دعای روز بیست و یکم ماه مبارک رمضان •
أَللّـهُمَّ اجْعَلْ لى فيهِ اِلى مَرْضاتِكَ دَليلاً وَ لا تَجْعَلْ لِلشَّيْطانِ فيهِ عَلَىَّ سَبيلاً وَ اجْعَلِ الْجَنَّةَ لى مَنْزِلاً وَ مَقيلاً يا قاضِىَ حَوآئِجِ الطّالِبينَ.
«خدايا در اين روز برايم، راهنمايى به سوى رضا و خشنوديت قرار ده، و شيطان را بر من مسلّط نكن و برايش راهى بر من قرار مده، و بهشت را منزل و جايگاهم قرار بده، اى برآورنده حاجتهاى جويندگان».
راهنمايان …
بنماى رهى، كه ره نماينده، تويى
بگشاى درى، كه در گشاينده، تويى
زنگار غمان گرفت دل، در بر من
بزداى، كه غم زدل زداينده تويى
* * *
اگر خداوند، «چگونه بودن» خاصى را از ما خواسته است، «راه» رسيدن به آن را هم، او خود بيان كرده است و براى رسيدن به آن هدف كه رضايتش را جلب كند، «دليل» و «راهنما» قرار داده است.
«حجّت»، دليل و راهنماى خدا براى رسيدن به سرمنزل مقصود است.
حجّتهاى نهان و آشكار، حجج ظاهره و حجج باطنه…
عقل و خردى قرار داده، كه نيك و بد را بشناسيم (پيامبر درونى). و انبيايى فرستاده، كه فراتر از انديشههاى بشرى، راهنمايى مىكنند، و جز راههاى زمينى، بشر را به راههاى آسمانى و مسالك رشد والا، رهنمون مىشوند.
اولياى خدا، جايى كه پاى خِرد، در گل بماند، دست عقل را گرفته و به «راه» مىآورند.
قرآن، راهنماى ديگرى است از سوى كردگار، كه انسان را به بالا مىبرد.
امامان، راهنمايان ديگرىاند در كنار كتاب خدا، كه مفسّر قرآن و مبيّن احكام و هادى سبيل و بهترين دليلاند.
پس بايد از خدا در پيمودن اين راه، راهنما خواست، وگرنه زمينه گمكردن راه فراوان است.
طىّ اين مرحله، بىهمرهى خضر مكن
ظلمات است، بترس از خطر گمراهى!
در زيارت جامعه، ائمّه شيعه را بعنوانِ: «پيشوايان هدايت» و «مشعلهاى تاريكيها» و «نشانهاى تقوا» و «حجتهاى خدا» مىشناسيم.
در حديث معروف پيامبر، سالار شهيدان حسين بن على عليهالسلامبعنوان «چراغ هدايت» و «كشتى نجات» معرفى شده است: «اِنَّ الحُسَينَ مِصباحُ الهُدى وَ سَفينَةُ النَّجاة».
و در سخن مشهور پيامبر، ـ حديث ثقلين ـ امّت اسلام، به پيروى از دو وزنه سنگين، كه دو شادوش هم و در كنارهمند، سفارش شده، يعنى «قرآن» و «عترت» و پيامبر فرموده است اگر به اين دو چنگ بزنيد، هرگز گمراه نخواهيد شد: «اِنْ تَمَسَّكتُم بِهِما لَن تَضِلُّوا اَبَداً».
پس راهنما خواستن از خدا، در خدمت و طاعتِ قرآن و اهلبيت بودن را مىطلبد، و مطيع عقل و دين و انديشه و ايمان بودن را درپى دارد و خدا از طريق اينان، و گاهى هم با دستى از لطف و هدايتى از غيب، راه مىنمايد و به سوى مرضاتش هدايت مىكند.
ولايت شيطان
خواسته دوم امروز، نيفتادن در دام شيطان است.
شيطان، با افسونهايش، با تزويرها و دروغهايش، با وسوسهها و اغواهايش، با فريبها و تزيينهايش، سعى در گمراه ساختن انسان دارد.[1]
سوگندى است كه در آغاز خورده، و قسم ياد كرده كه تمامى بندگان را گمراه كند، ـ مگر مخلصين را ـ [2]
چرا كه مخلصين، در سايه ولايت خدا و سلطه پروردگارند و شيطان را براى نفوذ در دل و دين آنان، راهى نيست.
آن كس كه در ذهن و زندگى، در انديشه و عمل، در گرايشها و تمايلات، در جهتگيريها و پيروى از خطوط در مسيرى حركت مىكند كه شيطان مىخواهد، او تحت ولايت شيطان قرار گرفته است. در تور و شبكهاى نامرئى گرفتار شده است كه سرنخ دست ابليس وسوسهگر است و به هرجا كه بخواهد مىكشد.
دامهاى شيطان، رنگارنگ و شبكههاى صيد ابليس، گوناگون است، مخفى، فريبنده، اغواگر و مزوّرانه است.
بايد راه نفوذ شيطان را به «دل» بست.
خواهى نخورى زتيم ابليس شكست
بايد به دفاع از دل و ديده نشست
اگر شيطان در دل نفوذ نكند، در زندگى هم وارد نمىشود. چرا كه «قلب» دريچه نفوذ است.
هم «جنود الهى» و هم «جنود ابليسى» از طريق دل وارد مىشوند.
گوش دل، يا شنواى سروش ربّانى است، يا پذيراى وسوسههاى شيطانى.
پس بايد دربان قلب بود… و از ورود بيگانه جلوگيرى كرد.[3]
منزلگاه جاودانِ بهشت
در دعاى امروز هم، خواسته نهايىمان، بهشت است.
در عالم واقع هم، بهشت، آخرين منزل و قرارگاه است.
جايى است براى اقامت و ماندن، نه عبورى و موقّتى.
بهشت، «دارالقرار» است، خانه «عَدن» و قرارگاه ابدى است.
راهنمايان الهى، ما را به رضاى حق، مىكشند. رضاى حق، ما را از چنگ شيطان نجات مىدهد و عمل بر طبق رضاى خدا و دورى از نفوذ شيطان، «بهشت
برين» را در پى دارد.
پس بايد از خدايى كه برآورنده «حاجات الطالبين» است درخواست كرد تا ما را به اين فرجام نيك برساند. بايد خواست…تا رسيد.
تا نگريد طفل، كى نوشد لبن
تا نبارد ابر، كى خندد چمن
________________________________________
[1] ـ ويُريد الشيطانُ اَن يُضِلّهم ضلالاً بغيداً نساء، آيه 60 نيز: انعام 43، اعراف 20 و 27، انفال 48، اسراء 64، فرقان 29، غل 24 و… دهها آيه ديگر.
[2] ـ ص، آيه 83.
[3] ـ نشناخته را محرم هر راز مكن قفل دل خود بر همه كس باز مكندر قلّك دل براى آينده خويش جز عشق خدا و دين پس انداز مكن برگ و بار، محدثى، ص 300
منبع : سینای نیاز ؛ جواد محدثی