روایتی خواندنی از پسر شیخ عباس قمی
09 اسفند 1392 توسط عبدالعظیم حسنی (ع)
فرزند مرحوم حاج شیخ عباس (ره) تعریف میکردند که؛ شبی در یکی از مساجد «تهران» منبر رفتم. جمعیت خوبی بود. حدیثی خواندم و با توضیح و تفسیری آن را بیان کردم. برخیاز شرکتکنندگان در جلسه مراجعه کردند و نشانی حدیث و منبع را سوال کردند.
هر چه فکر کردم، به خاطرم نیامد. از طرفی اطمینان داشتم که در کتابی آن حدیث را دیدهام. سرانجام از آنان عذرخواهی کردم و با ناراحتی به منزل رفتم. شب در عالم رویا، پدرم را دیدم. سلام کردم و ایشان جواب داد و در پی آن فرمود: «حدیثی که امشب خواندی در فلان کتاب، جلد فلان و صفحه فلان است. به آن کتاب مراجعه کن و فردا شب نشانی حدیث را بده و بعد به عنوان اعتراض به من گفتند:«چرا بدون مطالعه منبر میروی؟!» .
منبع:فارس