• خانه 
  • تماس  
  • ورود 

  • سخن حضرت آیت الله بهجت درباره مقام حضرت عبدالعظیم حسنی (ع) در جمع طلاب :" شما در جوار گنج الهی هستید قدر آن را بدانید ***

فلسفه "سلام" های پی در پی زیارت عاشورا

07 آبان 1392 توسط عبدالعظیم حسنی (ع)


زیارت عاشورا تعلیم الهی است. و به همین جهت مخصوص اهل تقوی است : ((اتقوالله و یعلمکم الله)) . زیارت عاشورا مال مَحم ها و خصو صی هاست.عمومی نیست. زیارت وارث عمومی است اما زیارت عاشورا مخصوص اهل راز و یک حقیقت عرشی است.


آنچه می خوانید گزیده ای از کتاب سرود عرش بر گرفته از بیانات حجت الاسلام و المسلمین صدیقی است در دهه اول محرم 1423 قمری در مسجد دانشگاه شریف که به شیوه ی بسیار زیبایی به توصیف و تبیین زیارت عاشورا می پردازد.


این کتاب چند بخش دارد که در آن به بیان مفاهیم زیارت عاشورا و اینکه “زیارت بیعت است، زیارت پیوستن به دریاست زیارت الگو یابی و قهرمان سازی است” در بخشی به ذکر تاریخ زیارت عاشورا و اینکه” از ذات احدیت توسط جبرئیل برای پیامبر آورده شد اما به دلایل شرایط نامناسب زمانه تا زمان امام صادق (ع) مخفی ماند “، تاکیدائمه، بر خواندن زیارت عاشورا و ذکر آن ماجراکه” که حضرت امام صادق (ع) به صفوان فرمودند که ای صفوان هرگاه حاجتی داشتی زیارت عاشورا بخوان و به کسی که زیارت عاشرا می خواند سه قول دادند که در این کتاب ذکر شده"و در بخش دیگر فلسفه سلام های متعدد آن می پردازد. از لحاظ تفسیر زیارت این کتاب فقط به تفسیر و تبیین سه سلام اول زیارت عاشورا پرداخته و به شیوه ای تاثیر گذار و زیبا آن را بیان می کند،نثر زیبا و شیرین این کتاب باعث شده مخاطب از خواندن آن خسته نشود و با بهره مند شدن از نگاهی عمیق تر و دقیق تر نسبت به زیارت عاشورا بیشتر مجذوب آن شود و علاقه مند به مداومت در خواند آن شود. در ادامه قسمتی دیگر از مطالب خواندنی این کتاب آورده می شود:

آدم در زیارت عاشورا، حتی یک جا، دنیا از خدا نمی خواهد. آخرین مرحله زیارت عاشورافناست. بعد از آن که زائر، سلام ها را می دهد و به سجده می افتد، در سجده چه می گوید: ( اَللّهُمَّ لَكَ الْحَمْدُ حَمْدَ الشّاكِرينَ لَكَ عَلى مُصابِهِمْ اَلْحَمْدُ لِلَّهِ عَلى عَظيمِ رَزِيَّتى اَللّهُمَّ ارْزُقْنى شَفاعَةَ الْحُسَيْنِ يَوْمَ الْوُرُودِ وَثَبِّتْ لى قَدَمَ صِدْقٍ عِنْدَكَ مَعَ الْحُسَيْنِ وَاَصْحابِ الْحُسَيْنِ الَّذينَ بَذَلُوا مُهَجَهُمْ دُونَ الْحُسَيْنِ عَلَيْهِالسَّلامُ )، می گوید: خدایا مرا حسینی کن، تا من هم در خطی باشم که یاران حسین(ع) در آن خط بودند. خط مردانگی، آزاد و بی تعلق به این دنیا زندگی کردن. خط بندگی و عشق خدا و خط از جان گذاشتن.


منبع:خبرنامه دانشجویان

 نظر دهید »

اجر چه کسی بالاتر از طبقه اول بهشت است؟

07 آبان 1392 توسط عبدالعظیم حسنی (ع)

 

حجت‌الاسلام محمدعلی جاودان از اساتید برجسته اخلاق هستند که در طی دوران زندگی و تحصیل حوزویشان از محضر اساتید برجسته‌ای از جمله آیت‌الله حاج آقا مجتبی تهرانی، آیت‌الله خوانساری، آیت‌الله حق‌شناس و علامه عسکری بهره‌مند شده‌اند.
سَمِعتُ أبا عَبدالله علیه السّلام یَقُول: «فالـْیأخُذِ العَبد المُومِن مِن نـَفسِه بـِنـِفسِه» بنده مومن از خودش برای خودش استفاده کند. بنده مومن از خودش بگیرد و برای خودش مصرف کند. از جان و پول و وقت و مهارت‌های مختلفش بگیرد، به سود خودش استفاده کند. آدم حسابی هر کاری که می کند همین کار است.


آیت الله جاودان


مثلا فرض کنید ماه رجب در پیش است و هوا هم گرم است. یکی توانایی دارد و تمام ماه رجب را روزه می گیرد. اگر توانایی داشته باشد و مریض نشود و روزه بگیرد یعنی دارد از خودش برای خودش مصرف می کند. اگر سحر بیدار می شود و از خوابش می گذرد یعنی از خودش برای خودش مصرف کرده.
حال یکی تمام خودش را برای خودش مصرف می‌کند. این به ثمر می‌رسد. هر چه شما کار می‌کنید در حقیقت از دنیای خودتان برای آخرتتان صرف می کنید. عرض کرده بودم راحت ترینش که البته برای برخی راحت ترین است این است که انسان از پولش بگذرد. اگر به خوبی از پولش بگذرد راهش بسیار نزدیک می شود. شاید اصلا به مقصد برسد.
در آیه 271 سوره مبارکه بقره می فرماید: «إِنْ تـُبْدوا الصَّدَقاتِ فـَنِعِمَّا هِیَ» اگر صدقاتتان را آشکار کنید بسیار خوب است. در ادامه آیه می‌فرماید:« وَإِنْ تـُخْفوها وَتؤْتوهَا الفـُقرَاءَ فـَهُوَ خَیْرٌ لـَکـُمْ» اگر صدقه‌تان را پنهان کنید و بدهید، این بهتر است. در ادامه آیه می فرماید: «وَیُکـَفـِّرُ عَنکـُمْ مِنْ سَیّئاتِکـُمْ» گناهانتان را جبران می کند.

حل مشکل درمانده، ریشه گناهان را می کند


اگر کسی مشکل یک آدم درمانده ای را حل کند، این کار گناهان عظیم را از ریشه می کند. اگر پنهان صدقه دهید گناهانتان را جبران می کند و پاک می کند. اگر مشکل کسی را حل کنید، ریشه گناه را می کند. در آیه 127 سوره مبارکه انعام می فرماید: «لـَهُمْ دارُ السَّلام عِندَ رَبّهمْ» اولا بهشت متعلق به اینهاست، ثانیا بهشت شان در جوار خداست. یعنی چه؟ از درک ما خارج است. همسایه خداست.


اجر چه کسی بالاتر از طبقه اول بهشت است؟


داستان حضرت حسین (ع) در خاطرتان هست. شخصی آمده بود. ایشان چهار هزار درهم را از بالای در به او داد. پرسیدند چرا شما پنهان شده اید؟ فرمود آخر او خجالت می کشد. من نخواستم این خجالت را در صورتش ببینم. می فرماید اگر کسی نیاز داشت و از شما درخواست کرد و شما به او دادید، پول آبرویش را دادید. اگر قبل از اینکه بگوید دادی و بعد او هم خبردار نشد، ارزشش بسیار بالاتر است.
می گویند امیر المومنین مقداری پول داشت و آن را خورد کرد و مقداری از آن را روز داد و مقداری را شب داد و مقداری را پنهان داد و مقداری را آشکار داد و این آیه نازل شد. هر کس روز و شب، پنهان و آشکار انفاق کند، «فـَلـَهُمْ أجْرُهُمْ عِندَ رَبّهمْ» اجر آنها طبقه اول بهشت نیست. پس کجاست؟ یک جایی از بهشت است که بعد از آن طبقه ای نیست.
می فرمایند کسی که تمام شب‌های جمعه را بخوابد، روز قیامت فقیر می آید. فقیر محشور می شود. آقا از وقتت برای خودت مصرف کن. سوره صاد را در شب های جمعه می خوانند. اگر می خواهید برای رفتگانتان چیزی بخوانید، یک سوره صاد بخوانید. اگر برای پدرتان یک سوره صاد بخوانید برای خودتان هم حساب می شود و ثواب و بهره به او هم می رسد و صله رحم هم محسوب می شود.


بعد از این دنیا دنبال رضای خدا گشتن وجود ندارد


«فوَالـّذی نفسُ مُحَمّدٍ بیَدِه» قسم به کسی که جان من در دست اوست «ما بَعدَ الدُّنیا مِن مُستعتبٍ » بعد از دنیا دیگر عذر خواهی وجود ندارد. آقا بعد از این دنیا دیگر عذر خواهی وجود ندارد. اگر انسان از لحظه مرگ تا ابد الآبدین هم مدام بگوید خدایا غلط کردم، یک قران نمی ارزد. «وَ ما بَعدَها مِن دار إلی الجَنـّة أو النـّار» بعد از اینکه اینجا تمام شد یا بهشت است یا جهنم. هیچ فرض دیگری نداریم. دیگر دنبال رضای خدا گشتن وجود ندارد.
داستان شخصی که از روسای صوفیه زمان بود به حضرت صادق (ع) رسید. امام لباس زیر را یک لباس سخت پوشیده بود و لباس رو را یک لباس مناسب تر پوشیده بودند اما آن شخص لباس رو را یک لباس سخت و لباس زیر را یک لباس لطیف پوشیده بود. حال اینکه چرا امام لباس رو را یک لباس خوب پوشیدند هم دلیل داشته. برای خودشان نپوشیده بودند. به خاطر خدا آن لباس سخت را در زیر پوشیده بودند. انواع لذت ها را قیچی کرده اند.


خاصیت این دل این است که به یک چیزی گرفتار می‌شود


نمی گذارم هیچ راهی باز شود که مردم برایم کف بزنند یا صلوات بفرستند و تعریف و تمجید کنند. اگر این گونه رفتار کنید و سال ها روی آن استقامت کنید، ممکن است دل کنده شود. محبت کمتر شود و بعد بتوانیم یک محبت بالاتری که بتواند بر تمام محبت ها غالب شود را وارد دل کنیم.« إذا عَلِمتُ أنَّ الغالِبَ عَلی عَبدی الإشتِغال بی» زمانی که شما گرفتار لباست نیستی خب مشخص است که جای دیگری گرفتار هستی.

خاصیت این دل این است که به یک چیزی گرفتار می شود. اگر تو آن را از چیزهای پست جدا کردی به چیز دیگری گرفتار می شود. اگر شما آن را به غذا نچسباندی، به لباس و خانه و… نچسباندی به جای دیگری می چسبد. «إذا عَلِمتُ أنَّ الغالِبَ عَلی عَبدی الإشتِغال بی» اگر من دانستم که آنچه بر بنده ام غالب است، مشغولیت بر من است، آنگاه با او کارهایی انجام می دهم. «نـَقـَلتُ شَهوَتـُهُ فی مَسئَلتی و مُناجاتی» وقتی شهواتش را از همه جا برید، به دنبال شهوت خوردن و خوابیدن نیست، دنبال شهوت لباس نیست، بالاتر از همه به دنبال شهوت شهرت نیست. خداوند می فرماید شهوتش را عوض می کنم و از اینجا به جای دیگر می برم.


منبع: دانشجو

 نظر دهید »

شاخه‌های جهاد کدامند؟

07 آبان 1392 توسط عبدالعظیم حسنی (ع)


در قرآن کریم واژه جهاد بیشتر به معنی به کارگیری کلیه امکانات برای دفاع از اسلام و نشر دعوت و معارف آن مطرح شده است.
جهاد یکی از فروع دین و از واجبات اسلامی است. کلمهٔ جهاد حدود ۱۰۸ بار در قرآن آمده‌ است.همچنین بزرگ‌ترین جهاد «جهاد با نفس» است که با نام (جهاد اکبر) شناخته می‌شود و تلاش در راه دفاع از دین اسلام یا گسترش قلمرو اسلام، جهاد کوچک (جهاد اصغر) نام دارد.


امام علی(ع) درباره جایگاه جهاد درمیان عبادات، فرمودند: “همانا جهاد شریف‌ترین کارها بعد از اسلام است. جهاد مایه پایداری دین است و علاوه بر آن که عزّت و اقتدار می‏‌آورد اجری بزرگ دارد. جهاد، یورش آوردن است. در آن نیکی‌ها و ثواب‌هاست و نوید به بهشت است بعد از رسیدن به شهادت".(1)

امام صادق(ع) نیز در حدیثی می‌فرمایند: “جهاد برترین کارها بعد از فرایض است".(2)

همچنین امام علی(ع) با تقسیم جهاد به چهار شاخه فرمودند: ” امر به معروف، نهی از منکر، پایداری در جبهه‌های جنگ و دشمنی با تبهکاران چهار شاخه جهاد هستند".(3)


____________________________________________
پی نوشت ها:

1-( نور الثقلین: 1/408/429 منتخب میزان‌الحکمة: 114)

2-( مشکاة الأنوار: 154 منتخب میزان‌الحکمة: 114)

3-( الخصال: 232 / 74 منتخب میزان‌الحکمة: 114)

منبع: ایسنا

 نظر دهید »

سلام ...

07 آبان 1392 توسط عبدالعظیم حسنی (ع)

 

سلام..
ای مهربانیت همه گیر…
سلام..
ای اعجاز جاری در گذر ثانیه ها…
سلام..
جاری نیایش در عمیق لحظات…

پ.ن:
ای که یک گوشه ی چشمت غم عالم ببرد
حیف باشد که تو باشی و مرا غم ببرد…
یا ابالجواد…

 

امام رضا علیه السلام

 

 نظر دهید »

سالروز شهادت میثم تمار ...

06 آبان 1392 توسط عبدالعظیم حسنی (ع)


امروز مصادف است با شهادت جناب ميثم تمار در كوفه(60ق)

در زمان حاضر، ولایت، سربازانی چون تمّار می خواهد نه مختار

الف: میثم تمّار
میثم، فرزند یحیى، ابتدا غلام زنى از طایفه بنى اسد بود، حضرت على(ع) او را خرید و آزاد کرد. وى در زمان پیامبر نیز مى زیست; هر چند در حوادث زمان آن حضرت یادى از او نشده، اما او را از اصحاب پیامبر(ص) به شمار آورده اند. میثم تمّار ، در طول هم نشینی اش با حضرت علی علیه السلام اخبار غیبی فراوانی از حضرت شنید و در موارد متعددی آن را باز گو می کرد. افشاگری ها و موضع گیری های ستودنی میثم تمّار در مقابل دستگاه حاکم جور، زمامداران وقت را برآشفت و در صدد دستگیری او برآمدند تا از رسوایی بیشتر بنی امیه جلوگیری کنند.
میثم تمّار در ادای تکلیف مختار نبود و خود را مجبور به ادای تکلیف می دانست اما مختار بدور از احساس تکلیف مصلحت سنجی کرد و با اختیار از تکلیف سر باز زد

شجاعت تمّار
پس از دستگیری میثم تمّار ، او را نزد عبیداللّه بن زیاد، والی کوفه بردند. میثم با شجاعت تمام و بدون ترس و وحشت،در مقابل ابن زیاد ایستاد و یک بار دیگر، ایستادگی و استواری حق در مقابل باطل را به نمایش گذاشت. عبیداللّه از میثم پرسید: خدایت کجاست؟ فرمود: در کمین ستمگران است و تو یکی از آنها هستی. ابن زیاد میثم را تحت فشار قرار داد تا از مولای متقیان امیرمؤمنان بیزاری جوید، ولی میثم زیر بار خواسته او نرفته، تمام شکنجه ها را تحمل کرد؛ ولی کوچک ترین جسارتی به مولا و مقتدای خود نکرد. ابن زیاد پرسید: شنیده ام که علی کیفیت مرگ تو را گفته است؟ میثم جواب داد: آری، حضرت به من فرمود: تو را شخص پست و مزدور و پسر زن بدکاره ای دستگیر می کند و دست و پا و زبانت را می بُرد. ابن زیاد با شنیدن این حرف ها خشمگین شد و دستور داد دست و پای میثم را قطع کرده، ولی زبانش را نبرند تا به گمان ناقص او، دروغ امام علی علیه السلام آشکار شود.

قیام تمّار
میثم تمّار که با دست ها و پاهای بریده، بر بالای دار بود، فرصت را غنیمت شمرده و نهایت عشق و ارادت خود را به مولا و مقتدای خویش و خشم و کینه خود را به دشمنان اهل بیت به نمایش گذاشت. او با همان حالت شروع به سخنرانی کرد و با صدای بلند مردم را مورد خطاب قرار داده و فرمود: «ای مردم، هر کس می خواهد احادیث یادگاری از سرچشمه زلال علوم اسلامی، علی بن ابی طالب بشنود، به سوی من بشتابد که به خدا سوگند از آنچه از امروز تا روز قیامت انجام خواهد شد، به شما خبر خواهم داد و هر فتنه و آشوبی که تا روز قیامت بر پا خواهد شد، با شما در میان می گذارم». مردم زیادی گرد او جمع شده و به سخنان او گوش دادند. وقتی این خبر به دار الاماره رسید، ابن زیاد دستور داد افساری بر دهان او بزنند. میثم، با همان حال، به افشاگری های خود بر ضد دستگاه ظالم بنی امیه ادامه داد تا اینکه به دستور ابن زیاد، زبانش را قطع کردند و با این حرکت، حقانیت و درستی گفتار امیرمؤمنان به اثبات رسید.

ب: مختار
اما مختار محب ولایت بود و شهرت شهامت و شجاعتش در شمشیر زنی مثال زدنی بود قدرت عمومی مختار در بازوانش بود و به علت درنگ در وقت شناسی به ابزار بصیرت مجهز نشد.
مختار از قبیله ثقیف؛ کـه قبیله مشهـور و گسترده‌اى از هـوازن، از اعراب منطقه طائف اسـت، می‌باشد. پـدر مـخـتـار ابـوعـبـیـده ثـقـفـى است که در اوایـل خـلافـت عـمـر از طـائف بـه مـدیـنـه آمـد و در آنجـا سـاکن شد. وى یکى از سـرداران بـزرگ جـنـگ بـا ارتـش کـسـرى(ایـران) در زمـان عمر بود.

مصلحت اندیشی مختار
مختار در زمان حضرت امام حسن مجتبی علیه السلام به علت غلبه هیاهوی تبلیغاتی معاویه به زندگی عادی خود مشغول شد و از یاری به امام حسن مجتبی استنکاف ورزید و در زمان امام حسین علیه السلام هم علیرغم اینکه میزبان و یار موثق حضرت مسلم (ع) شد وبه اطراف کوفه برای تجهیز ارتش مسلم بن عقیل قیام کرد هنگام خطر مصلحت سیاسی را بر تکلیف مرجح، ترجیح داد و به حمایت عمرو نزد ابن زیاد رفت. وقـتـى چـشـم ابـن زیاد به مختار افتاد، فریاد زد: “تو همانى که به یارى پسر عقیل شتافتى؟"مختار قسم یاد کرد که من در شهر نبودم و شب را هم نزد عمرو بن حریث به سر بردم."۱ عمرو برخاست و از مختار دفاع کرد و شهادت داد که او در ماجرا نبوده و بـه وى پناهنده شده است.ابن زیاد کمى آرام گرفت و گفت: “اگر شهادت عمرو نبود، گردنت را مى‌زدم.” و دستور داد مختار را به زندان افکندند. همچنان در زندان بود تا امام حسین(ع) به شهادت رسید.۲


میثم تمار


مختار و طلب عفو از یزید
طلب عفو مختار به دستگاه اموی به اینجا هم ختم نشد مختار بار دیگر زائده بن قدامه را محرمانه نزد شوهر خواهرش، عبدالله فرزند عمر بن خطّاب، به مدینه فرستاد و به او گفت: که ماجرا را به عبدالله بگوید و او از یزید برایش تقاضاى عفو کند.عبدالله، شوهر صفیه - خواهر مختار - بود. یزیـد و دیگر اموى‌ها برایش احترام قائل بودند. او نامه‌اى براى یزید فرستاد و براى مختار، که دامادش بود، تقاضاى بخشش کرد. یزید هم بلافاصله، نامه‌اى به ابن زیاد نوشت که به محض رسیدن این نامه، مختار را از حبس آزاد کند.مختار، که در یک قدمى مرگ بود، با نامه یزید نجات یافت و ابن زیاد او را خواست و به او گـوشـزد کـرد: اگر نامه امیرالمؤمنین(یزید)!! نبود،تو را مى‌کشتم. حالا برو و در کوفه نمان. مختار به ابن زیاد گفت: بسیار خوب، من براى انجام عمره به مکه مى‌روم و با این بهانه به نزد ابن زبیر آمد.۳ عمال ابن زبیر هم مختار را دستگیر کردند و به زندان انداختند.۴ مختار بـراى دومـیـن بـار بـه زندان افتاد. گوینـد زندانى شدن مختار همزمان با قیام توّابین بود.۵ مجددا مختار از زندان براى شوهر خواهر خود، عبدالله بن عمر نامه‌اى نوشت و همانند گذشته، از زندان آزاد شد، اما با قید ضمانت.مختار پس از چند ماه زندانى شدن توسط عمال ابن زبیر، خلاصى یافت، و با یک حرکت حساب شـده مشغول برنامه‌ریزى براى قیام شد و جمعى از سران شیعه و بقایاى توابین از طرف او مامور شدند تا از مردم بیعت بگیرند.


ج: مقایسه دو شخصیت
۱- تمّار و مختار هر دو از یاران ولایت بودند یکی در انتشار دین با تفسیر و کلام اقدام می کرد و دیگری از سرداران شمشیر زن شجاع اسلام بود.
۲- در اسلام بصیرت بر شمشیر اولویت دارد زیرا ؛ میثم تمّار در اواخر عمر شریفش عازم حج شد و در آنجا به خدمت ام سلمه رسید. همسر پیامبر از اسم او پرسید، میثم اسم خود را برای خانم بیان کرد. ام سلمه فرمود: بارها شنیدم که رسول خدا با امیرمؤمنان راز دل می گفت و از تو گفت وگو می کرد. این حکایت ام سلمه، نشانه عظمت میثم در نظر حضرت رسول است که بارها و بارها درباره او با حضرت امیر گفت وگو کرده است.
۳- بصیرت بخشی و مبارزات خستگی ناپذیر میثم تمّار و حق گویی های او، و نیز عشق و ارادت به خاندان پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله از او شخصیتی به یاد ماندنی و دوست داشتنی ساخت که مورد مهر و محبت امامان معصوم قرار گرفته است. سرور و سالار شهیدان، امام حسین علیه السلام همواره از میثم به نیکی یاد می کرد؛ چنانکه ام سلمه خطاب به میثم فرمود:«ای میثم، حسین همواره از تو سخن می گوید». امام باقر علیه السلام نیز می فرماید: «من میثم را بسیار دوست می دارم». پیشوای ششم، امام صادق علیه السلام نیز از او به تجلیل یاد کرده، برای او درود می فرستاد.
۴- میثم تمّار به جرم بصیرت بخشی شهید شد اما مختار اگر چه به جمع آوری سپاه علیه ابن زیاد و یزد اقدام کرد با عفو یزید و یارانش دو مرتبه از زندان آزاد شد.
۵- میثم تمّار از خانواده ای فقیر و مستضعف بود که از نژاد عجم بود که به خاطر نژادش مورد تمسخر اعراب هم بود اما مختار به خاطر انساب و اشرافش ،آقا زاده ای بود که حتی در دستگاه یزید نیز نفوذ داشت.
۶- هنگام مواجه این دو عنصر شیعه ، میثم تمّار که همه هستی و دارایی اش دفاع از ولایت بود و شرایط را برای دفاع مساعد می دید از اندیشه خود دفاع کرد اما این سردار شجاع در مقابل سخنان بی شرمانه ابن زیاد و شمشیری که بر چشمش نواخته شد سخنی به میان نیاورد.
۷- مختار مرد سیاست بود و با سیاستمداری به دنبال عبور عقلانی از فضای پلیسی یزید بود و با سکوت خود و پوزش خواهی از دستگاه جور حکومت ظالمان را مشروع ساخت اما تمّار آنان را فرزندان نامشروعی می دانست که در انسان بودنش نیز تردید انداخته بود.
۸- مهمترین تفاوت مختار و تمّار در خط تردید است که یک عنصر ژنده پوشی مثل تمّار به عمقی از بصیرت می رسد که کیسه های زر ،چاله های مذاب و دارهای آویخته دست و پای بریده و زبان از کام کشیده او را نمی ترساند و همانطوری که به مقتدا و مولایش علی ع قول داده است در اثر فشار ابن زیاد به فحاشی روی نمی آورد،اما خط تردید مختار اشراف زاده را چنان می شکند که چاره ای برای رهایی از آن تحقیر نمییابد جز آنکه بر دستگاه جور یزید پس از سال بشورد.
ولایت سربازانی را می خواهد که نه تندتر از ولی و نه کند تر از او حرکت کنند.معتدل و همراه
۹- دفاع تمّار از ولایت اگرچه با کشتن کسی از دستگاه جور همراه نبود اثر گذار تر از قیام مختار بود زیرا دفاع میثم در وقت مقتضی بود و نوعی زمان شناسی در قیام تمّار بود. اما مختار ۵ سال بعد از حادثه خونین کربلا و یکسال بعد از نهضت «توابین» خود را با انتساب با هدف خونخواهی حسین بن علی علیه السلام و انتقام از قاتلان شهدای کربلا قیام کرد .مختار بعد از تسلط بر حکومت، قاتلان واقعه کربلا را کشت و نیروهایی به اطراف فرستاد تا هم در مناطق دیگر غالب شده و هم جنایتکاران آنجا را به کیفرشان برساند. مدتها این تحرکات و نبرد با طرفداران بنی امیه به طول انجامید. شمار کشته شدگان در قیام مختار را بر ۳۰۰۰ نفر گفته اند از جمله: عمربن سعد و پسرش شمربن ذی الجوش، حکیم بن طفیل، زیادبن مالک، خولی، منقذبن مره، عبدالله بن اسید، سنان، زیدبن رقاد، مالک بن بشر، حرمله، عمروبن حجاج، ربیعه بن مخارق (فرمانده نیروهای ابن زیاد).

د: نکات
در سال گذشته تمّار ها را دیدید و در سالهای آینده مختارهایی را خواهی دید که بیایند به جبران بی بصیرتی خویش دست به اقداماتی بزنند که دل خود را خنک کنند اما دیگر وقت گذشته است.
- ولایت سربازانی مثل تمّار را می خواهد که به وقت مبارزه زبان گویای ولی باشند نه با مصلحت سنجی سیاسی خود را از دفع فتنه ها کنار بکشند وبرای آبروی خود جان ولی را به خطر بیاندازند.
- ولایت سربازانی بصیر می خواهد که زبانش برنده تر از شمشیرش باشد و لحظه ای با جائران کنار نیایند.
- ولایت سربازانی را می خواهد که امان نامه از دشمن نگرفته باشند هرچند که بعد پشیمان شوند.
- ولایت سر بازانی را می خواهد که همه قدرتشان به قدرت اشرافی و شمشمیرشان نباشد .
- ولایت سربازانی را می خواهد که نه تندتر از ولی و نه کند تر از او حرکت کنند.معتدل و همراه
- قیام تمّار مهمتر از قیام مختار بود هرچند کسی را سر نبرید و نکشت ولی بنی امیه را رسوا کرد
- نکته آخر اینکه میثم تمّار در ادای تکلیف مختار نبود و خود را مجبور به ادای تکلیف می دانست اما مختار بدور از احساس تکلیف مصلحت سنجی کرد و با اختیار از تکلیف سر باز زد

منابع:
۱ -مقتل الحسین(ع) ، ابى مخنف، ص ۲۶۸-۲۷۰٫
۲ - انـسـاب الاشـراف، ج ۶، ص ۳۷۶- ۳۷۷؛ کامل ابن اثیر، ج ۴، ص ۱۱۶؛ مقتل ابى مخنف، ص ۲۷۱؛ البدایه والنهایه، ج ۸، ص ۲۴۹٫
۳- کامل ابن اثیر، ج ۴، ص ۱۶۹-۱۷۰٫ ۴- تـاریـخ طـبـرى، ج ۵، ص ۵۸۱ و ج ۵، ص ۵۸؛ کامل ابن اثیر، ج ۴، ص ۱۷۳٫
۵- کامل ابن اثیر، ج ۴، ص ۱۷۳

 1 نظر
  • 1
  • ...
  • 213
  • 214
  • 215
  • ...
  • 216
  • ...
  • 217
  • 218
  • 219
  • ...
  • 220
  • ...
  • 221
  • 222
  • 223
  • ...
  • 399

معرفی حوزه علمیه حضرت عبدالعظیم ع

شهرری، زمانی دارای حوزه‌های بسیار بوده و یک مرکز علمی محسوب می شد که مهم‌ترین عامل آن، حُسن‌ همجواری با مشاهد شریفه سه امامزاده بزرگوار، خصوصاً حضرت عبدالعظیم(ع) است که در این باره یکی از مراجع عالی‌قدر شیعه، حضرت‌ ایة الله ‌بهجت به طلاب فرمودند: «شما در جوار گنج الهی هستید، قدر آن را بدانید». قدمت حوزه علمیه آستان حضرت عبدالعظیم(ع) به سال‌های اوایل پیروزی انقلاب اسلامی بر می گردد. در اواسط شهریور 1359 بنای مقبره رضاخانی تخریب و به جای آن حوزه علمیه احداث شد و در 1366 حدود هفتاد نفر طلبه برای سال اول پذیرفته شدند. حوزه ‌علمیه آستان ‌حضرت‌عبدالعظیم(ع) ظرفیت ‌پذیرش سیصد طلبه علوم دینی در دو سطح 2و 3 را داراست و ساختمان آن از کلّیه امکانات آموزشی و رفاهی برخوردار است و از این جهت جزء معدود حوزه‌های کشور است. زیر بنای کلّ ساختمان 11 هزار و 500 متر مربع و محوطه، 6500 متر مربع و مساحت کلّ مدرسه 18 هزار متر مربع است.

جستجو

موضوعات

  • همه
  • طب سنتی و پزشکی
  • سیاسی
  • مناسبتهای سال
  • اخبار حوزه
  • علمی
  • مذهبی
  • عمومی
  • دست نوشته های یک طلبه
  • نرم افزار
  • شهداء
  • استفتائات
  • جدیدترین مقالات
  • برگی از زندگی علما
  • فراخوان
  • پژوهش
  • معرفی رسانه
  • منِ طلبه
  • نمونه سوالات امتحانی سطح2
  • داستان های پند آموز

پیوندهای روزانه


پشتیبانی سامانه وبلاگ مدارس
وبلاگ خانم یادگاری
گفته ها و ناگفته های یک طلبه
شبکه اجتماعی هادی نت
دفتر حفظ و نشر آثار مقام معظم رهبري
دفتر مقام معظم رهبري

خبرنامه

مرداد 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
        1 2 3
4 5 6 7 8 9 10
11 12 13 14 15 16 17
18 19 20 21 22 23 24
25 26 27 28 29 30 31

اوقات شرعی

امروز: جمعه 03 مرداد 1404
اوقات شرعی به افق:
  • اذان صبح اذان صبح:
  • طلوع آفتاب طلوع آفتاب:
  • اذان ظهر اذان ظهر:
  • غروب آفتاب غروب آفتاب:
  • اذان مغرب اذان مغرب:
  • نیمه شب شرعی نیمه شب شرعی: