• خانه 
  • تماس  
  • ورود 

  • سخن حضرت آیت الله بهجت درباره مقام حضرت عبدالعظیم حسنی (ع) در جمع طلاب :" شما در جوار گنج الهی هستید قدر آن را بدانید ***

یا جواد الائمه (ع)

20 اردیبهشت 1393 توسط عبدالعظیم حسنی (ع)

 

هزار جان گرامي ، فـداي جود جـــــواد ع
دل شكسته خود بسته ام به بود جواد ع

هماره مي رســد از كائنـات و مخلوقات
نداي ذكر و ثــــنا ، مدحت و درود جواد ع

همه خلایق عالــم، غریق نعمت اوست
چرا كه نیسـت حدودی برای جود جواد ع


یا جواد الائمه ع


*****************************************

میلاد میوه دل امام رضا (ع) و باب الحوائج علی اصغر (ع) مبارک.

این روزها شاید بیشتر از هر زمان دیگری محتاج دعا هستم.
آینده ما خدا کند با نگاه جود و کریمانه جواد الائمه (ع) رقم بخورد.

این چند خط نوشته در نهایت مضطر بودن مکتوب شد.
واقعا محتاج لطف امام رضا (ع) و فرزندش امام جواد (ع) هستیم.

دعایمان کنید و اگر میتوانید 14 صلوات به نیت امام جواد (ع) هدیه به امام زمان (ع) و
رفع حوائج أحقر بفرستید.

جبران به خیر



 1 نظر

تغییرات سبک زندگی طلبگی

10 فروردین 1393 توسط عبدالعظیم حسنی (ع)


حجه الاسلام دکتر کریم خان محمدی، دارای سوابق تحصیلات حوزوی و دانشگاهی و عضو هیأت علمی دانشگاه باقرالعلوم علیه السلام می باشد. وی خارج فقه خود را نزد آیت الله مکارم شیرازی و خارج اصول را نزد آیت الله سبحانی به اتمام رساند. همچنین وی فارغ التحصیل دکتری فرهنگ و ارتباطاتِ دانشگاه امام صادق (ع) می باشد. ایشان همچنین مدیر گروه مطالعات روحانیت در پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی می باشد.


سبک زندگی در محیط طلبگی چه تعریفی دارد؟

مفهوم سبک زندگی یکی از مفاهیم متاخری است که هم در جامعه شناسی مبنا دارد و هم در روانشناسی. سبک زندگی درجامعه شناسی یک مفهوم اعمی دارد که شامل باورها، ارزش ها و هنجارها و الگوهای رفتاری است ولی در روانشناسی معطوف به الگوهای رفتاری ملموس به ویژه در حوزه مصرف است.


حالا اگر بخواهیم سبک زندگی طلبگی را تعریف کنیم، به ویژه با رویکرد روانشناختی، سبک زندگی طلبگی یعنی اینکه یک طلبه از صبح تا غروب، زندگی اش را چگونه می گذراند. مثلاً طلبه چه ساعتی از خواب بیدار می شود و چه کارهایی انجام می دهد؛ مثلاً اول وضو می گیرد و بعد نماز می خواند و بعد از نماز دوباره می خوابد و یا نمی خوابد و … مجموعه این رفتارها، سبک زندگی طلبگی را شکل می دهند. به مجموعه ای از این الگوهای رفتاری که طلبه از صبح تا شب انجام می دهد، سبک زندگی طلبگی می گوییم.

هر قشری از افراد جامعه سبک زندگی مجزایی دارند. طلبه ها هم قهراً سبک زندگی مجزایی دارند.

طلبه به عنوان طالب علم دینی و کسی که هدفش ترویج دین است، سبک زندگی اش باید مؤمنانه باشد. زندگی مؤمنانه یعنی چه؟ زندگی مؤمنانه یعنی این که هر آنچه که آموزه های دینی گفته اند طلبه در سطح عالی به آنها عمل کند، چون طلبه ای که می خواهد دین را از سرچشمه اخذ کند، خودش باید الگو باشد. به عبارت دیگر سبک زندگی طلبه باید شبیه سبک زندگی پیامبر (ص) باشد.


تا اینجا سبک زندگی طلبه با سایر مؤمنین فرقی ندارد. منتها چون طلبه شأن دیگر هم دارد، در این قسمت از سایر مردم و مؤمنین جدا می شود. طلبه به عنوان فردی که رسالت تبلیغ دارد، سبک زندگی اش مقداری از سایر افراد متمایز می شود. چون طلبه مبلغ است و تبلیغ فقط در بیان و گفتار خلاصه نمی شود، لذا باید در رفتارش هم مبلغ ارزش های دینی باشد، همانطور که خداوند در سوره احزاب می فرماید: يا أَيُّهَا النَّبِيُّ إِنَّا أَرْسَلْناکَ شاهِداً وَ مُبَشِّراً وَ نَذيراً (45) وَ داعِياً إِلَى اللَّهِ بِإِذْنِهِ وَ سِراجاً مُنيراً (46) در این آیه شاهد یعنی الگو. اولین شأن پیامبر طبق این آیه، الگو و نمونه بودن است. دومین شأن پیامبر مبشِّر و در مرحله سوم نذیر است. اگر کسی این شرایط را داشت، سراج منیر می شود یعنی یک چراغ روشنی که دیگران راه را گم نکنند.


با این مبنا، طلبگی یک وجه خاص هم دارد و آن وجه خاصش این است که چون طلبه می خواهد مبلغ و الگو باشد، یک نمادهایی شکل می گیرد که این نمادها نشان می دهد که طلبه مهیای تبلیغ است. نمادهایی مانند همین لباس. ما برای لباس هیچ جایگاهی جز نماد بودن قائل نیستیم. طلبه ای که عمامه گذاشته است یعنی من در معرض و آماده تبلیغ هستم. طلبه ای هم که در حجره است و یک پیراهن یقه ملایی پوشیده است نماد این است که اولاً من درس طلبگی می خوانم و ثانیاً سفید بودن این لباس نشانه ی این است که این طلبه می خواهد پاک و بی آلایش باشد و یقه نداشتن آن، نماد ساده زیستی طلبه است.


بنابراین طلبه در جایگاه طلبگی اش باید یک سری رفتارهای خاص متناسب با آن جایگاه از خود بروز دهد،که این هم در قیافه و نوع پوشش خود را نشان می دهد؛ مانند پوشیدن پیراهن سفید و یقه آخوندی و هم در منش مانند سلام دادن به دیگران و حتی کوچکتر از خود و هم چنین کوتاه نگه داشتن موی سر و گذاشتن ریش. طلبه با این کارها می خواهد خود را بیشتر به پیامبر (ص) شبیه کند. و این مبنا هم دارد، امام صادق (ع) به یکی از یاران خود می فرماید: الحَسَنُ مِن کلِّ أَحَدٍ حَسَنٌ وَ مِنک أَحسَن، لِمَکانِک مِنّا. وَ القَبیحُ مِن کلِّ أَحَدٍ قَبیحٌ وَ مِنک أَقبَح، لِمَکانِک مِنّا؛( بحارالانوار، ج 47، ص 349) کار خوب، از هر کس خوب است؛ اما از تو خوب‏تر است. به‌جهت نسبتی که با ما داری. کار بد، از هر کس بد است و از تو بدتر. به‌ جهت نسبتی که با ما داری. بنابراین طلبه ای که ادعای الگو بودن دارد باید شیوه زندگی وی هم برای سایر افراد الگو باشد.


به نظر شما سبک زندگی طلبگی و حوزوی از چه مؤلفه هایی تشکیل می شود؟

مولفه ها هم شامل باورها، ارزش ها، هنجاها و الگوهای رفتاری می شود؛ یعنی طلبه یک سری باورهایی شبیه سایر مسلمانان دارد، البته باید باورهای طلبه قوی تر از دیگران باشد. در مورد ارز شها و هنجارها هم طلبه باید رتبه ی بالاتری نسبت به دیگران داشته باشد. اما آنچه سبک زندگی طلبگی را از دیگران متمایز می کند، همان الگوهای رفتاری طلبه است.

به دو صورت می شود این سؤال را مطرح کرد؛ اول اینکه سبک زندگی طلبه چگونه باید باشد. دوم اینکه سبک زندگی طلبه چگونه هست.


