پارسال جدایی نادر ، امسال آرگو / همیشه پای ایران در میان است
با گذشت 35 سال از پیروزی انقلاب شکوهمند اسلامی ایران در بهمن 1357 و استقرار حکومتی فرا اُمانیستی در حساس ترین منطقه ی جهان، تقابل استراتژیک مستکبرین و مستضعفین صورت و آرایشی جدید به خود گرفته است.
در این تقابل موضوع ایران و جمهوری اسلامی ایران در راس جمیع معادلات سیاسی - اقتصادی -فرهنگی -اجتماعی و امنیتی جهانی بوده و این تقابل استراتژیک مستکبرین و مستضعفین در هیچ حوزه ای مغفول واقع نگردیده است.
خواه این تقابل در بستر انرژی هسته ای باشد، یا حقوق بشر؛ خواه بر بستر فوتبال رقم خورد و یا وضعیت زنان؛ خواه به واسطه ی رابطه ایران آمریکا باشد و یا پناهندگی منافقین و به شهادت رساندن دانشمندان؛ خواه جنگ در سوریه باشد و یا ساخت و اکران فیلم های ضد قصاص و ترویج خیانت و … همه و همه در بستر های گوناگون سیاسی - اقتصادی -فرهنگی -اجتماعی و امنیتی؛ بر ایران اسلامی تمرکز نموده: ام القری جهان اسلام.
شاید از منظر بسیاری تقابل میان ایران به عنوان ام القری مستضعفین جهان در عرصه فرهنگی و در شاخه فیلم، به آغاز دهه ی 70 هجری شمسی موکول گردد.
دهه ای که به موازات حاکمیت و جولات جریان لیبرال فرهنگی در کشور، به بهانه ی سازندگی و پیشرفت؛ عرصه تهاجم فرهنگی ماهیت عیان به خود گرفت و فیلم بدون دخترم هرگز در سطح بین المللی به تصویر سازی از این اسلامی پرداخت.
بدون دخترم هرگز (1370 هجری شمسی)
Not Without My Daughter (1991 میلادی)
با وجود تعدد دیدگاه در این مسئله، وقایع چند سال اخیر شفافیت امر در تولیت جبهه متعارض فرهنگی یهود و صهیونیسم جهانی را حکایت می کند.
امزوه یهود به مصداق شریفه ی “اشد الناس عداوه للذین آمنو” (سوره مبارکه مائده، آیه شریفه 82) سکان دار محسوس و بی پرده عرصه تعارضات، بویژه در حوزه ی فرهنگی قلمداد می شود.
عرصه ای که در دنیای پر زرق و برق اغوائیات مجالی برای جولان یافته و جنگ نرم عبری را عینیت بخشیده است.
امسال برای دومین سال متوالی موضوع جمهوری اسلامی ایران اختتام بخشِ جمیع فعالیت های جهانی صورت گرفته در عرصه سینما گردید.
از منظر بسیاری اهدای جایزه ی 6 اسفند 1391 هجری شمسی، اختتام بخشِ جمیع فعالیت های جهانی صورت گرفته در عرصه سینما محسوب می شود.
امسال نیز جایزهای که سال ها با اسم “جایزه آکادمی” شناخته میشد و هر سال توسط آکادمی علوم و هنرهای تصاویر متحرک به برندگان رشتههای مختلف سینمایی اهدا میگردید، بر محور ایران چرخش نموده و تندیس مشهور بریتانیم آب طلا شده مستقر بر روی یک پایه فلزی سیاه با ارتفاع ۳۴ سانتیمتر و وزن ۳٫۸۵ کیلوگرم در دستان فیلم ساز ایران هراس دیگری قرار گرفت.
امسال حق به حق دار رسید و تندیس شوالیه شمشیر به دست و ایستاده بر روی یک حلقه فیلم به بهترین فیلمساز حوزه “ایران هراسی” اهدا گردید.
“بنیامین” یهودی امسال موفق شد تا در رویکردی کاملا مشتری مدار با ساخت فیلمی اگرچه ضعیف، همچون سلف پارسالی خود یعنی “اصغر فرهادی” عموم جایزه های مطرح سینمایی را از آن خود سازد. سینمای 2012 و 2013 میلادی در تسخیر “بنیامین” و “اصغر” است.
“بنیامین” یهودی و “اصغر” ایرانی، با وجود شاید کیلومترها فاصله از یکدیگر در موضوعات بسیاری با یکدیگر شباهت دارند.هر دو فیلمی در مورد ایران ساخته اند.
موضوع ” آرگو” “بنیامین” ایران هراسی است، همانگونه که “جدایی نادر از سیمین” اینگونه عمل می کند، البته با درجه ای ضعیف تر.
“بنیامین” و “اصغر” هر دو “جشنواره گلدن گلوب” (Golden Globe Award) را به تسخیر فیلم های ایرانی خود در آوردند.
همچنین “بنیامین” و “اصغر” هر دو “اسکار” را از آن خود ساخته اند.اگر چه از منظر بسیاری از تحلیل گران عرصه سینما، امسال به دلیل شرایط بد اقتصادی، یهودیان تصمیم گرفتند تا تمامی جایزه های هنری را به همکیشان خویش اهدا نموده تا جلوگیری از پراکندگی سرمایه نمایند.
اما واقعیت امر آن است که این جایزه مطلقا قیمت ندارد و اگر چه خیلیها حاضرند با شهرت این جایزه بهای گزافی را برای داشتن آن بپردازند، اما خرید و فروش این جایزه بر اساس قانونی که از سال ۱۹۵۰ میلادی اجرایی، به هیچ عنوان امکان پذیر نبوده و برندگان این جایزه یا وارثشان حق ندارند این جایزه را پیش از پیشنهاد خرید آن به آکادمی علوم و هنرهای تصاویر متحرک، به قیمت ۱دلار به فروش برسانند.
با این همه “بنیامین” و “اصغر” عملکردی مشابه داشتند که جایزه ای مشابه دریافت کرده اند. بن افلک در سخنرانی خود هنگام دریافت جایزه گفت: من میخواهم از دوستانمان در ایران که در شرایط وحشتناکی زندگی می کنند تشکر کنم.
همیشه پای ایران در میان است.