• خانه 
  • تماس  
  • ورود 

  • سخن حضرت آیت الله بهجت درباره مقام حضرت عبدالعظیم حسنی (ع) در جمع طلاب :" شما در جوار گنج الهی هستید قدر آن را بدانید ***

کدام فاطمه؟ کدام زهرا ؟

15 مرداد 1393 توسط عبدالعظیم حسنی (ع)

 

رفته‌ایم خانه یکی از اقوام. چندروزی است که مادر شده و خانه‌اش پر ازمهمان است. به دعوت مادربزرگ نوزاد می‌رویم به اتاق “نی‌نی” برای تماشای سیسمونی. مادربزرگ و سه تا از مهمان‌ها که داخل اتاق می‌شوند اتاق پر می‌شود و بقیه بیرون در می‌مانند. عروسک‌ها جا را برای آدم‌ها تنگ کرده‌اند. مادربزرگ نی‌نی کلی عذرخواهی می‌کند و قرار می‌شود به نوبت داخل شویم! هنوز وارد اتاق نشده نفسم گرفته‌است. دلم نمی‌خواهد بروم داخل، اما صورت خوشی ندارد. با آخرین گروه بازدید کنندگان وارد اتاق می‌شوم. دوتا ویترین بزرگ قدی دو طرف اتاق هست که به اندازه یکی مغازه اسباب‌بازی فروشی توی‌شان عروسک است. و این‌ها همه غیر از “هاپو” ها و “پیشی‌”های پشمالو و بزرگی است که گوشه‌های اتاق نشسته‌اند. چند طبقه یکی از ویترین‌ها مخصوص انواع مختلف باربی است. باربی‌های سیاه و سفید و برنزه و.. با انواع مدل مو‌ها و لباس‌ها از پشت شیشه به ما لبخند می‌زنند.

مادربزگ در کمد لباس‌های را باز می کند و لباس‌ها را نشان‌مان می‌دهد. از بین لباس‌ها یک مایو دو تکه نوزادی بیرون می‌آورد و جلوی چشم‌مان بالا می‌گیرد. صدای جیغ و ویغ ناشی از ذوق و غش و ضعف و قربان صدقه بالا می‌رود. مادربزرگ می‌گوید وقتی داشته سیسمونی “جمع” می‌کرده خواهرش بهش گفته مایو دوتکه قد نوزاد آمده به چه خوشگلی. می‌گوید بازار را زیر و رو کرده تا توانسته یک دانه‌اش را برای “جیگرش” پیدا کند.

 

 

صدای زنگ در می‌آید و یکی از مهمان‌ها مادربزرگ را صدا می‌زند. ظاهرا پیک چیزی آورده و باید برود دم در نحویل بگیرد. مادربزرگ مایو را می‌گذارد توی کمد. چادرش را سرش می‌کند. توی آینه چک می‌کند موهایش بیرو نباشد. رویش را کیپ می‌کند و بیرون می‌رود. مایو از لابلای لباس‌ها لیز می‌خورد و می‌افتد زمین.

بیرون اتاق یکی از مهمان‌ها دارد با دختر چهار پنج ساله‌اش که می‌خواهد دوباره اتاق را ببیند سروکله می‌زند. می‌گوید جا نیست و باید صبر کند تا بقیه بیرون بیایند. من از اتاق می‌آیم بیرون تا جا برای دخترک باز شود. دخترک بلافاصله می‌دود طرف ویترین باربی‌ها. به مادرش مدل‌هایی را که ندارد نشان می‌دهد و اصرار می‌کند برایش بخرد. مادر با خنده برای یکی از خانم‌ها تعریف می‌کند که دختر پنج‌ساله اش با اینکه خیلی گرمایی است اما امسال تابستان اصلا نگذاشته موهایش را کوتاه کنند :”میگه میخواهم قد موی باربیم بلند بشه. قول گرفته هرقت موهایش قد باربی‌اش بلند شد یک دامن صورتی توری هم برایش بخریم که دیگر عین باربی‌اش بشه.” بعد دولا می‌شود و بچه‌اش را می‌چلاند :” همین الانشم باربی هستی خوشششگل مامان.”  دخترک سبزه و تپل می‌خندد و در جواب خانمی که اسمش را می‌پرسد می‌گوید: فاطمه”. مادر فوری تصحیح می‌کند:” فاطمه سادات.” برای خانمی که اسم دخترش را پرسیده توضیح می‌دهد با اینکه هزار بار به دخترش گفته اسمش را کامل بگوید اما باز “سادات” ش را می‌اندازد. کمی آنطرف‌تر فاطمه سادات دارد با آهنگ زنگ موبایل یکی از مهمان‌ها می‌رقصد. آن‌قدر حرفه‌ای که صاحب گوشی دلش نمی‌اید جواب تلفنش را بدهد.

اتاق کودک

 

می‌روم پیش نوزاد. بالای سر فرشته تازه متولد شده‌ای که اسمش را “زهرا” گذاشته‌اند. مادرش جلوی آینه دارد آرایشش را تمدید می‌کند. به مادر می‌گویم :”خوبه تو این همه سر و صدا بیدار نمی‌شه.” می‌گوید: “عادتش دادم تا بیدار میشه آویز بالای سرش رو روشن میکنم با آهنگ اون خوابش می‌بره. خداروشکر زودم عادت کرد. با این بخیه ها سختم بود بچه بغلم کنم. ” یک دفعه گریه‌ام می‌گیرد. به پاشنه بلند صندل‌هایش نگاه می‌کند که لابد سختش نیست با آنها راه برود. دلم می‌خواهد بهش بگویم صاحب اسم دخترش هروقت می‌خواست بچه هایش‌را بخواباند بغل‌شان می‌کرد و برای لالایی‌هایشان خودش شعر می‌گفت*. شعرهای قشنگ. شعرهایی که یادشان می‌داد وقتی از خواب بیدار می‌شوند شبیه چه کسی شوند و چطوری زندگی کنند. اما نمی‌گویم. زهرا خواب است و توی خواب دارد می‌خندد. درست مثل فرشته‌ای است که از آسمان زمین آمده باشد. نگران وقتی هستم که از خواب بیدار می‌شود. موقعی که چشم‌هایش را باز کند و بخواهد بداند که شبیه چه کسی باید باشد. توی‌ آن اتاق باربی‌ها دارند لبخند می‌زند.

دلم می‌گیرد. دلم برای همه‌ی فاطمه ها و زهراهایی که قرار است شبیه خودشان نباشند عجیب گرفته است.

*اشبه اباک یا حسن و اخلع عن الحق الرسن و اعبد الها ذامنن و لا توال ذالاحن. پسرم،‌مانند پدرت باش، ریسمان ظلم را از حق برکن‌ ! خدایی را بپرست که صاحب نعمتهای متعدد است و هیچگاه با صاحبان ظلم دوستی مکن.


منبع: سایت مادربانو / نویسنده مونا ابراهیم نظری

 1 نظر

جوان مؤمن انقلابی

23 تیر 1393 توسط عبدالعظیم حسنی (ع)


امام خامنه ای :

جوان مومنی که مبانی جمهوری اسلامی و راه امام بزرگوار را عمیقا پذیرفته است،

امید بخش‌ترین نیرویی است که میتواند ملت ایران را در رسیدن به آرزوهای بزرگش یاری برساند.

۱۳۸۷/۰۶/۰۳


جوان مومن انقلابی


 نظر دهید »

پوستر؛ فلسطین آزاد ...

22 تیر 1393 توسط عبدالعظیم حسنی (ع)

 

 

فلسطین آزاد، پوستر

 نظر دهید »

مگر حسن پسر من نیست؟!

21 تیر 1393 توسط عبدالعظیم حسنی (ع)

پیوند: http://hr-fallah.ir/?p=3166

حضرت حجة الاسلام و المسلمین حاج شیخ احمد کافی (قدس سره) فرمود:

یکی از منبری‏ های مهم تهران مرحوم حاج شیخ علی اکبر ترک بود و خیلی منبری خوبی بود. او دو خوبی داشت: یکی اینکه آدم رشیدی بود و دوم اینکه آدم متدینی بود. حاج شیخ علی اکبر تبریزی در سالی که من در نجف بودم، در ایام فاطمیه به عراق آمد. او در ایام فاطمیه ‏ی اول در کربلا و در ایام فاطمیه دوم در نجف منبر می‏ رفت. من این قضیه را از خود ایشان شنیدم.

مرحوم حاج شیخ علی اکبر تبریزی می‏ گفت: من در زمانی که جوان بودم، در تبریز منبر می ‏رفتم. در ماه رمضان تا شب بیست و هفتم، پیش نیامد که شبی نامی از آقا امام حسن (علیه‏ السلام) ببرم. غرضی هم نداشتم! زمینه‏ ی حرف جور نشده بود.

ایشان گفت: در شب بیست و هفتم ماه رمضان به خانه رفتم و خوابیدم و در عالم رؤیا به محضر مقدس حضرت فاطمه (علیهاالسلام) شرفیاب شدم وقتی که سلام کردم حضرت با ناراحتی جواب فرمودند!

من گفتم: بی‏ بی جان! من از آن نوکرهای بی ‏ادب نیستم، خیال نمی‏ کنم اسائه‏ ی ادبی از من سر زده باشد که شما از من ناراحت شده باشید. چرا این طور جواب مرا می‏ دهید؟!

حضرت فرمودند: حاج شیخ! مگر حسن پسر من نیست؟

فهمیدم که اشکال کار از کجاست! می‏ فرمایند: چرا یادی از حسنم نمی‏کنی؟ حسنم غریب است، حسنم مظلوم است!(1)

 

[۱]. کرامات الحسینیه، ج۲، ص۵۳ به نقل از بلبل بوستان حضرت مهدی،ج۳، ص۱۹۸

 1 نظر

خانم دکتری که پنج فرزند و دو دکترا دارد

16 تیر 1393 توسط عبدالعظیم حسنی (ع)

 

خانم دکتر مریم اردبیلی، علاوه بر آنکه صاحب سه فرزند دختر و دو فرزند پسر است، دو مدرک دکتری دارد و تحصیلاتش را در دوره تاهل به سرانجام رسانده و در تمام سال‌های زندگی مشترکش شاغل و فعال اجتماعی بوده است. وی در گفت‌وگویی در خصوص نحوه تجمیع وظایف همسری، مادری، تحصیلی و اجتماعی زنان، و همچنین، نقش اصلی، اما فراموش شده آنان و تجربه های شخصی از زندگی مشترکش و … با دوهفته نامه ندای ایلام به گفتگو نشسته است.

80262-240514-1403076847

- اول حس مادری را تجربه کردید یا دانشجو شدن را؟ در چه سنی ازدواج کردید؟

من در حال حاضر ۳۹ سال سن دارم. زمانی که ازدواج کردم ۱۸ ساله بودم و ترم اول پزشکیِ دانشگاه شهید بهشتی، چند ماهی از دانشجو شدنم می‌گذشت که ازدواج کردم و دو سال بعد  فرزند اولم کوثر به دنیا آمد. همانطور که می‌دانید، شرایط رشته پزشکی نسبت به دیگر رشته ها به دلیل شیفت‌ های شبانه و… مشکل تر است، اما با همراهی های همسرم و برنامه ای که داشتم، در آن دوره با مشکلی روبرو نشده و وظایفم را تا آنجا که می‌توانستم به نحو احسن انجام می‌دادم.

«تغییر ناگهانی فرهنگ و جایگاه خانواده در جامعه»

- ازدواج یا فرزند آوری در مسیر پیشرفت زنان در عرصه های تحصیلی و اجتماعی چه تاثیراتی دارد؟

متاسفانه امروزه به دلیل تغییرات فرهنگی نامطلوب، تبلیغات، تاثیر رسانه ها و نیز نفوذ سبک زندگی شبه مدرن در جامعه ما، در تصویری که زوجین از یک زندگی خوشبخت و موفق دارند، نهایتا یک یا دو فرزند به چشم می‌خورد و تصور تعداد بیش از این برایشان غیر ممکن است. جالب آنجاست که این تغییر چشم انداز فقط در طی یک نسل اتفاق افتاده است! مادران ما تعداد چهار یا پنج فرزند را تعداد زیادی نمی دانستند و معمولا آن زمان خانواده هایی با هشت فرزند و بیشتر، پرجمعیت محسوب می شدند. مشکل وقتی حادتر می‌شود که در این چشم انداز، زمانی که مادر خانواده بخواهد تحصیل کند یا شاغل شود، تصور حتی یک یا دو  فرزند نیز دشوار به نظر می‌رسد.

- به نظر شما علت روند تغییر سریع این دیدگاه در نسل فعلی چیست؟

سبک زندگی، محل سکونت، شهری شدن بیش از اندازه، به تعبیری ماشینی شدن و امثال آن، علت این تغییر چشم انداز است. در نظر بگیرید، فردی از آپارتمان نشینی و زندگی در یک فضای کوچک و محدود در شهر تهران به اطراف آن نقل مکان و در یک خانه بزرگ تر سکونت کند، اولین حسی که به او منتقل می‌شود این است که فضای بزرگتری برای گسترش خانواده اش در اختیار دارد. این مثالی است در تفاوت سبک زندگی آپارتمانی و غیر آپارتمانی؛ البته منظورم از خانه بزرگتر، به معنای وضع اقتصادی بهتر نیست. چنانچه طبق آمارهای موجود، اکثر خانواده های متمول و دارای موقعیت‌های مناسب اجتماعی، دارای فرزندان کمتری هستند.

…………………………………….

محل سکونت  و سبک زندگی که به همراه آن منتقل می شود، وقتی اهمیت بیشتر پیدا می کند که در نظر بگیریم یک خانواده تهرانی(یا کلان شهرهای دیگر) با احتساب زمان رفت و آمد، ترافیک و افزایش مسافت ها، چه میزان وقتِ با هم بودن داشته و میزان خستگی روحی و جسمی شان صرفا از این رفت و آمدهای شهری چه قدر است. حال در نظر بگیرید در شهرهای کوچک تری که این مشکلات کمتر است، وقت مادر خانواده کمتر تلف می‌شود، نگرانی از رفت و آمد فرزندان و دوری مسافتها، خستگی کمتر پدر خانواده ناشی از مسافت رفت و برگشت هر روزه و… همه کمتر می‌شود.
- بنابراین، زندگی در کلان شهرها سبک زندگی خاصی را به افراد تحمیل می‌کند؟
قطعا همینطور است. احاطه و اشاعه مدرنیسم در تهران بی نظیر است! در حال حاضر نرخ باروری و حجم خانوار در تهران نسبت به سایر شهرها، کمترین میزان را دارد؛ در مقابل آمار طلاق و خانه های مجردی بیشترین میزان را در تهران دارد. متاسفانه سایر کلان شهرها نیز، در فاصله ای چند ساله مشابه تهران خواهند شد.
تجربه شخصی من این است که وقتی پس از چند سال  سکونت برای تحصیل در تهران، به شیراز نقل مکان کردیم، علیرغم بیشتر شدن حجم کارم، به دلیل حذف اتلاف وقت هایی که در رفت و آمد اتفاق می افتاد، وقت آزادتری داشتم. ما ۱۳ سال در شیراز سکونت داشتیم و در چند ماه اخیر هم به قم نقل مکان کرده ایم. البته فراموش نشود زندگی در کلان شهرها مانع از داشتن یک زندگی خوب نمی شود، بلکه باید در این فضا هضم نشد. زمان سکونت ما در تهران، فرزند دومم هم متولد شده بود. ما سعی می کردیم این سبک زندگی تحمیلی را تا حد ممکن با اصول خود تعدیل کنیم و این کار غیرممکنی نبود.
«قطعا زوج بودن، شانس شما را برای موفقیت بیشتر می کند!»
- یکی دیگر از ویژگی های این سبک زندگی، اولویت دادن تحصیل بر تشکیل خانواده یا فرزندآوری است، این اولویت ها ریشه علمی دارد یا تجربه شخصی زنان است؟
من معتقدم آنچه که بر سبک زندگی خانوادگی  ما در جامعه حاکم شده، پدیده ای به نام خرافات مدرن است. خرافات از این جهت، که به راحتی می توان اثبات کرد هیچ یک از آنها ریشه علمی ندارد! و مدرن از آن جهت، که به ظاهر توجیه منطقی دارد. اولین مورد از این خرافات این است که تا پایان تحصیلات، نباید ازدواج کرد. در این باره باید گفت، گرچه ازدواج و فرزندآوری شرایط تحصیلی را سخت تر می کند، اما زندگی را از پیچیدگی خارج کرده و ساده تر می کند.
دختر و پسر پس از ازدواج، آرامش بیشتری دارند و تکلیف زندگی شان مشخص می شود، مسیر خود را مستحکم تر انتخاب می کنند و می توانند تصمیم قطعی بگیرند. در شعار جمعیت یکی از کشورها دیدم که نوشته بودند “اگر می خواهید در تحصیلات خود موفق باشید، اگر می خواهید شغل خوبی پیدا کنید، چرا خانوادگی این کار را انجام نمی دهید؟ قطعا زوج بودن، شانس شما را برای موفقیت بیشتر می کند!
بخشی از سردرگمی های نسل جوان برای تعیین مسیر آینده زندگی، دغدغه های فراوان دانشجویان دختر و پسر در اهداف تحصیلی، روابط و تغییررشته های متعدد و… به دلیل همین عدم استحکام در دوره مجردی است.
………………………………….
- با توجه به اشاره ای که کردید، لازمه ازدواج موفق در فضای دانشجویی چیست؟ معیارهای انتخاب دختران دانشجو چگونه باید باشد؟
معمولا دختران دانشجو به دلیل روحیات حساستر در اثر کوچکترین برخورد، واکنش عاطفی نشان داده و درگیر می‌شوند، اما لزوما این احساسات منجر به ازدواج نمی‌شود. به نظرم در این زمینه باید به تجربه دختران دانشجوی نسل قبل توجه کرد. در گذشته دختران ما با رفتار و منش خود، پسران را به سمت ازدواج سوق می‌دادند، اما امروزه به دلیل حاکم شدن فرهنگ رویایی درباره ازدواج بر اذهان جوانان و دانشجویان، این مساله کمرنگ شده است.
«روابط نا مشروع و خارج از چهارچوب بلای دختران و جوانان»
دختران دانشجو با فرصت دادن های بی دلیل به پسران همکلاسی برای خواستگاری در آینده نامعلوم و درگیر شدن در رابطه های عاطفی بی نتیجه، پسران را به اهمیت و لزوم ازدواج، به عنوان تنها راه ممکن برای ارتباط، نمی رسانند. علاوه بر آن، مهارت های همسریابی که در گذشته به خوبی از طرف خانواده ها به جوانان منتقل می شد، امروزه در فضای خانواده  به جوانان آموزش داده نمی شود، که این مساله باید در واحدهای درسی لحاظ شود.
نکته دیگر آن است که متاسفانه ما دچار عدم تعادل جنسیتی در نسل جوان شده ایم. به این معنا که پسران و دختران ما فاقد صفات اصیل مردانه و زنانه هستند و به همان میزان آمادگی لازم برای پذیرفتن مسئولیت زندگی مشترک را کسب نکرده اند. دلیل این امر، نوع آموزش یکسانی است که در مدارس و دانشگاه ها به دختران و پسران مان داده ایم و این آموزش ها به فراخور جنسیت نبوده است. به جهت این ناآشنایی با وظایف است که امروزه بعضی پسران به دنبال همسری هستند که لزوما شاغل باشد و بخشی از بار تامین معاش خانواده را به دوش او بگذارند! در صورتی که تامین معاش در گذشته به عنوان یک ارزش مردانه  مطرح بود.
به تبع آن وقتی زنان درگیر تامین معاش و وظایف فرعی دیگر شوند، از نقش اصلی شان که مدیریت تربیتی – فرهنگی خانواده است، غافل می شوند. به همین دلیل، این بار تربیتی اکنون روی زمین مانده و کسی هم آن را بر نمی دارد و معضلات تربیتی – اخلاقی خانواده ها از همین جاست که شکل می گیرد.
- نقش مدیریت فرهنگی تربیتی زنان در خانواده را تشریح می کنید؟
همانطور که می دانیم، تعالیم اسلام، خانواده محور است و افراد با قرار گرفتن در بستر خانواده به رشد معنوی و فردی می رسند. متولی این تربیت در خانواده زن است و مدیریت فرهنگی – تربیتی خانواده بر عهده زنان است. زن باید با مدیریت صحیح این مساله، موجبات رشد همسر، فرزندان و خودش را مهیا کند. متاسفانه زنان ما این وظیفه را فراموش کرده و صرفا درگیر آشپزی، امور خدماتی خانه و دیگر ظرافت های زنانه مثل آرایش و پوشش و … شده اند؛ در حالیکه این امور در دین اسلام به عنوان وظیفه زن مطرح نشده و حتی می تواند برای آن ها مزد بگیرد. در واقع، این امور فقط ابزارهایی هستند که زنان می توانند برای بهتر ایفا کردن نقش اصلی شان از آن ها کمک بگیرند.
در صدر اسلام، وقتی پیامبر(ص) جهاد در راه خدا را بر مردان واجب دانستند و اجر زیادی را برای آن قائل شدند، زنان از ایشان درباره تکلیف خود سوال کردند، پیامبر فرمودند: جهاد زنان در جای دیگری تعریف شده است که ثوابی معادل جهاد در راه خدا دارد و آنجا بود که به محوریت تربیتی زن در خانواده اشاره کردند. پس آن وظیفه خطیری که دین ما برای زن قائل است، نه تامین معاش است، نه انجام امور خدماتی منزل و امثال آن، گرچه انجام آن باعث گرمی محیط خانواده و ایجاد صمیمیت می شود، اما این وظیفه همان مدیریت تربیتی فرهنگی خانواده اش است.
«مهیا کردن خانه و خانواده برای پیشرفت همسر و فرزندان»
من معتقدم دین ما وظیفه همسری را بر مادری ارجحیت داده است و شاهدش این روایت است: زنی که فرزندش را از دست داده بود، تصمیم گرفت با مدیریت اوضاع، تحمل این داغ را برای همسر و دیگر اعضای خانواده آسان کند. به همین دلیل، آن روز با استفاده از ظرافت های زنانه خود، طبخ غذای مورد علاقه همسرش و… فضا را برای ورود همسرش به منزل طوری مهیا کرد که وقتی این خبر را به او داد، به دلیل آرامشی که در همسرش ایجاد کرده بود، تلاطم روحی او کاهش یافت و این داغ را راحت تر پذیرفت، وقتی این مرد ماجرا را برای پیامبر نقل کرد، ایشان فرمودند: همسر تو از عاملان خدا روی زمین است و تولد فرزند دیگری را به ایشان بشارت داد. این زن بهترین مدیر فرهنگی در آن زمان بوده است.
ضمن آنکه با ترجیح وظیفه همسری خود علیرغم داغ فرزند (وظیفه مادری)، پدر خانواده را آرام کرده و این موجب تاثیر مثبت در فضای خانواده شد. در واقع این یک چرخه است. زن با آرامش بخشی به همسرش موجب رشد شخصیت او می شود، مرد خانواده با کسب این آرامش، می تواند بار حمایتی و عاطفی بیشتری به همسر و فرزندانش منتقل کند و زن با گرفتن این بازخورد از همسرش، قطعا مادر بهتری خواهد بود. گفتنی است یکی از دلایل بعضی مردان برای مخالفت با تولد فرزندان بیشتر، که البته این موضوع را صریح بیان نمی کنند، این است که حس می کنند با آمدن فرزند اول، توجه همسرشان را از دست داده اند؛ به همین دلیل، در اسلام همسری بر مادری ارجحیت دارد، چون کیفیت خوب همسری زنان برای مردانشان، شاه کلیدی است که قفل های بعدی را می گشاید.
…………………………….
- خرافات مدرنی که اشاره کردید در ایفای این نقش چه تاثیری دارد؟
خرافات مدرن، اجازه ایفای این نقش را به زنان نمی دهد. در ادامه موردی که گفتم؛ دومین مورد از خرافات مدرن این است که چندسال اول ازدواج، نباید به فرزندآوری فکر کرد و سال های اول را به تحکیم پایه های زندگی اختصاص داد! این تصور، اشتباه بزرگی است، چون اکثر طلاق ها در همان سه سال اول زندگی اتفاق می افتد. دلیلش این است که تا فرزند به خانواده پا نگذارد، زن و مرد از فضای انتزاعی خارج نمی شوند.
تولد فرزند میخ محکمی است که روابط را تقویت می کند، پسران را مرد زندگی و دختران را مادر می کند. سومین خرافه مدرن این است که بایستی بین تولد فرزندان فاصله باشد، در صورتی که این تصور هم خطاست. در این مورد به تجربه شخصی خودم رجوع می کنم. وقتی فرزند اولم متولد شد، من ساعات زیادی را برای او وقت می گذاشتم. بعد از تولد فرزندان دیگرم، می دیدم همان برنامه ای که برای فرزند اولم داشتم،  بین بچه ها جریان دارد و در جمع خودشان  خیلی خوب با هم ارتباط دارند و در رشد متعادل هم به یکدیگر کمک می کنند و دچار مشکلاتی مثل انزوا و تنهایی نمی شوند.
