• خانه 
  • تماس  
  • ورود 

  • سخن حضرت آیت الله بهجت درباره مقام حضرت عبدالعظیم حسنی (ع) در جمع طلاب :" شما در جوار گنج الهی هستید قدر آن را بدانید ***

مسلمانی که 21 ساعت روزه می گیرد

10 مرداد 1392 توسط عبدالعظیم حسنی (ع)

 

ساعات روزه داری در مناطق مختلف جهان متفاوت است، اما در جزیره “گرینلند” در شمالی ترین منطقه اروپا و از توابع دانمارک، به بالاترین حد خود می رسد، به طوری که شخص مسلمان در این منطقه باید 21 ساعت از شبانه روز را روزه بگیرد.


به گزارش العالم، تنها مسلمان ساکن این جزیره یخی، شخصی لبنانی الاصل است که وسام الزقیر نام دارد. الزقیر، صاحب یک رستوران در شهر ناک، پایتخت گرینلند است. او در طول روز کار می کند و از هنگام مغرب، فقط سه ساعت برای خوردن افطار، تهیه سحری و خواندن نمازهایش فرصت دارد.

به نوشته پایگاه اینترنتی انمید، الزقیر از این که تنها مسلمانِ این جزیره پهناور است، به ادامه حضور خود به عنوان تنها فرد مسلمان در این منطقه افتخار می کند و با این که لبنان وطن دوم او محسوب می شود و می تواند برای روزه گرفتن به لبنان برگردد و در شرایطی مناسب تر روزه بدارد، اما او ترجیح می دهد ماه رمضان را در شرایط سخت گرینلند، روزه بگیرد.

 نظر دهید »

تخت‌هایی که مال فرشته‌هاست + تصاویر

10 مرداد 1392 توسط عبدالعظیم حسنی (ع)

 

بسیاری از مسلمانان شب‌های قدر بیدار می‌مانند و در سوگ مولایشان علی(ع) اشک می‌ریزند. هر کس در هر مکانی و با هر زبانی مشغول دعای است، جوشن کبیر و الغوث الغوث… قطعا شب‌زنده‌داری در اماکن مقدس از جمله حرم امام رضا(ع) سعادت عظیمی است، اما هستند کسانی که با قلب و روحشان به زیارت امام هشتم (ع) می‌روند…


به گزارش 598 به نقل از ایسنا، برای دیدن این شب‌زنده‌داران دردمند به بیمارستان دکتر شیخ می‌روم. بیمارستانی که تخت‌هایش فقط متعلق به فرشته‌های کوچک و معصوم است.

 


در داخل حیاط بیمارستان مادرانی را می‌بینم که جگرگوشه‌هایشان را در آغوش گرفته و قدم می‌‍‌زنند، کودکانی که لبخندی بر لب و رمقی برای شیرین‌زبانی و جست‌وخیز ندارند. دست‌های کوچک و ظریفشان را نگاه می‌کنم که سوزن بی‌رحم سرم در آنها فرو رفته و آنقدر مچ‌هایشان با چسب و باند پیچیده شده که نمی‌توانند آن را تکان دهند. انرژی و لبخند مادران مهربانشان برایم عجیب است، وقتی حاضرند زمین و آسمان را به هم بدوزند تا لبخند کمرنگی بر چهره کودک‌شان بنشانند.

سری به داخل بخش‌ها می‌زنم تا حال و هوای سایر مادران و کودکان را نیز ببینم.

دقایقی طول کشید تا پرستار به من اجازه ورود دهد و نوشته‌های روی کاغذ که به در آویزان بود توجهم را جلب کرد، این بچه‌ها بدنشان از سطح ایمنی پایینی برخوردار است و کوچک‌ترین آلودگی منجر به بروز عفونت در آنان می‌شود.

این کودکان معصوم به دلیل رژیم و شرایط خاص، نباید از محوطه بخش بیرون روند.

 


پرستار اجازه ورود می‌دهد، اما نمی‌دانم به کدام اتاق بروم و با چه کسانی صحبت کنم، همین طور که در سالن به جلو می‌روم صدای دعای جوشن کبیر من را متوجه اتاقی می‌کند.

مادرانی را می‌بینم که در یک دست تسبیح دارند و دست دیگرشان رو به آسمان بلند شده و بعد از هر الغوث الغوث، آمین می‌گویند به این امید که مرهمی باشد بر تلخی داروهای فرزندانشان.

اتاق ۵ تخت داشت، به سمت تخت اول می‌روم. تخت علی، پسر بچه‌ای ۸ ساله که آرام روی تخت خوابیده است. از مادرش می‌پرسم درباره بیماری علی می‌پرسم؟


اشک‌های مادر علی پاسخم را می دهد، آرام و لرزان زیر لب گفت: سرطان خون. می‌گفت پنج سال است که علی درگیر این بیماری است، بغض گلویم را فشرد… برای علی آرزوی سلامتی می‌کنم و با پاهایی بی‌رمق به سمت تخت بعدی می‌روم.

پارسا ۳ ساله است آنقدر مشغول بازی است که متوجه حضورم نمی‌شود. به مادر پارسا که در حال ذکر گفتن است سلام می‌کنم. او هم گفت که پسرش سرطان خون دارد و حدود دو ماه است که بستری شده، اشک امانش نمی‌دهد و با همین حال و لحنی توام با بغض به درددل می‌پردازد.

مادر پارسا گفت: چهار سال قبل ازدواج کرده‌ام اما بچه‌دار نمی‌شدم آنقدر نذر و نیاز کردم تا بالاخره خدا پارسا را به من هدیه کرد.

صدای هق‌هق گریه‌هایش فضای اتاق را پر کرده بود، هر قدر سعی کردم آرامش کنم، نتیجه عکس داشت و انگار خودم بی‌تاب‌تر می‌شدم. مادران این بهشت فقط از خدا شفای بیماران را طلب می‌کردند، با کوله باری از اشک بدرقه‌ام می‌کنند.


وارد اتاق‌های دیگر می‌شوم، دیدن اشک‌ مادران توان صحبت از من می‌گیرد. صدای گریه دختر بچه‌ای که از اتاق کناری به گوشم می‌رسید من را به سمتش روانه کرد، دختری که از شدت سوزش آنژیوکت ناله می‌کرد اما چاره‌ای نیست و به دلیل کم خونی باید به او خون تزریق می‌شد، روی تخت دراز کشیده و مادر سعی داشت زهرا را با نوازش‌هایش آرام کند.

اما انگار موفق نبود. پرستار با لبخندی انرژی‌بخش به زهرا می‌گفت که دو راه برای انتخاب دارد یا بگذارد سرم تمام شود و زودتر خوب شود یا چند ماه دیگر نیز در بیمارستان باشد، زهرا با این صحبت‌ها و با دیدن هم‌اتاقی‌هایش که همگی با وجود درد آرام هستند کمی بهتر شد.

 


صدای دعای جوشن کبیر فضای بیمارستان را پر کرده و انگار امشب نیازی به تذکر پرستاران برای رعایت سکوت نیست.

چراغ بعضی اتاق‌ها خاموش است اما صدای مناجات از آنها شنیده می‌شود، حتی بچه‌هایی که سواد خواندن ندارند کتاب دعایی به دست گرفته‌اند و برای خودشان زمزمه می‌کنند.

به بخش مراقبت‌های ویژه می‌روم، به توصیه پرستار ابتدا باید کاور مخصوص بپوشم.

همه کودکان این بخش حیاتشان وابسته به چند دستگاه است، کودکی را دیدم که با هر نفس صدای آهش به گوش می‌رسید اما کاملا بی‌رمق بود. از پرستار بیماریش را پرسیدم، او گفت که شیرین که ۸ سال دارد، دیالیز می‌شود و از طریق رگ گردن خون به او تزریق می‌شود.

 


این جا کودکان را باید از پشت شیشه تماشا کنید، پسر بچه‌ای که فقط یک‌ونیم کیلو وزن داشت و دو دختر بچه که همگی داخل دستگاه‌های مخصوص بودند. پرستار برایم گفت که این کودکان به دلیل چسبیدن مری و نای، شیر وارد ریه‌هایشان می‌شود که عوارضی برایشان ایجاد می‌کند و باید عمل شوند.

پرستار راجع به مریم ۶ ماهه که دستبند پارچه‌ای سبزی به دستش بسته شده برایم می‌گوید، مریم درد ناشناخته‌ای به نام «متابولیک» دارد.

مدت بهبودی‌شان را از پرستار جویا می‌شوم، در کمال ناباوریم می‌گوید کودکان این بخش یا بهبودی خود را به دست می‌آورند یا فوت می‌کنند.

 

مادران این فرشته‌های معصوم شفا را فقط از خدا می‌خواهند و درخواستشان از مردم این بود که در شب‌های قدر کودکانی را که روی تخت‌های بیمارستان بستری هستند، فراموش نکنند. امشب شب قدر است …

 4 نظر

سبک زندگی بسیجی + اینفوگرافی

10 مرداد 1392 توسط عبدالعظیم حسنی (ع)

 

 

سبک زندگی، بسیجی

 نظر دهید »

عاشق با معشوقش تلگرافی صحبت نمی کند!

10 مرداد 1392 توسط عبدالعظیم حسنی (ع)


ما از کودکی پای روضیه ی سیدالشهدا بزرگ شده ایم و برای او اشک ریخته ایم. اما نقطه ضعف زمانی است که نوبت به مناجات و درد و دل با خداوند می رسد. و ما راه و روش گفت و گو با خداوند را نیاموخته ایم…
به گزارش خبرنگار عقیق، مراسم پر فیض شب بیست و سوم ماه رمضان با حضور پر شور مردم شب زنده دار در حرم مطهر شاه چراغ (حضرت احمد ابن موسی(ع)) و با سخنرانی حجت الاسلام مستشاری برگزار شد.

پس از تلاوت قرآن کریم و قرائت دعای جوشن کبیر، حجت الاسلام و المسلمین مستشاری به سخنرانی پرداخت که در ادامه به گزیده ای از سخنان پر فیض ایشان اشاره می کنیم.

* شب بیست وسوم ماه رمضان، شب درد دل با خدا است. ما ایرانی ها و شیعیان یک نقطه ی ضعف و یک نقطه ی قوت داریم . نقطه ی قوت ما، جای دادن محبت اهل بیت در دلهایمان است. ما از کودکی پای روضیه ی سیدالشهدا بزرگ شده ایم و برای او اشک ریختیم . اما نقطه ی ضعف زمانی است که نوبت به مناجات و درد و دل با خداوند می رسد. و ما راه و روش گفت و گو با خداوند را نیاموخته ایم.

* بال دوم پرواز انسان، حرف زدن با خداوند است. نقص ما در گفت و گو با خدا این است که بعد از ساعت ها گدایی از درگاهش صحبتمان تمام می شود. اما حاصل راز و نیاز امام حسین با خدا شد دعای عرفه سیدالشهدا و حاصل حرف زدن امام سجاد با پروردگارش شد دعای ابو حمضه ثمالی.

* چگونه با خدا صحبت کنیم؟ گام اول: همان گونه که تمرین کرده ایم و آموخته ایم که برای سیدالشهدا گریه کنیم؛ برای سخن گفتن با خدا نیز باید تمرین کنیم.

گام دوم: اگر انسان کسی را دوست داشته باشد از حرف زدن با او خسته نمی شد.

گام سوم: هیچ وقت عاشق با معشوقش تلگرافی سخن نمی گوید . عاشق به بهانه های مختلف کلامش را طولانی می کند.

گام چهارم: عاشق برای معشوق چرب زبانی می کند.

خداوند با آن که بر همه چیز آگاه است به موسی فرمود: آنچه که در دست داری چیست؟ موسی گفت: عصا است. اما به این کلام قناعت نکرد زیرا موسی عاشق خدا است. دوباره گفت: من بر این عصا تکیه می زنم و با آن برای گوسفندانم علف می ریزم. این عصا برای من فایده های دیگری نیز دارد. خداوند فرمود: عصایت را بر زمین بینداز. موسی عصایش را بر زمین انداخت و عصا به ماری بزرگ مبدل شد. و خداوند فرمود: من تو را به پیامبری مبعوث کردم. حال باید به سوی فرعون بروی. اما موسی هیچ وقت کلامی خلاف کلام خدا بر زبان نیاورد و بر خلاف ما برای خداوند شرط و شروط نگذاشت و برای او ضرب العجل تعیین نکرد. موسی گفت: خدایا به من شرح صدر عطا کن. کارم را سهل بگردان و گره را از زبانم باز کن. خدایا مرا تنها مگذار. وزیری را برای کمکم تعیین کن. اگر از خویشانم باشد بهتر است. برادرم هارون را به همراهیم بفرست. خداوندا اگر من چیزی از تو خواستم فقط برای این است که ذکر تو درست انجام شود. خداوندا تو از من به من نزدیکتری.

ما نیز اگر مانند موسی ادب به خرج دهیم و با زبان شیرین با خداوند راز و نیاز کنیم خداوند دعاهایمان را مستجاب می کند.

گام پنجم: ساده و بی آلایش با معبود سخن بگوییم.

همه ما ماجرای موسی و راز و نیاز چوپان با خداوند را شنیده ایم . مولانا داستان را اینگونه به زبان شعر بیان می کند:

دید موسی یک شبانی را به راه / کو همی گفت ای خدا وای اله/ توکجایی تا شوم من چاکرت / چارقت دوزم کنم شانه سرت/ دستک بوسم بمالم پایکت/ وقت خواب آید بروبم جایکت /ای فدای توهمه بزهای من/ ای به یادت هی هی وهی های من/ زین نمط بیهوده می گفت آن شبان/ گفت موسی با که هستی ای فلان/ گفت با آن کس که ما را آفرید/ این زمین و چرخ از او آمد پدید/ گفت موسی، های خیره سرشدی/خود مسلمان ناشده کافر شدی…

چوپان می دانست که خداوند همانند انسان نیست اما در سادگی خود بدون آلایش با معبودش راز و نیاز می کرد. وقتی که چنین چیزی را از موسی شنید دست از عبادت برداشت و روانه ی بیابان شد.

گفت ای موسی دهانم دوختی/ وز پشیمانی تو جانم سوختی

در آن هنگام از سوی خداوند به موسی وحی رسید که ای موسی چرا بنده ی مرا اینگونه از من راندی؟ او به زبان خود با من سخن می گفت. من از آنچه که در دل داشت آگاهم.


 نظر دهید »

شرح دعای روز بیست و دوم ماه رمضان

09 مرداد 1392 توسط عبدالعظیم حسنی (ع)

 

دعای روز بیست و دوم ماه مبارک رمضان •


أَللّـهُمَّ افْتَحْ لى فيهِ أَبْوابَ فَضْلِكَ وَ أَنْـزِلْ عَـلَىَّ فـيـهِ بَـرَكاتِـكَ وَ وَفِّقْنى فيهِ لِمُوجِباتِ مَرْضاتِكَ وَ أَسْكِنّى فيهِ بُحْبُوحاتِ جَنّاتِكَ يا مُجيبَ دَعْـوَةِ الْمُضْـطَرّينَ.
«خدايا در امروز، درهاى فضل و كرمت را به رويم بگشاى، و بركات خويش را بر من نازل گردان، و بر موجبات رضا و خشنوديت توفيقم بده، و در وسط باغهاى بهشت خود، جايم بده، اى پذيرنده دعا و دعوتِ گرفتاران و مضطرّين».

بر آستان رفيع پروردگار
«حذيفه يمانى، صاحب راز رسول خدا بود.
گفتا: روزى شيطان را ديدم كه مى‏گريست.
پرسيدم: اى ملعون! اين ناله و گريه از چيست؟
گفت: از دو چيز:
يكى آنكه درب لعنت به روى ما گشاده،
و ديگر آنكه دل مؤمنان، به روى ما بسته!
هروقت، قصدِ «دل مؤمن» كنم، به آتش هيبت، سوخته گردم»[1]
ما را سر و سوداى كس ديگر نيست
در عشق تو، پرواى كس ديگر نيست
جز تو دگرى جاى نگيرد در دل
دل جاى تو شد، جاى كس ديگر نيست
«فضل»، آن نعمتها و احسانهائى است كه خارج از حدّ استحقاق انسان، خداوند روا مى‏دارد.
«افضال»، انعام و نعمت‏بخشى است.
بشر، از خدا طلبكار نيست، نه در روزى، نه در نعمت، نه در بهشت و پاداش آخرت، بلكه هرچه كه او بدهد، همه «لطف» است و «فضل»، جود است و كرم.(ولكنَّ اللّه‏ ذوفضلٍ على العالمين)[2]
درهاى فضل خدا، به روى كسى باز مى‏گردد، كه «قابليت» و آمادگى و استعداد، از خود نشان دهد.
زنبور عسل، به وحى الهى در شكاف يك سنگ و كوه، عسل مى‏سازد.[3]
دل نيز بايد با نور معرفت شكافته شود، تا شيرينى ياد خدا و موهبت‏ها و «فضل» پروردگار در آن جاى گيرد. دلهاى بسته و سنگى، جاى نور الهى نيست.
پس عبوديّت، خشوع، بندگى و طاعت، و خواستن و درپى بودن، زمينه‏ساز گشايش درهاى فضل خداوند، به روى انسان است.[4]
«بركت»هاى خدا
«بركت»، ثبوت و دوام خير خداوند در يك چيز است.
«مبارك»، يعنى موجود، يا انسان يا روز، يا حادثه «بركت»دار. آنچه داراى خير ماندگار و ثابت است، يعنى موضع خيرهاى الهى.
در لغت‏نامه‏ها، به اين معناى ثبوت و دوام خير، در واژه بركت: اشاره شده است. از جمله:
«بركت»، آبى كه از آسمان فرود آمده، در قرارگاههاى زيرزمينى و چشمه‏ها و قنات‏ها مى‏ماند.
«بركت»، در نسل، بمعناى تداوم نسل يك انسان در اولاد.
«بركت» در غذا، زياد شدن آن و كفافِ جمع بسيار.
«بركت» در وقت، استفاده شايسته شدن از وقت، بيهوده تلف نشدن.
«بركت»، يعنى گياهان زمين، آب آسمان، گوسفندان دوشيدنى…
بعضى خيرها و نعمتها، گذران است، همچون ابر و سايه… و برخى، پايدار است و مداوم و مستمرّ.
خواسته ما از خداوند، آن است كه بركات خويش را در اين روز و ماه بر ما فرستد و آثار خير جاودانه را براى ما عنايت كند. تا مال و اولاد و وقت و عملمان، «مبارك» شود، تا «بركت»، در زندگى‏مان افزون گردد. تا «وجود»مان، در هاله‏اى از بركت و خير مداوم و ثابت، اصالت يافته و از پوچى و هدر رفتن نيروها و هرز رفتن استعدادها و بيمورد بكار گرفته شدن توان‏ها، مصون بمانيم و وجودهاى مباركى باشيم.[5]
نزول بركات الهى در سايه ايمان و تقواست و اگر امّت‏ها مؤمن و خدا ترس باشند، به فرموده قرآن بركات الهى از آسمان و زمين بر آنان مى‏بارد:
« وَ لَوْ اَنّ أهلَ القُرى آمَنُوا وَ اتَّقَوا
لَفَتَحنا عَلَيهِم بَرَكاتٍ مِن السَّماءِ وَالأرضِ…»[6]
توفيق…باز هم توفيق
اين چندمين بارى است كه در دعاهاى روزانه اين ماه مبارك، از پروردگار خواسته ايم به ما توفيق دهد تا طبق رضاى او عمل كنيم و موجبات خشنودى او را فراهم كنيم. طبيعى است كه توفيق براى موجبات مرضات حق، در سايه ايمان و عمل صالح، و عشق به نيكى و علاقه به خوبى به دست مى‏آيد. سررشته توفيق هم در دست خداست.[7]
در صورتى اين مهم، براى انسان جور خواهد شد، كه انسان، خودش در اين خطّ و مسير حركت كند، و… محبّت داشته باشد، آرى، «محبّت».
اگر انسان خدا را دوست بدارد، خدا هم او را دوست خواهد داشت، اگر خدا، محبت كند، راه مى‏نمايد، هدايت مى‏كند، مى‏نوازد، مى‏پرورد، توفيق مى‏دهد، نزديك مى‏كند، مى‏پذيرد… از عشق خدا به بنده، اينها همه سهل است. مهمّ، قرار گرفتن در شعاع آن جاذبه است.
و… از ديگر سو:
اگر بنده، عاشق و دوستدار خدا گردد، طبق گفته‏اش عمل مى‏كند، طبق خواسته خدا، زندگى مى‏كند، گوش به فرمان و مطيع «امر» است،
مى‏پسندد، آنچه را كه خدا بپسندد،
نمى‏خواهد، آنچه را كه «او» نخواهد.
اگر بنده‏اى خدايى و الهى شد، در خط رضاى حق افتاد، در مسير مشيّت و علاقه پروردگار قدم نهاد، خداوند هم خودش راهنمايى كرده، راه را نشان مى‏دهد، چراغ مى‏زند، علامت مى‏دهد، قدرت و اراده مى‏بخشد، توفيق عطا مى‏كند. «الَّذينَ جاهَدُوا فينا لَنَهدِينَّهُم سُبُلَنا»[8]
پس بايد «ابن السبيل» شد و به راه افتاد.
آنگاه… «خود راه، بگويدت كه چون بايد رفت»!…
فرجام نيك، در بهشت برين
آنگاه، هركه مورد توجّه و عنايت خدا قرار گرفت، و…
1 ـ درهاى فضل خداوند، به رويش گشوده گشت،
2 ـ بركات الهى بر او نازل شد،
3 ـ به موجبات خرسندى و رضاى خدا موفق گرديد،
آن وقت است كه:
4 ـ در بهشت برين و نعمت مقيم، جاى مى‏گيرد.
اين مراحل و مقدّمات تا آن مؤخّره و نتيجه، اين آغاز تا آن انجام، همه در ارتباط باهمند و ما همه، بنده مضطرّ و گرفتار و نيازمند خداييم.
او را «مى‏خوانيم». و آرزو داريم كه «دعوت مضطرين» را اجابت كند.
و پس از «فضل» و «بركات» و «رضا»، به «جنّت» راهمان دهد، كه او برآورنده حاجات است.

____________________________________________–

[1] ـ تفسير كشف‏الأسرار.
[2] ـ بقره، آيه 251.
[3] ـ نحل، آيه 68.
[4] ـ يَبْتَغُونَ فضلاً مِن اللّه‏ و رِضواناً فتح، آيه 29.
[5] ـ همچون عيساى مسيح كه مى‏گفت: «وَجَعَلَنى مُبارَكاً اَينَ ما كُنتُ»
مريم، آيه 31.
[6] ـ اعراف، آيه 96.
[7] ـ وَما توفيقى اِلاّ باللّه‏ هود، آيه 88.
[8] ـ عنكبوت، آيه 69.


منبع : سینای نیاز ؛ جواد محدثی

 نظر دهید »
  • 1
  • ...
  • 284
  • 285
  • 286
  • ...
  • 287
  • ...
  • 288
  • 289
  • 290
  • ...
  • 291
  • ...
  • 292
  • 293
  • 294
  • ...
  • 399

معرفی حوزه علمیه حضرت عبدالعظیم ع

شهرری، زمانی دارای حوزه‌های بسیار بوده و یک مرکز علمی محسوب می شد که مهم‌ترین عامل آن، حُسن‌ همجواری با مشاهد شریفه سه امامزاده بزرگوار، خصوصاً حضرت عبدالعظیم(ع) است که در این باره یکی از مراجع عالی‌قدر شیعه، حضرت‌ ایة الله ‌بهجت به طلاب فرمودند: «شما در جوار گنج الهی هستید، قدر آن را بدانید». قدمت حوزه علمیه آستان حضرت عبدالعظیم(ع) به سال‌های اوایل پیروزی انقلاب اسلامی بر می گردد. در اواسط شهریور 1359 بنای مقبره رضاخانی تخریب و به جای آن حوزه علمیه احداث شد و در 1366 حدود هفتاد نفر طلبه برای سال اول پذیرفته شدند. حوزه ‌علمیه آستان ‌حضرت‌عبدالعظیم(ع) ظرفیت ‌پذیرش سیصد طلبه علوم دینی در دو سطح 2و 3 را داراست و ساختمان آن از کلّیه امکانات آموزشی و رفاهی برخوردار است و از این جهت جزء معدود حوزه‌های کشور است. زیر بنای کلّ ساختمان 11 هزار و 500 متر مربع و محوطه، 6500 متر مربع و مساحت کلّ مدرسه 18 هزار متر مربع است.

جستجو

موضوعات

  • همه
  • طب سنتی و پزشکی
  • سیاسی
  • مناسبتهای سال
  • اخبار حوزه
  • علمی
  • مذهبی
  • عمومی
  • دست نوشته های یک طلبه
  • نرم افزار
  • شهداء
  • استفتائات
  • جدیدترین مقالات
  • برگی از زندگی علما
  • فراخوان
  • پژوهش
  • معرفی رسانه
  • منِ طلبه
  • نمونه سوالات امتحانی سطح2
  • داستان های پند آموز

پیوندهای روزانه


پشتیبانی سامانه وبلاگ مدارس
وبلاگ خانم یادگاری
گفته ها و ناگفته های یک طلبه
شبکه اجتماعی هادی نت
دفتر حفظ و نشر آثار مقام معظم رهبري
دفتر مقام معظم رهبري

خبرنامه

دی 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
    1 2 3 4 5
6 7 8 9 10 11 12
13 14 15 16 17 18 19
20 21 22 23 24 25 26
27 28 29 30      

اوقات شرعی

امروز: پنجشنبه 04 دی 1404
اوقات شرعی به افق:
  • اذان صبح اذان صبح:
  • طلوع آفتاب طلوع آفتاب:
  • اذان ظهر اذان ظهر:
  • غروب آفتاب غروب آفتاب:
  • اذان مغرب اذان مغرب:
  • نیمه شب شرعی نیمه شب شرعی: