو است كه به او پناه مي بري و عزت تو است كه به او اعتماد داري و نيروي تو است كه با آن يورش بري. مبادا او را ساز و برگ نافرماني خدا بداني و نيز وسيله ظلم بحق خدا و او را درباره خودش يار باش و در برابر دشمنش كمك كار.


7.اما حق همسايه حفظ اوست، هر گاه در خانه نباشد و احترام اوست در حضور و ياري و كمك به او است در هر حال عيبي از او وارسي نكني و از بدي او كاوش منما كه بفهمي و اگر بدي او را بدون تجسس و قصد فهميدي بايد براي آنچه فهميدي چون قلعه محكم و چون پرده ضخيمي باشي، در سختي او را رها مكن و در نعمت بر او حسد مبر، و از لغزشش در گذر و از گناهش صرف نظر كن و اگر بر تو ناداني كرد بردباري كن و به مسالمت با او رفتار كن و زبان به دشنام از او بگردان.
در اين بخش حضرت، به حقوق ديگري از جمله حق دولت، حق مشاور، حق شاگرد، و … اشاره كرده اند، مي توانيد با مراجعه به منابع معرفي شده آن ها را مطالعه فرماييد.

ج: حقوق النفس:
در ابتداء اختصاراً بايد يادآوري شود كه اين نوع حقوق يعني حق نفس و اعضاء انسان به انسان بدين معناست كه اگر انسان بدان ها توجه نكند، در واقع به خود ظلم كرده و ضررش به خودش بر مي گردد.
يكي از حقوق كه در آن رساله نوراني آمده و براي همگان آموزنده و مفيد است جريان حقوق نفس است كه به چند نمونه از آن حقوق اشاره ميشود حضرت فرمود:
حق نفست بر تو اين است كه كاملاً او را در اطاعت خدا بگماري به زبانت حقش را بپردازي و بگوشت حقش را بپردازي و هم چنين ساير اعضايت، بعد فرمود:
1 .حق زبانت آن است كه آن را از دشنام حفظ نمايي و به سخن خوب عادتش بدهي و مؤدبش داري و آن را نگاهداري مگر در جايي كه نياز به گفتن باشد و سخن گفتن براي دنيا و يا دين شما مفيد باشد. و آن را از پرگويي و ياوه سرائي كم فايده حفظ كني، زبان گواه خرد و دليل عقل است و آراستگي انسان به زيور عقل و خوشي زبان اوست.
2.حق گوش پاك داشتن اوست از شنيدن هر چيزي مگر خبر خوبي كه در دلت خير پديد آورد. اخلاق نيك نصيبت نمايد، گوش دروازة دل است هر نوع معني خوب يا بدي را به آن ميرساند.
3 .حق چشمت اين است كه از هر چه روا نيست آن را بپوشاني و مبتذلش نسازي مگر بدان محل عبرت آوري كه از آن بينا شوي يا دانشي بدست آوري زيرا ديده وسيله عبرت است.

4.حق دو پايت اين است كه با آنها به جايي كه روا نيست نروي و آنها را به راهي كه باعث سبكي راه رونده است نكشاني زيرا آنها تو را حمل مي كنند و ترا به راه دين مي برند و پيش مي اندازند.

5 .حق دست تو اين است كه آن را به ناروا دراز نكني تا بدست اندازي بدان گرفتار عقوبت آخرت خدا شوي و گرفتار سرزنش مردم در دنيا و آن را از كاري كه به تو واجب كرده نبندي ولي آن را احترام كني با اين كه از محرمات بسيارش بسنده و بسياري از آنچه هم كه بر او واجب نيست، به كار اندازي و چون دست تو در اين دنيا از حرام باز ايستاد و خود را شريف داشت يا با عقل و شرافت به كار رفت در آخرت ثواب خوب دارد.
6.حق شكمت اين است كه آن را ظرف كم و يا بيش از حرام نكني و از حلال هم باندازه اش بدهي و از حد تقويت به حد شكم خوارگي و بي مروتي نرساني، و هر گاه گرفتار گرسنگي و تشنگي شد، او را ضبط كني زيرا سيري بي اندازه شكم را بياشوبد و كسالت آورد كه مايه باز ماندن و دور شدن از هر كار نيك و ارجمند است(4)


منبع:جام

 نظر دهید »

استخدام به شرط کشف حجاب!

18 آذر 1392 توسط عبدالعظیم حسنی (ع)


تبیان نوشت: گویا برخی از شرکتهای خصوصی که تعدادشان کم هم نیست بجای استخدام کارمند، قصد دارند برده جنسی استخدام کنند. اتفاق تاسف باری که هر روز بیشتر از روز گذشته در محیط های کاری گسترده می شود و در این میان نهادهای مسئول هم انگار توجه چندانی به جلوگیری از این فاجعه ندارند.


* وقتی درخواست های بی‌شرمانه، ورد زبان برخی مدیرعامل ها می شود!


نگار. ج 25 سال دارد، او چندی پیش از میان آگهی های کارمند دفتری روزنامه چند جایی تماس گرفت و فرم پر کرد و در نهایت از سوی شرکت های خصوصی دعوت به کار شد. عمر فعالیت نگار در این شرکت خصوصی اما به چند هفته هم نرسید. نگار در خصوص ماجرای استخدامش می گوید: روزی که مدیرعامل شرکت از من دعوت به همکاری کرد و من به دفتر رفتم مدیرعامل شرکت با درخواست من در خصوص حقوق پیشنهادی موافقت کرد و قرار شد که سه ماه به صورت آزمایشی کار کنم تا پس از آن مدت نام من هم در لیست بیمه قرار بگیرد، هنوز چند روزی از آغاز به کار من نگذشته بود که یک روز مدیرعامل من را به اتاقش خواند و در صحبت هایی به من فهماند با اینکه خودش زن و فرزند که به من علاقمند شده و می خواهد رابطه ای صمیمی تر از رابطه رئیس و مرئوسی با من داشته باشد! پس از شنیدن این حرفها دیگر نمی دانستم باید چه کار کنم، اتاق را ترک کردم و از فردای آن روز دیگر به آن شرکت نرفتم و تاسف خوردم به حال خودم که چهار سال پله های دانشگاه را طی کردم تا بتواند مدرک کارشناسی مدیریت را بگیرم اما در محیط کار به جای توانایی های تحصیلی من، انتظارات نامشروع و نامناسبی از من طلب می شد.


* روابط غیراخلاقی؛ راز بقا در برخی شرکت های خصوصی


میترا. ب 27 سال دارد. او مدتی است که شغلش را رها کرده است. وقتی در خصوص علت ترک کارش از او می پرسیم می گوید:« من چند سالی بود که در یکی از شرکت های خصوصی بزرگ و اسم و رسم در زمینه بازرگانی کار می کردم و تجربه ام در زمینه کارم هم زیاد شده بود. چندی پیش مدیر بالا دستی من تغییر کرد و مردی که یکی از اقوام نزدیک مدیر کل شرکت بود با عنوان مدیر جدید به قسمت ما آمد که از همان ابتدا سنگینی نگاهش آزار دهنده بود. هنوز مدت زیادی از حضور او به عنوان مدیر جدید نگذشته بود که یک روز پس از پایان کار و زمانی که همه کارکنان رفته بودند به اتاق من آمد و از من خواست که رابطه ای صمیمی با او داشته باشم. مدیر جدید زمانی که با واکنش شدید من روبرو شد، دیگر چیزی نگفت اما از فردای آن روز تمام تلاش خود را به کار گرفت تا به قول معروف زیراب من را بزند و در نهایت هم موفق شد با دروغ و ریا من را کار نابلد جلوه دهد و از مدیرکل بخواهد که شخص دیگری را جایگزین من کنند.» میترا ادامه می دهد: «متاسفانه این روزها یکی از شرایط بقا در برخی از محیط های کاری خصوصی تن دادن به رابطه های غیراخلاقی است و در این میان اگر کسی مانند من نخواهد که به این ارتباطات نامناسب آلوده شود، مدام باید بیکاری را تجربه کند.»


* استخدام به شرط کشف حجاب


بهاره. ک 24 ساله یکی از دخترانی است مدتها به دنبال یافتن شغل، آگهی های روزنامه ها را دنبال می کند. بهاره در خصوص تجربه ای که در روزهای جستجوی کار کسب کرده است، می گوید: در خلال آگهی های های روزنامه که هر روز با آنها تماس می گرفتم، یک روز مدیر یکی از شرکت های برای مصاحبه با من تماس گرفت و من به دفتر شرکت واقع در خیابان میرداماد رفتم. بهاره ادامه می دهد: از همان زمانی که منشی در شرکت را باز کرد من به ناگاه انگار که مکانی غیر از کشور ایران وارد شده بود. دفتر شرکت پر بود از دخترانی که بدون روسری و مانتو و حجاب، به کار خودشان مشغول بودند. من که شوکه شده بودم و دقیقا نمی دانستم ماجرا از چه قرار است با راهنمایی منشی وارد اتاق مدیرعامل شدم و مدیرعامل هم با بیان اینکه شرط استخدام در این شرکت این نوع از پوشش است گفت: «مشتری های ما غالبا شرکای بین المللی هستند و برای همین مسئله هم خانم ها در محیط شرکت نباید حجاب داشته باشند چون به ذائقه طرفهای خارجی مان چندان خوش نمی آید! اما در مقابل حقوق مناسبی را هم می دهیم!» بهاره ادامه می دهد: « من که دیدم هوا پس است، زودتر کلام را کوتاه کردم و فرار را بر قرار ترجیح دادم و تاسف خوردم به حال دخترانی که برای حقوق بیشتر حاضر می شوند با برداشتن حجاب در چنین محیط نامناسبی و ناامنی کار کنند.»



* استفاده ابزاری از زنان نماد بارز خشونت است


کتایون.م 28 ساله است. او در خصوص تجربه پیدا کردن کار می گوید: چون حجاب من چادر بود و روابطم هم با جنس مخالف در چارچوب شرع تعریف می شد و شوخی و خوش و بش کردن با نامحرمان دل خوشی نداشتم، معمولا هر جا که برای استخدام می رفتنم با پاسخ نه مدیر عامل روبرو می شدم چون ظاهرم به درد کار در چنان محیط هایی نمی خورد و از سوی دیگر نمی توانستم مراوده ای بی پروا با مردان داشته باشم.


کتایون با بیان اینکه پس از مدتها جستجو، شغلی را در محیطی امن پیدا کرده است ادامه می دهد: متاسفانه برخی از کارفرماها زنان را در محیط های کار تنها به عنوان جنسی زیبا می خواهند و رویکردی ابزاری به کارمندان خانم دارند که باعث شده برخی محیط های کار سالم نباشند.


داستان زندگی نگار، میترا، بهاره و کتایون تنها چند مورد از اتفاقاتی است که هر روز در محیط های کار ما اتفاق می افتد و باعث می شود که دختران و زنان ما در محیط های کار مورد خشونت های تمام نشدنی روبرو شوند. در این میان اما نهادهای سیاست گذار و مسئول، هستند که باید نظارتی بر محیط های کار خصوصی داشته باشند که هر مدیری به صرف داشتن سرمایه و شرکت به خود اجازه ندهد که نوامیس این مملکت را به عنوان ابزاری برای سود و هوسرانی خود به کار گیرد و در این میان این همه آسیب بر پیکره زنان و دختران و خاناوده های جامعه وارد کنند. در این میان نیروهای انتظامی و دولت باید تمام تلاش خود را به کار گیرند که در طرحی دائمی و نه ضربتی به وضعیت شرکت ها و محیط های شغلی خصوصی نظارت همیشگی داشته باشند تا دیگر شاهد بروز چنین فجایعی در کشور نباشیم.

 1 نظر

نام و وظایف 17 فرشته

18 آذر 1392 توسط عبدالعظیم حسنی (ع)


در نظام هستی بی‌نهایت فرشته وجود دارد که نه نامی از آنها ذکر شده و نه کسی را یارای شمارش آنها است؛ چراکه براساس روایات با هر قطره‌ بارانی که از آسمان فرو می‌ریزد فرشته‌ای پایین می‌آید تا آن‌را در جایی که خداوند به او دستور داده قرار دهد1″.

کارشناسان مرکز ملی پاسخگویی به سؤالات دینی در جدیدترین پاسخ‌های خود به سوالات متعدد مخاطبان خود به این پرسش که آیا امکان دارد نام فرشتگان و ملائکه را -البته به غیر از عزرائیل، اسرافیل، میکائیل، جبرائیل- مشخص و وظایف آنها را بیان کنید؟ پاسخ داده‌اند.

در ادامه متن کامل این پاسخ را می‌خوانیم:

نام تعداد اندکی از آنها در روایات ذکر شده است؛ مانند:

.1 راحیل: «ثُمَّ أَمَرَ اللَّهُ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی مَلَکاً مِنْ مَلَائِکَةِ الْجَنَّةِ یُقَالُ لَهُ رَاحِیلُ‏ وَ لَیْسَ فِی الْمَلَائِکَةِ أَبْلَغُ مِنْهُ فَخَطَبَ بِخُطْبَةٍ لَمْ یَخْطُبْ بِمِثْلِهَا أَهْلُ السَّمَاءِ وَ لَا أَهْلُ الْأَرْض»؛(2) سپس خداوند تبارک و تعالی به فرشته‌ای از فرشتگان بهشت به نام «راحیل» که در بلاغت هیچ‌یک از ملائکه به پای او نمی‌‏رسند، دستور داد تا خطبه(عقد حضرت علی و فاطمه) را بخواند. او نیز خطبه‌‏ای خواند که اهل آسمان و زمین چنین خطبه‌‏ای نخوانده بودند.

.2 دردائیل: «قَالَ ابْنُ عَبَّاسٍ سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّه(ص) یقول إِنَّ لِلَّهِ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی مَلَکاً یُقَالُ لَهُ دَرْدَائِیلُ‏ کَانَ لَهُ سِتَّةَ عَشَرَ أَلْفَ جَنَاح‏ٍ مَا بَیْنَ الْجَنَاحِ إِلَی الْجَنَاحِ هَوَاءٌ وَ الْهَوَاءُ کَمَا بَیْنَ السَّمَاءِ إِلَی الْأَرْض…»؛(3)ابن عباس می‌گوید شنیدم که رسول خدا می‌فرمود خدای تعالی را فرشته‌‏ای است که «دردائیل» نام دارد. او را شانزده هزار بال است و ما بین هر دو بالش هوایی است که آن هوا به اندازه آسمان تا زمین است.‏

.3 اسماعیل: «وَ رَوَیْنَا مِنَ الْکِتَابِ الْمَذْکُورِ بِإِسْنَادِهِ إِلَی الصَّادِقِ(ع) أَنَّهُ قَالَ(ع) إِنَّ لِلَّهِ مَلَکاً یُقَالُ لَهُ إِسْمَاعِیلُ سَاکِنٌ فِی السَّمَاءِ الدُّنْیَا إِذَا قَالَ الْعَبْدُ یَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ سَبْعَ مَرَّاتٍ قَالَ لَهُ إِسْمَاعِیلُ قَدْ سَمِعَ اللَّهُ أَرْحَمُ الرَّاحِمِینَ صَوْتَکَ فَاسْأَلْ حَاجَتَک‏»؛(4)همانا برای خداوند فرشته‌‏ای است که به او «اسماعیل» می‌‏گویند. او در آسمان دنیا ساکن است. هر گاه بنده هفت بار بگوید یا ارحم الراحمین، اسماعیل به او می‌‏گوید خداوند که ارحم الراحمین است صدایت را شنید، حاجت خویش را از او بخواه.

.4 حیوان: «إِذَا سَکَنَتِ النُّطْفَةُ فِی الرَّحِمِ أَرْبَعَةَ أَشْهُرٍ وَ أَنْشَأَ فِیهِ الرُّوحُ بَعَثَ اللَّهُ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی إِلَیْهِ مَلَکاً یُقَالُ‏ لَهُ‏ حَیَوَان‏»؛(5) هنگامی که نطفه در رحم چهار ماهه شد و روح در او دمیده شد، خداوند فرشته‌ای را به سویش می‌فرستد که «حیوان» نامیده می‌شود.

.5 زاجر: «فَیَبْعَثُ اللَّهُ إِلَیْهِ مَلَکاً یُقَالُ‏ لَهُ‏ زَاجِرٌ فَیَزْجُرُه‏»؛(6) هنگام خروج طفل از رحم خداوند فرشته‌ای را برای باز کردن رحم می‌فرستد که نامش «زاجر» است. این فرشته مأموریتش تسهیل در کار به دنیا آمدن نوزاد است.

.6 رضوان: «إِنَّ مَلَکاً یُقَالُ‏ لَهُ‏ رِضْوَانُ یُنَادِی لَا سَیْفَ إِلَّا ذُو الْفَقَار»؛(7) ملکی است به نام «رضوان» که ندا می‌دهد شمشیری نیست مگر ذوالفقار.

.7حزقائیل: «وَ إِنَّ لِلَّهِ مَلَکاً یُقَالُ‏ لَهُ‏ حِزْقَائِیلُ لَهُ ثَمَانِیَةَ عَشَرَ أَلْفَ جَنَاح‏»؛(8)فرشته‌ای است به نام «حزقائیل» که 18 هزار بال دارد.

.8 میخائیل: «قَالَ رَسُولُ اللَّهِ(ص)‏ إِنَّ لِلَّهِ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی مَلَکاً یُقَالُ‏ لَهُ‏ مِیخَائِیلُ یَأْخُذُ الْبَرَاءَاتِ لِلْمُصَلِّینَ عِنْدَ کُلِّ صَلَوَات‏»؛(9) رسول خدا(ص) می‌فرمود برای خدا ملکی است که نامش «میخائیل» است که برای نمازگزاران در هر نمازی رهایی از آتش را می‌گیرد.

.9سجل: «إِنَّ فِی الْهَوَاءِ مَلَکاً یُقَالُ لَهُ إِسْمَاعِیلُ … یُحْصُونَ أَعْمَالَ الْعِبَادِ فَإِذَا کَانَ رَأْسُ السَّنَة بَعَثَ اللَّهُ إِلَیْهِمْ مَلَکاً یُقَالُ لَهُ السِّجِل‏»؛(10) در آسمان ملکی است که نامش اسماعیل است….. اعمال بندگان را حفاظت می‌کنند وقتی سر سال شد، خداوند فرشته‌ای را به سویشان می‌فرستد که «سجل» نام دارد.

.10 داعی: «إِنَّ اللَّهَ تَعَالَی نَصَبَ فِی السَّمَاءِ السَّابِعَةِ مَلَکاً یُقَالُ لَهُ الدَّاعِی فَإِذَا دَخَلَ شَهْرُ رَجَبٍ یُنَادِی نادی‏ ذَلِکَ الْمَلَکُ کُلَّ لَیْلَةٍ مِنْهُ إِلَی الصَّبَاحِ طُوبَی لِلذَّاکِرِینَ طُوبَی لِلطَّائِعِینَ‏»؛(11) خداوند در آسمان هفتم ملکی قرار داده به نام «داعی». هنگامی که ماه رجب داخل شد، این ملک هر شب تا صبح کارش این است که می‌گوید خوش به حال ذاکرین و اطاعت کنندگان.

.11 ظهلیل: «وَکَّلَ اللَّهُ بِقَبْرِ النَّبِیِّ (ص) مَلَکاً یُقَالُ لَهُ ظِهْلِیل إِذَا صَلَّی عَلَیْهِ أَحَدُکُمْ وَ سَلَّمَ عَلَیْهِ قَالَ لَهُ یَا رَسُولَ اللَّهِ فُلَانٌ سَلَّمَ عَلَیْکَ وَ صَلَّی عَلَیْکَ قَالَ فَیَرُدُّ النَّبِیُّ ص بِالسَّلَام‏‏»؛(12) خداوند فرشته‌ای را برای قبر پیامبر اسلام(ص) موکل قرار داد که «ظهلیل» نام دارد. هرکسی که سلام و صلوات بر او بفرستد، این فرشته به پیامبر می‌گوید فلانی به شما سلام و درود فرستاد، پس پیامبر(ص) هم جواب سلامش را می‌دهد.

.12ایمان: «ملکا یقال له الإیمان‏»؛(13) فرشته‌ای «ایمان» نام دارد.

.13زوقابیل: «فبعث اللّه ملکا یقال له زوقابیل»؛(14)خداوند فرشته‌ای مبعوث کرد به نام «زوقابیل.«

14.مالک: «وَ نادَوْا یا مالِکُ لِیَقْضِ عَلَیْنا رَبُّکَ قالَ إِنَّکُمْ ماکِثُونَ»؛(15) فریاد برآورند که ای مالک، کاش پروردگار تو ما را بمیراند. می‏‌گوید نه، شما در این‌جا ماندنی هستید.

«…إِنَّ هَذَا مَالِکٌ خَازِنُ جَهَنَّمَ…»؛(16) این(فرشته) مالک نگهبان جهنم است.

.15نکیر و منکر: «عَلِیُّ بْنُ النُّعْمَانِ عَنِ ابْنِ مُسْکَانَ عَنْ سُلَیْمَانَ بْنِ خَالِدٍ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ (ع) عَمَّا یَلْقَی صَاحِبُ الْقَبْرِ فَقَالَ إِنَّ مَلَکَیْنِ یُقَالُ لَهُمَا مُنْکَرٌ وَ نَکِیرٌ یَأْتِیَانِ صَاحِبَ الْقَبْرِ فَیَسْأَلَانِهِ عَنْ‏…»؛(17) سلیمان بن خالد می‌گوید از امام صادق(ع) پرسیدم از کسی که با میت در قبر ملاقات می‌کند فرمود: دو فرشته هستند به نام نکیر و منکر که بر مرده وارد می‌شوند و از او می‌پرسند.

.16رومان(منبه): «… فَصَلِّ عَلَیْهِمْ وَ عَلَی الرَّوْحَانِیِّینَ مِنْ مَلَائِکَتِک‏ … وَ رُومَانَ فَتَّانِ الْقُبُورِ،…»؛(18)پس درود فرست بر ایشان و بر روحانیین از فرشتگانت‏ … و رومان آزمایش کننده (اهل) قبرها.((19

17. هاروت و ماروت:…وَ ما أُنْزِلَ عَلَی الْمَلَکَیْنِ بِبابِلَ هارُوتَ وَ مارُوتَ…»؛(20) و (نیز یهود) از آنچه بر دو فرشته بابل «هاروت» و «ماروت»، نازل شد پیروی کردند. (آن دو، راه سحر کردن را، برای آشنایی با طرز ابطال آن، به مردم یاد می‏‌دادند.

و ….

___________________________________________________________________

:پی نوشت

1- مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، ج 27، ص 99. دار إحیاء التراث العربی‏، بیروت، چاپ دوم، 1403 ق.‏

2- ابن بابویه، محمد بن علی،‏ محقق، مصحح، لاجوردی، مهدی، عیون أخبار الرضا علیه السلام، ج ‏1، ص 224، نشر جهان، تهران، چاپ اول، 1378 ق.‏

3- ابن بابویه، محمد بن علی،‏ محقق مصحح، غفاری، علی اکبر، کمال الدین و تمام النعمة، ج ‏1، ص 282، اسلامیه، تهران، چاپ دوم، 1395 ق.‏

4-کوفی اهوازی، حسین بن سعید، محقق، مصحح، عرفانیان یزدی، غلامرضا، الزهد، النص، ص 54، المطبعة العلمیة، قم، چاپ دوم، 1402 ق.‏

5- برقی، احمد بن محمد بن خالد، محقق، مصحح، محدث، جلال الدین، المحاسن، ج‏ 2، ص 315، دار الکتب الإسلامیة، قم، چاپ دوم، 1371 ق.‏

6- کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، ج ‏6، ص 15،

7- مفید، محمد بن محمد، الإرشاد فی معرفة حجج الله علی العباد، ج ‏1، ص 87، کنگره شیخ مفید، قم، چاپ اول، 1413 ق.‏

8- فتال نیشابوری، محمد بن احمد، روضة الواعظین و بصیرة المتعظین، ج ‏1، ص 47، انتشارات رضی، قم، چاپ اول، 1375 ش.‏

9- شعیری، محمد بن محمد، جامع الأخبار، ص 71، مطبعة حیدریة، نجف، چاپ اول، بی‌تا.‏

10- الزهد، النص، ص 54.

11- ابن طاووس، علی بن موسی‏، اقبال الأعمال، ج ‏2، ص 628، دار الکتب الإسلامیه، تهران، چاپ دوم، 1409 ق.‏

12- ابن طاووس، علی بن موسی‏، جمال الأسبوع بکمال العمل المشروع، ص 243، دار الرضی، قم، چاپ اول، 1330 ق.

13- عاملی نباطی، علی من محمد‏، الصراط المستقیم إلی مستحقی التقدیم، ج ‏1، ص 156، المکتبة الحیدریة، نجف، چاپ اول، 1384 ق‏.‏

14- حسینی موسوی، محمد بن أبی طالب‏، محقق، مصحح، حسون، کریم فارس، تسلیة المجالس و زینة المجالس(مقتل الحسین علیه السلام)، ج ‏1، ص 525، مؤسسة المعارف الإسلامیة، قم، چاپ اول، 1418 ق.

15- زخرف، ۷۷.

16- کوفی اهوازی، حسین بن سعید، الزهد، النص، محقق، مصحح، عرفانیان یزدی، غلامرضا، ص 100، المطبعة العلمیة، قم، 1402 ق.‏

17- الزهد، النص، ص 88.

18- علی بن الحسین علیه السلام، امام چهارم، الصحیفة السجادیة، ص 40، دفتر نشر الهادی، قم، چاپ اول، 1376 ش.‏

19- رومان(منبه) نام فرشته‌‏ای است که پیش از نکیر و منکر وارد قبر می‌شود و آدمی را می‌آزماید، اگر نیکوکار بود منکر و نکیر را آگاه می‌سازد که هنگام سؤال با او به نرمی رفتار نمایند و اگر بد کار بوده به آنان خبر می‌دهد.

20- بقره، ۱۰۲.

 1 نظر

آمين در دين ابراهيم (ع) تا دين حضرت محمد (ص)

17 آذر 1392 توسط عبدالعظیم حسنی (ع)


واژه آمين از ريشه «ا ـ م ـ ن» به معناي اعتماد كردن، تصديق نمودن، امين پنداشتن و برطرف شدن ترس و نگراني آمده و در اصطلاح به معناي در خواست اجابت دعا از خداست. برخي واژه‌پژوهان آن را به صورت‌هاي اَمين و آمّين، با تشديد و بدون آن، به كار برده‌اند. روشن نيست كه اين واژه در اصل عربي بوده يا از واژه‌هاي دخيل است. شماري از مفسران آن را واژه‌اي بيگانه و اصل آن را عبري، سرياني يا مُعرّب كلمه «همين» در زبان فارسي دانسته‌اند. در برابر، برخي آن را عربي و اسم فعل به معناي «اجابت كن» يا از اسماي الهي و اصل آن را «يا امين» دانسته‌اند.

آمين گفتن پس از دعا و نيز برخي موارد ديگر، در ميان پيروان شرايع و ملل رايج بوده است. در حديثي آمده كه حضرت ابراهيم(عليه السلام) هنگام دعاي يكي از مؤمنان آمين گفت. نيز نقل شده كه هنگام نفرين‌كردن موسي(عليه السلام) به فرعون، فرشتگان آمين گفتند. آيات 88-89 يونس/10 از نفرين حضرت موسي(عليه السلام) و اجابت دعاي دو نفر سخن گفته است: {رَبَّنَا اطمِس عَلَى أَموَالِهِم وَاشدُد عَلَى قُلُوبِهِم فَلا يُؤمِنُوا حَتَّى يَرَوُا العَذَابَ الألِيمَ * قَالَ قَد أُجِيبَت دَعوَتُكُمَا فَاستَقِيمَا}.

برخي مفسران گفته‌اند كه در اين ماجرا موسي (عليه السلام) دعا كرد و برادرش هارون آمين ‌گفت. اين تفسير در احاديث هم آمده است. پاره‌اي منابع از كاربرد واژه «آمين» به معنايي مشابه مفهوم واژه عربي آن در كتاب مقدس و اناجيل پس از دعا يا نماز يا موارد ديگر گزارش داده‌اند. در حديثي از امام صادق(عليه السلام) آمده كه مسيحيان در نمازشان آمين مي‌گفته‌اند.

از مواردي كه گفتن آمين در متون اسلامي بسيار ترغيب شده، پس از دعاست و از اين روي، فقيهان شيعه و اهل سنت گفتن آن را پس از دعا مستحب شمرده‌اند. به روايتي، پيامبر(صلي الله عليه و اله) پاداش دعا‌كننده و آمين‌گو را يكسان شمرده و در حديثي ديگر، ايشان دعاي مؤمنان را هرگاه گرد هم آيند و برخي دعا كنند و ديگران آمين گويند، مستجاب خوانده است. نيز نقل شده كه آن حضرت به دعا‌كننده‌اي توصيه فرمود كه دعاي خود را به آمين ختم كند.

در ماجراي مباهله با مسيحيان نجران نيز پيامبر اكرم(صلي الله عليه و اله) به حضرت علي(عليه السلام)، حضرت فاطمه (سلام الله عليها) و امام حسن و امام حسين (عليهم السلام) سفارش فرمود كه در پي دعاي او آمين بگويند. در سيره امام صادق(عليه السلام)آمده كه هرگاه اندوهگين مي‌شد، زنان و كودكان را گرد آورده، از آنان مي‌خواست پس از دعاي او آمين بگويند.

بر پايه برخي احاديث، پيامبر(صلي الله عليه و اله) و امامان(عليهم السلام) هنگام دعا‌كردن خود يا ديگران آمين مي‌گفتند. بنابر روايتي، پيامبر(صلي الله عليه و اله) روزي بر منبر چند بار آمين گفت و در جواب پرسش اصحاب، آن را در پاسخ به دعاي جبرئيل دانست. بر پايه حديثي ديگر، پس از آن كه پيامبر اكرم(صلي الله عليه و اله) ستمكاران بر رسول خدا(صلي الله عليه و اله) و حضرت علي(عليه السلام) را نفرين كرد، هم پيامبر(صلي الله عليه و اله) و هم علي(عليه السلام) آمين گفتند.

منبع: حج

 نظر دهید »

دانلود / داستانهایی ازمصائب و کرامات حضرت رقیه(س)

17 آذر 1392 توسط عبدالعظیم حسنی (ع)

 

کتاب الکترونیک “داستان هایی از مصائب و کرامات حضرت رقیه(س)” نوشته عباس عزیزی بوده که در ده صفحه توسط کتابخانه معارف اسلامی انتشار یافته است.

این کتاب سه داستان کوتاه به نام های سفید شدن موی و خم شدن کمر زینب(س)، مگر خانه نداریم مگر بابا نداریم و نظاره غسل دادن حضرت رقیه را از وقایع کربلا روایت می کند.

 

حضرت رقیه س


دریافت فایل پی دی اف/داستان هایی از مصائب و کرامات حضرت رقیه(س)

 نظر دهید »
  • 1
  • ...
  • 39
  • 40
  • 41
  • ...
  • 42
  • ...
  • 43
  • 44
  • 45
  • ...
  • 46
  • ...
  • 47
  • 48
  • 49
  • ...
  • 174

معرفی حوزه علمیه حضرت عبدالعظیم ع

شهرری، زمانی دارای حوزه‌های بسیار بوده و یک مرکز علمی محسوب می شد که مهم‌ترین عامل آن، حُسن‌ همجواری با مشاهد شریفه سه امامزاده بزرگوار، خصوصاً حضرت عبدالعظیم(ع) است که در این باره یکی از مراجع عالی‌قدر شیعه، حضرت‌ ایة الله ‌بهجت به طلاب فرمودند: «شما در جوار گنج الهی هستید، قدر آن را بدانید». قدمت حوزه علمیه آستان حضرت عبدالعظیم(ع) به سال‌های اوایل پیروزی انقلاب اسلامی بر می گردد. در اواسط شهریور 1359 بنای مقبره رضاخانی تخریب و به جای آن حوزه علمیه احداث شد و در 1366 حدود هفتاد نفر طلبه برای سال اول پذیرفته شدند. حوزه ‌علمیه آستان ‌حضرت‌عبدالعظیم(ع) ظرفیت ‌پذیرش سیصد طلبه علوم دینی در دو سطح 2و 3 را داراست و ساختمان آن از کلّیه امکانات آموزشی و رفاهی برخوردار است و از این جهت جزء معدود حوزه‌های کشور است. زیر بنای کلّ ساختمان 11 هزار و 500 متر مربع و محوطه، 6500 متر مربع و مساحت کلّ مدرسه 18 هزار متر مربع است.

جستجو

موضوعات

  • همه
  • طب سنتی و پزشکی
  • سیاسی
  • مناسبتهای سال
  • اخبار حوزه
  • علمی
  • مذهبی
  • عمومی
  • دست نوشته های یک طلبه
  • نرم افزار
  • شهداء
  • استفتائات
  • جدیدترین مقالات
  • برگی از زندگی علما
  • فراخوان
  • پژوهش
  • معرفی رسانه
  • منِ طلبه
  • نمونه سوالات امتحانی سطح2
  • داستان های پند آموز

پیوندهای روزانه


پشتیبانی سامانه وبلاگ مدارس
وبلاگ خانم یادگاری
گفته ها و ناگفته های یک طلبه
شبکه اجتماعی هادی نت
دفتر حفظ و نشر آثار مقام معظم رهبري
دفتر مقام معظم رهبري

خبرنامه

تیر 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
  1 2 3 4 5 6
7 8 9 10 11 12 13
14 15 16 17 18 19 20
21 22 23 24 25 26 27
28 29 30 31      

اوقات شرعی

امروز: شنبه 28 تیر 1404
اوقات شرعی به افق:
  • اذان صبح اذان صبح: ۰۴:۲۰
  • طلوع آفتاب طلوع آفتاب: ۰۶:۰۲
  • اذان ظهر اذان ظهر: ۱۳:۱۱
  • غروب آفتاب غروب آفتاب: ۲۰:۱۹
  • اذان مغرب اذان مغرب: ۲۰:۳۹
  • نیمه شب شرعی نیمه شب شرعی: ۰۰:۱۹