تغییر سبک زندگی با واردات محصولات غذایی غربی
در عصر حاضر که ارتباطات در شکل نوینی از دیپلماسی به نام دیپلماسی عمومی(Public Diplomacy) مشتمل گردیده، هر روزه بر شقوق مختلف آن افزوده و پیکره دیپلماسی عمومی فربه می گردد.
بر این اساس امروزه دیپلماسی غذایی به عنوان یکی از شقوق رایج دیپلماسی عمومی محسوب و از کارکرد بسیار بالایی در فرایند اعمال قدرت برخوردار می باشد.
دیپلماسی غذایی را چنین تعریف می کنند: «هنگامی که دولتی تصمیم بگیرد غذا را با استراتژی دیپلماسی عمومی اش ترکیب کند، خروجی دیپلماسی غذایی(gastrodiplomacy) است.» اگرچه این مفهوم قدیمی است اما در دوران اخیر واژه ای برای آن در نظر گرفته شده است. پل راکوور(Paul Rockower) دیپلماسی غذایی را فتح قلب ها و ذهن ها از طریق اشتهاء می داند. در واقع دیپلماسی غذایی که به آن دیپلماسی آشپزی(Culinary diplomacy) و سیاست غذایی(politics of food) نیز گفته می شود نوعی از دیپلماسی عمومی است که در آن غذا به عنوان ابزاری برای تفاهم میان فرهنگی و به امید بهبود تعاملات و همکاری ها در سطحی بالاتر که همان سطح دولت - دولت است(به نسبت سطح دولت - عامه) مورد استفاده قرار بگیرد. امریکایی ها اصل شناخته شده ای در دیپلماسی عمومی دارند: «با ما آشنا شوید، ما را دوست خواهید داشت.( to know us is to love us)»، در سال های اخیر تایلندی ها و کره ای ها به عنوان پیشتازان دیپلماسی غذایی در آسیا این اصل را کمی تغییر داده اند، آن ها می گویند: «ما را بچشید، ما را دوست خواهید داشت.(to taste us is to love us)».
پیتزا نمونه ی آشنای دیپلماسی غذایی است، همچنان که اسپاگتی دیگر غذای شناخته شده در سطح جهانی است که خاستگاه ایتالیایی دارد. ایالات متحده از سال ها قبل به واسطه صدور سبک زندگی مطبوع خود در کنار تبلیغ موسیقی، پوشش، عقاید فلسفی، فرهنگ و آداب و رسومش غذای متناسب با این سبک از زندگی را نیز مشخص و برای همگان تعریف کرده است، به تفکیک خوردنی ها و نوشیدنی ها. همبرگر مک دونالد و مرغ های کی.اف.سی در کنار نوشابه های کولاکولا و پپسی مدت هاست در سراسر جهان گسترش یافته و ذائقه ی مردم نقاط مختلف زمین را تغییر داده است.
در یک دهه گذشته کشورهای آسیای جنوب شرقی به شکل ویژه ای به استفاده از دیپلماسی غذایی روی آوردند. کره جنوبی، مالزی، تایلند، تایوان، هند و … از جمله این کشورها هستند. کره ای ها واژه ی کیم چی دیپلماسی(kimchi diplomacy) را برگزیدند و تایوانی ها نیز استراتژی غذایی(gastronomic strategy) خود را دیم سام دیپلماسی(dim sum diplomacy) نامیدند. نمونه ی فعالیت این کشورها را می توان در سریال های کره ای بویژه در سریال های تاریخی مانند سریال جواهری در قصر و یا شعب متعدد رستوران های تایوانی در سراسر جهان مشاهده کرد.
نمونه ی دیگر به کارگیری دیپلماسی غذایی برنامه تلویزیونی “بفرمائید شام(Come Dine With Me)” است، برنامه ای که تا به حال در بیش از 30 کشور پخش شده است. نسخه ی فارسی زبان این برنامه نیز از اکتبر 2010 و از شبکه من و تو1 پخش گردید. البته برنامه ی بفرمایید شام نه تنها اغذیه و اشربه غربی را ترویج می کند بلکه اساساً یک کلاس درس آموزش سبک زندگی غربی است.
اگر چه در بهمن سال 1389 از سوی معاون سیمای جمهوری اسلامی آموزش پخت غذاهای غیرایرانی ممنوع اعلام شد و این خبر آنقدر برای رسانه های بیگانه جالب بود که نسبت به آن موضع گرفتند، اما هنوز هم گه گاه در برنامه های پرتعداد آشپزی تلویزیون جمهوری اسلامی پخت غذهای ایرانی مشاهده می شود. البته بدیهی است که آشنایی با غذاهای مردم نقاط مختلف جهان اگر به شکل اصولی بوده و منافاتی با ذائقه ی ایرانی نداشته باشد امر مذمومی نیست، آن چه که بحث برانگیز است آب و تاب برخی آشپزها برای پخت غذاهای خارجی و برتر جلوه دادن آن ها در مقابل غذاهای وطنی است.
برخی صاحب نظران عقیده دارند که می توان از حلال فود(Halal Food) به عنوان نمونه ای اسلامی در دیپلماسی غذایی جهت آشنا کردن مردم نقاط مختلف کره زمین با اسلام و سبک زندگی اسلامی سود برد. ارزش بازار محصولات حلال در اروپا حدود 100 میلیارد دلار تخمین زده شده است و این بازار در کشورهای مختلف مشتریانی غیرمسلمان را نیز پوشش می دهد. البته به علت بی توجهی کشورهای مسلمان به این مسأله برای بسط و گسترش ارزش های اسلامی هم اکنون کشورهایی مانند امریکا، انگلستان و تایلند به سمت کسب درآمد از بازار محصولات حلال روی آورده اند، همچنان که شرکت صهیونیستی نستله نیز در سال های اخیر اقدام به فروش محصولات گوشتی حلال کرده است. در واقع به جای اینکه کشورهای مسلمان از این ظرفیت استفاده کنند، حتی مسلمانان ساکن کشورهای غیراسلامی نیز امروز به مشتریان محصولات حلال کشورهای غیراسلامی تبدیل شده اند.دیپلماسی غذایی گاه در قالب یک سریال تلویزیونی به کار گرفته می شود، و گاه به شکل رستوران زنجیره ای در می-آید، زمانی به صورت ویدئوهای کوتاه آموزشی در یوتیوب بارگذاری می گردد و زمانی دیگر در حین برپایی یک همایش بین المللی علمی به نمایش در می آید.
بحران جهانی غذا شکل دیگری از دیپلماسی را رقم می زند: کمک غذایی به کشورهای فقیر، کشوری که در حالت عادی میلیون ها تن برنج را برای ثبات بازار در اقیانوس می ریزد، هنگام ارسال کمک های غذایی برای کشورهای محروم افریقایی قیافه ای انسان دوستانه به خود می گیرد.
دیپلماسی غذایی گاه با اقتصاد و فرهنگ ترکیب شده و شکل پیچیده تری به خود می گیرد، برای مثال می توان به روز پپرو (pepero) در کره جنوبی اشاره کرد، در روز 11 ام از ماه 11 ام ماه میلادی جوانان و نوجوانان کره ای به یکدیگر چوب شکلاتی هدیه می دهند. گفته می شود این روز را شرکت های تولید کننده ی شکلات برای ایجاد بازار فروش ترتیب داده اند، گرچه روزی به این نام در ژاپن وجود دارد اما نسخه ی کره ای آن حاصل سرمایه گذاری شرکت های تولید کننده ی شکلات است.
در سال های اخیر حضور برندهای خارجی در ایران در حوزه های مختلف خوراک، پوشاک،کیف و کفش، جواهرات، لوازم خانگی و … به شکل فزاینده ای گسترش پیدا کرده است. علی رغم تمام تحریم هایی که علیه جمهوری اسلامی ایران و در حوزه ی های حیاتی مانند دارو، وضع شده و در بخش های مختلف، کشور را با مشکلات مواجه کرده است اما فعالیت شرکت هایی که کالای مصرفی دارند نه تنها کمرنگ نشده که شدت نیز گرفته است. دلیل این امر نیز مشخص است چرا که ساده ترین راه برای خروج ارز از یک کشور فروش کالا به آن است و چه بهتر که این کالا، کالایی مصرفی باشد که به دنبال آن هیچ تکنولوژی و یا دانشی به کشور مقصد منتقل نشود.
اگر به اخبار دو ماه آخر سال “تولید ملی، حمایت از کار و سرمایه ی ایرانی” نگاهی داشته باشیم، به مواردی مانند نمونه های نیز برخورد خواهیم کرد:
- کرافورد، یکی از قدیمیترین برندهای بیسکویت که متعلق به یک کارخانه بیسکویت اسکاتلندی در ادامه توسعه برند خود و در جستوجوی بازارهای تازه در خاورمیانه و ایران، نام تجاری خود را در ایران به صورت رسمی به ثبت رسانید.
- یک محصول جدید لبنی تحت عنوان «آمل» (Amul) از کشور هندوستان وارد بازار ایران شده که مورد استقبال نسبی مصرفکنندگان قرار گرفته است.
- اخیرا یکی از برندهای کشور کره جنوبی که در زمینه تولید انواع بیسکویت، کوکی و کراکر فعالیت میکند با ثبت نشان تجاری خود در ایران به صورت رسمی حضور خود در این بازار را اعلام کرده و با ثبت نام «شریمپ کراکر» (Shrimp Cracker) در ایران به فعالیتهای خود در این بازار پر مخاطب رسمیت بخشیده است.
- مدتی است که بازار ایران شاهد حضور برندهایی است که در زمینه تولید گوشت و محصولات مشتق از آن فعالیت میکنند. آخرین خبر درباره حضور گسترده برند بیفی در بازار ایران بود. به دنبال این تب حضور تولیدکنندگان گوشت و مشتقات آن، برند بینالمللی موندلی Mondelli هم خود را در بازار ایران به ثبت رسانیده و برای توسعه بازار خود و بهدست آوردن سهم قابل ملاحظهای از این بازار، در ایران دفتر زده است.
- این روزها، قفسههای سوپرمارکتها، مگامالها و فروشگاههای خرد وکلان را که نگاه می کنیم، تقریبا از هر ساحلی، خوارکی و از هر سرزمینی تحفه ای برای سفره ایرانیها تدارک دیده شده است. آخرین نمونه تلاش یک برند، برای حضور در بازار خوراکیها و سبد مواد غذایی ایرانیها به برند جدیدی با نام اورین بایتس (Orien Bites) از کشور سنگاپور معطوف است که تخصصش تهیه، تولید و توزیع غذاهای نیمه آماده با منشاء دریایی است.
- اسکاوی اند ری (Scavi & Ray)، یکی از معروفترین تولیدکنندگان انواع نوشیدنی در جهان با ثبت نام تجاری خود در ایران در پی ایجاد فضایی جدید و متنوع در بازار نوشیدنیهای ایران است.
همان طور که گفته شد موارد فوق تنها به دو ماه پایانی سال “تولید ملی، حمایت از کار و سرمایه ی ایرانی” محدود می شوند. شاید بتوان علت این هجوم یکباره صنایع غذایی خارجی به سمت بازار ایران را در کنار دلیل ظاهری بحران اقتصادی غرب در موارد دیگری جستجو کرد. این هجوم دو علت اصلی دیگر نیز می تواند داشته باشد، استفاده از قواعد دیپلماسی غذایی برای تغییر ذائقه ایرانیان و در نتیجه اثرگذاری فرهنگی بر آنان و همچنین دامن زدن به ضعف های اقتصاد ایران. وقتی یک کالای خارجی در ایران به فروش می رسد هم ارز از کشور خارج شده و هم امکان رشد و پیشرفت از شرکت های ایرانی همان حوزه گرفته می شود. در این بین اقلام خوراکی قدرت تاثیرگذاری بالاتری دارند چرا که قیمت آن ها به نسبت کالاهای لوکس، لوازم خانگی و مانند اینها کمتر است لذا اقشار بیشتری از جامعه توان خرید آن ها را دارند.
برخی محصولات امریکایی سال هاست در ایران حضور دارند، حتی کالاهای خوراکی مانند کوکاکولا و پپسی علی رغم حضورشان در کمپین “اتحاد علیه برنامه هسته ای ایران” از بازار ایران دست نکشیده اند و همچنان به حضور خود در این بازار ادامه داده اند.
در ادامه ی حضور برندهای جهانیِ حوزه های مختلف ماه دوم سال 1392 با خبر آغاز فعالیت کمپانی هرشی(Hershey) در ایران آغاز شد. شرکت هرشی یکی از شکلات های جهانی خود با نام کیسس(Kisses) به معنای بوسه ها را در ایران به ثبت رسانده است. برخی این اتفاق را این گونه تعبیر کرده اند که امریکایی ها برای ایرانی های شکلات و تنقلات دوست، بوسه فرستادند. گویا این افراد فشار اقتصادی ناشی از تحریم ها را درک نکرده و یا داخل کشور زندگی نمی کنند که این گونه به استقبال بوسه های امریکایی می روند.
کمپانی هرشی یکی از بزرگ ترین و قدیمی ترین شرکت های تولید شکلات و شیرینی است. این کمپانی امریکایی توسط میلتون اسنیولی هرشی (Milton snavely Hershey) راه اندازی شد. هرشی پس از بارها تجربه ی شکست در راه اندازی کسب و کارهای مختلف در حوزه شیرینی پزی عاقبت توانست یک نوع کارامل مخصوص تهیه کند. پس از چند سال هرشی با صنعت شکلات سازی آشنا شد، و همزمان در کارخانه خود به تولید کارامل و شکلات پرداخت. اولین فروش ثبت شده شکلات هرشی به آوریل 1895 مربوط می شود. هرشی در سال 1900 کارخانه کارامل سازی خود را فروخت و یک کارخانه شکلات سازی ایجاد کرد. میلتون هرشی که از او به عنوان فردی انسان دوست و با سخاوت یاد می شود، در 1945 از دنیا رفت. امروز کمپانی هرشی مانند سایر کمپانی های امریکایی فعال در صنعت مواد غذایی در بیش از 60 کشور دنیا محصولات خود را عرضه می کند و بيش از 60 کشور دنيا به فروش مي رسد. سود خالص اين کمپاني 6 ميليارد و 112 ميليون دلار مي باشد.
شاید بتوان چنین گفت که امریکایی ها در ادامه ی برنامه های دیپلماسی عمومی خود قصد دارند از دیپلماسی غذایی نیز به شکل سازمان یافته تری استفاده کنند، در واقع امریکایی ها پس از آنکه دیدند چه قدر آسان می توان در ایران برندهای خارجی را به ثبت رساند به فکر استفاده از این فرصت برای تضعیف حریفشان از درون افتادند. هر از چندگاهی شایعه افتتاح اولین شعبه مک دونالد در ایران شنیده می شود، این موضوع نیز در همین حوزه قرار می گیرد، اینکه میزان حساسیت و پذیرش مردم ایران نسبت به این برند امریکایی آزموده شود.
افتتاح اولین شعبه مک دونالدز در مسکو
شکست شوروی از امریکا زمانی رخ داد که مردم مسکو ساعت ها
در صف افتتاح شعبه مسکو به انتظار نشستن
البته شکلات کیسس پیشتر نیز در ایران یافت می شد و مانند سایر کالاهای خارجی علاقمندان خاص خودش را داشت، دوستداران کیسس را به راحتی می توان در سایت ها و وبلاگ های مربوط به آشپزی و شیرینی پزی مشاهده کرد. اما هم اکنون حضور این شکلات در ایران رسمی شده و قطعاً افراد بیشتری را جذب این برند خواهد کرد.
شکلات کیسس مدت هاست با ذائقه و سبک زندگی برخی از ایرانیان عجین شده
با وجود اینکه دولت امریکا واردات کالا از ایران را ممنوع کرده و حتی در موارد بسیاری میزان واردات از ایران را به صفر رسانده است اما مشخص نیست چطور شرکت های امریکایی به فعالیت خود در ایران ادامه داده و برخی دیگر تازه فعالیت خود را آغاز می کنند. در سال 2012 رقم واردات ایران از امریکا به 160 میلیون دلار رسید. کوکاکولا و اُرال بی از جمله کالاهای امریکایی بودند که حضورشان در ایران را حفظ کردند. همچنین واردات لبنیات از امریکا از ۷ ميليون و ۸۰۰ هزار دلار در سال 90 به ۲۰ ميليون و ۳۰۰ هزار دلار در سال 91 افزايش یافته است. وال استریت ژورنال علت رشد کالاهای امریکایی به ایران را صدور جوازی برای اقلام خوراکی غیر تحریمی در اکتبر 2012 می داند. همچنین این روزنامه از ادامه فعالیت شرکت های غذایی «کرافتفود» و «مارس» و کمپانی پپسی مبتنی بر این جواز خبر می دهد.
از جمله واردات صورت گرفته از امریکا می توان به این موارد اشاره کرد (به ترتیب حجم واردات): گندم، کره، مکمل های غذایی و دارویی، دارو و اسپرم گاوی. جالب است بدانیم لوازم آرایشی، چرخ و فلك، تاب، سيرك سيار، تئاتر سيار، باغ وحش سيار و … نیز از جمله کالاهایی هستند که با نرخ ارز مرجع از امریکا وارد ایران شده است. البته با وجود افزایش واردات ایران از امریکا که منابع داخلی و خارجی از آن خبر می دهند، مدیرکل دفتر بازرگانی کشورهای اروپا و آمریکای سازمان توسعه تجارت می گوید: «هیچ ارتباط تجاری مستقیمی بین ایران و آمریکا وجود ندارد … کالاهایی که در گمرک تحت عنوان واردات از آمریکا اعلام شده کالاهایی هستند که از کشورهای دیگر و به صورت غیرمستقیم وارد ایران شدهاند اما مبداء اصلی ورود آنها کشور آمریکاست.»
به هرحال کالاهای امریکایی بیشتری در سال 1391 وارد ایران شده است، فارغ از اهداف امریکایی ها که این واردات برایشان دو سر برد است، هم سود کسب می کنند و هم به تولید ایران صدمه می زنند، و هم اهداف فرهنگی خود را دنبال می کنند، مشخص نیست طرف ایرانی در این واردات به دنبال چه چیزی است؟ آیا افزایش بده بستان های اقتصادی با امریکا می تواند انگیزه های سیاسی داشته باشد؟ آیا این افزایش از تمایل برای برقراری ارتباط با امریکا خبر می دهد؟ آیا می توان قبول کرد مسئولان دخیل در بخش های مختلف مربوط به حوزه بازرگانی از فعالیت شرکت های امریکایی و کسب درآمدشان از بازار ایران بی اطلاع اند و یا آن که به سادگی خود را به خواب زده و می گویند این کالاها مستقیماً از امریکا وارد نشده، بلکه کشورهای واسطی این میان وجود داشته اند!!! براستی چرا در دوره ای که حجاب یک کودک چهارساله نه در فرانسه که در هند نیز تحمل نمی شود، و یا حضور چند گردشگر ایرانی در مصر تبلیغ تلقی می شود، یعنی اینکه فضاسازی های دشمن نه تنها بر افکار عمومی مردم خود که بر رفتار شهروندان کشورهای دیگر نیز تاثیر گذاشته، نباید یک نهاد نظارتی جهت رصد نمادهای فعالیت های امپریالیسم و استعمارگری نوین در ایران اسلامی به عنوان پرچمدار مقاومت وجود داشته باشد؟