عقیق: «انتظار عامیانه» عنوان اولین فصل کتاب «انتظار عامیانه، انتظار عالمانه، انتظار عارفانه» است. حجت الاسلام و المسلمین پناهیان در فصل اول این کتاب به معرفی و بررسی انواع انتظار عامیانه و آثار سوء آن پرداخته است و سپس فواید و برکاتی که با کنار گذاشتن نگاه عامیانه پدیدار میشود را برشمرده است.
نوع سوم نگاه عامیانه: «نجات از ظلم و دیگر هیچ»/ مردم باید علاوه بر خسته شدن از ظلم، آمادۀ پذیرش عدالت هم باشند
یکی از این ویژگیها و شرایط ظهور، مطلب مشهور «ظهور عدل پس از فراگیری ظلم و جور» است. در روایات هم داریم که «حضرت زمانی ظهور میکنند که زمین پر از ظلم و جور شده باشد.»(1) ولی میتوان از همین حقیقت روشن و مسلّم هم تصوری عامیانه داشت. تصور عامیانه از این حقیقت، آن است که فکر کنیم صِرف به ستوه آمدن مردم از ظلم و یا به اوج رسیدن جور، برای تحقق فرج کافی است؛ و دیگر نیازی به آمادگی مردم برای «پذیرش عدالت» نیست.
در حالی که در میان مردمی که صرفاً از ظلم خسته شدهاند، ولی تحمل عدالت را هم ندارند، تشکیل یک حکومت عادلانه اصلاً حکومت ماندگاری نخواهد بود. برای درک بهتر این مطلب میتوان نگاهی به تاریخ صدر اسلام و حکومت حضرت علی(ع) انداخت:
چرا امیرالمؤمنین(ع) خلافت را نمیپذیرفت؟ آیا تعارف میکردند یا مردم تحمل عدالت را نداشتند؟
بعد از 25 سال دوران غربت امیرالمؤمنین(ع)، پس از آنکه نارضایتی مردم از ظلم و جورِ عوامل حکومت به اوج خود رسیده بود (تا جایی که در اثر همین نارضایتیها و با وجود ممانعت و مخالفت شدید حضرت علی(ع)، خلیفۀ سوم به قتل رسید) مردم برای انتخاب حضرت علی(ع) به عنوان خلیفۀ مسلمین به در خانۀ امیرالمؤمنین(ع) هجوم آوردند. مردم به شدت اصرار میکردند که «یا علی! شما باید حکومت را به عهده بگیرید.»، اما حضرت میفرمودند: «نه، من را رها کنید.»(2)
چرا در مقابل این همه اصرار برای خلافت، حضرت امتناع میکردند؟ آیا ایشان تعارف داشتند؟ در حالی که حضرت اساساً اهل تعارف نبودند، چه رسد به تعارف در چنین اموری. پس علت این امتناع چه بود؟ مگر ایشان بیست و پنج سال منتظر نبودند که مردم بیایند؟ حالا که مردم آمدهاند، چرا امتناع میکنند؟ جای ترس از اینکه دیگران هم بخواهند حضرت را متهم به جاهطلبی کنند هم نبود؛ و اساساً چنین ترسی در مورد شخصیتی مانند امیرالمؤمنین علی(ع) معنا ندارد. وقتی پای «انجام تکلیف» به میان بیاید، دیگر چه جای اینگونه امور است؟(3)
علت اساسی امتناع حضرت این بود که هرچند مردم از ظلم خسته شده بودند، اما خواهان عدالت هم نبودند. آنها اساساً نه عدالت و لوازم آن را درست میفهمیدند و نه میتوانستند آن را تحمل کنند. خیلی بین این دو فرق است. اگر مردم اهل تحمل عدالت بودند، آنگونه حضرت را در دوران حکومتش شکنجه نمیکردند!(4)
الان مردم عالم از ظلم اسرائیل و آمریکا خسته شدهاند، اما آیا این کافی است؟ باید دید آیا مردم طاقت عدالت را دارند؟ آیا معنای عدل را میفهمند؟ آیا میدانند که چه تغییراتی باید اتفاق بیفتد تا این ظلم برطرف گردد؟ آیا لوازمش را درک میکنند؟ امروز اگر بعضی از لوازم عدالت در میان مؤمنین هم گفته شود، ممکن است این نگرانی به وجود بیاید که «نکند نتوانیم تحمل کنیم!» همانطور که در روایات آمده است که برخی نمیتوانند تحمل کنند.(5)