قلبتان به دست کیست؟
1. قلبتان به دست کیست؟
میزان در ریاضت باطل و ریاضت شرعی صحیح، قدم نفس و قدم حق است. اگر سالک به قدم نفس حرکت کرد و ریاضت او برای پیدایش قوای نفس و قدرت و سلطنت آن باشد، ریاضت باطل و سلوک آن منجر به سوء عاقبت می باشد. و دعوی های باطله نوعاً از همین اشخاص بروز می کند. واگر سالک به قدم حق سلوک کرد و خداجو شد، ریاضت او حق و شرعی است، و حق تعالی از او دستگیری می کند به نص آیه شریفه که می فرماید: (والذین جاهدوا فینا لنهدیّنهم سبلنا) (1)
کسی که مجاهده کند در راه ما، هر آینه هدایت می کنیم او را [به] راههای خود. پس کارش به سعادت منجر شده، خودی از او افتد و خودنمایی از او دور گردد. ومعلوم است کسی که اخلاق حسنه خود وملکات فاضله نفس را به چشم مردم بکشد و ارائه به مردم بدهد، قدمش قدم نفس است و خودبین و خودخواه وخودپرست است، و با خودبینی، خداخواهی و خدابینی، خیالی است خام و امری است باطل و محال.
مادامی که مملکت وجود شما از حب نفس و حب جاه و جلال و شهرت و ریاست به بندگان خدا پُر است، نمی توان ملکات شما را ملکات فاضله دانست و اخلاق شما را اخلاق الهی شمرد. کار کن در مملکت شما شیطان است، و ملکوت و باطن شما صورت انسان نیست. و پس از گشودن چشم برزخ ملکوتی خود را به صورت غیر انسان، مثل یکی از شیاطین مثلا، می بینید.
و حصول معارف الهیه و توحید صحیح از برای همچو قلبی که منزلگاه شیطان است محال است. وتا ملکوت شما ملکوت انسانی نباشد وقلب شما از این اعوجاج ها و خودخواهی ها پاک نباشد، منزل حق تعالی نباشد. در حدیث قدسی است که می فرماید: «لا یسعنی ارضی ولا سمائی، بل یسعنی قلب عبدی المؤمن»(2).
هیچ موجودی آینه جمال محبوب نیست، مگر قلب مؤمن. متصرف در قلب مؤمن حق است نه نفس. کارکن در وجود او محبوب است. قلب مؤمن خودسر نیست، هرزه گرد نیست: «قلب المؤمن بین إصبعی الرحمن، یقلبّه کیف یشاء»(3).
دست حق در مملکت قلب او متصرف است، تقلیب و تقلب قلب او با خود حق تعالی است. ای بیچاره! تو که عابد نفسی و متصرف در قلب تو شیطان وجهل است و دست تصرف حق را از قلب خود منقطع کردی، چه ایمانی داری که مورد تجلی حق و سلطنت مطلق گردی؟ پس، بدان تا به این حال هستی و این رذیله «خودنمایی» در تو است، تو کافر بالله هستی و در سلک منافقین محسوب می شوی، گرچه به خیال خود مسلمی و مؤمن به خدایی.
ای عزیز بیدار شو و پنبه غفلت را از گوش بیرون کن و خواب غفلت را بر چشم خود حرام نما، و بدان که تورا خدای تعالی برای خود آفریده، چنانچه در حدیث قدسی می فرماید: «یابن آدم خلقت الأشیاء لأجلک، و خلقتک لأجلی»(4).
یعنی ای پسر آدم! همه چیز را برای تو آفریدم و تو را برای خود آفریدم… تو و قلب تو یکی از نوامیس الهیه هستید، حق تعالی غیور است نسبت به ناموس خود، این قدر پرده دری مکن به ناموس حق تعالی، دست درازی را روا مدار. بترس از غیرت حق تعالی که تو را در این عالم همچنان رسوا کند که هرچه خواهی اصلاح کنی نتوانی.
تو در مملکت خود در حضور حضرات ملائکه و انبیاء عظام، پرده ناموس الهی را پاره می کنی، واخلاق فاضله را، که به واسطه آنها اولیا تشبّه به حق پیدا می کنند، تسلیم غیر حق می کنی و قلب خود را به دشمن حق می دهی و شرک می ورزی در باطن ملکوت خود. بترس از آنکه حق تعالی علاوه بر آنکه ناموس ملکوت تو را پاره کند و تو را پیش انبیاء عظام و ملائکه مقربین مفتضح و رسوا کند، در همین عالم تورا مفتضح کند به فضیحتی که جبران پذیر نباشد و پاره شدن عصمتی که وصله بردار نباشد.
حق تعالی «ستّار» است، ولی «غیور» هم هست، «ارحم الراحمین» است، ولی «اشدّ المعاقبین» هم هست. ستر می فرماید تا وقتی از حد نگذرد. ممکن است خدای نخواسته این کار بزرگ و این رسوایی ناهنجار غیرت را بر ستر غلبه دهد (5).
ادامه مطلب را با کلیک روی صفحه زیر بخوانید
صفحات: 1· 2