اجر چه کسی بالاتر از طبقه اول بهشت است؟
حجتالاسلام محمدعلی جاودان از اساتید برجسته اخلاق هستند که در طی دوران زندگی و تحصیل حوزویشان از محضر اساتید برجستهای از جمله آیتالله حاج آقا مجتبی تهرانی، آیتالله خوانساری، آیتالله حقشناس و علامه عسکری بهرهمند شدهاند.
سَمِعتُ أبا عَبدالله علیه السّلام یَقُول: «فالـْیأخُذِ العَبد المُومِن مِن نـَفسِه بـِنـِفسِه» بنده مومن از خودش برای خودش استفاده کند. بنده مومن از خودش بگیرد و برای خودش مصرف کند. از جان و پول و وقت و مهارتهای مختلفش بگیرد، به سود خودش استفاده کند. آدم حسابی هر کاری که می کند همین کار است.
مثلا فرض کنید ماه رجب در پیش است و هوا هم گرم است. یکی توانایی دارد و تمام ماه رجب را روزه می گیرد. اگر توانایی داشته باشد و مریض نشود و روزه بگیرد یعنی دارد از خودش برای خودش مصرف می کند. اگر سحر بیدار می شود و از خوابش می گذرد یعنی از خودش برای خودش مصرف کرده.
حال یکی تمام خودش را برای خودش مصرف میکند. این به ثمر میرسد. هر چه شما کار میکنید در حقیقت از دنیای خودتان برای آخرتتان صرف می کنید. عرض کرده بودم راحت ترینش که البته برای برخی راحت ترین است این است که انسان از پولش بگذرد. اگر به خوبی از پولش بگذرد راهش بسیار نزدیک می شود. شاید اصلا به مقصد برسد.
در آیه 271 سوره مبارکه بقره می فرماید: «إِنْ تـُبْدوا الصَّدَقاتِ فـَنِعِمَّا هِیَ» اگر صدقاتتان را آشکار کنید بسیار خوب است. در ادامه آیه میفرماید:« وَإِنْ تـُخْفوها وَتؤْتوهَا الفـُقرَاءَ فـَهُوَ خَیْرٌ لـَکـُمْ» اگر صدقهتان را پنهان کنید و بدهید، این بهتر است. در ادامه آیه می فرماید: «وَیُکـَفـِّرُ عَنکـُمْ مِنْ سَیّئاتِکـُمْ» گناهانتان را جبران می کند.
حل مشکل درمانده، ریشه گناهان را می کند
اگر کسی مشکل یک آدم درمانده ای را حل کند، این کار گناهان عظیم را از ریشه می کند. اگر پنهان صدقه دهید گناهانتان را جبران می کند و پاک می کند. اگر مشکل کسی را حل کنید، ریشه گناه را می کند. در آیه 127 سوره مبارکه انعام می فرماید: «لـَهُمْ دارُ السَّلام عِندَ رَبّهمْ» اولا بهشت متعلق به اینهاست، ثانیا بهشت شان در جوار خداست. یعنی چه؟ از درک ما خارج است. همسایه خداست.
اجر چه کسی بالاتر از طبقه اول بهشت است؟
داستان حضرت حسین (ع) در خاطرتان هست. شخصی آمده بود. ایشان چهار هزار درهم را از بالای در به او داد. پرسیدند چرا شما پنهان شده اید؟ فرمود آخر او خجالت می کشد. من نخواستم این خجالت را در صورتش ببینم. می فرماید اگر کسی نیاز داشت و از شما درخواست کرد و شما به او دادید، پول آبرویش را دادید. اگر قبل از اینکه بگوید دادی و بعد او هم خبردار نشد، ارزشش بسیار بالاتر است.
می گویند امیر المومنین مقداری پول داشت و آن را خورد کرد و مقداری از آن را روز داد و مقداری را شب داد و مقداری را پنهان داد و مقداری را آشکار داد و این آیه نازل شد. هر کس روز و شب، پنهان و آشکار انفاق کند، «فـَلـَهُمْ أجْرُهُمْ عِندَ رَبّهمْ» اجر آنها طبقه اول بهشت نیست. پس کجاست؟ یک جایی از بهشت است که بعد از آن طبقه ای نیست.
می فرمایند کسی که تمام شبهای جمعه را بخوابد، روز قیامت فقیر می آید. فقیر محشور می شود. آقا از وقتت برای خودت مصرف کن. سوره صاد را در شب های جمعه می خوانند. اگر می خواهید برای رفتگانتان چیزی بخوانید، یک سوره صاد بخوانید. اگر برای پدرتان یک سوره صاد بخوانید برای خودتان هم حساب می شود و ثواب و بهره به او هم می رسد و صله رحم هم محسوب می شود.
بعد از این دنیا دنبال رضای خدا گشتن وجود ندارد
«فوَالـّذی نفسُ مُحَمّدٍ بیَدِه» قسم به کسی که جان من در دست اوست «ما بَعدَ الدُّنیا مِن مُستعتبٍ » بعد از دنیا دیگر عذر خواهی وجود ندارد. آقا بعد از این دنیا دیگر عذر خواهی وجود ندارد. اگر انسان از لحظه مرگ تا ابد الآبدین هم مدام بگوید خدایا غلط کردم، یک قران نمی ارزد. «وَ ما بَعدَها مِن دار إلی الجَنـّة أو النـّار» بعد از اینکه اینجا تمام شد یا بهشت است یا جهنم. هیچ فرض دیگری نداریم. دیگر دنبال رضای خدا گشتن وجود ندارد.
داستان شخصی که از روسای صوفیه زمان بود به حضرت صادق (ع) رسید. امام لباس زیر را یک لباس سخت پوشیده بود و لباس رو را یک لباس مناسب تر پوشیده بودند اما آن شخص لباس رو را یک لباس سخت و لباس زیر را یک لباس لطیف پوشیده بود. حال اینکه چرا امام لباس رو را یک لباس خوب پوشیدند هم دلیل داشته. برای خودشان نپوشیده بودند. به خاطر خدا آن لباس سخت را در زیر پوشیده بودند. انواع لذت ها را قیچی کرده اند.
خاصیت این دل این است که به یک چیزی گرفتار میشود
نمی گذارم هیچ راهی باز شود که مردم برایم کف بزنند یا صلوات بفرستند و تعریف و تمجید کنند. اگر این گونه رفتار کنید و سال ها روی آن استقامت کنید، ممکن است دل کنده شود. محبت کمتر شود و بعد بتوانیم یک محبت بالاتری که بتواند بر تمام محبت ها غالب شود را وارد دل کنیم.« إذا عَلِمتُ أنَّ الغالِبَ عَلی عَبدی الإشتِغال بی» زمانی که شما گرفتار لباست نیستی خب مشخص است که جای دیگری گرفتار هستی.
خاصیت این دل این است که به یک چیزی گرفتار می شود. اگر تو آن را از چیزهای پست جدا کردی به چیز دیگری گرفتار می شود. اگر شما آن را به غذا نچسباندی، به لباس و خانه و… نچسباندی به جای دیگری می چسبد. «إذا عَلِمتُ أنَّ الغالِبَ عَلی عَبدی الإشتِغال بی» اگر من دانستم که آنچه بر بنده ام غالب است، مشغولیت بر من است، آنگاه با او کارهایی انجام می دهم. «نـَقـَلتُ شَهوَتـُهُ فی مَسئَلتی و مُناجاتی» وقتی شهواتش را از همه جا برید، به دنبال شهوت خوردن و خوابیدن نیست، دنبال شهوت لباس نیست، بالاتر از همه به دنبال شهوت شهرت نیست. خداوند می فرماید شهوتش را عوض می کنم و از اینجا به جای دیگر می برم.
منبع: دانشجو