رد الشمس؛ معجزه پیامبر اسلام(ص)
معجزات و حوادث خارق العاده در زندگی پیامبران، به ویژه پیامبر اسلام(ص)، از مسائلی است که اندیشمندان مسلمان، به ویژه مورخان، متکلمان و مفسران، از گذشته تاکنون، به آن توجه کردهاند و رد الشمس یکی از این حوادث است که علمای بسیاری آن را نقل نمودهاند.
امام کسی است که تحقق بخشیدن برنامه هاى دینى، اعم از حکومت به معناى وسیع کلمه اجراى حدود و احکام خداوند، اجراى عدالت اجتماعى و همچنین تربیت و پرورش نفوس در ظاهر و باطن را به عهده دارد و این مقام، از مقام رسالت و نبوت برتر است. پس مشاهده کردن کرامات و حوادث خارق العاده از امام، دور از تصور نیست.درباره اولیا و اوصیاى الهى کرامات و امور خارق العادهاى در روایات و تاریخ آمده است که از مجموع آنها مىتوان اثبات کرد ائمه اطهار علیهم السلام مىتوانند به هنگام ضرورت، امور خارق العادهاى انجام دهند.
البته باید توجه کرد که معجزات آنها هرگز با ادعاى نبوت همراه نبوده است. شکى نیست که از حضرت امیرالمؤمنین(ع) کرامات و معجزههاى فراوانى یاد شده است. رد الشمس(بازگشت خورشید) در تاریخ اسلام، دو بار برای امیرالمؤمنین(ع) اتفاق افتاده که نخست در زمان رسول خدا(ص) و دیگری در زمان بازگشت امیرالمؤمنین(ع) از جنگ نهروان بود که در منطقه بابل یا حلّه امروزی اتفاق افتاده است. ابتدا به رد الشمس اول که در زمان پیامبر(ص) اتفاق افتاد، اشاره میکنیم.
رد الشمس اول
شیخ مفید، شیخ صدوق، کلینی و الرازی از علمای شیعه و شافعی، طبرانی، سیوطی و فخر رازی از علمای اهل سنت، در کتابهای خود آوردهاند:
رسول خدا(ص) نماز ظهر را در صهباء خواند؛ سپس علی را برای انجام مأموریتی به جایی فرستاد، وقتی که علی برگشت، پیامبر(ص) نماز عصر را خوانده بود؛ حضرت سر بر دامنِ علی گذاشت، جبرئیل نازل شده و به ابلاغ پیام الهی از طریق وحی پرداخت. در همان حال پیامبر(ص) پای امیرالمؤمنین(ع) را تکیه گاه خویش ساخت و سر بر آن نهاد؛ این وضعیت تا غروب ادامه یافت. به ناچار امیرالمؤمنین(ع) نماز عصر را در همان حالت نشسته خوانده و رکوع و سجود را با اشاره به جای آورد. وقتی که وحی پایان یافت و پیامبر(ص) به حالت عادی برگشت، رو به علی(ع) نمود و فرمود: آیا نماز عصرت قضا شده است؟ علی(ع) عرض کرد: ای رسول خدا، به علت وضعیت خاص شما که در حال دریافت وحی بودید، نتوانستم نمازم را ایستاده بخوانم.
پیامبر(ص) فرمود: دعا کن و از خدا به خواه خورشید را برایت برگرداند تا نمازت را ایستاده و در وقت مخصوص خود بخوانی! چون تو در حال فرمانبرداری از خدا و پیامبرش بودی، خداوند دعایت را مستجاب خواهد کرد.
امیرالمؤمنین(ع) از خدا خواست تا خورشید را برای وی برگرداند؛ خورشید برای علی(ع) برگردانده شد تا اینکه نماز عصر را در وقت مخصوصش خواند؛ آنگاه بار دیگر خورشید غروب کرد. اسماء میگوید: به خدا سوگند هنگام غروب خورشید از آن صدایی شبیه صدای کشیده شدن ارّه بر چوب شنیدم.
رد الشمس دوم
ردالشمس دوم را علمای شیعه مانند شیخ طوسی، شیخ صدوق، علامه مجلسی، ابن ابی الحدید و همچنین الطحاوی و هیثمی از علمای اهل تسنن، چنین نقل کردهاند:
زمانی که امیرالمؤمنین(ع) به نهروان میرفت، در مسیر راه به سرزمین بابِل رسید؛ با این که وقت نماز عصر فرا رسیده بود، توقّف ننموده و به راه خویش ادامه داد؛ از آن سرزمین خارج نشده بود که خورشید غروب کرد. مردم پیاده شدند و شروع کردند به نماز خواندن، تنها مالک اشتر نمازش را نخواند و گفت: تا امیرالمؤمنین(ع) نمازش را نخوانَد، من هم نمیخوانم.
پس از خارج شدن از سرزمین بابِل، علی(ع) پیاده شد و خطاب به مالک فرمود: «ای مالک، این سرزمین شوره زار است و نماز خواندن در آن جایز نیست؛ هر کس نمازش را در آن خوانده، اعاده کند.»
امام باقر(ع) میفرماید: حضرت رو به قبله نموده سه جمله بر زبانشان جاری شد؛ جملههایی که نه عربی بود و نه فارسی؛ با پایان یافتن آن جملهها خورشید سفید و درخشان بازگشت! حضرت اقامه نماز فرمود. با پایان یافتن نماز، صدایی مانند صدای برش چوب به وسیله اره به گوش میرسید.
حضرت آیت الله جوادى آملى در تعریف ولایت تکوینى مىنویسند: ولایت تکوینى یعنى سرپرستى موجودات جهان و عالم خارج و تصرف عینى داشتن در آنها و رد الشمس به خوبی نشان دهنده ولایت امام علی(ع) بر همه چیز است.
مقام ولایت تکوینى مقام قرب و مقام معنویتى است که موجب تصرف در امور خارجى مىشود. این تصرف را در سه بند مىتوان خلاصه کرد: 1 ـ آنها واسطه فیض الهى هستند. 2 ـ برخى کرامات از آنها سر مىزند و این کرامات همگى به اجازه الهى است. 3 ـ دعاى آنها براى امور مطلوب مستجاب مىشود.
ظاهرا مؤمنان نیک کردار تنها در حد بند سوم داراى ولایت هستند و به ندرت از آنها کرامتى دیده مىشود. عارفان در حد خود داراى کرامات هستند و تحت سرپرستى ولى الله الاعظم، واسطه فیض هم مىشوند و در موارد بسیارى دعاى آنها مستجاب مىشود؛ اما انبیاء و اولیاء واسطه فیض الهىاند که در هر عصرى یک نفر از آنها زندگى مىکند و بدون او زمین توان زندگى ندارد. چنانچه در زمانه ما، صاحب زمان، حضرت بقیة الله خاتم ولایت مطلقه الهى است. اینها واسطه فیض الهى هستند و ظهور کرامات از آنها فراوان است و دعاى آنها نیز به یقین مستجاب مىشود.
رد الشمس ممکن است براى برخى قابل هضم نباشد و بگویند چگونه ممکن است این منظومه عظیم آسمانى از مسیر گردش خود برگردد، اما باید توجه داشت که این مسأله به صورت کرامت و اعجاز انجام گرفته و روایتهای فراوانى در کتب اسلامى درباره وقوع چنین اعجازى نقل شده است.
منبع:رسا