• خانه 
  • تماس  
  • ورود 

  • سخن حضرت آیت الله بهجت درباره مقام حضرت عبدالعظیم حسنی (ع) در جمع طلاب :" شما در جوار گنج الهی هستید قدر آن را بدانید ***

کتاب‌های شهید مطهری تکراری نمی‌شود

12 اردیبهشت 1393 توسط عبدالعظیم حسنی (ع)

 

جوانها از کتابهای شهیدمطهری استفاده کنند
اگر بخواهید این هویت را به صورت کامل براى خودتان تأمین کنید و حفظ کنید، و إن شاء اللّه کسانى که در آینده به شما ملحق خواهند شد در نسلهاى بعدى، همین‌طور این شجره‌ى طیبه و این جریان مقدس ادامه پیدا کند، بایستى پایه‌هاى معارف را در دلهاتان مستحکم کنید. من توصیه مى‌کنم در زمینه‌ى مسائل دینى، جوانها از معارف بلندى که جزو بهترین آن‌ها آثار شهید مطهرى‌ است، حتماً استفاده کنند. شعارها خیلى خوب است، جهت‌گیرى‌ها خیلى خوب است؛ بایستى به این جهت‌گیرى‌ها و به این شعارها عمق داد. جوانها از کتابهاى شهید مطهرى استفاده کنید.| بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامى در دیدار بسیجیان استان فارس‌۱۴/ ۰۲/ ۱۳۸۷

مبنا را تفکرات شهید مطهری بگذارید
من لازم مى‌دانم و بارها هم این نکته را گفته‌ام که همه‌ى طلاب و همه‌ى اهل منبر، یک دور آثار آقاى مطهرى‌ را بخوانند. مرحوم شهید مطهرى‌ (رضوان اللّه علیه) گرایش سلوکى و معنوى هم داشت؛ یک مقدار متأثر از مصاحبت و شاگردى امام، یک مقدار متأثر از مصاحبت و شاگردى مرحوم علامه‌ى طباطبایى، یک مقدار هم بعدها با بعضى از اهل دل و اهل حال مأنوس و آشنا شده بود. ایشان اهل گریه و تضرع و دعاى نیمه‌شب بود؛ بنده از نزدیک اطلاع داشتم. در آثار ایشان این رشحه‌ى معنوى، توحیدى و سلوک کاملًا مشهود است. یکى از کارهاى لازم در حوزه‌ها مطالعه‌ى آثار ایشان است. جوانان عزیز ما باید با آثار شهید مطهرى‌ آشنا شوند. اگر بنده مى‌خواستم برنامه‌ى حوزه‌ى علمیه‌ى قم را بنویسم، بلاشک یکى از مواد برنامه را این مى‌گذاشتم که کتابهاى آقاى مطهرى‌ خوانده شود، خلاصه‌نویسى شود و امتحان داده شود. البته در این آثار هم نباید متوقف شد. من به دست‌اندرکاران برگزارى همایش «حکمت مطهر» که در تهران با من ملاقات داشتند، همین نکته را یادآورى کردم؛ گفتم در آقاى مطهرى‌ متوقف نشوید. این، نهایت کار نیست؛ مرحله‌یى از کار است که گردونه‌ها و گیتى‌هاست ملک آن جهانى را. گفت:
یک‌عمر مى‌توان سخن از زلف یار گفت‌
در بند آن نباش که مضمون نمانده است‌
این‌قدر حرف هست براى گفتن. دریاى آب شیرینِ بى‌نهایت قرآن و حکمت قرآنى این‌قدر مطلب دارد که هرچه شما بنوشید، هرچه ذخیره کنید و هرچه بردارید، کم نمى‌شود و تکرارى هم نمى‌شود. مبنا را تفکرات شهید مطهرى بگذارید و کارهاى بعدى را روى آن بنا کنید.| بیانات در دیدار علما و روحانیون استان همدان‌۱۵/ ۰۴/ ۱۳۸۳

آثار ایشان خیلی باارزش است
مرحوم شهید مطهری مرد بسیار عمیق و با فکر و پُر مغزی بود؛ ایشان از دانشهای لازم برای این تحقیقات برخوردار بود؛ فلسفه می‌دانست، کلام می‌دانست، فقه می‌دانست، تاریخ می‌دانست. ایشان در هر بحثی وارد می‌شد، زوایای آن را کاوش می‌کرد؛ بنابراین آثار ایشان خیلی با ارزش است. من یک وقت به دوستان طلبه می‌گفتم: اگر کسی فقط آثار ایشان را از اول تا آخر با دقت بخواند، کافی است که او را به یک سطح راقی از معارف عمیق اسلامی برساند. شما که اینها را تلخیص کرده‌اید و برنامه‌ریزی شده و شکل داده شده ارائه می‌دهید، خوب و بسیار با ارزش است.| دیدار مسئولان و اساتید طرح مطالعاتی آثار شهید مطهری ۱۳۷۹/۰۶/۱۴

تجلیل از مرحوم مطهری با غور در آثار او
اسم مرحوم مطهّرى‌ را آوردن و از او تجلیل زبانى کردن هم چندان مفید نیست؛ اگر دنبال آن، غور در آثار او نباشد. بروند کتابهاى او را بخوانند، آثار او را طبقه‌بندى کنند و در میدان فکر و اندیشه، همچون یک مشعل از آن استفاده نمایند.| بیانات در دیدار جمع کثیرى از کارگران و معلّمان، به مناسبت روز کارگر و هفته‌‌ى معلم ‌۱۵/ ۰۲/ ۱۳۷۸

جوانان با آثار شهید مطهری ارتباط نزدیک برقرار کنند
لازم است جوانان، مخصوصاً آن‌هایى که با معرفت و دانش سروکار دارند مثل روحانیون، معلمین، دانشجویان و نویسندگان با آثار شهید مطهرى‌ ارتباط نزدیک برقرار کنند و کتابهاى آن بزرگوار را بخوانند. این کتابها حقیقتاً بینش وسیعى و در موارد بسیار، بینش نوینى به خواننده‌ى خود مى‌بخشد. امیدواریم خداوند متعال، فضل و رحمت خود را بر این روح مطهر نازل فرماید و جامعه‌ى ما را قدردان او کند و راه تحقیق و تفحص و نوآورى و فهم بیش از پیش را، در زمینه‌ى معارف بشرى و اسلامى، براى جامعه‌ى ما هموار فرماید.| بیانات در دیدار با جمع زیادى از معلمان و کارگران‌۰۹/ ۰۲/ ۱۳۷۱


کتاب‌‌های شهید مطهری تمام شدنی نیست

البته آثار آن بزرگوار، مثل یاد او زنده است. کتابهاى شهید مطهرى‌، قابل مردن و قابل تمام شدن نیست. مبادا کسى خیال کند که ما از بعد از انقلاب تا حالا، که مرتب کتابهاى شهید مطهرى را طبع و منتشر مى‌کنیم، تکرارى است. نه، در سخن حق و در کلام حکمت، تکرار نیست. هنوز جامعه و نسل جوان و جامعه‌ى فرهنگى و علمى ما، به دانستن همان مطالبى که آن بزرگوار از زبان و قلمش فیضان کرد و در اختیار امت اسلام گذاشت، محتاجند. بله، چه بهتر که مطهرى‌هایى، مغزهایى، زبانها و قلمهاى پُرفیضى غیر از مطهرى هم داشته باشیم که إن شاء اللّه امیدواریم داشته باشیم اما آنچه که کهنه نمى‌شود، معارف و حقایقى است که هنوز جامعه‌ى ما محتاج دانستن و تکرار کردن و از بر کردن آن‌هاست، و آن همان محتواى کتابهاى شهید مطهرى است. مبادا وسوسه‌ى خناسان و زمزمه‌ى دشمنان که با فکر شهید مطهرى مخالف بودند و به همین جهت هم او را از دست ما گرفتند موجب شود که کتابهاى آن بزرگوار از رواج بیفتد؛ که البته نخواهد افتاد. دلها و ذهنهاى مشتاق نخواهند گذاشت که این مطالب عمیق و عریق، از دست و ذهنیت جامعه خارج بشود.| سخنرانى در دیدار با گروه کثیرى از کارگران و معلمان سراسر کشور، به مناسبت روز جهانى کارگر و روز معلم‌۱۱/ ۰۲/ ۱۳۷۰

پیشرفت و شکوفایی فکری جامعه بر مبنای آثار شهید مطهری
باید روى افکار شهید مطهرى‌، کار فکرى بشود. یعنى جمعى اهل تحقیق و علاقه‌مند به کار علمى، بنشینند و نظرات و تفکرات شهید مطهرى را در ابواب مختلف استخراج کنند. مثلًا از مجموع آثار ایشان، نظر آن شهید را در باب وجود، در باب انسان، در باب اختیار، در باب عدالت، در باب تاریخ، در باب قضا و قدر، در باب عرفان و در باره‌ى موضوعات بى‌شمار و متنوعى که ایشان در مباحثشان مطرح کرده‌اند، استخراج کنند. اگر نظرات مختلفى در طول زمان داشته‌اند، مثلًا در یک دوره در مسأله‌یى، این نظر را داشته و سپس در چند سال بعد، نظر ایشان تغییر کرده، آن را در این کتاب مشخص کنند و روى آن کار نمایند. این، راه گسترش و پیشرفت و شکوفایى فکرى جامعه بر مبناى آثار شهید مطهرى است که امیدواریم این کار انجام بگیرد و در وضع کنونى، همه‌ى قشرها مسئولیت خودشان را در قبال این حرکت عظیمى که جامعه‌ى ما به آن سرگرم است، پیدا کنند و آن را بخوبى انجام دهند.| سخنرانى در دیدار با گروه کثیرى از معلمان و مسئولان امور فرهنگى کشور و جمعى از کارگران، به مناسبت روز معلم و روز جهانى کارگر۱۲/ ۰۲/ ۱۳۶۹

جریان فکری شهید مطهری
در زمان حیات آن شهید، کسانى که او را مى‌شناختند، زیاد نبودند و کسانى که به عمق برجستگى و نورانیت فکرى او آشنا بودند، بازهم کمتر بودند؛ اما امروز در محیط ذهنى انقلاب، جریان فکرى شهید مطهرى، جریان ممتازى است. این کتابها و مباحث و گفتارهایى که آن عالم دلسوز و مؤید من عند الله، به آن‌ها پرداخته است چه مباحث اجتماعى، چه مباحث فکرى، چه مباحث عمومى و چه مباحث فلسفى خاص یکایک آن‌ها، براى جامعه لازم و حیاتى است. البته از این کتابها، همه نمى‌توانند استفاده کنند سطح خاصى دارد اما مى‌شود کارى کرد که از این مطالب، همه‌ى جامعه و جوانان ما استفاده کنند.| سخنرانى در دیدار با گروه کثیرى از معلمان و مسئولان امور فرهنگى کشور و جمعى از کارگران، به مناسبت روز معلم و روز جهانى کارگر۱۲/ ۰۲/ ۱۳۶۹


 2 نظر

بهانه‌هایی برای بچه‌دار نشدن

12 اردیبهشت 1393 توسط عبدالعظیم حسنی (ع)



«تعریف‌ها» زندگی آدم‌ها را عوض می‌کند


چگونگی تعریف ما از زندگی و پدیده‌های آن، قطعاً مدار زندگی‌مان را عوض می‌کند. امروزه تعریف ما مثلاً از پدر بودن یا مادر بودن خراب شده است. یعنی به خاطر فضای زندگی تکنولوژیک، به خاطر فرهنگ‌های القایی، به خاطر تهاجم فرهنگی و بسیاری مسائل دیگر، تعاریف‌ ما تغییر کرده است. ما در موضوع فرزند دچار استحاله‌ی در تعریف شده‌ایم. مثلاً فرزند در بعضی موارد به ابزار پیونددهنده‌ی زن و شوهری تبدیل می‌شود که در آستانه‌ی جدا شدن هستند! برخی افراد برای این فرزند می‌آورند که زندگی‌شان را گرم کند! انگار که این فرزند چسب دوقلو است! در یک نگاه دیگر، فرزند عصای پیری است. در نگاهی دیگر، فرزند برای لذت بچه‌داشتن است. در نگاهی، اگر فرزند نیاوریم، چه کنیم؟ این عوامل پرکردن بی‌معنی‌ زندگی است و البته هرکدام از این تعاریف را فرض بگیرید، یک منظومه‌ای را هم بعد از خودش ایجاد و ایجاب می‌کند.
برخی افراد برای این فرزند می‌آورند که زندگی‌شان را گرم کند! انگار که این فرزند چسب دوقلو است!

احکام الهی یک سلسله‌ی واحد است


اسلام دیدگاهی در مورد فرزند و رزق و روزی او دارد و صراحتاً می‌گوید: «لا تَقْتُلُوا أَوْلَادَکمْ خَشْیة إِمْلَاقٍ»۱ بچه‌هایتان را از ترس گرسنه‌ماندن و فقیرشدن نکُشید. این دستور اسلام، و یک منظومه‌ای از معارف است. البته در آن زمان بلد نبودند جلوی تشکیل نطفه را بگیرند و بچه را می‌کشتند، اما الان بلد هستند و کلاً بچه‌دار نمی‌شوند! اگرچه این یک بحث فقهی است و می‌گویند این دقیقا آن نیست، ولی طرح موضوعش همان است. بالاخره اگر کسی پیشگیری کند، باز هم همان وجه «خشیة‌ املاق» مهم است. یعنی نیت «خشیة املاق» نیت الهی نیست.

اگر خداوند چنین دستوری می‌دهد، فرزند را نیز یک طور خاصی تعریف می‌کند. خداوند یک منظومه‌ی احکام ایجاد می‌کند. ما نفقه را نمی‌دهیم، مهریه هم واقعاً صداق و صداقت نیست، هیچ چیز را درست انجام نمی‌دهیم، بعد می‌گوییم چرا باید مثلاً ارث زن نصف باشد؟ خب این یک بسته‌ی مالی بوده که امروزه ۹ قسمت آن را اجرا نمی‌کنند و بعد می‌گویند دهمین قسمتش اجرایی نیست و اگر می‌شود، قانونش را عوض کنید. اگر درباره‌ی هر چیزی در عالم این‌طوری عمل کنیم، نتیجه‌اش همین‌گونه می‌شود. قوانین اسلام یک بسته‌ی کامل است ولذا با حذف بخشی از آن‌ها قطعاً بخش‌های دیگر آسیب می‌بیند.

فرزند جایگاه والایی در منظومه‌ی توحیدی دارد


یک بحث استثنائی‌ قرآن درباره‌ی فرزند، در آیات ابتدایی سوره‌‌ی مبارکه‌ی «مریم» و در مورد حضرت زکریا علیه‌السلام است. جناب زکریا این‌گونه به پروردگارش می‌گوید که: «قالَ رَبِّ إِنِّی وَهَنَ الْعَظْمُ مِنِّی وَاشْتَعَلَ الرَّأْسُ شَیباً وَلَمْ أَکُن بِدُعَائِک رَبِّ شَقِیاً»۲ پروردگارا من پیر شده‌ام، ولی این‌طور هم نیستم که بگویم نمی‌شود؛ « وَإِنِّی خِفْتُ الْمَوَالِی مِن وَرَائِی»۳ من یک مَوالی‌ای دارم و نگران‌شان هستم. منظورش از موالی چیست؟ آیا یعنی خانواده‌ای دارد؟‌ نه‌خیر؛ می‌گوید: «وَ إِنِّی خِفْتُ الْمَوَالِی مِن وَرَائِی» و ضمناً هم می‌دانم که «فَهَبْ لِی مِن لَّدُنک وَلِیّاً»۴.

نمی‌گوید من از جانب تو غلام می‌خواهم. نمی‌گوید: فَهَبْ لِی مِن لَّدُنک وَلداً، بلکه می‌گوید: «فَهَبْ لِی مِن لَّدُنک وَلیّاً». می‌گوید «ولیّ» می‌خواهم. یعنی یک مسیری را آمده و یک حرکت توحیدی را شروع کرده و حالا نگران است که در آینده برای این حرکت چه اتفاقی خواهد افتاد. یعنی می‌خواهد یک کسی این حرکت توحیدی را ادامه دهد. بعد توضیح می‌دهد و می‌گوید: «یرِثُنِی وَیرِثُ مِنْ آلِ یعْقُوب»۵. ارث نبوت برایش مهم است، نه این‌که من دچار کهولت سن هستم و می‌ترسم این پول‌هایی که جمع کرده‌ام، چه خواهد شد! او «ولیّ» می‌خواهد. می‌گوید من پرچم توحید را برافراشته‌ام و بعد از رفتنم نگران این پرچم توحید هستم. به خاطر این‌که موسی وقتی از میان قومش رفت، همه‌ی تلاش‌های او را به هم ریختند. پس حالا من یک کسی را می‌خواهم که ولیّ باشد تا این پرچم توحید را به دست او بسپارم. فرزندش را برای ادامه‌ی ولایتش می‌خواهد و این همان نگاهی است که همه‌ی انبیاء به فرزندان‌شان دارند.


ابراهیم نبی علیه‌السلام فرزندش اسماعیل را ادامه‌ی آن حرکت توحید در نظر می‌گیرد. بعد از انبیاء هم ما در وصیتنامه‌ی امیرالمؤمنینعلیه‌السلام همین دغدغه‌ی توحیدی را می‌بینیم. یا همچنین در وصیتنامه‌ی امام خمینیرضوان‌الله‌علیه. آنها فرزند را در این منظومه می‌خواستند. در این منظومه فرزند از اول نذر توحید شده است و ما این را در قرآن داریم. در سوره‌ی مبارکه‌ی آل‌عمران برمی‌خوریم به خانمی که از آن تعبیر می‌شود به «امْرَأَةُ عِمْرَانَ». این همسر عمران، همان مادر حضرت مریم است که «نَذَرْتُ لَک مَا فِی بَطْنِی مُحَرَّرًا»۶؛ فرزند درون رحمش را نذر خداوند کرد و این یعنی همان بسته‌ی «نگران رزق نباش»، زیرا این فرزند افق بلندی دارد.

مادرش می‌گوید من این بچه را به دنیا می‌آورم، ولی این بچه برای من نیست؛ این بچه‌ی تو است که یک مدتی به من امانتش می‌دهی تا بزرگش کنم. این کودک من، آزادِ در راه توست و در بند من نیست، بچه‌ی نذرشده است. خداوند متعال هم متقابلاً می‌فرماید: «فَتَقَبَّلَهَا رَبُّهَا بِقَبُولٍ حَسَنٍ وَأَنبَتَهَا»۷ یعنی قبولش کرد و رشدش را بر عهده گرفت. خداوند کفالت فرزند ما را بر عهده می‌گیرد، ولی به شرطی که او را سپرده باشیم به خدا.

یکی از حیله‌های شیطان، تربیت است


در منظومه‌ی توحیدی می‌توان گفت که خیال آدم‌ها باید کاملاً از رزق و روزی راحت باشد. حتی بهتر بگویم که خیال آدم‌ها باید از رشد و تربیت فرزندشان هم راحت باشد. الان یکی از دغدغه‌های مذهبی‌های ما رزق نیست، بلکه تربیت صحیح فرزندان است. این یکی از فتنه‌های شیطانی برای جلوگیری از فرزندآوری است که: آیا اگر بچه‌هایی به دنیا بیاورم، می‌رسم تربیتشان کنم یا نه؟ یعنی همان «خَشیَةَ إملاقٍ» را به اسم تربیت مطرح و وسوسه می‌کند. قرآن صریحاً گفته که اگر پدران و مادران توانستند فرزندانشان را نذر خداوندشان کنند، خداوند خودش تربیت آن را کفایت می‌کند. در قرآن، آن‌جا که می‌گوید شیطان از چپ و راست و جلو و عقب می‌آید، مرحوم علامه‌ی طباطبایی توضیح می‌دهد که یعنی به اسم کار خوب، مانع کار خوب می‌شود.
الان یکی از دغدغه‌های مذهبی‌های ما رزق نیست، بلکه تربیت صحیح فرزندان است. این یکی از فتنه‌های شیطانی برای جلوگیری از فرزندآوری است.

من نمی‌خواهم بگویم که اگر چنین کاری کردیم، دیگر لازم نیست به رشد و تربیت بچه‌ها اقدام کنیم؛ بلکه می‌گویم آدم برای رشد و رزقش تلاش کند و خیالش هم راحت باشد که کسی پشتش ایستاده است. مگر شده کسی به خدا اعتماد کند و جواب نگیرد؟ مشکل این‌جاست که ما به شکل «بگیر و نگیر» اعتماد می‌کنیم؛ یکی دو روز اعتماد می‌کنیم، اما شک می‌کنیم و دیگر ادامه نمی‌دهیم. چقدر آدم‌ها در تاریخ از ترس ذلیل‌نشدن، ذلیلانه زندگی می‌کنند. این روایت را امیرالمؤمنین علیه‌السلام ‌فرموده که: از ترس ذلیل‌شدن، ذلیل زندگی نکنید. اگر در “منظومه‌ی اعتماد به خدا” همه چیز درست و کامل چیده شود، و‌ این زنجیره قطع و وصل نداشته باشد و اتصالی نکند، این سیستم قطعاً درست کار خواهد کرد.

برای بچه‌نخواستن باید جواب داشته باشیم


حضرت علامه‌ی طباطبایی در تفسیر المیزان ‌نوشته‌اند: بشری که الان به وجود آمده، ماحصل توالد ‌نسل‌ قبلی خودش است. بشر آینده‌ای که الان نیست نیز حاصل توالد نسل امروز است. شما تصور کن اگر مردمان ده نسل پیش به این جمع‌بندی می‌رسیدند که هیچ احتیاجی به فرزندآوری نیست و چرا زحمت بچه‌داری را به خودشان بدهند؛ یعنی اگر ده نسل پیش تصمیم می‌گرفتند که این ماجرا را قطع کنند، نسل امروز اصلاً وجود نداشت. یعنی بودن من و شما بر روی زمین حاصل یک توالدی است که از قبل اتفاق افتاده است. اگر با یک دید بشردوستانه هم به این مسأله نگاه کنیم، باید برای توالد ارزش قائل باشیم.

حالا حرف سر همین است و قرآن صراحتاً می‌فرماید: «هَلْ أَتَی عَلَی الْإِنسَانِ حِینٌ مِّنَ الدَّهْرِ لَمْ یکن شَیئاً مَّذْکورًا»۸ شیئ بوده، اما مذکور نبوده است. یعنی الان هم انسان‌های نسل آینده هستند، اما مذکور نیستند و شما باید بگویید به چه حقی او را غیر مذکورش کرده‌ای؟ ما احساس می‌کنیم چیزی به گردن ما نیست و همین است که هست، دلم نخواست! حال آن‌که در آن دنیا باید در قبال چنین نخواستن‌هایی پاسخگو باشیم. از سوی دیگر در مورد ارتقای شخصیت خود انسان هم تجربه‌ی عینی نشان می‌دهد که هیچ بستری مانند فرزند و فرزندآوری، برای فضای عملکرد یک انسان مفید نیست و آن را به چالش‌ نمی‌کشد.

متأسفانه بعضی‌ها آن‌قدر در زندگی دچار افسردگی‌های متعدد هستند که می‌گویند اگر به خودم بود، ترجیح می‌دادم به دنیا نیایم و اصلاً چه بهتر که به دنیا نمی‌آمدم؛ این برمی‌گردد به یک معضل دیگر. ما در زندگی متأسفانه بعضی‌ جاها از حداقل‌های زندگی بشری فاصله گرفته‌ایم. حتی بنیان زندگی بشری که مبتنی بر امید و حرکت است هم ضربه خورده است. هیچ چیز به اندازه‌ی امید در جریان بشریت مهم نیست. لذا هر کسی و در هر حکومتی، اگر امید را از بین ببرد، این از هر خیانتی بدتر است. بشریت به امید زنده است.چ

*هانی چیت چیان. پژوهشگر علوم قرآنی

______________________________________________________

پی‌نوشت‌ها:
۱. سوره‌ی مبارکه‌‌ی إسراء، آیه‌ی ۳۱
۲. سوره‌ی مبارکه‌‌ی مریم، آیه‌ی ۴
۳. بخشی از آیه‌ی پنجم سوره‌ی مبارکه‌‌ی مریم
۴. بخشی از آیه‌ی پنجم سوره‌ی مبارکه‌‌ی مریم
۵. بخشی از آیه‌ی ششم سوره‌ی مبارکه‌‌ی مریم
۶. بخشی از آیه‌ی سی‌وپنجم سوره‌ی مبارکه‌‌ی آل‌عمران
۷. بخشی از آیه‌ی سی‌وهفت سوره‌ی مبارکه‌‌ی آل‌عمران
۸. سوره‌ی مبارکه‌‌ی انسان، آیه‌ی ۱


 2 نظر

یاد مرگ، باوری که به انحراف کشیده شد!

11 اردیبهشت 1393 توسط عبدالعظیم حسنی (ع)

 

اسلام آمده برای نشاط و شادابی بندگانی که آمده اند برای معبود خویش عبودیت کنند، و برای این مقصود قوانینی جهان شمول آورده به نام دین و پایه آن را محبت قرار داده که در اخلاق نبوی سرآمد آن را میبینیم. اما همین دین سراسر شور و نشاط همواره تاکید میکند که یاد مرگ را همراه داشته باشید، لحظه ای از یاد مرگ غافل نشوید!

همه سوال ما از همین جا شروع میشود، آیا زندگی با نشاط و یاد مرگ با هم تعارض دارند و امکان جمع آن دو با هم نیست؟
آیا امکان دارد کسی به یاد مرگ باشد و بتواند شاد زندگی کند؟ در حالی که اسلام مومن را به لبخند زدن فراخوانده و مهم ترین خصلت های مومن را در چهره ای بشاش میداند، چهره ای که حزنی در دل و نشاطی در چهره دارد.

برای پاسخ به این مهم، باید دو مساله قدری شفاف تر شود:
ا. یاد مرگ ، ۲٫ نشاط و شادابی مومن

اسلام نشاط و شادابی را تعریف کرده و معنایی دقیق برای آن برشمرده است: نشاط حالتی است در انسان که امید و امیدواری را هم در خود و هم در دیگران زنده کند!
این را از روایاتی میفهمیم که مومنین را دعوت به شوخ طبعی کرده ، البته میدانیم که افراط در شوخ طبعی هم به همان میزان مزموم است…

اما یاد مرگ، حالتی است که انسان نسبت به دنیا پیدا میکند و اولین ثمره اش بی اعتمادی به دنیاست، بنابر این هر ثانیه احتمال کوچ کردن ازاین دیار فانی را میدهد، بنابراین یاد مرگ نیم نگاهیست به آخرت و مسیری طولانی که باید در برزخ و قیامت طی شود تا به جایگاه ابدی رسید.

فواید یاد مرگ :

۱ . انسان را صبور و بردبار میکند : اینکه تو همیشه گمان ببری لحظه آخر عمرت است از عصبانیت دوری میکنی، چون هیچ مومنی نمیپسندد که آخرین لحظه عمر خویش را در عصبانیت و تندخویی به سر برد

۲ . انسان را مهربان میکند: تصور کنید در جمع دوستانتان هستید، اگر هر لحظه یقین داشته باشی که ممکن است آخرین لحظات عمرت باشد با دوستانت به مهربانی برخورد میکنی، با مهربانی نگاهشان میکنی و با مهربانی با آنان سخن میگویی، چون ممکن است دیگر آنها تو را نبینند

۳ . انسان را رقیق القلب میکند: آنچه که موجب میشود عبادت های بهتری داشته باشی رمزی دارد و آن این است که شک نداشته باشی این ممکن است آخرین عبادت و آخرین نماز تو باشد، این میشود که پر شور تر و با حالت وداع نماز میخوانی و اشک اولین هدیه ی این شوق و دلتنگی در نماز میشود، و این طور نماز خواندن دلت را نرم میکند، مهربان تر میشوی و دوست داشتنی تر فکر میکنی!

یاد مرگ نه تنها ناراحتی نمی آورد بلکه کارخانه ایست که هر که خودش را به آن بسپارد مومن از آن بیرون می آید، امید که یاد مرگ همواره با ما باشد، متاسفانه در بسیاری از سریال ها و فیلم های تلوزیونی و مقالات تنها زمانی یاد مرگ پرداخته میشود که فضایی غمگین و سراسر غم و اندوه ساخته شده و همین ذهن ها را به سمتی میبرد که یادمرگ آنجا نباشد.
مثلا وقتی میخواهند از مردن و مرده صحبت کنند آنقدر با چندش این کار را میکنند که تو گمان کنی این یک ضد ارزش اجتماعیست!
هر چند در آینده نیز حرف هایی راجع به محبت و دوری ما از محبت نیز داریم…

 

منبع: صاحب نیوز، سید مجید کریمی


 نظر دهید »

چگونه با خطای همسرمان برخورد کنیم؟

11 اردیبهشت 1393 توسط عبدالعظیم حسنی (ع)


در تربیت دینی و رشد فرهنگی در سطح عمومی نهاد خانواده جایگاه خاص و برجسته‌ای دارد و بدون تردید آنچه بهترین و بیشترین تأثیرگذاری و بازدهی را دارد، نهاد خانواده است، زیرا خانواده اولین و زیربنای بنیادی و اساسی جامعه در ابعاد مختلف است، بنابراین بر حسب اهمیت جایگاه خانواده در ارتقا بخشیدن فرهنگ جامعه در سلسله گزارش‌هایی به تبیین این موضوع به روایت حجت‌السلام والمسلمین ناصر رفیعی محمدی کارشناس دینی می‌پردازیم که بخش سوم آن در ادامه می‌آید:

دکتر رفیعی

1.عذرپذیری و خطاپوشی

نکته دومی که در بعضی خانواده‌ها کمرنگ است، مسأله خطا‌پوشی، عذرپذیری غیرمستقیم است آن هم نه مستقیم، گاهی آقا یا خانم اشتباهی می‌کند، متوجه اشتباهش می‌شود، اما عواطف و غرورش اجازه عذرخواهی نمی‌دهد، اما با رفتارش عذرخواهی را نشان می‌دهد، بپذیرید.


اگر مرد اشتباهی می‌کند ممکن است به زبان نتواند بگوید اما رفتارش نشان می‌دهد که پشیمان است. بپذیرید. قرآن می‌فرماید: عفو کنید، ببخشید تا خدا شما را ببخشد. تو که حاضر نیستی از زنت بگذری حاضر نیستی از اولادت بگذری، می‌خواهی که خدا از تو بگذرد؟ یکی از نکات مهمی که باعث می‌شود در زندگی زناشویی و در زندگی خانوادگی صمیمیت بیشتری ایجاد شود همین گذشت از خطاها است. ساده‌تر بگویم، وقتی دو نفر با دو تفکر متفاوت با هم زیر یک سقف زندگی می‌کنند، هر کدام از یک خانواده و یک فرهنگ، و یک ویژگی هستند مخصوصا اگر فاصله‌ها زیاد باشد، طبیعتاً انسان در طول زندگی خطاهایی از طرف مقابل می‌بیند، آدم با رفیقش دو روز به مسافرت می‌رود ده خطا می‌بیند، چگونه از زنش که سی چهل سال با هم زندگی می‌کنند خطا نبیند؟ اینجا، جای تغافل است، جای نادیده گرفتن است، جای عیب‌پوشی است، جای پذیرش عذرخواهی‌های غیرمستقیم است. این هم یکی از نکاتی است که در زندگی باید به آن توجه کرد. شما سیره معصومین(ع) را - گرچه مع‌الاسف در این زمینه هم کتاب کم است و هم کم‌کاری شده است- در تعامل با همسرانشان مطالعه کنید.

2. عفاف و حجاب

نکته سوم عفاف و حجاب است. زندگی امیرالمؤمنین(ع)‌ با زهرای مرضیه که الگوی همگان است، زندگی‌ای است که وقتی رسول خدا، حضرت محمد(ص) وارد خانه امیرالمؤمنین(ع) می‌شود، می‌گوید: علی‌جان! فاطمه چگونه همسری برای تو است؟ امیرالمؤمنین(ع) می‌فرماید: یا رسول‌الله(ص) «نِعْمَ الْعَوْنُ عَلی طاعَةِ اللّهِ»، یاوری خوب در اطاعت و بندگی خداوند است. این‌ها باید الگو قرار بگیرد. حجاب و عفافش باید الگو قرار بگیرد.

چند شب قبل تهران بودم خانمی پیش من آمد و گفت: همسر من رسماً به من می‌گوید من دوست دارم تو پیش فامیل‌های من بی‌حجاب باشی. دوست دارم لباس‌های نیمه عریان بپوشی. دوست دارم پیش برادر من با سر برهنه و با موی باز بیایی، من که یک خانم متدین هستم چه کنم؟

من به آن خانم گفتم: بگذار من با شوهرت صحبت کنم، بگویم: غیرت شما، عفت شما، عفاف شما اجازه می‌دهد که همسر شما این‌ طور جلوی برادر یا پیش پدر شما حتی پیش محارمش بیاید؟ راجع به محارم هم انسان اجازه ندارد خیلی خودش را باز قرار بدهد - واقعاً در روایات هست اگر زنی گام بردارد و گامش گام معصیت باشد، مثلاً بدحجاب باشد به ازای هر قدمی که بر می‌دارد برای شوهرش بنایی از آتش در جهنم می‌گذارند، این مسائل باید در خانواده‌ها تبیین شود.

متأسفانه همه ما می‌خواهیم بدحجابی را در مقابل نظام مطرح کنیم و بگوییم دولت و نظام موظف است، بله آن‌ها موظف‌اند، صداوسیما موظف است، برنامه‌سازها موظف‌اند، فیلم‌‌سازها موظف‌اند، سریال‌سازها موظف‌اند، گاهی بعضی از سریال‌ها و فیلم‌های ما ناخواسته فرهنگ عدم رعایت اصول زن و شوهری را ترویج می‌کنند؛ ناخواسته دوستی‌های قبل از ازدواج را ترویج می‌کنند، ناخواسته روابط را بر ضوابط حاکم می‌کنند، آن‌ها مقصرند و باید کار شود، ولی تقصیر را به گردن دیگران انداختن مشکل را حل نمی‌کند، خود خانواده‌ها باید نسبت به این اصول و مبانی بیشتر توجه و اهتمام داشته باشند.


منبع:فارس


 نظر دهید »

استفتاء/ حکم خمس کتاب

10 اردیبهشت 1393 توسط عبدالعظیم حسنی (ع)

 

کتاب هایی که بر اساس نیاز فعلی خریداری می کنیم و به دلایلی فرصت مطالعه را پیدا نمی کنیم آیا به آن ها خمس تعلّق می گیرد؟


امام خمینی(ره):

اگر کتاب های مورد نیاز به مقدار شوون باشد خمس ندارد.

(استفتائات، ج1، 1380، ص 374، س 91 -90 و 92)


آیة الله بهجت(ره):

اگر در معرض استفاده باشد، خمس ندارد.

(استفتائات، 1386، ج 3، ص 19، س 3439)


آیة الله خامنه ای(دام ظلّه):

خیر


آیة الله خوئی(ره):

بله خمس به آن تعلق می گیرد.

(استفتائات، 1381، ص 139 س 450 و 451 و 452)


آیة الله سیستانی(دام ظلّه):

کتاب هایی که چند جلدی است و جداگانه فروخته نمی شود اگر بعضی از جلدها استفاده نشود، خمس ندارد ولی اگر کتاب ها جداگانه قابل فروش است فقط جلدهایی که استفاده نشده خمس دارد.

(منهاج الصالحین، ج1، ص 395، م 1217) و (استفتاء دریافتی از دفتر)


آیة الله شبیری زنجانی(دام ظلّه):

در صورتی که کتب مذکور در معرض استفاده باشد، به آن ها خمس تعلق نمی گیرد.


آیة الله صافی گلپایگانی(دام ظلّه):

اگر کتاب ها معرض حاجت فعلیه اوست خمس ندارد هر چند اتفاقاً یک سال از آن ها استفاده نکرده باشد. والا خمس آنها واجب است در موارد مشکوک الاستفاده خمس واجب است.

(جامع الاحکام، 1382، ص 195 ج1، س 704)

(پاسخ کوتاه به 300 پرسش از احکام، 1386، ص 57، س 165)



آیة الله فاضل لنکرانی(ره):

اگر در حد شان آن ها باشد که این کتاب ها را داشته باشند خمس ندارد. و لو به هر علّتی آن را مطالعه نکنند.


آیة الله گلپایگانی(ره):

اگر در معرض استفاده و مراجعه باشد که بحسب حال آن اهل علم، مورد حاجت او شمرده شود خمس ندارد هر چند اتفاقاً چند سال هم مورد مراجعه قرار نگیرد.

(مجمع المسائل، 1369، ج1، ص 338، س 178)


آیة الله مکارم شیرازی(دام ظلّه):

چنان چه مورد نیازشان باشد خمس ندارد ولی اگر فعلاً نیازی به آن ندارند و مقصودشان استفاده در آینده است خمس به آن تعلّق می گیرد. (اگر در تمام طول سال نیز از آن استفاده نکند ولی وجود آن کتاب برای مواقع ضروری برای کتابخانه لازم است نیاز محسوب می شود.)

(توضیح المسائل، 1383، ص 282، م 1507)


آیة الله نوری همدانی(دام ظلّه):

در صورتی که کتاب ها مورد نیاز باشد خمس به آن ها تعلق نمی گیرد.

(هزار و یک مساله فقهی، 1383، ج2، ص 99، س 347)


منبع:جام


 1 نظر
  • 1
  • ...
  • 146
  • 147
  • 148
  • ...
  • 149
  • ...
  • 150
  • 151
  • 152
  • ...
  • 153
  • ...
  • 154
  • 155
  • 156
  • ...
  • 399

معرفی حوزه علمیه حضرت عبدالعظیم ع

شهرری، زمانی دارای حوزه‌های بسیار بوده و یک مرکز علمی محسوب می شد که مهم‌ترین عامل آن، حُسن‌ همجواری با مشاهد شریفه سه امامزاده بزرگوار، خصوصاً حضرت عبدالعظیم(ع) است که در این باره یکی از مراجع عالی‌قدر شیعه، حضرت‌ ایة الله ‌بهجت به طلاب فرمودند: «شما در جوار گنج الهی هستید، قدر آن را بدانید». قدمت حوزه علمیه آستان حضرت عبدالعظیم(ع) به سال‌های اوایل پیروزی انقلاب اسلامی بر می گردد. در اواسط شهریور 1359 بنای مقبره رضاخانی تخریب و به جای آن حوزه علمیه احداث شد و در 1366 حدود هفتاد نفر طلبه برای سال اول پذیرفته شدند. حوزه ‌علمیه آستان ‌حضرت‌عبدالعظیم(ع) ظرفیت ‌پذیرش سیصد طلبه علوم دینی در دو سطح 2و 3 را داراست و ساختمان آن از کلّیه امکانات آموزشی و رفاهی برخوردار است و از این جهت جزء معدود حوزه‌های کشور است. زیر بنای کلّ ساختمان 11 هزار و 500 متر مربع و محوطه، 6500 متر مربع و مساحت کلّ مدرسه 18 هزار متر مربع است.

جستجو

موضوعات

  • همه
  • طب سنتی و پزشکی
  • سیاسی
  • مناسبتهای سال
  • اخبار حوزه
  • علمی
  • مذهبی
  • عمومی
  • دست نوشته های یک طلبه
  • نرم افزار
  • شهداء
  • استفتائات
  • جدیدترین مقالات
  • برگی از زندگی علما
  • فراخوان
  • پژوهش
  • معرفی رسانه
  • منِ طلبه
  • نمونه سوالات امتحانی سطح2
  • داستان های پند آموز

پیوندهای روزانه


پشتیبانی سامانه وبلاگ مدارس
وبلاگ خانم یادگاری
گفته ها و ناگفته های یک طلبه
شبکه اجتماعی هادی نت
دفتر حفظ و نشر آثار مقام معظم رهبري
دفتر مقام معظم رهبري

خبرنامه

شهریور 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
1 2 3 4 5 6 7
8 9 10 11 12 13 14
15 16 17 18 19 20 21
22 23 24 25 26 27 28
29 30 31        

اوقات شرعی

امروز: جمعه 14 شهریور 1404
اوقات شرعی به افق:
  • اذان صبح اذان صبح: ۰۵:۱۲
  • طلوع آفتاب طلوع آفتاب: ۰۶:۳۸
  • اذان ظهر اذان ظهر: ۱۳:۰۳
  • غروب آفتاب غروب آفتاب: ۱۹:۲۸
  • اذان مغرب اذان مغرب: ۱۹:۴۶
  • نیمه شب شرعی نیمه شب شرعی: ۰۰:۲۰