وقتی که شمر براى حضرت اباالفضل(ع) امان نامه مى گیرد
شب عاشورا شمـر که از قـبیله کلاب است و ام البنین نیز از همین قبیله است براى آنکه جنگ ساده تر و آسان خاتمه پذیرد به ابن زیاد پیشنهاد کرد: خواهرزاده هاى ما با حسینند اگر امان نامه اى براى آنان بدهى بجا و شایستـه است عـبدالله بن ابى المـحل نیز که برادرزاده ام البنین مـادر حضرت ابى الفضل بود برخاست و خواسته شمر را تکرار و تاءیید نمود.
ابن زیاد براى حضرت ابى الفضل العباس و برادرانش امان نامه نوشت و تسلیم شمر نمود شمر در برابر سپاه حسین علیه السلام ایستاد و فریاد کرد: این بنو اختنا العباس و اخوه .
(( کجایند خواهرزاده هاى ما عباس و برادرانش ؟ ))
حضرت ابى الفضل و برادرانش نزدیک شمر شدند، و پرسیدند: از ما چه مى خواهى ؟ـ شما در امانید.
ـ خدا تو را و امانت را لعنت کند! آیا ما در امانیم و براى حسین پسر پیغمبر امان نیست .
ـ دشمـن خـدا مـى خـواهى که برادر و سید و سرورمان را رها کنیم و به اطاعت لعین فرزند لعین در آئیم ؟