• خانه 
  • تماس  
  • ورود 

  • سخن حضرت آیت الله بهجت درباره مقام حضرت عبدالعظیم حسنی (ع) در جمع طلاب :" شما در جوار گنج الهی هستید قدر آن را بدانید ***

چرا نام شهر بکه به مکه تغییر یافت ؟

18 مهر 1392 توسط عبدالعظیم حسنی (ع)


«إِنَّ أَوَّلَ بَيْتٍ وُضِعَ لِلنَّاسِ لَلَّذِي بِبَكَّةَ مُبَارَكًا وَ هُدًي لِّلْعَالَمِينَ» نخستين خانه‏اي كه براي مردمان نهاده شد، آن است كه در بكه [بنا شده‏] است و مبارك و رهنماي جهانيان است‏.

وجه نام گذاري مكه چيست؟

درباره مكه مكرمه روايتي است كه صدوق در علل الشرايع (كه كتابي حديثي است و فلسفه شرايع را از منظرهاي مختلف مطرح كرده) نقل كرده و راوي از امام صادق (ع) مي‌پرسد چرا به مكه، مكه مي‌گويند: امام صادق مي‌فرمايند نام اصلي مكه، بكه بود.
راوي مي‌پرسد چرا بكه نام گذاري شده بود و چرا به مكه تغيير نام يافت.

امام صادق مي‌فرمايند زيرا اين سرزمين با بكاء و اشك بنيان شده و آدم صفي الله، بعد از هبوط در اين سرزمين، بسيار در آن گريسته است و يكي از بكائين تاريخ، آدم صفي الله بوده است. اينجا سرزميني است كه حضرت ابراهيم (ع)، بعد از عمري انتظار فرزند، وقتي خدا اسماعيل(ع) را به او داد، به فرمان خدا، همسر و فرزندش را در آن قرار مي‌دهد و هم حضرت ابراهيم(ع) هم هاجر و هم حضرت اسماعيل (ع) در اينجا بسيار گريستند. اشك جزئي از فلسفه وجودي اين سرزمين است.

در دوره اسلامي هم در اينجا ناله‌هاي ياسر، ناله‌هاي گرسنگان شعب ابيطالب (۳ سال محاصره اقتصادي) حادث شد و در نهايت هم مي‌فرمايند، براي اينكه هر كس به اينجا مي‌رسد اشكش در مي‌آيد و تجربه حج هم براي افراد اين را ثابت مي‌كند. به اين دليل اين سرزمين بكه نام گذاري شده است. (البته در باب چرايي اين نام گذاري روايت‌هاي مختلفي وجود دارند و يكي از وجوه نام گذاري همين روايتي است كه نقل شد.)

راوي مي‌پرسد چرا بكه، به مكه تغيير نام يافت؟ و امام صادق مي‌فرمايد كه اين سرزمين بعد از مدتي مبدل به بتخانه شد و در دوران جاهليت بت‌پرستي در اينجا پاي گرفت. ۳۶۰ بت در اينجا وارد شد به علاوه ۵ بت خاص و بنابراين به تعداد روزهاي سال در اينجا بت وارد شد و مشركان هم براي خدايان دروغين، مناسك و آدابي داشتند. خداوند هم در قرآن در آيه ۳۵ سوره انفال مي‌فرمايد: «وَمَا كَانَ صَلاَتُهُمْ عِندَ الْبَيْتِ إِلاَّ مُكَاء وَتَصْدِيَةً» يعني نماز و نيايش اقوام جاهلي در خانه خدا نبود جز سوت كشيدن و كف زدن. مشركان عبوديت به بت‌هايشان را به اين شكل اظهار مي‌كردند و از آنجا كه اين مراسم هميشگي بود، صداي سوت و كف از آنجا بسيار شنيده مي‌شد و بر همين اساس بكه به مكه (سرزمين مكاء) تغيير نام يافت؛

منبع:حج

 نظر دهید »

اگر خدا بخواهد ...

18 مهر 1392 توسط عبدالعظیم حسنی (ع)

 

 

 

 1 نظر

«سمت خدا» جايگزين نوار‌هاي مرحوم كافي

17 مهر 1392 توسط عبدالعظیم حسنی (ع)

 

خيلي از پدرها و مادرهاي ما تربيت شده پاي نوارهاي مرحوم كافي هستند؛ كاست‌هاي قديمي كه اين روز‌ها كمتر نشاني از آن در خانه‌ها مي‌بينيم، از روحاني‌اي كه با لهجه شيرين مشهدي با زباني ساده و همه‌فهم، مسائل ديني و اسلامي را گوشزد مي‌كرد تا جايي كه وقتي از كسي مي‌پرسيم احترام به والدين را چگونه ياد گرفتي، داستان‌هاي كافي را مي‌گويد يا روايات زيباي او درباره امام زمان(عج) كه عطش ديدار آن امام را در هر شنونده‌اي دوچندان مي‌كرد

و اما اين روزها برنامه تلويزيوني «سمت خدا» تا حدود زيادي توانسته جاي خالي نوار كاست‌هاي كافي را پركند آن هم توسط كارشناسان ديني آشنا به فضاي رسانه كه با زباني ساده و سبك جديدتري براي نسل امروز مباني اسلامي را بيان مي‌كنند و سبك زندگي اسلامي را ياد مي‌دهند، البته تلويزيون در حوزه ارائه مفاهيم مذهبي برنامه‌سازي زيادي داشته است كه از شبكه‌هاي مختلف پخش مي‌شود

اما اغلب به دليل تكليفي بودن، سبك و سياق كليشه‌اي و يكنواختي پيدا كرده‌اند و نتوانسته‌اند آن‌طور كه بايد و شايد در ميان مخاطبان به‌خصوص نسل جوان جايي باز كنند يا اينكه به دليل استفاده از كارشناسان متبحر مذهبي اما ناآشنا با فضاي رسانه قادر نبوده‌اند تا مفاهيم اسلامي را به خوبي انتقال دهند، شايد توفيق برنامه «سمت خدا» با وجود سادگي همين باشد كه كارشناسان با اقتضائات رسانه آشنا هستند و توانسته‌اند براي مخاطبان عام و متنوع تلويزيون بدون اينكه ايجاد خستگي و دلزدگي براي آنها شود، مفاهيم را به آنها تزريق كنند و همين‌هاست كه كم وكيف برنامه‌هاي مذهبي را مشخص مي‌كند. برنامه «سمت خدا» برنامه‌اي كم‌خرج و ساده‌ است كه چندسالي است شبكه سوم باني پخش آن شده و متناسب با نيازهاي ديني و شرايط جامعه امروز روي آنتن پخش مي‌رود.

نكته قابل توجه در اين برنامه تلويزيوني مذهبي آن است كه نه تقليد از شبكه‌هاي ديني ماهواره‌اي دارد و نه مجري‌سالاري، نه دكوري آن چناني و نه تبليغاتي خاص براي جذب مخاطب، ‌اما با اين وجود توانسته مخاطبان زيادي را سمت خدا بكشاند، چنانچه به گفته ركني تهيه‌كننده برنامه، به لطف خدا بسياري از بحث‌هاي ما باعث تغيير مسير زندگي خيلي‌ها شده به صورتي‌كه روزي آقايي براي ما پيام داد، من 50 سال مرتب مسكر مي‌خوردم، بعد از ديدن برنامه شما و صحبت‌هاي كارشناسان‌ ديني كه داريد حالا مسكر را كنار گذاشته‌ام و با عنايت خدا رفتارم با همسر و فرزندانم خوب شده، من نماز نمي‌خواندم اما حالا مي‌خوانم.


به نظر مي‌رسد صداوسيما با توجه به الگوي خوب اين برنامه، بايد بازنگري دوباره‌اي در برنامه‌هاي خود داشته باشد، به‌خصوص در توليدات شبكه‌هاي برون‌مرزي جام‌جم و سحر تا بتواند چنين الگويي را در عرصه نشر مفاهيم ديني و سبك زندگي اسلامي تسري دهد و با استفاده كارشناسان مذهبي آشنا با رسانه زيبايي اسلام را به تصوير بكشد و اين شيوه براي مخاطبان خارج از كشور خيلي اهميت دارد زيرا به دليل فضاي حاكم در غرب، از اسلام تصوير خوبي ترسيم نشده،

بنابراين با در نظر گرفتن المان‌هاي روانشناسي رسانه مي‌توان آنها را به سمت خدا هدايت كرد، بدون اينكه اشباع يا دلزدگي ايجاد شود، ‌البته اين امر نياز به زمانبندي خوب و استفاده از كارشناسان ديني آشنا با رسانه دارد تا با قدرت جادويي رسانه مفاهيم را در ذهن مخاطب تزريق كند،‌ همان‌طور كه «سمت خدا» در شبكه سوم تا حدودي توانسته شكاف نسل‌ها را پركند زيرا زمان پخش برنامه همزمان با صرف ناهار است كه اغلب در حال خوردن غذا با هم بيننده برنامه هستند، اين يعني زمانبندي خوب بدون اينكه پدرومادرها بخواهند فرزندان خود را نصحيت كنند، توپ را به ميدان رسانه ملي و به عهده كارشناسي انداخته‌اند كه غيرمستقيم مسائل اخلاقي و تربيت اسلامي را گوشزد مي‌كند،

چنانچه دوستي مي‌گفت يكبار پايش را جلوي مادرش دراز كرده وقتي كارشناس در مورد احترام به والدين صحبت مي‌كرد، خجالت كشيد و بلافاصله باعذرخواهي پايش را جمع كرد. اميد است در كنار انبوه برنامه‌هاي خنثي در فضاي تلويزيون، بيشتر شاهد چنين توليداتي باشيم تا بتوانند سبك زندگي اسلامي را در جامعه تسري دهند و دست ما را براي رفتن به سمت خدا بگيرند.


منبع: رجا نیوز

 نظر دهید »

گناهانی که زبان انجام می دهد

17 مهر 1392 توسط عبدالعظیم حسنی (ع)


فیض کاشانی گفته که از زبان بیست گناه صادر می شود. هر کاری زحمت دارد ولی زبان بی زحمت ترین عضو است و هیچ وقت درد نمی گیرد ولی درد می آورد. داریم :انسان پشت زبانش پنهان است. تا مرد سخن نگفته باشد، عیب و هنرش نهفته باشد. داریم: مصلحت انسان در این است که زبانش را کنترل کند. اگر خطبه های نماز جمعه کوتاه بشود اثرش بیشتر می شود. از امام پرسیدند که چرا نماز جمعه دو رکعت است. امام فرمود : چون دوتا خطبه در نماز جمعه داریم ،خداوند دو رکعت نماز را کم کرده است که به مردم فشار نیاید.

گناهان زبان عبارتند از:

غیبت .وقتی پشت کسی حرفی را بزنید،این غیبت حساب می شود حتی اگر به خودش هم گفته باشید. اگر در جلوی طرف حرفی را زده اید خوب است ولی این مجوزی نیست که پشت سرش هم آن حرف را بزنید.

کتمان شهادت یعنی سکوت بیجا. گاهی می دانید که طرف مواد مخدرمی فروشد ولی می گویید: به ما ربطی ندارد. او فامیل ماست و اگر ما بگوییم نانش قطع می شود. می دانید با این موادمخدر چند نفر معتاد شده اند؟ اگر کسی حرف حق را نزند او هم گناه کرده است.

حرف دروغ و باطل: در سوره قلم در مورد سخن چینی آیه داریم. گاهی فردی حرف باطلی می زند و شما می گویید :صحیح است .اگر همه ی مردم به باطل رای بدهند باطل حق نمی شود. مشورت معنایش این نیست که کدام اکثر هستند بلکه معنایش این است که کدام بهترهستند. مشورت از شورمی آید. یعنی حرف حق را از باطل جدا کن. پس اکثریت دلیل بر حقانیت نیست.

در اتاقی پنج نفر هستند. چهار نفر سیگاری هستند با نگاه دموکراتیک چون چهار نفر سیگاری هستند باید نفری که سیگار نمی کشد را بیرون کنند. اما اسلام می گوید که چون حق با هوای سالم است باید آن چهار نفر بیرون بروند. پس برای ما معیار حق است. حق خودش معیار دارد. در اسلام مرد سالاری و زن سالاری نداریم ،ما حق سالار داریم. یک وقت همه درست می گویند و یک وقت همه اشتباه می گویند .ممکن است که در مجموعه ی باطل حقی هم باشد مثلا فردی را اشتباه زندان کرده باشند. ممکن است که فردی مظلوم باشد ولی ظالم هم باشد یعنی وقتی به مظلوم فشار می آید او هم به دیگری ظلم می کند. همراهی با باطل ،خشونت و لجاجت همه گناه است. بدعت هم یکی دیگر از گناهان زبان است. گاهی فردی می گوید: انشاءالله نمازت درست است. ما خیلی راحت حکم غلط و درست می دهیم بدون اینکه تخصص این کار را داشته باشیم. آیا شما به بیمار می گویید که این قرص ها را بخور ،انشاءالله خوب می شوی؟

گاهی سر سفره می گویند که این بچه است و نمی فهمد، این درست نیست. داریم که اگر پدر و مادری در جلوی چشم بچه ای که در گهواره است آمیزش جنسی کند، اگر بچه دختر باشد زناکار و اگر پسر باشد زناکننده بار می آید. پس نگاه اثر دارد. اگر بچه نمی فهمد چطور می گویند: وقتی نوزاد به دنیا آمد ،در گوش راست او اذان بگویید؟ حتی مرده می فهمد و الا به او تلقین نمی کردند. به مرده می گویند که بشنو، اگر فرشته آمد بگو :خدا و پیامبر و قرآن را قبول دارم. قرآن می گوید که هستی تسبیح می گوید، تو نمی فهمی. ما سمیع ایم و بصیرایم و خوش ایم ،باش ما نامحرمان ما خاموشیم.

قرآن می فرماید :وقتی لب تکان می خورد دو فرشته عتید و رقیب می نویسند. در روز قیامت پرونده باز می شود و می فرماید :خودت بخوان بگو تو را چکار کنیم و انسان اقرار می کند. انسان وقتی پرونده را باز می کند می گوید: این چه پرونده ای است؟ ریز و درشت را نوشته است.

ما حرف زدن را جزواعمال خودمان نمی دانیم و ِالا مواظب حرف های مان بودیم. مشکل اصلی ما این است که قبل از حرف زدن فکر نمی کنیم. ما می خواهیم از قافله عقب نمانیم. یعنی می بینیم همه یک حرفی می زنند، ما هم حرف بی خودی می زنیم.

از گناهان دیگر زبان نفاق است. یعنی حرفی را می زنیم که در دلمان نیست. پیرمردی مُرد و مرید یکی از آیت الله ها بود. یکی از اعضای دفتر نوشت: خبر فوت را به آیت الله دادیم ایشان بشدت ناراحت شدند. و تسلیت گفتند. وقتی آقا می خواست این نوشته را امضا کند. گفت :من بشدت ناراحت نشدم. ایشان در سن ۹۵ سالگی فوت کرده اند و این عمر طبیعی اش بوده است. دروغ نوشتن هم مثل دروغ گفتن است. بشدت ناراحت شدم را عوض کردند و نوشتند آقا ناراحت شدند. آقا گفت :من ناراحت هم نشدم. آقا گفت بنویسید: خدا او را رحمت کند و به شما صبر بدهد. گاهی ما لجبازی می کنیم و می گوییم که او باید به من سلام کند یا رئیس اداره باید برای من بنویسید. گاهی شما می توانید کار را درعرض ده دقیقه انجام بدهید. گاهی مادر شوهر حرفی می زند شما آن حرف را قورت بدهید تا زندگی تان بهم نخورد.

گاهی اوقات یک حرف هزاران مسئله را بالا و پایین می کند. مادری در شب عروسی از پسرش پرسید که مرا بیشتر دوست داری یا عروس را. این مادر تا آخر عمر یادش بود که پسرش گفته عروس را بیشتر دوست دارد. چرا مادر این سوال را می پرسید؟ گاهی اوقات سوالات بی خود است و جواب ها فتنه می شود. همه ی سوالات را نباید جواب داد. فرعون از حضرت موسی پرسید که پدر من کجاست؟(مثلا می خواست که موسی بگوید روزگار پدر تو سیاه است) موسی دید که اگر بخواهد به این سوال جواب بدهد در آن فتنه است بنابراین گفت :ما چه کار به پدر تو داریم. خدا می داند که آنها کجا هستند. پس نباید همه ی سوالات را جواب داد. در رژیم شاه ،ساواک من را احضار کرد. از بچه ها پرسیدم که بروم یا خیر؟ به من گفتند :برو ولی جواب منفی بده. سعی کنیم زود قول ندهیم. زیرا ممکن است که قول های ما عملی نشود. چون همه چیز دست ما نیست.

پدر من بازاری بود و وقتی من طلبه شدم خیلی ها او را توبیخ کردند و گفتند کارت اشتباه بود که او را دنبال آخوندی فرستادی، باید او را دنبال تجارت می فرستادی. وقتی من در نجف بودم پدرم پولی فرستاد که من به مکه بروم. زیرا داریم کسی که به مکه برود فقیر نمی شود. ما نان خشک همراه خودمان به سفر می بردیم زیرا سفر با ماشین زیاد طول می کشید. وقتی داشتم چهل تا نان می خریدم خواستم یک نان هم برای شام بخرم ولی با خودم گفتم کسی که چهل تا نان دارد گرسنه نمی خوابد. همان شب خواستم یکی از نان ها را بعنوان غذا بخورم. نان ها را دراتاق بغلی گذاشتم که خشک بشود. وقتی خواستم نانی برای شام بردارم صاحب اتاق در را بسته و رفته بود. شام نداشتم و گرسنه بودم. از اتاق های دیگر مقداری نان خشک و مانده گرفتم و خوردم. با خودم گفتم که اشتباه من بود که گفتم حالا که چهل تا نان دارم گرسنه نمی خوابم. خدا خواست که من با داشتن چهل تا نان، گرسنه بمانم.

ما نباید بگوییم که در کامپیوتر نشان می دهد که هواپیما فلان ساعت می نشیند پس نیازی به خدا نیست. زیرا محاسبات دقیق نیست. گاهی در وزارتخانه ای با دوهزار تا کامپیوتر یک کشتی آهن گم می شود و گاهی در میدان تره بار که یک کامپیوتر هم ندارند حتی یک گونی سیب زمینی هم گم نمی شود.

ما باید بدانیم حرف هایی که می زنیم جزو اعمال ماست و در جایی ثبت می شود. قرآن می فرماید: ما آثار عمل شما را هم می نویسیم. گاهی ما یک کلمه می گویم ولی سرنوشتی را عوض می کنیم. ما خیلی راحت حرف می زنیم، در مورد ایرانی ها، امریکایی ها، کاشانی ها و… راحت حرف می زنیم. زبان از همه ی اعضای بدن کوچکتراست ولی از همه اعضا پرخطرتر است.


منبع:قسم

 نظر دهید »

شیوه تبلیغی که آقای قرائتی از یک دیوانه آموخت

17 مهر 1392 توسط عبدالعظیم حسنی (ع)


حجت الاسلام و المسلمین قرائتی در کتاب خاطرات خود از خاطره ی جالب خود و شخصی دیوانه سخن به میان آورده است.

وی در این باره نوشت: در بازار كاشان ديوانه‏ اى وقت نماز وارد مسجد شد و با صداى بلند به مردم گفت: همه شما ديوانه هستيد. همه خنديدند. گفت: همه شما چه و چه هستيد. باز همه خنديدند. رو كرد به پيشنماز و گفت: آقا با تو بودم. بعد از صف اوّل شروع كرد و يكى يكى گفت: با تو بودم، با تو بودم، اين دفعه مردم عصبانى شده ديوانه را بغل كردند و از مسجد بيرون انداختند.

از اين ديوانه ياد گرفتم كه گاهى بايد خصوصى گفت: با تو بودم و سخنرانى عمومى تاثير ندارد!


حاج آقا قرائتی

منبع: جام نیوز

 نظر دهید »
  • 1
  • ...
  • 227
  • 228
  • 229
  • ...
  • 230
  • ...
  • 231
  • 232
  • 233
  • ...
  • 234
  • ...
  • 235
  • 236
  • 237
  • ...
  • 399

معرفی حوزه علمیه حضرت عبدالعظیم ع

شهرری، زمانی دارای حوزه‌های بسیار بوده و یک مرکز علمی محسوب می شد که مهم‌ترین عامل آن، حُسن‌ همجواری با مشاهد شریفه سه امامزاده بزرگوار، خصوصاً حضرت عبدالعظیم(ع) است که در این باره یکی از مراجع عالی‌قدر شیعه، حضرت‌ ایة الله ‌بهجت به طلاب فرمودند: «شما در جوار گنج الهی هستید، قدر آن را بدانید». قدمت حوزه علمیه آستان حضرت عبدالعظیم(ع) به سال‌های اوایل پیروزی انقلاب اسلامی بر می گردد. در اواسط شهریور 1359 بنای مقبره رضاخانی تخریب و به جای آن حوزه علمیه احداث شد و در 1366 حدود هفتاد نفر طلبه برای سال اول پذیرفته شدند. حوزه ‌علمیه آستان ‌حضرت‌عبدالعظیم(ع) ظرفیت ‌پذیرش سیصد طلبه علوم دینی در دو سطح 2و 3 را داراست و ساختمان آن از کلّیه امکانات آموزشی و رفاهی برخوردار است و از این جهت جزء معدود حوزه‌های کشور است. زیر بنای کلّ ساختمان 11 هزار و 500 متر مربع و محوطه، 6500 متر مربع و مساحت کلّ مدرسه 18 هزار متر مربع است.

جستجو

موضوعات

  • همه
  • طب سنتی و پزشکی
  • سیاسی
  • مناسبتهای سال
  • اخبار حوزه
  • علمی
  • مذهبی
  • عمومی
  • دست نوشته های یک طلبه
  • نرم افزار
  • شهداء
  • استفتائات
  • جدیدترین مقالات
  • برگی از زندگی علما
  • فراخوان
  • پژوهش
  • معرفی رسانه
  • منِ طلبه
  • نمونه سوالات امتحانی سطح2
  • داستان های پند آموز

پیوندهای روزانه


پشتیبانی سامانه وبلاگ مدارس
وبلاگ خانم یادگاری
گفته ها و ناگفته های یک طلبه
شبکه اجتماعی هادی نت
دفتر حفظ و نشر آثار مقام معظم رهبري
دفتر مقام معظم رهبري

خبرنامه

دی 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
    1 2 3 4 5
6 7 8 9 10 11 12
13 14 15 16 17 18 19
20 21 22 23 24 25 26
27 28 29 30      

اوقات شرعی

امروز: پنجشنبه 04 دی 1404
اوقات شرعی به افق:
  • اذان صبح اذان صبح:
  • طلوع آفتاب طلوع آفتاب:
  • اذان ظهر اذان ظهر:
  • غروب آفتاب غروب آفتاب:
  • اذان مغرب اذان مغرب:
  • نیمه شب شرعی نیمه شب شرعی: