• خانه 
  • تماس  
  • ورود 

  • سخن حضرت آیت الله بهجت درباره مقام حضرت عبدالعظیم حسنی (ع) در جمع طلاب :" شما در جوار گنج الهی هستید قدر آن را بدانید ***

سرگذشت سلمان فارسی به روایت آیت‌الله مکارم/ به مناسبت سالروز وفات سلمان فارسی

02 دی 1391 توسط عبدالعظیم حسنی (ع)

روزی رفیق سلمان به او گفت: خبر دارى که امروز شخصى وارد مدینه شده و تصور مى‏کند فرستاده خداست؟! سلمان گفت: تو اینجا باش تا من بازگردم، او به مدینه رفت؛ غافل از اینکه سرنوشت برای او چیز دیگری را رقم زد.
به گزارش فارس، هشتم صفر سال ۳۵ هجری، سالروز وفات بزرگ یار ایرانی پیامبر اکرم(ص) سلمان فارسی است، او همان کسی که پیامبر(ص) او را از اهل‌بیت خواند و فرمود: «سلمان منّا اهل البیت».

آری! سلمان محمدی پس از رحلت پیامبر اعظم(ص)، جزو معدود کسانی بود که از راه حق منحرف نشد و در شمار معتقدان به امامت حضرت علی(ع) قرار گرفت. او در خلافت عمر بن خطاب به حکومت مدائن منصوب شد، وی هیچ‌گاه از حقوق بیت‌المال برای خود چیزی برنداشت و همه‌ آن را صدقه می‌داد و برای امرار معاش زنبیل می‌بافت.

این شیعه راستین علی(ع) و مایه افتخار ایرانیان در شهر مدائن به جوار رحمت الهی پیوست و در همان شهر خاکسپاری شد.


*سرگذشت جالب سلمان
آیت‌الله ناصر مکارم شیرازی ذیل تفسیر آیه ۶۲ سوره بقره درباره سرگذشت سراسر حقیقت‌جویانه سلمان محمدی این چنین می‌گوید:

«سلمان» اهل جندی‌شاپور بود، با پسر حاکم وقت رفاقت و دوستى محکم و ناگسستنى داشت، روزى با هم براى صید به صحرا رفتند، ناگاه چشم آن‌ها به راهبى افتاد که به خواندن کتابى مشغول بود، از او راجع به کتاب مزبور سؤالاتى کردند، راهب در پاسخ آن‌ها گفت: کتابى است که از جانب خدا نازل شده و در آن فرمان به اطاعت خدا داده و نهى از معصیت و نافرمانى او کرده است، در این کتاب از زنا و گرفتن اموال مردم به ناحق نهى شده است، این همان «انجیل» است که بر عیسى مسیح نازل شده است.

گفتار راهب در دل آنان اثر گذاشت و پس از تحقیق بیشتر به دین او گرویدند، به آن‌ها دستور داد که گوشت گوسفندانى که مردم این سرزمین ذبح مى‏کنند، حرام است از آن نخورند.

سلمان و فرزند حاکم وقت روزها هم چنان از او مطالب مذهبى می‌آموختند، روز عیدى پیش آمد، حاکم مجلس میهمانى ترتیب داد و از اشراف و بزرگان شهر دعوت کرد، در ضمن از پسرش نیز خواست که در این مهمانى شرکت کند، ولى او نپذیرفت.

در این باره به او زیاد اصرار کردند، اما پسر اعلام کرد که غذاى آن‌ها بر او حرام است، پرسیدند این دستور را چه کسى به تو داده است؟ راهب مزبور را معرفى کرد.

حاکم راهب را احضار کرد و به او گفت: چون اعدام در نظر ما گران و کار بسیار بدى است، تو را نمى‏ کشیم، ولى از محیط ما بیرون برو! سلمان و دوستش در این موقع راهب را ملاقات کردند، وعده ملاقات در «دیر موصل» گذاشتند.

پس از حرکت راهب، سلمان چند روزى منتظر دوست با وفایش بود تا آماده حرکت شود، او هم همچنان سرگرم تهیه مقدمات سفر بود، ولى سلمان بالاخره طاقت نیاورده تنها به راه افتاد.

در دیر موصل سلمان بسیار عبادت مى‏کرد، راهب که سرپرست این دیر بود، او را از عبادت زیاد بر حذر داشت، مبادا از کار بیفتد، ولى سلمان پرسید آیا عبادت فراوان فضیلتش بیشتر است یا کم عبادت کردن؟

در پاسخ گفت: البته عبادت بیشتر اجر بیشتر دارد.

عالم دیر پس از مدتى به قصد بیت‌المقدس حرکت کرد و سلمان را با خود به همراه برد، در آنجا به سلمان دستور داد که روزها در جلسه درس علماى نصارى که در آن مسجد برپا می‌شود، حضور یابد و کسب دانش کند.

روزى سلمان را محزون یافت، علت را جویا شد، سلمان در پاسخ گفت: تمام خوبی‌ها نصیب گذشتگان شده که در خدمت پیامبران خدا بوده‏ اند، عالم دیر به او بشارت داد که در همین ایام در میان ملت عرب پیامبرى ظهور خواهد کرد که از تمام انبیا برتر است.

عالم گفت: من پیر شده ‏ام، خیال نمى‏ کنم او را درک کنم، ولى تو جوانى امیدوارم او را درک کنى، ولى این را نیز بدان که این پیامبر نشانه‏ هایى دارد از جمله نشانه خاصى بر شانه او است، او صدقه نمى‏ گیرد، اما هدیه را قبول مى‏کند.

در بازگشت آن‌ها به سوى موصل در اثر جریان ناگوارى که پیش آمد سلمان عالم دیر را در بیابان گم کرد. دو مرد عرب از قبیله بنى‌کلب رسیدند، سلمان را اسیر کرده و بر شتر سوار کردند و به مدینه آوردند و او را به زنى از قبیله «جهینه» فروختند!

سلمان و غلام دیگر آن زن به نوبت روزها گله او را به چرا مى ‏بردند، سلمان در این مدت مبلغى پول جمع ‏آورى کرد و انتظار بعثت پیامبر اسلام(ص) را مى‏ کشید، در یکى از روزها که مشغول چرانیدن گله بود رفیقش رسید و گفت: خبر دارى امروز شخصى وارد مدینه شده و تصور مى‏کند پیامبر و فرستاده خدا است؟!

*ماجرای سه امتحانی که سلمان از پیامبر(ص) گرفت
سلمان به رفیقش گفت: تو اینجا باش تا من بازگردم، سلمان وارد شهر شد، در جلسه پیامبر حضور پیدا کرد، اطراف پیامبر اسلام مى‏چرخید و منتظر بود پیراهن پیامبر کنار برود و نشانه مخصوص را در شانه او مشاهده کند.

پیامبر(ص) متوجه خواسته او شد، لباس را کنار زد، سلمان نشانه مزبور یعنى اولین نشانه را یافت، سپس به بازار رفت، گوسفند و مقدارى نان خرید و خدمت پیامبر آورد، پیامبر فرمود چیست؟ سلمان پاسخ داد: صدقه است، پیامبر فرمود: من به آن‌ها احتیاج ندارم به مسلمانان فقیر ده تا مصرف کنند.

سلمان بار دیگر به بازار رفت، مقدارى گوشت و نان خرید و خدمت رسول اکرم آورد، پیامبر پرسید این چیست؟ سلمان پاسخ داد: هدیه است، پیامبر فرمود:

بنشین، پیامبر و تمام حضار از آن هدیه خوردند، مطلب بر سلمان آشکارشد، زیرا هر سه نشانه خود را یافته بود.

در این میان سلمان راجع به دوستان و رفیق و راهبان دیر موصل سخن به میان آورد و نماز، روزه و ایمان آن‌ها به پیامبر و انتظار کشیدن بعثت وى را شرح داد، کسى از حاضران به سلمان گفت: آن‌ها اهل دوزخند! این سخن بر سلمان گران آمد، زیرا او یقین داشت اگر آنها پیامبر را درک می‌کردند از او پیروى می‌کردند.

در اینجا بود که‏ آیه «إِنَّ الَّذِینَ آمَنُوا وَ الَّذِینَ هادُوا وَ النَّصارى‏ وَ الصَّابِئِینَ مَنْ آمَنَ بِاللَّهِ وَ الْیَوْمِ الْآخِرِ وَ عَمِلَ صالِحاً فَلَهُمْ أَجْرُهُمْ عِنْدَ رَبِّهِمْ وَ لا خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَ لا هُمْ یَحْزَنُون‏»(۲) بر پیامبر نازل شد و اعلام شد آن‌ها که به ادیان حق ایمان حقیقى داشته ‏اند و پیغمبر اسلام را درک نکرده‏ اند، داراى اجر و پاداش مؤمنان خواهند بود.

*پی‌نوشت‌ها:

۱- تفسیر نمونه، جلد یک، صفحه ۲۸۸

۲-سوره بقره آیه ۶۲

 نظر دهید »

در محضر علامه حسن زاده

02 دی 1391 توسط عبدالعظیم حسنی (ع)


صمت خاموشی است
جوع گرسنگی
سهر بیداری
خلوت گوشه گیری
و ذکر به دوام همیشه به یاد حق بودن.
در چهار اول خیرالامور اوسطها
و در پنجمی خوشا آنان که دایم در نمازند


خود را باش و دنیا را نکوهش مکن           حیف است که به کاهلی بنشینی


می دانی که دل تا شکسته نگردد بیت المعمور نمی گردد و این شکسته از صدهزار درست بیش تر ارزد، بلکه به بها در نمی آید. زیرا که بهای آن خدای تعالی است
گنج غمش را در دل شکسته بباید و این گنج را هر کس نیابد و در دست هر کس نپاید.


 نظر دهید »

فواید صله رحم

01 دی 1391 توسط عبدالعظیم حسنی (ع)


به گزارش خبرنگار دین و اندیشه خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا)، در ادامه مطالبی از آیات و روایات در موضوع اهمیت صله رحم و مباحث مرتبط به آن می‌آید:

خدای سبحان می‌فرماید:

“و یاد کن هنگامی را که از بنی اسرائیل پیمان گرفتیم که جز خدا را نپرستید و به پدر و مادر و خویشاوندان و … نیکی کنید(سوره بقره آیه 83).”

پیامبر اکرم(ص) فرمود: آیا شما را به برترین انسان‌های دنیا و آخرت از نظر اخلاق راهنمایی نکنم؟

گفتند: آری.

فرمود: کسی است که با قطع‌کننده پیوند با وی، بپیوندد.

صله رحم نزد خدای سبحان چنان مهم است که آن را از جهت پاداش، سریع‌ترین عبادت قرار داده و افزون بر پاداش اخروی، پاداش دنیوی و زودهنگام برای آن مقرر داشته است؛ به گونه‌ای که خاندان گناهکار هم با رعایت صله رحم میان خود، دارایی‌شان فزونی می‌یابد و با نیکی به یکدیگر بر عمرشان افزوده می‌شود.

در روایتی دیگر درباره اهمیت آن از امام رضا(ع) نقل شده که خدا سه چیز را قرین سه چیز ساخت: به نماز و زکات فرمان داد، پس هرکس زکات نپردازد نمازش پذیرفته نیست و به شکر خدا و والدین امر کرد، پس هرکس شکر والدین را به جا نیاورد شکر خدا نکرده است و به تقوای الهی و صله رحم فرمان داد، پس هر کس صله رحم نکند تقوای الهی را رعایت نکرده است.

رسول خدا(ص) فرمود:

“همه امتم را از حاضر و غایب و به آنان که تا روز قیامت در صلب مردان و رحم زنان هستند سفارش می‌کنم به صله رحم، اگرچه یک سال راه (میان آنان فاصله) باشد و این از دین اسلام است.”

آثار صله رحم

پیامبر اکرم (ص) فرمود:

“هر کس برای من یک عمل را ضمانت کند من برایش چهار چیز را ضمانت می‌کنم: هر کس صله رحم کند خدا او را دوست بدارد و روزی وی را گسترش دهد و عمرش را فزونی بخشد و او را به بهشتی درآورد که وعده داده است.”

مصادیق و شیوه‌های صله رحم

صله رحم تنها به رفتن به خانه بستگان نیست، بلکه مصادیق فراوانی دارد و مصداق کاملش این است که پیش از دیگران نیاز آنان را برطرف و آنان را خوشحال سازد، پس صله رحم و پیوند با هر خویشاوندی متناسب با شان اوست، چنان‌که گاه تنها به سلام کردن به او یا پاسخ نیکو دادن به سلام اوست، زیرا وی به کمک مالی نیازی ندارد.

برخی شیوه‌ها و مصادیق صله رحم عبارت‌اند از ترک آزار خویشاوندان، سلام و تکریم، اطعام گرچه به جرعه آبی باشد، عیادت از بیمار، شرکت در مراسم عزا، زیارت و دیدار، هدیه دادن و تامین نیازهای آنان پیش از دیگران.

منبع:

مفاتیح‌الحیات، مولف: آیت‌الله جوادی آملی، ناشر: مرکز نشر اسراء، چاپ بیست و چهارم.

 

 نظر دهید »

دنیایی به رنگ حجاب / اینفوگرافی

01 دی 1391 توسط عبدالعظیم حسنی (ع)

 

 1 نظر

نگاهی بر حوزه علمیه و شاگردان امام کاظم(ع)

01 دی 1391 توسط عبدالعظیم حسنی (ع)


پس از شهادت امام صادق(ع)، امام کاظم(ع) شاگردان برجسته پدر را به گرد خود جمع کرد و با عنایت مخصوص به آنها، در حفظ آنها و پاسداری از دانشگاه جعفری تلاش فراوان کرد و با مناظرات خود با دانشمندان بزرگ معروف اهل تسنن، خلفا و دیگران، همه را تحت‌الشعاع آگاهی خود در آورد، شاگردان تربیت شده‌اش مانند: صفوان، بهلول، یونس بن عبدالرحمن، محمد بن ابی‌عمیر و … نیز هر کدام استوانه‌هایی برای حفظ حوزه تشیع بودند، با اینکه از نظر سیاسی در سخت‌ترین شرایط بودند با همت والای خود به پاسداری از دانشگاه جعفری پرداختند و در پیرامون شمع وجود پر برکت امام کاظم (ع) بر رونق آن دانشگاه افزودند.

محدث قمی می‌گوید: در دست ما کتاب “مسائل علی بن جعفر” موجود است، که مجموعه‌ای از سوالات علی بن جعفر است که از برادرش امام کاظم (ع) پرسیده و پاسخ‌های آن حضرت می‌باشد، فقهای ما در استنباط احکام، به این کتاب مراجعه می‌کنند، علامه مجلسی این کتاب را در جلد چهارم بحارالانوار (چاپ قدیم) “و جلد دهم بحار، صفحه 249 به بعد، چاپ جدید” آورده است.

هشام بن حکم: یکی از شاگردان برجسته امام صادق (ع) بود، که پس از شهادت آن حضرت، به امام کاظم پیوست و از محضر او بهره‌های فراوان جست و با مناظرات و استدلال‌های قاطع و خلل‌ناپذیرش از حریم ولایت، تلاش و کوشش بسیار کرد.

امام کاظم (ع) درباره عقل و خرد و آثار آن، مطالب عمیق و بلند معنی بر اساس آیات قرآن، به هشام آموخت که از سی فراز تشکیل می‌شود، که براستی مجموعه عظیم فرهنگی و گنجینه ژرف فکری اسلام است.

امام کاظم (ع) در آغاز هر فراز، به او می‌فرماید: یا هشام (ای هشام).

در یکی از آن فرازها چنین آمده:

“ای هشام، برای هر چیزی راهنمایی هست، راهنمای عقل، اندیشیدن است و راهنمای اندیشیدن، خاموشی است و برای هر چیزی مرکبی است و مرکب عقل، تواضع و فروتنی است، برای نادانی تو همین بس که کاری انجام دهی که از آن نهی شده‌ای.”

 

 نظر دهید »
  • 1
  • ...
  • 366
  • 367
  • 368
  • ...
  • 369
  • ...
  • 370
  • 371
  • 372
  • ...
  • 373
  • ...
  • 374
  • 375
  • 376
  • ...
  • 399

معرفی حوزه علمیه حضرت عبدالعظیم ع

شهرری، زمانی دارای حوزه‌های بسیار بوده و یک مرکز علمی محسوب می شد که مهم‌ترین عامل آن، حُسن‌ همجواری با مشاهد شریفه سه امامزاده بزرگوار، خصوصاً حضرت عبدالعظیم(ع) است که در این باره یکی از مراجع عالی‌قدر شیعه، حضرت‌ ایة الله ‌بهجت به طلاب فرمودند: «شما در جوار گنج الهی هستید، قدر آن را بدانید». قدمت حوزه علمیه آستان حضرت عبدالعظیم(ع) به سال‌های اوایل پیروزی انقلاب اسلامی بر می گردد. در اواسط شهریور 1359 بنای مقبره رضاخانی تخریب و به جای آن حوزه علمیه احداث شد و در 1366 حدود هفتاد نفر طلبه برای سال اول پذیرفته شدند. حوزه ‌علمیه آستان ‌حضرت‌عبدالعظیم(ع) ظرفیت ‌پذیرش سیصد طلبه علوم دینی در دو سطح 2و 3 را داراست و ساختمان آن از کلّیه امکانات آموزشی و رفاهی برخوردار است و از این جهت جزء معدود حوزه‌های کشور است. زیر بنای کلّ ساختمان 11 هزار و 500 متر مربع و محوطه، 6500 متر مربع و مساحت کلّ مدرسه 18 هزار متر مربع است.

جستجو

موضوعات

  • همه
  • طب سنتی و پزشکی
  • سیاسی
  • مناسبتهای سال
  • اخبار حوزه
  • علمی
  • مذهبی
  • عمومی
  • دست نوشته های یک طلبه
  • نرم افزار
  • شهداء
  • استفتائات
  • جدیدترین مقالات
  • برگی از زندگی علما
  • فراخوان
  • پژوهش
  • معرفی رسانه
  • منِ طلبه
  • نمونه سوالات امتحانی سطح2
  • داستان های پند آموز

پیوندهای روزانه


پشتیبانی سامانه وبلاگ مدارس
وبلاگ خانم یادگاری
گفته ها و ناگفته های یک طلبه
شبکه اجتماعی هادی نت
دفتر حفظ و نشر آثار مقام معظم رهبري
دفتر مقام معظم رهبري

خبرنامه

دی 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
    1 2 3 4 5
6 7 8 9 10 11 12
13 14 15 16 17 18 19
20 21 22 23 24 25 26
27 28 29 30      

اوقات شرعی

امروز: پنجشنبه 04 دی 1404
اوقات شرعی به افق:
  • اذان صبح اذان صبح:
  • طلوع آفتاب طلوع آفتاب:
  • اذان ظهر اذان ظهر:
  • غروب آفتاب غروب آفتاب:
  • اذان مغرب اذان مغرب:
  • نیمه شب شرعی نیمه شب شرعی: