از جوانان شجاع خوشم می آید
در زمان حمله اسرائیل دکتر چمران برای هر روستا یک فرمانده نظامی تعیین و جوانان آن جا را مسلح می کرد تا در مقابل اسرائیل مقاومت کنند .اسرائیلی ها این چیزها را …
در زمان حمله اسرائیل دکتر چمران برای هر روستا یک فرمانده نظامی تعیین و جوانان آن جا را مسلح می کرد تا در مقابل اسرائیل مقاومت کنند .اسرائیلی ها این چیزها را …
در دو آيه از قرآن كريم به صراحت زنده بودن شهداء مطرح شده است :
آيه اول : « وَ لَا تَقُولُواْ لِمَن يُقْتَلُ فىِ سَبِيلِ اللَّهِ أَمْوَاتُ بَلْ أَحْيَاءٌ وَ لَكِن لَّا تَشْعُرُون » ( 1 ) و به كسى كه در راه خدا كشته شده مرده مگوييد بلكه اينان زندههايى هستند ولى شما درك نميكنيد .
آيه : « وَ لَا تحَْسَبنَ َّ الَّذِينَ قُتِلُواْ فىِ سَبِيلِ اللَّهِ أَمْوَاتَا بَلْ أَحْيَاءٌ عِندَ رَبِّهِمْ يُرْزَقُون » ( 2 ) البته نپنداريد كه شهيدان راه خدا مردهاند بلكه زنده به حيات ابدى شدند و در نزد خدا متنعم خواهند بود .
آنچه در اين زمينه قطعى مى باشد اين است كه مراد زنده بودن جسم شهداء نيست زيرا همه مى دانيم كه جسم آنها مانند جسم ديگران متلاشى و از بين ميرود . و اما در اينكه مراد از حيات و زنده بودن شهداء چيست ، اقوال متعددى وجود دارد :
قول اول : مراد از حيات شهداء حيات حقيقى نيست بلكه منظورباقى ماندن نام نيك وجاودان ماندن ياد و خاطره آنها در ميان مردم و جامعه است .
گرچه اين ديدگاه ، ديدگاهى مادى بوده وبر اساس نفى آخرت استوار است ولى درعين حال بعضى از مفسرين آنرا در ميان معانى احتمالى مطرح كرده اند .
مرحوم علامه طباطبايى اين قول را نقل و چهار اشكال اساسى به آن وارد نموده است از جمله اينكه در ادامه آيه ، از حيات شهيد به « لكِنْ لا تَشْعُرُونَ » - ولى شما نميفهميد - تعبير شده است در حاليكه موضوع نام نيك را همه ميفهمند . ثانياً خداوند اوصافى مانند روزى گرفتن و شاد بودن از نعمتهاى او را براى شهيد ذكر كرده است كه از ويژگيهاى حيات واقعى است و نه مقولاتى از قبيل باقى ماندن نام نيك . ( 3 )
در نتيجه اين قول به هيچ وجه قابل اثبات و پذيرش نيست .
قول دوم : بعضى از مفسرين اين زندگى شهداء را نوعى حيات غيبى و خاص و درحد زندگى دنيوى وبه صورت نامرئى مى دانند . البته گروهى از همان مفسران به دلائلى اين نوع زندگى را مخصوص شهداى بدر و احد مى دانند .
ما دليل واضح و توضيح كاملى نسبت به اين قول نداشته و راهى براى اثبات آن نداريم .
قول سوم : منظور ازحيات و زندگى براى شهيد ، حيات برزخى است كه ارواح در عالم پس از مرگ دارند و نه زندگى جسمانى و مادى . حيات برزخى همان عالم قبر است كه مردگان در آنجا تا قيامت معذّب يا متنعّم خواهند بود .
اين نوع حيات به وسيله حواس انسان قابل درك نيست چرا كه حسّ انسان از درك ماوراء حيات مادى و جسمانى عاجز است و حتّى چه بسا آن را فناء و نابودى بپندارد وبه همين دليل خداوند در اينگونه ازآيات براى توجه دادن و آگاه كردن مؤمنين به اثبات اين نوع از زندگى مى پردازد . ( 4 )
گرچه اين نظريه مورد پذيرش مفسرين بزرگى مانند علامه طباطبايى قرار گرفته و آنرا به عنوان مراد از آيات مذكور مطرح نموده اندولى با يك اشكال روبرو شده است و آن اينكه :
اگر منظور از زندگى دراين آيات زندگى برزخى و بعد از مرگ است انحصار آن نسبت به شهيد نابجا و نادرست خواهد بود زيرا حيات بعد از مرگ براى همه بوده و تمامى انسانها پس از مرگ در برزخ زنده مى باشند و بر اساس عملكرد خود در دنيا در ناز و نعمت و يا عذاب خواهند بود .
در پاسخ به اين اشكال بايد گفت با توجه به ادامه اين آيات و روايات متعدد ، گرچه حيات برزخى براى همه انسانها است ولى كسانى كه در راه خدا به شهادت مى رسند از مرحله بالا و مرتبه شديدترى از اين نوع زندگى برخوردار ودر عالم برزخ توانايى توجه به عوالم ديگر و از جمله دنيا را دارا مى باشند و لذا از احوال اهل دنيا با خبربوده بر آنها اشراف دارند .
خداوند در ادامه آيه دوم مى فرمايد :
« فَرِحِينَ بِمَا ءَاتَئهُمُ اللَّهُ مِن فَضْلِهِ وَ يَسْتَبْشرُِونَ بِالَّذِينَ لَمْ يَلْحَقُواْ بهٖم مِّنْ خَلْفِهِمْ أَلَّا خَوْفٌ عَلَيهِْمْ وَ لَا هُمْ يَحْزَنُون » ( 5 )آنان به فضل و رحمتى كه از خداوند نصيبشان گرديده شادمانند و به آن مؤمنان كه هنوز به آنها نپيوستهاند و بعدا در پى آنها به راه آخرت خواهند شتافت مژده دهند كه از مردن هيچ نترسند و از فوت متاع دنيا هيچ غم مخورند .
دراين قسمت از آيه شريفه از اطلاع شهداء از دوستان و ياران خود در دنيا واِشراف آنها بر احوال و سرنوشت آنها خبر مى دهد لذا به نظر مى رسد خداوند به شهداء مرتبه اى بالا از حيات اخروى را اعطاء نموده و در اين آيات نيز از آن خبر مى دهد .
البته بايد توجه داشت كه تمامى شهداء نيز در يك مرتبه نبوده و داراى يك مرحله از حيات برزخى و اخروى نيستند و با توجه به مجاهدتها و نيز مرتبه اخلاص و عوامل ديگر از مراتب مختلف برخوردار مى باشند و به همين دليل جايگاه شهدايى مانند : حضرت سيدالشهداء ( ع ) وحضرت ابالفضل ( ع ) از ديگران بالاتر بوده و در نتيجه از بالاترين نوع حيات جاودان بهره مندمى باشند و اشراف تام و كاملى بر تمامى عوالم دارند . ( 6 )
نكته ديگرى كه بايد مد نظر داشت اين است كه شهداء يك گروه از كسانى هستند كه واجد چنين حياتى مى باشند و به جهت اهميت ولزوم توجه دادن مؤمنين به اين مطلب در راستاى تشويق شدن آنان براى جهاد و استقبال از شهادت و نيز تسلى اقوام و دوستان شهداء ، از دارا بودن اين نوع حيات از طرف شهداء ، سخن به ميان آمده است ولى چنين موهبتى منحصر به آنها نبوده ولذا افراد ديگرى همچون انبياء و اولياء وعلماء ربانى نيز از اين نوع حيات و آثار آن برخورداربوده ، هر يك به فراخور خود داراى مرتبه اى از آن مى باشند و چه بسا مرتبه اى بالاتر ازجايگاه بيشتر شهدا را نيز داشته باشند چرا كه به عنوان مثال درباره علماء نقل شده است : « إِذَا كَانَ يَوْمُ الْقِيَامَهِ جَمَعَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ النَّاسَ فِى صَعِيدٍ وَاحِدٍ وَ وُضِعَتِ الْمَوَازِينُ فَتُوزَنُ دِمَاءُ الشُّهَدَاءِ مَعَ مِدَادِ الْعُلَمَاءِ فَيُرَجَّحُ مِدَادُ الْعُلَمَاءِ عَلَى دِمَاءِ الشُّهَدَاءِ » ( 7 )
يعنى هنگامى كه روز قيامت مى شود خداوند همه مردم را در يك سرزمين جمع مى كند و به سنجش اعمال آنان مى پردازد ، پس خون شهداء و مداد علماء را با يكديگر مقايسه مى كند و مداد علماء نسبت به خون شهداء سنگينى مى كند - به اين معنى كه مداد علماء داراى فضيلت بيشترى است - در نتيجه چنين علمايى مرتبه اى بالاتر از شهيد - مراد شهيد معمولى است نه امثال حضرت سيد الشهداء ( ع ) و ديگر شهداى خاص و بلند مرتبه - را دارا خواهند بود .
____________________________________________
پى نوشت :
( 1 ) بقره /
154 ( 2 ) آل عمران /
169 ( 3 ) تفسير الميزان ، ج 2 ، ص
341 ( 4 ) تفسير الميزان ، ج 2 ، ص
343 ( 5 ) آل عمران / 170
( 6 ) براى مطالعه در زمينه مقامات امام حسين ( ع ) به كتاب كامل الزيارات مراجعه نماييد .
( 7 ) بحارالانوار ، ج 2 ، 14
فرمانده کمیته جستجوی مفقودین ستاد کل نیروهای مسلح گفت : پیکرهای 78 شهید دوران دفاع مقدس که اخیراً در مناطق عملیاتی فاو ، شلمچه ،مجنون ، شرق و غرب دجله و زبیداد کشف شدند دوشنبه وارد خاک میهن اسلامی خواهند شد .
سردار باقرزاده در مصاحبه اختصاصی با خبرنگار خبرگزاری صدا وسیما افزود : این پیکرهای مطهر ساعت 9 و 30 دقیقه روز دوشنبه از طریق مرز شلمچه وارد ایران می شوند و مهمان مردم رامشیر استان خوزستان خواهند بود .
فرمانده کمیته جستجوی مفقودین ستاد کل نیروهای مسلح ادامه داد : استقبال رسمی از این پیکرها به عهده یگان تشریفات پایگاه دریایی ارتش جمهوری اسلامی ایران در خرمشهر است .
وی افزود : پیکرهای مطهر پس از ورود به میهن اسلامی برای شناسایی به تهران منتقل خواهند شد .
باقرزاده گفت : زمان مراسم تشییع پیکرهای شهدا متعاقباً اعلام می شود .
بسم الله السبحان
این مطلب را در حالی مینویسم که مدتهاست از فضای وبلاگ دور بوده ام. دوست داشتم از نام مبارک شهداء تبرک بجویم تا رونقی دوباره سراغ وبلاگ ما بیاید.
ازمیان همه شهداء مطلبی از شهید محمودرضا بیضایی دیدم که خلوص ایشان را برایمان بیشتر مسجل کرد. ایشان همسر خانم قوی از طلاب فارغ التحصیل حوزه ما و دوست برادرم بودند . خداوند جمیع ما را به خیل شهداء اسلام ملحق کند ان شاءالله. مطلب زیر از وبسایت برادر این شهید بزرگوار اخذ شده است:
اسفند سال 88 بود. مثل هر سال در تالار وزارت کشور برای سالگرد شهادت شهید باکری مراسم گرفته بودند. تهران بودم آنروز. محمودرضا زنگ زد و گفت: میآیی مراسم؟ گفتم: میآیم، چطور؟ گفت: بیا، سخنران مراسم قاسم سلیمانی است. گفتم حتما میآیم و مقابل ورودی تالار قرار گذاشتیم. محمودرضا زودتر از من رسیده بود. من با چند نفر از دوستان رفته بودم. بیرون محمودرضا را پیدا کردم و رفتیم و نشستیم طبقه بالا. همه صندلیها پر بود و به زحمت جایی روی لبه یکی از پلهها پیدا کردیم و نشستیم روی لبه. تا حاج قاسم بیاید، با محمودرضا حرف میزدیم ولی حاج قاسم که روی سن آمد محمودرضا سکوت کرد و دیگر حرف نمیزد. من گوشی موبایلم را درآوردم و شروع کردم به ضبط کردن حرفهای حاج قاسم. محمودرضا تا آخر، همینطور توی سکوت بود و گوش میداد.
وقتی حاج قاسم داشت حرفهایش را جمع بندی میکرد، محمودرضا یکمرتبه گفت: «حاج قاسم خیلی ضیق وقت دارد. این کت و شلواری که تنش هست را میبینی؟ شاید اصرار کردهاند تا این کت و شلوار را بپوشد و الا شاید همین قدر هم وقت نداشته باشد.» بعد از برنامه، از پلههای ساختمان وزارت کشور پایین میآمدیم که به محمودرضا گفتم: کاش میشد حاج قاسم را از نزدیک ببینیم. گفت: من خجالت میکشم وقتی توی صورت حاج قاسم نگاه میکنم؛ چهرهاش خیلی خسته و تکیده است. محمودرضا خودش هم این مجاهده و پرکاری را داشت. این اواخر یکبار گفت: من یکبار پیش حاج قاسم برای بچهها حرف میزدم، گفتم بچهها من اینطور فهمیدهام که خداوند شهادت را به کسانی میدهد که توی کارشان پرکار هستند و شهدای ما غالبا اینطور بودهاند. بعد گفت: حاج قاسم این حرفم را تأیید کرد و گفت بله همینطور بود.