اهمیت رنگ ها از منظر اهل بیت(ع)
حقیقت آن است که دانش روز برای رنگ درمانی حساب ویژه ای باز کرده است. موضوعی که در طب اسلامی مسبوق به سابقه بوده و ائمه علیهم السلام خواص متفاوتی برای رنگها ذکر کرده اند.
در طب اسلامی اعتقاد بر این است که هر یک از رنگها دارای طیفی خاص است که با ردیفی از طول موجها ارتباط دارد. حضرت علی(ع) در «نهج البلاغه» به آنها اشاره نموده است و در آیات و روایات توصیه هایی در به کارگیری صحیح از آنها آمده است.
رنگ لباس کودک و نوزاد در فرهنگ اسلامی از اهمیت خاصی برخوردار است . در این زمینه در روایات آمده است که پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) و ائمه معصومان (علیهم السلام) به ویژه در آغاز تولد به نوع لباس کودک، اهمیت فراوان می دادند. تأکید بر پوشاندن لباس سفید بر کودک و نهی از پوشاندن لباس زرد بر او، در سیره، حکایت از اهمیت و تأثیر رنگ لباس بر کودک دارد. زید بن علی از پدرش امام سجاد (علیه السلام) نقل می کند که : لما ولدت فاطمه (علیهاالسلام) الحسن (علیه السلام) أخرج إلی رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم) فی خرقه صفراء، فقال (صلی الله علیه و آله و سلم) ألم أنهکم أن تلفوه فی خرقه صفراء، ثم رمی بها و أخذ خرقه بیضاء فلفه فیها ؛ زمانی که حضرت فاطمه (علیهاالسلام) امام حسن (علیه السلام) را به دنیا آورد، [اطرافیان] او را در پارچه زردی پیچیدند و نزد رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم) آوردند. پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود: مگر شما را از پوشاندن پارچه زرد بر نوزاد منع نکرده بودم؟ سپس پارچه زرد را به دور افکند و پارچه سفیدی بر او پوشاند.(1)
در تایید این مطلب در روایتی از مادر امام رضا (علیه السلام) آمده است که فرمود: لما ولد الرضا (علیه السلام) ناولته موسی (علیه السلام) فی خرقه بیضاء؛ وقتی [امام] رضا (علیه السلام) به دنیا آمد، او را در پارچه سفیدی پیچیدم و به امام کاظم (علیه السلام) دادم.(2) از این رو ، رنگ پوشش نوزاد در سیره معصومان (علیهم السلام) مهم دانسته شده و اصرار بر این است که رنگ لباس نوزاد سفید باشد، نه زرد.
در بیان دیگری از اهل بیت (ع) درباره خواص رنگها و تأثیرات آن امام صادق (علیه السلام) میفرماید: کمترین حدّ اسراف، استفاده بیجا [در حال عادی و کار] از لباس رسمی است که برای حفظ آبروست؛ همچنین میفرماید: پوشیدن کفش سیاه و نعلین زرد سنت است و نیز میفرماید: هر کس کفش زرد بپوشد پیش از آنکه کهنه شود سودی عایدش شود.
و درباره تأثیر رنگ سبز بر بدن و ایجاد نشاط و آرامش در روایتی از امام رضا (ع) نقل شده که فرمود: «الطیب نشره و العسل نشره، و الرکوب نشره و النظر الی الخضره نشره. یعنی: بوی خوش، عسل، سوارکاری و نگاه به مناظر سرسبز و خرم، باعث نشاط و شادی میشود.» (3)
امروزه نیز از رنگ سبز را برای درمان بیماری های عصبی و اختلالات روانی استفاده می شود و دانشمندان آنرا خنک کننده ،تعدیل کننده نورخورشید ،مسکن و هیپنوتیک توصیف کرده اند.رنگ سبز، در سیستم عصبی برای بی خوابی ها و خستگی ها موثراست .فشارخون را کم می کند و مویرگ ها را منبسط می سازد.(4) پیامبرگرامی اسلام (ص) از لباس سبزخوششان می آمده و فرموده اند :« وکان یعجبه الثیاب الخضر».( 5)
رنگ سفید، روشن ترین رنگ ها و نمادی از شادی ونشانه ای از صلح وصفا و تسلیم وکنایه از پاکی وبی آلایشی و فضیلت وبزرگواری است ورنگ سیاه ،تیره ترین رنگ ها ودرمقابل رنگ سفید،نشانه هیبت و وقار وشعارحزن وعزا می باشد. (6) حتی درآیاتی از قرآن سیاهی وسپیدی چهره انسان ها در قیامت هم علامت است. امام باقر (ع) نیزمی فرمایند: هر بنده ای در دلش نقطه سفیدی است که چون گناهی کند؛ خال سیاهی در آن پیدا می شود ؛ سپس اگر توبه کند آن سیاهی برود واگر به گناه ادامه دهد به آن سیاهی اضافه شود، تا جایی که روی سفیدی را بپوشاند ووقتی روی سفیدی پوشیده شد ، دیگر هرگز صاحب آن دل به سمت خیر نمی رود.(7) در روایات هم داریم که چون هفت روز از ولادت امام حسن علیهالسّلام سپری شد، پیامبر (ص)، دو گوسفند اَبلَق (معرّب اَبْلَک، هر چیز دو رنگ خصوصاً سیاه و سفید) برای امام حسن (ع) عقیقه کردند.
منبع:قدس آنلاین
چرا بعد از دعا کردن دستها را به صورتمان میکشیم
بعضی از اعمالی که در میان مردم رایج است و عده بیشماری به انجام آنها اهتمام میورزند بعضاً به تصور اینکه آن عمل صحیح است انجام میدهند اما در حالی که از شیوه درست آن غافل هستند، از این رو بر آن شدیم تا مواردی را که شیوع بیشتری در جامعه دارد از کتاب «عملهای اشتباه، پاسخهای صحیح» اثر حجتالاسلام علی سنجرانی برای علاقهمندان ذکر کنیم.
1- با اینکه پیامبران و امامان معصومند، پس چرا استغفار و گریه میکنند؟
پاسخ: اگر سالن بزرگی را با نور کمی روشن کردیم جز اجناس و اشیای بزرگ را نخواهیم دید ولی اگر همین سالن را با نور زیاد روشن کردیم حتی یک پوست تخمه و ذره کاغذ دیده خواهد شد. نور افراد عادی کم است، از این رو تنها گناهان بزرگ خود را میبینند ولی پیامبران و امامان معصوم(ع) که از نور ایمان بسیار بالایی برخوردارند حتی اگر یک لحظه از عمرشان را به اعلی درجه ممکن بهره نگیرند، دست به دعا و گریه بر میدارند. مثال دیگر: دراز کردن پا برای کسی که درد پا دارد، نه حرام است نه مکروه، ولی میبینیم که گرفتاران به درد پا به هنگام دراز کردن پا از اطرافیان خود عذرخواهی میکنند، زیرا برای آنان احترامی قائلند که حتی از کار مباح خود شرمنده هستند.
مثال دیگر: گاهی افرادی که در تلویزیون مشغول نقل اخبارند سرفه میکنند و فوراً از تمام بینندگان عذرخواهی میکنند، با اینکه سرفه کردن گناه ندارد ولی چون خودشان را در محضر مردم میبینند، عذرخواهی میکنند. اولیای خدا نسبت به ذات مقدس او چنان معرفت و شناختی دارند که اگر عبادات جن و انس را نیز داشته باشند، خودشان را مقصر میدانند.
2- به چه دلیل بعد از دعا کردن دستها را به صورت میکشیم؟
پاسخ: در پاسخ به این سؤال استناد کردهام به روایات موجود که از اهل بیت (ع) است: پیامبر اکرم(ص) در خطبه شعبانیه فرمودند: «و ارفعوا الیه ایدیکم بالدعاء فی اوقات صلواتکم، فانّها افضل الساعات، ینظر الله عزوجل فیها بالرحمة إلی عباده» هنگام نماز دستها را به دعا بلند کنید که بهترین لحظاتی که خدا با رحمت به بندگانش مینگرد این لحظات است.
وقتی انسان دست به دعا برداشت، طبق روایات و سنت معصومین (ع) مستحب است آن را بر سر و صورت خود بکشد، برای اینکه لطف خدا به این دست پاسخ داده است دستی که به سوی خدا دراز شود یقیناً خالی بر نمیگردد و دستی که عطای الهی را دریافت کرد، گرامی است بنابراین خوب است آن را به صورت یا به سر بکشد گاهی امام سجاد (ع) چیزی که به سائل مرحمت میفرمودند، دست مبارک را میبویید و میگفت: این دست به دست الهی رسیده؛ چون خدا فرمود: «هُوَ یَقْبَلُ التَّوْبَةَ عَنْ عِبَادِهِ وَیَأْخُذُ الصَّدَقَاتِ» آنان که این شامه را دارند، میتوانند با بو کردن دست، نشانه دست الهی را استشمام کنند و جزو همین حکمتهاست آنچه گفته میشود: بوی بهشت از فاصله هزار سال استشمام میشود، گروهی آن را حس میکنند و عدهای محرومند.
3- افرادی هستند که نماز نمیخوانند و میگویند «دلت پاک باشد» آیا مسلمانی بدون نماز میشود؟
پاسخ: در سوره مبارکه نصر میخوانیم که مردم وارد دین میشوند؛ «یَدْخُلُونَ فِی دِینِ اللَّهِ أَفْوَاجًا» و در جای دیگر در سوره حجرات آیه 14 به کسانی که شعار دینداری میدادند، گفته میشود: هنوز ایمان وارد دلهای شما نشده است:« وَلَمَّا یَدْخُلِ الْإِیمَانُ فِی قُلُوبِکُمْ» یعنی دین باید وارد قلبهای مردم شود.
پس، دینداری مراحلی دارد: مرحله گرم شدن، مرحله داغ شدن و مرحله پختن شدن. هر گرم و داغی، سرد میشود ولی هیچ پختهای خام نمیشود.
ورود مردم در دین آسان است. هر کس بگوید: «أشْهَدُ أَنْ لا إِلهَ إِلاّ الله وَأَنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ الله» مسلمان است، این مرحله گرم شدن است اما بالاتر از گرم شدن، داغ شدن است اصحاب پیامبر با احساس و هیجان داغی به جبههها میرفتند و حاضر بودن در کنار پیامبر(ص) جانفشانی کنند ولی قرآن در سوره انفال آیه 41 میفرماید: «وَاعْلَمُواْ أَنَّمَا غَنِمْتُم مِّن شَیْءٍ فَأَنَّ لِلّهِ خُمُسَهُ وَلِلرَّسُولِ وَلِذِی الْقُرْبَى وَالْیَتَامَى وَالْمَسَاکِینِ وَابْنِ السَّبِیلِ إِن کُنتُمْ آمَنتُمْ بِاللّهِ» اگر دین دارید، خمس غنائم جنگی را بدهید.
پس، کسانی که شهادتین میگویند و حتی در جبههها کنار پیامبر میجنگند، ممکن است در مسایل مالی آسیبپذیر باشند که قرآن میفرماید: در کنار شهادتین و جبهه و نماز، حق خدا، و رسول و فقرا را نیز بپردازید در این مرحله است که ایمان وارد قلب میشود.
منبع:فارس
دستور تعقيب نماز از حاج حسنعلي نخودكي
آيت الله شبيري زنجاني همراه با امام خميني با آيت الله نخودكي اصفهاني در بارگاه امام رضا (ع) برخورد مي كنند. امام خميني در مقابل شيخ نخودكي مي گويند كه قسم به صاحب اين بارگاه اگر شما علم كيميا داريد به ما هم بگوييد. ايشان گفتند كه اگر شما علم كيميا را ياد بگيريد تضمين مي دهيد كه از اين علم فقط در راه خدا استفاده كنيد؟
امام خميني مي گويد كه من چنين تضميني نمي دهم. ايشان مي گويند كه من علمي پر بركت تر از كيميا به شما ياد مي دهم.
ايشان مي فرمايند كه بعد از هر نماز واجب
يك مرتبه آيت الكرسي تا هوالعلي العظيم(يعني فقط آيه اول)،
تسبيحات حضرت زهرا،
سه مرتبه قرايت سوره مباركه توحيد،
سه مرتبه قرائت صلوات و
سپس سه مرتبه آيه دوم و سوم سوره طلاق را بخوانيد
وَ مَن يَتَّقِ اللَّهَ يَجْعَل لَّهُ مَخْرَجاً وَيَرْزُقْهُ مِنْ حَيْثُ لَايَحْتَسِبُ وَ مَن يَتَوَكَّلْ عَلَي اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ
إِنَّ اللَّهَ بَالِغُ أَمْرِهِ قَدْ جَعَلَ اللَّهُ لِكُلِّ شَيْءٍ قَدْراً
هر كس تقواي الهي پيشه كند، خداوند راه
نجاتي براي او قرار ميدهد،
و او را از جايي كه گمان ندارد، روزي ميدهد،
و هر كس بر خدا توكل نمايد، خدا او را كفايت ميكند،
و خداوند فرمان خود را به انجام ميرساند،
همانا خدا براي هر چيزي اندازهاي داده است
و اين براي شما از علم كيميا پربركت تر است.
امام فرموده بودند:
از وقتي اين دستورالعمل را از اين عارف گرفته بودم هر روز آنرا انجام مي دهم و
خيرات و بركات زيادي از آن ديده ام.
امام حسين (ع) مي فرمايد:در زمان ظهور امام عصر تمام درهاي بركت از آسمان و زمين به روي انسان ها باز مي شود به بركت ظهور امام زمان(عج).
خدايا به سرچشمه ي بركات عالم، امام زمان(عج) تو را قسم مي دهيم كه تمام عرصه هاي صفاي زندگي ما را به
دعاي حضرت، سرشار از بركت هاي بي پايانت قرار بده.
منبع:فطرت
نکاتی برای ورود به ماه رمضان
آیتالله روحالله قرهی مدیر حوزه علمیه امام مهدی(عج) حکیمیه تهران در تازهترین جلسه اخلاق خود به موضوع «عشق عبادت» پرداخت که مشروح آن در ادامه میآید:
*رمز عبودیّت
موقعی که پروردگار عالم، بندگان خودش را در خضوع و خشوع، عندالله تبارک و تعالی میبیند که بندهاش برای خدا خضوع و خشوع کرده است؛ آن لحظه، لحظهای است که پروردگار عالم میفرماید: آنچه که میخواستم، همین است.
اولیاء خدا، حسب روایات شریفه، در ذیل «وَ ما خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الْإِنْسَ إِلاَّ لِیَعْبُدُونِ» بیان کردهاند: منظور پروردگار عالم از این عبادت، خضوع و خشوع و رسیدن به آن مقامی است که انسان بداند جز خدا، کسی را ندارد و از طریق عبادت به پروردگار عالم متّصل شود.
اگر حال، این حال شد؛ دیگر بنده، بنده خدا میشود و آن که بنده خدا شد، خلیفهالله میشود. رمز عبودیّت، این است که انسان بفهمد جز او، کسی نیست.
*عشق عبادت!
یک تعبیری را در روایات شریفه، راجع به عبادت و فلسفه و حکمت عبادت بیان میکنند که تعبیر عجیبی است. اوّلاً پروردگار عالم، اگر کسی دوستش داشته باشد، به او بهترین عبادتها را الهام میکند. مولیالموالی(ع) میفرمایند: «إِذَا أَحَبَّ اللَّهُ عَبْداً أَلْهَمَهُ حُسْنَ الْعِبَادَةِ»؛ اگر پروردگار عالم، انسانی را دوست بدارد، به بندهای عشق بورزد و به بندهاش علاقه داشته باشد؛ به او نیکویی عبادت را الهام می-کند که چقدر عبادت زیباست و حُسن دارد.
لذا پیامبر عظیمالشّأن(ص) فرمودند: «أَفْضَلُ النَّاسِ مَنْ عَشِقَ الْعِبَادَةَ فَعَانَقَهَا»؛ برترین مردم و افضل انسانها، کسی است که عاشق عبادت بشود.
چون تا حبّ و عشق به عبادت، در وجود انسان به وجود نیاید، انسان گردن به عبادت نمیدهد. چیست که اهل قیام را در دل شب، به قیام وادار میکند؟! چه عملی و چه چیزی باعث میشود که آن موقع که یک عدّه در خواب هستند، او بیدار است؟! چه چیز باعث میشود که در سرمای به ظاهر کشنده، در بیابان یا کوهها و مناطق سردسیر، حتّی یخ را بشکند و در دل شب، عاشقانه وضو بگیرد و با حال زار عبادت کند؟! اینها ناشی از چیست؟ عشق به عبادت! تا انسان، عاشق نشود، آن عمل را انجام نمیدهد.
چه عاملی باعث میشود که انسان، در گرمای بالای چهل یا پنجاه درجه، در بیابان، در حال شخم زدن و بیل زدن، در حال کار سنگین، روزه بگیرد؟! در حالی که به ظاهر، عطش هم بر او غالب میشود، لبها خشکیده، امّا کانّ روزه نیست و به هیچ عنوان ترک صیام نمیکند.
لذا اولیاء الهی حتّی برای زیارت هم صیام خود را ترک نمیکنند و از خدا میخواهند که کار واجبی در ماه مبارک برایشان پیش نیاید که یک موقع نیاز به سفر داشته باشند.
آنها که بندگان خاص خدا و عاشق عبادت بودند، تجارتخانههایشان را طوری تنظیم میکردند که در این یک ماه، به هیچ عنوان از بلد و شهر خودشان، تکان نخورند. میگفتند: یک روز ماه مبارک رمضان، به همه عمر و همه این تجارت و مسائل ما میارزد. لذا به هیچ عنوان شهر خود را ترک نمیکردند. چه چیزی عامل این مطالب میشود؟ عشق به عبادت!
«أَفْضَلُ النَّاسِ مَنْ عَشِقَ الْعِبَادَةَ فَعَانَقَهَا»، آن وقت دیگر کسی که عشق به عبادت پیدا کرد، طبعاً آن را به گردن میگیرد، میپذیرد و به جان و دل میخرد. «وَ أَحَبَّهَا بِقَلْبِهِ» عاشق است و با قلبش اعلام میکند که محبّت این عبادت، در قلبش افتاده است.
*دلم برای نماز در آن دنیا تنگ میشود!
بیهوده نیست که کسی مثل عارف بزرگوار، آیتالله سیّدعلی آقای قاضی گله داشتند از این که در فردای قیامت دیگر عبادت نیست. عمل در این دنیاست، در آنجا دیگر عبادتی نیست. لذا ایشان آن قدر عشق به عبادت داشتند که میفرمودند: دلم برای نماز تنگ میشود! نمیگویند که مثلاً آن باغ من چیست؟ جنّت من چیست؟ خانه بهشتی من چقدر است؟ و …، میگویند: دلم برای نماز و عبادت تنگ میشود - نه تنها ایشان، بلکه بزرگان دیگری مثل مرحم نائینی هم همینطور بودند -
صفحات: 1· 2