خاطره ای کوتاه از تبلیغ در دبستان
13 آذر 1391 توسط عبدالعظیم حسنی (ع)
دستش را گرفت بالا ، به محض اینکه اجازه صحبت گرفت بلند شد و با حالتی خاص شروع کرد :
- خانوم اجازه ، اگه ما بریم بهشت و مادر و پدرمون برن جهنم میشه از خدا بخواهیم ما رو برگردونه دنیا ، کار بد کنیم تا ما هم بریم جهنم پیش مامان بابامون ؟!
کمی خندم گ… بیشتر »