• خانه 
  • تماس  
  • ورود 

  • سخن حضرت آیت الله بهجت درباره مقام حضرت عبدالعظیم حسنی (ع) در جمع طلاب :" شما در جوار گنج الهی هستید قدر آن را بدانید ***

چه کنیم هنگام مرگ شهادتین بر زبانمان جاری شود

28 مهر 1394 توسط عبدالعظیم حسنی (ع)

 

یکی از این سخنوران نامی و درس‌آموز، مرحوم آیت‌الله عبدالکریم حق‌شناس بود که سخنانش هنوز بوی تازگی و معرفت ناب می‌دهند:

*ضرورت توجه به مسائل اخلاقی

وقتی که ما در حوزه مشغول تحصیل بودیم، روزهای پنجشنبه و جمعه کتاب‌های درسی را می‌بستیم، به حوزه‌ای می‌رفتیم و آنجا با بعضی از دوستان مثل آقای خسروشاهی و آقایان دیگر، اخلاق مباحثه می‌کردیم؛ چون می‌دانستیم علت مبقیه، یعنی آن چیزی که باعث دوام و بقای تحصیلات ما می‌شود، این علم و توجه پیدا کردن به مقام اقدس پروردگار است،هر چه من خودم را بیش‌تر تصفیه اخلاقی کنم، توجه بیش‌تری به مقام اقدس ربوبی پیدا می‌کنم و امکان درک و فهم برایم بیش‌تر می‌شود. باید به این چیزها معتقد بود آقا!

آقای یاسری که پیش نماز مسجد ارک بود، یک سؤالی از آقای بروجردی کرد. ایشان فرمودند: من فردا صبح جواب می‌گویم!، ایشان عرض کردند: آقا من عجله دارم، ایشان فرمودند: حالا شما یک شب دعای کمیل را خدمت حضرت معصومه(س) بخوانید!، عرض کردند: آقا؛ چه خصوصیتی دارد که می‌فرمایید فردا جواب می‌گویم، فرمودند: استمداد از سحر می‌جویم! این آقای بروجردی که یکی از شاگردانش رهبر انقلاب بود، یکی از شاگردانش آیت‌الله محقق داماد بود، یکی از شاگردان آیت‌الله آقا مرتضی حائری، فرزند حاج شیخ عبدالکریم حائری بود، یکی از شاگردانش آیت‌الله آقای گلپایگانی بود، ایشان با این مقام علمی و عملی معتقد بود باید این‌گونه رفتار کند. پس چرا من معتقد نیستم؟

هر گنج سعادت که خدا داد به حافظ/از یمن دعای شب و ورد سحری بود

*توجه به آثار عجیب جلسات اخلاق

عرض کردم هر وقت که من می‌خواهم وارد موعظه بشوم، اول رفقا را متوجه موقعیت خودشان می‌کنم. قال رسول‌الله(ص) «مَنْ خَرَجَ مِنْ بَیْتِهِ یَطْلُبُ عِلْما شَیّعَهُ سَبْعُونَ اَلْفَ مَلَکٍ یَسْتَغْفِرُونَ لَهُ»؛ هر کس برای طلب علم از خانه‌اش خارج شود، 70 هزار ملک او را مشایعت می‌کنند و برای او استغفار می‌کنند. حال منظور از این علم چیست؟ کدام طالب علم این‌گونه است؟

علم را به حمل اولی می‌خواهی حساب کنی، می‌خواهی به حمل شایع صنایع حساب کنی، حقیقتاً علم همین است که فرمود: شما به شرق عالم بروید یا به غرب عالم، «علم» همان چیزی است که از دهان ما خارج می‌شود. «وَ مَا خَلاَهُنَّ فَهُوَ فَضْلٌ»، علوم دیگر، مثل مکانیکی، ریاضیات و… تا دم گور همراه صاحب خودشان هستند؛ علمی که بر هر مسلم و مسلمه‌ای فریضه است، «علم‌التقوی و الیقین» است. هر که می‌خواهی باشد، مهندس، دکتر، وزیر، امیر و… این علم را باید یاد بگیری داداش جان! از تو درباره این علم سؤال می‌کنند.

پس طبق این روایت، وقتی شما از مغازه یا منزل خود حرکت می‌کنید و به این جلسه می‌آیید، ملائکه برایتان استغفار می‌کنند. پس این حرکت، یک تجارت است؛ و می‌دانیم که دنیا دارالتجاره است. دنیا متجر اولیای خداست.

* آغاز طمع شیطان با غفلت از خدای متعال

تمام هم و غم و توجه شیطان در این است که ببیند چه کسی فعلاً از جناب اقدس حق غافل است و گاهی حق را نسبت به سر و ضمیر خویش فراموش کرده تا به سراغش برود؛ اول می‌گردد ببیند چه کسی «نسی اطلاعه علی سره»، وقتی فهمید، جلو می‌آید و بعد تسلط پیدا می‌کند! چه کسی از حق رویگردان و معرض است؛ چه کسی دینش را یک دستی گرفته و به آن اهمیت نمی‌دهد؛ دنبال آن‌ها می‌گردد تا از راه به درشان کند.

کسبه و بازاری‌هایی که شاگرد دارند خوب می‌فهمند چه می‌گویم. اگر شاگرد یک وقت چهار ساعت مانده به ظهر سر کار بیاید، یک وقت سه ساعت قبل،‌ یک وقت سه ساعت و نیم به ظهر، صاحب کار به او می‌گوید: بابا! این وضع آمدن به مغازه نیست؛ این طوری کاسبی نمی‌شود! تو چرا کار را با یک‌دستی گرفته‌ای؟

عبادات هم همین طور است و نباید آدم در آن کوتاهی داشته باشد. عبادت در نظر اولیای حق، خیلی بالا است؛ انجام مستحبات، کالواجب است. آن‌ها مهلت نمی‌دهند که مستحبی از آن‌ها فوت شود. خدا علامه طباطبایی را رحمت کند. ایشان مدام ذکر می‌گفت: یا «لااله‌الا‌الله» یا «سبحان‌الله» یا صلوات یا هر ذکر دیگر. مادامی که شما سؤال نمی‌کردید، ایشان مشغول ذکر بود. وقتی هم که از ایشان سؤال می‌کردید، بعد از اینکه جواب می‌داد، دو مرتبه مشغول ذکر می‌شد، اما من بیچاره چطور؟!

کتابی راجع به «زهاد ثمانیه» نوشته‌اند. در آن کتاب دارد که «خواجه ربیع» که قبرش در یک فرسخی مشهد مقدس است، یک ریگ در دهانش می‌گذاشت که مثلاً وقتی با ایشان تکلم می‌کنند، نتواند زیاد حرف بزند؛ چون کسی که چیزی در دهانش است، نمی‌تواند پرحرفی کند. حالا هی تو پرحرفی کن و لفظ قلم صحبت کن! هی در این و آن وارد شو و حرف‌های بی‌ربط بزن و…! این یعنی تو در چنگ شیطانی داداش جان!

اولیای خدا، همیشه در مقام مراقبه‌اند و در انجام وظایف شرعیه مثل نماز اول وقت استقامت دارند. شخصی لواش‌فروش بود و همیشه در نماز جماعت حاضر می‌شد. خب؛ دکان لواش‌فروشی و سنگک‌،روشی، اول ظهر خیلی شلوغ است، اما هیچ چیز در او اثر نمی‌کرد و حتماً هر طور که بود، اول وقت در نماز جماعت حاضر می‌شد؛ این یعنی استقامت در دین‌داری.

*فریب‌های شیطان و راه مقابله با آن‌ها

جنگ با شیطان چگونه است؟ اولیای خدا چطور از مکائد شیطان در امان می‌مانند و فریبش را نمی‌خورند؟ «بدوام المراقبة و الاستقامة على بساط الخدمة و هیبة المطلع و کثرة الذکر»، آن‌ها با دوام مراقبه و استقامت در راه خدمت، با شیطان می‌جنگند و خوب، پروردگار هم آنان را حفظ می‌کند؛ مؤمنان وقتی که به خدا توکل می‌کنند، پروردگار آن‌ها را نجات داده و از سلطه شیطان خارج می‌شوند.

حضرت می‌فرماید: «اما المهمل لاوقاته»، اما اشخاصی که مثل من، اوقاتشان را همین طور مهمل می‌گذرانند، آن‌ها در مصیده شیطانند؛ معنای «مصیده» در عربی «آلت صید کردن» است؛ یعنی آنها در دام و بند شیطان هستند.

بعد حضرت می‌فرمایند: «فاعتصم بحبل الله الاوثق و هوالالتجاء الی الله و الاضطرار بصحة الافتقار الی الله فی کل نفس»، به ریسمان محکم خدای متعال چنگ بزن و همین کار، یعنی التجای با اضطرار به درگاه او و اینکه هر لحظه دست فقر و بیچارگی‌ات را به سوی او دراز کنی، تو را نجات می‌دهد. حبل‌الله این است.

با اینکه پروردگار فرموده: «إِنَّ کَیْدَ الشَّیْطَانِ کَانَ ضَعِیفًا»، اما شیطان اکثر انسان‌ها را صید می‌کند و از هیچ‌کس هم صرف‌نظر نمی‌کند. کسی در خواب، از شیطان پرسید: این مصیده را برای چه کسی درست کردی؟ گفت: برای شیخ انصاری (رحمه‌الله‌علیه) که کتاب‌هایش را مجتهدین باید بخوانند؛ البته مصیده او بزرگ‌تر است. شاعر گفته است:

با شیر مردیت، سگ ابلیس صید کرد/ای بی‌هنر بمیر که از گربه کمتری!

گاهی یک گربه با چهار تا سگ می‌جنگد؛ اما تو نمی‌توانی! چون تو هنوز کلاس اولی و کلاس اول هم ترک محرمات و انجام واجبات است که فعلاً بنده همان جا، درجا می‌زنم. لذا باید مراقب بود که در دام ضعیف شیطان نیفتیم.

«ولایغرنک تزیینه الطاعات علیک»، می‌دانید لم شیطان چیست و چگونه آدم را صید می‌کند؟ او که یک دفعه نمی‌گوید: نماز جماعت برو آقا جان! نماز اول وقت و جماعت را بخوان؛ ولی نماز شب را امشب نمی‌خواهد بخوانی! فردا تو باید برای زن و بچه‌ات کار کنی! نیاز به استراحت بیش‌تری داری! بعد وسوسه می‌کند که برادرجان! نماز شب را می‌خواهی چه کنی؟ اولاً که مستحب است و لازم نیست حتماً بخوانی! بعد هم اگر بلند شوی، بدنت صدمه می‌خورد و به جسمت فشار می‌آید! آقا جان من! بگیر بخواب! کار و شغل فردایت هم که واجب است و باید قدری به مردم برسی و به جامعه خدمت کنی! پس بخواب …!

ببینید چه حرف‌هایی می‌زند! وسوسه‌هایی دارد که اگر همین الان از یک مرجع تقلید یا هر عالم دیگری بپرسی، می‌گوید: عجب حرف‌های پخته و حساب‌شده‌ای است! خوب چه کسی است که با این نصایح از میدان در نرود؟!

وقتی نماز شب را از شما گرفت و این مانع گناه برداشته شد، آن وقت سراغ نماز جماعت می‌آید و می‌گوید: آقا جان! نماز جماعت دیگر چه صیغه‌ای است؟! برو همان جا که حوائج مردم را برمی‌آوری، نماز اول وقت بخوان؛ نمی‌خواهد دنبال ثواب جماعت باشی؛ برآوردن حوائج مردم در رأس عبادات است. مردم را به خاطر نماز جماعت معطل نکن…! بسیار خوب؛ یک دفعه حرف آخر را نمی‌گوید که داداش جان! اگر کمی مقدس باشی، می‌گوید: حالا به رکعت اول نماز جماعت نرسیدی، عیبی ندارد! رکعت اول نشد، رکعت دوم! دوم نشد، سوم و…!

جوانی از رهبر انقلاب سؤال کرده بود: آقا! من نماز فرادی که می‌خوانم، حضور قلب بیش‌تری دارم! حالا چه کنم؟! نمازم را به جماعت بخوانم یا فرادی؟ این حرف دیگر از شاهکارهای ابلیس است که ایشان چون اهل بخیه بود، یک جواب فنی به او داد و فرمود: خیر! باز هم جماعت، به‌ دلیل همان فضائلی که از اهل بیت(ع) رسیده است، بر نماز فرادای با حضور قلب، برتر است، چرا؟! چون شیطان اول در جماعت وارد کار شده و نمی‌گذارد مراقبه داشته باشی؛ همین که وارد نماز شدی، تو را به بازار و مدرسه و چای‌خانه و.. می‌برد؛ بعد هم مدام در دلت وسوسه می‌کند که آقا! نماز جماعت چیست؟! تو که در جماعت حضور قلب نداری؛ برو نمازت را با حضور قلب بخوان! از آن طرف وقتی می‌خواهی نمازت را فرادی بخوانی، خودش را عقب می‌کشد و می‌گذارد تا یک نماز با حال بخوانی و می‌گوید: برو یک نماز با حضور قلب بخوان! و در نماز فرادای تو، هیچ وسوسه‌ای نمی‌کند. بعد در اینجا دوباره وسوسه می‌کند و می‌گوید: دیدی به‌صورت فرادی، چه نمازی خواندی؟! خب؛ آدم وقتی این نماز را با نماز جماعتش مقایسه می‌کند، امر برایش مشتبه می‌شود که نماز فرادی، بهتر از جماعت است. عجب! اما آیا واقعاً نماز فرادی، ثوابش بیش‌تر از جماعت است؟!

امام صادق(ع) فرمود: «انه یفتح لک تسعه و تسعین بابا من الخیر لیظفر بک عند تمام المائه، فقابله بالخلاف و الصد عن سبیله و المضاده باستهوائه»؛ شیطان نود و نه راه خیر به تو نشان می‌دهد تا در صدمین راه غلبه کند و جلویت را بگیرد. او تمام این مسائل را بلد است. شیطان، بعد از امام زمان(عج) «أعلم من فی‌الوجود» یعنی داناترین موجودات است؛ مراجع تقلید در رتبه‌های بعد از او قرار دارند! او همه مسائل و فنون را بلد است. نود و نه راه برای شما درست می‌کند که اشکال شرعی ندارد، ولی در صدمی شما را گول می‌زند، آقاجان!

مرحوم نراقی می‌فرماید: بیچاره، این آدم! اگر نورانیت داشت، می‌فهمید که ابلیس چه موقعی به سراغش می‌آید. مسکین، فرزند آدم! آخر در این صد راه که نود و نه موردش را آن خبیث القاء کرده و هیچ اشکال شرعی ندارد، آن وقت در صدمی یک مرتبه طاق روی سرش خراب می‌شود، چگونه می‌تواند بفهمد که همه آن‌ها از طرف شیطان است؟!

امام صادق(ع) می‌فرماید: اگر من بخواهم بفهمم چه وقت شیطان به سراغم می‌آید و اینکه آنچه به من القاء شده، رحمانی است یا شیطانی، راه فهمش چیست؟ راه فهمش «مراقبه» است؛ مراقبه! و جز این راهی نیست.

برای همین امام صادق(ع) در ادامه می‌فرماید: راه درست، دقیقاً برخلاف هر چیزی است که شیطان القاء می‌کند و می‌گوید. به هر چه که او امر کرد، برخلافش عمل کن و بگو: خیر! من این حرف‌ها را نمی‌فهمم و قبول ندارم! من باید نمازم را به جماعت بخوانم؛ من باید نماز شبم را بخوانم!

هر گنج سعادت که خدا داد به حافظ/ از یمن دعای شب و ورد سحری بود

به شیطان بگو: من باید نمازم را به جماعت و اول وقت بخوانم. امام صادق(ع) فرموده است: هر کس که نمازهایش را در اول وقت بگزارد، ملک‌الموت وعده داده که خودش شهادتین را به او تلقین کرده و شیطان را از او دور می‌کند.


منبع: فارس

مطلب قبلی
مطلب بعدی

موضوعات: مذهبی لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...

فید نظر برای این مطلب

معرفی حوزه علمیه حضرت عبدالعظیم ع

شهرری، زمانی دارای حوزه‌های بسیار بوده و یک مرکز علمی محسوب می شد که مهم‌ترین عامل آن، حُسن‌ همجواری با مشاهد شریفه سه امامزاده بزرگوار، خصوصاً حضرت عبدالعظیم(ع) است که در این باره یکی از مراجع عالی‌قدر شیعه، حضرت‌ ایة الله ‌بهجت به طلاب فرمودند: «شما در جوار گنج الهی هستید، قدر آن را بدانید». قدمت حوزه علمیه آستان حضرت عبدالعظیم(ع) به سال‌های اوایل پیروزی انقلاب اسلامی بر می گردد. در اواسط شهریور 1359 بنای مقبره رضاخانی تخریب و به جای آن حوزه علمیه احداث شد و در 1366 حدود هفتاد نفر طلبه برای سال اول پذیرفته شدند. حوزه ‌علمیه آستان ‌حضرت‌عبدالعظیم(ع) ظرفیت ‌پذیرش سیصد طلبه علوم دینی در دو سطح 2و 3 را داراست و ساختمان آن از کلّیه امکانات آموزشی و رفاهی برخوردار است و از این جهت جزء معدود حوزه‌های کشور است. زیر بنای کلّ ساختمان 11 هزار و 500 متر مربع و محوطه، 6500 متر مربع و مساحت کلّ مدرسه 18 هزار متر مربع است.

جستجو

موضوعات

  • همه
  • طب سنتی و پزشکی
  • سیاسی
  • مناسبتهای سال
  • اخبار حوزه
  • علمی
  • مذهبی
  • عمومی
  • دست نوشته های یک طلبه
  • نرم افزار
  • شهداء
  • استفتائات
  • جدیدترین مقالات
  • برگی از زندگی علما
  • فراخوان
  • پژوهش
  • معرفی رسانه
  • منِ طلبه
  • نمونه سوالات امتحانی سطح2
  • داستان های پند آموز

پیوندهای روزانه


پشتیبانی سامانه وبلاگ مدارس
وبلاگ خانم یادگاری
گفته ها و ناگفته های یک طلبه
شبکه اجتماعی هادی نت
دفتر حفظ و نشر آثار مقام معظم رهبري
دفتر مقام معظم رهبري

خبرنامه

خرداد 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
          1 2
3 4 5 6 7 8 9
10 11 12 13 14 15 16
17 18 19 20 21 22 23
24 25 26 27 28 29 30
31            

اوقات شرعی

امروز: شنبه 03 خرداد 1404
اوقات شرعی به افق:
  • اذان صبح اذان صبح:
  • طلوع آفتاب طلوع آفتاب:
  • اذان ظهر اذان ظهر:
  • غروب آفتاب غروب آفتاب:
  • اذان مغرب اذان مغرب:
  • نیمه شب شرعی نیمه شب شرعی: