لطفا دست از سر مذهبیها و چادریها بردارید!!
شبکه دو سیما در اواخر ماه صفر و اوایل ماه ربیع الاول سریال رخنه را پخش نمود. این سریال علاوه بر بازپخش توسط همین شبکه، چهار نوبت در شبانهروز از شبکه تماشا نیز پخش میشد. آنچه در این جا به آن اشاره می کنم دو سه نکتهای است که در این سریال بسیار پررنگ بود که متأسفانه همان قصه تکراری ساخت سریال مذهبی در سیما بدون نظارت نمایندگان رسمی حوزه علمیه را گوشزد میکند.
* بخشی از این داستان این بود که دختری سعی داشت تا با ترفندهای مختلف پسری را به دام بیندازد و برای او پاپوش درست کند، تا اینجای کار شاید ایرادی نداشته باشد، اما اشکال آنجا نمایان میشد که مادر این دختر یک خانم چادری ظاهراً مؤمن و معتقد بود!! دختر یک خانم چادری از یک آدم خلافکار که به طور اتفاقی با او آشنا شده پول و گوشی آخرین مدل دریافت میکند تا بتواند یک پسر که دست بر قضا پدر او هم یک حاج آقای مؤمن و مذهبی بازاری است را به دام بیندازد که موفق هم میشود!! البته دختر بعد از اینکه مرد کلاهبردار از او میخواهد این حقهبازی را ادامه دهد متنبه میشود! و شاید نکته پندآموز این داستان هم همین است!
* در بخشی دیگر از این داستان، مادر همین دختر وقتی سرگذشت خود را تعریف میکند، میگوید: «وقتی به سن دانشگاه رسیدم در آنجا پسری را خواستم و عاشق هم شدیم و در مقابل خانوادهام ایستادم و با حکم دادگاه سهم الارثم را گرفتم و بعدش دیدم کلاه سرم رفته است و…». دست برقضا این مادر هم چادری است و هم نامش فاطمه است!!
* بخش دیگری از داستان به مردی به نام وحید اختصاص دارد که دچار سرطان شده است. او نیز بسیار مذهبی و کدخدای محل بوده است اما همین شخص وقتی پای حفظ جان و سلامتیاش که از واجبات دین است به میان میآید، بدون مراجعه به پزشک فقط سعی میکند چند مسکن را خودسرانه مصرف کند که نکند خرج درمان بیماریاش باعث شود بعداً همسر و فرزندش در زندگی دچار مشکل شوند!!
* در بخش دیگری از داستان یک خانم چادری دیگر، وقتی حال خانم برادرش وخیم میشود پشت اتاق سی سی یو قرآنی را به دست دارد و با عتاب میگوید: «پس چه شد؟ مگر نه این که خط به خط این کتاب از رحمت میگوید؟ پس چرا مریض ما خوب نمیشود!! و دو دقیقه بعد دکتر از همه جا ناامید میگوید: «خطر رفع شد»!!
باید یادآوری کرد که قرآن کریم هم از رحمت خدا و هم از ابتلائات و عقاب الهی میگوید و بیماری و حوادث روزگار و مسائلی از این قبیل هم هیچ منافاتی با رحمت الهی ندارد که متاسفانه این سکانس سریال سعی در القای عکس آن را داشت.
***
در همین جا یک نکته نیز درباره سریال شبکه آی فیلم به نام یادآوری باید بگویم که در این سریال چهار خانم هستند که چادر به سر دارند. این چهار نفر هنگامی که از خانه بیرون میروند با چادر هستند و هنگامی که مهمان و مراجعهکننده غریبه و نامحرم به خانهاشان میآید بدون استثناء بدون چادر و با همان لباسی که در خانه بوده اند، ظاهر میشوند!
نمیدانم آیا این مسأله تصادفی است؟ یا نشانه بیاطلاعی کارگردان و عوامل سریال از زندگی خانمهای چادری است؟ یا شاید هم خدای ناکرده دلیل دیگری دارد…
باز هم بماند که بیشتر هنرپیشههای چادری سریالها، همزمان با پخش سریالهایشان با حضور در آتلیهها عکسهای مدلگونه شبه بیحجابی انداخته و در اختیار سایتهای تفریحی و زرد قرار میدهند و سیما هم از این قضیه به راحتی عبور کرده و مجدداً از همان افراد استفاده میکند.
نمیدانم چرا وقتی هر سریالی ساخته میشود هر صنف و هر صاحب گویشی برآشفته میشود و هزاران حرف و حدیث ایجاد میشود اما وقتی سریالی مذهبی ساخته میشود و نکات حداقل پرابهام زیادی هم دارد هیچکس خونش به جوش نمیآید؟ شاید هم مذهبیون ما و طلاب عزیز به سفارش بعضی بزرگان و اساتید اخلاق که از سیما ناامید شده و گفتهاند سریال نبینید! عمل میکنند و از همه جا بیخبرند!!
من در این جا هر آنچه را که به دقت مشاهده کرده بودم بیان کردم و در جایگاه قضاوت نیستم اما تنها یک خواهش از مسئولان سریال سازی شبکههای سیما دارم:
قایان لطفاً دست از سر حجاب برتر «چادر»بردارید. چه نیازی است که سیما برای چادر تبلیغ کند؟ چه نیازی است که از چادر استفاده شود وقتی اینقدر ناشیانه است و گاهی حتی نحوه استفاده از آن اهانت به چادر و چادریها محسوب میشود؟ بالاتر از آن؛ چه نیازی است که سریالهای مناسبتی مذهبی بسازید؟ شما همان هوش سیاه و پژمان و کلاه پهلوی را بسازید!! کافی است و خیلی هم ممنونیم!
نویسنده: سید محمود خسروشاهی