در صورت دوم یا باید کار جامعه شناختی و میدانی انجام دهیم تا بدانیم سبک زندگی طلبه چگونه هست یا با توجه به تجربه ی طلبگی خودمان به این سؤال پاسخ دهیم. مثلاً ما که در بررسی که مورد فولکلورهای طلاب (ادبیات شفاهی) در مقایسه با دانشجویان داشتیم، به این نتیجه رسیدیم که طلبه ها با درس خودشان خیلی عجین هستند. اصطلاحات و شوخی های طلبه ها از درس شان گرفته شده است. مثلاً وقتی شما به یک طلبه می گویید چایی می خورید یا میوه؟ جواب می دهد: «الجمع مهما امکن اولی من الطرح»، خب شما می بینید که این یک اصطلاح اصولی است که در ادبیات طلبگی وارد شده است.


سبک زندگی طلبه ی امروزی با سبک طلبه پنجاه سال قبل متفاوت است، این تغییر سبک زندگی طلبگی چه مکانیزم داشته و چه عواملی بر این تغییر مؤثر بوده اند؟

سبک زندگی جزیی از فرهنگ است، فرهنگ لایه هایی دارد که شامل باورها، ارزش ها و هنجارها و الگوهای رفتاری است. الگوهای رفتاری یعنی اینکه ما چگونه رفتار کنیم؛ صبح که شد ما چه چیزی بپوشیم، چگونه صحبت کنیم و چگونه راه برویم و …. . الگوی رفتار چون جزیی از فرهنگ است وقتی فرهنگ تغییر پیدا می کند قطعاً الگوهای رفتار (سبک زندگی) هم تغییر پیدا می کند. اما عواملی که باعث تغییر فرهنگ و سبک زندگی می شوند ممکن است بیرونی یا درونی باشند


اگر تغییراتی در بیرون از حوزه اتفاق بیفتد، سبک زندگی طلبه هم تغییر پیدا می کند. حالا چند تا مثال بزنم؛ همانطور که رشد جمعیت باعث تغییر فرهنگ یک کشور می شود، مدرسه هم این گونه است، اگر مدرسه بزرگ یا کوچک شود، سبک زندگی طلبگی نیز تغییر می کند مثلاً طلبه ای که در یک مدرسه کوچک درس می خواند وارد یک مدرسه هزار نفری شود خود این تغییر، موجب تغییر سبک زندگی این طلبه می شود، یا مثلاً وارد شدن امکانات به زندگی طلبه در سبک زندگی وی تغییر ایجاد می کند؛ مثلاً طلبه ایی که از کامپیوتر استفاده می کند سبک زندگی متفاوتی خواهد داشت.


وقتی امکانات وارد زندگی طلبه می شود، سبک زندگی طلبگی به صورت محسوس دچار چه تغییراتی می شود؟

مثلاً در بحث آموزش، در زمان های قدیم استفاده از محضر استاد، یکی از مؤلفه های سبک زندگی طلبگی بود و غیر حضوری درس خواندن قبیح بود. با وارد شدن ضبط صوت و نوار کاست به زندگی طلبگی، طلبه موقع غیبت از نوار استفاده می کرد. در ادبیات فولکلوریک هم می گفتند فلانی آیت الله انواری است. آیت الله انواری یعنی کسی که با استفاده از نوار درس می خواند و این در فرهنگ طلبگی زشت بود. ولی به هر حال با ورود امکانات، سبک آموزشی طلاب تغییر پیدا کرد و شما به مرور شاهد آموزش از راه دور و دانشگاه های مجازی هستید.


مثال دیگر، تغییر جمعتی نیز موجب تغییر سبک زندگی می شود؛ می گویند جامعه اگر رشد پیدا کرد، فرهنگ عوض می شود. مثلاً فرهنگی که در یک روستا بوده، آن فرهنگ دیگر نمی تواند در کلان شهری مثل تهران بماند. طلبه ها هم همین گونه هستند. طلبه ها در زمان قدیم نیاز به مدرک نداشتند چون تعداد طلبه ها کم بود و طلبه های هر شهر همدیگر را می شناختند و سطح علمی هر طلبه برای دیگران مشخص بود. مدرک شفاهی بود؛ یعنی طلبه ها می گفتند فلانی باسواد است و فلانی باسواد نیست. ولی الان آیا می توانیم این گونه عمل کنیم؟ الان هزاران طلبه داریم. اگر مدرک در کار نباشد، همه ادعای باسواد بودن می کنند. بنابراین رشد جمعیت طلاب موجب تغییر در سبک آموزش و شیوه ی امتحان گرفتن و مدرک دادن می شود. بنابراین تغییر در سبک زندگی یک امر ضروری و قطعی است.


چه آسیب هایی سبک زندگی طلبگی را تهدید می کند؟ و مهمترین آسیب از نگاه شما چیست؟


به نظر من بزرگترین خطر و آسیب برای حوزه، از بین رفتن هویت گروهی است. یعنی حوزه نتواند هویت گروهی اش را تعریف کند. و در نتیجه هر کسی که وارد حوزه شد نتواند هویت جمعی را برای خود تعریف کند. اگر حوزه پاره پاره شود و هویت خود را از دست بدهد به مرور زمان از بین می رود. ما در طول تاریخ یک هویتی داشتیم و آن این بود که همه می گفتند که ما حوزه آمده ایم تا تبلیغ دین بکنیم. این هدف خود مثل نخ تسبیحی بود که همه را دور خود جمع می کرد و تغییراتی که در سبک زندگی به وجود می آمد، حوزه می ماند و از بین نمی رفت.


الان برخی طلبه ها می گویند حوزه می روم تا قاضی شوم و برخی دیگر می گویند از طریق حوزه راحت تر می شود استاد دانشگاه شد و … . اینجا یک تشتّی است و حلقه ی واحدی نیست تا این ها را دور هم جمع کند. اگر این مساله حل نشود، ممکن از حوزه از هم پاشیده شود.


به نظر شما چگونه می شود این مشکل را حل کرد؟

اینجا باید حوزه برای خود یک رسالتی تعریف کند و هویت خود را بازیابی کند. هویت ملازم با تمایز است. من که طلبه شدم، تمایزم از یک فرد دانشجو چیست؟ اگر طلبه قاضی شد تمایزش با قاضی دیگری که طلبه نیست، چیست؟ اگر این تمایزات مشخص شد و طلبه ها به آن تمایز، خود آگاهی داشتند در این صورت این افراد طلبه هستند.


راهکارش هم این است که اگر ما توانستیم تئوری ای تولید کنیم که به تغییرات توجه داشته باشد، یعنی بدانیم که تغییرات محیطی موجب تغییرات در سبک زندگی طلبگی خواهد شد و در کنار این تغییرات به تمایز هویتی خود توجه داشته باشیم، یعنی بدانیم با وجود تغییرات، تمایز ما از دیگر گروهها چیست؟ مهم حفظ آن تمایز است.


اگر بخواهیم این تغییرات به سبک زندگی طلبگی آسیب نزند باید به وجه تمایز خودمان از دیگران توجه داشته باشیم؛ به عبارت دیگر، وجهی که یک طلبه را در قرابت با رسو الله (ص) از دیگران متمایز می کند. باید با وجود تغییر سبک زندگی طلبگی، این تمایز حفظ شود و طلبه نسبت به این تمایز خود آگاهی داشته باشد و گرنه اصل تغییر گریزناپذیر است. مثلاً در دوره ی ما طلبه ها پیراهن سفید و بلند می پوشیدند ولی الان بعضی از طلبه ها این گونه لباس نمی پوشند ولی باز هم آن تمایز هست. یعنی باز هم لباس این طلبه با لباس یک دانشجو متفاوت است و اگر کسی این فرد را ببیند می گوید این طلبه است و همین کافی است. آن موقع ما هویت خود را از دست می دهیم که این تمایز از بین برود. وقتی ما به این تمایز خود آگاهی داریم و خود را متمایز از دیگران در هدف می دانیم، سبک زندگی متمایزی خواهیم داشت و لذا یک سری نمادها مانند ریش گذاشتن و … را حفظ خواهیم کرد.


چه عواملی در ساختن سبک زندگی طلبگی مؤثر هستند؟

یکی بحث آموزش است. طلبه درس حوزوی می خواند، خود این دروس حوزوی در سبک زندگی طلبگی تأثیر می گذارد. همانطور که کسی که فیزیک یا زبان انگلیسی می خواند دارای سبک زندگی خاصی می شود، کسی هم که درس حوزوی می خواند دارای یک سبک زندگی خاصی خواهد بود.


یکی دیگر از مؤلفه ها، نوع ارتزاق طلبه است. طلبه ای که مشغول دورس حوزوی است، فرصت ندارد تا شغل دیگری داشته باشد، بنابراین تنها درآمد وی از راه شهریه و تبلیغ است. خود همین شیوه ی ارتزاق در ایجاد یک سبک زندگی متفاوت، مؤثر است.


جایگاهی هم که دیگران برای یک طلبه قائل هستند نیز در شیوه ی زندگی طلبگی مؤثر است. بنابراین خود نگاه و انتظارات دیگران نیز موجب می شود تا طلبه الگوهای رفتاری متفاوتی برای زندگی خود انتخاب کند.


سبک زندگی طلبگی یک سبک زنگی زیبایی هم هست، چون هویت طلبگی با درسی که می خواند عجین می شود و چون معتقد است که این دروس یک صبغه ی الاهی دارد، زندگی برای وی لذت بخش می شود. برای خیلی از افراد که شغل شان فقط برای کسب درآمد است، این شغل نمی تواندلذت بخش باشد. اما اگر شغل، مطلوب فرد باشد برای وی لذت بخش نیز خواهد بود.


زحمت اصلی این مصاحبه بعهده دوست عزیز سعید مقدم بوده است و این مصاحبه در شماره سیزده مجله حاشیه منتشر شده است.

منبع:

 نظر دهید »

دانشگاه بروم یا حوزه؟

10 بهمن 1392 توسط عبدالعظیم حسنی (ع)

پیوند: http://zolfaqar.ir/?p=1985


خیلی از دوستان سایت ازم سوال میکنند که :خیلی علاقه داریم که بیاییم حوزه ولی نمیدونیم درس دانشگاه رو نصفه کاره ول کنیم و بیاییم حوزه یا درس رو تا آخر تموم کنیم و بعدش بیاییم حوزه.

تصمیم گرفتم این دفعه جواب این سوال رو از کتاب شهید مطهری بدم.

پس بد نیست عین مطلب شهید رو بخونیم:

امروز هم ما به‏ خواجه نصیرالدین ها، بوعلی سیناها، ملاصدراها، شیخ انصاری ها، شیخ‏ بهائی‏ها، محقق حلی‏ ها و علامه حلی‏ ها احتیاج داریم اما خواجه نصیرالدین قرن‏ چهاردهم نه خواجه نصیرالدین قرن هفتم، بوعلی قرن چهاردهم نه بوعلی قرن‏ چهارم، شیخ انصاری قرن چهاردهم نه شیخ انصاری قرن سیزدهم. یعنی همان‏ خواجه نصیر و همان بوعلی و همان شیخ انصاری با همه آن مزایای فرهنگی به‏ علاوه اینکه باید به این قرن تعلق داشته باشد و درد این قرن و نیاز این‏ قرن را احساس نماید.

من جریانی را اکنون لمس می‏کنم که برق امید را در قلبم بیش از پیش روشن می‏کند و آن اینکه می‏بینم عده ای از جوانان با ایمان ما که دوره دانشگاهی را طی کرده و یا مشغول طی کردن‏اند و عنقریب‏ گواهینامه دانشگاهی می‏گیرند، با من مشورت می‏کنند که به اصطلاح طلبه شوند و علوم اسلامی را بیاموزند. برخی چنان بیتابند که می‏خواهند تحصیلات‏ دانشگاهی را متوقف کنند و به جای آنها به تحصیل علوم اسلامیه بپردازند. من البته آنها را از اینکه تحصیلات دانشگاهی را متوقف کنند منع کرده و می‏کنم و گفته‏ ام بعد از پایان تحصیلات دانشگاهی به آن تحصیلات بپردازید و غالبا توصیه کرده‏ام که پس از پایان تحصیلات دانشگاهی قسمتی از وقت خود را صرف همان رشته بکنند که در آن رشته فارغ التحصیل شده‏اند و قسمت دیگر را صرف فراگیری علوم اسلامی، زیرا دوست ندارم از نظر زندگی نیازمند به‏ بودجه عمومی حوزه باشند.

گفتم نتیجه این شد که امروز عده ای لیسانسیه به تحصیلات علوم اسلامی رو آروده اند.در حقیقت اینها حلقه رابط علوم اسلامی و علوم عصری هستند و این پیوند مبارکی است ،سبب بارور شدن بیشتر فرهنگ پر مایه اسلامی میگردد… .

نتیجه اینکه «این فرهنگ غنی و عظیم اسلامی است که میتواند و باید پشتوانه نهضت واقع شود و هم علماء اسلامی متخصص در این فرهنگ عظیم و آگاه به زمان هستند که میتوانند و هم باید نهضت را رهبری نمایند».

نهضت های اسلامی در صد ساله اخیر - ص ۷۸،۷۹

فکر میکنم این صحبت شهید ،جواب خیلی از سوالات دوستان سایت باشه.

دوستانی که میخوان کل کتاب نهضت های اسلامی در صد ساله اخیر رو دانلود کنند اینجا کلیک کنند.

همه دوستان رو به خدای شهیدانِ مطهر میسپارم

یاعلی مددی

 2 نظر

شهادت همسر یکی از طلاب حوزه علمیه عبدالعظیم (ع) در سوریه

06 بهمن 1392 توسط عبدالعظیم حسنی (ع)


بسم الله

یک وقتهایی هست که آدم گیج می شود؛ دنیا دور سرش می چرخد! می فهمد این زمین گرد و قلمبه را از هر طرف بروی می رسی سر جای اولت ! اصلا همین که می گویند دنیا کوچک است دیگر !!

دوست ِ دوستم است؛ یعنی یک وقتهایی توی مسیر حوزه میدیدمش؛ هم مسیر بودیم. خب درسش تمام شده ، آخرین خبری که ازش داشتم این بود که درگیر پایان نامه نویسی بود. سطح سه (ارشد) فقه و اصول خوانده.

ماه محرم که بود زنگ زدم بهش گفتم میروید جایی سخنرانی ده روز؟ گفت : بخاطر دخترم سختمه ! شماره مسئول هیئت را دادم خودش هماهنگ کند!

همان ایام بود؛ صبح زود توی اتوبوس نشسته بودم داشتم میرفتم تبلیغ ماه محرم؛ کتاب دستم بود . خانمی کنارم نشست و سر صبحت را باز کرد. بماند چه گفت و چه گفتم ؛ فهمیدم خواهر ساراست . چقدر برایم جالب بود این اتفاق و اینجور آشنایی !

گذشت تا اینکه هفته پیش سهیل کریمی مستند ساز معروف خبر شهادت یکی از دوستانش را نوشته بود؛ نوشته بود حسین نصرتی هم شهید شد.خواندم و بغض کردم. آن هم گذشت.

رسید به روز سه شنبه صبح ساعت 7:30 . نمیدانم که بود که برایم پیام فرستاد. یک شماره ناآشنا. نوشته بود همسر خانم سارا … در دفاع از حرم بی بی زینب (س) به دست تکفیری ها به شهادت رسید. همه آنچه از سارا می دانستم مثل برق از ذهنم گذشت. نمیدانم چرا بیشتر به فکر دختر یکی دوساله اش بود !

موضوع را به مادرم گفت؛ مادرم گفت نکنه همین دوست برادرت است ! محمودرضا بیضایی ؛ گفتم شاید؛ چون اسم شوهر سارا را نمیدانستم . پیام دادم به دوست مشترکم با سارا و پیگیر مراسم شدم. محمودرضا بیضایی همان روز در محل زندگی اش تشییع شد.

فردا (چهارشنبه) صبح داشتم میرفتم امتحان. بنر بزرگی روبرویم بود؛ ئه ! این که همان عکس حسین نصرتی است ! خدایا یعنی چه؟! از اخوی پیگیر شدم گفت اسم مستعارش بود. چهره اخوی خیلی غمگین بود. میگفت دو دوره با هم بودیم. انگار دوست داشت او جای محمودرضا باشد!

این هم گذشت؛ کبری آسوپار مطلب نوشته بود. از مطلبش فهمیدم ای خدا ! اسکالپل که میخواندمش برادر محمودرضا بیضایی بوده و من نمیفهمیده بودم !

اینجا بود که بیش از پیش دانستم دنیا چقدر کوچک است …

و اینکه در باغ شهادت را نبستند ؛ خدایا روزی مان کن .

 

شهید محمودرضا بیضایی


*************************************************

دختر شهید؛ کوثر کوچولو

نوشته برادر شهید در اسکالپل

نوشته سهیل کریمی در صفحه شخصی اش

وداع سارا با همسرش


 1 نظر

صبحانه های یک بسیجی !

07 آذر 1392 توسط عبدالعظیم حسنی (ع)


سلام دوستان

عارضم به خدمتتون که از صدقه سری هفته بسیج این هفته صبحونه های خیلی دلچسبی نصیب ما شد. جای همه شما خالی. ان شاءالله که انرژی و توانی که کسب کردیم همه در راه خدا و اسلام خرج شده باشه.

این هم چند تا عکس …

 

صبحانه

 

صبحانه، هفته بسیج

 

صبحانه، هفته بسیج

 


 1 نظر
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
  • ...
  • 6
  • 7

معرفی حوزه علمیه حضرت عبدالعظیم ع

شهرری، زمانی دارای حوزه‌های بسیار بوده و یک مرکز علمی محسوب می شد که مهم‌ترین عامل آن، حُسن‌ همجواری با مشاهد شریفه سه امامزاده بزرگوار، خصوصاً حضرت عبدالعظیم(ع) است که در این باره یکی از مراجع عالی‌قدر شیعه، حضرت‌ ایة الله ‌بهجت به طلاب فرمودند: «شما در جوار گنج الهی هستید، قدر آن را بدانید». قدمت حوزه علمیه آستان حضرت عبدالعظیم(ع) به سال‌های اوایل پیروزی انقلاب اسلامی بر می گردد. در اواسط شهریور 1359 بنای مقبره رضاخانی تخریب و به جای آن حوزه علمیه احداث شد و در 1366 حدود هفتاد نفر طلبه برای سال اول پذیرفته شدند. حوزه ‌علمیه آستان ‌حضرت‌عبدالعظیم(ع) ظرفیت ‌پذیرش سیصد طلبه علوم دینی در دو سطح 2و 3 را داراست و ساختمان آن از کلّیه امکانات آموزشی و رفاهی برخوردار است و از این جهت جزء معدود حوزه‌های کشور است. زیر بنای کلّ ساختمان 11 هزار و 500 متر مربع و محوطه، 6500 متر مربع و مساحت کلّ مدرسه 18 هزار متر مربع است.

جستجو

موضوعات

  • همه
  • طب سنتی و پزشکی
  • سیاسی
  • مناسبتهای سال
  • اخبار حوزه
  • علمی
  • مذهبی
  • عمومی
  • دست نوشته های یک طلبه
  • نرم افزار
  • شهداء
  • استفتائات
  • جدیدترین مقالات
  • برگی از زندگی علما
  • فراخوان
  • پژوهش
  • معرفی رسانه
  • منِ طلبه
  • نمونه سوالات امتحانی سطح2
  • داستان های پند آموز

پیوندهای روزانه


پشتیبانی سامانه وبلاگ مدارس
وبلاگ خانم یادگاری
گفته ها و ناگفته های یک طلبه
شبکه اجتماعی هادی نت
دفتر حفظ و نشر آثار مقام معظم رهبري
دفتر مقام معظم رهبري

خبرنامه

تیر 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
  1 2 3 4 5 6
7 8 9 10 11 12 13
14 15 16 17 18 19 20
21 22 23 24 25 26 27
28 29 30 31      

اوقات شرعی

امروز: شنبه 28 تیر 1404
اوقات شرعی به افق:
  • اذان صبح اذان صبح:
  • طلوع آفتاب طلوع آفتاب:
  • اذان ظهر اذان ظهر:
  • غروب آفتاب غروب آفتاب:
  • اذان مغرب اذان مغرب:
  • نیمه شب شرعی نیمه شب شرعی: