وضعیت توبه انسانها در دوران ظهور امام مهدی(عج) چگونه است؟
پرسش
در زیارت آل یاسین آمده است که یَومَ لایَنفَعُ نَفساً ایمانُها لَمتَکُن آمَنَت مِن قَبل اَو کَسَبَت فی ایمانِها خَیراً آیا این از صفات دوران ظهور است و اگر این چنین است یعنی راه توبه در دوران ظهور بر ستمگران بسته است ؟
پاسخ اجمالی
در ابتدا باید دانست که این بخش از دعا، در واقع بخشی از آیه 158 سوره انعام است که عبارات کامل آن چنین است:
«هَلْ یَنْظُرُونَ إِلاَّ أَنْ تَأْتِیَهُمُ الْمَلائِکَةُ أَوْ یَأْتِیَ رَبُّکَ أَوْ یَأْتِیَ بَعْضُ آیاتِ رَبِّکَ یَوْمَ یَأْتی بَعْضُ آیاتِ رَبِّکَ لا یَنْفَعُ نَفْساً إیمانُها لَمْ تَکُنْ آمَنَتْ مِنْ قَبْلُ أَوْ کَسَبَتْ فی إیمانِها خَیْراً قُلِ انْتَظِرُوا إِنَّا مُنْتَظِرُونَ»؛
آیا جز این انتظار دارند که فرشتگان (مرگ) به سراغشان آیند، یا خداوند (خودش) به سوى آنها بیاید، یا بعضى از آیات پروردگارت (و نشانههاى رستاخیز)؟! اما آن روز که بعضى از آیات پروردگارت تحقّق پذیرد، ایمان آوردن افرادى که قبلاً ایمان نیاوردهاند، یا در ایمانشان عمل نیکى انجام ندادهاند، سودى به حالشان نخواهد داشت! بگو: «(اکنون که شما چنین انتظارات نادرستى دارید،) انتظار بکشید ما هم انتظار (کیفر شما را) میکشیم!».
در توضیح اینکه منظور از بعض آیات پروردگار چیست؟ گفته شده که یا منظور، وقوع حادثهای است که حیات دنیایی را تبدیل به حیات برزخی میکند و زمان عمل به پایان میرسد و زمان رسیدن به پاداش شروع میشود که همان مرگ باشد. و یا منظور، نشانهای است که مستلزم مستقر شدن مَلَکه کفر و انکار در قلب این گونه افراد باشد به گونهای که نتوانند به توحید اقرار کنند و فقط به زبان و آن هم به خاطر ترس از عذاب اظهار ایمان میکنند که در هیچکدام از این دو صورت این نوع ایمان و عمل پذیرفته شدنی نیست.[1]
با این حال، در سخنان پیامبر اکرم(ص) و ائمه اطهار(ع) آمده؛ این آیه شریفه، اشاره به وقایع زمان ظهور حضرت مهدی(عج) دارد.
زراره، حمران و محمد بن مسلم، از امام باقر(ع) و امام صادق(ع) نقل کردهاند: «منظور از بعض آیات پروردگار، طلوع کردن خورشید از سمت مغرب و خارج شدن جنبندهای (دابه) از زمین و دجال است. در این زمان کسی که بر انجام گناه اصرار ورزیده و عملی طبق ایمانش انجام نداده باشد، برایش ایمان آوردن بعد از وقوع این آیات، نفعی نخواهد داشت».[2] اهل سنت نیز شبیه این دسته از روایات را نقل کردهاند و برخی به قبول نشدن توبه در این روز تصریح کردهاند.[3] به هر ترتیب، آن روز که خورشید از مغرب طلوع میکند، روزی است که قدرت و سلطنت خدا ظهور پیدا میکند و مردم به اجبار به سمت ایمان آوردن سوق داده میشوند ولی نفعی برایشان نخواهد داشت.[4]
برخی از روایات دیگر، این موضوع را مربوط به زمان خالی شدن زمین از حجت الهی عنوان کرده و گفتهاند: همیشه بر روی زمین حجت الهی وجود دارد مگر چهل روز قبل از وقوع حادثه قیامت که حجت الهی از روی زمین برداشته میشود و در این مدت ایمان کسی که قبلاً ایمان نیاورده پذیرفته نمیشود.[5]
نتیجه اینکه؛ موضوع مورد بحث مربوط به زمان ظهور حضرت قائم(عج) است و به دلیل اضطراری بودن ایمان آوردن کافران، این ایمان از آنها پذیرفته نمیشود. به دیگر سخن؛ گروهی از سرکردگان کفر و شرک دیگر با ظهور نشانههای شکست خویش نمیتوانند در آن زمان، ریاکارانه خود را توّاب نشان دهند، اما اینگونه نیست که در آن زمان هیچ فردی نتواند توبه کند.
________________________________
[1]. طباطبایی، سیدمحمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج 7، ص 386 - 387، دفتر انتشارات اسلامى، قم، چاپ پنجم، 1417ق.
[2]. عیاشی، محمد بن مسعود، التفسیر، محقق و مصحح: رسولی محلاتی، هاشم، ج 1، ص 384 - 385، المطبعة العلمیة، تهران، چاپ اول، 1380ق.
[3]. ر.ک: بخاری، محمد بن اسماعیل، الجامع المسند الصحیح المختصر من أمور رسول الله(ص) و سننه و أیامه(صحیح بخاری)، محقق: الناصر، محمد زهیر بن ناصر، ج 6، ص 58، و ج 8، ص 106، دار طوق النجاة، چاپ اول، 1422ق؛ قشیری نیشابوری، مسلم بن حجاج، المسند الصحیح المختصر بنقل العدل عن العدل إلی رسول الله(ص)(صحیح مسلم)، محقق: عبدالباقی، محمد فؤاد، ج 4، ص 2267، دار الاحیاء التراث العربی، بیروت، بیتا؛ شیبانی، أبو عبد الله أحمد بن محمد، مسند احمد، تحقیق: الأرنؤوط، شعیب، مرشد، عادل و دیگران، اشراف: ترکی، عبد الله بن عبد المحسن، ج 16، ص 264، مؤسسة الرسالة، بیروت، چاپ اول، 1421ق؛ ر.ک: بغدادی، علاء الدین علی بن محمد، لباب التاویل فی معانی التنزیل، تصحیح: شاهین، محمد علی، ج2، ص: 175 - 176، دار الکتب العلمیة، بیروت، چاپ اول، 1415ق.
[4]. المیزان فی تفسیر القرآن، ج 7، ص 391.
[5]. ر.ک: بحرانی، سید هاشم بن سلیمان، البرهان فی تفسیر القرآن، ج 2، ص 501، مؤسسه بعثت، قم، چاپ اول، 1374ش.
همسرت بانوی خانه است، نه مانکن چشم های هرزه
زن ها زیبایند و زیبا خلق شدند و زیبا دیده میشوند، اینکه میگویم زیبا دیده میشوند، خودش یک کتاب است، اینکه اصلا چرا چشم ما زن ها را زیبا میبیند، چرا بعضی زن ها برای بعضی زیبایند و برای بعضی نه، یعنی در آن واحد دو چشم یک زن را میبیند، یکی زیبا میبیند یکی زشت، بگذریم که این خود مقاله ای جداست، اما در این مبحث حرفمان چیز دیگریست، و آن اینکه همسرت زن خانه است، نه مانکنی برای چشم های هرزه .
این تیتر دو معنا میدهد، که من به معنای دومش کار دارم،
معنای اول: همسرت زن خانه است، و باید زن خانه باشد، مادر خانه باشد، نه این که بزکش کنی و ابزاری کنی برای جلوه نمایی و نشان دادن به چشم های هرزه و با هر وضعی بیرون آمدن و با هر پوششی زن را در جامعه نشان دادن - که روی سخن این معنا، با کسانی است که آب پاکی بر روی غیرتشان ریخته اند، و همچون موجوداتی اخته شده، کم کم شناختی از مفهوم غیرت ندارند، برای همسرشان هم آنچه مهم نیست حیا و عفت است.
معنای دوم: همسرت زن خانه است، دارد کارهای فرشته ها را انجام میدهد، فرشته ی خانه است، مادر است، مربی است، حواسش به زندگیست، حواسش به همسرش است، حواسش به کودکش است، از یک زن یا باید انتظار اندام دنیایی داشت یا کارهای خدایی، آخر با هم جور در نمی آید که تو هم مادر نمونه بخواهی هم اینکه همسرت مانکن باشد، نمیشود عزیز، هم همسرت حرص غذا درست کردن و گرسنگی شما را در خانه بکشد، هم حواسش به تربیت فرزندانش باشد، و هم اینکه حواسش به اندامش باشد و خود را همچون مانکن هایی در آورد که همه ی شغلشلن مانکن بودن است.
مطمئنا من با معنای دوم کار دارم، برای کسانی که این روزها زیاد عرصه ی مقایسه برایشان به وجود می آید، و چه زیبا گفته اند اول من قاس ابلیس، اولین کسی که قیاس کرد ابلیس بود.
امروزه زیاد میبینیم مردهایی که در منزل نشسته اند و پای شبکه های ماهواری ای و تلوزیونی همسرشان را با فلان بازیگر یا با فلان فاحشه ی عرب مقایسه میکنند و مکرر به خود میگویند که همسرت چه زشت است، همسرت چرا این زیبایی را ندارد، چرا اندام فلان کانکن شبکه فلان فشن، اینقدر از زن تو سر است و … هزار کوفت و زهرمار دیگری که حاصل مقایسه های پوچ برخاسته از قیاس چشمانیست که حالا باید گفت هرزه شده اند.
چشمانی که عادت کرده اند غیر از محارم راحت با نامحرم با دیده ی لذت نگاه کنند!
کم نیست این گونه موارد که بعد از گذشت یک سال و یا حتی چند ماه همسرشان برایشان کهنه میشود و به خیال شهوت خودشان دیگر همسرشان آن تراوت و تازگی را ندارد و این ها حاصل چیست؟
جز اینکه چشمان هرزه ی قیاس گر با دور انداختن تعقل، دو زن را با هم مقایسه میکند ولی نه از همه جهات، بلکه فقط از جهت اندام و هیکل زنانه!
مانکنی که همه سرمایه اش بدنش است، همه تلاشش برای خوب نگه داشتن بدنش است، همه آینده اش را همین بدنش تعیین میکند، آن هم بدنی که با هزار خرج چنین و چنان و مواد آرایشی فلان قیمت را به همراه بهترین گریمور های متخصص برای خود ساخته است، جز بدنش هیچ ندارد.
اما دختری پاک و نجیب که از منزلش با هزار امید به خانه ی تو آمد، همسرت شد، همه فکرش تویی، زندگی اش تو،با اشک های تو اشک میریزد، با لبخندهای تو میخندد، همه زندگی اش را به تو تقدیم میکند، باردار میشود،دوران سخت بارداری را میگذراند، بچه دار میشود، پاک میشود، مادر میشود، همه ی دغده اش میشود زندگی اش، نه وقتش صرف آرایش خود میشود، نه متخصص ترین گریمور های دنیا آمده اند روی سرش تا زیبایش کنند، مادری که آن قدر دغدغه دارد شاید روزی یک بار هم وقت نکند خود را جلوی آیینه ببیند.
این دختر را با آن مانکن مقایسه نکن!
بفهم که زندگی کردن بصیرت میخواد، بینش میخواهد،
اگر فهمیدی عشق باطن شریک زندگی ات را دیدن است عاشق شو،
اگر فهمیدی که لیلی از نگاه هرزه چشمان آن زمان زشت و سیاه بود و مجنون آن همه در وصف لیلی سرود، عاشق شو
اگر فهمیدی که حس مادرانه در کالبدی مانکن گونه با هم جمع نمیشود، عاشق شو
کسانی که متاهلند و چشمشان هنوز متاهل نشده، این ها متعهد نیستند و تاهل چیزی جز تعهد نیست.
منبع: وب نوشته های سید مجید کریمی
زآستان رضایم خدا جدا نکند
۱۱ استفتاء از رهبر انقلاب درباره امر به معروف
آنچه می خوانید گزیدهای از استفتائات مقام معظم رهبری در باب شرایط وجوب امر به معروف و نهی از منکر است:
س: کسى که مىخواهد شخصى را امر به معروف و نهى از منکر نماید، آیا باید قدرت بر آن را داشته باشد؟ در چه زمانى امر به معروف و نهى از منکر بر او واجب مىشود؟
ج: آمر به معروف و نهى کننده از منکر باید عالم به معروف و منکر باشد، و همچنین بداند که فاعل منکر عمداً و بدون عذر شرعى مرتکب آن مىشود، و زمانى اقدام به امر ونهى واجب مىشود که احتمال تأثیر امر به معروف و نهى از منکر در مورد آن شخص داده شود، و ضررى براى خود او نداشته باشد، و در این مورد باید تناسب بین ضرر احتمالى و اهمیت معروفى را که به آن امر مىنماید یا منکرى که از آن نهى مىکند، ملاحظه نماید. در غیر این صورت، امر به معروف و نهى از منکر بر او واجب نیست.
س: اگر یکى از اقوام انسان مبادرت به ارتکاب معصیت کند و نسبت به آن لاابالى باشد، تکلیف ما نسبت به رابطه با او چیست؟
ج: اگر احتمال بدهید که ترک معاشرت با او موقتا موجب خوددارى او از ارتکاب معصیت مىشود، به عنوان امر به معروف و نهى از منکر واجب است، و در غیر این صورت، قطع رحم جایز نیست.
س: آیا ترک امر به معروف و نهى از منکر بر اثر ترس از اخراج از کار، جایز است؟ مثلاً با اینکه مىبیند مسئول یکى از مراکز آموزشى که با طبقه جوان در دانشگاه ارتباط دارد، مرتکب اعمال خلاف شرع مىشود و یا زمینه ارتکاب گناه در آن مکان را فراهم مىآورد. اگر او را نهى از منکر نماید ترس آن دارد که از طرف مسئول مقدمات اخراج او از کار فراهم شود.
ج: بهطور کلى اگر خوف دارد که در صورت اقدام به امر به معروف و نهى از منکر ضرر قابل توجهى متوجه خود او شود، انجام آن واجب نیست.
س: اگر در بعضى از محیطهاى دانشگاهى معروف ترک شود و معصیت رواج پیدا کند و شرایط امر به معروف و نهى از منکر هم وجود داشته باشد و امر کننده به معروف و نهى کننده از منکر شخصى مجرّد باشد که هنوز ازدواج نکرده است آیا به خاطر مجرّد بودن، امر به معروف و نهى از منکر از او ساقط مىشود یا خیر؟
ج: اگر موضوع و شرایط امر به معروف و نهى از منکر محقق باشد، تکلیف شرعى و وظیفه واجب اجتماعى و انسانى همه مکلفین است، و حالتهاى مختلف مکلّف مانند مجرّد یا متأهل بودن در آن تاثیر ندارد، و به صرف اینکه مکلّف مجرد است، تکلیف از او ساقط نمىشود.
س: اگر شخصى داراى نفوذ و موقعیت اجتماعى خاصى باشد که اگر بخواهد مىتواند بر معترضین به خود ضرر وارد سازد، و شواهدى هم دلالت کند بر اینکه وى مرتکب گناه و کارهاى خلاف و دروغگویى مىشود، با این وضع، آیا جایز است امر به معروف و نهى از منکر را در مورد او ترک کنیم یا اینکه با وجود ترس از ضرر رساندن او، واجب است او را امر به معروف و نهى از منکر کنیم؟
ج: اگر ترس از ضرر منشأ عقلایى داشته باشد، مبادرت به امر به معروف و نهى از منکر واجب نیست، بلکه تکلیف از شما ساقط مىشود. ولى سزاوار نیست کسى به مجرد ملاحظه مقام کسى که واجب را ترک کرده و یا مرتکب فعل حرام شده و یا به مجرد احتمال وارد شدن ضرر کمى از طرف او، تذکر و موعظه به برادر مؤمن خود را ترک کند.
س: گاهى در اثناى امر به معروف و نهى از منکر مواردى پیش مىآید که شخص گناهگار بر اثر عدم آگاهى از واجبات و احکام اسلامى، با نهى از منکر، نسبت به اسلام بدبین مىشود، و اگر هم او را به حال خود رها کنیم، زمینه فساد و ارتکاب گناه توسط دیگران را فراهم مىکند، تکلیف ما در این موارد چیست؟
ج: امر به معروف و نهى از منکر با رعایت شرایط آن یک تکلیف شرعى عمومى براى حفظ احکام اسلام و سلامت جامعه است، و مجرّد توهم اینکه موجب بدبینى فاعل منکر یا بعضى از مردم نسبت به اسلام مىگردد، باعث نمىشود که این وظیفه بسیار مهم ترک شود.
س: اگر مأمورانى که از طرف دولت وظیفه جلوگیرى از فساد را بر عهده دارند، در انجام وظیفه خود کوتاهى کنند، آیا خود مردم مىتوانند اقدام به این کار کنند؟
ج: دخالت اشخاص دیگر در امورى که از وظائف نیروهاى امنیتى و قضایى محسوب مىشود، جایز نیست، ولى مبادرت مردم به امر به معروف و نهى از منکر با رعایت حدود و شرایط آن، اشکال ندارد.
س: آیا وظیفه افراد در امر به معروف و نهى از منکر این است که فقط به امر به معروف و نهى از منکر زبانى اکتفا کنند؟ و اگر اکتفا به تذکر زبانى واجب باشد، این امر با آنچه در رسالههاى عملیه بهخصوص تحریر الوسیله آمده است، منافات دارد، و اگر مراتب دیگرِ امر به معروف و نهى از منکر هم براى افراد در موارد لزوم جایز باشد، آیا در صورت نیاز مىتوان همه مراتب مذکور در تحریر الوسیله را انجام داد؟
ج: با توجه به اینکه در زمان حاکمیت و اقتدار حکومت اسلامى مىتوان مراتب دیگر امر به معروف و نهى از منکر را که بعد از مرحله امر و نهى زبانى هستند، به نیروهاى امنیتى داخلى (پلیس) و قوه قضائیه واگذار کرد، بهخصوص در مواردى که براى جلوگیرى از ارتکاب معصیت چارهاى جز اعمال قدرت از طریق تصرّف در اموال کسى که فعل حرام انجام مىدهد یا تعزیر و حبس او و مانند آن نیست، در چنین زمانى با حاکمیت و اقتدار چنین حکومت اسلامى، واجب است مکلفین در امر به معروف و نهى از منکر به امر و نهى زبانى اکتفا کنند، و در صورت نیاز به توسل به زور، موضوع را به مسئولین ذیربط در نیروى انتظامى و قوه قضائیه ارجاع دهند و این منافاتى با فتاواى امام راحل(قدّسسرّه) در این رابطه ندارد. ولى در زمان و مکانى که حاکمیت و اقتدار با حکومت اسلامى نیست، بر مکلفین واجب است که در صورت وجود شرایط، جمیع مراتب امر به معروف و نهى از منکر را با رعایت ترتیب آنها تا تحقق غرض انجام دهند.
س: بعضى از رانندگان از نوارهاى موسیقى غنا و حرام استفاده مىکنند و علىرغم نصیحتها و راهنمایىها آن را خاموش نمىکنند، خواهشمندیم نحوه برخورد مناسب با این موارد و این افراد را بیان فرمایید، آیا برخورد شدید با آنان جایز است یا خیر؟
ج: با تحقق شرایط نهى از منکر، بر شما بیشتر از نهى زبانى از منکر واجب نیست، و در صورتى که مؤثر واقع نشود، واجب است که از گوشدادن به غنا و موسیقى حرام اجتناب کنید، و اگر بهطور غیر ارادى صداى موسیقى حرام و غنا به گوش شما برسد، چیزى بر شما نیست.
س: از بعضى از منازل صداى موسیقى شنیده مىشود که معلوم نیست جایز است یا خیر، و گاهى صداى آن بلند است بهطورى که باعث اذیت و آزار مؤمنین مىشود، وظیفه ما در برابر آن چیست؟
ج: تعرض به داخل خانههاى مردم جایز نیست، و امر به معروف و نهى از منکر متوقف بر تشخیص موضوع و تحقق شرایط آن است.
س: امر و نهى زنانى که حجاب کامل ندارند، چه حکمى دارد، و در صورتى که انسان هنگام نهى زبانى از تحریک شهوت خود بترسد، چه حکمى دارد؟
ج: نهى از منکر متوقف بر نگاه با ریبه به زن نامحرم نیست، و بر هر مکلفى واجب است که از حرام اجتناب کند، بهخصوص زمانى که مبادرت به انجام فریضه نهى از منکر مىکند.
منبع: فارس