«فراغ بال بیشتر برای تربیت فرزندان دوم به بعد»
واقعا می توانم بگویم وقتی که فرزندان بعدی از من گرفتند، خیلی کمتر از وقتی بود که برای فرزند اولم گذاشتم، او تنها بود و تمام وقتش را من باید پر می کردم. این برکتی است که خدا می دهد. من همیشه به فرزندانم به عنوان یک منبع انرژی و برکت نگاه می کنم.
خرافه دیگر درباره سن باروری زنان است که می گویند فرزند آوری بالای ۳۵ سالگی خطرناک است، در صورتیکه طبق تعریف سازمان ملل، بازه باروری زنان، از ۱۵ تا ۴۹ سالگی است و این موضوع پایه علمی ندارد.
فراموش نکنید که فرزند علاوه بر روزی مادی که با خود می آورد، رزق تربیتی هم برای مادر می آورد و خدا به هر مادری به ازای تعداد فرزندانش رزق تربیتی می دهد، زنان نباید بابت کمبود وقت تربیتی برای فرزندانشان نگران باشند، زیرا خداوند با تولد هر فرزند رزق تربیتی جدیدی به مادرش می دهد و دریچه های جدیدی را برای او باز می کند.
الطاف خداوند برای مادری که صاحب فرزندان بیشتری است، گسترده تر است. علاوه بر آن، تک فرزندی کیفیت تربیت را افزایش نمی دهد، حتی اگر امکانات بیشتری برای او فراهم کرده باشیم، تنهایی هایش را نتوانسته ایم به خوبی پر کنیم. به همین جهت، تک فرزندها غالبا شخصیت های محکم اجتماعی ندارند و دچار مشکلاتی خواهند شد.
«تفکیک مسئولیت های اجتماعی و خانوادگی برای زنان»
_ جمع صحیح وظایف همسری، مادری و تحصیلی برای زنان چطور اتفاق می افتد؟
گام اول این است که زنان و دختران ما نگرش خود را نسبت به جایگاهشان در پازل خلقت اصلاح کنند. دختران ما معمولا سر درگم هستند و نقش خود را در عالم گم کرده اند. زن ایرانی مسلمان، باید با بصیرت و آگاهی از هدف تشکیل خانواده دهد و فرزندآوری کند، نه صرفا بر اساس عادات رایج یک زندگی.
گام دوم آن است که اولویت ها و حساسیت های زنان درست جهت دهی شود. یعنی تمام برنامه ریزی های ذهنی آنان، براساس اولویت شماره ۱ شکل بگیرد. آن وقت است که می توانند هم همسر و هم مادر خوبی باشند و هم در عرصه های دیگر ورود کنند و موفق شوند.
گام سوم ایمان و اعتماد به خداست و برکتی که به وقت یک زن با باز شدن دریچه های رحمتش به سوی او می دهد و او را در مشکلات کمک می کند.
_ نقش حاکمیت برای همراهی با زنان در جهت ایفای نقش اصلی شان چیست؟
دستگاه های ذیربط باید زیرساخت های قانونی و حقوقی لازم را برای زنان متاهل و مادران تحصیلکرده و شاغل فراهم کنند، به گونه ای که شرایط تحصیلی و شغلی برای آن ها انعطاف پذیر باشد. جالب است آمار مشاغل پاره وقت و نیمه وقت برای زنان در ایران نسبت به کشورهای توسعه یافته پایین تر است، در حالیکه آنان داعیه توجه به خانواده و دغدغه های ما را نیز ندارند! دور کاری، یک کار برای دو نفر، کارهای نیمه حضوری و… البته بر مبنای اولویت های زنان و نقش اصلی آن ها، راهکارهای قانونی در این زمینه است.
علاوه بر بسترهای قانونی، باید جامعه از لحاظ فرهنگی نیز پذیرای این موضوع باشد و فرهنگ دورکاری بین افراد تثبیت شود. در این صورت خیلی از مادران شاغل ما از این موضوع استقبال می کنند. ضمن آنکه  دلایل اشتغال زنان در هر نوع شغل یا موقعیتی و به هر بهایی، بایستی تحلیل و بازنگری و سپس چاره اندیشی شود، زیرا بعضی زنان نیاز مالی نداشته و صرفا به دلیل هویت شغلی کاذب شکل گرفته، حاضر به انجام هرگونه وظایف شغلی می شوند.



 نظر دهید »
  • 1
  • ...
  • 22
  • 23
  • 24
  • ...
  • 25
  • ...
  • 26
  • 27
  • 28
  • ...
  • 29
  • ...
  • 30
  • 31
  • 32
  • ...
  • 91

معرفی حوزه علمیه حضرت عبدالعظیم ع

شهرری، زمانی دارای حوزه‌های بسیار بوده و یک مرکز علمی محسوب می شد که مهم‌ترین عامل آن، حُسن‌ همجواری با مشاهد شریفه سه امامزاده بزرگوار، خصوصاً حضرت عبدالعظیم(ع) است که در این باره یکی از مراجع عالی‌قدر شیعه، حضرت‌ ایة الله ‌بهجت به طلاب فرمودند: «شما در جوار گنج الهی هستید، قدر آن را بدانید». قدمت حوزه علمیه آستان حضرت عبدالعظیم(ع) به سال‌های اوایل پیروزی انقلاب اسلامی بر می گردد. در اواسط شهریور 1359 بنای مقبره رضاخانی تخریب و به جای آن حوزه علمیه احداث شد و در 1366 حدود هفتاد نفر طلبه برای سال اول پذیرفته شدند. حوزه ‌علمیه آستان ‌حضرت‌عبدالعظیم(ع) ظرفیت ‌پذیرش سیصد طلبه علوم دینی در دو سطح 2و 3 را داراست و ساختمان آن از کلّیه امکانات آموزشی و رفاهی برخوردار است و از این جهت جزء معدود حوزه‌های کشور است. زیر بنای کلّ ساختمان 11 هزار و 500 متر مربع و محوطه، 6500 متر مربع و مساحت کلّ مدرسه 18 هزار متر مربع است.

جستجو

موضوعات

  • همه
  • طب سنتی و پزشکی
  • سیاسی
  • مناسبتهای سال
  • اخبار حوزه
  • علمی
  • مذهبی
  • عمومی
  • دست نوشته های یک طلبه
  • نرم افزار
  • شهداء
  • استفتائات
  • جدیدترین مقالات
  • برگی از زندگی علما
  • فراخوان
  • پژوهش
  • معرفی رسانه
  • منِ طلبه
  • نمونه سوالات امتحانی سطح2
  • داستان های پند آموز

پیوندهای روزانه


پشتیبانی سامانه وبلاگ مدارس
وبلاگ خانم یادگاری
گفته ها و ناگفته های یک طلبه
شبکه اجتماعی هادی نت
دفتر حفظ و نشر آثار مقام معظم رهبري
دفتر مقام معظم رهبري

خبرنامه

آذر 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
1 2 3 4 5 6 7
8 9 10 11 12 13 14
15 16 17 18 19 20 21
22 23 24 25 26 27 28
29 30          

اوقات شرعی

امروز: سه شنبه 18 آذر 1404
اوقات شرعی به افق:
  • اذان صبح اذان صبح:
  • طلوع آفتاب طلوع آفتاب:
  • اذان ظهر اذان ظهر:
  • غروب آفتاب غروب آفتاب:
  • اذان مغرب اذان مغرب:
  • نیمه شب شرعی نیمه شب شرعی: