پای درس اخلاق : نماز عصاره زندگی آدم است
غذا خوردن ما طاعت است آقا؟ طاعت نیست. گرسنه ام، غذا می خورم. حکم طبیعت. گرسنه ام غذا می خورم. خسته ام، می خوابم. مثلا فرض کن حوصله ام سر رفته، تلویزیون را روشن می کنم و تماشا می کنم. یا فرض کن تلفن می زنم به رفیقم و می گوییم و می خندیم. هیچ گناهی هم نمی کنم. اینها هیچ کدام طاعت نیست. همه اعمالی است که مباح است.
می بیند این کار رضای خدا هست یا نه. اگر رضای خدا نیست نمی کند. رضای خدا هست می کند. این می شود طاعت. رضای خدا نیست، یعنی طاعت نیست، نمی کند. این آدم را به جایی می رساند. بدون آن مرحله اول آدم هیچ وقت، هیچ چیز نمی شود. و اگر آنجا بلغزد گرفتار خواهد شد.
نماز خلاصه و عصاره زندگی آدم است. حالا گاهی دوستان برای نمازشان از من سوال می پرسند من می گویم که خیلی مراقب چشم تان باشید. چون آدم از طریق چشم خیلی بار برمی دارد. مگر اینکه آدم کاری کند که حسابش سهل شود. تا کل اعمال و رفتار حساب شده نباشد نماز حساب شده نیست. چون نماز خلاصه تمام روز شماست.