دفتر عاشقانه های اهل حق
این شعر تقریبا بین سالهای 28 و 27 توسط علامه طباطبایی سروده شده، ایشان آن را طی نامه ای به برادر عارف خود مرحوم آیت الله حاج سید حسن الهی ارسال داشته تا در مجلس عزای عصرهای شنبه که در منزل حاج سید احمد قاضی طباطبایی برادر مکرم آیت الله سید علی قاضی طباطبایی منعقد می شده خوانده شود، که تضمین یکی از شعرهای حافظ است:
دست همت ز سراب دو جهان می شویم شور یعقوب کنان یوسف خود می جویم
که کمان شد زغمش قامت چون شمشادم گفت هرچند عطش کنده بن و بنیادم
زیر شمشیرم و در دام بلا افتادم هدف تیرم و چون فاخته پر بگشادم
فاش می گویم و از گفته خود دلشادم بنده عشقم و از هر دو جهان آزادم
من به میدان بلا روز ازل بودم تاق کشته یارم و با هستی او بسته وفاق
من دل رفته کجا و کجا دشت عراق طایر گلشن قدسم چه دهم شرح فراق
که در این دامگه حادثه چون افتادم تا دراین بزم بتابید مه طلعت یار
می کنم خون دل و یار کند تیر نثار پرده بدریده و سرگرم به دیدار نگار
نیست در لوح دلم جز الف قامت یار چه کنم حرف دگر یاد نداد استادم
تشنه وصل و دلم آتش دل کارم ساخت شربت مرگ همی خواهم و جانم بگداز
از چه دست قضا از تو دورانداخت کوکب بخت مرا هیچ منجم نشناخت
صل الله علیک یا اباعبدالله الحسین یا رب الحسین اشف صدر الحسین بظهور حجه و صل الله علی محمد وال محمد