اشیاء تجملاتی را به خانه راه ندادهایم
خاطرات همسر رهبر فرزانه انقلاب از یک زندگی مشترک
متنی که در ادامه می آید مصاحبه با همسر مکرمه مقام معظم رهبری حضرت آیتالله خامنهای میباشد که برگرفته از مجله محجوبه که نشریهای خانوادگی، فرهنگی و اجتماعی ویژه بانوان به زبان انگلیسی برای خارج از کشور میباشد. این مصاحبه در سال 1372 چاپ و منتشر شده و به وسیله خانم شیلا مالکی دیزجی به فارسی برگردانده شده است. هفته نامه 9دی با توجه به محتوای جذاب این گفتگوی کمتر ایده شده، آن را بازنشر میدهد.
لطفا کمی از دوران مدرسه تان برای ما بگوئید:
من خاطرات روشنی از دوران مدرسهام از جمله معلم فرزانه قرآنم، خانم پور رنجبر دارم که گویا اخیراً به رحمت ایزدی پیوستهاند. این خانم محترم و متین معلم قرآن ما بود. آن روزها لباس او منحصر به فرد بود. گرچه چادر سرش نمی کرد اما حجاب کامل اسلامی داشت. مقنعه بلند او تا کمرش می رسید این خانم شیوه ابداعی ویژه ای در تدریس قرآن داشت. چهرهاش که مملو از متانت و وقار بود هنوز جلوی چشمانم هست و هرگز نمیتوانم فراموشش کنم.
شما چطور با همسرتان آشنا شدید؟
من در سال 1343با ایشان ازدواج کردم، البته این ازدواج همانطور که در خانواده مذهبی آن زمان مرسوم بود، صورت گرفت به این ترتیب که مادر ایشان برای خواستگاری به منزل ما آمدند و بعد از مباحثات معمول مراسم ازدواج انجام شد.
شما چند فرزند دارید؟
ما چهار پسر و دو دختر داریم. همه پسرانمان قبل از انقلاب و دخترانمان بعد از انقلاب(انقلاب اسلامی ایران) به دنیا آمدند.
لطفا کمی در مورد زندگیتان، طی دوران قیام اسلامی علیه شاه صحبت بفرمایید:
آن زمان دوران مشقتباری بود و امتحان الهی بود و من خودم را برای تمام مشکلات ممکن آماده کرده بودم و هرگز درباره هیچ چیز لب به شکوه نگشودم. یادم میآید که طی اولین ماههای بعد از ازدواجمان، یک روز همسرم از من پرسید: اگر من دستگیر شوم تو چه احساسی خواهی داشت؟ این سوال غیر منتظرهای بود و من ابتدا خیلی ناراحت و آزرده خاطر شدم، اما ایشان آنقدر درباره درگیری، خطرات و مشکلاتش و وظیفه همه افراد در این رابطه صحبت فرمودند که کاملاً مرا قانع کردند.
ایشان این مطلب را درست همان روزی که امام خمینی(ره) دوباره بازداشت شدند و ایشان را از قم به تهران آورده و سپس به ترکیه تبعید کردند، مطرح نمود. در آن روز آقای خامنهای و دیگران در مشهد برای نشان دادن مخالفتشان با این امر آماده شده بودند و در همین زمان بود که از من در برخورد با مسأله دستگیریشان سؤال کردند. از همان روز من خودم را از لحاظ فکری آماده رویارویی با خطراتی که در راه مبارزات همسرم پیش خواهد آمد، نمودم. بنابراین، هر وقت ایشان زندانی یا تبعید می شدند یا هنگامی که مجبور بودند پنهانی و مخفی فعالیت نمایند، تمامی مشکلات را با راحتی تحمل میکردم. بعدها که ما فرزندان بیشتری داشتیم و زندگی گاهی اوقات مشکلتر میشد که البته خداوند همیشه ما را یاری مینمود و هرگز نا امید نشدم.
شما چگونه همسرتان را در مبارزاتشان یاری نمودید؟
فکر می کنم بزرگترین نقش من حفظ جو آرامش خانه بود. طوری که ایشان بتوانند با خیال راحت به کارشان ادامه دهند. من سعی داشتم تا ایشان را از نگرانی در مورد خود و فرزندانم دور نگهدارم. گاهی اوقات که برای ملاقات ایشان به زندان میرفتم از مشکلاتی که داشتیم چیزی به ایشان نمیگفتم و در پاسخ به سوالاتشان درباره وضعیت خودم و فرزندان صرفاً خبرهای خوب می دادم. برای مثال، طی ملاقاتهایی که با ایشان در زندان داشتم یا در نامههایی که در دوران تبعید برای ایشان می نوشتم هرگز چیزی در مورد بیماری فرزندان نمیگفتم و نمینوشتم.
البته من نیز در زمینههای مختلف نظیر پخش اعلامیهها، حمل پیامها، اختفای اسناد و نظیر آن فعالیت داشتم. ولی فکر میکنم اصلاً قابل ذکر نیستند. در آخرین ماههای مبارزه در رابطه با پیامهای تلفنی امام خمینی(ره) از پاریس کار میکرد من آنها را برای تکثیر و توزیع به مراکزی در مشهد و دیگر شهرها ارسال مینمودم و اخبار را از مشهد و دیگر شهرهای خراسان جمعآوری نموده و به پاریس مخابره میکردم. اما فکر میکنم مهمترین کار زنان مبارز و آزاده آن زمان، پشتیبانی معنوی، همدردی و راز داری و تحمل مشقات بود.
آیا همسرتان در خانه به شما کمک میکنند؟
در حال حاظر نه ایشان چنین فرصتی دارند و نه از ایشان چنین انتظاری داریم. اما یک خصیصه بسیار پسندیدهای که ایشان دارند و میتواند نمونه و سرمشقی برای دیگران باشد این است که زمانی که ایشان در منزل هستند، اگرچه معمولاً خسته از کار روزانه می باشند اما سعی دارند تا جوّ خانه را از مشکلات محیط کارشان به دور نگهدارند.
آیا شما کارمند دولت هستید؟
به عنوان یک زن مسلمان در جمهوری اسلامی ایران، نظیر تمامی خواهران مسلمان دیگر، وظایفی بر عهده دارم و با تمام توانم آنها را انجام می دهم، اما هیچ مسئولیت رسمی بخصوصی ندارم.
همسر شما چه انتظاری از شما دارند؟
ایشان بیش از هر چیزی دیگری انتظار دارند که محیط خانوادگی آرام و شاد و سالم باشد.
لطفا نظراتتان را در مورد حجاب اسلامی برای خوانندگان ما بفرمایید:
به نظر من ((بهترین پوشش برای خارج از منزل، چادر، میباشد)). البته شرعاً پوشیدن انواع دیگر پوشش در صورتی که بدن را کامل بپوشاند و جذب و تنگ نباشد اشکالی ندارد. اما به طور کلی چادر ترجیح دارد. برای درون خانه کاملاً متفاوت است. البته پوشش در هر شرایطی باید مطابق عفّت اسلامی باشد.
سیره زندگانی شما چگونه است؟
سالهاست که ما اشیای تجملاتی را به خانهمان راه ندادهایم. زیبایی خوب است اما نباید خودمان را درگیر زندگی تجملاتی بکنیم. ما در خانهمان دکوراسیون به معنای متداول آن، فرشها و پردههای قیمتی، مبلمان و غیره نداریم. سالها پیش خودمان را از این چیزها رها کردهایم، والدین آقای خامنهای در این رابطه سرمشق ما بودهاند و مادر ایشان چنین تجملاتی را مورد انتقاد قرار میدادند و من نیز همین عقیده را دارم. همیشه به فرزندانمان توصیه میکنم که آنها هم باید در رفتار شخصیشان این گونه باشند. زیرا اشیای لوکس غیر ضروری می باشد.
منبع : هفته نامه 9 دی